مقاله اشنايي با امور گرافيك و امور چاپ - دفتر تبلیغاتی توفه 56 ص (docx) 56 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 56 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهرري
رشته هنرهاي تجسمي (گرافيك)
گزارش كارآموزي
اشنايي با امور گرافيك و امور چاپ
فهرست مطالب:
فصل اول:5
خلاصه كارآموزي:6
فصل دوم:7
تاريخچه دفتر گرافيكي نوفه:8
فصل سوم:9
مقدمه:10
فصل چهارم:12
هنر گرافيك:
تاريخچه هنر گرافيك 13
جايگاه امروز گرافيك در جهان19
علايم ارتباطي و نشانه ها در گرافيك محيطي20
فصل پنجم:27
نمادها:
تاريخچه نمادها 28
تاريخ علايم33
تاريخ طراحي لوگو37
تعريف آرم40
تعريف نشانه42
فصل ششم:45
چاپ 46
فصل هفتم:51
گزارش كارآموزي:52
منابع :56
فصل اول:
خلاصه كارآموزي
خلاصه كارآموزي:
بعد از پركردن مدارك و تحويل آن به دفتر ارتباط و صنعت، از تاريخ27/7/1387در دفتر گرافيكي نوفه كارآموزي خود را آغاز كردم.
با توجه به اينكه كارآموزي من 320 ساعت بود سه روز در هفته (روزهاي زوج)به دفتر ميرفتم.
در اين مدت در دفتر گرافيكي نوفه زير نظر سرپرست كارآموزي خود جناب آقاي محمدي به طراحي آرم پرداختم، كه گزارش دقيق و نمونه كار ها را در فصل ششم (گزارش كارآموزي )اورده ام.
كاراموزي من در تاريخ9/11/1387 به پايان رسيد.
فصل دوم: تاريخچه دفترتبليغاتي نوفه
تاريخچه دفترتبليغاتي نوفه:
دفتر تبليغاتي نوفه با مديرت جناب آقاي محمدي حدود 18 سال پيش تاسيس شد.
در اين دفتر تبليغاتي فعاليتهاي مربوط به گرافيك و حزه تبليغات انجام مي شود.
از جمله فعاليتهاي هنري و تبليغاتي كه تا كنون در اين شركت انجام شده است مي توان به:
جشنواره تجليل از كاركنان ساعي سازمان زندانهاي كشور-تيرماه 1387
جشن بازيگران سينماي ايران-دوره اول و دوم
همكاري با مركز فرهنگي و هنري فدك، و طراحي پوسترنمايشهاي:پنجره فولاد .اذان صبح. از خاك تا افلاك.خورشيد كاروان.
طراحي پوسترهاي بزرگداشت خسرو شكيابايي و ...
وديگرفعاليتهاي تبليغاتي و گرافيكي در زمينه هاي مختلف.
نوفه به معني فرياد و بانگ
فصل سوم:
مقدمه:
مقدمه اي بر مباني هنرهاي تجسمي(گرافيك):
مباني هنرهاي تجسمي را مي توان به قواعد درك زبان و ابداع در هنرهاي تجسمي و بصري تعبير كرد .به وسيله شناختن و تجربه كردن مباني هنرهاي تجسمي زبان آثار هنري كه با تجسم و با ارتباط بصري سروكار دارند بهتر فهميده مي شود و بهتر به كار گرفته مي شود . همان طور كه دانستن دستور زبان و قواعد ساختار صحيح جملات به درك بهتر از زبان نوشتاري و تفهيم بهتر مطالب كمك خواهد كرد دانستن قواعد زبان ارتباط بصري نيز به قدرت ابداع و ادراك در هنرتجسمي كمك مي كند.
عموما هنرهاي تجسمي به آن دسته از هنرها گفته مي شود كه قابليت تجسم و شكل پذيري دارند و مستقيما به وسيله حس بصري درك مي شوند هم از اين جهت به آنها هنرهاي بصري نيز گفتته مي شود . در گذشته هنرهاي تجسمي به طور خاص به نقاشي ، طراحي ، پيكره سازي، معماري ، گرافيك ، هنرهاي تزييني و برخي از آثار صنايع دستي گفته مي شد . اما پس از ابداع عكاسي و سينما به دليل رابطه ي مستقيم آنها باقوه بصري و ادراك آنها توسط قوه بينايي در مجموع به همه ي آنها هنرهاي بصري مي گويند.البته امروز به دليل وسعت نوآوري ها ، پيشرفت تكنولوژي و تنوع وسعت شيوه هاي گوناگون ارايه اثر ، مرزهاي سنتي رشته هاي متعدد هنر تجسمي دگرگون شده است تا جايي كه ديگر برخي از آنها از يكديگر قابل تفكيك به نظر نميرسند.
همه اثار هنرهاي تجسمي از عناصر بصري شكل يافته اند .اين عناصر در درون اثر روابط زنده و فعالي با يكديگر دارند و به هيچ وجه به عنوان عناصري مفرد و جدايي از هم تلقي نمي شود . به كارگيري عناصر بصري و كيفيت ارتباط ميان آنها بستگي به روش و تجربه هنرمند در انتقال پيام اثر دارد . به بيان ديگر اثر هنري حاصل تجارب هنر مند و شناخت ائ از مواد و ابزار كار هنري است . هنر مند به طور اجتناب ناپذيري درك زيبايي شناختي ، موقعيت اجتماعي ، كيفيات روانشناختي و در مجموع ارتباط خود را با جهان در اثرش منعكس مي كند.بنابر اين در يك اثر هنري اين جنبه ها از يكديگر قابل تفكيك نيستند و مجموع انها به منزله يك كل ، قالب و و محتواي اثر هنري را تشكيل مي دهد.در واقع هنگام بررسي يك اثر هنري تنها به تجربه و تحليل عناصر بصري و كيفيت ارتباط ميان آنها نبايد بسنده كرد . بلكه از نظر زيبايي شناختي درك يك اثر تجسمي و ايجاد ارتباطبا آن بستگي به شناخت و درك كليت آن اثر دارد.
عناصر بصري عمدتا عبارتد از :نقطه، خط ، سطح، حجم ، شكل ، بافت ، تيرگي ، روشني، كيفيات بصري نيز عبارتد ازروابطي كه در روند سازمان دادن يا نظم بخشيدن به عناصر بصري مطرح مي شوند .در اين روابط تعادل ، تناسب ، هماهنگي و ريتم از اهميت بسياري برخوردار هستند . زيرا به واسطه ي وجودآن هاست كه يك اثر هنري مي تواند از وحدت و يك پارچگي كه مهمترين اصل سامان بخشيدن به اثر است برخوردار شود.
روند سامان بخشيدن به يك اثر تجسمي را مي توان با واژه تركيب(composition) مشخص كرد . در بهترين تركيب بندي است كه وحدت اثر به عنوان يك كل داراي انسجام دروني تحقق مي يابد .
فصل چهارم:
هنر گرافيك
تاريخچه هنر گرافيك:
گرافيك از سري هنرهاي تجسمي است كه صد البته براي كساني كه آن را با نقاشي اشتباه ميگيرند (چون شايد براي شما هم اتفاق افتاده باشد كه وقتي به كسي ميگوييد رشته ام گرافيك است مي گويد پس چهره مرا نقاشي كن!!) بايد بگويـم گـرافيك در اصل ايده و تركيب بندي است كه اكثر اوقات بين نوشته و تـصوير اتفاق مي افتد و نقاشي بيشـتر تقليد طبيعت است كه ايده هاي گرافيست ها مي تواند بوسيله دسـت مثال يك نقاش اجرا شود كه خيلي از هنرمندان شـايد براي اجراي بهتر و شـايد به خاطر كسري وقت طراحي نهايي رابه شخص ديگري ميسپارند كه از نوع اول مي توان به بيلبوردهاي توي خيابان اشاره كرد و گروه دوم به آقاي مميز يكي از گرافيستهاي برتر ايران اشاره كرد و گاهي هم آن ايده توسط كامپيوتر و برنامه هاي پيشرفته اجرا مي گردد كه مطمئنا كار با دست از ارزش بالاتري بر خوردار است.
گرافيك در معناي لغت بمعني ترسيمي و نگارشي است.و در دو مفهوم قديم (سنتي) و جديد(نوين) متمايز ميگردد كه در مرز بين اين دو پديده چاپ قرار دارد .همانطور كه گفتم گرافيك به دو دسته قديم و جديد و بين اين دو چاپ، تقسيم ميشود. البته منظور از چاپ هم، چاپهاي دستي بوسيله قالب چوبي‚ لوح فلزي(گراور) و نيز چاپ سنگي (ليتوگرافي دستي ) است و هم چاپ نيمه ماشيني مثل سيلك اسكيرين‚ ليتوگرافي جديد و هم چاپ ماشيني نظير چاپ حروفي (لترپرس) وافست و غيره.عنوان قديم گرافيك يا گرافيك سنتي شامل خطاطي‚ نقاشي دو بعدي‚ كنده كاري مي باشد كه بيشترين نمود آن در آرايش كتابهاست كه محصول همكاري نقاش ‚ خوشنويس ‚ تذهيب كار و جلدساز است.
