مقاله پیشینه و مبانی نظری تحقیق پایداری محله ای

مقاله پیشینه و مبانی نظری تحقیق پایداری محله ای (docx) 63 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 63 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

HYPERLINK \l "_Toc410903166" 2-1- مقدمه PAGEREF _Toc410903166 \h 25 2-2- محله PAGEREF _Toc410903167 \h 27 2-2-1- سیر تاریخی نظریه محله PAGEREF _Toc410903168 \h 29 2-2-2- مفهوم محله در شهرهای ایران PAGEREF _Toc410903169 \h 30 2-2-3- کارکرد محله‏های شهری PAGEREF _Toc410903170 \h 31 2-3- مبانی و مفاهیم پایداری، توسعه پایدار و محله پایدار PAGEREF _Toc410903171 \h 32 2-3-1- پایداری PAGEREF _Toc410903172 \h 32 2-3-2- توسعه PAGEREF _Toc410903173 \h 33 2-3-3- توسعه پایدار PAGEREF _Toc410903174 \h 33 2-4- توسعه پایدار شهری PAGEREF _Toc410903175 \h 35 2-5- ناپایداری توسعه شهری PAGEREF _Toc410903176 \h 36 2-6- بنیادهای شهر پایدار PAGEREF _Toc410903177 \h 36 2-7- مفاهیم و ديدگاههاي اساسي در توسعه محله‏ای PAGEREF _Toc410903178 \h 37 2-8- محله پایدار PAGEREF _Toc410903179 \h 40 2-9- پیدایش دیدگاه توسعه محلهای پایدار PAGEREF _Toc410903180 \h 40 2-10- نمونه‏هایی از رویکردهای مرتبط با محله پایدار PAGEREF _Toc410903181 \h 41 2-10-1- طراحی محله سنتی PAGEREF _Toc410903182 \h 41 2-10-2- توسعه محلی مبتنی بر حمل و نقل عمومی PAGEREF _Toc410903183 \h 41 2-10-3- محلات سرزنده PAGEREF _Toc410903184 \h 42 2-10-4- ایده محدوده امن PAGEREF _Toc410903185 \h 42 2-10-5- ایده رشد هوشمند PAGEREF _Toc410903186 \h 43 2-10-6- توسعه محله‏ای پايدار PAGEREF _Toc410903187 \h 43 2-10-7- ابعاد و معیارهای پایداری محله PAGEREF _Toc410903188 \h 44 2-11- وظایف شهرداري در زمینه توسعه پایدار محله‏ای PAGEREF _Toc410903189 \h 51 2-12- اسکان غیررسمی PAGEREF _Toc410903190 \h 54 2-12-1- ویژگی‏های اساسی سکونتگاههای غیر رسمی PAGEREF _Toc410903191 \h 57 2-13- نقد مفهوم حاشيه نشيني PAGEREF _Toc410903192 \h 63 2-15- پایداری محله‏ای PAGEREF _Toc410903193 \h 65 2-16- ابعاد شهر پایدار PAGEREF _Toc410903194 \h 65 2-17- شاخص های توسعه پایدار PAGEREF _Toc410903195 \h 68 2-18- شاخص های پایداری در جهان PAGEREF _Toc410903196 \h 73 2-18-1- انگلیس PAGEREF _Toc410903197 \h 73 2-18-2- چین PAGEREF _Toc410903198 \h 73 2-18-3- آمریکا PAGEREF _Toc410903199 \h 74 منابع 2-1- مقدمه نظام شهری از خود بیگانه شده ما که هرآنچه داشت را به سویی افکنده و همواره نگاهش را به دستاوردهای فکری و فناوری غرب دوخت، از مفاهیم و مصداقهای خود عینی به کار بسته در محلات سنتی خود که در طی سالیان دراز جوابگوی نیاز ساکنان آن بود چشمپوشی کرد و در پی تعاریف و تعابیر جدیدی از محله نگاهش را به ایدههای وارداتی غرب دوخت. لذا ساختار محله سنتی نظام منسجم و یکپارچه خود را از دست داد، معیارهای مطلوبیت خود را از شهر غربی گرفت و در این مسابقه نابرابر اخذ ایدهها، ارزشهای حاکم بر ساختارش نادیده گرفته شد(سعده زرآبادی و خزاعی، 1386: 43). شهر سنتی که امروزه آز آن با عنوان تاریخی یاد میگردد، با بازهها ارزشمند کالبدی و اجتماعیاش، آیینه تمام نمایی از پایداری محلهای بوده است. دکتر بحرینی معتقد است: «توجه به محدودیتها اکولوژی محل نظیر آب، توسعه متناسب و سازگار با طبیعت، صرفهجویی در منابع، استفاده از موادو مصالح بومی، ابداع روشهای مؤثر و مناسب جهت ادامه حیات، نظیر قنات و بادگیر و استفاده هنرمندانه از آب و گیاه جهت تلطیف هوا و ایجاد مناظر مطبوع، ایجاد باغها و باغچهها در حیاطها و فضاهای عمومی شهرها همه نمونه‏هایی از عوامل مؤثر بر این پایداری بودهاند.»(بحرینی، 1378: 279). افزایش نابسامانیهای زیست محیطی و تنزل کیفیت زندگی انسان در تمامی وجوه، متفکران و نظریهپردازان را بر آن داشت که در جست و جوی راهکارهایی برای حل این مسائل باشند. ماحصل تلاش آنان دیدگاههای ارائه شده در زمینه «توسعه پایدار» بود که در دههها اخیر به تدریج تبدیل به الگوی نوین در دیدگاههای علمی و سیاستهای عملی غالب در جهان گردید و از آن زمان تعابیر و تعاریف متعددی از توسعه پایدار ارائه گردید که دال بر جامعیت موضوع و نگاه همه جانبه توسعه پایدار به مسائل دارد(سعده زرآبادی و خزاعی، 1386: 44). اندیشه محله پایدار نیز در دل توسعه پایدار و مباحث مربوط به آن شکل میگیرد. به طور کلی یک محله پایدار با در نظر گرفتن توان زیست- محیطی، به نیازهای اجتماعی و اقتصادی ساکنانش پاسخ میگوید. توسعه پایدار در مقیاس محله به معنای ارتقاء کیفیت زندگی در آن، شامل همه ویژگی‏ها و اجزای زیست- محیطی، فرهنگی، سیاسی، اداری، اجتماعی و اقتصادی بدون ایجاد مانعی برای نسل آینده میباشد(هودسنی، 1384: 20). با یک دیدگاه کلی دستیابی به پایداری در شهرها و محلهها در سه دسته کلی اصول محیطی، اصول اجتماعی و اصول اقتصادی قرار میگیرد: در اصول محیطی به مواردی چون طراحی مناسب انواع فضاهای سبز، شبکههای حمل و نقل، سیستمهای آب و فاضلاب، همچنین اصلاح کاربری اراضی موجود، دسترسیهای پیاده، حفظ محیط زیست و نظایر اینها توجه میشود. در اصول اجتماعی به مواردی چون عدالت محیطی از طریق کاربری اراضی محلی و تسهیلات رفاهی در محلهها و تأمین مسکن برای اقشار مختلف جامعه و توجه به گروههای مختلف جمعیتی اشاره میگردد و در اصول اقتصادی نیز با ارتقاء و توسعه اقتصادی بر پایه محله پرداخته میشود که راه حل آن، خودکفایی محلههاست(ویرلر، 1998: 5). تلفیق دو نظریه توسعه پایدار و مکتب محیطگرایان فرهنگی منجر به تدوین دیدگاهی با عنوان توسعه محلهای پایدار گردیده است. این دیدگاه مبین این اصل است که محلات شهری دارای درونمایه عظیم اجتماعی و فرهنگی هستند که تنها بازآفرینی فرهنگ شهروندی و توجه به محلات به عنوان بستر زندگی اجتماعی ساکنان، به توسعه پایدار محلهای میانجامد(معصومی، 1389: 11). توجه به مباحث توسعه پایدار محلهای هر چند به تبار نظری مفهوم توسعه پایدار در اواخر دهه 80 میلادی بر میگردد، لیکن میتوان آن را با توجه به نگرش ویژه به یاختههای کوچک کارکردی شهر در قالب اجتماعات محلهای، مفهومی جدیدتر و دارای سابقه کوتاهتری محسوب نمود. اما نکته لازم به ذکر در ابتدا شناخت و تعریف محله میباشد. هرچند واژه محله میتواند از ابعاد مختلف اجتماعی، روانشناسی، ذهنی، ادراکی، معماری، کالبدی و سیاسی تعریف کرد و تعاریف متعددی از محله در جوامع گوناگون وجود دارد(بارتون، 2003: 22) و در نوشتارهای جهانی نیز تعاریف متعددی برای محله ارائه شده است. تعریف کلی محله به این صورت است: محله مسکونی، کوچکترین واحد برنامهریزی است که ساکنان آن دارای تسهیلات عمومی و نهادهای اجتماعی مشترکاند و در آن به صورت پیاده رفت و آمد می‏کنند(دیویدسون، 2007: 280). در ایران محله به صورت کالبد سکونت 1250-700 خانوار با دامنه نوسان شعاع دسترسی پیاده (5-4 دقیقه) تعریف گردیده است. عناصر اصلی که در شکلگیری این واحد نقش تعیین کنندهای دارند در دو سطح عناصر شاخص(نظیر مدرسه ابتدایی و مسجد) و عناصر توزیعی (نظیر مراکز تجاری روزانه- هفتگی، پارک محلهای، مکانهای ورزشی و واحد بهداشتی) استخوانبندی محله را تشکیل میدهند(حبیبی و مسائلی، 1378: 13). با تکیه بر تعاریف توسعه پایدار و محله‏های شهری، محله پایدار را میتوان این گونه تعریف نمود: محله پایدار محلهای است که دارای ساختمانها و فضاهایی با مقیاس انسانی، شبکهای از میدانها و خیابانهای محلی، کاربریهای محلی، تسهیلات و خدمات روزمره، حداقل تأثیرات منفی بر محیط زیست، احساس تعلق به مکان و ابزارهایی برای تشویق مردم به احساس مسئولیت در برابر محله باشد(کووان، 2005: 387). بنابراین محله پایدار، محله‏ای است که تلقی از آن به عنوان یک محله و در قالب مجموعهاي از عوامل اجتماعی، کالبدي، روانشناسی، ذهنی و سیاسی داراي معنی و مفهوم باشد. وجود و تحقق معیارهایی نظیر هویت، سرزندگی، پویایی، تأمین تجهیزات و خدمات، تنوع و دسترسی مناسب میتواند از ضرورتهاي یک محله پایدار باشد. به دلیل گستردگی ابعاد و تغییر در ماهیت مسائل شهری و پیچیدگی این مسائل جامعنگری و توجه به ابعاد و جنبههای مختلف مسأله به منظور حل پایدار آنها را اجتناب ناپذیر ساخته است. در این میان توجه و تأکید برنامهریزی و مدیریت شهرها، بیشتر از هر زمانی به سطوح پایینتر و ابعاد ملموس زندگی شهری معطوف گشته است. همان گونه که میدانیم پایاننامه حاضر همانند هر پژوهش علمی دیگری، بر پایه چند مفهوم اصلی و محوری شکل گرفته و بر مبنای این مفاهیم سازماندهی و تنظیم گردیده است؛ بنابراین در ادامه به منظور تدقیق و تعریف فضای مفهومی مذکور، در قالب فصل دوم پایاننامه، به تعریف و تشریح مفاهیم «توسعه پایدار شهری، توسعه پایدار محلی، محله پایدار، اسکان غیررسمی محله و...» مبادرت گردیده است. 2-2- محله تعریف واژه محله هنوز به درستی تبیین نگردیده است و اختلاف نظرهای بسیاری در میان صاحبنظران پیرامون این واژه وجود دارد به طوری که مفهوم ثابت و ايستايي در مباحث شهرشناسي جغرافيايي و ساير علوم از جمله برنامهريزي شهري، علوم اجتماعي و علوم سياسي در قرن گذشته نداشته است(ویلیامز، 1985: 30). به طوری که میتوان چهار کلمه واحد همسایگی، بخش، کوآرتر و جامعه محلی را معادل آن به کار برد. REF _Ref386966348 \h جدول به تشریح واژگان فوق میپردازد. از سوی دیگر در محتوا نیز نقشهای متفاوتی بر آن مترتب است که شناخت دقیق آن برای شهروندان و به خصوص مدیران شهری امری لازم است. محلههاي شهري به عنوان كوچكترين واحد سازمان فضايي شهر در پايداري شهري نقشي اساسي ايفا ميكنند، به گونهاي كه شكلگيري هويت محله‏ای، اقتصاد محلي، ايمني، توسعه فضايي و كالبدي و تحكیم روابط اجتماعي، باپايداري محلههاي شهري ارتباط مييابد(توکلینیا و استادیسیسی، 1388: 29). در تعبير جغرافيايي، مفهوم محله ضمن دارا بودن مكان معين، به اجتماعي اطلاق ميشود كه در چنين فضايي سكونت دارند و از برخوردهاي فراوان«نخستين» يا «رويارويي» با یکدیگر بهرهمند مي شوند. ماهيت محله از ديدگاه جغرافيدان شهري و اجتماعي فرصتي براي مردم فراهم مي آورد تا با يكديگر ديدار كنند، در گذران زندگي روزمره شركت جويند و در تلاش به منظور غلبه بر مشكلاتشان به همكاري بپردازند(عبدالهی و همکاران، 1388: 89). از منظر برنامهريزي شهري، محله را ميتوان به صورت بخش قابل شناسايي از محدودهاي شهري و يا محدودهاي تركيب شده از كاربريهاي تأمينكننده نيازهاي ساكنان در ساختار شهر تعريف كرد(کوآن، 2000: 256). در سلسله مراتب تقسیمات شهری، محله یکی از بخشهای کوچک شهر به شمار میآید و از خانههای مجاور هم در یک فضای جغرافیایی خاص تشکیل میشود(شکویی، 1369: 48). همچنین محله را میتوان به عنوان بخشی از شهر تعریف کرد که دارای لبههای کارکردی یا فضایی هویتمند و ترکیبی از عملکردهای کوچک مقیاس باشدکه معمولاً بزگتر از یک واحد همسایگی است(گافرون و فرانزسکالا، 2005: 2 به نقل از کاظمیان و همکاران، 1390: 11). در ایران محله کالبد سکونت 700-1250 خانوار با دامنه نوسان شعاع دسترسی پیاده (4-5 دقیقه) تعریف میشود(حبیبی و مسائلی، 1378: 13) محلات تاریخی به لحاظ کارکردی قابلیتهای متنوعی را عرضه کرده و ضمن رفع نیازهای ابتدایی ساکنان، امنیت اجتماعی، آسایش اکولوژیکی و در نهایت ارتقاء کیفی محیط را به همراه داشتهاند(مضطرزاده و حجتی، 1393: 72). در بافت سنتی شهرهای ایران، محله به عنوان سلول اصلی شهر و سکونتگاه قوم، نژاد، مذهب یا فرقهای خاص است(پاکزاد، 1386: 4). اصول و عناصر تشكيل دهنده محله در نظام سنتي، تحت تأثير شرايط اقتصادي و اجتماعي و مبتني بر شرايط توسعه درونزا بود كه نقش غالب را فرهنگ سنتي ايفا ميكرد. اين شرايط تا اواخر دوره قاجاريه كمتر دستخوش تغييرات بنيادي گرديد. اما بررسي تحولات ساختاري و كاركردي شهر در دوران معاصر نشان ميدهد كه متأثر از شرايط اقتصادي، اجتماعي و سياسي حاكم بر كشور، ماهيت شهرها و محلات دچار دگرگونيهاي اساسي شد(حبیبی، 1383: 157). جدول 2-1: واژگان معادل محله و ویژگی‏های آن واژهویژگیواحد همسایگیبخش قابل شناسایی یک محدوده شهری؛ منطقهای با کاربری مختلط.موقعیتی متنوع، پویا، اجتماعی و اقتصادی قابل شناسایی برای ساکنان آن.منطقهای دارای تعادلی از فعالیت‏های انسانی در اطراف یک مرکز مشخص.محلی برای ارتباطات اجتماعی دوستانه.برای تأمین خدمات خود به شهرداری وابسته است.دارای عناصر مرکزی پارک و بوستان کودک و کاربریهای رفع نیاز روزانه.شکگیری آن بر مبنای یک مدرسه ابتدایی.جمعیت مبنای آن 5000 نفر و مساحت تقریبی 64 هکتار.بخشناحیهای تحت تسلط یک فعالیت خاص.فعالیت اولیه آن تحت حمایت کاربریها در سطح محله است.جمعیت آن بین 25000 تا 35000 نفر است.به صورت ایدآل چهار یا پنج بخش یک شهر کوچک را شکل میدهند.کوآرترمنطقهای مشخص از یک شهر.از طریق تشخیص دادن آنها در شهر میتوان به تقویت تفاوتهای محلی پرداخت.تمامی امور زندگی شهری شامل مسکن، کار، تفریح و... را در خود جای میدهد.جمعیت آن 1500 نفر با مساحت تقریبی 35 هکتار است.جامعه محلیگروهی از مردم با منافع و رابطهای مشترک، بالاتر از خانواده و پایینتر از اولین طرح اجرایی شهرداری.افرادی که باهم در یک محدوده تعریف شده کار و زندگی می‏کنند.شبکهای از روابط تعریف شده با سطح چشمگیری از توجه و تعهد مشترک.محل سکونت پایدار انسانی به صورت کامل و فشرده. مأخذ: (مضطرزاده و حجتی، 1393: 72) با توجه به آنچه در رابطه با محله ذکر شد میتوان چنین نتیجه گرفت که در هر فضایی که بتوان آن را محله نامید، دو چیز باید وجود داشته باشد: فضا و مکانهایی که بخشی از آن مسکونی بوده و ساکنان در آن اقامت دارند که در کنار آنان فضاهای خدماتی شامل آموزشی، فرهنگی، تجاری و... وجود دارد. فضایی اجتماعی که در درون خود روابط، مرزها و شبکههای اجتماعی را جای میدهد و باعث برقراری تعاملات اجتماعی، مشارکت مدنی، برخوردهای چهره به چهره و... خواهد شد. 2-2-1- سیر تاریخی نظریه محله توسعه مفهوم محله با کاربریهاي غیر سکونتی، دیدگاه مختص قرن حاضر است. مساله مهم براي شهرسازان علاوه بر عملکرد، بحث ساختار اجتماعی محله است که تحت لواي مسئلهاي به نام هویت مطرح است که تحت عنوان محتوا قرار میگیرد. در این میان هم محتوا و هم عملکرد در نظریه محله در قرن حاضر مورد مناقشه قرار گرفته است(آلهاشم، 1388: 227). سیر تاریخی نظریه محله را براساس چهار مرحله میتوان تفکیک نمود: شکل SEQ شکل \* ARABIC \s 1 1: سیر تاریخی نظریه محله بنابراین، در جمعبندي مبانی نظري اندیشه محله‏ای، میتوان گفت که محله واحدي فیزیکی با هویت مشخص اجتماعی است که طبقات مختلف اجتماعی را در خود جاي داده و با الگوهاي مشترك زندگی، گرههاي اجتماعی را تحت پوشش قرار میدهد. در این چارچوب مفهوم محله از زاویه دیدگاه سنتی و مدرن مورد قرار گرفته است. دیدگاه سنتی، محله را واحدي خودکفا، فضاي کنش متقابل غیر رسمی، عاطفی و سرزنده و منبع هویتی افراد تلقی میکند و بر نقش منحصر به فرد محله در حفظ انسجام اجتماعی تاکید دارد. در مقابل، رویکرد نوین محله را از زاویه تأکید بر توسعه پایدار جامعه در نظر میگیرد .بنابراین نیازمند تعریف جدیدي از ارزشهاي اجتماعی و نیازهاي شهروندي است. 2-2-2- مفهوم محله در شهرهای ایران محله به مثابه سلول اصلی شهر سنتی در ایران، سکونتگاه قوم، نژاد، مذهب یا فرقههای خاص است. جامعه شهری رنگ گرفته از نظام عشیرهای، در روند شکلگیری خود مجموعههایی را ایجاد کرد که به محله معروف شدند. از ابتدای بنای شهرهای اسلامی و حتی قبل از اسلام، هر قوم و قبیلهای تحت شرایط خانوادگی، منافع مشترک و شبکههای خویشاوندی، محلهای جداگانه در شهر بنا میکرد. نیاز همبستگی داخلی از یک سوء و تجدید گروه اجتماعی خودی در مقابل دیگران از سوی دیگر، لزوم خودکفایی نسبی را در زمینه خدمات و تأسیسات لازم را توجیه میکرد. همبستگی اجتماعی- فرهنگی سب ایجاد عامل روانی تعلق به محله و پیروی افراد از آداب و رسوم واحد و همچنین احساس تمایز نسبت به ساکنان دیگر محلهها بود. ساکنان محله نسبت به یکدیگر و در محله، دارای وظایف و حقوق خاصی بودند و خود را جزئی از جمع دانسته و بقا و آسایش خود را در کارایی مجموعه میدیدند. روابط اجتماعی حاکم به صورت بسیار ظریفی در شکلگیری و استخوانبندی محله مؤثر بود و شبکه ارتباطی و مرکز محله و دیگر عناصر کالبدی مانند آبانبار، مسجد حسینیه، سقاخانه و حمام تعریف میکرد. تحت تأثیر چنین شرایط اقتصادی و اجبار به خودکفا بودن نسبی، در هر محله تأسیسات اقتصادی ویژه‏ای برپا میشد و مرکزی در خود داشت که همه مایحتاج روزانه خود و کوتاه مدت محله را فراهم میساخت. بافت کالبدی محله به عنوان تبلور فضایی شرایط اجتماعی اقتصادی در رأس انسجام و همگنی خاصی بود. به عبارت دیگر، عوامل مذکور باعث به وجود آمدن عناصر کالبدی محله میشد و مجموعهای از عناصر مذکور در مراکز مسکونی، محیطی را پدید میآورد که نمایانگر روابط متقابل ساکنان در ارتباط روزمره آنان میشد(پاکزاد، 1361: 18). اما محلهها با تحولات مختلفی مواجه شده‏اند که از دو منظر قابل بررسی است، یکی توجه به محله در قالب تحولات اقتصادی و اجتماعی و نظام سیاسی حاکم بر کشور که به وسیله دولتمردان و مدیران ملی صورت گرفته و همواره در ادوار مختلف تاریخی اعم از اسلامی، قاجار، پهلوی و پس از انقلاب اسلامی این تصمیمات توانسته است تأثیرات خود را به جای نهد. دیگری تأثیرپذیری محله‏ایرانی از تحولات نظام جهانی و تغییرات اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی که الزامات هر یک نیز تأثیرات ویژه‏ای داشته است. از این منظر در زمان حاضر تعریف از محله تغییراتی بنیادی کرده است و بیشتر ضوابط رسمی و قراردادی مبنای تعریف محله است. در تعریف و تبیین مفهوم محله در شهرهای ایران این واژه را میتوان از دو منظر تاریخی و قانونی مورد بررسی قرار داد. در برداشت تاریخی خصوصیات غالب شهرهای اسلامی در ساختار کالبدی و اجتماعی شهرها به واسطه تأثیرپذیری از هویت ایرانی اسلامی نمود بارزی داشته است، به گونهای که محله به عنوان یکی از اجزاء و عناصر شهر ایرانی اسلامی و تشکیل دهنده ساختار و استخوانبندی شهر تلقی میشود و محدوده آن نیز به واسطه وابستگی قومی، نژادی و مذهبی، حرفهای و طبقاتی تعریف شدنی است. این برداشت در گذر زمان دچار تغییر و تحولاتی شد، به گونهای که در نظام شهرنشینی و شهرسازی کشور محله‏های سنتی کمتر به مصداق گذشته با کارکردهای قابل انتظار آن وجود دارد. در برداشت حقوقی و قانونی، بررسی قوانین فعلی نشان میدهد مهمترین قانونی که محله در آن تعریف شده است، قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری سال 1362است؛ «طبق تبصره 2 ماده 4 این قانون محله مجموعه ساختمانهای مسکونی و خدماتی است که از لحاظ بافت اجتماعی ساکنان خود را اهل آن میدانند و دارای محدوده معین است. حدود محله‏های شهری تابع تقسیمات شهری است. در شهرهای بزرگ از به هم پیوستن چند محله شهری، منطقه شهری تشکیل میشود(عبدالهی، 1386: 17). در شهرسازی نیز توجه به مفهوم محله در قانون تغیر نام وزارت آبادانی و مسکن مورد تأیید قرار گرفت. از آنجا که طرحهای مصوب شهری به عنوان اسناد توسعه شهرها قلمداد میشود و ملاک عمل دستگاههای اجرایی و به ویژه مدیریت شهری برای اداره امور شهرهاست، ضرورت دارد تا در قالب مشخص و تعریف معین ردپای محله و محلهبندی در این طرحها پیشبینی شود، در حالی که این مفهوم هویت و جایگاه خاصی در این طرحها نداشته است(خاکساری، 1385: 2). 