مقاله پيامبر از نظر انبياء (پيامبر در کلام بزرگان) 20 ص

مقاله پيامبر از نظر انبياء (پيامبر در کلام بزرگان) 20 ص (docx) 29 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 29 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

پيامبر در کلام بزرگان پيامبر در کلام امام خميني (ره) آن بزرگوار ولادت پيامبر (ص) را ولادت خيرات و برکات و کوبيدن ظلم و خاموش شدن بتکده‌ها و آتشکده‌ها مي‌شمارد. و گسترش توحيد و عدل در عالم را به واسطه پيامبر (ص) مي‌داند. امام درباره منزلت اجتماعي پيامبر (ص) مي‌فرمايد: ايشان از ميان مستضعفان برخاست و از طبقه سه، و از توده بود. ايشان شباني کرده بود، ولي به سبب ذاتي که داشت، خداوند او را انتخاب کرد. در نگاه امام راحل (ره) پيامبر (ص) عابدي مقيد به نماز، خيرخواه مردم، فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود: به قدري رياضت کشيد و قيام براي حق کرد که قدم‌هايش ورم کرد و از سوي خدا آيه (ماانزلنا عليک القرآن لتشقي) نازل گشت. جبرئيل کليد خزائن ارض را براي ايشان آورد، ولي آن حضرت تواضع کرد و فقر را فخر خود دانست. از بعضي از همسران رسول خدا نقل شده است: رسول الله (ص) با ما صحبت مي‌کرد و ما با او صحبت مي‌کرديم چون وقت نماز مي‌شد، گويي او ما را نمي‌شناخت و ما او را نمي‌شناختيم؛ زيرا به خدا اشتغال پيدا مي‌کرد. ايشان وقتي کفار را ملاحظه مي‌کرد مسلمان نمي‌شوند، غصه مي‌خورد. مي‌خواست همه به عالم نور برسند و مبعوث شده بود براي اين که هياهوهايي را که در دنيا براي رسيدن به قدرت هست، از بين ببرد و خداخواهي در مردم ايجاد کند. پيغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود. با آن که مقامش آن گونه بود، ولي خدمتگزار بود و خدمت مي‌‌کرد. پيغمبر اکرم، که شخص اول و بنيانگذار اسلام و هدايت مردم بود، آيا هيچ وقت سلطه جو بود؟ با همين اشخاصي که رفقايش بودند، همه با هم دور هم مي‌نشستند. سياه و سفيد مطرح نبود. از طريق عامه منقول است که پيغمبر خدا (ص) وقتي غضب مي‌فرمود اگر ايستاده بود، مي‌نشست؛ و اگر نشسته بود، به پشت مي‌خوابيد، غضبش ساکن مي‌شد. در صورتي که محارم الهي هتک مي‌شد، ياري مي‌جست و فقط براي خدا غضب مي‌نمود. اما شيوه امامان عليهم السلام و اولياي خدا و انبيا را حسن معاشرت و رفتار انساني و الهي مي‌داند و مي‌فرمايد: آنها خود را خدمتگزار مردم مي‌ديدند و کارهايي را که بايد انجام دهند، با حسن رفتار انجام مي‌دادند. پيامبر در کلام آنيه بسانت غيرممکن است کسي زندگي و شخصيت پيامبر بزرگ را مطالعه کند و او را تکريم نکند. کسي که يکي از بزرگترين پيامبران خداست... من هرچه زندگي پيامبر را بيشتر مطالعه مي‌کنم، احساس تمجيد و تکريم من نسبت به او شکل جديدتري مي‌گيرد و احساس جديدي از بزرگي اين استاد بزرگ عرب به من دست مي‌دهد. پيامبر در کلام پير سيمون لاپلاس گرچه ما به اديان آسماني عقيده نداريم ولي آيين حضرت محمد (ص) و تعاليم او دو نمونه اجتماعي براي زندگي بشريت است؛ بنابراين اعتراف مي‌کنيم که ظهور دين او و احکام خردمندانه‌اش بزرگ و با ارزش مي‌باشد و به