و اما گرافيك نوين علاوه بر كتاب آرايي در عرصه تبليغات تجاري ‚اعلانات ديواري (پوستر) و مطبوعاتي و نشان ها (مارك) وغيره مي باشد و حتي در سينما و تلويزيون هم كاربرد دارد. مثل عنوان بندي (تيتراژ) فيلم و تصاوير متحرك طراحي شده (انيميشن) .هنر گرافيك نوين با معماري و مسائل ارتباط محيطي نيز تداخل دارد، پس اين هنر علاوه بر خط ورنگ ‚به عناصر بصري ديگري چون حجم و نور وحتي حركت براي انتقال مفاهيم كمك ميگيرد.
هنر گرافيك به يكباره ساخته نشده است. اين شاخه هنر دنباله رو بقيه هنرها مثل خط و نقاشي و… به اينجا رسيده است، پس براي بررسي كردن اين هنر مجبوريم از اول تاريخ قدم به قدم جلو بياييم تا به اصل برسيم.
اميدوارم اين مباحث با اينكه خشك است اما سخت نباشد چون به هر جهت شيريني خاص خود را دارد، بعد از پايان تاريخچه اگر فرصتي باقي بود حتما به كارهاي اصلي گرافيك و ريزه كاراييهايش خواهيم رسيد.
هنر ابتدائي، هنري است كه توسط انسانهايي ايجاد شده كه هنوز با تمدن آشنا نشده اند.هنر ماقبل تاريخ: قديمي ترين تصوير سازي كشف شده در غارهاي جنوب فرانسه و شمال اسپانيا مي باشد (30 هزار سال پيش) كه شامل گاو ‚گوزن واسب و … است. شيوه آنها واقعي گرايانه بوده است و همراه با رشد كشاورزي و دامداري تصاوير عيني جاي خود را به تصاوير آرماني داد
هنر بدوي: شامل هنر سرخپوستان ‚اسكيموها وبرخي سياهپوستان ميباشد. هنر آنان معمولا با مسايل اعتقادي آنان گره خورده است. پيكر انسان در هنر آفريقايي تجريدي (آبستره) ميباشد آثار آنان در زئير و بوربا (ق 10 تا12 م) بدست آمده است و حكاكي روي صخره براي سرخپوستان اهميت فوق العاده داشته است، ولي با ورود اروپاييان به آمريكا اين هنر تحت تاثير قرار گرفت و حالا هنر آنان را به دو دوره پيش از تاريخ و تاريخي تقسيم مي كنند.از آثار دوره پيش از تاريخ ميتوان به نقاشي شني و از دوره تاريخي ميتوان صورتكها را نام برد با پيدايش تمدن در هفت هزار سال قبل از ميلاد در خاورميانه ( بين النهرين) هنر تغيير كرد، تمدنهاي بين النهرين سومر ،اكد، بابل و آشوريها بودند.
از سومريها مجسمه هاي تل اسمر و واركا باقي مانده كه داراي چشمهاي بزرگ هستند و هنر مند همه حالتها را كه ممكن است به مبهم شدن پيكرها بينجامد از كار خود دور مي كند. اكديان هم هنري مثل سومريها داشتند، ولي در زمان سلطنت بابليها پادشاهي به اسم حمورابي با نوشتن قوانين بر لوحي كه در نقش برجسته پشت آن از خداي خورشيد الهام گرفته يكي از مشهورترين پادشاه بين النهرين شد (فكر ميكنم راجع به او همه شما در كتاب راهنمايي خوانده باشيد) بعد از آنان آشوريان بودند كه هنرشان كنده كاري روي سنگ و نقش برجسته بوده است.
هنر صومر هم از هرم هايش پيداست كه چه قدمتي دارد. آنان معتقد به كا بودند، اعتقاد داشتند كا با انسان متولد ميشود ولي بعد از مرگ جسم به زندگي ادامه ميدهد و در كارهايشان دو گياه بومي «پاپيروس و لوتوس» زياد ديده ميشود، كه نشانه مصر عليا و مصر سفلي است.
هنر هند كه حوالي شمال رود سند در هزاره سوم پيش از ميلاد تشكيل شد در موهنجودارو تعدادي مهر سنگي به دست آمده كه با هنر بين النهرين پيوند دارد شيوا يكي از خدايان قديم هند بوده كه در اين آثار ديده ميشود (هميشه هنر در طي دوره هايي تحت تاثير مذهب بوده است) و بعد در هند دو آيين بودايي و برهمن بوجود آمد كه اولين نشانه سلطه بودا سر ستوني به شكل چهار شير و چرخ است كه امپراطوري به نام آشوركا دستور ساختش را داد، در تنديسهايي كه از بودا به دست آمده تا قبل از قرن 6 ق.م سمبوليك بوده ولي در پايان قرن نخست ميلادي در قندهار تصويري طبيعي بر جاي مانده است.بعد از اين به هنر يونان باستان مي رسيم چهارچوب هنري آنان طبيعت پردازي بوده است و تحت تاثير هنر مصر و بين النهرين بودند . براي اولين بار در ظروف آنها بود كه پيكر انسان مورد مطالعه قرار گرفت و چيزي كه در كارشان مشهود است، اين است كه آنها معتقد بودند كه قدرت ذهن انسان، او را از حيوانات برتر ميكند.
ميرسيم به هنر روم كه بسيار گسترده است البته قبل از آن بايد هنر اتروسكها را بررسي كنيم.هنر روم بسيار وسيع است و ديگر نياز به مقدمه ندارد، چون به حد كافي نوشته ام . لازم به ذكر است كه نوشته هاي زير با استفاده ازكتاب هنر در گذر زمان ( هلن گاردن ) و دايرة المعارف هنر (رويين پاكباز ) و شناخت هنر گرافيك 1 دانشگاه نوشته شده است.آغاز هنر سرزمين روم مردم ايتاليا ضمن آنكه در نخستين دوران حيات خويش از انوار تابان خورشيد يونان روشنايي ميگرفتند، خود نيز خصوصيات محكم و ريشه داري داشتند . هنر اتروسك (اتروپايي) و هنر رومي را مانند هر هنر ديگر بايد همچون آميزهاي از تاثيرات بر خاسته از منابع بيروني و عناصري از خود اين سرزمين در نظر گرفت هنر رومي وارث بلافصل تمام فرهنگهاي پيشين حوضه مديترانه ، از جهات بسيار تركيبي از هنرهاي روزگار باستان بود و اساساً با كل هنر يونان تفاوت داشت . به همين دليل در دوره بعد هنر روم نمادي از هنر روزگاران باستان به شمار ميرفت از لحاظ تكامل سياسي با تاريخ يونان در سده پنجم پيش از ميلاد كه با آغاز عصر پريكلس انجاميد در ايتاليا قرينه اي پيدا نكرد زيرا در اينجا كشاكشهاي پايان پذير و تلخ ميان قبايل ايتاليك از يك طرف و قبايل ايتاليك و اتروسكها از طرف ديگر ، فرهنگ اين سرزمين را از رشد باز داشت.اتروسكها منشا اتروسكها مانند منشا ميسي ها ، صدها سال يكي از اسرار ناشناخته جهان باستان به شمار ميرفت زبان اتروسكها با آنكه به خطي مشتق از يوناني نوشته ميشد و در كتيبه هايي كه تا كنون خوانده نشده اند آثاري از آنان ديده ميشود ، ارتباطي به خانواده زبان هاي هند و اروپايي ندارد. تاريخ دانان جهان باستان كه همانند تاريخ دانان جهان امروز شيفته حل اين معما شده بودند عموماً احساس ميكردند كه اتروسكها در آسياي صغير به ايتاليا كوچيده اند و مخصوصاً هرودوت (پدر تاريخ ) اعلام داشت كه اتروسكها از ليديا بر خاسته اند اين سنت همچنان دوام آورده است و چون فرهنگ اتروسك ها به عنوان فرهنگي متفاوت با فرهنگ ي ديگر ساكنان ايتاليا در حدود هفتصد سال پيش از ميلاد به ظهور رسيد .از صدها سال پيش تا كنون تاريخ ورود ايشان به سرزمين ايتاليا را سده هفتم پيش از ميلاد دانسته اند اما اينگونه اظهار نظر ،بسيار ساده انديشانه است توضيح كافي آنكه درباره پيوندهاي علني بين فرهنگ اتروسك و فرهنگهاي كهنتر ايتاليا در آن وجود ندارد. برخي از دانشمندان امروزي معتقدند اتروسكها اعقاب بلافصل مردمي بسيار كهنتر از هند و اروپاييان هستند كه از شمال به ايتاليا سرازير شده بودند ولي اين نظريه نيز به نوبه خود نميتواند علت پيدايش برخي از عناصر فرهنگ اتروسكها مخصوصاً مراسم پيچيده و با شكوه تدفين ايشان كه ظاهرا ًبا رسوم شرقي پيوند دارد روشن سازد . در نظريه تلفيقي ديگري گفته ميشود كه هردوت در آثارش به تاريخ خاصي اشاره نمي كند و مهاجرت عظيم ملتهاي حوضه مديترانه ميتواند مربوط به دوره جابجايي و مهاجرت عظيم ملتهاي حوضه مديترانه باشد كه در حدود 1200 پيش از ميلاد به وقوع پيوست و موجب زوال تمدن ميسني شد .