2-2-3- کارکرد محله‏های شهری محلّهها از گذشتههاي دور نقش مهمي در ايجاد ارتباط و پيوند بين ساكنان خود داشتهاند. نقش و كاركرد محلّه در حيات اجتماعي جوامع باستاني چنان بود كه كمابيش هيچ خانواده و يا فردي نمیتوانست بدون آنكه خود را متعلق به آن بداند از يك زندگي متعادل برخوردار شود. همانگونه كه كمابيش همه افراد جامعه (چه درگذشته و چه در حال) خود را وابسته و متعلق به يك خانواده معين مي دانند. البته امروزه در شهر و سكونتگاههاي وابسته به جوامع پيشرفته از اهميت محلّه نسبت به گذشته كاسته شده است، زيرا روابط و پيوندها بر اصول متفاوتي از گذشته استوار گشتهاند(معصوی، 1390: 56). از جمله كاركردهاي محلّه توليد شكل زندگي مشترك بر حسب قواعد و آداب محلي بوده است. از آنجا كه تعلق مكاني به تدريج تعلقات اجتماعي و فرهنگي را در بين ساكنان محلّه گسترش ميداده اين موضوع سبب شكلگيري هويت جمعي در بين اهالي محله ميشده است. امروزه دسترسي به وسايل نقليه و امكان سفرهاي سريع سبب شده كه مردم خود را در انتخاب مكانهاي خريد، تفريح، كار، آموزش و... آزاد ببينند، حتي اگر براي رسيدن به آنها مسيرهاي طولاني را طي كنند. اين امر سبب ميشود كه خصوصاً در شهرهاي بزرگ وقت زيادي تلف شود و مشكلات گوناگوني چون ترافيك، تأخير زماني و غيره پيش آيد. لذا بهتر است با پيشبيني اين گونه مراكز در سطح محلّهها (در حد امكان و توجه به نیازهای مرتبط روزانه و هفتگی) و ايجاد جاذبه، اهالي را به استفاده از امكانات محلي تشويق كرد. توسعه ارتباطات و نفوذ وسايل جمعي به داخل منازل، صرف وقت زياد در رفت و آمد بين محل كار و سكونت، عدم وجود پيوندهاي قومي و... بين اهالي، دسترسي به امكاناتي چون پست، تلفن، آتشنشاني، اورژانس و... ديگر جايي براي احساس نياز به برقراري ارتباط با همسايگان باقي نميگذارد. 2-3- مبانی و مفاهیم پایداری، توسعه پایدار و محله پایدار 2-3-1- پایداری گرچه صحبت از پایداری به سالهای قبل از دهه 1980 بر میگردد، لیکن تحت عناوین مختلف گاهی با مضامین منفی(مانند اثر مالتوس و کتاب محدودیتهای رشد) و گاهی با یک تصویر مثبت(انجمن علمی جامعه محافظان کانادا) از آن یاد میشود. پايداري ثمره فعاليتهايي است كه از راه ارزيابي تواناييهايي كه منجر به پايداري سيستم ميشود، حاصل گردیده(جکسون و همکاران، 2010: 1) و به توانايي جامعه، اكوسيستم و ... براي تداوم كاركرد در آينده نامحدود، بدون تحليل رفتن منابعي كه سيستم به آن وابسته است، اطلاق ميشود(بزّی، 1391: 233). مفهوم پایداری در عصر حاضر آن چنان اهمیتی پیدا کرده که هر بحث جدیدی درباره محیط زیست و توسعه بدون توجه به این مفهوم بحثی ناتمام تلقی میشود. اما نکته حائز اهمیت این است که مفهوم پایداری بسته به شرایط زمان، مکان و جوامع مختلف تفاوت میکند و به همین جهت امکان تسری و تعمیم یک برداشت خاص از مفهوم پایداری وجود ندارد. در برخی از منابع واژه پایدار بودن به «حفظ کردن، ادامه دادن حیات و موجودیت، متوقف نشدن و قطع امید نکردن و امتداد یافتن و... » معنا شده است. بنابراین برای جامعه انسانی کاربردی نخواهد داشت؛ چرا که جامعه انسانی یک نظام سازگار پیچیدهای است که درون نظام پیچیده دیگری جای گرفته است که برای حمایت و پشتیبانی بدان وابسته است. با این نگرش هدف پایداری به گونهای دقیقتر به هدفی از توسعه پایدار معنی و تفسیر میشود(بدری و رکنالدین افتخاری، 1382: 13-10). در هر صورت اگر مفهوم اصلی پایداری عبارت از پایدار کردن کیفیت زندگی مردم باشد، اهداف اجتماعی و اقتصادی با سهولت بیشتری قابل شناسایی خواهد بود. 2-3-2- توسعه توسعه به معني كوشش آگاهانه نهادي شده و مبتني بر برنامهريزي براي ترقي اجتماعي و اقتصادي جوامع، مختص قرن بيستم ميباشد كه ابتدا از سال 1917در شوروي سابق آغاز گرديد(زياري و همکاران، 1388: 418). شاید به صورت دقیق در محفل عمومی توسعه را همزمان با انقلاب صنعتي در انگلستان و بعد از آن ميدانند كه تحولات عظيمي را در دنياي بشريت به همراه داشت و به سرعت مناسبات انسان با محيط اطراف خود را براي رسيدن به حد اعلای رفاه و برتری تغییر داد(امانپور و علیزاده، 1393: 86). اما مسیر توسعه را فرآیند تغییر در حرکت اجتماعات انسانی به جلو، به وسیله علوم مختلف و همچنین فرهنگ و ارتباطات و مدیریت میباشد(بزّی، 2008: 341). توسعه عبارت است از فرآیند بهبود بخشیدن به کیفیت تمام زندگی تمام مردم است. توسعه فرآیندی جامع از فعالیت‏های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که هدفش بهبود مداوم زندگی تمام جمعیت بوده و فعالیت، آزادی، مشارکت مناسب و توزیع عادلانه منافع، از ارکان اساسی آن به شمار می‌آید. 2-3-3- توسعه پایدار قابل قبولترین تعریف توسعه پایدار از نظر بینالمللی توسعهای است که نیازهای نسل حاضر را بدون به مخاطره انداختن توانایی نسلهای آینده برای تأمین نیازهای خودشان برآورده سازد(بارتون، 2000: 303). از دهه 1990 به بعد، مفهوم توسعه پایدار و جوامع پایدار جایگاه ویژه‏ای را به خود اختصاص داده است. توسعه پایدار به طور وسیع بعد از کمسیون برانتلند تحت عنوان آینده مشترک ما(سال 1878) و اجلاس ریو(سال 1992) مطرح شد. توسعه پایدار شامل مطالعات اقتصاد محیطی، زیست محیطی، اجتماعی، کالبدی(روی و پال، 2009: 192) و تغییراتی که به صورت بلند مدت جهت حداکثر سازی رفاه انسان فعلی بدون آسیب به تواناییهای نسلهای آینده برای برآورد نیازهای آنها میباشد(بامگرتنر و کورهونن ، 2010: 72). منظور از توسعه پایدار شهری، حفاظت صرف از محیط زیست نیست، بلکه نگاهی جدیدی به رشد اقتصادی به همراه حفظ عدالت اجتماعی و رفاه عمومی است. منظور از توسعه پایدار، حفاظت صرف از محیط زیست در نظر نیست، بلکه مفهوم جدیدی از رشد اقتصادی است که عدالت و امکانات زندگی را برای تمام مردم نه تعداد اندکی از افراد برگزیده است ( ازکیا و غفاری، 1382: 59). توسعه پایدار و توسعه انسانی نه فقط جنبه های اقتصادی بلکه جنبه های زیست محیطی و مهم تر از آن وجوه اجتماعی، سیاسی و آموزشی و نیز روابط متقابل عوامل مذکور را در نظر میگیرد (نقدی و صادقی، 1385: 217). به طور کلی دکتر عزیزی تعریفی از توسعه پایدار که تاکنون مطرح شده است را در قالب REF _Ref386983121 \h شکل تشریح نموده است: 13716034925پاسخگویی به نیازهای نسلهای آینده(تأمین نیازهای کنونی بدون اثر منفی بر نسل آینده )توسعه پایدارتوجه به ظرفیت قابل تحمل اکوسیستمها(با توجه به بهبود کیفیت زندگی بشر)حفظ ثروت و سرمایه طبیعی(حفظ منابع طبیعی به عنوان داییهای زیست محیطی)نگهداری و ارتقاء سیستمها(همراه با نگهداری و ارتقاءسطح کلی تنوع و تولید)هر تغییر مثبت نباید سیستمهای اکولوژیکی و اجتماعی را فرسوده یا نابود کند.پایدار کردن زندگی بشر(حفظ توان سیستم برای پایدار کردن زندگی مردم)حفاظت از محیط زیست(مراقبت همزمان در نوسازی و بهسازی)یکپارچه کردن حفاظت و توسعه به عنوان رویکرد کلی در تأمین نیازهای انسان00پاسخگویی به نیازهای نسلهای آینده(تأمین نیازهای کنونی بدون اثر منفی بر نسل آینده )توسعه پایدارتوجه به ظرفیت قابل تحمل اکوسیستمها(با توجه به بهبود کیفیت زندگی بشر)حفظ ثروت و سرمایه طبیعی(حفظ منابع طبیعی به عنوان داییهای زیست محیطی)نگهداری و ارتقاء سیستمها(همراه با نگهداری و ارتقاءسطح کلی تنوع و تولید)هر تغییر مثبت نباید سیستمهای اکولوژیکی و اجتماعی را فرسوده یا نابود کند.پایدار کردن زندگی بشر(حفظ توان سیستم برای پایدار کردن زندگی مردم)حفاظت از محیط زیست(مراقبت همزمان در نوسازی و بهسازی)یکپارچه کردن حفاظت و توسعه به عنوان رویکرد کلی در تأمین نیازهای انسانشکل 2: مجموعهای از تعاریف مطرح شده در زمینه توسعه پایدار 2-4- توسعه پایدار شهری توسعه پایدار شهری در دهههای اخیر در دستور کار بسیاری از جنبشهای شهرسازی نظیر دستور کار 21 سازمان ملل (کنفرانس ریو درباره توسعه پایدار) گزارش توسعه انسانی سال 2003 سازمان ملل و منشور شهرگرایی نوین در جوامع صنعتی و در حال توسعه قرار گرفته است(حسینی و همکاران، 1386: 174). توسعه پایدار مفهومی است که در سالهای اخیر به عنوان یک مسأله جهانی به آن نگریسته شده است. این مفهوم، از دیدگاهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته و نهادهای بسیاری کوشیده اند از آن به عنوان راهبردی مناسب جهت مقابله با چالش‏هایی، نظیر افزایش جمعیت، تخریب زیست محیطی، محدودیت منابع، نابرابری اجتماعی- اقتصادی، بیکاری، فقر و ناهنجاریهای اجتماعی استفاده کنند (صرافی، 8:1379). توسعه‏ي پايدار نواحي شهري به عنوان يكي از اهداف اساسي درجغرافيا، در جستجوي تقويت ابعاد اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، زيست محيطي و كالبدي شهرهاست ناپايداري توسعه جوامع بشري در دو قرن اخير و پيامدهاي زيان‏بار آن، كه تابعي از متغيرهاي جمعيت، سرانه و الگوي مصرف مي‏باشد، رهيافت توسعه پايدار را به عنوان مهمترين موضوع دهه آخر قرن بيستم، مطرح مي‏سازد. پايداري شهري نيز به عنوان شاخهاي مهم در اين مفهوم، پديدهاي با ابعاد گسترده و پيچيده است كه در رشد و تكوين شهرها عوامل اقتصادي، اجتماعي، جمعيتي را مورد توجه قرار مي دهد(سرابی، زارعی فرشاد،1389: 37). توسعه پایدار، روندی است که بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فناوری به سوی عدالت اجتماعی باشد و در جهت آلودگی اکوسیستم و تخریب منابع طبیعی نباشد (ملکی،1382: 37). کاهش فقر و نابرابری و تکیه بر اصل عدالت اجتماعی و برابری جغرافیایی از اقدامات اساسی توسعه پایدار شهری است (حکمت نیا و موسوی، 1385: 35). توسعه پايدار شهري در دهه‏هاي اخير به الگوواره نوين و مسلطي در برنامه ريزي شهري تبديل شده و هرگونه برنامه‏ريزي در شهر، چنانكه با رويكرد توسعه پايدار طراحي و تدوين نگردد عملاَ در دسترسي به اهداف مورد نظر با موفقيت كمتري مواجه خواهد بود ( ابراهیم زاده، 1393: 29). توسعه پايدار شهري، يعني شرايطي كه شهرنشينان امروز و شهروندان فردا بتوانند در آن در كمال آرامش و امنيت زندگي كنند و ضمن تندرستي، از عمر دراز و در عين حال سازنده بهره مند گردند (صالحی فرد، 1380: 147). از سوي ديگر، نظريه توسعه پايدار شهري، مسايلي چون جلوگيري از آلودگي هاي محيط شهري و ناحيه‏اي، كاهش ظرفيتهاي توليد محيط محلي، ناحيه‏اي و ملي، حمايت از بازيافتها، عدم حمايت از توسعه ها ي زيان آور و برطرف ساختن شكاف ميان فقير و غني را مطرح مي‏كند (زیاری، 1384: 18). از نظر كالبدي، توسعه پايدار شهري يعني تغييراتي كه دركاربري زمين و سطوح تراكم به منظور رفع نيازهاي ساكنان شهر در زمينه مسكن، حمل و نقل، اوقات فراغت و غذا به عمل مي آيد تا در طول زمان، شهر را از نظر زيست - محيطي، قابل سكونت و زندگي، از نظر اقتصادي بادوام و از نظر اجتماعي همبسته و هماهنگ نگه دارد. 2-5- ناپایداری توسعه شهری ناپایداری توسعه شهری مهمترین چالش هزاره سوم است، کلانشهرهای بزرگ جهان امروزه اکنون بیش از هر زمان در جستجوی بنیادهای توسعه پایدار هستند. بدین منظور متعاقب اجلاس عالی زمین (1992، ریودوژانیرو) کمیسیون توسعه پایدار (Commission on Sustainable Development : CSD) تشکیل شد که یکی از اهداف آن تولید شاخص های توسعه پایدار برای سنجش، نظارت و بهبود در زمینه توسعه پایدار بود، معرفی و کاربرد این شاخص ها ضرورتی است که در کشور ما کمتر به آن توجه شده است (. در این نوشتار منتخبی از شاخص های سنجش توسعه پایدار شهری را در محلات فقیرنشین مورد مطالعه قرار داده شده است. 2-6- بنیادهای شهر پایدار تأکید بر پایداری شهری دارای اهمیت فراوانی است، زیرا مشکلات زیست- محیطی و ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی در شهرها در پهنه وسیعتری گسترده شده است(کلارک، 2002: 200)، از این رو توجه به بنیادهای پایداری شهر بر مبنای اصول پایداری به شرح زیر ضروری مینماید(صرافی، 1380: 26-13). 1. اقتصاد شهري پايدار: دستيابي شهروندان به فرصتهاي اشتغال، كسب وكار كافي و خلق فرصتهاي همگام با افزايش تقاضا به منظور حفظ تعادل اقتصادي. 2. جامعة شهري پايدار: بقاي نسلي با تأكيد بر ابعاد بوم شناختي، اقتصادي و اجتماعي به منظور تقويت نهادهاي مدني و پذيرش مسئوليتهاي اجتماعي. 3. سكونتگاه شهري پايدار: تضمين دستيابي شهروندان به سرپناهي امن و سالم، از منظر دسترسي به فضاي مناسب كه از استحكام بنا، تأسيسات بهداشتي، روشنايي و حرارت كافي بهره گيرد و در حد استطاعت ساكنان نيز باشد. 4. محيط زيست شهري پايدار: كاهش مصرف منابع و انرژي، كنترل آلودگي هوا و كاهش حجم ضايعات و بازيافت آن براساس فناوريهاي جديد. 5. دسترسي شهري پايدار: جابجايي و تحرك مردم، كالا، سرمايه و اطلاعات براساس شيوههاي دسترسي و جابجايي سازگار با محيط زيست، امن، كارا و با رعايت توان اقتصادي شهروندان. 6. زندگي شهري پايدار: تلفيق ابعاد اقتصادي اجتماعي، سكونتگاهي، حمل ونقل و زيست محيطي، به منظور ايجاد پيوند و همبستگي ميان انسان و محيط طبيعي در جهت دستيابي به شهر پايدار. 7. مردم سالاري شهري پايدار: ايجاد ساختار نهادي براي حكمروایی خوب شهري برآمده از اراده سياسي شهروندان و برمبناي فعاليت و اقدامات گروههاي سياسي و اجتماعي در راستاي پايداري، سياستگذاري، هدايت و نظارت عملكردي. 2-7- مفاهیم و ديدگاههاي اساسي در توسعه محله‏ای توسعه پايدار شهري، يکي از گرايشهاي نظري مؤثر بر رويکرد توسعهي اجتماعات محله‏ای است و با توجه عميق به مفاهيم و ادبيات توسعه پايدار، حلقهاي از فرآيند مديريت و ادارهي امور شهري تلقي ميشود. اين مفهوم به دليل خصيصه بارز خود که در نظر گرفتن وجوه ارزشي حاکم بر سازوکار توسعه شهري است. تلاشي مؤثر براي هدايت امر توسعه با محوريت انسان و محيط زيست به کار ميبندد. منابع مربوط به اين نگرش به دههي 90 ميلادي باز ميگردد. چارچوب پايهي نظري در اين رويکرد، تأکيد مؤثر و فزاينده بر اثرات متقابل گروههاي اجتماعي ساکن شهر در تمامي ابعاد است که چون پايهاي جهت تقويت هويت زيستي اجتماعي شهري و بهبود کيفيت زندگي از يک سو و کارآمدي ساز و کارهاي مديريت و ادارهي امور شهري از سوي ديگر بر پايه تقويت الگوهاي مشارکت مردم خواهد بود. در اين معنا تحقق توسعه اجتماعات محلي را در چارچوب توسعه محله‏ای پايدار ميتوان در گرو نظام و الگوي مديريت و هدايت شهري قلمداد کرد(رفيعيان و تقوايي،1383: 113). رویکردی که نیازهای شهروندان را در مقیاس کوچک و محسوس بررسی میکند، محلات را بهترین مقیاس برای اعمال مفاهیم جدید میداند(خاکپور و همکاران، 1388: 64). از دیدگاهی دیگر توسعه محلهای میتواند به عنوان فرآیندی از کنشهای متقابل مداوم و نیز به عنوان طرح یا برنامهای که منجر به تغییرات یا تحت تأثیر قرار دادن اجتماع از برخی جهات میشود، تلقی گردد(سیمپسون، 2005: 34). برخی از دیدگاهها توسعه محلهای را فرآیندی میدانند که ابزار و سرمایههای گوناگون مانند سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی و فکری، سرمایه اجتماعی، سرمایه مالی و ... را که باعث بهبود کیفیت ساکنان محله میگردد، فراهم میآورد(رونالد، 2000: 81). توسعه محله‏ای عبارت است از فرآيندي مبتني بر مشارکت داوطلبانه و خوديارانه در ميان ساکنان يک محله در جهت بهبود شرايط فيزيکي، اجتماعي و اقتصادي(چاویز و فلورین، 1990: 18). بنابراين چهار بعد اصلي در توسعه محله‏ای قابل شناسايي است که عبارتند از: شکل3: ابعاد اصلی توسعه محلی از ديدگاه ارزشهاي سياسي، به طور کلي دو نظريه و روش برنامهريزي ميتوان تشخيص داد. در نوع اول، تشخيص اهداف و روشهاي توسعه شهري در صلاحيت دانش فني و اقتدار تصميمگيران است و دخالت مردم در آن جايگاهي ندارد. بر اين اساس، برنامهريزي و مديريت تغيير در محيط شهري به شيوهاي اقتدارگرا و از بالا به پايين صورت ميگيرد. در نوع ديگر برنامهريزي که ماهيتي مردم سالار و مشارکتي دارد، توجه به نيازها و خواستههاي متنوع مردم، مشارکت مردم در تصميمگيري، تنوع و تکثر فرهنگي، احترام به طبيعت و محيط زيست، اصول بنيادين برنامهريزي را تشکيل ميدهد. بر پايه اين اصول، قرائتهاي