مقاله مکانیت در فضای باز (طراحی محیط با تاکید بر مکانیت) 10 ص

مقاله مکانیت در فضای باز (طراحی محیط با تاکید بر مکانیت) 10 ص (docx) 10 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 10 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

1952625centerمکانیت در فضای باز (طراحی محیط با تاکید بر مکانیت) استاد راهنما : آقای دکتر افضلیان دانشجو: فرزان برادران رحیمی بهار 1388 پیشگفتار معماری ، فرآیند آگاهانه سازماندهی ، برنامه ریزی و ایجاد تغییراتی در محیط است و در عین فرآیند خلاق پاسخگویی به وضعیت در عین تمرکز بر معانی است. این فرآیند ، شامل سازماندهی فیزیکی محیط ، منظر ، فضاها و طراحی مکان هاست. محیط و منظر ها بیان لحظه ای هزاران عامل بوم شناختی ، فن شناختی ، فرهنگی و حسی هستند که با گذشت زمان ، در پاسخگویی به طیف وسیعی از عوامل گوناگون تکامل پیدا می کند. شهرها روز به روز گسترده تر می شوند و به تبع آن طبيعت در حال کوچک تر شدن است ، روز به روز مرز ميان عناصر طبيعی و مصنوعی در حال از بين رفتن و محو شدن است. در این میان ما برای آگاهی از وجود خود به طور کلی ، نیاز زیادی به احساس کردن مکان داریم. مکان ها ساختارهایی ذهنی هستند که با تعامل پویای صحنه ها ، تجربیات و وضعیت حسی و روانی بیننده ، در ذهن او شکل می گیرند. احساس مکان، بخشی از احساس اجتماع است ، که در آن رابطه دو جانبه ای میان مکان و گروهی از افراد برقرار است . این مقاله فرصتی است برای بررسی این موضوع که آیا می توان روش هایی را در طراحی محیط اتخاذ کرد تا برای افزایش کیفیت تجربی بشر به فرآیند مکان سازی در محیط توجه کند. از اینرو ابتدا به بررسی مختصر فضا و مکان می پردازیم ، سپس به عناصر اصلی شکل دهنده فضاهای باز پرداخته و در انتها برخی عوامل موثر بر ایجاد حس مکان را در فضاهای باز مورد توجه قرار خواهیم داد. فضا ، حرکت ، حادثه برنارد چومی عقیده دارد سه آيتمِ اساسيِ "فضا"، "حركت" و "حادثه" شكل دهنده تمامي سازماندهي هاي معماري و در مقياسي فراتر، شهرسازي هستند و "تدابير" معمارانه مي توانند با تغيير دادن هر يك از اين سه آيتم، موقعيت هاي معمارانه منحصر به فردي بيافرينند. به سبب وجود همين سه آيتم، كالبدهاي يكسان در قالب هاي زماني و مكانيِ گوناگون، داراي كاركرد هاي مختلفي مي گردند. "حركت" و "حادثه" دو آيتمِ كاملا وابسته و غير مستقل هستند. اين بدان معني است كه وجود اين دو به حضور انسان ها در كالبد معماري وابسته است. در واقع چگونگي عكس العمل انسان در يك مكان، شكل هاي گوناگوني از حركت، حادثه و فضا را به وجود مي آورد. در اين جا مقصود از "حركت"، حضور و فعاليت انسان در فضاهاي معماري است. همچنين منظور از "حادثه" آن دسته از اتفاقاتي است كه بر اثر "حركت" و فعاليت هاي انساني بروز مي كنند. اين حوادث ريشه در آداب و رسوم، فرهنگ ها، زبان ها، گرايشات سياسي، اعتقادات مذهبي و بسياري متغييرهاي ديگر دارد. حوادث نيز در نحوه شكل گيريِ فضاها نقش عمده اي را بازي مي كنند و عاملي اصلي در فرم بخشي