مقاله درک وبیان هنرمعماری 20 ص (docx) 21 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 21 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
درک وبیان هنرمعماری
موجوديت تاريخی ايران سبب شده که اين خطه از زمين؛ يادگارهای با ارزشی از دوره های مختلف تاريخی در دل خود داشته باشد. وجود بيش از يک ميليون اثر تاريخی و باستانی در اين كشور؛ گواه غير قابل انكاری برای شايستگی عنوان « ايران موزه هميشه زنده دنيا»است. در ايران بيش از هفتاد هزار تپه باستانی، بيش از يک ميليون و دويست هزار اثر تاريخی و معماری و هزاران يادگار دوران های دوردست وجود دارد که برخی از آن ها در زمره برترين های جهان جای گرفته اند. از ميان مکان هايی که يونسکو در جهان آن ها را به عنوان «ميراث تمدن جهانی» به رسميت شناخته و ثبت کرده است؛ چندين اثر در ايران قرارگرفته است. مسجدهای قديمی با ارزش معماری فوق العاده، کاخ های تاريخی با معماری بی نظير، آتشکده های باستانی، باغ های باشکوه، کاروان سراهای تاريخی، عمارت های قديمی با معماری خاص کوير با بادگيرهای منحصربه فرد، معماری كوهستانی و ساحلی، پل های تاريخی با ساختی کم نظير همراه با ديدنی ترين و كهن ترين بازارهای شرق؛ تنها قسمتی از جاذبه های تاريخی كشور جمهوری اسلامی ايران هستند که در كنار ساير ديدنی ها؛ مجموعه ی ارزشمند و كم نظيری را با عنوان« جاذبه های تاریخی و معمای ایران» فراهم آورده اند. هنر معماری در كشورهايی كه صاحب تاريخ و فرهنگ باستانی هستند، از مهمترين پايههای تمدن ديرينهی آن ها است و سرزمين ايران نيز با پيشينهی مدنيت چندين هزار سالهی خود، دارای شاهكارهای معماری کم نظیری است. شايد اين علاقه و توجه، سبب تداوم هميشگی اين هنر شده است: از تالارها، ايوانهای ستوندار تخت جمشيد تا قصرهای صفوی در اصفهان تا خانههای روستايی، گنبدهايی كه بر چهار قوس بنا شده، صحن چهار ايوانی، حياط داخلی و حوض آن، همهی اينها از ويژگیهای معماری اصيل ايرانی است كه در طول تاريخ معماری ايران پيوسته تداوم خود را حفظ كرده است.يكی از كهنترين نمونهها از ميان بناهای شناخته شدهی باستانی ايران، معبد يا زيگورات چغارنبيل در 30 كيلومتری جنوب خاوری شهر باستانی شوش است. قدمت اين اثر تاريخی به سال 1250 پيش از ميلاد باز میگردد. به طور كلی معماری اين پرستشگاه عظيم جهان، بهترين نمونهی هنر معماری بر بنياد طاق قوسی را در دنيای باستان نشان میدهد. همچنين طرز ساخت اين معبد با ديگر معابد بينالنهرين تفاوت كلی دارد، و آن ساخت طبقات اين زيگورات است كه هر كدام به طور مستقل و از زمين تا بالا ساخته شدهاند، يعنی مانند زيگوراتهای بينالنهرين، هر طبقه بر روی طبقهی ديگر ساخته نشده، بلكه مستقل برپا شده است.برخی از باستانشناسان به استناد پايههای چندی كه در تپهی موسيان، در حدود 150 كيلومتری شمال باختر شوش پيدا شد، عقيده دارند كه «ستون» از شش هزار سال پيش در معماری ايران شناخته بوده است، ولی مهمترين بنايی كه تاكنون در ايران شناخته شده و تالارهای بزرگ آن ستوندار بوده، دژ حسنلو واقع در جنوب درياچه اروميه در نزديک شهر نقده است. هم چنان كه معبد ايلامی در هزارهی دوم پيش از ميلاد، نموداری از چگونگی يک بنای مهم است. دژ حسنلو هم بنای استواری بوده است از تالارها و اتاقها و دهليزها و حياط و ستون و جزرها، منطبق بر اصول معماری با سنگ، گچ و آجر و خشت كه در سدهی نهم پيش از ميلاد بنياد شده و در شمار پيشرفتهترين معماريهای آن روزگار محسوب ميشود.پس از دژ حسنلو، برای بررسی ساختمانهای ستوندار در ايران بايد به سراغ دخمههای حفر شده در دل كوه رفت كه تعدادی از آنها متعلق به دورهی مادهاست. مادها (حكومت: اواخر قرن هشتم پيش از ميلاد) با شيوهی ساختمان سازيهای عظيم آشنا بودند، و در اين روزگار، استفاده از ستون در معماری معمول شد. يكی از ويژگيهای دخمههای سنگي، ايوان طاقدار و ستونهايی است كه در دهانهی دخمهها ديده ميشود. با آن كه اين دخمهها در سنگ كوه تراشيده شده است، اما بارزترين مدرك برای شناخت معماری چوبی در ايران محسوب ميشود. بيشتراين دخمهها علاوه بر حجاری همهی دخمهها در سينهی كوه، نقش برجستگيهايی هم از صحنههای نيايش ديده ميشود. بيشتر اين دخمهها علاوه بر حجاری همهی دخمهها در سينهی كوه، نقش برجستگيهايی هم از صحنههای نيايش ديده ميشود. مهمترين اين آثار عبارتند از: دخمهی دآو دختر در ممسنی فارس، دخمهی فقرگاه يا فخرگاه در نزديكی مهاباد، دخمهی فرهاد و شيرين در صحنهی كرمانشاه و دخمههای اسحاقوند و سكاوند در نزديكی هرسين در كرمانشاه و ...