جديدي از نظريههاي برنامهريزي رواج يافته است که از جمله ميتوان به نظريهي برنامهريزي ارتباطي و نظريه برنامهريزي غير اقليدسي جان فريدمن اشاره کرد. نظريه برنامهريزي غير اقليدسي بر درک تازهاي از زمان و فضا استوار است. زمان برنامهريزي در شيوه غير اقليدسي، زمان واقعي حوادث روزانه و زمان حال است. زيرا در زمان حال، برنامهريزان درگير عمل ميشوند و مسئوليت بيشتري مييابند. فضاي غير اقليدسي در برنامهريزي، فضاي کوچک محلي و منطقهاي است تا فضاي وسيع ملي و فراملي. تأکيد بر فضاي محدود محلي و منطقهاي در برنامهريزي غير اقليدسي دلايل گوناگون دارد. نخست توجه به تغييرات و تفاوتهاي محلي و منطقهاي است. دليل دوم، ضرورت حضور جامعهي شهري سازمان يافته در تصميم سازي عمومي است. محلهها و واحدهاي همسايگي، مقياسي از فضاي برنامهريزي است که مشارکت معنادار شهروندان در آن ميتواند تحقق يابد. سرانجام اينکه محله و واحد همسايگي، فضاي زندگي روزمره و کسب و کار مردم است و مردم در اين فضاها ميتوانند تأثير ملموس و مستقيم بر جريان امور بگذارند(برک پور،1383 :57-56). از منظر ديگر ميتواند توسعه اجتماع محلي را هم از نظر مباني و هم از نظر روشها و سياستها و اقدامات- تقسيم نمود. در طبقه بندي عمومي ديدگاههاي قديم و جديد ميتوان آنها را در چهار گروه اصلي جاي داد. در يک نگرش توسعهي اجتماع محلي نوعي ايدئولوژي شبيه به يک جنبش اجتماعي است. در نگرشي ديگر برخي صاحبنظران تلاش کردند توسعه اجتماعات محلي را همچون شاخهاي از يک علم مطرح کنند که در آن ديدگاه ها و نظرهاي متعددي در مورد مسايل و مشکلات اين اجتماعات و ريشهي آنها خصوصيات و جوهرهي اجتماعات و نحوه تکامل و تحول آنها مطرح نگرديده است. ديدگاه سوم توسعه اجتماعي محلي را همانند نوعي شيوهي مداخله در اجتماعات قلمداد ميکند. اين ديدگاه در حقيقت آن را روشي براي مداخله سازماندهي شده در اجتماع محلي ميداند. اين ديدگاه نيز داراي روشها و نظريههاي متفاوتي است. در حالي که برخي از اين ديدگاهها داراي ريشههاي اقتصادي هستند، برخي بر ديدگاههاي اکولوژيک پايهريزي شده‏اند. بالاخره گروهي ديگر توسعهي اجتماع محلي را صرفاً نوعي فرآيند برنامهريزي در رديف ديگر طرحها تلقي ميکنند. بر پايه اين ديدگاه بر چارچوبهاي اجتماعي موجود تأکيد ميشود(عسگري،1383: 71-70). همچنين توسعه اجتماع محلي را ميتوان بر اساس هدفي که دنبال ميکند به دو دسته تقسيمبندي نمود که عبارتند از : اهداف محتوايي که به معناي بهبود وضعيت اجتماع محلي از طريق افزايش فعاليتهاي اقتصادي و يا اشتغال و ايجاد زير ساختهاي اجتماعي محلي ميباشد. اهداف فرآيندي که به معناي افزايش توان و ظرفيت اجتماع محلي براي انجام کارهاست. اين اهداف ممکن است به منظور افزايش ظرفيتها براي دستيابي به اهداف محتوايي باشد. 2-8- محله پایدار توسعه پايداري در کوچکترین پاره شهری را توسعه پایدار محله‏ای می نامند. مبانی پژوهشي فارسی زبان در اين حيطه نسبتا ضعیف تر از حوزه توسعه پایداری شهری است. عموماً در تحليل پایداری سطح محله، افزایش انسجام اجتماعي، دلبستگی به محیط محله، بهداشت و سلامت محیطی، خوانايي و هويت محله اي و پایداری اقتصادی و ارزش مسکن مطرح است. توسعه شهري پايدار كه از جمله نظريه ها و سياستهاي اخير و جاري تلقي مي شود، بخش عمده اي از ادبيات شهرسازي سالهاي اخير را به خود اختصاص داده است. اما نظريه اخير در مقياس محلي هنوز به درستي تبيين نشده و مي تواند به عنوان موضوع پژوهشها مدنظر باشد، توسعه پايدار در مقياس محله مسكوني است. اين مقاله با مرور ادبيات مربوط به پايداري شهري و پايداري سعي دارد معيارها و شاخص هاي مناسب براي محله هاي مسکوني را جمع آوري نمايد. محله هاي شهري به مثابه كوچك‏ترين واحد سازمان فضايي شهر، در پايداري شهري نقشي اساسي ايفا مي‏كنند. پايداري محله هاي مسكوني به پايداري اجتماعي، اقتصادي، زيست محيطي و مديريتي بستگي دارد. فرايند توسعة پايدار دربرگيرندة كيفيت اقتصادي، اجتماعي و سرماية محيطي است. 2-9- پیدایش دیدگاه توسعه محلهای پایدار به دنبال افزايش مشكلات در سطح جهان، متفكران و نظريهپردازان در طول سالها به دنبال يافتن راهكارهایي براي حل مشكلات بودهاند. يكي از نظريات و ديدگاهها «توسعه پايدار» است كه طي دو دهه اخير به تدريج تبديل به الگوي نويني در برابر ديدگاههاي علمي و سياستهاي عملي مسلط در دنيا شده و در واكنشي در برابر فرآيند باز توسعه در يك مقطع زماني براي تمامي ساكنان زمين و چه در طول زمان، حتي براي اقليت توسعه يافته كنوني قابل استمرار و پايدار نيست(صرافی، 1381: 4). به طور كلي همان طور كه هيچ شهري نميتواند بدون اتكاء به منابع و ظرفيت محيطي اطرافش پايدار بماند، بدون توجه به اجزاء دروني خود يعني سلولهاي شهري نيز اين پايداري تحقق نمييايد. با مطرح شدن اين نظريه در مقياس جهاني، مشكلات اجرايي در نيل به اين نوع توسعه در جوامع مختلف پديدار گشت كه مشكل اصلي آن عدم توجه به ويژگيهاي محلّي و بومي هر محدوده بوده است. به موازات اين ديدگاه و حتي قبل از آن ديدگاهي كه توجه به محلات شهري را به عنوان سلولهاي حيات شهري مطرح ميكردند، توسعه یافت(موسوی، 1382: 12). اين ديدگاه حل مشكلات شهري را استفاده از نيروهاي توانمند درونزا در محلات شهري يعني گروهها و اجتماعات محلّي به عنوان سرمايههاي اجتماعي كه از جايگاه و كاركرد ويژهاي از لحاظ حفظ و توسعه تنظيمات اجتماعي در كلانشهر برخوردارهستند، ميدانست. اين دو نظريه دركنار يكديگر (توسعه پايدار- مكتب محيط گرايان فرهنگي) منجر به تبيين ديدگاهي با عنوان توسعه محله‏ای پايدار گرديد. اين ديدگاه مبين اين اصل است كه محلات شهري داراي درونمايه عظيم اجتماعي و فرهنگي ميباشند كه تنها بازآفريني فرهنگ شهروندي و توجه به محلات به عنوان بستر زندگي اجتماعي ساكنان، به توسعه پايدار محلّي ميانجامد(معصومی، 1390: 62). 2-10- نمونه‏هایی از رویکردهای مرتبط با محله پایدار همواره بين شكلگيري محله و شكلدهي آن تفاوتهاي بسياري است. شكلگيري محله به صورت ارگانيك و عموماً ناآگاهانه و تدريجي است اما شكلدهي آن زماني صورت ميگيرد كه محله از طريق طرح و برنامه از پيش انديشيده شده شكل گيرد(رفیعیان و همکاران، 1389: 6). نمونههای رویکرد پایداری به محله از تنوع فراوانی برخوردار هستند که در ادامه چند نمونه از این رویکردها که از نوع شکلدهی به محلات بوده، به صورت مختصر توضیح داده خواهد شد. به عنوان مثال برخی از تلاشهای طراحی شهری پایدار ابتدا به تدوین الگوهایی نظیر طراحی محله سنتی، توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی، الگوی محلات سرزنده، ایده محدوده امن، رشد هوشمند و ... منجر شده است. 2-10-1- طراحی محله سنتی در این رویکرد محله‏ایدآل محلهای فشرده با کاربری مختلط است که برخورد خوبی با پیاده داشته باشد. هدف این الگوی طراحی، تلفیق ویژگی‏های شهرهای سنتی مانند مقیاس انسانی، از طریق طراحی خیابان، تنوع گونههای مسکن و تلفیق کارکردهای قابل دسترسی پیاده در مرکز محله و فضای عمومی تعریف شده است(کاتز، 1994: 18). اين رويكرد محلات شهري را مورد هدف قرار داده و با راهكارهايي كه ارائه ميدهد پويايي، سرزندگي و پايداري را به محلات شهري باز ميگرداند و همچنین با راهكارهايي كه ارائه ميدهد محلات را دوباره زنده ساخته و حضور افراد را در سطح محله تداوم ميبخشد(رفیعیان و همکاران، 1389: 2). رویکرد مذکور با محوریت قرار دادن محله به عنوان هسته تشكيل دهنده شهر، يكي از ابزارهاي شكلدهي محلات بر اساس نظم و برنامهاي از پيش تعيين شده محسوب ميشود. از اين رو استفاده از اين رويكرد به عنوان راهكاري كه تنظيم كننده محيط كالبدي، اجتماعي و فرهنگي در سطح محله مورد استفاده قرار گرفت. 2-10-2- توسعه محلی مبتنی بر حمل و نقل عمومی مجموعه محلی با محوریت حمل و نقل یک استراتژی مؤثر برای مدیریت رشد سریع شهر با ترکیبی کارآمد از کاربری زمین، حمل و نقل و محلات قابل زندگی با تراکم بالاست که این الگو مشابه حومههای راهآهن قرن 19 است. هر مجموعه محلی، یک محله متراکم و فشرده است که ترکیبی از فروشگاهها، خانهها و ادارات را در یک منطقه فشرده و قابل پیادهروی به دور یک ایستگاه حمل و نقل مستقر میکند(کریمی و نگین تاجی، 1391: 74). اندازه هر محله باید به گونهای باشد که حداکثر پیادهروی در نقاط مختلف تا مرکز تجاری و ایستگاه حمل و نقل عمومی در ده دقیقه قابل طی کردن باشد، اگرچه ممکن است به واسطه اهمیت و در سایتهای مختلف، متفاوت باشد(نیل، 2003: 27). بدین ترتیب رابطه مستقیمی میان الگوی حمل و نقل عمومی و کاربری زمین برقرار میشود. ایده اصلی این است که نقاط مبدأ و مقصد بیشتری را در فاصله قابل پیادهروی از ایستگاه، حمل و نقل بگذارند تا افراد بیشتری از ایستگاه استفاده کنند(مدنیپور، 1384: 315). 2-10-3- محلات سرزنده سرزنده واژهای است که با هدف معرفی کیفیت بهتر زندگی مورد استفاده قرار گرفته و مبحث مهمی است که در چند دهه اخیر به رفاه مردم و ساکنان محلات میپردازد. این ایده در سال 2003 توسط کمسیون برنامهریزی استرالیا پیشنهاد و به منظور ساختن اجتماعات محلی قویتر و افزایش کیفیت زندگی از طریق اقدام به افزایش و بهبود کیفیت محیط محلهای و مکانی ساکنین ارائه شده است. سرزنده بودن محله را میتوان از طریق میزان تسهیلات تعیین کرد(برانل، 2007: 5). اصلیترین ویژگی‏های محلات سرزنده عبارت است از: استقرار مراکز محله در محل تقاطع خبابانهای اصلی با حمایت مجموعهای از خرده فروشیها. استقرار پارکهای بزرگ و مدارس بین محلات به منظور اطمینان از قابلیت دسترسی پیاده از محلات مجاور. حمایت از محل تقاطع خیابانها و فعالیتها خرده فروشی با ایجاد حمل و نقل عمومی در هسته محلات(ویلر و دیکین، 2004: 12). 2-10-4- ایده محدوده امن ایده محدوده امن یک مفهوم نسبتاً جدید و با ابتکار دولت انگلستان، به منظور تشویق برای طراحی دوباره خیابانها به عنوان مکانهایی برای مردم که تنها مکان ترافیکی نباشند، شکل گرفت و هدف آن بهبود کیفیت زندگی و معابر مسکونی با ایجاد مکانهایی برای مردم که آنان را به استفادههای گوناگون تشویق میکند. در این ایده کاستیهای محیط شهری، فشرگی محلات و امنیت معابر مناطق مسکونی مورد نقد قرار گرفته است. مهمترین عامل در موفقیت آن سطح مشارکت ساکنین از طراحی تا اجرا میباشد. ترافیک، امنیت، کاربری زمین، راههای دروازهدار، نورپردازی و طراحی مشارکتی از اصولی به شمار میروند که در طراحی ناحیه مسکونی مورد توجه قرار میگیرد(کریمی و نگینتاجی، 1391: 76). 2-10-5- ایده رشد هوشمند رشد هوشمند الگویی است که اقتصاد، اجتماع و محیط را یکپارچه میکند. این الگو چارچوبی برای یک تصمیم آگاهانه فراهم میکند و با پشتیبانی از توسعه اقتصادی و شغلی و تنوعی از انتخابها شامل خانهسازی، تجارت و حمل و نقل، امکان دستیابی به محلهای سالم(خانوادههای سالم با محیط سالم) را زمینهساز میشود(دانی، 2003: 6). براساس چنین دیدگاهی رشد هوشمند تلاشهایی را جهت ترویج بیشتر محلات فشرده و مقابله با توسعهها پراکنده شهری آغاز کرد(سونگ، 2005: 240). بنابراین محلات هوشمند محلاتی هستند که نسبتاً خودکفا باشند و یک تراکم ترکیبی از مسکونی، تجاری و اداری در کنار تسهیلات عمومی محله مانند مدرسه، کتابخانه و پارک را دارا باشد؛ همچنین با یک طراحی پیادهروی و فعالیت دوچرخهسواری، امنیت عمومی، نگهداری محیط، سرمایهگذاری درازمدت و استفاده کارآمد از زیرساخت‏ها را ترویج دهد. 2-10-6- توسعه محله‏ای پايدار با مطرح شدن محلّه به عنوان «سلول زندگی شهری» تحقق توسعه پايدار نيز تنها در قالب توسعه محله‏ای و در مقياس محلّي و در ادامه تفكر « جهاني بينديش، محلّي عمل كن» دنبال شد(معصومی، 1390: 62). با این مقدمه نظریه توسعه محلهای پایدار در چند دهه اخیر تفکر نوینی در شیوه توسعه محلات شهری ارائه نموده است. غالباً اصطلاحات دیگری نیز وجود دارد که تا حدودی به این مفهوم اشاره می‏کنند و یا در ارتباط هستند از جمله آنها میتوان به توسعه سبز، محیط مصنوع پایدار، اجتماع سبز، جوامع پایدار و جامعه سالم اشاره نمود. توسعه پایدار کوچکترین پاره شهری، منوط به بهرهبرداری و استفاده از منابع طبیعی، انسانی و اکولوژیک به گونهای است که همه ساکنین حال و آینده از سطح مناسبی از بهداشت، امنیت، انسجام اجتماعی برخوردار بوده و محیط زیست مطلوب و اقتصادی پویا را تجربه کنند(کلاین، 2005: 162). توسعه پایدار محلی بر پایه توسعه اجتماعات محلی بنا میشود و حل مشکلات از درون محله با ترکیب سرمایههای طبیعی، کالبدی، انسانی و اجتماعی مقدور خواهد شد و به بیانی توسعهپایدار محلی رویکردی متوجه به اجتماعات محلی دارد و این عنصر بیشترین نقش را برای دستیابی به این مهم داراست(خاکپور و همکاران، 1388: 62). آنچه در رويكرد توسعه محله‏ای هدف غائي به شمار ميرود، مردم و تأمين نيازهاي اوليه و اساسي آنان با توجه به محيط زندگي آنهاست(فنی و صارمی، 1393، 37). 2-10-7- ابعاد و معیارهای پایداری محله در اغلب نظريهها و تجربيات موجود در مقياس جهاني، اصول و معيارهاي بسياري را ميتوان براي توسعه پايدار در مقياس شهر و محلّه مورد تجزيه و تحليل قرار داد. از جمله اين اصول و معيارها ميتوان به سرزندگي، هويت، پويايي، سازگاري، تنوع، خوانايي و دسترسي اشاره كرد كه به طور مختصر در مورد آنها بحث ميشود. 1. هويت و سرزندگي: وضوح در درك از محلّه و سهولت در شناخت و برقراري پيوند بين عناصر و اجزاء آن با ساير رويدادها و مكان را ميتوان در زمره هويت محلّه دانست. به عبارت دیگر محلّه با شكل فضايي و كيفيت آن در ارتباط مستقيم است، در حالي كه وابستگي شديد به فرهنگ نيز دارد. محلّه با هويت، محله‏ای است كه از ساير مكانها و محلّهها قابل تمايز است(لینچ، 1376: 167). انطباق محيط با تواناييهاي احساسي و ذهني و ساختارهاي فرهنگي را هويت گويند(نوریان و عبدالهی، 1387: 55) كه تأثير مثبتي بر توانايي و اعتماد به نفس ساكنان دارد و ساكنان هر سكونتگاه را از غير آن متمايز ميكند(بزّی، 1391: 235). سرزندگي در محله زماني به وجود ميآيد، كه انسان بتواند در شهر درآمدي عادلانه بدست آورد، سرپناه مناسب تهيه نمايد، احساس راحتي كند و تلاش و وقت خود را وقف حفاظت از تصوير مناسب شهر نمايد(موسی کاظمی، 1380: 97). 2. پويايي و سازگاري: همراه با تداوم زندگي انسانها و زندهبودن طبيعت، محلّههاي شهري نيز با حالت ارگانيك و پويا سير تاريخي خود را سپري ميكنند. محلّهها مكان تلاقي تعاملات و عوامل اجتماعي، اقتصادي، كالبدي و زيست- محيطي هستند. مثالهايي از تداوم و عوامل فوق را ميتوان در اين موارد ديد: تداوم زندگي ساكنان محلات از گذشته تا حال، تغيير و تداوم در انواع و الگوي فعاليتها، پويايي مكان محلّهها نسبت به كل مركز شهر، كميت، كيفيت و ارزش بناها و ساختمانهاي مسكوني و غير مسكوني، الگو و عمر ساختمانها، الگوي توزيع فضاهاي سبز و شبكه معابر، مصالح ساختماني مختلف بومي و غير بومي، الگوي مالكيت، تجهيزات و فعاليتهاي جديد شهري در قالب نيازهاي جديد اجتماعي و فرهنگي، منظر منطقه از نظر طبيعت و مرزهاي محلّه. تغييرات در هريك از شرايط، عوامل و ويژگيهاي فوقالذكر به عنوان فشارهاي اجتماعي و اقتصادي ميتوانند به تدريج موجبات تحول و دگرگوني كالبدي محلّه را فراهم كنند(معصومی، 1390: 65). 3. تنوع: خصلتهاي ساکنین محلات و فعالیتهاي آنها به عنوان دو عامل مهم و تعیین کننده در کیفیت زندگی محسوب میشوند. هر دو خصلت مذکور به تبع شرایط مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادي و زیست- محیطی در جوامع مختلف، شهرهاي مختلف و محلههاي مختلف، از تنوع لازم برخوردار هستند. این در حالی است که شرایط فوقالذکر، همچنانکه در اصل پویایی و سازگاري بحث گردید، در مسیر تاریخ تغییر کرده و شرایط جدید جایگزین می شوند. اصل تنوع را میتوان در قالب اصول و معیارهاي کارایی، سرزندگی و پایداري محلهها در نظر گرفت. با رعایت این اصل، شرایط کالبدي و فضاهاي محله به گونهاي خواهند بود که قرار گرفتن در راستاي نیازهاي جدید، از جامعیت برخوردار بوده و نیازهاي متنوع را پاسخگو باشد(ویلر، 2004: 199). 4. دسترسی: حرکت در محله میتواند در قالب اهداف متنوع خود ابعاد مختلفی را در برگیرد. عمدهترین تفاوت حرکت و دسترسی در مقیاس محله در مقایسه با واحدهای بزرگتر از آن (نظیر شهر، منطقه و کشور) ارتباط محسوس و مستقیم آن با زندگی و خانوادههاست. دسترسی در محله تنها برای رفت و آمد نیست، بلکه میتوان از آن فضایی با عملکردهای متنوع را نیز انتظار داشت. دسترسیها میتوانند فضایی برای لذت بردن از فرآیند حرکت باشند. در برنامهریزی، طراحی و احداث شبکههای ارتباطی و معابر در مقیاس محله که عملکردی فراتر از فضای تردد داشته باشند، اصول و معیارهایی را میتوان انتظار داشت که عبارتند از راحتی دسترسی، امنیت، فضای اجتماعی، توجه به محیط زیست، جنبههای اقتصادی و تعادل(مضطرزاده و حجتی، 1390: 75). 5. تراکم و ظرفیت قابل تحمل محله: از جمله موضوعاتی که در ارتباط مستقیم با تراکم بوده و اثرات مستقیم بر کیفیت زندگی در مقیاس محله دارد، موضوع ظرفیت قابل تحمل است. تجزیه و تحلیل ظرفیت شهری به گونهای که در جهت بهبود کیفیت زندگی مردم باشد، نیازمند تجزیه و تحلیل ظرفیت محله‏های شهری است و به عنوان یک اصل در برنامهریزی محلی تلقی میشود. نتیجه چنین تجزیه و تحلیلی میتواند راهنمای تصمیمگیری در راستای توسعه پایدار و برای زندگی سالم و با کیفیت باشد. مطالعات ظرفیت قابل تحمل محله، به عنوان بخش مهمی از فرآیند احداث و نیز برنامه نوسازی محلهها و در راستای توسعه پایدار محسوب میشود(بارتون، 2003: 107 به نقل از معصومی، 1390: 67). ظرفیت قابل تحمل محله در برگیرنده شناخت و ارزیابی موارد بسیاری است که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: - توان محله در ارائه خدمات اجتماعی، اقتصادی و زیست- محیطی - ویژگی‏های مخاطبان خدمات و دستگاههای تأمین کننده خدمات - درجهبندی و اولویتبندی اهمیت خدمات - میزان پاسخگویی و کفایت خدمات - قابلیت جایگزینی خدمات(عزیزی، 1385: 39). 