به كيفيات فضايي هستند. انسان با شروع حركت در كالبد معماري، به كالبدِ خنثي و عملكردِ از پيش تعيين شده از سوي طراح، تجاوز مي كند و گاها کاربر عملکرد فضا یا کالبد آن را مطابق نیاز خود تغییر می دهد. اين مسئله، واقعيتي است كه نمي تواند پنهان شود. بخصوص با قدم گذاردن به قرن بيست و يكم و آغاز قرني بحراني، به سبب بروز اتفاقات بسيار زياد و متنوع، اين مسئله نمودي بيش از پيش خواهد داشت. با پذيرش اين حقيقت كه معماري همواره با این سه آيتم شكل مي گيرد، مي توان گفت که "فضا"هاي ايجاد شده توسط "حركات" و "حوادثِ انساني" به طور كلي در سه قالب اصلي جاي مي گيرند كه عبارتند از: فضاي بي تفاوتي : حالتي است كه حركت انسان و بروز حادثه نمي تواند فضايي تاثير گذار بر ذهن انسان بر جاي گذارد. انسان و كالبد معماري به دليل ايجاد فضايي بي تفاوت، تاثيري بر يكديگر نمي گذارند. معمولا اين كالبدها فاقد خاطرات انساني هستند همانند انبار ها و ... فضاي تنش : بدترين حالتِ رابطه بين انسان و كالبد معماري است. در اين حالت تضادي شديد بين كاركردهاي انساني و كالبد معماري به وجود مي آيد. اين حالت مشابه حالتي است كه مقداري آب 100 درجه در ظرفي يخ زده ريخته شود! مثل سلول انفرادی یا زندان. فضاي تعامل : رابطه ايجاد شده در اين كيفيت فضايي، همانند معامله اي پا يا پاي مي باشد. در اين حالت، حركت و حادثه به نحوي شكل دهنده كالبد معماري هستند كه تاثيراتي بر ذهن انسان گذارده شود، که این فضاها دارای ویژگی مکانیت هستند ، به عنوان مثال پارک ها. فضا به هر فردی پیامهای جداگانه ای را منتقل می کند ؛ چراکه هریک از ما دنیا را به طریق خاصی می بیند و هر یک از ما مفهومی نسبتا متفاوت را به یک مکان خاص نسبت می دهیم ، اگرچه معمولا این مفاهیم بی ارتباط با یکدیگر نیستند. مکان ، حس مکان ، روح مکان "مکان به مفهوم واقعی کلمه ... فضایی است که ویژگی های مشخصی دارد" مکانیت یعنی ویژگی هایی که موجب می شوند یک موقعیت مکانی خاص اثری را بر ذهن بگذارد ، تصویری که بعد از آنکه چشم به سوی وضعیت دیگری چرخید ، هنوز در ذهن باقی مانده باشد و بی مکانی وقتی بوجود می آید که موقعیتی نتواند تاثیر با دوامی در ذهن ایجاد کند. مکان ترکیبی از جایگاه ، زمینه ، تجارب پیشین و حالت ذهنی و احساسی است. هر محلی ویژگی های منحصر به فرد خود را دارد و نقش معمار خلاق و مسؤل شناسایی و استفاده از این عناصر محلی در پروسه طراحی است. نوربرگ شولتز عقیده دارد که معماری یعنی تجسم بخشیدن به روح مکان و معمار وظیفه دارد فضاهایی خلق کند که دارای معنی باشند ... جایی که انسان بتواند در آن موقعیت و جهت خود را مشخص کرده ، با محیط اطرافش ارتباط برقرار کند. مکان با تجربیات گذشته ما بستگی پیدا کرده ، یا به آنها اشاره می کند و یا تلویحا آن را بیان می کند و در واقع ادراک ما از مکان ، واکنش ذهنی نسبت به الگوهایی است که با قرار گرفتن در آن مکان در ذهن ما بیدار می شود. عواملی که روح مکان را بوجود می آورند عبارتند از ظواهر محیط طبیعی موجود ( فرم زمین و توپوگرافی ، پوشش گیاهی ، اقلیم ، آب ، خاک و ... ) ظواهر تاریخی و واکنش های انسان در برابر محیط ( پل ها ، قلعه ها و بناهایی که بر فراز کوه ها یا در دل جنگل ها بنا شده اند و ...) ، عوامل فرهنگی و فعالیت های انسانی و همین طور عوامل روانشناختی و زیبایی شناخنی. کریستوفر الکساندر در کتاب معماری و راز جاودانگی این روح مکان را در یک رابطه متقابل بین شکل طبیعی ، شکل ساخته دست انسان و الگوهای حیات ساکنین مکان جستجو می کند و آن را حاصل تأثیر این عوامل بر هم می داند. حس مکان تا حد زیادی بستگی به میزان پیوستگی سیستم های زیربنایی با سیستم های طبیعی و انسانی دارد. اگر عناصر واقع در یک فضا پیوستگی لازم را به یکدیگر نداشته باشند ، فضا ناهنجار به نظر می رسد ، از نظر بصری فاقد انسجام و آشفته جلوه می کند ، ایجاد احساس سر در گمی می کند و فاقد مکانیت خواهد بود. حس مکان هم وابسته به فضا است و هم تابع زمان ، یعنی با حرکت در طول زمان و تغییر در صحنه ، در حالات احساسی فرد هم تغییر بوجود می آید. مثل عبور از یک خیابان پرازدحام ، رسیدن به حیاط سرسبز خانه ، سپس عبور از یک راهرو طولانی و با ارتفاع کم و در نهایت رسیدن به یک نشیمن دلباز رو به دریا. علاوه بر پیوستگی و انسجام، حس یک مکان باید با کاربری مورد نظر نیز مطابقت داشته باشد و یک فضا را می توان به صورت زمینه ای تعریف کرد که با هدف ترغیب یا حمایت از رفتارهای انسانی خاصی ترتیب داده شده است ، مانند فضاهای مذهبی و آئینی ، فضاهای اداری ، فضاهای تجاری و ... ؛ پس اگر این زمینه رفتاری در جهت کاربری مورد نظر قرار داشته باشد ، فضا مناسب و موفق است و اگر با زمینه فیزیکی و فرهنگی خود ارتباط ضعیفی داشته باشد به نظر نا مناسب ، اتفاقی و ناپایدار خواهد آمد. عناصر اصلی تشکیل منظر به طور اجمالی به مطالعه مفاهیم فضا و مکان و خصوصیات هریک پرداخته شد ، حال عوامل موثر بر ایجاد مکانیت در یک فضای باز بررسی می گردد ، از اینرو ابتدا به عناصر اصلی تشکیل دهنده منظر و سپس برخی متغییرهای مؤثر در شکل گیری یک مکان خواهیم پرداخت.گاهی الگوهای موجود در خود سايت می توانند قوی ترين تاثيرات را بر طرح نهايی بگذارند. با مهارت و قضاوت درست ، جنبه های غير متجانس محيط را می توان حفظ کرد و بهبود بخشيد. می توان گفت طراحی محیط حاصل گرد آمدن تاثیرات مختلف و غالبا متقابلی است که کل ترکیب یافته را می سازند و در نتیجه ، تجربه را پر معنی تر ، مفهوم را تشدید و فضا را زنده می کنند. یک بخش از این تاثیرات ، شامل محیط فیزیکی محیط و منظر می شوند که می توان آن ها را به عنوان عناصر اصلی تشکیل یک منظر به حساب آورد. این عوامل عبارتند از : زمین ، آب و گیاه. زمین عوامل بوم شناختی که در طول زمان اثر کرده اند ، بیان های محیط و منظر هر ناحیه را بوجود آورده اند که هر یک عملکرد و تاثیر متفاوتی را بوجود می آورند. ملاحظات بسیاری در مورد طراحی در یک زمین با توجه به ویژگی های آن زمین وجود دارد. بعضی از آن ها عبارتند از فرم زمین ، شیب ، ویژگی های زهکشی و ... فرم زمین قسمت مهمی از ابزارهای طراحی معماری محیط و منظر را تشکیل می دهد. فرم زمین حامل احساس ناحیه و مکان بوده ، در ایجاد ویژگی مکانی و شکل گیری ایده می تواند نقش مهمی داشته باشد. بعد از پديده حيات ، توپوگرافی عظيم ترين پديده روی زمين است ، فضاهای سبز توپوگرافيک همچون فضای تپه ای ، فضای دشتی ، فضای رودخانه ای ، فضای ساحلی و ... می توانند چشم انداز های مناسب و با عملکردهای گوناگون را بوجود آورند.