در آن زمان ،مهاجراني كه از آسياي صغير مي آمدند مي توانستند در ايتاليا سكونت گزيده باشند. با مردم بومي اين سرزمين در هم آميخته و فرهنگ مرسوم به ويلانوونها را كه اسلاف بلافصل اتروسكها بودند، پديد آورده باشند. بنابراين اين تغييراتي كه در پيدايش فرهنگ اتروسكها به وقوع پيوست بايد ناشي از نفوذ هر چه بيشتر عناصر ـ شرقي و يوناني ـ دانست كه در اثر بسط و داد و ستد ميان ايتاليا و سرزمينهاي ديگربه اين كشور راه ميافتند . هنر اتروريايي ها ولي در كل هنر اترورياي (اتروسكها)نخستين بار در اواخر سده هشتم در شمال ايتاليا ظاهر شد و فرهنگ مزبور وسيعاً بر بخشهاي مركزي ايتاليا اثر گذاشت و تا سده دوم يا اول قبل از ميلاد نيز دوام داشت و هنر هايي كه در خود حل كرد سه عنصر جداگانه است :بومي كه نقوش چندان با اهميتي نداشت. شرقي كه پيوندي با خاور زمين دارد .يوناني كه توسط مهاجران تقويت شده مردم اتروريا در زمينه نقاشي،مجسمه سازي،فلز كاري و معماري است .مهمترين بخش هنر آنان شامل نوعي ديوارنگاري داخل مقابر است كه در آن زمان در يونان معمول نبود ميتوان تاثير يوناني را در طرح ،جزييات فني، موضوعات و تشابه سبك نقاشي بر جاي مانده از لحاظ زماني به دو گروه تقسيم كرد: آثار قديم تر موسوم به اركاييك كه متعلق به اوايل سده پنجم قبل از ميلاد هستند و آثاري كه موسوم به هلنيسي كه به دهه هاي پاياني سده چهارم تا سده اول مربوط ميشود در آنها مردگان به خوشگذراني توام با رقص و موسيقي مشغولند و يا در حال تماشاي نمايش پهلواني .اما در سده چهار و پس از آن خصلت واقعي گرايي و دنيوي نقاشي از بين ميرود و ارواح مردگان در دنياي مهيب و تاريك زير زميني و تهي از شادمانيها اين جهان تصوير ميشوند (صحنه هاي شكار و ماهيگيري در يكي از اتاقكهاي تدفين تـاركوينيا ـ كه در آن پيكره ها نسبت به منظره طبيعي اهمـيت ثـانوي دارند ـ از جمله استادانه ترين نــمـونه هاي آركـايـيك به شـمار مي آيند).
در سده سوم كيفيت طراحي و اجرا افت كرد، و ميل به تجسم جنبه هاي هولناك در صحنه هاي مربوط به جهان ديگر قوت گرفت. اتروسكها به تقليد از يونانيان بر روي ظروف سفالين نقاشي ميكردند آنان ابتدا به شيوه سياه نقوش و سپس از سده چهار به شيوه سرخنقوش در مي آوردند . و در مورد مقبره هاي اترورياييه ميتوان به مقبره پلنگان در تاركويني اشاره كرد اين اتاقك كوچك به شيوه رايج در سده پنجم نقش شده است : يك صحنه مهماني بر روي ديوار مقابل در ورودي با گروهي از رقصندگان و نوازندگان بر روي ديوارهاي كناري .اين تصويرهاي زنده نماي شگفت انگيز مخصوصاً همان فراواني و شادي حيات بخش را بيان ميكند كه هنرشان را همان زندگي اتروسكها از خود لبريز كرده است .به نظر ميرسد كه سه مرد جوان كه يكي شان حمايل نازك به روي سينه انداخته است و دوتاي ديگر رداي زيبا به تن دارند ،شتابان از ميان بيشه اي انبوه از درختهاي غار زيبا و كوچك عبور ميكنند در دستشان جام شرابي دارند و آندو نيز با دو ني لبك و چنگ مي نوازند و گويي رقصي دايره وار دارند در نقاشيهاي جهان باستان به ندرت ديده مي شود كه حركتي سر شار از روح زندگي اين چنين متقاعد كننده باشد و به سختي مي توان از ميان آثار آن زمان به اثري چنين مناسب بيان جواني، فصل بهار، موسيقي و رقص برخورد. اين اثر يك نقاشي ديواري روي لايه اي نازك بر ديواره تخته سنگي طبيعي يا اندود گچي ساخته شده از خاك كوه است . رنگهايش ـ سياه، آبي، قرمز، آبي سبز است . همچنان كه بيشترين بخش از تازگي خود را حفظ كرده، اسم و يك هماهنگي ساده و گرم با زمينه زرد كرم خود به وجود آورده است. اتروسكهاي پسين از روحيه طبيعي پر نشاط دست برداشته و به فورياليستي آرام و متمايل به كلاسي سيسم ،مانند آنچه در پيكره زني از خانواده از اتاقك تدفيني مقبره اوروكوس(جهان ارواح) در شهر تاركويني (لوحه رنگي) ديده ميشود ،روي مي آورد.بيان پخته ومتفكرانه اين نقاشي پر شكوه با مضمون آرام عذاب مرده در جهان ارواح و در ميان ديو هاي مهيب دنياي زيرين تناسب دارد در اينجا از احساس خوش بيني پيشين اتروسكها كه در اثر نفوذ تدريجي اديان جهان وطن دنياي هلني رو به خلوص گذاشت اثري نيست زيرا اديان مزبور نه بر شادماني آدمي در جشنهاي مراسم تدفيني بلكه بر اندوهگيني سرنوشت وي تاكيد ميكردند. هنر روم باستان قدرت روم كه پس از اتروسكها بر ايتاليا حاكم و جانشين شد اقوام ستيزنده ايتاليا را مطيع حكومت و احد روم گردانيد و سر انجام ملتهاي اروپايي غربي ،مديترانه و فلور نزديك را زير پرچم امپراطوري روم گردانيد .روم انقلابي پديد آورد كه تا ابد در يادها خواهد ماند و امروزه نيز ملتهاي جهان آن را احساس مي كنند. از دجله و فرات گرفته تا مرزهاي اسكاتلند قلمرو دولت واحدي بود كه زير حاكميت مقتدر و كار آمدش مردماني متعلق به نژادهاي گوناگون و با اعتقاد است و سنتهاي مختلف به سر ميبرد كه برتونها، گلها، اسپانياييها، آلمانيها، آفريقاييها، مصريها، يونان، سوريان و عربها فقط چند تايي از آنها بودند . نبوغ يوناني با تابش هر چه بيشتر در عرصه هاي هنر قلم فلسفه تاريخ و عقل و تخيل ميدرخشد يادمانهاي روميان در عرصه هنر در سراسر دنيا تحت حكوميت روميان پراكنده شده اند . هنر رومي با آنكه در آغاز تحت تاثير هنر اتروسكها و هنر يوناني بوده، ويژگيها و صفات متمايز كننده خود را بدست آورد. روميان تقريباً از نخستين روزهاي اقتدارشان ، كاملاً از وجود تاثير هنر يمنان آگاه بودند.
جایگاه امروز گرافیک در جهان:
واژه گرافیک که در لغت به معنای نگارش و یا هنر نگارش آورده شده است امروزه به شکلی از هنرهای دیداری (بصری) گفته می شود که به بیان موضوعات از راه تصویر، خواه تصاویر چاپی، خواه جلوه های سینمایی یا تلویزیونی و غیره می پردازد. درجامعه صنعتی کنونی که رقابت تنگاتنگ شرکتهای بزرگ به نبردی بی پایان تبدیل گشته است. شکلی از هنر گرافیک مدرن متولد شده که شاید ورای تصور هنرمندان عصر رنسانس بوده.گرافیک کنونی به شاخه های مختلفی منشعب شده که نمی توانیم به همه آن بپردازیم و فقط فهرست وار به آنان اشاره می کنیم:
آثار گرافیکی که به چاپ منتهی می شوند:
این آثار مانند پوسترها، بروشورها، طراحی نشان (sign) و.. که در دل این محصولات تصویرسازی(illustration) صفحه آر ایی (Layout) و عکاسی به کمک یکدیگر آمده تابهترین اثر گرافیک آفریده شود.