6. خوانایی :خوانایی محله از جمله معیارهاي هویت و پایداري محلهها به شمار میرود .محلهها و فضاهاي شهري میتوانند از ساختاري قابل درك برخوردار باشند. براي مثال، گمشدن و گیجشدن انسان در شهر و محلهها به ویژه غریبهها، تجربهاي منفی به شمار میرود. براي تحقق این منظور، نشانهها میتوانند با هدف جهتیابی و هدایتکننده، عناصري بسیار مهم در خوانایی محله محسوب شوند(چپمن، 1384: 178). توسعه محله‏ای پایدار مبين اين اصل است که محلات شهري، داراي درونمايه عظيم اجتماعي و فرهنگي هستند؛ که تنها بازآفريني فرهنگ شهروندي و توجه به محلات به عنوان بستر زندگي اجتماعي ساکنين، به توسعه پايدار منجر خواهد شد. نمود توسعه محله‏ای پایدار، در اين است که همه مردم و ساکنين آن شامل همه گروهها و اقشار، از حقوق و امکانات برابر استفاده نموده و همچنين مسئوليت فعاليت‌ها و تصميمگيريهايي را که بر محيط زندگي‌شان تأثير ميگذارد، بپذيرند. جنبههايي از توسعه پايدار كه مي‌تواند با مفهوم محله در يك راستا قرار بگيرد، عبارت است از: خودكفايي: استقلال در پاسخگویی به نیازهای ساکنین، يك نكته مهم در محيطهاي پايدار است كه در مقياس‌هاي متفاوت از يك ساختمان تا محله‌ها، شهرها و منطقه‌ها توصيه ميشود. در اين زنجيره، محله ميتواند نقش كليدي بازی كند، اگر چه در واقعيت داشتن يك محله كاملاً خودكفا در سطح يك شهر، دور از ذهن و غيرمنطقي است. كاهش سفرهاي درون شهري: در ابر- شهرهاي امروزي، كاهش سفرهاي درون شهري يك ضرورت است. اين هدف ميتواند از طريق تشويق پيادهروي، دوچرخه‌سواري و استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي، برآورده شود. تعبيه خدمات محلي در يك آستانه قابل پيادهروي و توزيع تسهيلات در سطح محله، در كنار پراكنش متوازن مراكز فعاليتي در پهنه شهر مي‌تواند چنين هدفي را برآورده سازد. قابليت اجتماعي و حس جمعي: اين مورد نيز از مولفههاي جوامع پايدار است. پايداري نه تنها با مصرف انرژي و بازيافت مصالح سر و كار دارد، بلكه تمام جنبههايي از زندگي را كه براي دستيابي به يك محيط مطبوع و ايمن لازم است در بر ميگيرد. نقش تعامل اجتماعي، به‌خصوص زماني پر رنگ ميشود كه مردم بخواهند در تصميم‌گيري‌سازيهاي مربوط به محيط پيرامون خود دخالت كنند. در واقع نيازمندي‌هاي توسعه پايدار نميتواند تحميل شود و مشاركت فعال جوامع محلي، ضروري است. حس مكان و هويت: از ديگر مؤلفههاي محيط‌های پايدار، برخورداري از حس مكان و هويت خاص است. سكونت‌گاههاي سنتي، تناسب و تطابق بهتري بين ساختار فضايي، عنصر زمان، معنا، ارتباطات و فرهنگ اجتماعي برقرار ميكردند. رويكردي كه با تقليد شكلي از سكونت‌گاه‌هاي سنتي، براي دستيابي به مكان‌هاي با هويت اخيراً مرسوم شده است، بايستي با شناسايي قابليتهاي واقعي و ويژگيهاي انفرادي هر محل، به صورت خاص و مرتبط، جايگزين شود. يك سكونتگاه پايدار بايد در پي ارتقاء و حفظ ارزش‌ها و ويژگي‌هاي مثبت خود در زمينه محيط طبيعي، مصنوعي و فرهنگي باشد (هاتون و پانکار، 1996). ايمني و تمايز اجتماعي: امروزه، محله‌هاي دروازهدار، يك پديده مورد اقبال به‌خصوص در آمريكا هستد، اگر چه قدمت آنها به 300 سال قبل از ميلاد ميرسد (بلکلی، 1997)، اما اكنون شكلهاي جديدي از آنها، عرضه شده‏اند. اين رويكرد جديد ميتواند به‌عنوان طيفي از تمايلات به انجام خصوصيسازي فضاهاي عمومي و تسهيلات رفاهي باشد كه در طي دهههاي اخير براي ايجاد تمايز اجتماعي بين نخبگان و عوام، مطرح شده است. اگر چه اين پديده با هدف تنوع اجتماعي مغايرت دارد، منتها ميتواند به‌عنوان نگرشي جديد در استفاده از مفهوم محله، مطرح شود (قرایی، 1385). اهداف و راهبردهاي ایجاد محلات پایدار در پاسخگویی به نیازهاي جدید که حاصل تغییرات اجتناب ناپذیر محلههاي شهري هستند، اهداف، راهبردها، سیاستها و برنامههاي مختلفی تجربه میشوند. اما آنچه که مهم به نظر میرسد، پذیرش تغییرات و سازگاري سیاستها با اهداف خرد و کلان و برنامههاي پاسخگوست. REF _Ref386010386 \h \* MERGEFORMAT جدول دلایل عمده برنامهریزی ارادی برای محلات را نشان میدهد که طیف وسیعی از مزایای ارائه شده ممکن است برای ایجاد یک ائتلاف قوی از حمایتهای عمومی و سیاسی براساس دیدگاههای اجتماعی، اقتصادی و زیست- محیطی سازمان یافته باشد. تأمین آرامش و ایمنی ساکنین یکی از مسائل، برونگرائي‌ واحدهاي‌ مسكوني‌ است که سبب‌ خدشهدار شدن حريم‌ امن‌ خانوارها شده است. مسأله ‌اشراف،‌ به عنوان يك‌ مشكل‌ بروز کرده است. البته‌ با توجه‌ به‌ تغيير شرايط‌ اجتماعي‌ و سياسي، وجود امنيت‌ نسبي‌ و تغيير روحيه‌ و رفتارها، نمي‌توان‌ دوباره‌ از مردم‌ انتظار داشت‌ كه‌ به‌ درون ‌خانه‌هاي‌ حياط‌ مركزي‌ پناه‌ ببرند و روزنه‌ها را به‌ بيرون‌ ببندند؛ چرا كه‌ پنجره‌ها و سطح‌ شفاف ‌شيشه‌ها، به‌ نوعي‌ ميان‌ اهالي‌ خانه‌ و بيرون‌، ارتباط برقرار مي‌كند. ليكن‌ مي‌توان‌ با تمهيداتي ‌معمارانه،‌ ابعاد بازشوها را تا حد ممكن‌ كاهش‌ داد‌ و تسلط‌ بعدي‌ ساختمان‌ها را به‌ يكديگر، از بين ‌برد. امروزه، اتومبيل‌ جزئي‌ از زندگي‌ مردم‌ شده است‌ تا حدي‌ كه‌ بدون‌ اغراق‌ مي‌توان‌ گفت، جاي ‌پاهاي‌ آنها را گرفته‌ است‌، به‌ طوري‌ كه‌ حتي‌ كوتاهترين‌ فاصله‌ها را نيز با اتومبيل‌ طي‌ مي‌كنند. از آنجا که در مقياس محله، اولويت حرکت با پياده است، مي‌توان با ايجاد مسيرهاي‌ پيادهرو‌ متنوع‌ و كوتاه‌ جهت‌ رسيدن‌ به‌ مركز محله‌ و نقاط‌ مختلف‌ آن‌،‌ اهالي ‌را تشويق‌ به‌ پياده‌روي‌ نمود كه‌ اين‌ امر در سلامت‌ جسماني‌، روحي‌ و رواني‌ آنها نيز مؤثر بوده‌ و ‌زمينه‌ برخوردهاي‌ اجباري‌ يا اختياري اجتماعی را نيز فراهم‌ مي‌كند. با طراحي‌ فضاهاي‌ دنج‌ و آرام‌ در سطح‌ محله،‌ مي‌توان‌ قسمتي‌ از نياز به آرامش را در فضاهاي‌ باز محله‏ای ‌تأمين‌ كرد. ايجاد محيطي‌ آرام‌ و به‌ دور از غوغا و هياهو، از طريق تقويت‌ محور‌ پياده‌ و محدود نمودن‌ تردد‌ سواره عبوری در محله، ايجاد فضايي‌ امن‌ براي‌ خانوارها از طريق‌ تفكيك‌ قلمروها از عمومي‌ تا خصوصي، روشهای تأمین آرامش محلهای هستند. احساس تعلق ساکنين به محله امروزه‌ به‌ جاي‌ محله‌هاي‌ مسكوني‌ بسته‌ و درونگرا، با بافت‌ مسكوني‌ باز و برونگرا روبرو هستيم‌ كه‌ در سطح‌ وسيعي‌ در شهرها گسترده‌ شده‏اند. محلههاي کنوني حد و مرز‌ قابل‌ تشخيص‌ ندارند و فاقد خوانايي‌، وحدت‌، تشخص‌ و هويت‌ مي‌باشند. عوامل‌ مؤثر در اين‌ امر را مي‌توان‌ ضوابط‌ موجود، روش‌ بساز و بفروشي‌، نفوذ اتومبيل‌، دگرگوني‌ رفتارها و تفكرات‌ مردم‌ در برخوردهاي‌ اجتماعي‌ و تغيير نوع‌ ارتباطات‌ دانست‌. براي‌ زدودن‌ اين‌ نابساماني‌ها و دادن‌ هويت‌ و تشخّص‌ به‌ بافت‌هاي ‌مسكوني‌، شهرها را میباید به‌ صورت‌ مجموعه‌اي‌ از محله‌ها طراحي‌ نمود؛ محلاتي‌ كه‌ با يكديگر ارتباط‌ دارند و حتي‌ مي‌توانند داراي‌ فصول‌ مشترك‌ باشند، وليکن در عين‌حال‌ قلمرو خاص‌ خود را داشته، داراي‌ مرزهاي‌ قابل‌ تشخيص‌ و يا ذهني‌ باشد و هر يك‌ به‌ صورت‌ يك‌ كل‌ منسجم‌ و پيوسته‌ عمل‌ نمايد. وجود این مرز در ساکنین احساس تعلق به مکان را افزایش میدهد. بیگانگی افراد با محل سکونت‌شان، تهدیدی برای دستیابی به پایداری است؛ مسأله،‌ عدم‌ ثبات ‌محله‏ای‌ سكونت‌ و به‌ عبارتي‌ خانه‌هاي‌ مردم‌ است‌. عوامل‌ اقتصادي و رفاهي‌، خصوصاً مسأله‌ مسكن‌ استيجاري،‌ سبب‌ مي‌شود كه‌ مردم‌ به طور مرتب محل‌ سكونت‌ خود را تغيير دهند و چون‌ به‌ محل ‌سكونت‌ خويش‌ انس‌ و پيوندي‌ ندارند، خيلي‌ راحت‌ هر محل‌ جديدي‌ را براي‌ سكونت‌ قبول ‌مي‌كنند و چون‌ برنامه‌اي‌ براي‌ سكونت‌ طولاني مدت‌ در محلي‌ را ندارند، لذا نيازي‌ نمي‌بينند كه‌ با اطرافيان‌ و هم‌ محلي‌هاي‌ خود ارتباطي‌ برقرار نمايند. اين‌ نكته‌ مهم،‌ بيشترين‌ تأثير را در عدم‌ شكل‌گيري‌ محلات‌ دارد، كه ‌موجوديت‌ خود را از پيونددهي‌ اجتماعي‌ سكنه‌ خود مي‌گيرد، لذا براي ‌ايجاد محلات‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ و سرپا نگهداشتن‌ آنها، ضروري‌ است‌ در اين‌ رابطه‌ تمهيداتي ‌انديشيده‌ شود كه‌ قسمتي‌ از آن‌ برعهده‌ اقتصاددانان‌ و مسؤولين‌ امور مربوط‌ به‌ مسكن‌ است‌ و قسمتي‌ از آن‌ را مي‌توان در طراحي‌ محلات، جستجو كرد. با دادن‌ امكانات‌ رفاهي‌ و خدماتي در سطح ‌محلات‌ و ايجاد جاذبه‌ در فضاهاي‌ محله‏ای‌ و ايجاد زمينه‌هاي‌ كالبدي‌ و كيفي،‌ ‌اهالي‌ را مي‌توان با محله‌ مأنوس‌ نموده‌ و آنها را ماندگار نمود. دسترسي امروزه،‌ دسترسي‌ به‌ وسائط نقليه‌ و امكان‌ سفرهاي‌ سريع،‌ سبب‌ شده‌ كه‌ مردم‌ خود را در انتخاب‌ مكان‌هاي‌ خريد، تفريح‌، كار، آموزش‌ و... آزاد ببينند، حتي‌ اگر براي‌ رسيدن‌ به‌ آنها مسيرهاي‌ طولاني‌ را طي‌ كنند. اين‌ امر سبب‌ مي‌شود كه‌ خصوصاً در شهرهاي‌ بزرگ،‌ وقت‌ زيادي ‌تلف‌ شود و مشكلات‌ گوناگوني‌ چون‌ ترافيك‌، تأخير زماني‌ و غيره‌ پيش‌ آيد. لذا بهتر است‌ با پيش‌بيني‌ اين‌ گونه‌ مراكز در سطح‌ محله‌ها (در حد امكان‌) و ايجاد جاذبه‌، اهالي‌ را به‌ استفاده‌ از امكانات‌ محلي‌ تشويق‌ كرد. سرزندگي با توجه‌ به‌ نيازهاي‌ روحي‌ و رواني‌ انسان‌، كه‌ ارتباطات ‌اجتماعي‌ را مي‌طلبد، لازم‌ است.‌ جاذبه‌هایي‌ در محله‌ ايجاد شود؛ وجود فضاهايي كه‌ اهالي‌ براي‌ استفاده‌ از آنها گرد هم‌ جمع‌ شوند و با هم‌ تعامل و ارتباط‌ برقرار نمايند (پاتوق محله). همچنين‌ در نظر گرفتن تمهيداتي‌ براي ايجاد نقش‌ نظارتي اهالي‌ و شرکت دادن آنان در اداره امور محله، از ديگر، مواردي است که به ايجاد حس سرزندگي و نشاط در محلات کمک شاياني مي‌نمايد. فضاهاي‌ برگزاري‌ اجتماعات‌ و ‌فضاهاي‌ باز محله‏ای، فضاهای مناسبی برای دستیابی به این مهم محسوب میشوند. موارد دیگر، شامل ايجاد مجموعه‌اي‌ فعال‌ با عملكردهاي‌ متنوع‌ در خدمت‌ عملكرد مسكوني است، تا علاوه بر استفاده بهینه از زمین، موجب جریان يافتن فعالیت در ساعات مختلف روز شود و نهایتاً بر سرزندگی محله تأثیر مثبت داشته باشد. تنوع حاكميت‌ ضوابط‌ شهرداري‌ درنحوه‌ تفكيك‌ زمين‌، شبكهبندي‌ معابر، ساخت‌ بنا و تعيين‌ تراكم، ‌سبب‌ شده‌ كه‌ بافتهاي‌ مسكوني‌، يكنواخت‌ و فاقد هرگونه‌ تنوع‌ گردد. عدم‌ وجود ضوابط ‌شهرسازي‌ مناسب‌ نيز منجر به‌ ايجاد جداره‌هاي‌ مغشوش‌، فاقد هماهنگي‌، وحدت‌ و پيوستگي‌در معابر شده است‌. در اين مورد، ضروري‌ است‌ برخي‌ ضوابط‌ اصلاح‌ شوند و قواعد مناسب معماري‌ و شهرسازي، جایگزین گردد. بهتر است، بيشتر روي‌ ضوابط‌ كيفي‌ تكيه‌ شود تا ضوابط‌ كمي‌، چرا كه ‌از اين‌ طريق،‌ دست‌ طراح‌ شهري‌ و معمار باز است‌ كه‌ از راه‌هاي‌ مختلف‌، كيفيت‌ مورد نظر را ايجاد نماید و در عین حال تنوع در محله تأمین شود. هویت و خوانایی درون محلات، ايجاد فضاهايي‌ خودماني‌ متكي‌ بر ارزش‌های بومی، به وسیله‌ فضاسازي‌هاي‌ مناسب‌ و استقرار و تقویت عناصر خاص،‌ جهت‌ انتقال‌ و القاء ارزش‌هاي‌ فرهنگي،‌ توجه‌ به‌ارزش‌ها و نیازهای‌ محلي‌ در طراحي‌ مجموعه‌ محله، تقويت‌ نقش‌ اعتقادات و باورهای اجتماعی، از طریق طراحي‌ عناصر مرتبط در مقياس‌ محله جهت افزایش خوانايي‌، وحدت‌ و هويت‌ محله، به‌ صورت‌ مستمر به‌ مردم تجویز میشود. مرکز محله، بهعنوان اصلیترین عنصر کالبدی و عملکردی محله، نقش بهسزایی در تعریف هویت و خوانایی محله دارد؛ به‌ اين‌ ترتيب‌ كه‌ هر مركز محله،‌ اغلب‌ در نقطه‌اي‌ شكل‌ مي‌گيرد ‌كه‌ از نظر دسترسي‌، داراي‌ بهترين‌ موقعيت‌ ممكن‌ نسبت‌ به‌ نقاط‌ ديگر باشد. زيرا محل ‌استقرار فضاها و عناصر خدماتي،‌ متعلق‌ به‌ محله‌ است. (انواع‌ و خصوصيات‌ عناصر و فضاهاي‌ مزبور تحت‌ تأثير عوامل‌ متعددي‌ از جمله‌ خصوصيات‌ اقليمي‌، جغرافيايي‌ و توان‌ اقتصادي‌ ساكنان ‌شهر شكل‌ مي‌گيرد). فضاي آموزش ابتدایی، تجمع‌ اهالي‌ و انجام‌ مراسم‌ و آيين‌هاي‌ معمول‌ و مذهبي‌، يكي‌ از نخستين‌ فضاهايي‌ است كه‌ در بسياري‌ از مراكز محله‌ شكل‌ مي‌گيرد. در ايران، اين فضاها بيشتر از نوع فضاهايي مذهبي مانند مکتب خانه، آتشكده‌ (در ايران‌ پيش‌ از اسلام‌)، مسجد، حسينيه‌، تكيه‌، سقاخانه ‌و گاه‌ بندرت‌ مزار و مانند آن‌ بوده‌ است. جدول 2-2: اهداف و راهبردهاي ایجاد محلات پایدار ابعاداهدافراهبردهااجتماعی و فرهنگیارتقاء سطح فعالیت اجتماعات محلیایجاد فرصتهاي لازم براي تشکیل گروهها و شبکههاي اجتماعی محلیارتقاء سلامت روانی افراد از طریق ایجاد محیط زیست اجتماعی سالم.تقویت زندگی اجتماعی و فرهنگی در سطح محله.تساوي و عدالت اجتماعیایجاد تنوع در خانهسازي و قابل استطاعت بودن آنها براي ساکنین از لحاظ اقتصادي.ارتقاء دسترسی به تأسیسات و تجهیزات محلی.بالابردن تنوع در انتخاب شیوههاي حمل ونقل و اولویتدهی به پیاده و دوچرخه و حمل ونقل عمومی.بهبود و امنیت و امینیافزایش حس تعلق خاطر شهروندان به محیط مسکونی و در نتیجه کاهش میزان تخلفات جرم وجنایت.کاهش احتمال تصادفات.کاهش احتمال تخلف و جرایم خیابانی.افزایش آزادي و انتخابایجاد تنوع و افزایش حق انتخاب تأسیسات و تجهیزات.افزایش بدیل و حق انتخاب شیوه زندگی و حمل ونقل.افزایش تصمیمسازي محلیایجاد سرمایه هاي اجتماعی ملی از طریق فرآیند مشارکتیایجاد همکاري و اعتماد محلی و کنترل ساختار محلی توسط ساکنیناقتصاديبهبود اشتغالتضمین فرصتهاي شغلی متنوع محلیبهبود و ارتقاء فرصتهاي آموزشی و کارآموزيتضمین حمل ونقل عمومی مناسب مسیرهاي پیادهروي و دوچرخهبهبود و افزایش درآمدزایی محلیافزایش تنوع در فرصتهاي شغلی در سطح محله.ایجاد چرخش مالی در منابع محلی.بهبود سیستم بازسازي و نوسازي شهري.زیست- محیطیارتقاء سطح سلامت زندگیبهبود کیفیت هواي محلیتشویق شیوههاي زندگی فعال و پرتحرك (پیادهروي وورزش)تسهیل در دسترسی به انواع میوه و سبزيارتقاء کیفیت مکانهاي زیستیایجاد فضاي عمومی جالب کاهش آلودگیهاي صوتیبهبود و ارتقاء سطح ویژگی‏هاي منحصر به فرد و خاص محدوده محلی و استفاده بهینه از آنهاایجاد ساختمانهاي انعطافپذیر با کیفیت و در عین حال محکمزیست- محیطیبهبود وضع زیست محیطی و حفظ منابع طبیعیارتقاء تنوع زیستی درون واحد همسایگیمدیریت منابع ابشناخت پتانسیل اراضی بایر و در نتیجه کاهش استفاده از زمینهاي اطرافکاهش تقاضا براي منابع تجدید ناپذیر و افزایش کارآیی انرژي در ساختمانهاتجدید استفاده از منابع طبیعی محلی (تقویت سیستمهاي بازیافت محلی)ارتقاء استفاده از انرژي تجدیدپذیر و انرژي و حرارت ترکیبیکاهش اتکا به اتومبیل و کاهش میزان سفرهاي شهري 2-11- وظایف شهرداري در زمینه توسعه پایدار محله‏ای جدول 2-3: وظایف شهرداري در زمینه توسعه پایدار محله‏ای اجتماعی – فرهنگی تشریک مساعی با فرهنگ در حفظ ابنیه و آثار باستانی تأسیس کتابخانه، بوستان کودکان و امثال آن در حدود اختیارات مصوب جلوگیری از تکدیگری اختصاص 1.5 درصد از کل درآمد شهرداری برای تأسیس و اداره کتابخانه عمومی رعایت مقررات اعلام شده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تأسیس ایرانگردی و جهانگردی.اقتصادی تهیه و تعیین میدانهای عمومی برای خرید و فروش برآورد و تعیین بودجه و اصلاح آن پیشنهاد، برقراری یا الغای عوارض شهر مشارکت در تشکیل فروشگاههای زنجیرهای جهت تأمین مایحتاج شهروندان صدور پروانه کسب برای اصناف و پیشهوران حفظ و نگهداری اموال منقول و غیر منقول تعیین بهای هر ملک و تشخیص عوارض متعلقه طبق مصوبات قانونیزیست محیطی تنظیف و نگهداری معابر و انهار عمومی و مجاری آب و فاضلاب مراقبت در امور بهداشت شهروندان با تشریک مساعی وزرات بهداشت جمعآوری، دفع و بازیافت زباله و ایجاد محلهای مخصوص تخلیه زباله نظارت و مراقبت وضع دودکشها و کارخانهها جهت کنترل آلودگی هواجلوگیری از ایجاد و تأسیس کلیه اماکنی که به نحوی موجب بروز مزاحمت برای ساکنین میگردد. ایجاد مراکزی برای معاینه وسایل نقلیه موتوری استفاده از سوختهای غیر آلاینده در وسائط نقلیه عمومی و تشویق مردم به استفاده از آنها ایجاد، حفظ و نگهداری باغها و پارکهای عمومی کشت، حفاظت و آبیاری درختان معابر، میادین و بزرگراهها همکاری با سازمانها محیط زیست و بهداشت جهت تعطیلی صنایع آلاینده موجود در شهرفیزیکی - کالبدی جلوگیری از سد معبر و استفاده غیر مجاز از پیادهروها ایجاد، احداث و اصلاح خیابانها، میادین و کوچهها پوشاندن و آسفالت سوارهروها و پیادهروها اتخاذ تدابیری جهت حفظ شهر در مقابل بلایای طبیعی و حوادثی از قبیل آتشسوزی و... ایجاد غسالخانه و گورستان صدور پروانههای ساختمانی مطابق ضوابط و مقرراتجلوگیری از عملیات ساختمانی بدون مجوز یا مخالف ضوابط و مقررات تأسیس مؤسسههایی جهت نوسازی شهرها، خانهها و محلهها قدیمی شهر به منظور تجدید ساختمانها ایجاد پارکینگها نصب نیمکت و مبلمان شهری در فضاهای شهری نصب تابلوهای راهنمای مسیر و همچنین تابلوهای تبلیغاتی و اطلاعاتی احداث فرهنگسرا، مسجد، نمازخانه و بازار روزساخت یادمانها در سطح شهر منبع: با تلخیص از کاظمیان و سعیدی رضوانی، 1382 جهت آشنایی با وظایف شهرداریها در حیطههای مرتبط با بحث توسعه پایدار محلهای هدف اصلى توسعه محلى باید بهبود پایدارى خدماتى باشد که مدیریت محلى، نهادهاى عمومى غیر متمرکز و سایر ارگانهاى محلى باید در حوزههاى بهداشت، آموزش، مسکن، برق، ارتباطات، خدمات مالى، برابرى در مقابل قانون و نظایر اینها انجام دهند تا از فقر و حاشیهنشینى تا حدودى کاسته شود و شهروندان دسترسى یکسان یا فرصت برابر در کاهش فقر، حاشیهنشینى و بهرهمندى از زندگى شرافتمندانه داشته باشند. جدول 2-4: ارتباط بین وظایف شهرداري و شاخص‏هاي پایداري شاخص‏های پایداری محلهایوظایف شهرداری در سطح محلهوجود ساختمانها و عناصر شاخصساخت یادمانهادر سطح شهرنبود فضاهای تاریک و بیدفاعتأمین روشنایی پارکها و فضای سبزعدم وجود مکانهای حادثهخیز در محله و امنیت عابر پیادهاحداث، اصلاح و توسعه معابر با رعایت مشخصات ایمنی در طراحی و فضاهایی برای پیادهرویوجود مراکز خرید و گذران اوقات فراغتاحداث کتابخانه، فرهنگسرا، مکانهای ورزشیوجود محل بازی برای کودکانتأسیس بوستانهای کودک و پارکهای محلهاینسبت سطح تجاری به مسکونیصدور پروانه کسب براساس ضوابط و مقرراتتوزیع مکانی مناسب فعالیتها در محلهرعایت دسترسیها به منظور احداث امکانات مورد نیاز ساکنین محلهمیزان سروصدا در محله و عدم مزاحمتهای شغلیجلوگیری از ایجاد و فعالیت اماکنی که به نحوی موجب بروز مزاحمت برای ساکنان میگردد.