معماری ايران در دوران هخامنشيان: عالی رين نمونهی هنر هخامنشيان در تاريخ هنر اين سرزمين، همانا معماری شگفتآور اين دوره است. هنرمندان بزرگ دورهی هخامنشی در مراكز حكومت و پايتختها مانند پاسارگاد، شوش، همدان و تختجمشيد كاخهای بزرگ و زيبايی بنا كردهاند كه پس از گذشت 25 قرن هنوز بقايای آن ها محكم و استوار بر جای مانده است. ستونها و سرستونهای باقی مانده از دورهی هخامنشی نمونهی آشكاری از هنر معماری و حجاری در اين دوره است. سرستونها به شكل مجسمهی شير، اسب، گاو و عقاب و جانوران تركيبی مانند سرانسان، تن گاو و بال عقاب و گوش گاو است. شيارهای ستونها، بلندی و زيبايی چشمگيری به آنها ميبخشند. مهمترين آثار ساختمانی اين دوران، شامل كاخها، آرامگاهها و آتشگاههاست.پس از پاسارگاد، زيباترين آثار حجاری هخامنشيان را در بيستون كرمانشاه ميتوان ديد. در زمانی كه پاسارگاد نخستين پايتخت هخامنشيان همچنان آباد بود، داريوش هخامنشی تصميم گرفت شوش را پايتخت خود قرار دهد و در آن جا دست به كار ساخت كاخ شاهی شد. با توجه به اقليم اين منطقه، بيشتر مصالح ساختمانی آن از خشت و آجر تهيه شده است. بنابر لوحهای كه از گفتههای خود داريوش در شوش كشف شده، در بنای قصر او هنرمندان بابلي، مادي، ليدی و مصری خدمت ميكردهاند و مصالح ساختمان از فواصل دور دست به شوش آورده ميشده است. در عمليات حفاري، تعداد زيادی آجرهای لعاب دار كشف شده كه بيشتر به كاخ آپادانای شوش مربوط است. تخت جمشيد يا به گفتهی يونانيان «پرسپوليس» يكی از بزرگترين و وسيعترين بناهايی است كه در سراسر معماری آن، نوآوری و «ابداع» ديده می شود. در تكميل اين بنای عظيم بيشتر شاهان هخامنشی پس از داريوش به گونهای دخالت داشتهاند.معماری ايران در دوره اشكانيان و ساسانيان: اشكانيان، يا پارتيان، در حدود 250 پيش از ميلاد، پس از سلوكيان در ايران به قدرت رسيدند. آنها در اوايل از شيوههای هنر يونانی پيروی ميكردند، اما پس از مدتی به هنر معماری، به ويژه به معماری سنتی و ملی ايران تمايل نشان دادند. در دورهی اشكانيان، معماری مبنای اصلی خود را از آداب و اصول قبايل چادرنشين پارتی در برپايی اردوگاهها گرفت. حياط های چهارگوش مركزی با ايوانهای چهارسوی آن، به عنوان مظهری از معماری پارتيان به بينالنهرين برده شد. تطور و دگرگونی اين نوع معماری را در معماری اسلامی به ويژه در دوران سلجوقيان به خوبی ميتوان ديد.در معماری پارتی، پس از شكوفايی دولت اشكانی، به نمای ساختمان توجه بسياری شد و میكوشيدند آثار هنری را بر ديوارها، در معرض ديد متمركز كنند. نقاشی ديواری توسعه يافته و تزيينات آميختهای بود از نقاشی و گچبري، كه نمونه بسيار زيبای آن در معبد كوه خواجه در وسط درياچهی هامون در سيستان به دست آمده است. اشكانيان در معماری خود از طاق گهوارهاي، قوس، برجستهكاری تزيينی و گاهی ستون توكار استفاده ميكردند. از ويژگيهای معماری و هنر اين دوره انتقال برخی از عناصر معماری و هنر است كه به دورهی بيزانس و ساسانی منتقل شده است. شايد تاريخ معماری «طاقدار» كه در ايران بسيار معروف است، از دورهی اشكانيان آغاز شده و در دورهی ساسانيان تكامل يافته باشد.بنای معبد آناهيتا در كنگاور كه بر سر جادهی همدان و كرمانشاه واقع شده و منسوب به دورهی اشكانيان است از جمله شاهكارهای هنر معماری پارتيان به شمار ميرود. ميان شيوهی معماری پارتی و ساسانی در بنياد ساختمانها چنان همبستگی و نزديكی وجود دارد كه هنوز گروهی از صاحبنظران، در انتساب كاخ مداين در تيسفون به يكی از اين دو دوره، هنوز اظهارنظر قطعی نشده است. صرف نظر از جهات تاريخی در معماری ساسانی، چنان عوامل معماری اشكانی بیكم و كاست پيموده شده كه گويی با تغيير شاهان «هيچ دگرگونی در طريقهی ساختن بناها پيش نيامده است».ساسانيان از ايالت پارس برخاستند و برای تشكيل يک سلسلهی ملی، خود را وارث دودمان هخامنشی خواندند. ساسانيان، مذهب زرتشت را رسميت بخشيدند و هنری پديد آوردند كه از حيث عظمت با هنر روم و بيزانس برابری میكرد و گاه بر آن برتری داشت. حتی پس از فتوحات اعراب، آن چه به عنوان هنر اسلامی از آن ياد میشود، تحت هنر ساسانی متاثر بود.