فرم های طبیعی زمین از خطوط روان در طبیعت استفاده کرده ، احساسات ملایمتری را القا می کند ، چنانچه این خطوط به صورت سیستمی درآیند که با فرم های معمارانه ارتباط متقابل برقرار کنند ، در این صورت بیان از طریق تضاد می تواند کاملا با قدرت مطرح شود ، اما چنانچه این فرم ها نتوانند کلیت خود را بدرستی القا کنند ، زیر سلطه فرم های معماری محل قرار می گیرند. آب آب توانایی بی نظیری در برانگیختن ذهن و جلب توجه دارد که این حالت بیشتر از طریق منظره و صدای آب بوجود می آید ، بنابراین آب یکی از ابزارهای مهم معماری محیط و منظر بوده و شاید چند سویه ترین ابزار طراح منظر باشد. علاوه بر منظره و صدای آب ، بو ، انعکاس، سیالیت، خنکا و احساس آن بر پوست نیز به صورت محرک هایی حس مکان را غنی تر می سازند. فرم عوارض آبی ، رنگ آب و بافت آن نیز بر ایجاد کیفیات حسی و مکانی مختلف موثرند و می توان از آن به صورت کنایی و آیینی در طراحی بهره برد. مثلا آب ساکن در یک فضا میتواند اشاره به ثبات ، آرامش ، صلح و آشتی داشته باشد و در جایی دیگر مفاهیمی دیگر را بیان کند. آب از تاثیرگذارترین عوامل بر خرده اقلیم هاست و این موضوع می تواند به عنوان یکی از فاکتورهای مهم برای ایجاد حس مکان مورد توجه قرار گیرد ، به عموان مثال می تواند بسته به مکان و تناسب آن با حس حاکم بر آن به صورت استخرها ، برکه ها ، کانال ها ، آبشارها ، فواره ها و حتی به صورت منجمد مطرح شود. فضاهای نمناک ، فضاهای خشک ، فضاهای تالابی و درياچه ها ، فضاهای گرم ، سرد ، پناهگاهی ، بادگير يا آفتابگير همه می توانند در جای خود جذاب باشند. اينها "مشکل" نيستند که در پی يافتن راه حل برای آنها باشيم ، بلکه اينها همه فرصت هايی هستند که در طرح می توانند بروز يابند. ايجاد تنوع در اقليم بايد مورد توجه قرار گيرد ، چه اشکالی دارد که نقطه ای از محیط طراحی شده شديدترين بادها را داشته باشد و آن نقطه را به مکانی برای تجربه لذت تعليق تبديل کرد. گیاه علاوه بر نقش مهمی که گیاهان در زمین به عنوان یک منبع حیات دارند ، در برنامه ریزی و طراحی نیز می توانند اهدافی را تامین نمایند. در برنامه ریزی ، کیاهان غالبا مهمترین جزء بصری تشکیل دهنده محیط و منظر را تشکیل می دهند. بايد توجه داشت که مجموعه اي از گياهان منتخب ، يک منظره تشکيل نمی دهند ، همانطور که يک سری واژه های انتخابی شعر نخواهد شد. درختان همچون واژه ها ، می توانند طوری ترتيب داده شوند تا موجب حيرت شوند ، می توانند دید را محدود کرده یا به صورت پرده پشت صحنه برای عناصر محیط عمل کنند ، می توانند رنگ را وارد محیط و منظر نمایند ، می توانند مانعی برای بادهای شدید باشند یا با هدایت آرامترین نسیم ها تاثیر آنها را چند برابر کنند و حتی می توانند با تاثیر گذاری بر خرداقلیم ها بر آسایش انسان تاثیر گذارند. فضاهاي باز بنا به پوشش گياهي اطرافشان ازخصوصي تا عمومي قابل تفكيك اند واز نظر جهت مي توانند افقي يا عمودي باشند و از لحاظ محصور بودن ميتوانند از فضايي كاملا باز يا فضايي كاملا محصور باشند . ارزش گیاهان با زمینه و اهمیت فرهنگی آن ها تغییر می کند ، مثل اهمیت درختی برای یک قوم یا ارزش تاریخی یک گیاه و ... بیشترین تاثیر را گیاهان در نحوه درک مکان دارند و تركيب فضايي ایجاد شده توسط گیاهان اگر شامل پس زمينه ، زمينه مياني و پيش زمينه باشد در ایجاد حس مکانیت موثر تر خواهد بود. فرم گیاه ، رنگ ، بافت ، اندازه و تنوع آن ها ، جنبه های فصلی و زمانی ، همه از عواملی هستند که در ایجاد حس مکان به یاری معمار می شتابند. متغییرهای موثر در ایجاد حس مکان اگر محرک های مختلف با یکدیگر هماهنگ بوده ، مضمون مشترکی را بیان کنند ، در این صورت ، فضا دارای حس مکانی قوی و پر معنی خواهد بود ، پیوسته و کامل به نظر خواهد رسید و چنین می نماید که عناصر موجود در آن به یکدیگر تعلق دارند. به این ترتیب گفته می شود که فضا دارای مکانیت زیادی است. عناصر اصلی تشکیل منظر اگرچه نقش بسیار مهمی در بوجود آوردن مکان ها دارند ولی به تنهایی قادر نیستند حس مکان را به طور قدرتمند مطرح نمایند. در هر موضوع معماری متغییر هایی در بوجود آمدن این حس مکان می توانند مؤثر باشند که به انتخاب طراح و بسته به طرح مورد نظر می توانند در روح بخشیدن به مکان ها مؤثر واقع شوند. در ادامه برخی از این متغییرها به طور مختصر مطرح می شوند. رنگ فضا ، روح مکان مهمترين مسئله اي كه در فصاهای باز روي مي دهد نزدیکی به طبیعت است. لذا طراحان دورانديش اين مسئله مهم را فراموش نمي كنند و طرح خود را در راستاي دستيابي به چنين هدفي قرار مي دهند. در واقع فضاهای بازا به عنوان مكان هايي عمومي، مي توانند انواع گوناگوني از "حركات" و در نتيجه "حوادث انساني" را در درون خود شكل دهند ، حوادث و حرکاتی که شاید امکان بروز آن در مکان های بسته بسیار اندک باشد. بروز "حوادث" گوناگون ، سبب خلق حس هايي متنوع و هيجان انگيز مي گردد و مي توانند در دراز مدت، تاثير روانيِ گسترده اي بر يك شهر بر جاي گذارند. فضاهای باز را به لحاظ عملکرد اجتماعی و تاثیرات تعاملی آن می توان با رنگهای متفاوت هم ذات دانست ، رنگ فضا مستقيماً با روح حاکم بر آن در ارتباط است، به عنوان مثال بعضی ازین رنگ ها عبارتند از : فضای قرمز : فضاهای هيجان آور مثل سکوت شبی مه آلود که با آتش بازی و ترقّه در هم شکسته شود فضای آبی: فضاهای متين ، آرام و خنک مانند فواره ها و آبشارها و يا آبگير و حوض ها فضای زرد: فضاهای تحريک کننده کنجکاوی مثل علفزارها فضای نارنجی: فضاهای همراه با حرکت و خنده و تفريح مانند زمين های ورزشی فضای بنفش: فضاهای مرموز و قدرتمند و کمياب مثل مسيرهای باريک از ميان