میزان آلودگی هواهمکاری در اجرای قانون جلوگیری از آلودگی هوا با همکاری سازمانهای ذیربطزیبایی ساختمانها و دیوارهاهرگونه اقدام برای حفظ نظافت و زیبایی شهروجود مبلمان مناسب شهرینصب نیمکت در فضاهای مناسب محله و نصب تابلوهای تبلیغاتی و راهنمایینظافت و بهداشت معابر و کوچههاجمعآوری، دفع و بازیافت زبالهتراکم جمعیتی و ساختمانیجلوگیری از افزایش یا کاهش تراکم با استفاده از مقررات ساختمانسازی و ضوابط تراکمفضای سبزایجاد، حفظ و نگهداری پارکهای عمومی و جلوگیری از قطع درختانوضعیت بافت فرسوده و نوسازی بافت محلهتهیه و اجرای طرحهای بهسازی و نوسازی بافتهای ناکارآمدخوانایی محلهنامگذاری معابر و شمارهگذاری اماکن و ... 2-12- اسکان غیررسمی سکونتگاههای غیررسمی که در حاشیه شهرها و خارج از محدوده و چارچوب قوانین و مقررات رسمی حاکم بر شهر پدیدار شده‏اند، زمینه‏های پایداری کالبدی، محیطی، اجتماعی و اقتصادی شهر را با چالش مواجه می‏کنند. اف.سی. ترنر می‏گوید "اسکان غیررسمی برنامه‏ریزی تهیدستان در جوامعی است که برنامه‏ریزان و سیاست‏گذارن برنامه‏ای برای فقرای شهری ندارند" (ایراندوست، 1388: 1). اسکان غیررسمی به مثابه یکی از چهره‏های بارز فقر شهری تعریف شده است که درون یا مجاور شهرها به شکلی خودرو، فاقد مجوز ساختمان و برنامه رسمی شهرسازی با تجمعی از اقشار کم‏درآمد و سطح نازلی از کمیت و کیفیت زندگی شکل می‏گیرد (صرافی، 1381: 5). از رایج‏ترین واژگان معادل سکونتگاه‏های فقیرنشین، واژه "اصلام" است. این واژه در ابتدای قرن نوزدهم در شهر لندن به مفهوم "اتاقی با و ضعیت نامناسب"، یا بخشهاو محله‏های متروک و نازل شهر به کار رفت(ایراندوست، 1388: 1). در فرهنگ آکسفورد به معنی خیابان، کوچه و یا مجتمع مسکونی در بخش پرازدحام شهر تعریف شده است که طبقه اجتماعی پایین و مردم بسیار فقیر در آن اقامت دارند و در این محله شرایط زندگی فقیرانه و فلاکت‏باری در جریان است (UN-Habitat، 2003:7). براساس مطالعات مرکز سکونتگاههای انسانی ملل متحد، ویژگی‏های محله‏های فقیرنشین به قرار زیر خلاصه شده است (UN-Habitat، 2003:11). - فقدان خدمات پایه و نبودتسهیلات بهداشتی، آب و فاضلاب و از این دست موارد. - مسکن غیراستاندارد یا غیرقانونی و یا غیررسمی و نبود حداقل معیارها و موارد و مصالح نامناسب. - تراکم بالا و ازدحام و در نتیجه پایین بودن سرانه‏ها - شرایط زندگی ناسالم و موقعیت خطرناک به دور از ایمنی محیط - نبود تامین حق سکونت با وجود شرایط غیررسمی و غیرقانونی - فقر و محرومیت اجتماعی، فقر درآمد و دسترسی، فقر قدرت و ناتوانی گروههای اجتماعی - اندازه سکونتگاه باید از یک حداقل بیشتر باشد و شامل خانه‏های کم‏شمارو پراکنده نمی‏شود. شهرنشینی با رشد شتابانی گسترش پیدا کرده است و علیرغم ناکافی بودن زمینه های جذب مهاجران در اقتصاد شهر، امکانات و تسهیلات زیربنایی و اجتماعی شهری نیز متناسب با این افزایش جمعیت تأمین نمی‏شود و در اثر کمبود تسهیلات زیربنایی، اجتماعی و فیزیکی سکونتگاههای نامناسب ایجاد شده و آنها از روند مناسب شهرنشینی و استاندارهای زندگی باز می مانند ( Castells، 1997:42). فقرشهری با رشد سکونتگاههای نابسامان و فاقد امکانات زندگی، به خصوص در کشورهای در حال توسعه، پیوندی تنگاتنگ دارد. دولتها در ابتدا این نوع اسکان غیررسمی را امری نامطلوب و تخلیه و تخریب را راه حل مشکل می‏دانستند. اسکان غیررسمی پدیدهای فراگیر و به مثابه یکی از چهره‏های بارز فقر شهری است که درون یا مجاور شهرها به شکلی خودرو، فاقد مجوز ساخت شکل می‏گیرد (ایراندوست،1393: 91). سکونتگاههای غیررسمی و نامنظم و شکل گیری جزیره های فقر در حاشیه و در درون شهرها به دلیل حذف اقشار کم درآمد از نظام برنامه ریزی یا لحاظ نکردن آنها به عنوان گروههای هدف در سیاستگذاری ها است. مطالعات، بیانگر این موضوع است که اسکان کم درآمدها و ساماندهی و توانمندسازی بافتهای نابسامان شهری از موضوعات و مسائل مهم توسعه شهری کشور است (صالحی امیری و خدائی، 1389: 69-68). اسکان غیررسمی، پدیده نابرابری و فقر اقتصادی و از سویی نادیده انگاری اقشار کم درآمد در برنامه ریزی- به ویژه برنامه ریزی های کالبدی و مسکن شهری- است که اغلب در حوزه‏های تمرکز ثروت نمودار می‏گردد(قرخلو و همکاران، 2،1387). از عوامل عمده ایجاد ناپایداری در مناسبات شهری به ویژه در کشورهای در حال توسعه، گونه‏ای شهرنشینی با مشکلات حاد موسوم به اسکان غیررسمی است که بنا به مشاهدات جهانی در حال گسترش فزاینده است. اینگونه سکونتگاه‏ها هر چند جلوهای از فقر را نمایان می‏سازد، بازتاب کاستی‏ها و نارسایی‏های سیاستهای دولت و بازار رسمی نیز محسوب می‏شود. اسکان غیررسمی به سبب ایجاد فقر و گسترش آن و نیز به مخاطره انداختن محیط زیست و تحمیل هزینه‏های سنگین برای حل مشکلات، تهدیدی جدی برای پایداری و انسجام جامعه شهری تلقی شده به گونه‏ای که نیاز جدی به اتخاذ تدابیر ویژه‏ای برای ساماندهی وضعیت کنونی و جلوگیری از گسترش آن در آینده بایستی در دستور کار مدیران و دولتمردان قرار بگیرد (نقدی و صادقی، 1385: 220). اسکان غيررسمي پديدهاي گذرا و ناپديد شدني نيست و در سطح کشورهاي در حال توسعه به شدت در حال گسترش است. از اين رو، در مهمترين اسناد جهاني و از جمله در اهداف توسعه هزاره به ضرورت بهبود سريع اين وضعيت اشاره شده است.(صرافي، 1381، ص6) شکل گیری محله های غیررسمی در کنار و درون شهرها، از جمله تبعات و آثار پیشی گرفتن توسعه شهرنشینی از توسعه است (کاظمیان و همکاران، 1391: 58). "اسکان غیررسمی" از آن رو به کار گرفته شد که چون گروه های کم درآمد در بازار رسمی مسکن قادر به تأمین سرپناه نبودند به ناچار به بازار غیر رسمی مسکن روی می آوردند. سکونتگاههای غیر رسمی (informal settlement) بخشهای پراکنده مورد غفلت واقع شده ای از شهر هستند که شرایط زندگی و مسکن در آنجا به شدت پایین و نامناسب است. به هر حال وجه مشخصه در این سکونتگاهها حق سکونت بصورت رسمی را نداشته و بعضی از زمینها تصرف شده ومتعلق به ساکنان نمی باشد. البته ساکنان این اراضی را نمی توان، ساکنان تصرفی غیر مجاز نامید ، زیرا بسیاری از آنهادارای حق تملک زمین( مالکیت) هستند وبعضی از آنها نیز مستاجر بوده و برای زمین و سرپناه ( ساختمان ) خود اجاره بهار می دهند. تعریف اصطلاح سکونتگاههای غیر رسمی از کشوری به کشور دیگر متفاوت می باشد و حتی در میان متخصصین و صاحب نظران یک کشور هم با توجه به گوناگونی پارامترهای مورد نظر و استفاده ، اختلافاتی هر چند جزیی دیده می شود ، اما به طور کلی به بخشهای از شهر اطلاق میشود که ساکنین آن افراد فقیری می باشند و توانایی خرید و ساخت زمین و مسکن استاندارد ورعایت مقرارت و ضوابط رسمی و قانونی را ندارند، لذا بر روی زمین‏های خالی ازسکنه خصوصی و عمومی به دور از استانداردهای ساخت و ساز به طور غیر قانونی اقدام به ایجاد سرپناه و ساکن می گردند. اسکان غیر رسمی عمدتا زمین‏های حاشیه شهرها، جایی که نظارت مقامات رسمی شهرها، ضعیف است و یا وجود ندارد، شکل می گیرد. بر این اساس قانونی کردن و نظم دادن به این سکونتگاهها از جمله مسائل و مشکلات این جوامع بشمار می آید. در تعریف سکونتگاه‌های غیررسمی مي‌توان گفت : «بافت‌هايي هستند كه عمدتاً مهاجرين روستایي و تهيدستان شهري را در خود جاي داده‏اند و بدون مجوز و خارج از برنامه ريزي رسمي و قانوني توسعه شهري (طرح‌هاي جامع و تفصيلي) در درون يا خارج از محدوده قانوني شهرها به وجود آمده است. عمدتاً فاقد سند مالكيت هستند و از نظر ويژگيهاي كالبدي و برخورداري از خدمات و زيرساخت‌هاي شهري مشابه بافت هاي فرسوده شديداً دچار كمبود هستند». 2-12-1- ویژگی‏های اساسی سکونتگاههای غیر رسمی ناپایداری حاصله از ناکارآمدی ساختار و عناصر سیستم های مناطق شهری در کشور جهان سوم، ویژگی‏های اساسی رادر این سکونتگاههای ایجاد کرده است مهمترین این ویژگی‏ها عبارتند از : 1- ویژگی‏های کالبدی 2- اجتماعی 3- فرهنگی 4- قانونی ویژگی‏های کالبدی سکونتگاههای غیررسمی با توجه به دلیل غیر قانونی بودن شان ، بدور از نظارت و رعایت اصول ساخت و ساز مسکن استاندارد ، در مکان ها و محل‏های آسیب پذیر و فاقد زیرسازی استاندارد ساخته و تشکیل می شوند. این سکونتگاها به لحاظ سرویس ها و خدمات شهری و تسهیلات زیربنایی فاقد و یا با کمبود جدی مواجه اند. تسهیلات و امکاناتی مانند: خیابان کشی و شبکه ارتباطی ، منابع آب ( آب لوله کشی بهداشتی ) ، سیستم تخلیه فاضلاب ، برق ، مدارس مراکز بهداشت و درمان ، بازار و نظایر آن. ساکنان این مناطق در بعضی موارد برای تامین خدماتی همچون آب ، برق و... از شبکه های غیررسمی استفاده می کنند و توجهی به کانالها و مفرهای قانونی ندارند. ناپایداری در بخش مسکن آنها مشهود می باشد. مسکن آنها به صورتهای مختلف کپر ، چادر، اتاقکهای حلبی یا گلی و حصیری و غیره است و برای ساخت مسکن از مواد و مصالح ساختمانی کم دوام محیط پیرامونی استفاده می کنند و لذا منظر و چشم انداز شهری را سیمایی کثیف ، بیمار گونه و پژمرده ای در منطقه حاشیه نشین شهر ظاهر و ایجاد کرده است. در این مناطق ساخت مسکن از نظر شکل و سیما به طور کلی ، فرم معماری (تک بنا) دارای شکلی خود ساخته و متاثر از فرهنگ سنتی خاستگاه مهاجرین می باشد. فضای مسکونی این سکونتگاهها اعم از عرصه و اعیان کوچک و تنگ می باشد و غالباً فاقد عرصه هستند و نیز فاقد تزئینات درونی و بیرونی بنا است. بافت منطقه مسکونی آنها با داشتن معابر تنگ وپرپیچ و خم و ناقواره می باشد که حاکی از خودرو بودن و عدم برنامه ریزی در این سکونتگاهها است. البته با اینکه عوامل اقتصادی همچون گرانی زمین ، بالا بودن میزان اجاره خانه ها بویژه در شهرهای بزرگ، فرار و قانون گریزی از پرداخت مالیاتها و نظایر آن موجب راندن این گروههای اجتماعی به حاشیه های شهرها گردیده اما مسائل فرهنگی و اجتماعی نوعی وابستگی محیطی را برای آنها فراهم آورده است. ویژگی‏های اجتماعی اغلب ساکنان سکونتگاههای غیر رسمی جز، طبقات پایین جامعه اند و از درآمد ناچیزی برخوردارند. آنها دارای مشاغل کاذب غیر تولیدی ( دستفروش ،دوره گردو..) و يا بصورت کارگران روزمزد و یا در بخشهای غیر رسمی کارمی کنند و باوجود کار طاقت فرسا حداقل دستمزد را دریافت می کنند. گاهی بعضی از خانوارها با کار در شغل های نیمه وقت ، از سطح درآمد بالاتری نسبت به دیگر خانوارها برخوردار می گردند. دراین مناطق معمولاً تراکم جمعیت درواحد سطح ، بعد خانوار و بار تکفل ، رشد طبیعی جمعیت و گستردگی خانواده نسبت جنسی ( برتری تعداد مردان نسبت به زنان ) ساختار سنی ( نسبت کودکان و جوانان به میانسالان و پیران برتری داشته ) نسبت به سایر مناطق شهر زیادتر می باشد ولی از نظر سواد و میزان درآمد و.. بسیار پایین تر از دیگر مناطق شهری است. اغلب خانوارهای سکونتگاههای غیر رسمی را مهاجران (از جعفرآباد یاشهرهای کوچک) تشکیل می دهند و بعضی از آنهانیز از نسل دوم و یا سوم سکونتگاههای غیر رسمی اند. ویژگی‏های فرهنگی ویژگی‏های فرهنگی این سکونتگاهها ، ریشه در خاستگاه (فرهنگ روستایی) و فقر( فرهنگ فقر) آنها دارد که معجونی ویژه را تحت عنوان فرهنگ مناطق حاشیه نشین شهری بوجود آورده است. این فرهنگ در اذهان مردم شهرنشین مترادف با بزهکاری ، خلاف ، جرم وجنایت ، اعتیاد ، دزدی ، فحشاو... می باشد و همواره طبقات اصیل شهری (شهروندان فرهنگ گرا) از همراهی و معاشرت با آنها گریزان است. با این وجود از جمله ویژگی‏های فرهنگی حاشیه نشینان را این گونه می توان خلاصه کرد، آنها معمولاً بر اساس پیوندهای قومی و خویشاوندی که ریشه در منشا، خاستگاه آنها در روستایی داشته گرد هم در مناطق حاشیه نشین جمع و ایجاد سرپناه می نمایند و لذا در بعضی از فعالیت‏های روزمره خود دارای تعاون و همکاری بایکدیگر می باشند. دوری از محل زادگاهشان و نیز ویژگی‏های فرهنگی روستایی زمینه ساز قانون گریزی ، قانون شکنی ، بی توجهی به سازمانها و نهادهای شهری و سوء ظن به این مراکز شده است. آنها سعی می کنند مسائل و مشکلات خودشان را با استفاده از نیروی جسمانی و خشونت حل و فصل نمایند و لذا انواع نزاعهای خیابانی و محلی را بوجود آورده و خصلتهای جاهلانه مانند خیابانگردی ، گذران شب در بیرون از خانه، باج گیری ، صرف مشروبات الکلی ، فحشاء ، دزدی و غیره به شکل های مختلف جزیی از ویژگی‏های فرهنگی این مناطق است. ناپایداری فرهنگی به صورتهای مختلف موجب تزلزل آنها در مقابل مسائل ومشکلات روزمره شده و به گونه های مختلف آنها را خرافی کرده و معتقد به بخت وسرنوشت بد و یا خوب کرده است. اعتیاد به مواد مخدر فراگیر می باشد و نشانه ای از بی هویتی فرهنگی و بن بست های روحی روانی آنها و فرار از مسئولیتهای اجتماعی و فرهنگی آنهاست و فروش مواد مخدر در بین آنها معمولاً به صورت خرده فروشی برای گذران معاش و برخورداری از حداقلهای معاش آنها می باشد و لذا بنیانهای خانوادگی آنها بسیار آسیب پذیر است. بی سوادی و کم سوادی موجب ایستایی فرهنگی درآنها شده و به نوعی سردرگمی مطلق در مسائل مختلف اعتقادی ، مذهبی، قانونی ( قانون گریزی ) پذیرش مسائل نو ، بهداشت و درمان و ... را برای‏شان به ارمغان آورده است. ویژگی‏های قانونی در واقع مهمترین ویژگی که سکونتگاههای غیر رسمی را از دیگر سکونتگاها متمایز می سازد، این است که ساکنان این سکونتگاهها عمدتاً فاقد مالکیت رسمی زمینی هستند که خانه خود را در آن ساخته اند. این زمین ممکن است جزء، زمینهای دولتی و عمومی خالی از سکنه باشد و یا جزء، اراضی حاشیه شهرها که نامطلوب و در معرض مخاطره هستند ماننند زمینهای باطلاقی ، سیل گیر ، و... قرار داشته باشد. بنابراین زمانی که زمین مولد نیست تا مورد استفاده صاحبان آنها در شهرها قرار گیرند ، مورد توجه و استفاده حاشیه نشنان و سکونتگاههای غیر رسمی قرار می گیرد. البته در بعضی از شهرهای کشورهای جهان سوم در آسیا، مالک ، زمین خود را به قیمت بسیار نازل به یک یا چند خانوار بصورت غیرقانونی اجاره داده و یا می فروشد، به هر صورت این واگذاریها و معاملات به دلیل عدم هماهنگی با مسئولین رسمی دولتی ، در نظر نگرفتن رشد و توسعه و حفاظت شهر، رعایت نکردن سایر استانداردها و ضوابط ساخت و ساز و تصرف و..اعتبار قانونی ندارد. ویژگی های حاشیه نشینی با توجه به تعاریفی که تا کنون از حاشیه نشینی ارائه شده است و تجربیاتی که از مشاهده این مقوله بدست آمده است می توان ویژگی های زیر را که در بیشتر مناطق حاشینه نشین وجود دارد بر شمرد : معمولاً در زمین های خالی شهری، لبه های شهری، حواشی شهرها و در خارج از محدوده قانونی شهر ومناطقی از این دست، به صورت غیر قانونی به وجود می آیند و توسعه آنها بدون برنامه و اتفاقی است. معمولاً دارای بافتی فرسوده هستند و با مصالح بی دوام یا کم دوام به وسیله خود افراد وبه صورت خلق الساعه ساخته می شوند.