همين جهت از پذيرش تعاليم حضرت محمد بي‌نياز نيستيم. پيامبر در کلام جواهر لعل نهرو مذهبي که پيامبر اسلام تبليغ مي‌‌کرد به واسطه سادگي و راستي و درستي آن و دارا بودن طعم دموکراسي و برابري، مورد استقبال توده‌هاي کشورهاي مجاور شد. پيامبر در کلام سر پرسي سايکس عقيده شخصي من اين است که {حضرت} محمد (ص) در ميام مشاهير عالم بزرگ‌ترين انساني است که با يک مرام عالي تمام هم خود را مصروف اين داشت که شرک و بت پرستي را از ريشه منهدم ساخته و به جاي آن افکار بلند اسلام را برقرار سازد و اين خدمت وافر و نماياني که از اين راه به نوع بشر نموده خدمتي است که من آن را ستايش نموده و سر تعظيم فرود مي‌آورم. پيامبر در کلام کارل مارکس محمد (ص) مردي بود که از ميان مردمي بت پرست با اراده آهنين برخاست و آنان را به يگانه پرستي دعوت کرد و در دلهاي ايشان جاوداني روح و روان را بکاشت. بنابراين او را نه تنها بايد در رديف مردان بزرگ و برجسته تاريخ شمرد بلکه سزاوار است که به پيامبري او اعتراف کنيم و از دل و جان بگوييم که او پيامبر خدا بوده است. پيامبر در کلام لورانسيا دالبري محمد صلي الله علي و آله، بزرگ و پيشواي حکومت اسلامي و همواره مراقب آسايش و آزادي ملت خود بوده و کساني را که مرتکب جنايت مي‌شدند، مجازات مي‌کرد. اين پيغمبر، دعوت به پرستش خداي يگانه و دين يگانگي را ترويج مي‌کرد و در دعوت به اين دين، لطف و مهرباني را حتي با دشمنان، مراعات مي‌کرد. در اين شخصيت، دو صفت از بهترين و عالي‌ترين صفات بشري وجود داشت و آن دو، عدل و رحمت مي‌باشند. پيامبر در کلام مهاتما گاندي حيات شخص پيامبر اسلام بنوبه خود نشانه و سر مشق بارزي براي رد فلسفه عنف و اجبار در امر مذهب مي‌باشد. پيامبر در کلام آلفونس دولامارتين اگر بزرگي هدف، کمي وسايل و عظمت نتيجه را براي يک نابغه بشري مقياس بگيريم در تاريخ نظيري مانند حضرت محمد (ص) نمي‌توان يافت، وي در ثلث اراضي مسکوني امپراطوري‌ها، ارتش‌ها، قوانين، خاندان‌ها و توده‌هاي عظيم بشري را به حرکت درآورد، بيشتر و با عظمت‌تر از آن اين است که عقل‌ها، انديشه‌ها، عقيده‌ها و روان‌ها را به نهضت درآورد. هيچ فردي داوطلبانه يا از روي اجبار هدفي عالي‌تر از هدف پيامبر اسلام نداشته است زيرا دين اسلام موجب از بين بردن موهوم پرستي گرديده است، همان موهوم پرستي که بين خدا و مخلوقش به وجود آمده بود و همچنين باعث نزديک کردن انسان به خدا و توسعه عقيده معقول خداپرستي مي‌باشد و در ميان آن همه هرج و مرج و بي‌نظمي و اغتشاش بت پرستان و معتقدين به خدايان متعدد، اسلام تنها فکر منطقي مي‌باشد. هيچ پيامبري نتوانسته است مانند پيامبر اسلام انقلابي آنچنان مقدس و طولاني و پر اهميت در آن مدت خيلي کم به مرحله عمل درآورد زيرا هنوز دو قرن از آغاز کار پيامبر اسلام نگذشته بود که دين او نضج گرفت و اول بار در سه ناحيه عربستان و سپس در سايه کلمه توحيد سواحل رود سيحون و هند غربي دو مصر و حبشه و تمام آفريقاي شمالي و بيشتر جزاير مديترانه و قسمتي از خاک فرانسه و قسمت عمده سرزمين اسپانيا گسترش يافت. پيامبر در کلام ادوارد مونته محمد صلي‌الله عليه و آله پيغمبري بود که به همان معني که قدماي بني‌اسراييل مي‌گويند، او ازيک عقيده خالص ـ که هيچ بستگي با بت پرستي نداشت ـ دفاع کرد تمام سعي و کوشش اين مرد، براي نجات ملتش از يک دين بي‌معني و بي‌اعتبار بود او مي‌خواست آنها را از منجلاب فساد اخلاق، پستي عادات و فساد عقيده، نجات دهد، بنابراين، ممکن نيست در راستي اخلاق و شور خداپرستي که سراسر وجودش را فراگرفته بود، شک کرد. پيامبر در کلام بروکلمان قطعاً خود محمد صلي‌الله عليه و آله، نيز از قدرشناسي و ستايش قريش از اقدام او و احترامي که نسبت به او روا داشته‌اند، به خود باليده است و اين داوري او، از وقوع جنگ جلوگيري کرد و اين نشان مي‌دهد که خداوند او را براي کار بسيار بزرگي برگزيده است، به خصوص که مورخان معتقدند که محمد صلي‌الله علي و آله در اخلاق نيک، راستي گفتار، امانت، بخشش، نيکي منظر و فروتني در ميان قوم خود، ممتاز بود و در نزد مردم مکه، ملقب به امين شده بود و از فرط اطمينان و اعتمادي که به او داشتند، اموال خود را نزد او به امانت مي‌گذاشتند. محمد صلي‌الله علي و آله هرگز به استعمال مسکرات نپرداخت و در جشن‌ها و اعيادي که براي بت‌ها گرفته مي‌شد، حاضر نشد و از دسترنج خود زندگي مي‌کرد؛ زيرا از پدر، ارثي به او نرسيده بود و چون با خديجه آشنا شد، با اموال او تجارب مي‌نمود. پيامبر در کلام تولستوي لئوتولستوي (1910-1828) نويسنده مشهور روسي در کتاب خود به نام محمد {صلي الله عليه و آله و سلم} مي‌گويد: جاي هيچگونه شبهه و ترديد نيست که پيامبر اسلام از بزرگان مصلحين دنيا است، آن هم مصلحي که به جامعه بشريت خدمات شاياني کرده است و اين فخر و مباهات براي او بس است که يک ملت خون ريز و وحشي را از چنگال اهريمنان عادات زشت و شنيع برهانيد و راه ترقي را بر روي آنان باز کرد و حال آن که هر مرد عادي نمي‌تواند به چنين کار شگرفي اقدام کند و نتيجه بگيرد. بنابراين شخص شخيص پيامبر اسلام، سزاوار همه گونه احترام و اکرام مي‌باشد شرعيت پيامبر اسلام به علت توافق آن باعقل و حکمت در آينده عالم گير خواهد شد. پيامبر در کلام توماس کارلايل دشمنان اگر به نظر حقيقت بنگرند خواهند فهميد در نفس اين مرد بزرگ افکاري فوق طمع و دنيوي و جاه و سلطنت بوده است. پيامبر در کلام رينولد الين نيکلسون با ظهور {حضرت} محمد {صلي الله عليه و آله و سلم} پرده نفوذ ناپذير ظلمت آن عهد ناگهان کنار زده شد و مردم جزيره العرب، اساس محکم سنن تاريخي پيدا کردند. پيامبر در کلام سرفلکد عقل محمد صلي‌الله عليه و آله از عقول بزرگ و بي‌مانندي بود که زمانه کمتر آنها را به وجود مي‌آورد و با همان عقل بزرگ بود که محمد صلي الله عليه و آله از امور، اطلاع کامل داشت و با يک نظر سطحي، به کنه امور پي مي‌برد و تشخيص مي‌داد. در معاملات خصوصي، گذشت ،عدل و انصاف بي‌نظيري داشت و با دوست و آشنا، فقير و غني و ضعيف و قوي، با مساوات رفتار مي‌کرد. پيامبر در کلام گوستاولوبون اضافه بر آنچه گفته شد طبق گفته تاريخ نويسان عرب حضرت محمد (ص) بسيار خوددار و متفکر، کم حرف، احتياط کار، خوش قلب در رفتار و کردار خود