درختزارها و غارها فضای قهوهای: فضاهای کامل و ارضاء کننده مانند خاک نم دار و استشمام بوی آن فضای خاکستری: فضاهای موقرانه مثل يادبودها فضای سفيد: فضاهای انعکاس و جولانگاه روح افراد مانند منظر درختان پوشيده از برف فضای سبز: در هر حالتی آرامش بخش باید در انتخاب و ایجاد این فضاها ، با عملکردها و تاثیرات متعدد دقت نمود و مجموعه ای از آنها را با هم و در کنار هم و بر اساس نیازهای طرح به کار برد تا به یک کل دارای تنوع و در عین حال دارای انسجام دست یافت. اگر همه بخش های محیط يک مطلب را تکرار کنند ، مسئله بسيار ملال آور خواهد شد. هرچند که نقشه ها و طرح ها عميق و با معنی باشند ، قصه مکان ها بايد به طور خوشايندی ساده اما متنوع باشد تا برای همه افراد بنا به شرايط خود قابل درک باشد. لازم است اصول کهن و بومی هر منظر را در نظر گرفته شوند و سنت ها دوباره کشف گردند. جزئيات استاندارد منجر به شکل گيری فضاهای استاندارد و خالی از خلاقيت می شوند. رنگ هر فضا با توجه به نوع مخاطب ، سن ، شرايط فيزيکی و روانی وی متفاوت می باشد ، در طراحی فضاهای باز همواره بايد سوال شود که "اين فضا چه رنگی دارد و برای کيست؟" استعاره در طراحي استعاره ها را نيز می توان مورد توجه قرار داد ، چراکه استعاره ، ايده را از بخشی از حوزه تفکر به بخشی ديگر منتقل و معنا را می سازد. استعاره ها بخش اساسی خلاقيت بوده و به مردم کمک می کنند تا با مکان ها و فضاها ارتباط برقرار کنند. خلاقيت صرفا به معنای طراحی بصری نيست بلکه به بسيج جدی،چندوجهی و بلند پروازانه تخيل انسان نياز دارد. در واقع استعاره ها " رازهای کوچک " طراحان هستند که فرصت هایی را برای دوباره دیدن و به یاد ماندن یک اثر پدید می آورند ، فرد بیننده را وادار می سازند تا مجموعه تازه ای از پرسش ها را مد نظر قرار دهد و به تعابیر جدیدی نائل شود و سرانجام اینکه ذهن را به قلمرو ناشناخته ها وارد می کنند. اطلاعاتي كه از جهان بيرون توسط حواس كسب مي شوند و به ذهن ما مي رسند نقش مهمي در پيدايش استعاره ايفا مي كنند. محفوظات ذهن و فكر معمار نیز نقش مهمي در توليد آن دارد زيرا بر چگونگي تجزيه و تحليل اطلاعات و حتي پيش تر از آن بر نحوه انتخاب آن تاثير مي گذارند. در هر حال تمام فرم هاي طبيعي بلكه تمام پديده ها كه در جهان وجود دارند مي توانند به عواملي براي پرورش ايده اي برای یک استعاره در ذهن تبديل شوند. منابع ايده دهنده استعاره ها در همه جا در ميان اشياء روزمره زندگي ، در طبيعت خصوصاً در برنامه و سايت پروژه وجود دارند. اطلاعات راجع به محيط طبيعی پيش از شکل گیری شهر در آن منطقه نيز می توانند منابع استعاره باشند. اينگونه اطلاعات را می توان با تحليل پرچم گل ها ، مطالعه بقايای محوطه های زيستی ، اسناد و مدارک تاريخی ، تحليل وضعيت خاک و آب و مقايسه با محيط های مشابه خارج از شهر به دست آورد. نظم اثرات روانی و زيبايی شناختی در حين "حرکت" های انسانی به طور نامحسوس اثرات آهسته ولی پيوسته خود را بر ناظر می گذارند. نظم را مهمترين عنصر در ايجاد تعادل و موازنه بين نيرو های متفاوت جهان می دانند. ايجاد تعادل بصری در يک تصوير ، باعث ايجاد آرامش در ذهن انسان و مقبوليت آن از جهت دارا بودن ارزش های زيبايی شناسانه می باشد.