(مانند زاغه، گرگین، آلونک، کپر و...) معمولاً فاقد خدمات شهری از قبیل راه آسفالت، آب، برق، وسایل بهداشتی و سیستم دفع فاضلاب و... هستند. معمولاً تراکم جمعیتی بالایی دارند و بیشتر ساکنین را افراد کم سن و سال و جوانان تشکیل می دهند. بیشتر ساکنین مهاجرین یا اقلیت های قومی، نژادی یا مذهبی هستند. این افراد به دلیل منافع مشترک و تجانسی که با هم دارند همبستگی خوبی دارند و از نوعی فرهنگ مشترک برخوردارند ولی نسبت به سایر افراد و سکنه شهر دچار حس عدم اعتماد و گوشه گیری هستند. اغلب ساکنین افرادی فقیر،بی سواد و فاقد مهارت کافی هستند که در میان آنها ناهنجاری های اجتماعی از قبیل دزدی، اعتیاد،قاچاق، فحشا و ... بیش از سایر مناطق شهری به چشم می خورد. شکل5: ویژگی های اسکان غیررسمی ویژگی های اجتماعی اغلب ساکنان را مهاجران(روستایی و شهرهای کوچک)تشکیل می دهند. سطح سواد پایین اجتماع غیر رسمی که نسبت بی سوادی در میان زنان بسیار بیشتر از مردان است. ساکنان به صورت کارگر روز مزد واغلب در بخش غیر رسمی شاغل هستند. سطح پایین دستمزد و شغلهای نیمه موقت(هادی زاده،82، 20). ویژگی های حقوقی(قانونی) شاخص کلیدی که یک سکونتگاه غیر رسمی را متمایز می کند این است که ساکنان این سکونتگاهها فاقد مالکیت زمین هستند که خانه خود را روی آن ساخته اند. این زمین می تواند زمین های دولتی وخصوصی خالی از سکنه و با قطعات زمین حاسیه شهر مانند زمین های باتلاقی نامطلوب باشد. بنابراین زمانی که زمین مولد نیست تا توسط صاحبان آن استفاذه شود برای یک تصرف کننده غیر مجاز مناسب است تا خانه خود را بر روی آن بسازد(همان،20). ویژگی های کالبدی سیستم آبرسانی ضعیف و نا کافی بهداشت نامناسب محیط ایجاد واحدها بدون رعایت معیارهای فنی روشنایی نامناسب معابر فقدان پوشش در معابر کمبود و فقدان فضاهای آموزشی و مراکز بهداشتی(محمدی، 1378، 180-187). سکونتگاههای غیر رسمی (informal settlement) بخشهای پراکنده مورد غفلت واقع شده ای از شهر هستند که شرایط زندگی و مسکن در آنجا به شدت پایین و نامناسب است. به هر حال وجه مشخصه در این سکونتگاهها حق سکونت بصورت رسمی را نداشته و بعضی از زمینها تصرف شده ومتعلق به ساکنان نمی باشد. البته ساکنان این اراضی را نمی توان، ساکنان تصرفی غیر مجاز نامید ، زیرا بسیاری از آنهادارای حق تملک زمین( مالکیت) هستند وبعضی از آنها نیز مستاجر بوده و برای زمین و سرپناه ( ساختمان ) خود اجاره بهار می دهند. تعریف اصطلاح سکونتگاههای غیر رسمی از کشوری به کشور دیگر متفاوت می باشد و حتی در میان متخصصین و صاحب نظران یک کشور هم با توجه به گوناگونی پارامترهای مورد نظر و استفاده ، اختلافاتی هر چند جزیی دیده می شود ، اما به طور کلی به بخشهای از شهر اطلاق میشود که ساکنین آن افراد فقیری می باشند و توانایی خرید و ساخت زمین ومسکن استاندارد ورعایت مقرارت و ضوابط رسمی و قانونی را ندارند، لذا بر روی زمینهای خالی ازسکنه خصوصی و عمومی به دور از استانداردهای ساخت و ساز به طور غیر قانونی اقدام به ایجاد سرپناه و ساکن می گردند. اسکان غیر رسمی عمدتا زمینهای حاشیه شهرها، جایی که نظارت مقامات رسمی شهرها، ضعیف است و یا وجود ندارد، شکل می گیرد. بر این اساس قانونی کردن و نظم دادن به این سکونتگاهها از جمله مسائل و مشکلات این جوامع بشمار می آید. بنا بر برآورد اسکان بشر سازمان ملل متحد، بیش از 50 درصد ساکنان شهرهای کشورهای کم درآمد و 20 درصد کشورهای با درآمد متوسط، در سکونتگاههای غیر رسمی زندگی می کنند که سنجه های سواد، تندرستی، درآمد و پیشرفت اجتماعی، از میانگین شهری در آن کشورها پایین تر است و شایسته شان و کرامت انسانی نیست(پوراحمد و دیگران،1389، 29). سکونت گاه غیررسمی از جمله پدیده هایی است که به دنبال تحولات ساختاری و بروز مسائل و مشکلات اقتصادی- اجتماعی مانند جریان سریع شهرنشینی و مهاجرت های روستایی لجام گسیخته در بیستر کشورهای جهان به ویژه کشورهای جهان سوم پدیدار گردیده است. این پدیده از جلوه های بارز فقر شهری است که در شکلی برنامه ریزی نشده و خودروی در درون یا اطراف شهرها ظاهر شده است. سکونتگاههای غیر رسمی با تجمعی از اقشار کم درآمد و غالبا با مشاغل غیررسمی و نازل و شیوه ای از شهرنشینی ناپایدار همراهند و زمینه مناسبی برای بروز آسیب های اجتماعی به شمار می روند. اسكان غير رسمي تحت تاثير روابط نابرابر سياسي- اقتصادي در سطح جهاني، ضعف برنامه هاي ملي در سطح مياني و برنامه ريزي شهري در سطح خرد شكل گرفته است. این مشکل شهری، صرفا مسئله ای کالبدی و فیزیکی نبوده و از عوامل کلان ساختاری در سطح ملی و منطقه ای ناشی می شود. رشد فزاینده جمعیت شهری از توان سازمانهای دولتی و غیردولتی جهت توسعه و ارائه خدمات و تسهیلات شهری برای این جمعیت فزاینده پیشی گرفته و برآورده نشدن نیاز مسکن و سرپناه اقشار کم درآمد در فضای رسمی و برنامه ریزی شده شهر، حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی را به گونه‏ای بی سابقه گسترش داده است. بر اساس تاکیدات موجود در نظام آنچه مسلم می نماید، این است که در کشور ایران هم علاوه بر روند فوق، تحولات ناشی از شکل گیری تقسیم کار بین المللی ودگرگونی ساختار اقتصادی کشور، افزایش و انباشت درآمدهای نفتی و اصلاحات ارضی بعد از دهه چهل از جمله علل عمده تسریع روند شهرنشینی و به تبع آن شکل گیری اسکان غیررسمی بوده اند. در دهه های بعدی ادامه اتکاء به درآمد نفتی و افزایش شکاف اقتصادی میان شهر و روستا، جنگ تحمیلی، بلایای طبیعی و مشکلات و مسائل مدیریتی کلان و خرد دامنه این پدیده را گسترده تر کرد. پديده یاد شده تا كنون با نامهاي مختلفي بيان شده است كه برخي از آنها در جدول زیر بیان شده است: جدول 2-5: عتاوین مختلف پدیده حاشیه نشینی سكونتگاههاي غير رسميInformal settlementsسكونتگاههاي افراد كم درآمدLow Income settlementsسكونتگاههاي نيمه دائم و موقتيSemi permanent settlementsسكونتگاههاي آلونكيShanty townسكونتگاههاي خودروSpontaneous settlementsسكونتگاههاي غير مجازUnauthorized settlementsسكونتگاههاي برنامه ريزي نشدهUnplanned settlementsسكونتگاههاي كنترل نشدهUncontrolled settlementsسكونتگاههاي نابهنجار يا نابسامانIrregular settlementsسكونتگاههاي حاشيه نشينMarginal settlements منبع:(هاديزاده، 1383 : 19) حاشیه نشینی واژه ای است که در اکثر منابع فارسی برای اشاره و نامگذاری این سکونتگاهها و شیوه زندگی در آنها به کار رفته و اکثر متخصصان امور شهری از این واژه استفاده کرده اند. اما اعتقاد بر این است که این واژه جهت بیان پدیده مورد نظر دارای نارسایی می باشد، لذا ابتدا به برخي از تعاريف و ويژگي‌هاي آن مي‌پردازيم و در نهايت به نقد اين واژه و دلايلي كه نارسايي اين واژه را جهت بيان پديده بازگو مي‌كند مي‌پردازيم: تا كنون تعاريف مختلفي در مورد حاشيه نشيني ارائه شده است كه در اغلب موارد منظور استعمال كلمة slum بوده است. Slum به مفهوم محله يا كوچه‌هاي كثيف يك شهر يا مسكن انحطاط يافته و غير منطقي در نظر گرفته مي‌شود (دلير، 1361: 5). منطقه حاشيه نشين منطقه‌اي است كه فقر در چهره ي آن شديداً نمايان است و ميزان زاد و ولد و مرگ و مير كودكان و نوزادان و اعمال نامشروع، جرم و بزهكاري جوانان، ناهنجاريها و مرگ و مير عمومي در آن بالاست، به طوري كه چنين مكاني معرف وضعيتي جهنم گونه در روي زمين است (هيراسكار، 1376: 108). حاشيه نشين به مفهوم كلي به كسي گفته مي‌شود كه در شهر سكونت دارد ولي به علل گوناگون نتوانسته است جذب نظام اقتصادي و اجتماعي شهر شود و از خدمات شهري استفاده كند. گرچه ريشه‌ي اصلي حاشيه نشيني را بايد در عواملي كه موجب مهاجرت افراد از روستا به شهر مي‌شود جست و جو كرد. ولي تمام حاشيه نشينان ازمهاجران تشكيل نيافته‌اند. بلكه بخشي از آنان افرادي هستند كه ساكنان هميشگي شهر بوده اند، ولي به علت فقر اقتصادي درواحدهاي مسكوني غير استاندارد زندگي مي‌كنند و جزء حاشيه نشينان محسوب مي‌شوند(عابدين دركوش، 1380 :‌121). در تعریف زير نيز مفهوم حاشيه نشيني با عنوان زاغه نشيني آورده شده است: محلات زاغه نشين آخرين چاره ي بازماندگان است و در تلاش بي امان براي بدست آوردن مزاياي شهري ، اين محلات از نظر مدرسه، شغل، جمع‌آوري زباله، روشنايي معابر، خدمات اجتماعي و هر چيز ديگري كه به طور دسته جمعي فراهم مي‌شود، نيز بازنده هستند. محله زاغه نشين محله‏ای است كه جمعيت آن نمي‌تواند در روند رقابت براي خدمات و كالاهاي عمومي به نحو مؤثري شركت جويد و بدين ترتيب كنترلي بر نحوه‌ي توزيع اين خدمات و كالاها ندارد (هاروي، 1376 : 72). 2-13- نقد مفهوم حاشيه نشيني مفهوم حاشيه نشيني در اكثر منابع براي بيان اجتماع هاي زاغه و آلونك نشين و اساساً مترادف مسكن نابهنجار واجتماعهاي زاغه و آلونك نشين به كار رفته است. ليكن معناي دقيق و خاستگاه اين مفهوم مورد بررسي قرار نگرفته و با الهام از منابع خارجي كه اساساً از بررسي در مناطق زاغه نشين حاصل آمده‌اند، به اجتماع هاي بد مسكن كشورهاي جنوب و از جمله ايران نگريسته، آنها را مصداق حاشيه نشيني تلقي كرده‌اند. در اكثر قريب به اتفاق منابع مرور شده ، حاشيه نشيني به عنوان مفهوم مادر و كليدي بكار رفته است (پيران ‹ت› ، 1366 : 34). اين اصطلاح كه در متون شهرسازي نيز مصطلح شده است، براي تعريف و توصيف پديده‌ي مورد نظر نارسا و بي مفهوم مي‌باشد. زيرا آنچه ما در ايران با آن مواجه هستيم سكونتگاه‌ بي ضابطه و غير قانوني و مترادف هاي آن است كه در متون شهرسازي رواج دارد و آنچه كه با عنوان حاشيه نشيني ياد مي‌شود، اصلا نداريم. (زبردست، 1381 : 22). بايد اذعان كرد كه سابقه تاريخي اين مفهوم مورد غفلت قرار گرفته است. حاشيه نشيني و حاشيه نشين و خصايص حاشيه‏نشين، همه به مسايلي بر مي‌گردد كه هجوم اروپاييان متفاوت از نظر زبان و مذهب و كشور با شهرهاي دنياي جديد و وطن تازه ، سبب ساز آنها بودند. شيكاگوي قرن نوزده و اوايل قرن بيست نمونه بارز اين قبيل اماكن است. بعدها حاشيه نشيني به كليه اشكال زندگي در غربت اطلاق گشت و هر مهاجر تازه وارد شده به نقطه ديگر، حداقل براي مدتي از اين انگ در امان نماند، بدون آنكه واقعا يكسان بودن شرايط مورد ارزيابي قرار گيرد(بیگدلی، 1383، 17). رابرت ازرا پارك با الهام گرفتن از عقايد و افكار استاد خود «جرج زيمل» جامعه شناس آلماني، در مقاله‌اي تحت عنوان «مهاجرت انساني وانسان حاشيه نشين» مفهوم انسان حاشيه نشين را چنين تعريف مي‌كند: انسان حاشيه نشين شخصيتي است كه از حاصل برخورد يا پيوند دو نظام فرهنگي متفاوت و احيانا متخاصم ظهور مي‌كند. چنين موجود دو رگه‌اي در زمان واحد نسبت به هر دو نظام فرهنگي احساس بستگي و تعلق دارد ولي در عين حال خود را نسبت به هيچكدام كاملاً متعلق و متمايل نمي‌داند(انصاري، 1355 : 163). در تعريف ارائه شده چند عنصر اساسي وجود دارد كه بايد كاملا مورد توجه قرار گيرد: نخست آنكه تعريف ياد شده برخورد دو فرهنگ متفاوت و گاه متخاصم را شرط لازم پديد آمدن شخصيت حاشيه نشين و شرايط حاشيه نشيني مي‌داند و به وضوح به هجوم يونانيان، كاتوليك‌هاي ايرلندي، مجرمين انگليسي، دريانوردان اروپاي شمالي و ايتاليايي‌هاي جنوب اشاره دارد كه سيل وار به همراه ژرمن‌ها، اكثرا پر مساله و فقير و بيمار و درمانده و فراري از كشتي‌هاي لرزان برخاك جديد پاي نهاده، نيويورك و شيكاگو را انباشته مي‌ساختند. شرايط اين مهاجران خاصه اگر در محيطي با زبان و مذهبي متفاوت گرفتار مي‌آمدند، به ظهور شخصيت‌هاي درمانده، تنها و منزوي، پر اضطراب و ترسيده منجر مي‌شد. آيا چنين شرايطي در بين اهالي اجتماع‌هاي بد مسكن يا زاغه و آلونك نشين ايراني وجود دارد؟(پورآقایی، 1383، 8). نخست آنكه به گواهي منابع مرور شده، درصد قابل توجهي از ساكنين مساكن نابهنجار مهاجر نيستند و از مركز شهر به مناطق آلونك نشين رفته‌اند. از طرفي درصد قابل توجهي از ساكنين همه شهرها را مهاجرين روستایی در بر مي‌گيرد و آيا بدليل مهاجرت ، همه آنها حاشيه نشينند؟ (پيران ، 1366 : 34). نقد ديگري كه بر مفهوم حاشيه نشيني وارد است عدم جامعيت آن از بعد مكاني مي‌باشد، زيرا بسياري از سكونتگاههاي نابهنجار در مراكز شهرها قرار گرفته و الزاماً در حاشيه شهر قرار ندارند. از طرفي ، مفهوم حاشيه نشيني از بعد مكاني نسبت به شهرها مفهومي گذرا مي‌باشد، زيرا با توسعه‌ي فيزيكي شهرها، حاشيه‌هاي كنوني در حلقه‌ي توسعه‌ي بعدي فرو مي‌روند و مركزيت مي‌يابند. (همان) بر اين اساس متوجه‌ي نارسايي واژه‌ي حاشيه نشيني جهت تعريف صحيح ويژگي‌هاي شيوه‌هاي معيشتي مورد نظر در سكونتگاههاي بي ضابطه و غير رسمي مي‌شويم. لذا شاهد بكارگيري اصطلاحات گوناگوني توسط صاحب نظران به جاي حاشيه نشيني هستيم از جمله: اسكان خود انگيخته (صرافي 82 و حبيبي 80)، سكونتگاههاي خودرو (زبر دست81 و شيخي 82)، اسكان غير رسمي(پيران 82 ، حاتمي نژاد 82 و سيف الديني 83) سكونتگاههاي غير متعارف و زير استاندارد شهري (خاتم، 82 : 21) و … . از ميان اين اصطلاحات، موردي را كه بيشتر مورد قبول قرار گرفته، واژه‌ي اسكان غير رسمي مي‌باشد، زيرا حدود 40 سال است كه در كشور ما برنامه‌ريزي رسمي انجام مي‌شود. لذا سكونتگاههايي كه خارج از برنامه‌ي رسمي ايجاد شوند، غير رسمي مي‌باشند و اين واژه جامعيت فراگيرتري دارد. در اين رساله نيز، برای بیان موضوع، واژه‌ي اسكان غير رسمي بكار گرفته شده است، البته در بسياري از موارد به دليل رعايت امانت در استفاده از منابع مختلف، به ناچار عيناً واژه‌ي حاشيه نشيني آورده شده است. 2-15- پایداری محله‏ای افزایش انسجام اجتماعي، دلبستگی به محیط محله، بهداشت و سلامت محیطی، خوانايي و هويت محله اي و پایداری اقتصادی و ارزش مسکن مطرح است. اصول پایداری محله‏ای( هویت و سرزندگی،پویایی و سازگاری،تنوع،دسترسی،تراکم و معیارهای قابل تحمل محله، امنیت و ایمنی، مشارکت، آلودگی صوتی و بصری، نظافت و پسماند، فضای سبز، اشتغال، دسترسی). ابعادتوسعه پایدار محله‏ای (بعد عملکردی، بعد زیست محیطی، بعد هویتی، بعد زیبایی شناسی). 2-16- ابعاد شهر پایدار براساس دیدگاه‌ ارائه شده کنفرانس بین‌المللی برلین (Urban 21) ابعاد پایدار شهری شامل: 1- اقتصاد شهری پایدار: کار و درآمد مناسب 2- جامعه شهری پایدار: همبستگی و یکپارچگی اجتماعی 3- سرپناه شهری پایدار: خانه سازی شایسته و در استطاعت همه 4- محیط زیست شهری پایدار: اکوسیستم‌های با ثبات 5- دسترسی شهری پایدار: تحرک همراه با حفاظت منابع 6- زندگی شهری پایدار: ایجاد شهر زیست پذیر 7- مردم‌سالاری شهری پایدار: قدرتمندسازی شهروندان است (سعیدی رضوانی، 1390: 5). برای سنجش هریک از ابعاد می توان شاخص هایی را تعریف کرد و به طور مرتب آن ها را سنجید، از جمله شهرداری ها می توانند با سنجش منظم این ابعاد، بر وضعیت شهر از منظر پایداری توسعه نظارت کنند و بهبود بخشند. شاخص‏های اقتصاد شهری پایدار: جمعیت زیر خط فقر، نسبت درآمد دهک درآمدی پایین به دهک درآمدی بالا، نسبت درآمدهای پایدار شهرداری به کل درآمد شهرداری، نسبت میزان فساد مالی به تولید ناخالص ملی، نسبت تجارت‌های جدیدی که بعد از سه سال از زمان تأسیس هنوز فعالیت می‏کنند، هزینه غذایی خانوار به کل بودجه خانوار، سرانه هزینه اداره شهر، نسبت تعداد کارگران کودک (زیر سن قانونی ) به کل کودکان، بهره وری کار به ازاء هر ساعت کار.  شاخص‏های جامعه شهری پایدار: امنیت، درصد افرادی که در زندان ها هستند در 1000نفر، درصد افرادی که در مراکز بازپروری معتادین هستند در 1000 نفر، کیفیت آموزش (بر اساس نسبت افراد صاحب‌نظر که فکر می‏کنند کیفیت آموزش ارتقاء یافته است(، میل به مهاجرت به کشورهای خارجی، توانایی خلاقیت (تعداد اختراعات ثبت شده در میلیون نفر)، زمان لازم برای تغییرات، فعالیت اجتماعی افراد 66 تا 75، درصد جوانانی که به رسوم و قواعد اخلاقی جامعه احترام می‌گذارند. شاخص‏های مسکن: کمیت مسکن (تراکم خانوار در واحد مسکونی، تعداد اتاق به ازاء هر خانوار)، کیفیت مسکن (تأسیسات مناسب، مصالح بادوام، مقاوم بودن و ...)، تعداد واحدهای مسکونی مقاوم در مقابل زلزله به کل واحدهای مسکونی، تعداد واحدهای مسکونی بیمه شده در مقابل حوادث و سوانح به کل، نسبت مساکن مجهز به سیستم‌های سازگار با محیط زیست.  شاخص‏های زیست‌محیطی و بهداشت شهری: نخاله های جمع آوری و دفع شده توسط شهرداری به حجم کل نخاله های تولید شده، مجموع حجم ظروف دفع زباله معابر و فضاهای عمومی به حجم مورد نیاز، تولید سرانه پسماند، درصد بازیافت پسماندها، درصد زباله های خطرناک که به صورت جداگانه جمع آوری و دفع می شوند، نسبت فعالیت‏های اقتصادی و تولید دی‌اکسیدکربن، تعداد افرادی که در حین کار جراحات جدی دیده اند به کل کارکنان، نسبت روزهای هوای پاک به کل روزهای سال، مجموع ظرفیت توالت های عمومی سطح شهر به ظرفیت مورد نیاز،  درصد مصرف سوخت های زیستی به کل سوخت های مصرفی، نسبت بهره‌گیری از انرژی‌های نو، نسبت فاضلابی که به وسیله سیستم اگو هدایت و دفع می شود به کل، درصد پسآب بازیافتی، تعداد کارگاههای مزاحم آلاینده ای که ساماندهی شده اند به کل تعداد کارگاه هایی که نیاز به ساماندهی زیست محیطی دارند، سرانه فضای سبز، آلودگی نور (درصد شهروندانی که از شدت زیاد نور شکایت دارند)، انواع پرندگان نسبت به سال پایه، نسبت کاربری های کشاورزی و باغات تبدیل شده به سایر کاربری ها به کل مساحت کاربری های زراعی و باغات.  شاخص‏های دسترسی: حجم ترافیک (کیلومتر ماشین)سالانه نسبت به سال گذشته، رضایت از حمل و نقل عمومی (درصد شهروندان با رضایت زیاد و خیلی زیاد )، دسترسی به حمل و نقل عمومی (درصد شهروندانی که ایستگاه حمل و نقل عمومی حداکثر در 600 متری محل سکونت آنها قرار دارد.)، تعادل بین اشتغال و سکونت (درصد افرادی که ظرف کمتر از یک ساعت به محل کار و یا تحصیل خود می‌روند)، نسبت استفاده از خودروهای دوستدار محیط زیست، نسبت تصادفات به ازاء هر 1000 نفر، نسبت تصادفات منجر به فوت یا جرح به ازاء هر 10000 نفر، تعداد کارخانه‌ها با برنامه حمل و نقل سبز، درصد سفرهای شهری که به صورت پیاده انجام می شود، نسبت طول خیابان هایی که برای پیاده روی مناسب هستند. شاخص‏های زندگی: نسبت دسترسی پایدار به تسهیلات بهداشتی و درمانی مناسب ( سرانه و شعاع دسترسی تسهیلات بهداشتی و درمانی )، درصد افرادی که احساس می‏کنند شهر زیباست، درصد رضایت از وضعیت و محیط زندگی، درصد کودکانی که به تسهیلات فراغتی دسترسی آسان دارند، پوشش مناسب کاربری‌های رفاهی و خدماتی (درصد شهروندانی که دسترسی مناسب به این کاربری ها ندارند.)، سازگاری فضا و فعالیت ( نسبت کاربری هایی که در فضای نامناسب استقرار یافته اند)، نسبت تعداد ایستگاه های موجود آتش نشانی به تعداد ایستگاه های مورد نیاز، نسبت عملیات امداد و  نجاتی که در زمان استاندارد انجام میشود به کل عملیات.  شاخص‏های مردم‌سالاری شهری: درصد شرکت‌کنندگان در انتخابات نهادهای محلی، درصد شرکت در فعالیت‏های داوطلبانه (حداقل یکبار در 12 ماه گذشته)، درصد مشارکت جوانان و کودکان در بعضی از اشکال خدمات رسانی اجتماعی، درصد نسبت عضویت بانوان در شوراهای شهر و محله، درصد افرادی که احساس می‏کنند می‌توانند در منطقه خودشان تأثیرگذار باشند، تعداد تیراژنشریات با ماهیت آموزش شهروندی به تعداد شهروندان، تعداد موارد نقض حقوق بشر به جمعیت.  بدین ترتیب توسعه پایدار مفهومی است جامع که تحقق ابعاد مختلف آن نیازمند شناخت، نظارت و بهبود بخشی مستمر است شاخص های توسعه پایدار شهری ابزاری مهم در این فرایند است وکاربرد ماهرانه آن ضرورتی است که باید مورد توجه برنامه ریزان و مدیران شهری قرار گیرد (سعیدی رضوانی،1390، 7-5). 