شيوهی طاق زدن بر بناهای مربع شكل، در معماری ايرانی و حتی معماری غربي، از آن ساسانيان است. معماران آن دوره در پوشاندن فواصل وسيع با مواد؛ بسيارموفق بوده اند. بعضی از اصول معماری ساسانی بود كه راه را برای ترقی معماری گوتيك در اروپا باز كرد. در مجموعهی هنر معماری اين دوره، يگانگی و پيوند خاصی ديده ميشود. اساس معماری گنبد است و ايوان، طاقنماها، اتاقها و طاقهای گهوارهای كه اغلب در اطراف يك يا چند حياط قرار گرفتهاند.هنرهای گچبری، موزاييکكاری و نقاشی ديواری، تزيينات بناهای ساسانی را شامل میشوند. در تنوع آثار ساسانی تاثير همسايه گان به خوبی آشكار است؛ از جمله تصاوير موزاييكی كه از كاخ فيروزآباد (كاخ بيشابور) به دست آمده، به روش روميان موزاييک شده است.به طور كلی، معماری عهد ساسانی براساس معماری سنتی و برای نواحی خشک مركزی و خاوری ايران پديد آمده بود. به اين معنی كه در ابنيهی ساسانی اعم از كاخها و آتشكدهها، پوششهای گنبدی و ساختن ايوانهای دارای طاق ضربی و چهار طاقهای مخصوص آتشكده متداول و اساس معماری اين زمان بوده است. تعدادی از بناهای ساسانيان كه بقايای آنها بر جای مانده است، مانند كاخهای فيروزآباد، كاخ سروستان در فارس و ايوان مداين در تيسفون، ايوان كرخه در خوزستان هم چنين آتشكدههايی با نامهای تپه ميل ميان تهران – ورامين، آتشكدهی نياسر در كاشان، آتشكدهی آذر گشنسب در تخت سليمان و چهارقاپی در قصر شيرين و غيره تا حد بسياری وضع معماری را در دورهی ساسانيان آشكار میكنند.معماری ايران در دوران پس از اسلام: با ورود تدريجی اسلام به كشورها، نژادهای گوناگون، از اسپانيا تا هند در ساختن تمدن تازه كه «تمدن اسلامی» نام دارد، شريک شدند. پيداست كه در اين ميان سهم همهی ملتها يكسان نيست و آنهايی كه با ميراثهای غنی پيش میآمدند، در ساختن بنای فرهنگی تازه اثربخشتر بودند. از جمله كشورهايی كه در اين تمدن سهم عمده دارد، ايران است. پس از جنگ، ايران دين اسلام را پذيرفت و ايرانيان هيچ مانعی نميديدند كه آتشكدههای دوره ساسانی را به مسجد تبديل كردند. مسجد يزدخواست (بين اصفهان و شيراز) يكی از اين مساجد است. با انتشار بيشتر اسلام در اين سرزمين، در هر گوشهای ساخت مساجد آغاز شد.مساجد اوليه طرح و نقشه بسيار سادهای داشتند. گو اين كه از معماری اوليهی اين دوره، نشانههای اندكی به دست آمده، اما با توجه به همين نمونهها ميتوان گفت كه طرح و نقشهی اين مساجد شامل يك صحن يا حياط مستطيلی در وسط سلسله طاقهايی در اطراف و در سمت جنوب، يعنی قبله، شبستانی است كه به كمك ستونهايي، سقف بر آن سايه گسترده است. در اين قرون، معماران ايرانی چندان به دنبال ابداع نبودند، بلكه تنها ميكوشيدند آن چه را موجود بود، كاملتر كنند. گنبدهای سنگين ساسانی در اين زمان بر فراز پايهی هشت ضلعی منظمی قرار گرفت و مساجد به تقليد طرحهای محلي، به صورت بناهايی شبيه به چهار طاقی ساسانی – البته به صورت كاملتر – بنا شد.كيفيت بنای پايهها و ستون ها و احداث ايوان بلند و طويل و به كار بردن مصالح ساختمانی و تزيينات آجری و گچبری در مساجد اين دوره، عناصر ساختمانی ساسانيان را در معماری مسجدسازی نشان ميدهد و نفوذ معماری ساسانی در بناهای مذهبی به درجهای ميرسد كه به تدريج اصول معماری اسلامی بر شالودهی معماری ساسانيان پايهگذاری میشود.از معماری اوليهی دورهی اسلامی در ايران نمونههای اندكی بر جای مانده است. بناهايی مانند تاريخانهی دامغان، مسجد جامع نايين، مسجد جامع شوشتر و چند بنای ديگر، نمونههای اندكی است از آن زمان كه بعضی از آنها از ميان رفته يا تغيير شكل يافتهاند. كهنترين مسجدی كه از اين دوره به خوبی مانده، مسجد تاريخانهی دامغان است. از سبك معماری بنا ميتوان آنرا متعلق به اواسط قرن دوم قمری دانست. منارهی مسجد متعلق به دورهی سلجوقيان است ولی اهميت اين مسجد نه تنها به خاطر سبک اوليهی آن بلكه از اين روست كه بسياری از اسلوب ساختمان دورهی ساسانی را داراست. مسجد جامع نايين يكی ديگر از معروفترين بناهای اين دوره است كه در زمان آلبويه (اواخر قرن سوم يا آغاز قرن چهارم قمري) ساخته شده است.هنر معماری اوليهی اسلام در ايران را به ساخت بنای مسجد نميتوان محدود كرد. در اين دوره ساختن مقبره هم مرسوم بود و از سدهی چهارم قمری به بعد برپايی مقبره و برجهای مقبرهای رواج داشت و آرامگاههايی از آن زمان به جای مانده است. از جمله ميتوان به مقبرهی اسماعيل سامانی در بخارا و برج قابوس در شهر كنونی گنبد قابوس اشاره كرد. دربارهی موارد استفاده از اين مقبرهها و برجهای مقبرهای گفتهاند كه اين برجها، راهنمای مسافران و كاروانيان در بيابانها بوده است يا اگر كسی از كاروانيان فوت ميكرد، در اين آرامگاهها يا برجها، كه به طور يقين بانی آن ها هم در آن جا دفن بود، به خاك سپرده ميشد. نمونههای بسياری از اين گونه مقابر در دورههای بعدی در گوشه و كنار سرزمين ايران بنا شده است، چون برج رسكت در قائمشهر، برج لاجيم در سوادكوه مازندران، برج رادكان در كردكوی گلستان و برج مقبرهای پير علم دار در دامغان. اين برجها به طور معمول در جاهای بلند و به شكل مدور با كلاهكی مخروطی و نيمكره ساخته شدهاند.معماری ايرانيان در دوره سلجوقيان: سلجوقيان طايفهای از تركان غُز بودند كه در دشتهای نزديك درياچه آرال و سواحل خاوری دريای مازندران و در درههای سيحون و جيجون سكونت داشتند. در دورهی سلجوقيان، هنر ايرانی گامی بزرگ برداشت و تاريخ هنر ايران، يكی از درخشانترين دورههای خود را در اين روزگار سپری كرد. در اين زمان، شهرهای اصفهان، مرو، نيشابور، هرات و ری مركز و مجمع صاحبان هنر و پيشه بوده است و اكنون بسياری از آثار اين هنرمندان، در موزههای داخلی و خارجی ديده ميشود. شاهكارهای هنری اين هنرمندان شامل معماري، سفالسازي، فلزكاري، كتابسازي، خطاطي، تذهيب، نگارگری و بافندگی است. به همين سبب دورهی سلجوقی از لحاظ شيوهی كار هنری در تاريخ ايران مشهور است.هنر معماری در اين دورهی درخشان و شكوفا به درجهی كمال رسيد و هنرمندان و معماران چيرهدست آثار فراوانی پديد آوردند. سلجوقيان در معماری به عوامل و عناصری دست يافتند كه با آنها بتوان مسجدی بزرگ با حياط مركزی و چهار ايوانی و تالار مربع گنبددار، بناهای بزرگ به وجود آورد. اين شيوهی ساختمان، اساس معماری مذهبی و كاروانسرا و مدرسهسازی ايران است. در اين زمان مسجد در شكل تكامل يافتهی ايرانی خود دارای اين ويژگيها شد.اين طرحها را ميتوان در مساجد جامع اصفهان، مسجد جامع زواره نزديك اردستان، مسجد جامع اردستان، مسجد قزوين و مسجد جامع گلپايگان، ديد. اما كاملترين نمونهی چهار ايوانی مسجد جامع اصفهان است كه مجموعهی كاملی از تزيينات دورهی اسلامی ايران را در بردارد. دو گنبد خواجه نظامالملك در قسمت جنوبی و گنبد تاجالملك در قسمت شمالی مسجد، از نظر تكنيك و زيبايی اثر بسيار چشمگيری از دورهی سلجوقی است. در اين مسجد زيبا و كامل به جز سبكهای مختلف معماري، انواع خطوط كوفي، ثلث و نستعليق به كار رفته است. علاوه بر مسجد بايد از مدرسهها و كاروانسراها و مقبرههای اين دوره هم نام برد. طبق مدارك تاريخي، تعداد بسياری مدارس در شهرهايی مانند: بغداد، نيشابور، توس، اصفهان، هرات، بلخ و ری بنا شده بود. بخش اعظم بناهای غيرمذهبی در اين دوره، شامل كاروانسراهاست. اگر چه شبكهی راه و ايجاد جادههای خوب، شاهرگ حياتی تجارت يك كشور محسوب ميشود، اما در گذشتههای دور، بدون وجود كاروانسراها، مسافرخانهها و ايستگاههای ميانراه،استفادهی مطلوب از جاده امكان نداشت. يكی از كاملترين كاروانسراهای اين دوره «رباط شرف» در 70 كيلومتری جنوب سرخس در راه قديمی نيشابور – مرو است. با وجود خرابيهای ناشی از مرور زمان، هنوز بسيار زيبا و كامل است. اين كاروانسرا دو حياط در شمال و جنوب دارد و در هر يك از اين حياطها چهار ايوان ساخته شده است. در اطراف حياط ها، اتاقهای متعددی وجود دارد كه جای اقامت و استراحتگاه كاروانيان بوده است.مقبرههای دورهی سلجوقی به دو گونهی مختلف: به شكل برج و به شكل گنبد؛ ساخته شدهاند. با طرحهای چهار ضلعي، چند ضلعي، دايره يا تركدار بيشتر مقبرههای اين دوره دو طبقهاند. طبقهی بالا مسجد و طبقهی زير يا دخمه جای دفن اجساد، مقبرهی سلطان سنجر در مرو و گنبد سرخ در مراغه، كه هر دو از آجر و كاشی و با طرح چهارضلعی ساخته شده، از نمونههای آنها هستند. برج مدور در مراغه و سه گنبد در اروميه با طرح دايرهوار و برج مهماندوست دامغان و برج طغرل در شهر ری با طرح تركدار. برجهای خرقان و برج دماوند و گنبد علی در ابركوه و گنبد كبود در مراغه (هشت و ده ضلعی هستند).ظروف سفالينی سلجوقيان هم به زيبايی كاشيهای آن دوره ساخته ميشد. ظروف باقی مانده از اين دوره از نظر تزيين و رنگآميزی شامل ظروف مينايي، طلايي، فيروزهای و ظروف سفيد هستند كه اغلب بدنهی اين ظروف با مجالس بزم، رزم يا شكار مزين شدهاند؛ به گونهای كه میتوان بهترين مينياتور زمان سلجوقيان را در روی ظروف سفالی آن مطالعه كرد. شيشههای دورهی اسلامی كه آغاز آن (قرن هفتم و هشتم ميلادی) قرن اول قمری است، از آميختگی ميان تمدنهای امپراتوری روم خاوری (بيزانس) و پارت و ساسانی، در ايران حاصل شده است.معماری ايران در دوره ايلخانيان و تيموريان: مغولان هم چون سلجوقيان با خود متاع فرهنگی و فكری ناچيزی به ايران آوردند. اما در مواردی از صنعت و هنر به پايهی بلندی رسيدند، از جمله مينياتورسازی و نقاشی و تذهيب كتاب از اين عصر آغاز شد. مغولان به تدريج در برابر هنرهای ايران تحت تاثير فرهنگ ايران و فرهنگ اسلامی قرار گرفتند و با پذيرفتن دين اسلام حامی علم و ادب و هنرهای اسلامی شدند، به طوری كه دربار آنان در بغداد، تبريز و سلطانيه مركز اهل علم و رجال ادب و هنر شد. شهرهای مراغه، تبريز و سلطانيه از مراكز مهم قدرت سياسی در اين عهد بودند. رصدخانهی معروف مراغه و تاسيس شهر سلطانيه مربوط به اين زمان است. در اين دوره بناها، به ويژه ساخت مقبرهها و آرامگاههای برج مانند به همان شيوهی دورهی سلجوقيان ادامه يافت. همچنين نقشهی چهار ايوانی كه از پيش متداول بود، در دورهی ايلخانيان نيز برای بناهای مذهبی مانند مسجد و بناهای غيرمذهبی مانند كاروانسرا به كار ميرفت.معماری دورهی مغول، مانند دورهی سلجوقيان هم جنبهی عمومی داشت و هم جنبهی محلی و همان طور كه بنای مسجد جامع اصفهان دورهی سلجوقی برای معماران ديگر مساجد سرمشق بود، معماران دورهی مغول روشهای مراكز بزرگ مثل سلطانيه را اقتباس ميكردند و در كنار سنتهای محلی به كار ميبردند. همچنين در دورهی مغول به تزيينات بناها بسيار توجه ميشد. اين امتيازات از مشاهدهی مسجد جامع ورامين، مسجد گوهرشاد مشهد و مسجد كبود تبريز به خوبی ثابت ميشود.سر درب مسجد ورامين با كاشيها و آجرهای قهوهای رنگ تزيين يافته است. اين مسجد نه تنها از لحاظ ساختمان عظيم و گنبد آجری آن اهميت دارد، بلكه به خاطر تزيينات كاشيكاری معرق و گچ بری و كتيبههای تاريخی آن جزو آثار مهم هنری ايران به شمار ميرود.مسجد گوهرشاد اگر چه سر درب و مدخل مستقلی ندارد و يكی از مجموعه بناهای آستانهی امام رضا(ع) است، اما طاق عظيم ورودی آن مملو از كاشيكاری و كتيبههای مفصلی است. بنای مسجد گوهرشاد از هر جهت زيبا و كامل و يكی از شاهكارهای معماری دنياست. مسجد كبود تبريز از بهترين بناهای قرن نهم قمری است كه در زمان جهانشاه قراقويونلو به دستور دخترش بنا شده است. نقشهی اين مسجد شباهت چشمگيری به نقشهی مساجد عثمانيها دارد. اين مسجد اگر چه فاقد صحن و حياط مركزی است، اما صحن مركزی كه با گنبد پوشيده شده، به صورت چهار ايوانی ساخته شده است. ورودی مسجد با تزيينات كاشيكاری در كمال زيبايی و ظرافت زينت شده است. در اين كاشيها رنگهای آبی روشن، آبی پررنگ، خاكستری و سبز چمنی و پررنگ به كار رفته و در برخی موارد گل و بوته و شاخههايی با طلاكاری در آن ديده ميشود. كاشيكاری و رنگآميزيها در اين مسجد همان گونه استكه هنرمندان در تزيين و تذهيب صفحات كتابها به كار ميبردند.علاوه بر معماری مساجد اين دوران، بايد به مقبرهها يا آرامگاههای اين زمان هم اشاره كرد. مانند گنبد سلطانيه كه يكی از زيباترين بناهای اسلامی و شاهكاری از معماری دورهی ايلخانی است. بنای عظيم گنبد سلطانيه يا مقبرهی سلطان محمد اولجايتو (خدابنده) در اوايل قرن هشتم قمری در نزديكی زنجان ساخته شده است. طرح بنای اين گنبد كه از بناهايی مانند مقبرهی اسماعيل سامانی و مقبرهی سلطان سنجر در مرو الهام گرفته، به عنوان سرمشق و مدل در بناهای ديگري، در ايران يا خارج ايران مورد استفاده قرار گرفته است. مانند مقبرهی امير تيمور و تاج محل در هند، گنبد غفاريه در مراغه، مقبرهی علاالدين در ورامين، مقبرهی تيمور در سمرقند هر كدام زيبايی خاص خود را به نمايش گذاردهاند. تزيينات آجركاری و كاشيكاری رنگی گنبد غفاريه كه با طرح هندسی و گل بوته آرايش شده يا خطوط هندسی زيبای مقبرهی علاالدين توام با مقرنسهای زير كلاهك مخروطی آن يا گنبد كاشيكاری فيروزهای رنگ با طرح تركدار در مقبرهی تيمور، از زيباترين و چشمگيرترين بناهای اين دوران هستند. جلوههای اين زيباييها را ميتوان در ديگر بناهای اين دوره مثل كاروانسراها و مدرسه هم ديد. ايلخانيان برای توسعه و پيشرفت اقتصاد در نقاط كشور؛ به ويژه در ناحيهی شمالی و آذربايجان تعداد بسياری راههای ارتباطی ساختند و برای آسايش كاروانيان در مسير اين راهها و جادهها كاروانسراهای بزرگ و زيبايی با توجه به اقليم احداث كردند. چون كاروانسراهای سرچم در بين راه زنجان و ميانه، يا رباط سپنج در 50 كيلومتری شمال شاهرود.دورهی مغول از لحاظ هنري، مانند زمان سلجوقيان عصر ابتكار و ابداع نبود، با اين همه در پارهای بخشهای هنري، پيشرفتهای عمدهای حاصل شد. در معماری به آرايش و تزيين بيشتر از طرحهای جديد توجه ميشد. مينياتورسازی ايران و نقاشی كتاب از اين دوره آغاز شده و در آسمان هنر ايران درخشيد. فن كتابت و استنساخ كتاب در دورهی تيموريان به اوج عظمت و كمال خود رسيده است.همچنين بايد افزود كه بر قطعات باقی ماندهی ظروف سفالی لعاب دار اين دوران تاثير صنايع چينی كاملا مشهود است و ميتوان چنين حدس زد كه از جمله كالاهای وارداتی در اين دوره ظروف چينی بوده است و سفالسازان ايرانی نيز به تقليد از اين ظروف پرداختهاند. اما در امر كاشيكاری بايد گفت كه در اين راه تكامل و پيشرفت بسياری صورت گرفت. در ميانهی اين كاشيها به طور معمول شكل انسان يا جانور به صورت لعاب داده و براق نقش شده است و نوشتهی دور آن به رنگ سفيد بر زمينهی سورمهای است. نيز در اين دوره، محرابهايی با كاشی ساخته شده كه در نوع خود بينظيرند. به طور كلی ميتوان گفت كه صنعت كاشيسازی با بهترين رنگها و لعابها و بريدن كاشی به قسمتهای ريز برای تشكيل قطعات بزرگ موزاييك يا معرق در زمان مغول و به ويژه در عصر تيموريان تكامل يافت و به كمال درجه ترقی رسيد.معماری ايران در دوره صفويه: يكی از درخشانترين دورههای هنری ايران پس از اسلام دورهی صفويه است. در سال 907 قمری (1502 م) شاه اسماعيل، سلسله صفوی را تاسيس كرد. در اين دوره مراكز و كانونهای صنعتی و هنری در ايران افزايش يافت، درابتدای تاسيس اين سلسله، تبريز پايتخت بود و به همين سبب اين شهر مركزی شد برای فعاليتهای هنرمندانی مانند خطاطان، تذهيبكاران، نقاشان و صحافان و همچنين هنرمندانی كه در ديگر فنون و صنايع كار ميكردند و هنرمندانی كه در معرقكاری و رنگآميزی كاشيها و در بناها و كتيبهها نقش داشتند يا هنرمندانی كه در صنايع منسوجات و بافت پارچه به كار ميپرداختند.در اواخر قرن دهم قمري، در زمان شاه عباس پايتخت از قزوين به اصفهان انتقال يافت. با انتخاب پايتخت جديد، اين شهر به عنوان يكی از درخشانترين شهرهای خاور گسترش پيدا كرد. بازارها، كاخها، مساجد، باغها، پلها در نقشهی شهر گنجانيده شده بود. در اين زمان همهی بناهای مذهبی با تزيينات كاشيكاری آرايش شدند. بناهای مسجد شيخ لطف الله سر درب قيصريه و مسجد امام (شاه) در ميدان نقش جهان با كاشيهای معرق مزين شدند. آجرهای مربع كاشی منقوش، معروف به آجرهای «هفت رنگ» در بناها به مقياس گسترده مورد استفاده قرار گرفت. نقش و نگار كاشيها و رنگهای آنها زينت خاصی به بناهای اين دوره بخشيده است. نه تنها ديوارها، بلكه گنبدها، ايوان، طاقنماها سر درب وروديها و مناره با كاشی و موزاييك آراسته شد. ساخت سر دربهای بزرگ با كاشيهای شفاف و گچبری مقرنسكاری در عصر صفويه پيشرفت بسيار داشت. تركيب سر درب بزرگ و منارههای طرفين آن با صحن چهار ايوانی و ساختمانهای اطراف آن و قرار دادن گنبد به گونهای كه با همهی ساختمان متناسب باشد، در معماری زمان صفوی به درجهی كمال رسيد. با توجه به امنيت ايران در اين دوره بناهايی بزرگ و عالی مانند كاخهای عالی قاپو، چهل ستون، هشت بهشت و تالار اشرف در اصفهان و بقعه شاهزاده حسين، سر درب عالی قاپو و چهل ستون در قزوين ساخته شدند. ديوارهای اين كاخها از كاشيهای خوش آب و رنگ پوشيده شده و ميان مجموع آن ها با نقوش نقاشان معروف آن دوره پيوند است. سقفها و ديوارها نيز غالبا با منبتكاری تزيين میشدند.تزيينات چوبی در بناهای غيرمذهبی دارای نقش اصلی بود و در آنها ميزان بيشتری از تذهيبكاری و نقاشيهای لاكی استفاده ميشد. طرحهای آنها با هنر مينياتور دارای رابطهی نزديكی بود. كندهكاری و خراطی به ويژه در دربها و سقفها خود هنر خاصی در اين دوره بوده است. نقاشيهای ديواری (فرسك) در كاخ عالی قاپو، قصر روی ايوان عباسی و ايوان جنوبی قرار دارند. طلاكاری ايوان صحن كهنه به فرمان نادر شاه افشار انجام شده و از اين رواست كه به «ايوان نادري» معروف است. به طور كلی برخی از بهترين تزيينات و آيينهكاری و نمونهی كاشیكاری سه دورهی تاريخی متوالی را در آن مكان مقدس ميتوان ديد. زيرا مسجد گوهرشاد در زمان تيموريان، صحن قديمی در زمان صفويه و صحن نو در دورهی قاجاريه ساخته شده است.با نگرشی كلی به هنرهای اين دوره، بايد پذيرفت كه در دورهی صفوي، بار ديگر عصر نوين و درخشانی در هنر ايران طلوع كرد. در هر دوره، هنری كه در نوع خود زيبا و كامل بوده پديدار شده است. در قرن دهم قمری هنرمندان ايران به مزايا و نتايج تازهای دست يافتند. در آن دوره قاليهايی بافته شده كه تا آن تاريخ نظير نداشته است. در فلزكاری عصر صفوی، بر پايهی سنتهای قديم و مهارت فلزكاران اين دوره، هنرمندان چيرهدستی مجال ظهور يافتند. مصنوعات طلاكاری، نقرهكاری و برنجسازی رونق بسيار داشت و آهن و فولاد نيز گاه طلا و نقرهكوب ميشد. طراحان و نقاشان، اين زمان با ابداع شيوههای جديد، موازين تازهای در سبكهای خود ايجاد كردند. در نقرهكوبی و حكاكی ظروف، پايههای شمعدان يا بخوردانها، نوشتار اشعار فارسی به خطوط خوش نستعليق جايگزين كتيبههای عربی شد.معماری ايران در دوره افشاريه و زنديه: ظهور نادرشاه افشار به سلطنت صفويه خاتمه داد. با آن كه در عالم سياست به او اهميت بسيار داده شده است. اما در اين دوره در عالم هنر پيشرفت چشمگيری ديده نمیشود؛ تنها زرگری و طلا و نيز ميناكاری ترقی داشته است. همچنين بعضی از قرآنهای نفيس مذهب در دست است كه به زمان نادر نسبت داده ميشود، كاخ خورشيد و برجهای ديدهبانی شهر كلات از هنر معماری اين دوره است. اندكی پس از مرگ نادر، كريمخان زند در شيراز مستقر شد و در آن شهر عمارات بزرگی بنا نمود كه به نام او مشهور است. از جملهی آنها، ارگ كريمخان، مسجد، حمام و يک بازار است. از ويژگی های كاشیكاری اين دوره، استفاده از نوعی رنگ گل سرخ است كه در زمان قبل ديده نمیشود. تزيينات كاشیكاری در بدنهی بناها از آجرهای كاشی و زمينهی سفيد بود. صورت شخصيتهای رسمی، صحنههای هنرنمايی رستم پهلوان ملي، شكار و دورنماها در كاشیكاریها ديده میشوند.معماری ايران در دوره قاجاريه و معاصر: در دورهی قاجاريه شيوهی جديدی در معماری ايجاد شد و معماران اين زمان نيز دنبالهرو معماران صفويه بودهاند، هنر معماری اين زمان با مقايسه با دورهی صفويه بسيار ضعيف شمرده ميشود. تنها در زمان حكومت طولانی ناصرالدين شاه قاجار به دليل نفوذ هنر باختري، هنر معماری همچنين صنايع ظريف مانند گچبري، آيينهكاری و كاشیكاری رونق يافت و تا اندازهای معماران ما در اين زمان از هنر اروپايی تقليد ميكردند. ارتباط بيشتر ايران با غرب، معماران ايرانی را بر آن داشت تا عوامل مشخص معماری ايران را با روشبينی و توجه خاصی با عوامل معماری خاور درآميزند و آثاری به وجود آورند كه از نظر هنری دل پسند باشد.سر سرای ورودی با پلكانهايی كه از وسط اين سرسرا آغاز ميشود، و از پاگرد به دو شاخه در جهت مقابل يك ديگر به بالا ادامه مييابد، تاثير معماری كشور روسيه است و از اواسط سلطنت ناصرالدين شاه به بعد رواج يافت. معماری خارجی با طرح های تزيينی ايرانی از قبيل كاشی كاري، آيينهكاري، گچبری و ازارهبندی از كاشي، توام شد و گوشهای از معماری عصر قاجاريه را نشان ميدهد. ايجاد زيرزمينها با طرحهای زيبا و پوششهای ضربی آجري، تعبيه حوضخانهها، رواج بادگير برای خنك كردن فضاها واحداث تالارهای بزرگ با شاهنشينها و غرفهها و گوشوارهها همه و همه به صورت دل پسندتری درآمد. ساختن بادگيرها در ابتدا ساده و فقط شامل يك دهانهی هواكش مزين به كاشيكاريهای زيبا بود. سپس به تدريج مراحل كمال را پيمود. چنان كه صورت تكامل يافتهی آنها، دو طبقه و از چهار جهت دارای هشت دهانهی هواكش است و جريان باد و هوا را از اين دهانهها به داخل ساختمان هدايت ميكند.در معماری كاخسازي، ساختن بادگيرهای مزين به كاشيكاری و قبهی طلا در عمارت، ركنی از معماری اصيل ايرانی بوده است. بناهای مسكونی دورهی قاجار (به جز كاخهای سلطنتي) با طرحی شامل اتاق مركزی، ايوان (با دو ستون در برابر آن) و اتاقهای كوچكتر واقع در اطراف اتاق مركزی به صورتهای ساده يا مفصل، همه به شيوهی معماری اصيل ايران در ادوار قديم بوده كه در اين دوره با ابتكارات جديدتر به صورتی دل چسب و نيكو تكميل شدهاند. كاشيهای منقوش دورهی قاجاريه، اغلب ناچيز و از نظر هنری فقيرند و تنها تقليدی ناقصاند از كارهای قرن گذشته. با آن كه ناصرالدين شاه عدهای از نقاشان را برای تحصيل مطالعه به موزههای رُم و پاريس فرستاد، و كسانی از اين نقاشان در هنر خود پيشرفتی كردند، اما كارگران سادهی كاشيساز نميتوانستند به خوبی از آثار آنها استفاده كنند، با اين وجود به قول ناصرالدين شاه هنر كاشيسازی «متجدد» شد.