بنابر اين هر نوع اغتشاش،مکان يابی نادرست ،تناسبات ناهمگن و شکل های نامرتبط می تواند به عنوان زشتی تلقی شود.اگر به عنوان مثال يک پياده روی يک شهر اروپايی را با يک پياده رو در کشور خودمان مقايسه کنيم مهمترين تمايز قطعاً در نوع و شکل مصالح و بافت ها نيست بلکه در انتظام اجزاء با هم و با کل است. از این رو قبل از هر معیار دیگری ، بايد دو خصوصيت مورد توجه باشد ، اول اينکه محيط يکپارچه و از نظم مشخصی تبعيت کند و دوم ايجاد تغييرات و تمايزات محيط را به هم پيوند دهد. باید توجه داشت که منظور تمام عوالی چون تناسب ، تقارن ، سلسله مراتب ، هندسه ، ریتم و ... ایجاد احساس نظم بین اجزاء یک ترکیب بصری است هرچند که ممکن است این نظم در نظر اول مشاهده نشوند ولی " نظم بصری" که ایجاد می کنند به تدریج احساس ، پذیرفته و درک می شود. از طرف دیگر همواره باید توجه داشت که ایجاد یک نظم غیر قابل انعطاف و سخت ، می توانند سبب یکنواختی و از دست رفتن کیفیت مکان شود. رنگ رنگ هم از ويژگی های بنيادی محيط و مشخص ترین صفت جدا کننده دو محیط است و همین طور در بار بصری مکان تاثیر به سزایی دارد. بافت و رنگ بر بار بصری ، مقیاس و کیفیت انعکاس نور اثر می گذارد و اگر طراحی بدون هماهنگی رنگها صورت گيرد ويژگی مکان از دست می رود ، بنابراین قبل از شروع طراحی بد نيست سوالاتی درباره زمينه طرح ، برای خود مطرح کنيم: رنگ فیزیکی ( نه رنگ روحی ) حاکم بر محیط چيست و کدام عوارض ( مانند سنگ ، خاک ، گياه ، ساختمان های سنتی و قديمی و ساير بناها) آن رنگ را بر خود دارند؟ کيفيت نور چگونه است؟ آيا هوا اغلب آلوده ، مرطوب ، صاف يا متغيير است؟ محيط موجود با اضافه کردن رنگ جدید در خطر می افتد يا بهبود مي يابد؟ همبستگی محیط از تعدادی اجزای اصلی تشکیل شده که وقتی در ترکیب با یکدیگر قرار می گیرند ، هرکدام دارای خصوصیات توصیفی کل محیط نیز می باشند. ساختار منظمی که در آن کل ، مهمتر از اجزای فردی است و توانايی ديدن و درک الگوی ذاتی محیط را به ما می دهد ، می تواند یک حس قوی از مکانیت را بوجود آورد ، در واقع وحدت و هماهنگی با این خصوصیت مترادفند. محیطی که دارای وحدت و تنوع است ، نسبت به حس مکان واکنش نشان داده ، آن را بر می انگیزد ، به عنوان الگویی کامل قابل درک بوده و موجب ایجاد لذت زیادی می شود. در عین حال مکانی با وحدت زیاد می تواند دارای برخی عناصر ناموزون نیز باشد. پيچيدگی چارلز جنكز در كتاب " معمارى پرش کیهانی " در ارتباط با پيچيدگى در طبيعت اعتقاد دارد که سازوكارهاى در حال ‏پيدايش به خاطر تأثير متقابل اجزاى آن‌ها، از حالت تعادل خارج شده و به مرز ميان نظم و آشفتگى مي‌‏رسند. اين همان نقطه ایست كه يك سامانه به صورت خلاقانه‌اي تأثير متقابل مي‌‏گذارد و از طريق واكنش و تحریک حسی بر مخاطب اثر می کند و باعث ایجاد پویایی در حس مکان می شود. مرموز بودن جنبه هايی از محیط که نمی توان در اولین نگاه آنها را درک کرد باعث ایجاد کیفیت مرموز بودن می شود ، لذت ما از این گونه مکان ها تا حدودی از کشف و پردازش نقشه های ذهنی ، وجود قابلیت ها و نشانه های قابل استفاده و تحریک حواس بدون نیاز به تلاش زیاد ایجادمی شود. فعالیت های تکراری در چنین مکان هایی سبب تداوم احساس خوشایندی می شود و این به دلیل وجود محیطی است که همیشه به تبعیت از فصول ، نور ، اقلیم ، مردم ، صداها ، بوها و ... در حال تغییر است. این محیط ها دارای روح مکان زیادی هستند. نتیجه گیری در طراحی هيچگاه فقط يک راه درست وجود ندارد ، طراحی را می توان از نقاط گوناگون آغاز کرد و مسيرهای مختلفی را طی کرد و به پاسخ مناسب رسید. طراحی محیط و منظری که دارای ویژگی مکانیت باشد ، به معنی ایجاد انبار گیج کننده ای از عناصر ناموزون و با ساختاری غیر قابل درک نیست بلکه هدف از آن ایجاد خوانایی و هماهنگی و در پی آن ایجاد حس مکان می باشد. عناصر اصلی تشکیل دهنده منظر ( مثل زمین، آب و خاک ) به تنهایی قادر به ایجاد حس قوی مکان نیستند ، بلکه عوامل دیگری در ایجاد و تقویت این حس موثرند که باعث ایجاد تصاویر زنده و تغییرات عمده احساسی در طول زمان بر روی مخاطب می شوند. امروزه طیف وسیعی از محیط و منظرهایمان ، آشفته و بی مکان و در ایجاد هماهنگی معنادار بین زمینه استفاده کننده ناتوان است. حس مکان محیط های ساخته شده معمولا با تصمیم های برنامه ریزی و طراحی در دوره های طولانی زمان شکل می گیرد . اگر بخواهیم این محیط ها قابل درک ، تحریک کننده ، پرمعنی و پاسخگو باشند ، باید نگرش طراحی خود راتغییر دهیم و در واقع علاوه بر هماهنگی با طبیعت بر مفاهیم و ویژگی هایی متمرکز شویم که تجربه انسانی را غنی تر و مکانیت را قوی تر می سازند. منابع و مآخذ فارسی: آنتونیادس ، آنتونی ، بوطیقای معماری ، ترجمه احمدرضا آی ، 1383 ، انتشارات سروش الکساندر ، کریستوفر ، معماری و راز جاودانگی ، ترجمه مهرداد قیومی بیدهندی ، 1381 ، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی بل ، سايمون ، منظر ، الگو ، ادراک و فرآيند ، ترجمه دکتر بهناز امين زاده ، 1382 ، انتشارات دانشگاه تهران ترنر ، تام ، شهر همچون چشم انداز ، ترجمه دکتر فرشاد نوريان ، 1376 ، شرکت پردازش و برنامه ريزی شهری جنکز ، چارلز ، معماری پرش کیهانی ، ترجمه وحید قبادیان ، 1387 ، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی تبریز چینگ ، فرانسیس ، معماری: فرم، فضا و نظم ، ترجمه زهره قراگوزلو ، 1380 ، انتشارات دانشگاه تهران ماتلاک ، جان ، آشنایی با طراحی محیط و منظر ، ترجمه معاونت آموزش و پژوهش سازمان پارک ها و فضای سبز تهران ، 1379 ، انتشارات سازمان پارک ها و فضای سبز تهران منابع و مآخذ انگلیسی : Norberg – Schulz , Chiristian , Genius loci: Towards a Phenomenology of architecture , 1980 , Rizzoli Publisher , New York Tschumi , Bernard , Questions of space , 1995 , Target Litho , London

فایل های دیگر این دسته