2-17- شاخص های توسعه پایدار شاخص های کمی و کیفی اغلب تعاریف مطرح شده درارتباط با شاخص های محیط زیست یا توسعه پایدار سعی دارند از عدم قطعیت شاخص های کیفی بکاهند و این کار را از طریق رقمی کردن مفاهیم و تبدیل آنها به متغیرهای عددی (چه بصورت صریح و یابصورت تلویحی)انجام می دهند. در واقع ، بر این نکته تاکید شده است که یکی از خصوصیات شاخص ها ، کمی بودن آنها است. البته بطور کلی یک شاخص می تواند یک متغیر کیفی، یک رشته اعداد ترتیبی یا یک متغیر کمی (مقداری) باشد. یکی از شاخص های کیفی قدیمی"گونه های شاخص" است که کاربرد طولانی در اکولوژی داشته و برای تشخیص و تفکیک گونه های است که با یک شرایط بخصوص زیست محیطی ارتباط دارند ووجوداین گونه ها دلیلی بروجود آن شرایط بخصوص است. شاخص های کیفی در سه حالت بر شاخص های کمی ترجیح دارند: وقتی اطلاعات کمی (مقداری)در دسترس نباشد، وقتی مشخصه مورد نظر ذاتا غیر قابل اندازه گیری باشد و زمانی که هزینه اندازه گیری تعیین کننده باشد. در بعضی حالات، ارزیابی های کیفی می توانند به نمادهای کمی تبدیل شوند. کهن شاخص های (کیفی) را شاخص های ذهنی می نامد و می گوید: دریافت ها و تمایلات ذهنی مردم ، از جمله مبانی و معیارهایی است که می توان برای مجموعه ای از شاخص ها در نظر گرفت. رده بندی اهمیت عوامل گوناگون از نظر توده مردم می تواند به عنوان وسیله ای تطبیقی بمنظور تعیین مجموعه ای از شاخص ها بکار رود. در این روند ابتدا باید نمونه ای آماری بعنوان نماینده کل جمعیت تعیین شودو پس از آن افراد نمونه آماری، عواملی مانند مسکن ، درآمد ، شغل را بر طبق اهمیت هر یک از نظر رضایت مندی خود رده بندی کنند و اعلام دارند که به نظر آنان هر یک از این عوامل طی یک دوره زمانی خاص تا چه حد بهبود یافته اند. شاخص هایی که بر پایه این نوع اطلاعات به دست می آیند «شاخص های ذهنی» می باشند. در سال 1973 میلادی «مارک آبرامز» در مقاله خود نتایج حاصل از بررسی انجام گرفته روی نمونه ای از مردم در هفت شهر بزرگ انگلستان را اعلام کرد. در این بررسیاز مردم خواسته شده بود تا سطح رضایت مندی خود را در زمینه هایی چون ، زندگی خانوادگی ، بهداشت، استاندارد زندگی و غیره رده بندی کنند و همچنین اهمیت هر یک را نسبت به سطح کلی رضایتمندی شخصی مشخص سازند.(کهن، 1376: 26).  شاخص های اجتماعی – اقتصادی شاخص های اقتصادی سه دامنه را شامل می گردند: یک شاخص های مالی همچونGNP و موازنه پرداختها. دوم، شاخص های حیاتی برای زیست و منابع طبیعی و سوم شاخص های انسانی در زمینه انسانی اقتصاد در واقع هر عنصر اقتصادی کم و بیش شامل این سه دامنه می باشد. و اما شاخص های انسانی یا اجتماعی تاکید ویژه ای بر آموزش و سواد آموزی ، کار و عدم اشتغال ، مصرف ، توزیع در آمد، ثروت و بهداشت دارند. این گروه شاخص های مطلوب و ممکن که قابل دسترس می باشند عبارتند از : 1- نرخ خالص ثبت نام پسران و دختران در دوره ابتدایی؛ 3-     نرخ بیسوادی مردان و زنان؛ 3- نرخ بیکاری؛ 4-     درصد جمعیت برخوردار از آب آشامیدنی سالم؛ 5-     تعداد تلفن به ازای هر نفر؛ 6-     نرخ مرگ و میر کودکان.(کهن ، 1376: 104). در خصوص شاخص های توسعه اجتماعی نیز از (سرمایه اجتماعی) به عنوان یکی از شاخص های توسعه پایدار سخن به میان آمده است. البته سرمایه اجتماعی مانند کیفیت زندگی ، یک مفهوم غیر قابل اندازه گیری است. در کشور سنگاپور نخست وزیر این کشور اظهار می دارد که توسعه اقتصادی باید با پیشرفت در اخلاق و رفتار اجتماعی و توسعه شخصی همگام باشد تا سنگاپور مکانی جذاب تر گردد. همچنین سرپرست کمیسیون توسعه پایدار ، آقای پوتنام، روزنامه خوانی را بعنوان یک شاخص کلید دستیابی به اطلاعات و یک معیار کلیدی در توسعه اجتماعی می داند که این امر نشانه ای از مشارکت در جامعه است. دومین شاخص کلیدی برای مشارکت اجتماعی ، رواج نهادهای مدنی یا تشکل ها و عضویت در موسسات خصوصی می باشند پسگمان می رود که اطلاع رسانی کافی و وجود سازمان های غیر دولتیکه شهروندانی سالم، ثروتمند و اندیشمند آنها را تشکیل داده باشند سهم بسزایی در توسعه پایدار خواهند داشت.(مولدان و بیلهارز ،1381: 308).  شاخص های سیاسی مهمترین شاخص سیاسی در جهت دستیابی به توسعه پایدار ، میزان مشارکت مردم در تصمیم گیریها و شراکت میان بخش عمومی و خصوصی در اجرای برنامه ها و طرح های عمرانی است.امروزه مشارکت یکی از ارکان توسعه پایدار محسوب می شود همچنین ، میزان مشارکت مردم در تصمیم گیریها و شرکت آنها در فعالیت های عمرانی بستگی به توان اقتصادی ، فرهنگی، فنی و حقوقی آنها دارد.(اردشیری،1383). شاخص های زیست محیطی تعاریف متعادل توسعه پایدار همگی نشانگر نقش و اهمیت غیر قابل انکار صنعت در توسعه پایدار هستند . اول از این جهت که صنعت و توسعه صنعتی خود اولین منشا ایجاد کننده مشکلات زیست محیطی به شمار می روند و دوم اینکه بخش صنعت با تلفیق اقتصاد و فن آوری راه حل های موثری برای دستیابی به پایداری ارائه می دهند . صنعت در چهار جنبه مورد بحث در چهارچوب (جنبه های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و نهادی) دخالت داردو در بسیاری از شاخص های توسعه پایدار «فاکتور صنعتی»ذکر می شود. علاوه بر نقشی که صنعت در اشتغال زایی و به دنبال آن افزایش درآمدو کاهش یا نابودی فقر دارد باعث توسعه اجتماعی نیز می گردد که خود مهمترین عامل در مدرنیزه شدن کشورهاست. مشخصه های رشد اقتصادی پایدار ، توجه به مسائل بالاست. همچنین درک نقش صنعت به عنوان یک جزء تفکیک  ناپذیر فراگردهای در حال رشد، از ضرورت های پایداری است.(مولدان و بیلهارز، 1381: 257). از نقطه نظر اتصادی – زیست محیطی ، آشکار است که بمنظور دستیابی به توسعه پایدار، تاکید اصلی ، علاوه بر عوامل اقتصادی باید به یکپارچگی جنبه هایی مانند: عدالت ، محیط زیست انسانی، آینده نگری و عاقبت اندیشی نیز اعمال شود. مجموعه شاخص های برتر زیست محیطی عبارتند از: ·         انتشار گازهای گلخانه ای ناشی از سوخت های فسیلی بر حسب میلیون تن در یک سال؛ ·         میانگین درصد نرخ افزایش سالانه جمعیت؛ ·         تعداد راکتورهای هسته ای فعال؛ ·         مصرف انرژی به ازای یک میلیون دلارGDP .[4] افزون بر این باید توجه داشت ، برای اینکه بتوان «نرخ فقدان گونه ها»و«نرخ بیابان زایی»را بصورت دقیق و مستند تعیین کرد، به اطلاعات کامل و همه جانبه نیاز خواهیم داشت.(کهن، 1376: 106).  شاخص های بهداشتی شاخص بهداشت را می توان به شکل زیر تعریف کرد:«این شاخص بیان کننده ارتباط بین محیط زیست و سلامت بشر با هدف اتخاذ یک خط مشی یا مدیریت ویژه به شکلی که تصمیم گیری درست و موثر را تسهیل نماید.» این تعریف ابعاد زیادی دارد که باید مورد تاکید قرار گیرد . در درجه اول اینکه شاخص بهداشت محیط زیست تجسم بخش ارتباط و پیوستگی محیط زیست و بهداشت است. بدین معنی که این شاخص چیزی فراتر از یک شاخص زیست محیطی یا یک شاخص بهداشتی است. پس می توان شاخص های زیست محیطی و شاخص های بهداشتی را تلفیق کرد و به شاخص های بهداشت محیط دست یافت که در واقع علم رابطه بین مسائل زیست محیطی و اثرات بهداشتی است.  شاخص های حمل و نقل سیستم حمل و نقل نقش عمده ای در حیات اقتصادی کشورها و نیز زندگی روزمره دیگر شهروندان ایفا می کنند. در کشورهای صنعتی ، بخش حمل و نقل 4تا8 درصدGDP  و 2 تا4 درصد اشتغال را شامل می شود . اهمیت اساسی دیگری که این بخش دارد نقش آن در تجارت بین المللی ، فرآیندهای بازرگانی ، هزینه های مصرفی خانوار و نیز هزینه های عمومی می باشد. اثرات منفی فعالیت های حمل و نقل عبارتست از آلودگی هوا، سرو صدا، مصرف انرژی و دیگر منابع طبیعی ، شلوغی و تصادفات که در زمره مشکلات زیست محیطی نیز به شمار می روند. با توجه به این معلومات ، خط مشی های مربوط به حمل و نقل باید طوری تغییر کند که مخاطرات زیست محیطی را نیز مورد توجه قرار دهد و از طرح و برنامه های ناپایدار توسعه اجتناب گردد. در زیر تعدادی از شاخص های [5]OECD که تعیین کننده خط مش های حمل و نقل با در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی می باشند را به اختصار می آوریم: ·         شاخص های ترافیکی(میزان تردد مسافر ، ترافیک حمل کالا، ترافیک جاده ای و هوایی)؛ ·         آلودگی صوتی ، آلودگی آب ناشی از روغن ماشین و درصد مالکیت ماشین نقلیه شخصی؛ ·     هزینه های زیست محیطی ( هزینه های جلوگیری یا از بین بردن آلودگی ، هزینه تحقق و توسعه درباره سوخت هایی با آلایندگی کم و تولید وسائل نقلیه بی سر و صداو..).(مولدان و بیلهارز،1381: 311). شاخص های عملیاتی توسعه پایدار مفهومی آشنا برای قرن بیست و یکم است. وارثان این سیاره ، جوانان هستاند و بنابراین این حق و وظیفه آنان است که مفهوم توسعه پایدار را به خوبی درک کنند. دولت ها، سازمان های غیر دولتی ، سازمان ملل و کمیته توسعه پایدار ، این واقعیت را دریافته اند که مصرانه بر مشارکت جوانان در اجرای معاهدات و توافقات مربوط به توسعه پایدار تاکید می ورزند. عملیات نجات برای انجام تمام و کمال این امر و ایجاد تحرک برای تمام جوانان انجام می گیرد و صرفه نظر از اینکه در چه منطقه و با چه منابع و سوابقی هستند ، تلاش می شود زمینه مشارکت فعال آنان ایجاد شود. شاخص های برنامه عملیاتی توسط کمیته توسعه پایدار و به منظور ارائه راهی مناسب برای مشارکت جوانان در فرآیند توسعه و کمک به پایش پیشرفت ما در حرکت به سوی پایداری تدوین گردید (WECD، 1987، p67  ). بخشی از شاخص های طرح عملیاتUNDP[6] : ·         سیمای زیست محیطی؛ ·         آب و هوا؛ ·         تنوع زیست محیطی؛ ·         کشاورزی و آمایش زمین؛ ·         کیفیت زندگی و اسکان؛ ·         مصرف؛ ·         مواد زائد و آلودگی ها و بهداشت؛ ·         تحصیلات (آموزش و پرورش)؛ ·         استخدام؛ ·         صنعت و اقتصاد؛ ·         حمل و نقل ، ارتباطات و ایمنی؛ ·         حقوق بشر و اثرات دستورکار21.(مولدان و بیلهارز،1381: 310).   شاخص های شهر سازی و خانه سازی هدف اصلی از این برنامه شاخص های خانه سازی، طراحی ابزاری برای پایش اجرای درست راهبرد جهانی سکونت بود که با استقرار یک ابزار قانونی نظم دهنده محیط زیست بتواند توسعه سریع بخش خانه سازی را تسهیل کند. طرح ریزان در نظر داشتند که یک ابزار مدیریتی برای سرمایه گذاران ، مشتریان و سازندگان خانه ها، سازمان های اعتباری خانه سازی، دولت های محلی و دولت های مرکزی جهت تعیین خط مشی های ضروری برای مشخص کردننقاط بحرانی دارای خانه سازی ایجاد کنند. بررسی شاخص های خانه سازی در جهان در 1990 به عنوان بخشی از برنامه UNCHS[7] و بانک جهانی صورت گرفت. هدف کلی از این تحقیق ایجاد یک مجموعه جامع از شاخص ها برای بخش خانه سازی بود که با استفاده از ارزیابی شاخص های به کار رفته در تعداد زیادی از کشورها و استفاده از آنها برای برقراری ارتباطات تحلیلی بین این شاخص ها شکل گرفت. مواردی از شاخص های خانه سازی: ·         کیفیت خانه سازی و حقوق ساخت و ساز مسکن؛ ·         سرمایه گذاری و تولید در زمینه ساخت و ساز مسکن؛ ·         روش های مالی و مالیاتی؛ ·         عرضه و تقاضا در زمینه ساخت و ساز مسکن؛ ·         هزینه های ساخت و ساز، قیمت خرید و اجاره خانه؛ ·         خط مشی زیست محیطی ساخت و ساز مسکن؛ موفقیت برنامه شاخص های خانه سازی باعث ایجاد انگیزه برای تکمیل مجموعه ای تحت عنوان «شاخص های شهری» شد که بمنظور دستیابی به عناصر ضروری در بخش شهری و پایش اجرای این شاخص ها در جهت اهداف مطلوب خط مشی های مورد نظر طراحی شد. نقش اصلی شاخص های شهر سازی این بود که هم شرایط و میزان پایداری اسکان بشر را ارزیابی کند و هم به تنظیم و پایش خط مشی ها در تمام جنبه ها و رویکردها ی اسکان بشر کمک کند.(مولدان و بیلهارز،1381: 314).   2-18- شاخص های پایداری در جهان 2-18-1- انگلیس در سال 1994 دولت بریتانیا راهبرد توسعه پایدار خود را منتشر کرد.در این راهبرد بمنظور آگاهی بخشیدن به مردم در خصوص موضوعاتی که در روند توسعه پایدار تاثیر دارند نسبت به معرفی شاخص ها اقدام کردو در مارچ 1996 در گزارشی تحت عنوان «شاخص های توسعه پایدار در کشور بریتانیا» شاخص های مورد نظر را منتشر کرد. تدوین شاخص های توسعه پایدار بریتانیا بعنوان یک فرایند در جهت تحقق بخشیدن به اهداف ذیل آورده شد: ·         توسعه اقتصادی به منظور دستیابی به استانداردهای  بالای زندگی برای نسل حاضر و نسل های آتی؛ ·         حفظ و ارتقاء کیفیت محیط زیست در حال و آینده بمنظور تکمیل شاخص ها؛ ·         دستیابی به یک اقتصاد سالم که بتواند کیفیت زندگی را حفظ کند در عین حال سلامتی بشر و محیط زیست را نیز تضمین کند؛ ·         لزوم استفاده بهینه از منابع تجدید ناپذیر؛ ·         استفاده پایدار از منابع تجدید پذیر؛ ·         به حداقل رساندن هر عامل موثر در کاهش ظرفیت تحمل زیستی و تهدید سلامت بشر و تنوع زیستی؛ گروه کاری بریتانیا در آغاز بیش از 300 شاخص را تدوین کرد. اهداف و موضوعات کلیدی در راهبرد بریتانیا در 21 گروه به عبارت زیر دسته بندی شد: اقتصاد، حمل و نقل ، تفریح و گردشگری، تجارت خارجی، مصرف انرژی ، آمایش سرزمین ، جنگل داری، آبزیان و سایر منابع آبی ، تغییرات آب و هوایی، تخریب لایه ازن، کیفیت آب، هوا و خاک، چشم اندازها، حیات وحش و زیستگاه ها، مواد زائد، مواد معدنی و پرتوزا. این گروه اهداف مورد نظر برای هر خانواده را برای پایدار ساختن هر چه بیشتر فراگرد توسعه شناسایی کرد. همچنین این واقعیت را متذکر گردید که پرداختن کلی شاخص های توسعه پایدار بهتر از پرداختن به شاخص های زیست محیطی به تنهایی است.(مولدان و بیلهارز،1381: 382).   2-18-2- چین کشور چین خیلی زود و در اوایل 1983 میلادی برنامه ریزی همزمان را به کار گرفت که براساس توسعه هماهنگ و زیست محیطی بود. در این رابطه به اجرا و توسعه ساختارهای اقتصادی،مدنی و زیست محیطی و شناخت همبستگی های منافع اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی اقدام شد. در دستور کار 21 چین که در سال 1994 تدوین گردید ، تصریح شد که توسعه پایدار لازمه و تنها راه پیشرفت چین در آینده است.همچنین توسعه پایدار به عنوان یک خط مشی مهم در برنامه نه ساله توسعه اقتصادی و اجتماعی ملی و راهبرد پیشنهادی جمهوری خلق چین تا سال 2010 مورد توجه قرار گرفت . یک راهبرد اصلی دولت چین این است که در نحوه رشد اقتصادی تغییر حاصل شده و از حالت گسترده به حالت متمرکز در آید و اهداف مربوط به حفاظت محیط زیست نیز باید به اندازه اهداف مربوط به توسعه اقتصادی به اجرا در آیند. این امر نشان داد که دولت چین راهی عملی برای اجرای راهبرد توسعه پایدار در پیش گرفته است. اهداف اصلی دولت در نیل به توسعه پایدار در چین عبارتند از: ·         ترغیب رشد اقتصادی و افزایش بازدهی؛ ·         کنترل رشد جمعیت؛ ·         کاهش فقرو افزایش رفاه اجتماعی؛ ·         ارتقاء دانش، فن آوری و آموزش و پرورش؛ ·         ایجاد زیر ساخت های شهری ؛ ·         حفاظت محیط زیست و کنترل آلودگی؛   2-18-3- آمریکا گروه شاخص های توسعه پایدار در امریکا در 1994 میلادی شکل گرفت. این گروه نقش عمده ای در گسترش شاخص های پیشرفت به سمت اهداف شورای توسعه پایدار داشت. وظایف اصلی این گروه عبارت بود از ایجاد سیستم دسترسی به اطلاعات آسان و کم هزینه (دسترسی الکترونیکی به داده ها و اطلاعات مربوط به شاخص های توسعه پایدار) ، تدوین یک چارچوب تحلیلی برای شاخص های ملی و تدوین یک مجموعه از شاخص های توسعه پایدار ، ارائه گزارش درباره پیشرفت در تدوین شاخص های توسعه پایدار و معرفی یک راهبرد دراز مدت که به واسطه آن تمام سطوح دولتی و سازمان های غیر دولتی و بخش های صنعتی بتوانند در تدوین شاخص های پیشرفت به سوی پایداری همکاری داشته باشند. چارچوب شاخص های توسعه پایدار در امریکا بر پایه موارد ذیل استوار بود: ·         بین تعاریف مختلف توسعه پایدار رابطه برقرار شود؛ ·         بررسی دقیق در یک دوره زمانی طولانی درباره رفاه نسل آینده داشته باشند؛ ·         در فرآیندهای اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی تعادل و ثبات ایجاد کنند؛ ·         مفاهیم مربوط به علوم اقتصادی ، زیست محیطی و علوم اجتماعی را تلفیق کنند؛ ·         وعده همکاری های گسترده را از ذینفع  های مختلف بگیرند.