آثاری که بصورت تصویر در سینما یا تلویزیون به نمایش در می آیند:این آثار با استفاده از پیشرفته ترین تجهیزات تصویر برداری ، جلوه های ویژه کامپیوتری و ... بصورت وله های تصویری یا تیزرهای تبلیغاتی به کمک آثار سینمایی آمده یا در قالب تبلیغات یک محصول در ذهن بیننده جای می گیرد. گرافیک در اینترنت:ورود این پهنه جهان گستر (world wide web) در مشاغل و زندگی عمومی مردم و همه گیر شدن آن نیاز زیبا سازی صفحات وب، هنر گرافیک را به کمک خواسته و طراحی صفحات وب و نیز تبلیغات در اینترنت ، جنبه دیگری از گرافیک را مطرح ساخته است.
علايم ارتباطي و نشانه ها در گرافيك محيطي:
کیفیت زندگی انسان به تأثیرات محیط زندگی او بستگی بسیار دارد . درحقیقت طبیعت محیط اطراف انسان ، طبیعت ذهن او را می سازد. جوامع انسانی به واسطه ی وجود ارتباطات توسعه پیدا می کنند و ارتباطات با پیچیده تر شدن زندگی افزایش می یابند. با شناخت علایم ارتباطی و نشانه ها اسرار این جهان پیچیده نیز شناخته می شود .
امروزه شهرها تبدیل به آثار هنری بزرگی شده اند که آفرینندگانی به بزرگی خود و به عدد جمعیتشان دارند که هدف نهایی آنان ، بوجود آوردن محیطی خلاق برای کسانی است که در آن زندگی می کنند .
انسان ها از دیربازهمیشه محیط زندگی خود را برای مأنوس کردن فضاها با روح خود تزئین می کرده اند. آثار به دست آمده از روزگاران دور نشان می دهد که هنرمندان آن دوران به واسطه موقعیت خاص زمان و مکان ، آثار کاربردی ـ تزئینی بسیاری را بوجود آورده اند ، همان چیزی که امروزه طراحان آن را تكميل كرده اند و به آن نام گرافیک محیطی داده شده است .
علایم ونشانه ها ، به عنوان یک وسیله ارتباط بصری جدید که در یک نگاه قابل فهم هستند ، همه جا حضور دارند : در ساختماني که در آن زندگی می کنیم ، درخیابان ها ، در محل کارمان ، اماکن عمومی و ... آن ها ، عناصری هستند با موجودیت فردی که توسط هر فرد قابل درک بوده و مفهومی را القا می کنند . آن ها شناسایی اماکن ، اطلاع یافتن و مسیریابی را در محیط برای ما ممکن می سازند وعلاوه بر آن یک نقش تزئینی را نيز ایفا می نمایند .
اطلاعات بصری که توسط طراح گرافیک به مردم داده می شود نه تنها مبتنی بر پژوهش های علمی است ، بلکه همچنین از لحاظ زیبایی شناسی نیز تأثیر گذاراست . این اطلاعات می توانند اطلاعات راهنمای شهری باشند یا صرفاً برای زیباسازی قسمت هایی از شهر به کار رود و یا در قالب تصاویر تبلیغاتی و تابلوهای دیواری ، اطلاعات فرهنگی ـ اجتماعی یا اقتصادی را به جامعه منتقل کنند . مسایل موجود در زندگی شهرنشینی ایجاب می کند که هنر گرافیک در نظم بخشیدن ، ایجاد تسهیلات و زیبا کردن فضاهای شهری سهیم گردد .
طراحی گرافیک محیطي سه کارکرد اصلی دارد :
1. کمک به استفاده کنندگان درطی فضا به وسیله شناسایی .
2. هدایت و مطلع نمودن برای بهبود محیط از لحاظ دیداری و بصری .
3. حمایت ازامنیت عمومی
مردم علاقه مند به علایم بصری هستند که شامل گرافیک ، نور، رنگ و دیگرعوامل معماری می باشند به طوریکه یک قابلیت را دنبال کند. ( نشان و گرافیک ، هویت را بوجود می آورند ، معماری را وارد زندگی می کنند ، ذهنیت افراد را تقویت می کنند ، برانگیزاننده رفتارهستند و به گرایش های افراد در لحظات حساس تصمیم گیری در یک فضا جهت می دهند . نشانه تأثیرگذار به زیبایی شناسی یک فضا کمک مي کند و سلسله ای از اطلاعات را برای رفع سردرگمی و تسهیل درک موقعیت در یک محیط فراهم می کند ، درعین حال به افراد این امکان را می دهد که حرکت کارآمدتری داخل یک مکان داشته باشند . طراحان ، محیط ها را درک می کنند و تشخیص می دهند که گرافیک و سیستم های نشانه گذاری برای مفید بودن ، باید جذاب بوده ، تکمیل كننده باشد و به صورت مشهودی با افراد ارتباط برقرار کند .
نشانه گذاری و نصب علایم به ظاهر ساده به نظر می رسد درحالیکه این کار یک موضوع طراحی پیچیده است که مستلزم مهارت های گوناگونی مي باشد .هنری است در محدوده اي نامشخص بین معماری و گرافیک ( اولین هدف آن انتقال اطلاعات ، به گونه ایست که بتوان به آسانی در جهت آن علایم عمل کرد. پیام ها می باید به درستی ارائه گردند و سریع و آسان درک شوند . دومین هدف نیز این است که این علایم با اطراف و محیط خود هماهنگی داشته باشند. عوامل خاصی در رسیدن به این اهداف وجود دارد . قابل رویت بودن و توالی علایم باعث می شود که افراد بهتر بتوانند متوجه شوند . درک نادرست از اطلاعات ، زمانی ایجاد می شود که طراحی و نمایش آن ها صحیح نباشد و یا زمانی که تعداد بسیاری از این علایم در کنار هم گذاشته شود ، بدون اینکه توجهی به تاثير قرار گرفتن با همدیگر صورت گرفته باشد . دراین حالت نتیجه نامطلوبی را دربرخواهد داشت . جنبه ارتباطی نشانه ها زمانی می تواند به درستی صورت گیرد که آن ها در هماهنگی کامل با محیط خود ، جذاب وآموزنده نیز باشند . شلوغی و درهم ریختگی و نمایش نادرست نشانه ها توجه مردم را جلب نخواهد کرد . مردم زمانی احساس راحتی می کنند که اطرافشان امن و آشنا باشد ، آن ها نیاز دارند بدانند کجا هستند و به کجا می روند . یک سیستم خوب نشانه گذاری تمام این نیازها رارفع کرده ، مردم را به سوی راهی درست و ثابت به سمت مقصدشان راهنمایی می کند .
کار نشانه گذاری محیط به چند مرحله تقسیم می شود :
1. برنامه ریزی برای مشخص کردن تقدم و تأخر .
2. طراحی اصلی به منظور مشخص کردن ترتیب و تظاهر علایم .3
3. نظارت و کنترل کیفیت بر راه اندازی و ساخت و اطمینان حاصل کردن ازاینکه مشخصات درست انتخابات شده اند .
اندازه عامل مهمی درطراحی سیستم علایم است . نمایش اندازه مناسب یک حس آرامش و اطمینان را در بینندگان ایجاد می کند . انسان ، اندازه فضا را بوسیله حواس و در مقیاس با اندازه خود درک می کند . خود شخص واحد اندازه گیری است و ظرفیت دید انسان معیاری برای شناخت تجهیزات است . مردم نیاز دارند که به اشیاء اطرافشان به نسبت اندازه ی خودشان مرتبط شوند. علایم نباید خیلی بزرگ و نه خیلی کوچک باشند که بتوانند توجه جلب کنند . رنگ ، قبل از بافت ، فرم و مواد مصرفی دریافت می شود و به همین دلیل تاثيرش بیشتراست .
ولی در این میان آنچه ضروری است حرکت منسجم تمام عناصر یک طرح به سوی هماهنگی با محیط است . به کارگیری بجا از رنگ ، ترکیب و فرم در فضا می تواند احساس لذت و شادکامی را در محیط دو چندان کند . رنگ باید جزئی از کل فرض شود . همچنین عامل دیگر در گزینش رنگ ، کاربرد محصول است . رنگ نباید فقط برای دوره ای کوتاه دیده شود . تشخیص یک رنگ درمحیط به عواملی از جمله زمان دیدن ، رنگ زمینه ، رنگ های ثابت موجود و منابع نور طبیعی و مصنوعی بستگی دارد . در کنار رنگ عناصر ، خود فضا نیز قابلیت بالایی برای ترکیب های رنگی دارد . برای چیدمان های جسورانه و پویا ، محیط های روشن بهترین هستند و رنگ های اصلی وغنی در چنین فضاهای درخشان بیشتر رایج هستند . برای محل هایی که کارهای فیزیکی درآن ها انجام می شود ، رنگ های عمیق وملایم ، انتخاب بهینه می باشند و رنگ هایی با رنگ مایه کم برای محیط های فعال و پر جنب و جوش مناسب ترند .رنگ های قویتر به منظور تأ کید و برانگیختن به کار می روند . توجه به شرایط اقلیمی ـ منطقه ای مورد نظر برای طراحی و درک رنگ غالب در محیط در گزینش رنگ بسیار مؤثر است.
جنس ماده ، همراه با رنگ به عنوان مکمل وسیله قدرتمندی است . مجموعه ای از این عوامل ، یعنی شکل ، جنس ماده ، رنگ ، جهت و نور موجب می شوند ما علایم محیط خود را به سهولت درک کنیم .
نوشته و حروف نیز درعلایم از اهمیت ویژه ای برخوردارند .( تنوع و شکل باید حداقل باشد و با شخصیت محیط و کاربرد مورد نظر متناسب باشد . به عنوان مثال در داخل و اطراف محوطه فرودگاه که مهم ترین عملکرد آن ارتباط سریع است نوشته های راهنمایی و رانندگی باید حروف ساده و راحت خوان داشته باشند . محیط های طبیعی و تاریخی با شکل کلاسیک تر و سنتی تر حروف سر و کار دارند . شکل و اندازه یک تابلو وعلامت ، با اندازه حروف و موقعیت آن تعیین می گردد. هنگام طراحی متن برای علایم و تابلوها ، ملاحظات زیر ازاهمیت زیادی برخوردارند:
فضای حروف ، فضای میان خطوط ، موقعیت نمادها والگوهای تزئینی ، حاشیه ، قرارگیری موضوع در مرکز یا کناره و استفاده از حروف بزرگ یا کوچک براي حروف لاتین . علایم و تابلوها از مواد و مصالح متنوعی ساخته می شوند: ورق آهن ، برنز ، آلومینیم ، چوب ، سنگ ، بتن ، آکریلیک یا فایبرگلاس . در برخی ازموارد انتخاب ماده مناسب و هماهنگ با کاربری و مفهوم علامت ، زیبایی خاص به طرح می بخشد .
تاریخچه نشانه ها نیز از ارزش مطالعه تحقیقی ـ علمی بالایی برخوردار است . گسترش تاریخی انواع نشانه ها به طور خاصی مورد بررسی قرار گرفته اند . با پیدایش نیاز به اطلاعات ارتباطی ، نشانه ها بوجود آمده و گسترش یافته اند . نصب نشانه ها از قدیمی ترین روش های تبلیغاتی هستند که در بازرگانی و نشانه های صنفی به کار می رفتند .
به محض افزایش نیاز به ارتباط با جمعیت گسترده ای از افراد ، نشانه های واضح ، مؤثر واغلب زیبا بوجود آمد و هنگامی که راه های ارتباطی و حمل و نقل پیچیده تر شد ، کاربرد نشانه ها برای اهداف جهت دار ، روز به روز افزایش یافت . در حال حاضر نشانه ها از اجزاء سازنده و اساسی محیط می باشند که به منظور استفاده مفید و مؤثرهمه امکانات مربوط به حمل و نقل و بهبود تجارت و کار و انتقال عقاید و معلومات ضروری هستند .
در نگاهی گذرا ، نشانه ها به شش طبقه عمده کوچکتر تقسیم می شوند ، هرچند که طبقه بندی نشانه ها طبق یک شیوه مشخص طبقه بندی غیر ممکن است و بخشی از جذابیت آن ها این است که در بخش های زیادی به کارمی روند .
1. جهت یابی : نشانه هایی که محل و موقعیت را در محیط مشخص می نمایانند . چنین نشانه هایی شامل نقشه ها ، صحنه ها و طرح هایی در مدخل و نقاط مورد نظر، نکات مرجع معماری و مرز نماها می باشند .
2. اطلاعات : بیشترین نشانه گذاری ممکن است به طور قانونی به عنوان نشانه گذاری اطلاعاتی توصیف شوند . نشانه های اطلاعاتی درهمه جای محیط وجود دارند و ممکن است مربوط به ساعات شروع کار، کالاها و وقایع احتمالی و... باشد. نشانه های راهنمای اطلاعات وسیله ای برای فهرست بندی مقادیر زیادی اطلاعات هستند . آن ها در شرایط و موقعیت های متفاوتی همچون رستوران ها ، بخش های پذیرش ، مراکز خرید و ... به کار می روند . اگر آن ها جامع باشند و در مکان مناسبی قرار بگیرند ، مانند مدخل های اصلی و نقاط تصمیم گیری ، موجب خواهند شد که سردرگمی و پرسش از کارکنان و مراجعین کاهش یابد .
3. راهنما : این نشانه ها لوازم آشکار جهت یابی هستند ، آن ها معمولاً قسمتی از یک سیستم نشانه هستند که یا یک سیستم آزاد راه است و یا مجموعه ای از نشانه ها در قالب یک محیط کنترل شده مانند یک استادیوم ورزشی یا یک مجتمع اداری ، بیمارستان ها ، فرودگاه ها و...
4. قانونی : نشانه های قانونی که نشانگر قواعد و دستوراتي از قبیل موارد اجرایی و یا فعالیت های ممنوع شده می باشد ، توسط مالکان و یا مقامات د یگر و یا بر اساس قوانین محلی وضع می شوند و وجود آن ها برای امنیت و حفاظت مردم در برابر خطرات است .چنین نشانه هایی برای مولدهای شیمیایی خطرناک ، ماشین آلات ، ساختمان های عمومی و صورت های مختلف حمل و نقل ضروری می باشند وعبارتند از : اخطارهای حقوقی ، قوانین امنیتی ، دستگاه های کنترل ترافیک وعلامت گذاری ها و نشانه های خروج .
5. شناسایی : این نشانه ها اساساً لوازم طبقه بندی هستند که هدف را تصدیق و یا تشخیص یک موقعیت خاص را تثبیت می نمایند . معمولاً نیز برای تبلیغ یک کار یا فعالیت به کار می روند .شرکت های بزرگتر نشانه های هماهنگ وانبوه را به عنوان بخشی از برنامه شناسایی مشترک به کار می برند . نشانه های شناسایی داخلی در موقعیت بخش ها کمک کننده هستند . خواه در یک سوپر مارکت محلی باشند یا در یک موزه و ..
6.تزئینی : نشانه های تزئینی ظاهر یا تأثیرکلی یک محیط و يا عوامل منحصر به
فرد آن را شاخ و برگ داده و یا زیباتر می نمایند . چنین نشانه هایی برای پلاکاردها ، پرچم ها ، حصارها ، میزها و لوح ها ی یادبود به کار می روند.
قابل توجه ترین نشانه ها آن هایی هستند که شکل دهنده بخشي از هویت مشترک تجاری می باشند . منظور از هویت بصری برای بسیاری از شرکت ها قبل ازآنکه یک مسئله باشد ، یک حقیقت مورد قبول است . این موضوع به ایجاد یک ذهنیت عمومی که به آسانی قابل تشخیص باشد کمک کرده و برای بقا و رشد یک شرکت و سازمان در بازار رقابتی ضروری می نماید . و درآخراینکه نشانه ها نقش اساسی و فزاینده ای در تبلیغات و برنامه های هویت بصری بسیاری از مؤسسات و سازمان ها دارند وهمانطور که هویت بصری به نشانه ها مرتبط می شوند ، نشانه ها ممکن است شامل نام مشترک ، آرم یا نماد رنگ های تجاری ، نشانه های تایپی و ... باشند . نشانه ها جزئیات محیطی هستند و در درک ما ازمحیط های ساختگی و پیچیده زندگی مان ضروری و لازم می باشند . نشانه ها امروز به گونه ای خلاق و آگاهانه فرصتی را برای پیشرفت و زیبا سازي محیط فراهم می کنند و شاخصه های هوشمندانه ای از سیر تغییر و تحول در جامعه می باشند . اگر جامعه ای به امور جزئی موجود در خود اهمیت دهد ، حتماً به این موضوع هم اهمیت می دهد که روی یک ساختمان چیست و یا در کوچه و خیابان چه چیزهایی هستند و در نهایت به شهر و کشور اهمیت می دهد
فصل پنجم:
نمادها
تاريخچه نمادها:
در طول تاريخ از نماد، كه نوعي علامت واجد هويت بصري است، به عنوان ابزاري براي ايجاد ارتباط استفاده شده است. تصور بر اين است كه انسان پيش از تاريخ با خراش دادن و ايجاد نقش بر ديوار غارهاي آلتاميرا در اسپانيا و لاسكو در فرانسه تلاش داشته تا از اين طريق به ديگران علائم خطر يا آگاهي دهد و يا پيام هاي ديگري را انتقال دهد. باستان شناسان لوازم و ابزارهايي را از يونان باستان يافته اند كه بر آنها نقوش و علائم نماديني نقش بسته كه احتمالاً معرف خالق آنها بوده است.
بر تابوت هاي مصري نيز نقوش نماديني حكاكي شده است كه احتمالاً نشان از هنرمند خالق آن دارد. در جوامع قرون وسطايي بازرگانان و صنعتگران براي مشخص كردن كالاها يا محصولاتشان از علائم و نمادهاي خاصي استفاده مي كردند كه شناساگر آنها بود. چاپگران اخر سدة نوزدهم ميلادي نيز كه به مهارت ها و استادي خود فاخر بودند، بر روي تمامي چاپنقش هاي خود نمادهايي را به صورت حرف نشانه يا امضاء چاپ مي كردند كه معرف حرفه و صنعتگري آنان بود. در آغاز سدة بيستم نيز گاوچرانان آمريكايي براي مشخص كردن مالكيت دام هاي خود از علائم انحصاري استفاده مي كردند. در واقع آنها از نوعي زبان تصويري استفاده مي كردند كه سابقة آن به مصريان باستان مي رسد. طي دورة ركود اقتصادي در آمريكا، كارگران دوره گرد، يا در واقع پيشه وراني كه بيكار شده بودند، يك نظام ارتباطي تحليلي و كاربردي را ابداع كردند. آنها علائم و نشانه هايي بودند كه بر ديوار خانه و ساختمان ها رسم مي كردند و مثلاً گوياي خطراتي بود كه كارگران دوره گرد را تهديد مي كرد يعني درست شبيه به روشي كه انسان غار نشين از تصاوير خطي استفاده مي كرد. دو دايره و يك خط رابط بين آنها شناساگر باتوم و معرف اين هشدار بود كه پليس ناحهي خشن و متخاصم است. اين نشانه به ديگران هشدار مي داد كه هر چه زودتر محله را ترك كنيد. رسم چهار خط افقي بر خانه، به اين معنا بود ك اگر در شكستن چوب به مالك خانه كمك كنيد يك وعده غذا به عنوان دستمزد دريافت خواهد كرد. نقوش مخطط، علائم و نشانه هاي روي در و ديوارهاي شهر را مي توان همگي به عنوان تلاشي براي بيان احساسات، ايجاد ارتباط يا تلاشي جهت ابراز وجود دانست.
طراحي نشانة چهار چوب مشكل و بسيار ظريفي دارد و به ناچار طراحي بايد به هنگام طراحي، درك درست و كاملي از چگونگي راه حل مسائل و ريزه كاريهاي اجراي فني و رسامي داشته باشد و بتواند با تسلط از عهدة اداره و تركيب جزييات ميليمتري و حساس فرمهاي نقش برآيد و موفق به بيان تصويري موجود در محدودة تنگ و مختصر نشانه شود؛ و به صورت ساده اي، همة فكرها و مفاهيمش را بنماياند. از اين بابت است كه جا دارد در معرفي بهتر طراحي نشانه كوششهاي فراوان و گوناگوني بشود و نشانه هاي معاصر ايراني از ديدگاه مختلفي مورد مطالعه و پژوهش و نقد و بررسي قرار گيرد و كار در حد جمع آوري و معرفي نمونه هاي منتخب تمام نشود.
در طراحي نشانه به مانند هر كار هنرمندانة ديگر، كوچكترين تغيير در شكل و فرمها به دليل خلاصگي و محدوديت آنها، سبب ايجاد ويژگي ها، فضاها و روحيه هاي جديدي در نقش مي شود و تفاوت هاي متعدد اجراهاي قديم و جديد را بوجود مي آورد. توجه به چنين ظرايفي نه تنها باعث گسترش ارزشها و ابعاد كيفي موضوع مي شود. بلكه ظرايف فني و ريزه كاريهاي هنرمندانه را از محدودة اختصاصي حرفه بيرون آورده در سطح فرهنگ عمومي مطرح مي كند و باعث تعمق بيشتر عمومي مي گردد. سليقه ها را حساس تر مي كند، شناخت را تعالي مي بخشد و محدوديت ديدن مو را تا گستردگي پيچش مو بسط مي دهد و بالاخره رضايت داشتن يك طرح خوب را به عشقي به نقش بدل مي كند كه بياني تصويري، انديشه هاي زيبايي را در آن متبلور كرده است.
حقايق و وقايع بيشماري كه در ماوراء درك بشر قرار دارند او را واداشته تا براي ابراز انديشه ها و مفاهيمي كه بيان فهم و توصيف كلامي آنها مشكل بوده است نظامهايي از علائم گوناگون ابداع كند.
كارل گوستاويونگ مي گويد واژه يا تصويري زماني يك نماد است كه متضمن چيزي در ماوراء معناي آشكار و مستقيم خود باشد. نماد داراي جنبه اي وسيعتر و «ناخودآگاه» است كه هرگز نمي توان به طور دقيق آن را تعريف و يا به طور كامل آن را توصيف كرد ... ما ني اميدوار نيستيم ك بتوانيم آن را تعريف يا توصيف كنيم.
هنگامي كه ذهن به پويش نماد مي پردازد با انديشه هايي برخورد پيدا ميكند كه در ماوراء قابليتهاي منطقي – عقلائي آن قرار دارند. اندكي تامل و در خود فر رفتن ما را به اين نتيجه ميرساند كه بشر قادر به دريافت و درك كامل هيچ چيز نيست. او ميتواند ببيند (همانگونه كه بروند موناري مي گويد «افراد آنچه را مي بينند كه مي دانند» بشنود لمس كند و از طريق قواي لامسه و چشايي مي تواند براي او حاصل شوند وابسته به تعداد و كيفيت قواي احساسي اوست.
زندگي ما ناشي از برقرار كردن ارتباط مان است. ما ترجيح مي دهيم كه فاصله هاي بعيد زماني و مكاني را علاوه بر به كار گيري زبان گفتاري ازعلائم نوشتاري در تمام ابعاد آن برطرف سازيم و از اين طريق ايجاد ارتباط نمائيم. امروزه بيش از هر زماني ما از علائم در جايگزيني و پر محتوا كردن علائم محدود الفبائي (يعني حروف) استفاده مي كنيم. اين علائم نظير نشانه ها يا علائم تصويري موجود در ايستگاه هاي راه آهن فرودگاهها خيابانها و ساير مكانهاي عمومي ممكن است بر مبناي سنتي نوشتاري باشند يا نباشند. اين نمادها همه جا به چشم مي خورند: روي بسته قوطيهاي جعبه ها روي وسايل نقليه روي كاغذ در تابلوهاي مربوط به تظاهرات در بازيهاي عمومي بازارها نمايشگاهها و جشنواره ها.
از آنجا ك مدارك مستند دال بر اينند كه اين امر يعني استفاده از نمادها از سر آغاز پيدايش تمدن جريان داشته است بي مناسبت به نظر نمي رسد كه نگاهي كوتاه به تاريخچه چگونگي ارتباط افراد بشر با يكديگر بيفكني اطلاعات سودمندي درباره وجود نوعي زندگي و محيط بشر در اختيار ما مي گذارد. بنابراين علامت در عمل يك ارتباط است. از طريق علائم نمادين بود كه بشر توانست به نحوي ارادي با همنوعان خود ارتباط برقرار كند و در نتيجه بين آن زمان و مكان حاضر پلي ارتباط برقرار نمايد.
به مرور زمان بشر توانست نيازهاي خود را از طريق نمادهاي ساده يا تركيبي بيان كند. بشر امروزي بسيار بيش از بشر گذشته مجبور به استفاده از نشانه ها و نمادهاست. در حدود 4000 سال پيش در مصر و در حدود همين زمان در چين خط هيروگليف و خط انديشه نگار بر مبناي نمادهاي اوليه پيدايش يافتند و رفته رفته تكامل پيدا كردند. اين خطها تركيبي از واژه و نمادهاي ترسيمي است.