در تهران و اطراف آن، چند نمونه مهم از معماری قاجاريه ديده ميشود. يكی مقبرهی حضرت عبدالعظيم در شهر ری است كه بنای مقبره و گنبد طلای آن قابل توجه است. مجموعهی اين مكان مقدس دارای سر درب و ايوان آيينهكاری رفيع و چندين صحن و گنبد طلايی و دو منارهی كاشيكاری و رواق و ضريح و مسجد است. بناهای ديگر قابل توجه «عصر قاجاريه»، مسجد امام (شاه يا سلطاني) و مسجد سپهسالار (مطهري) تهران است. ساختمان مسجد سپهسالار شامل جلوخان وسيع، سر درب و منارههای كاشيكاري، هشتي، صحن، حجرات دو طبقه با ستونهای سنگی زيبا و شبستان است. با اين كه اغلب كاشيكاريهای اين مسجد، از كاشی هفت رنگ است، ولی بعضی نمونههای كاشي:اری معرق هم ديده ميشود. رنگ كاشيها بيشتر قرمز و صورتی و سفيد است. در حالی كه در آفتاب درخشان ايران، رنگهای قديم مانند فيروزهای و سورمهای مطلوبتر است.علاوه بر معماری مذهبی كه از صفويه پيروی شده است و معماری كاخسازی و ساختمانهای مسكونی كه آميزش عوامل معمار ايرانی و اروپايی را به حالتی بسيار دل نشين نشان ميدهد، مانند عمارت كلاه فرنگي، كاخ سرخه حصار، كاخ شمس العماره، كاخ گلستان، تيمچههای وسيع و زيبای اين دوره خود نشاندهندهی شاهكارهای ماهرانهای از استادان هنر معماری قرن سيزدهم است.از دورهی قاجار، تيمچه و بازارهای وسيع با پوششهای خوبی در تهران و شهرستانهای بزرگ موجود است. كه از نظر هنر آجركاری و كاشيكاری و چه از نظر وسعت دهانهی طاقها قابل تحسين و ستايشاند.معماری در دورهی پهلوی تنوع چشمگيری نداشته است. با ورود مصالح جديد ساختمانی مانند آهن، بتون و غيره و نيز آمدن مهندسان خارجی به ايران – مهندسانی كه به پيشينهی پرافتخار معماری كشور ما آشنايی نداشتند و بازگشت ايرانيانی كه در خارج از وطن تحصيل هنر معماری كرده و نخست تحت تاثير معماری خاور بودند، دگرگونی شگرفی در هنر معماری ايران پديد آورد. با همهی زيبايی كه اين نوع معماريها به قيافهی شهرهای ايران بخشيد، متاسفانه غالبا جنبهی تقليد از شيوههای معماری خاور بر تبعيت از هنر اصيل ايرانی يا ابداع شيوهی جديدی در معماری ايران، ترجيح داده شد. با اين وجود، در بعضی از موارد، ناچار از تمايل به تزييناتی به سبك ايرانی شدهاند. بناهايی چون كاخهای سعدآباد، كاخ مرمر در تهران و ساختمان مجلل باشگاه افسران (سابق) عمارت شهرباني، دبيرستان البرز، كاخ وزارت امور خارجه و سر درب باغ ملی و عمارت پست، گوه اين مدعاست. اين طريق معماری بدون توجه به عوامل اقليمی و پيشينهی معماری ايران هنوز ادامه دارد.به طور كلی ايرانيان در طول تاريخ پرفراز و نشيب فرهنگ خود، پيوسته به آفرينشهای ديگر اقوام و ملل توجه هوشمندانه داشتهاند و كوشيدهاند از تجربههای آنان بهره ببرند و فرهنگ خود را به خوبی منتقل كنند. اين انديشه و ظهور آفرينشهای خيرهكننده هنرمندان و پيشهوران اين سرزمين در بناهای شگفتانگيز و به ويژه دست ساختههای بسيار زيبا، خاورشناسان و باستانشناسان نامی را، سالهاست كه راهی اين ديار كرده است. در نتيجهی همين پژوهشهای ارزشمند، فرهنگ و هنر ايران به دنيا معرفی شد - كه البته اين معرفی گاه خالی از شائبههايی - نبوده است.میتوان گفت كه بخش عمدهای از پديدههای موجود در عالم معماری با توجه به مدارک و اسناد موجود، در فلات ايران خلق شدهاند. میدانيم كه مغرب زمين همواره به معماری گوتيك فخر كرده است و به اعتباری مهمترين شاهكارهای هنری معماری مغرب زمين به اين سبك تعلق دارد. جالب است كه معماری گوتيك را ملهم از معماری ايران ميدانند. دربارهی پديدههای معماری كه در ايران پيش از اسلام آفريده شده و طی قرنها تحول و تكامل يافته و به ديگر سرزمينها انتقال يافته، ميتوان نمونههايی ياد كرد؛ مانند كاربرد انواع قوسها و از آن جمله طاق ضربی از هزارهی دوم پيش از ميلاد در امر پوشش فضاهای معماری – پديدهی ارزندهای – است كه در اين سرزمين بنياد گرفته است. خلق گنبد بر روی پايهی چهارگوش از ابتكارهای استثنايی استكه در اين سرزمين به وجود آمده و منشا دگرگونی اساسی دركار معماری جهان شده است. ايوان نيز كه يكی از پديدههای شگرف دورهی اشكانی است، در پی كاربرد وسيع و موفق آن در معماری ساساني، در دورهی اسلامی همچنان مورد توجه قرار گرفت و برای هر چه بيشتر شكوهمندی شبستان گنبددار، به اعتباری ديگر به مقابل شبستانهای گنبددار افزوده ميشود. بايد نخستين و مهمترين عامل در پيشرفت هنر ايران را فرهنگی و تمدنهای گوناگون و گاه متضادی دانست كه پيوسته مردم ايران با آنها در تمامس بودهاند. ديگری مربوط است به حس زيبايی و جمال در ايران و عامل ديگر، وجود سنتهای متراكم كه هر نسلی تجربهها و سليقههای نسل پيشين را حفظ كرده و خود به كار برده است. آخرين عامل واقعی، حمايت بيدريغ و شورانگيز حاميان هنر بوده است، يعنی صاحبان مال و هنردوستان كه به هنرمندان فرصت هنرنمايی دادند