(مولدان و بیلهارز،1381: 364). جدول شماره 1، 2،3 و 4 ، شاخص های توسعه پایدار در آمریکا را نشان می دهد. جدول شماره 2-6: شاخص های اجتماعی توسعه پایدار در آمریکا فصل دستور کار 21شاخص های نیروهای پیش برندهشاخص وضعیت موجودشاخص های واکنشمبارزه با فقرنرخ بیکارینسبت زنان شاغل به مردان شاغل-پویایی و پایداری جمعیتنرخ رشد جمعیت ، نرخ مهاجرت، نرخ زاد وولدتراکم جمعیت-تحصیلات و آموزش-تعداد زنان در بین صد نفر مردان شاغل-حفظ و ارتقاء سلامتی بشر-امید زندگی و نرخ مرگ و میر نوزادانبهداشت ملی مربوط بهGNPتوسعه پایدار اسکان بشرینرخ رشد جمعیت شهری، سرانه مصرف سوخت های فسیلیدرصد جمعیت محدوده های شهری، سطح اشغال هر نفرهزینه سرانه زیر ساخت ها منبع : Filho، 2000، p36   جدول 2-7: شاخص های اقتصادی توسعه پایدار در آمریکا فصول دستور کار 21شاخص های نیروهای پیش برندهشاخص وضعیت موجودشاخص های واکنشهمکاری های بین المللی جهت توسعه پایدارGDP سرانه و نسبت سرمایه گذاری--تغییر الگوهای مصرفمصرف سالانه انرژیعمر مفید ذخایر انرژی، ارزش ناخالص اضافه شده به هر بخش-مکانیسم ها و منابع مالیاستقراض خالص و کمک های عمومی-هزینه حفاظت محیط زیست به عنوان درصدی ازGDPانتقال فن آوریهای  سازگار با محیط زیستسرمایه گذاری مستقیم خارجی-- منبع : Filho، 2000، p38 جدول 2-8: شاخص های بنیادی توسعه پایدار در آمریکا فصول دستور کار 21شاخص های نیروهای پیش برندهشاخص وضعیت موجودشاخص های واکنشتلفیق محیط زیست با تصمیمات---علم برای توسعه پایدار--هزینه تحقیقات و توسعه به عنوان درصدی از GNPاطلاعات در زمینه تصمیم گیران-خطوط تلفن برای هر شهروند- ماخذ: مولدان و بیلهارز، 1381: 361 جدول 2-9: شاخص های زیست محیطی توسعه پایدار در آمریکا فصول دستورکار21شاخص های نیروهای پیش برندهشاخص وضعیت موجودشاخص های واکنشحفظ کیفیت و مصرف منابع آب شیرینبرداشت سالانه از آبهای سطحی،سرانه مصرف داخلی آب-پوشش سیستم تصفیه فاضلابرهیافتی برای برنامه ریزی و مدیریت منابع سرزمینتغییرات کاربری زمین--گسترش کشاورزی پایدارو توسعه روستاییدرصد آبیاری زمین های زراعی ،استفاده از کودهای شیمیای و آفت کش هاسرانه زمین های قابل کشت-مبارزه با جنگل زداییشدت برداشت از جنگل هاتغییر در مناطق جنگلینسبت مناطق جنگلی تحت مدیریتحفظ تنوع زیستی-گونه های در معرض خطر انقراض به عنوان درصد کل گونه ها-حفاظت از اتمسفرخروجی گازهای گلخانه ای، مصرف مواد مخرب لایه ازن-هزینه مبارزه با آلودگی هوامدیریت زیست محیطی مواد زائد پرتوزا---مدیریت مواد شیمیایی سمی--تعداد مواد شیمیایی ممنوع شدهمدیریت مواد زائد و فاضلابتولید مواد زائد جامد شهری و صنعتی-هزینه مدیریت مواد زائد ،بازیافت و استفاده مجدد ماخذ: مولدان و بیلهارز، 1381: 362 باتوجه به گرایش های موجود ونبود نشانه ای ازتغییر سیاستها ، چشم انداز نگران کننده ای از رشد اسکان غیر رسمی و ناپایدار سازی شهرها وجود دارد که اراده ای ملي و تدابیری مشخص، متفاوت از روال کنونی ، می‏طلبد. اهداف کلان: در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و هماهنگ با مهمترین دستور کارها و بیانیه های جهانی برای تامین سرپناه مناسب برای همه و ایجاد توسعه پایدار شهری ، سند توانمندسازی و ساماندهی اسکان غیررسمی حاوی برنامه ای راهبردی برای چاره جویی مشکلات ناشی از اسکان غیر رسمی ( به تعبیری حاشیه نشینی) درکشور و پیش‏نگری آن و پیشگیری ازگسترش آن در آینده است. با این باور که وقتی بخش عمده ای از جمعیت در فقر و تبعیض و در شرایط غیر متعارف زندگی کنند، توسعه راستینی برای کشور رخ نخواهد داد، سند حاضر اهداف زیر را مد نظر دارد: بسترسازی برای ارتقای شرایط محیطی به نحوی پایدار و فراگیر درجهت رشد سلامتی، امنیت، امید، ایمان و کرامت انسانی در سکونتگاههای غیر رسمی موجود پیش نگری به گسترش اسکان غیر رسمی درآینده و زمینه سازی برای احداث مسکن مناسب، خدمات پایه و زیربناها درحد استطاعت و دسترسی گروههای کم درآمد در فضای رسمی شهری زمینه‏سازی برای بهره‏مندی از امتیازات شهری و تعمیق فرهنگ شهری برای ساکنان این سکونتگاه‏ها به همراه مشارکت همه جانبه آنها در تصمیم‏گیری ها و اقدامات محلی . 2-19- جمعبندی از پدیده های عمده ناپایدار کننده شهری بویژه در کشورهای در حال توسعه ، گونه‏ای شهرنشینی با مشکلات حاد موسوم به اسکان غیر رسمی است که بنابر مشاهدات جهانی در حال گسترش فزاینده است. این گونه سکونتگاهها هر چند جلوه ای از فقر است اما بازتاب کاستیها ونارسایی های سیاستهای دولتی و بازار رسمی نیز محسوب می شوند. اسکان غیر رسمی به سبب باز تولید فقر وگسترش آن، به مخاطره انداختن محیط زیست و تحمیل در ارتباط توسعه محلهای با توسعه پایدار شهری، در الگوهای جدید، دیدگاه خردنگر مبتنی بر مهندسی اجتماعی جایگزین نگرش کلان میشود که در آن حل مسائل شهری از کوچکترین واحد یعنی محله آغاز میشود. توجه به این نگرش مستلزم بسترسازی و به کارگیری فرهنگ و مفاهیم شهر پایدار در عرصهها مختلف شهر است؛ لذا محله به عنوان کوچکترین و مهمترین واحد شهری، از نخستین اولویتها بوده و محله پایدار میتواند زیربنای مناسبی را برای توسعه پایدار شهری فراهم نماید. توسعه پایدار شهری مستلزم موفقیت در تحقق اهداف کیفی شهری و مشروط بر فراهم نمودن شرایط برابری نسل حاضر و آتی است، اما امروزه یکی از رویکردهاي مطرح توسعه محله در عصر حاضر رویکرد توسعه محله‏ای پایدار است. بنابراین استفاده از شاخصههای مختلف پایداری زیست- محیطی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جهت مطالعه پایداری محلهای میتواند تصویری از محله پایدار در راستای تحقق شهر پایدار را فراهم آورد. با نگاهی به مراجع گوناگون و گذاری بر معیارهای ارائه شده در حیطه پایداری محلهای میتوان دریافت که محله پایدار درصدد متناسب ساختن ساختار محله با نیازهای امروزی ساکنان و رویکردی دوباره به مؤلفههای از دست رفته از دورههای پیشین است؛ آن چنان که محلات تاریخی متناسب با نیازهای ساکنین خود شکل میگرفتند و پاسخگوی اکثر نیازهای ساکنین خود بودند. پس از بررسی و مطالعه نظریه ها و شاخص های نوسعه پایدار شهری بدین نتیجه رسیدیم که یک شهر پایدار باید چهارچوب ارزشی و اخلاقی را در خود متبلور کند. یک چنین شهر های مطلوبی آثار اقدامات، فعالیتها و سیاست‏هایی در زمینه‏های مختلف زندگی خصوصاً زمینه های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی می باشد. چنین شهرهایی بایستی توجه به خود را از کمیت های مادی معطوف به کیفیت های معنوی نمایند. در  شهرهای پایدار، تفکیک و جدایی فضایی بارزی در گروه های درآمدی وجود ندارد و کلیه افراد و گروهها به خدمات و تسهیلات اساسی دسترسی آسان  و دارای موقعیت‏های برابر می‏باشند. بنابراین مفهوم شهر پایدار مفهومی بسیار ارزشمند است باید به این نکته توجه کرد که پایداری کامل و واقعی هرگز قابل وصول نیست با این حال، نباید هرگز انسان را از تلاش برای حرکت به سوی پایداری باز دارد. شهری که حتی یک قدم در جهت پایداری بردارد باید مورد تشویق و حمایت قرار گیرد. حرکت به سوی پایداری بهتر از عدم آن است. امروزه متراکم سازی بعنوان ایده شهر پایدار که می تواند در کاهش مصرف انرژی و حفظ حیات زیست از اهداف اساسی توسعه پایدار باشد در بین متخصصان عرصه معماری و شهر سازی و... مطرح می باشد اما آنچه حائز اهمیت است میزان تحقق فشردگی در شرایط گوناگون است که به یک شهر حاکم می باشد که از آن جمله می توان به شرایط اقلیمی- محیطی – فرهنگی- اقتصادی و سیاسی حتی مقیاس شهر اشاره نمود. در واقع متراکم سازی بعنوان کالبد شهر پایدار فرایند پویاست اما برای اینکه هر متراکم پایدار باشد باید محدودیت ها و آستانه ها به طور کامل درک گردند و مورد توجه قرار گیرند. اما در نهایت به این نکته بسیار حائز اهمیت بایستی اشاره نمود که انسان و تکنولوژی روز به روز در حال پیشرفت می باشند اما آنچه همواره ثابت است شرایط محیطی می باشد و همگان بایستی  تمام توان خود را  در حفظ محیط زیست و منافع طبیعی بکار گیرند  و از منابع تجدید پذیر انرژی همچون باد و نور خورشید حداکثر استفاده را داشته باشند. آنچه محیط شهر های ما را تهدید می کند قبل از آنکه ناشی از عدم شناخت محیطی ما باشد حاصل فرهنگ و استفاده ناصحیح  از محیط می باشد و این اصل بخش عمده ای از ناپایداری ها را در توسعه باعث شده است . در این میان رسالت جغرافیا بیش از سایر رشته ها در چنین شناختی آشکار می شود و توجه به آن در دستیابی به توسعه ی پایدار محرز می گردد. جغرافیدان با برررسی و شناخت مفاهیم، نظریه ها و شاخص های توسعه پایدار، نقش به سزایی در رسیدن به این مهم را ایفا می کنند. پس از بررسی و مطالعه شاخص های توسعه شهری بدین نتیجه رسیدیم که بطور کلی هدف از مطرح کردن مفهوم کیفیت زندگی شهری- اصلاح و تکامل مفهوم توسعه از توسعه هدف کمی به توسعه پایدار شهری بوده است. همچنین اهمیت جنبه های اجتماعی در عرصه شهر سازی به حدی رسیده که یکی از ویژگی های شهر پایدار ، پایداری اجتماعی و کیفیت بالای زندگی، عنوان گردید. با این معنا که شهر پایدار به موازات توجه به مسائل زیست محیطی باید به مسائل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و ارتباطی نیز توجه داشته باشد.     منابع: ازکیا، مصطفی. غلامرضا، غفاری. (1382)، جامعه شناسی توسعه، تهران: انتشارات کیهان. امانپور، سعید و هادی علیزاده، (1393): ارزيابي شاخص‏هاي توسعة پايدار در استان كرمانشاه با استفاده ازتحليل رگرسيوني و تحليل سلسله مراتبي فازيFAHP ، جغرافيا و آمايش شهري- منطقهای، 9: 96-83. بحرینی، سید حسین، (1378): تجدد، فراتجدد و پس از آن در شهرسازی، تهران، دانشگاه تهران. بدری، سیدعلی، رکنالدین افتخاری، عبدالرضا، (1382): ارزیابی پایداری؛ مفهوم و روش، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 69: 34-9. برک پور، ناصر(1383): مباني نظري و رويکرد سياسي در برنامهريزي و مديريت محله‏ای، چکيده مقالات همايش توسعه محله‏ای، تهران، شهرداري تهران. بزّی خدارحم (1391)، محله مسكوني پايدار، مطالعه موردی: شهر زابل، فصلنامه تحقيقات جغرافيايي، سال 27 ، شماره اول(پیاپی 104): 255-231. بیگلری، شادی، (1389): ارزیابی عملکرد مدیریت شهري در پایداري محله‏ای ناحیه 2 شهرداري منطقه 4 تهران، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس. پاکزاد، جهانشاه، (1361): واحد محله، فصلنامه صفه، 1: 94-7. پاکزاد، جهانشاه، (1386): مقالاتی در باب مفاهیم معماری و طراحی شهری، تهران، انتشارات شهیدی، چاپ اول. پیران، پرویز. (1380)، اجتماعات آلونکی، پدیده ای فراتر از حاشیه و حاشیه نشینی، ماهنامه شهرداریها، شماره 32. توکلینیا، جمیله و منصور استادیسیسی، (1388): تحليل پايداري محلههاي كلان شهر تهران با تأكيد بر عملكرد شوراياريها نمونه موردی: محلههاي اوين، دركه و ولنجك، فصلنامه پژوهشهاي جغرافياي انساني، شماره 70، صص 43-29. حسینی، سیدباقر، رضازاده، راضیه، باقری، محمد، عظمتی، حمیدرضا و قنبران، عبدالحمید، (1386): پایداری زیست محیطی در فضاهای باز شهری: ارزیابی کیفی محلات مسکونی در تبریز، مجله علوم و تکنولوژی محیط زیست، دوره یازدهم، شماره چهار: 184-173. حکمتنیا، حسن و علی زنگیآبادی، (1383): بررسی و تحلیل سطوح پایداری در محلات شهر یزد و ارائه راهکارهایی در بهبود روند آن، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 72، صص 51-37. خاکپور، براتعلی، مافی، عزتالله، باوانپوری، علیرضا، (1388): نقش سرمایه اجتماعی در توسعه پایدار محلهای )نمونه: کوی سجادیه مشهد)، مجله جغرافیا و توسعه ناحیهای، شماره 12: 81-55. خاکساری، علی، (1385): محله‏های شهری در ایران، با همکاری امیر شکیبا منش و مهشید قربانیان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. خاکی، غلامرضا، (1391): روش تحقیق با رویکرد پایاننامه نویسی، تهران، انتشارات کوهسار. رفیعیان، مجتبی، خرمگاه، شیوا، اسماعیلی، علی، (1389): بازآفريني شهري و رويكرد ايجاد و توسعه محلات سنتي شهري، نشریه اینترنتی نوسازی، سال دوم، شماره 8: 14-1. رفيعيان، مجتبي و تقوايي، علي اکبر(1383)«توسعه پايدار محله‏ای و اداره امور شهري؛ با تأکيد ويژه بر ايران»، چکيده مقالات همايش توسعه محله‏ای، تهران: شهرداري تهران. زیاری ، کرامت ا...، برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، چاپ اول، دانشگاه یزد، 1383. زياري، كرامتاله، فرياد پرهيز، حافظ مهدنژاد، (1388): مباني و تكنيكهاي برنامهريزي شهري، چابهار، انتشارات دانشگاه بين المللي چابهار، چاپ اول. سعده زرآبادی، زهراسادات و فاطمه خزاعی، (1386): از پایداری محله تا محله پایدار، ماهنامه ساختمان و كامپيوتر، 18: 46-43. شیعه، اسماعیل، (1388): مقایسه محله‏های تهران با معیارهای یک محله پایدار از نظرگاه شهرسازی، مجموعه مقالات همایش توسعه پایدار محلی، تهران، انتشارات طرح نو. صرافی، مظفر (1380)، بنیادهای توسعه پایدار کلانشهر تهران ، تهران صرافی،مظفر، شهر پایدار چیست ؟ فصلنامه تحلیلی پژوهشی،آموزشی مدیریت شهری ،سال اول ،سازمان شهرداری های کشور ،وزارت کشور،تهران، 1379. صرّافي، مظفّر، (1381): بنيادهاي توسعه پايدار كلانشهر تهران، نشريه شهروند مداري، 11: 9-3. عاشورلو، مهراب، (1391): تحلیل شاخص‏های پایداری محلهای در منطقه سه شهر اصفهان، پایاننامه کارشناسی ارشد،دانشگاه یزد. عبدالهی، مجید، مظفر صرافی و جمیله توکلینیا، (1388): بررسي نظري مفهوم محله و بازتعريف آن با تأكيد بر شرايط محله هاي شهري ايران، پژوهشهاي جغرافياي انساني، 72: 102-83. عبدالهی،مجید، (1386): مجموعه راهنما: ده و دهیاری، چاپ پنجم، تهران، قلمستان هنر. عزیزی، محمد مهدی، (1385): محله مسکونی پایدار: مطالعه موردی نارمک، نشریه هنرهای زیبا، شماره 27، صص46-35. عزیزی،محمد مهدی، توسعه شهری پایدار،نشریه صفه،شماره33،دانشگاه شهید بهشتی ، تهران، 1380. عسگري،علي(1383): مباني نظري و سنخشناسي نظريههاي توسعه اجتماع محلي، چکيده مقالات همايش توسعه محله‏ای، تهران: شهرداري تهران. فرهودی، رحمتا...، محمدتقی رهنمایی و ایرج تیموری، (1390): سنجش توسعه پايدار محلّههاي شهري با استفاده از منطق فازي و سيستم اطلاعات جغرافيايي(مطالعه موردی: منطقه 17 شهرداري تهران)، فصلنامه پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 77، صص 110-89. فنی، زهره و صارمی، فرید، (1393): رویکرد توسعه پایدار محلهای در کلانشهر تهران مورد: محله بهار منطقه 7، فصلنامه جغرافیا و توسعه، شماره 30: 56-35. کاظمیان، غلامرضا و نوید سعیدی رضوانی، (1382): امکانسنجی واگذاری وظایف جدید به شهرداریها، جلد اول، تهران، انتشارات سازمان شهرداریها. کریمی، مهرداد و نگینتاجی، صمد، (1391): شهر پایدار، سیاستهایی برای دستیابی به پایداری محلهای، نشریه منظر، شماره 18: 79-74. مضطرزاده، حامد و وحیده حجتی، (1391): معیارهای پایداری محله شهری، ماهنامه فنی- تخصصی دانش نما، 212: 79-72. مضطرزاده، حامد و وحیده حجتی، (1393): تبیین مفهوم محله و عناصر شکل دهنده آن در بافت محلات سنتی ایران، ماهنامه کتاب ماه هنر، 182: 81-72. معصومی، سلمان، (1389): توسعه محلهای در راستای پایداری کلانشهر تهران، تهران، جامعه و فرهنگ. ملکی، لادن و میترا حبیبی، (1390): ارزیابی کیفیت محیط در محله‏های شهری، نمونه موردی: محله چیذر، دوفصلنامه دانشگاه هنر، نامه معماری و شهرسازی، شماره 7، صص 127-113. موسي كاظمي، مهدي، (1383): توسعه پايدار شهري؛ مفاهيم و ديدگاهها، فصلنامه تحقيقات جغرافيايي، شماره 62: 113-93. مولدان،بدریج،بیلهارز،سوزان، شاخص های توسعه پایدار،ترجمه نشاط حداد تهرانی و دیگران ،تهران ،انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست، 1381. نقدی، اسدا... . (1382)، درآمدی بر جامعه شناسی شهری، انسان و شهر، همدان: انتشارات فن آوران. نقدی، اسداله و رسول صادقی (1385)، حاشیه‏نشینی چالشی فراروی توسعه پایدار شهری (همدان)، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال پنجم، شماره 20. نوريان، فرشاد و عبدالهي ثابت، محمد مهدي، (1387): تبيين معيارها و شاخص‏هاي پايداري در محله مسكوني، نشريه شهرنگار، شماره 50: 63-49. هادیزاده، مریم. (1383)، حاشیه نشینی و راهکارهای ساماندهی آن در جهان، مشهد: شهرداری مشهد. هودسنی، هانیه، (1384): بهبود ساختار فضایی محلات شهری در چهارچوب توسعه محلهای پایدار، نمونه موردی: محله جلفا، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده هنر. Barton، H. (2000): Sustanable Comunities: The Potential foe eco- Neighbourhoods، Earthscan Publication Ltd، London. Barton، H.، et al، (2003): Shaping Neighbourhoods: A guide for health، sustainability and vitality، London and New York: spon press. Baumgartner، Rupert J; Korhonen، Jouni Stephen. 2010. Strategic Thinking for sustainable development. Sustainable development، I8: 71-75. Chavis، D. M.، & Florin، P. (1990): Community Development، Community Participation. San Jose، CA: Prevention Office، Bureau of Drug Abuse Services Clark، D.، 2003، Urban Word/Clobal City، Second edition، Routlije، p. 200. Cowan، R.، (2005): The Dictionary of Urbanism، Streetwise Prees، USA. Duany، A. (2003). Neighborhood design in practice. In Urban villages and the making of communities. Edited by Neal، p. London: Spon Press. Filho ،W.L، Dealing with Misconception on the concept of sustainability. International journal of suatainability in higher Education. Vol 1 no 1، 2000. Gaffron، Philine & Gehuismans، franzskala (2005): Ecocity Book، longman Dictionary of English language and culture. Katz، D.، (1994): The new urbanism: Toward an architecture of community. New York: McGraw Hill. Kline،A. (2005): Social capital، The social economy and community development. Development journal of Oxford University، 140-173. Neal، P.(2003): An urban village primer، In Urban Village and Making of Communities، London، Spon Press. Purvis، M.، Graingerm، A.، (2004)، Exploring Sustainable Development، Geographical Perspectives، Earthscan Publications Limited First Published by Earthscan in the UK and USA. Roy، Joyashree; Pal، Shamik. November (2009): Lifestyles and climate change: link awaiting activation. Current Opinion in Environmental of sustainability، 1:192-200. Simpson، L. (2005)." Community Informatics and Sustainability":Why Social Capital Matters. Jornal of community informatics، Vol1 (2). Song، Y. (2005). Smart growth and urban development pattern: a comparative study. International Regional Science Review، (28): 239-265. UN-Habitat (1997)، The challenge of slums: Global Report on agenda، UNCHS Wheeler، S، M.، Deakin، E. (2004). Livable communities: creating safe and livable neighborhoods، towns، and regions in California. Berkeley، Calif: University of California at Berkeley Institute of Urban and Regional Development Wheeler، S. M;2004; Planning for Sustainability; London and New York ،Routledge Wheeler، S.، (1998): Planning for Sustainable and Livable Cities، Rutledge، New York. Williams، Michael، 1985، Neighborhood Organizations: Seeds of a New Urban Life، We Sport، Greenwood Press.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروش انواع فایلهای دانشجویی دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید