پاورپوینت بخش اول چگونه بخوانیم ؟ (pptx) 9 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 9 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
به نام خدابخش اولچگونه بخوانیم ؟!
درست بخوانیم
یکی از مهارت های ما فارسی زبانان ، خواندن کلمات فارسی بدون داشتن صدا های کوتاه ـَـِــُ است .
نَوازِش به هَر جا بُوَد دِلپَذیر چه اَز مَردِ بُرنا چه اَز مَردِ پیر
فردوسی
اما ممکن است این مهارت به تهدیدی علیه ما تبدیل شود اگر نتوانیم کلمات را به درستی بخوانیم ! در این هنگام دیگر نمی توانیم بیت را درست معنی کنیم و به منظور بیت نمی رسیم . مانند این بیت :
گرم باز آمدی ، محبوب سیم اندام سنگین دل
گل از خارم برآوردی و خار از پای و پای از گل
سعدی
مِهر و مُهر یا مَلَک و مَلِک یا هَزار و هِزار یا دور و دَور
ای مهر تو در دل ها ، وی مهر تو بر لب ها
وی شور تو در سر ها ، وی سر تو در جان ها
سعدی
شکر کند چرخ فلک ، از ملک و ملک و ملک
کز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم
مولوی
خط به جهان درکش و بی غم بزی دور شو از دور و مسلم بزی نظامی
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی بر نخاست
عندلیبان را چه پیش آمد ، هزاران را چه شد
حافظ
مکُن و مکَن یا مِهر و مَهر و مُهر یا به و به
به گیتی به از راستی پیشه نیست ز کژی بتر هیچ اندیشه نیست
فردوسی
مکن تا توانی دل خلق ریش
وگر می کنی می کنی بیخ خویش
سعدی
پسر را نشانند پیران ده که مهرت بر او نیست ، مهرش بده
سعدی
گوهر اسرار همان است که بود
حقه مهر بدان مهر و نشان بود که بود
حافظ
دُرد و دَرد یا نیم و نی ام یا گَرد و گِرد و حتی گُرد
ساقیا درمان ندارد خشک ریش روزگار
باده در ده تا فروریزم به روی درد ، درد
من نیم در خور این مهمانی گند و مردار تو را ارزانی
خانلری
هر آن کس که گردد به گرد دروغ
ستمکاره خوانیمش و بی فروغ
فردوسی
قَمَری و قُمری یا رُستم و رَستم یا جُستن و جَستن و ...
صبحدم ناله قمری شنو از طرف چمن تا فراموش کنی فتنه دور قمری
خاقانی
به وحدت رستم از غرقاب وحشت
به رستم رسته گشت از چاه ، بیژن
خاقانی
از رسته این دو سگ چو جستی
جستی ره کردگار و جستی
خاقانی
در زمستان ، به شبستان ، زی خوش با مستان
داد بستان را از عارض ساقی بستان
ادیب نیشابوری
«ی» نکره و «ی» مخفف فعل «هستی»
آتشی ، بویی ز دلجویی نمی آید ز تو
یا : تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
یا : مردی به مردی دشنه بر بیداد بسته
« ی » نشانه نکره را می توان با « یک » یا «آن » جایگزین کرد .
نمونه های بسیاری می توان یافت که در آن حرف « ی » مخفف فعل« هستی» است و خود یک واژه و فعل جمله است .
... نکردی در این روز بر من جفا که تو شیرمردی و من پیرزن
یا : تو به صورت رفته ای ای بی خبر زان ز شاخ معنی ای بی بار و بر
تو آدمی ای بدین شریفی با دیو چرا کنی حریفی نظامی
مراقب باشید « ی » مخفف فعل « هستی » را با « ی » شناسه اشتباه نگیرید .
هنگام خواندن درنگ کنیم یا کسره بدهیم ؟
حکم جلودار است بر هامون بتازید هامون اگر دریا شود از خون بتازید
حمید سبزواری
گفت بر من تیغ تیز افراشتی از چه افکندی مرا بگذاشتی مولانا
در قفس طلبد هرکجا گرفتاری هست
من از کمند تو تا زنده ام نخواهم رست
گویند که دوزخی بود عاشق و مست قولی است خلاف دل در آن نتوان بست
ما بی غمان مست دل از دست داده ایم همراز عشق و هم نفس جام باده ایم
حافظ
قضیه همان جمله معروف « بخشش لازم نیست اعدامش کنید» است و به همان اهمیت .
این بار فقط سرهم بخوانید .
یاد باد آن نامور مردانت
آن خروشانان آتش خشم طوفان کین دریادل
واژه ها مرکب یا مشتق مرکب را بدون کسره یا درنگ می خوانیم .
مرده شور خانه ، کاروانسرا ، آفت کش ، سرتاسر
ترکیب های وصفی مقلوب را هم همینطور :
پیرمرد ، بزرگراه ، گردان سپهر ، تیزفهم ،