بسيار مراقب ادب و پاکيزگي خويش بود تا پس از اين که به ثروت و اقتدار نيز رسيد هيچ‌گاه کارهاي خود را به ديگري واگذار نکرد. او مردي بود بردبار در برابر سختيها و دشواريها خوددار و متحمل، داراي همتي بلند و در برخوردها مهربان و خوشرو بود يکي از خدمت گذارانش نقل مي‌کند که هجده سال تمام خدمت او ارا انجام مي‌داد و در طول اين مدت هيچ‌گاه سخن تند يا کردار ملال آوري حتي براي تنبيه کردن من نيز از او نديدم، حضرت محمد (ص) جنگ جويي دلاور و ماهر در فنون جنگي بود اگر احساس خطري مي‌نمود فرار نمي‌کرد و بدون جهت نيز خود را به مهلکه نمي‌انداخت. پيامبر در کلام لوئي توماس کمتر خانواده‌اي در عربستان ديده مي‌شود که نام يکي از فرزندان خود را «محمد» نگذارد و اصولاً انتشار اين نام در عالم، بيشتر از انتشار نام پطرس و يوحناست. محمد صلي‌الله عليه و آله، پيغمبر عرب، اول کسي بود که وحدت ملي عرب را عملي کرد و آن قبايل را در زير يک پرچم گردآورد و هنگامي که ظهور نمود، نه تنها عربستان، بلکه جهان، محتاج به ظهورش بود. او با قوه و اعمال نفوذ، وحدت عرب را ايجاد نکرد؛ بلکه بر اثر کلام شيرين و اخلاق نيک خود، قلوب اين قوم را تسخير کرد تا آنان از روي ميل از او پيروي کرده، به گفته‌هايش ايمان آوردند. حقاً مي‌توان گفت که فرزند مکه صفايي داشت که در ساير پيغمبران يافت نمي‌شد. در او نيرويي بود که با آن، مياندل‌هاي متفرق، ايجاد اتئلاف مي‌کرد و به طوري آنها را متحد مي‌کرد که در پندار و احساس، در حکم يک دل بودند. پيامبر در کلام ليک يکي از تعالم بي‌مانندی که اين پيغمبر بزرگوار به مردم داد و خدمت قابل تقديري که به بشريت نمود، تحريم موادالکلي است که به واسطه آن، در مدت چهارده قرن، هزاران ميليون انسان را از اين سم کشنده، نجات داد و همين دستور، يکي از معجزات دين محمد صلي الله عليه و آله است؛ زيرا که ما به چشم خود ديديم که آمريکا براي تحريم الکل، چه کوشش‌هاي بيهوده‌اي نمود و نتيجه نگرفت؛ اما محمد صلي الله عليه و آله، با آن نفوذ معنوي و قوه ادبي، توانست پيروان خود را از نوشيدن اين مايع مهلک باز دارد. پيامبر در کلام مستر هوبرت ويل محمد، ششصد سال پس از مسيح ظهور کرد و با نيروي خدايي که داشت توانست تمام اوهام را برطرف سازد و بت پرستي را براندازد و چون مردي درست کردار، راست‌گو و بي‌آلايش بود، مردم به او لقب امين داده بودند. لهجه صادق و عزم استواري داشت و با همين مزايا، توانست گمراهان را به راه راست هدايت کند. پيامبر در کلام مسترجون دي فينرات انگليسي محمد از بزرگترين خيرخواهان بشر است و ظهور او، نشانه يکي از عالي‌ترين عقول مي‌باشد. اگر آسيا بخواهد به فرزندان خود افتخار کند، سزاوار است که به اين رادمرد بزرگ و بي‌مانند، افتخار نمايند؛ البته يکي از ظلم‌هاي بزرگ است، اگر بخواهيم حق اين مرد بزرگ را ادا نکنيم؛ زيرا اين همان شخصي است که در هنگام ظهورش، عرب در درجه‌اي از انحطاط و توحش بوده که بر ما مخفي نيست و باز مي‌بينيم که پس از بعثت او، بر اثر انواري که ديانت اسلام در کساني که آن را با ميل پذيرفتند، افروخت، چگونه اوضاع آن سامان، منقلب و دگرگون شد؛ به همين جهت است که شک در بعثت محمد صلي الله عليه و آله را شک در قدرت خداوندي که شامل تمام جهان و جهانيان است، بايد دانست. پيامبر در کلام مسيو بارتلمي سن هيليارد محمد صلي الله علي و آله در دوره خود، باهوش‌ترين عرب و پرهيزگارترين و متدين‌ترين آنان، پر حوصله و بردبارتر از همه و نسبت به دشمنان از همه مهربان‌تر و خوش‌رفتارتر بود و بر پايه آن، امپراتوري عظيم و بي‌مانند اسلامي را برپا کرد که ناشي از تفوق اين پيغمبر، بر رجال آن عصر بود و بس؛ اما ديني که او آورد و مردم را به آن دعوت نمود، يک خير و برکت بزرگ بود و از اين رو، عموم ملل به او گرويدند و از آن بهره‌مند شدند. پيامبر در کلام هانري ماسه اگر درباره پيغمبر اسلام يک بحث اجمالي نماييم، شخصيتي که همواره متفکر و در انديشه است، با نفسي که باطنش مملو از غم و اندوه باشد، در برابر ما مجسم مي‌شود؛ اما مدارکي که از او در دست است، شخصي را در برابر ما مي‌آورد که معتقد به خداي يگانه و زندگاني اخروي است و از صفات برجسته‌اش، مهرباني بي‌شائبه، عزم، اراده و اعتقاد است؛ علاوه بر اين، مردي است حاکم، اداره کننده، سياسي، جنگي و با وجود اين، قاهر و آشوب طلب نبوده، برعکس، هميشه طالب صلح و آرامش بوده است. پيامبر در کلام هيوستن اسميت پيامبر در دنياي اسلام، بستر ظهور و تجلي وجود مطلق در زندگي بشر است. پيامبر الگويي الهي و آسماني است که عقل و اراده مسلمانان را متوجه خود مي‌سازد. مسلمانان پيامبر را دوست مي‌دارند و مي‌کوشند از او در کوچکترين جزييات زندگي روزمره پيروي کنند. در خصوص عقل هم بايد گفت که پيامبر نمايانگر لوگوس (يا عقل) متعالي است. هنگامي که مسيح مي‌گويد: هيچ انساني به نزد پدر (خداوند) راه نمي‌يابد جز به واسطه من اين نيز لوگوس است که سخن مي‌گويد. در نزد مسيحيان اين کلمه کلي تقريباً برابر با عيساي ناصري است. براي مسلمانان اين کلمه کلي و وحياني عبارت از قرآن است که به واسطه پيامبر اسلام ابلاغ شده است. محمد وجود مطلق و خود وحي نيست اما وجود مطلق حقاً و به و طور متمايز خودش را از طريق او متجلي مي‌سازد. پيامبر در کلام ولتر سال 1763 ميلادي در تاريخ افکار ولتر نقطه عطفي بود. در اين سال بود که سرانجام تصوير جديدي از حضرت محمد (ص) و پيروانش در ذهن او ترسيم شد، قضاوت او نيز درباره شخص پيامبر اسلام (ص) که هميشه مورد عنادش بود تغيير کرد و آنگاه که حقييقت را بازيافت درباره آن حضرت گفت: محمد (ص) بي‌گمان مردي بسياري بزرگ بود و مردان بزرگي نيز در دامن فضل و کمال خود پرورش داد. قانون گذاري خردمند، جهانگشايي توانا، فرمانروايي دادگستر، پيامبري پرهيزگار بود و بزرگترين انقلاب‌هاي روي زمين را پديد آورد. ولتر در سال 1776 ميلادي به ياد نمايشنامه فناتيسم، نخستين اثر ضد اسلامي‌اش، آخرين سخن خود را بر زبان آورد که: «من در حق محمد (ص) بسيار بد کردم» و چون برداشت‌هاي اوليه او از اسلام تحت تاثير نوشته‌هاي مغرضانه مسيحيان بود از روي خشم مي‌گفت «همه کتاب‌هايي را که تاکنون مسيحيان درباره مسلمانان نوشته‌اند بايد بر آتش افکند.»

فایل های دیگر این دسته