سومريها كه ابداع خط ميخي با قدمت تقريبا 4000 سال قبل از ميلاد به آنها منسوب است كار مريها و چينيها را دنبال كردند. برخي از نمادهاي هيروگليفي (مربوط به 1600 تا 1100 قبل از ميلاد) شديدا وابسته و مرتبط با نوع مصري آن است در مقابل هيروگليفهاي مربوط به دره رود سند كه متعلق به 3000 سال قبل از ميلاد و بسيار شبيه به خطوط انديشه نگار چيني مي باشند بايد در زمره تصوير نگاشته ها به شمار آيند تا در رديف خطوط واقعي پيدايش خطوط هيروگليف و انديشه نگار مي تواند به عنوان مبنائي براي پايان دوران پيش از تاريخ در نظر گرفته شود. حروف الفبا كه در فاصله 1700 تا 1500 قبل از ميلاد توسط فنيقي ها بنيان گذاري شد در حدود سال 1000 قبل از ميلاد در مناطق متعلق به سامي ها و در اطراف مديترانه گسترش يافت. يوناني ها در طي همين دوره الفباي فنيقي را اخذ كردند و با اضافه كردن حروف مصوت به آن و تغيير دادن شكل بعضي از حروف آن را كامل كردند. سپس تقريبا تمام اقوام از نظام و شكل الفباي فنيقي ها تبعيت كردند به طوري كه هر يك از آنها بر مبناي اين «ميراث فنيقي» نيازهاي الفبائي خويش را برآورده كردند. رد پاي اين ميراث را حتي در حروف و نشانه هاي الكترونيكي عصر حاضر و همچنين در نمادهاي منتسب به كوليان در رابطه با شكل و معنا مي توان جستجو كرد نمادهاي مذكور در رابطه با قلوه سنگهاي منقوش آزيلي هستند كه خود به حروف جادوئي شباهت دارند. در قرن هفتم قبل از ميلاد با پيدايش الفباي اتروسكي كه خود مبتني بر الفباي يوناني بود پلي ميان الفباي يوناني و لاتين برقرار گرديد اولين الفباي لاتين نفوذ سبك الفباي اتروسكي بر آنها را بخوبي نشان مي دهد. الفباي لاتين از زمان آغاز پيدايش خود تاكنون تغيير عمده اي نكرده اند در اين ميان الفباي گوتيك و الفباي روني استثنا هستند. كلمه «روني» به معناي رمز است و اين الفبا كه داراي سبكي مزين ميباشد ظاهرا از نمادها علائم اختصاري و برخي نشانه هاي رمزي ساخته شده است. هر يك از گروههاي انسان هاي اوليه زباني خاص خود داشتند كه در طي زمان به انحاء گوناگون راه تكامل را طي كردند. مثلا اقوام اينكا به منظور برقرار كردن ارتباط با يكديگر از ريسمان هاي رنگين كه به شيوه هاي گوناگون آنها را گره مي زدند استفاده مي كردند. تعداد گره هاي موجود در اين ريسمانها داراي معناي خاصي بود. اين ريسمانها كه در زبان بومي پروئي «كوئيپو» نام داشت توسط افراد خاصي كه به همين منظور تعليم ديده بودند گره زده مي شد و تنها همانها نيز بودند كه ميتوانستند معناي آنها را تعبير كنند. «چوب خط» كه عبارت بود از قطعه چوبي كه چند نقطه آن كنده شده بود نه تنها به عنوان اعلام جنگ توسط استراليائيها به كار مي رفت بلكه در تجارت نيز از آن استفاده ميكردند. هر يك از دو طرف معامله چوب خطي مشابه چوب خط طرف ديگر نزد خود نگاه ميداشت و اين امر در حكم رسيد خريد يا فروش كالاي مورد نظر بود. اين چوب خطها كه نمايان گر اشياء افراد حيوانات و ارقام بود از جمله داراي موارد استفاده هاي آماري نيز بود. تقريبا تمام زبانهاي مكتوب در اصل توسط گروهي ممتاز به كار مي رفت كه عبارت بودند از ساحران روحانيون كيميا گران پزشكان و منجمان و به سخن ديگر تمام كساني كه به نحوي داراي قدرت بودند. اين امر هم اكنون نيز برقرار است زيرا فيزيكدانان زيست شناسان برنامه ريزان كامپيوتر دانشمنداني كه در حوزه تلاقي سيبرنتيك و زيست شناسي كار مي كنند و همچنين ستاره شناسان از زبان تخصصي مربوط به رشته خويش استفاده مي كنند.
تاريخ علائم:
1-منابع غربي :
قدمت كار برد علامت هاي مشخصه در غرب بيش از ژاپن بوده و به دوران يونان باستان ميرسد. همانطور كه علائم كوزه گران بر روي اشياء حفاري شده در منطقه Corinth و نيز نشانه هاي نقش بسته بر اشياء مكشوفه در اهرام مصر قديم نشان ميدهند گمان ميرود كه سابقه تاريخي آنها به 4000 سال برسد. طي قرون چهارم و پنجم قبل از ميلاد تجارت در منطقه گسترش يافت و مراكز داد و ستد فراواني داير گرديد و كاربرد علائم مشخصه فزوني گرفت. علامتهاي چيني سازان در اين عصر معمولاً نام شخص سازنده بود كه در ميان نيم دايره اي قرار مي گرفت. ولي اين طرح جاي خود را به طرحي مربع شكل سپرد و طرحهايي از قبيل زنبورهاي عسل و سر شير متداول گشت. علائم سنگ تراشان كه بر ديوار هاي رم باستان و شهر بمبئي و در معماريهاي فلسطيني پيدا شده اند نيز مشهورند. نقوش هلال ماه چرخ برگ مو و تصاويري مانند آن رواج داشتند. با پيشرفتهاي فراواني كه بويژه بعد از قرن دوازدهم بوجود آمد از روي علائم باقيمانده اي كه امروزه بدست ما رسيده است به صراحت مي توان گفت مردم آن روزگار به معماران و مجسمه سازان بيش از سنگ تراشان توجه مي كرده اند. در قرن دوازدهم با توسعه جامعه اروپا به ويژه در اروپاي غربي بازرگاني پيشرفت نموده و بكارگيري علائم براي تشخيص بازرگان و توليد كنندگان از يكديگر رونق گرفت و تجار طراز اول نيز علامتهاي خاص خود را بكار مي بردند بطوريكه سرانجام علائم كالاهاي اقتصادي ضميمه مدارك تجاري گشته و بيشتر تجار عمده از علائم خودشان استفاده مي كردند. علائم و تصاوير خطي نيز معمول بود. علاوه بر تعميم حقوق مالكيت در حوادثي مانند غرق كشتي ها سرقت دريايي و بلاياي طبيعي علائم ظاهراً وسيله اي براي دلالت شهرت و شخصيت مالك به حساب مي آمدند. بعدها كه كشتيراني توسعه يافت و راههاي آبي از امنيت بيشتري برخوردار گشت علائم و نشانه هاي بازرگانان كاربردشان را از دست دادند. ولي خاطره علائم بازرگان قرون وسطي چون داغي كه بر گله ها زده ميشود به هيچ وجه از اذهان زدوده نخواهد شد. در نيمه آخر قرن چهاردهم با گسترش سيستم اتحاديهها بكار گيري علائم بوسيله توليد كنندگان روه به فزوني گذاشت. اگر چه ارائه مواد بكار رفته و اصول فني و خصوصيات ديگر به ندرت مطرح بود ولي اين علائم نمايانگر پذيرش مسئوليت توليد كننده محسوب مي گرديد كاربرد اجباري آنها به معني پاسداري و دفاع در قبال بي دقتي و توليد و فروش غير مجاز بود.
چون از آن پس بين تجارت و توليد تفاوت فاحشي بوجود آمد علائم به دو صورت بازرگاني و توليدي بكار مي رفتند. در سال 1363 ميلادي بنا بفرمان صادره از طرف ادوارد سوم پادشاه انگليس استادان و كارگران فلز كار ملزم به استفاده علائم اختصاصي خود گرديدند. با تشكيل اتحاديه هاي آبجوسازان چراغ سازان نساجان و ديگر صنوف علائم مختلف و متنوع صنفي ايجاد و مورد استفاده قرار گرفتند. تقريبا از نيمه قرن پانزدهم به بعد ناشرين كتب در اروپا دست به تزئين و خوشنويسي كتابها زدند و هر چند كتب قبلي فاقد نقش مهر ناشر و تاريخ بودند ولي نمونه اي متعلق به سال 1457 در دست است كه حاوي مهر ناشر و تاريخ نشريه مي باشد. از آن به بعد تمام كتب به نقش مهر ناشرين ممهور گرديده و ارزش و اعتبار علائم اتحاديه هاي ديگر از براي ناشرين به ارمغان آورد. در سالهاي اخير با توسعه اقتصادي بسيار از ملل اين علائم به وسيله عمده فروشان و خرده فروشان و همچنين بين توليد كنندگان و مصرف كنندگان كالا به حد گسترده اي مورد استفاده قرار گرفته اند.
2-منابع ژاپني:
منشاء و آغاز پيدايش علامت ها در ژاپن مبهم و مجهول مي باشد. ولي عقيده بر اين است كه نام فروشگاهها موسسات تجاري و صنعتي مهر و نشانه هاي چينيسازان و دريا نوردان و كارگاههاي توليد پرده با علامت ها و نشانه هاي خاص خانوادگي بستگي داشته اند. در تاريخ آغاز كاربرد علائم و نشانه هاي خانوادگي اختلاف وجود دارد. از روي يادداشتها و نوشته هاي موجود مي توان پي برد كه حدوداً در آغاز قرن هفدهم علائمي روي پرچمها بكار ميرفته اند ولي از چگونگي اشكال آنها اطلاعي در دست نيست. از نقاشي هاي روي طومارها ميتوان يافت كه در حدود سال 1180 خانواده هاي جنگجو «ميناموتو Minamoto» و «تاثير Tairal» هنگام جنگ و ستيز براي شناساندن و تشخيص خودشان پرچمهاي سرخ و سفيدي بكار مي بردند ولي از بكار بردن علائم خانوادگي چيزي بچشم نمي خورد.
«سامورائي Samurai» به استفاده از نشانه ها و علائم خانوادگي بر روي پرچمها و زمينه پرده ها پرداختند. در آن دوران لازم بود كه علائم اختصاصي خانواده ها به گونه اي نشان داده شوند كه بيننده كاملا قادر به تميز و تشخيص آنها باشد.
اعضاي خانواده هاي طبق اشراف با قرار دادن علائم خانوادگي خو بر روي البسه شخصي و ارابه هايي كه به وسيله گاو كشيده ميشدند اندكي بيشتر از سامورائي ها شروع به استفاده از علامت مخصوص خانوادگي خود نمودند و اين عمل به منظور زيبا ساختن و همچنين سهولت در تشخيص ارابه هايشان از يكديگر بود. از اواخر قرن دوازدهم تا دهه سوم قرن چهاردهم بكار گيري علائم خانوادگي بين تمام اقوام و طوايف ژاپن بسط و توسعه يافت. در دوره ارباب رعيتي از آغاز قرن هفدهم تا آخرين دهه قرن هجدهم امنيت و آرامش بر اين سرزمين حكفرما بود و لزوم چنداني در كاربرد علائم خانوادگي بر روي پرچمها و زمينه پرده ارابه و زين و برگ اسبها ديده نمي شد ولي بعد از اينكه اربابان ناچار شدند قسمتي از اوقاتشان را در پايتخت بگذرانند كاربرد اين علائم رو به افزايش نهاد و حدودا در اين زمان بود كه علامتهاي ويژه خانوادگي بشكل واحد مدوري درآمد كه تا به امروز هم ثابت مانده است. طي سالهاي نزديك به قرن هفدهم بكار گرفتن حدود 1800 علامت خانوادگي همگاني گشت. البته عموميت اين كار بمنظور نشان دادن تشخيص و بزرگ منشي نبوده بلكه فقط جنبه تزئيني داشته است. علائم چيني سازان كه در حدود سال 1400 ميلادي در سراسر ژاپن مورد استفاده قرار گرفت براي تشخيص كارهاي مختلف صنعت گراني بود كه چيني هاي خود را همزمان و با هم در يك كوره مي پختند كه در ضمن وسيله آساني براي تشخيص كارهايشان از يكديگر بشمار مي آمد. وجود مهرها در پشت ظروف چيني براي سازنده اش غرور و سرافرازي در پي داشت و براي خريداراني كه خواستار آثار صنعتگران معيني بودند باعث آسودگي خاطر ميگشت. مهرهاي كشتيراني طي اواسط دوران ارباب رعيتي تا قرن هجدهم كه عده علاقمندان به امور كشتيراني بسرعت رو بفزوني گذاشت بطور ناقصي مورد استفاده قرار گرفتند. اين نشانه ها كه بر روي پرچمها و بادبانهاي كشتيها نقش ميگرديد در شناسائي صاحب كشتي و محموله آن و همچنين كالاهاي كشتي غرق شده نقش موثري داشتند. در قرن دوازدهم هنگاميكه در ژاپن از كاربرد و استفاده علائم و نشانه هاي مخصوص بازرگانان و صنعتگران جلوگيري بعمل آمد پرده مغازه ها كه تا امروز براي ژاپني ها منظره اي آشنا دارد بعنوان جانشيني براي علائم خانوادگي ارائه گرديد و با افزايش فعاليتها و جمعيت شهرها و بهبود سريع اقتصاد علائم مغازه اي در دوران ارباب رعيتي عموميت يافت و همچنانكه امروز نيز مرسوم است اين علائم كه داراي ارزش عملي و سمبليكي بودند در جلوي در ورودي هر گونه موسسه و تجارتخانه اي آويخته مي شدند. استفاده از اين نوع علائم براي مغازه ها و كارگاهها رواج يافت و بعنوان يك علائم تجاري براي تبليغ بر روي كاغذ هاي بسته بندي چاپ ميشد.
از قرن دوازدهم به بعد بسياري از طرحها در اصل عبارت بود از علامت مخصوص خانوادگي يا تنها نام موسسه بود كه با پيشرفت زمان طرحهاي جديد و گوناگوني تهيه و مورد استفاده قرار گرفتند. در سال 1875 فن توليد كبريت از فرانسه وارد ژاپن شد و در كمتر از دو سال ژاپن شروع به صدرو كبريت به «شانگهاي» و شهرهاي ديگر نمود. از آنجا كه چاپ علائم تجاري بر روي برچسب قوطي هاي كبريت ضروري و اجباري بود طرحهاي بسياري خلق و ابداع گرديد. سپس تهيه مشروبات الكلي آغاز گشت و طرحهاي بيشتري براي استفاده روي برچسب آنها بوجود آمد. دولت ژاپن لزوم تدوين قانوني براي حمايت از آن علائم را مورد توجه قرار داد و در سال 1884 قانون علائم تجاري را تصويب نمود.
تاريخ طراحي لوگو :
تاريخچه لوگو و طراحي لوگو به يونان در زمان هاي باستان باز مي گردد. لغت لوگو يعني يك نام سمبل و با يك نشان تجاري كه براي تشخيص آسان، طراحي شده است. استفاده از لوگو نظير علائم تجاري، از زماني كه تجار و بازرگانان وجود داشته اند مرسوم بوده است.
آنها تا قرن سيزدهم، هم مي توانند پيگيري شوند و شامل علائم فراماسونري، طلاساي، كاغذسازان و نشان هاي نجابت مي شوند. چيزي كه چه در آن زمان و چه هم اكنون مورد نياز است خوانا بودن و تشخيص مناسب ارزشي كار يا فرد يا صنعت گري درست و يا چيزي كه او مي خواهد بفروشد. لوگو يا طراحي در مرحلة اول براي شناساندن يك شركت ضروري است. آنها به تصويري كه يك بعدي است و مربوط به يك مؤسسه است قوت مي بخشند. يك لوگوي حرفه اي براي هر كس كه تجارت يا محصولي رادارد يك الزام است در صورتي كه بخواهند از واسطه اي نظير اينترنت براي گسترش كارش استفاده كنند. امروزه گسترش عصر اطلاعات، تغييرات سريع مشابهي را در طراحي لوگو پديد آورده است. طبيعت عادي از حقيقت بسياري از فناوري هاي متنوع محصولات و خدماتي كه توسط بسياري از مشاغل ارائه مي شوند باعث روي آوردن به لوگوهاي عادي از حقايق شده است.
- دايره:
دايره در وهلة اول نقطه اي است كه گسترش يافته، سمبوليسم با تفسير نمادين آن در برگيرندة مفاهيم كمال، يكپارچگي و نبود هر نوع تمايز و تفكيك است. علاوه بر مفهوم كمال كه به طوري ضمني در دل نقطة ازلي وجود دارد، دايره نمادي از خلاقيت، يعني خلق جهان در مقابل خالق نيز هست. دو بر متحد المركز، نمايانگر طبقات و سلسله مراتب وجودند. حركت دايره اي كامل و تغيير ناپذير است، بدون آغاز، بدون انجام و لايتغير و به همين خاطر است كه دايره نمادي از زمان مي باشد. زماني كه به عنوان مجموعة زنجيره واري از لحظات كه به نحوي پي در پي، بدون تغيير و تشبيه يكديگر به دنبال هم تكرار مي شوند. تعريف شده است. علاوه بر اين، دايره كه نمادي از حركت پيوسته و مدور آسمان مي باشد. با الوهيت نيز در ارتباط است. در مرتبة بالاتري از تغيير آسمان نيز خود به نمادي بدل مي شود، نمادي از جهان معنوي، ناديدني و متعالي، با اين همه، دايره در معناي مستقيم تر نشان دهندة آسمان كيهاني است. به خصوص آن هنگام كه آسمان در تلاقي با زمين قرار مي گيرد و با آن هماهنگ مي شود.
دايره با حركت پوياي خود نمايانگر تغييرات زميني است. و نمادي از حركت است.
در متن هاي كهن آمده است كه خداوند همچون دايره اي است كه مركزش همه جا و محيطش هيچ كجاست.
دايره ساده ترين منحني و در واقع كثيرالاضلاعي است كه داراي بي نهايت ضلع مي باشد. قرار گرفتن حتي يك نقطه بر محيط آن نشانگر بريدگي در پيوستگي است، زيرا به معناي آغاز يا پاياني است كه زائل كنندة مفهوم ابديت مي باشد.
از سوي ديگر، حتي اگر زماني فرا رسد كه وسايل نقليه بتوانند بدون استفاده از چرخ عمل كنند باز هم حركت بدون وجود دايره امكان پذير نيست، زيرا در ان زمان نيز همچنان بلبرينگها و توربين هاي مدور هستند كه زايندة حركت خواهند بود. دايره بيش از هر شكل هندسي ديگر در هر آنچه با حركت و پويشي سروكار دارند حضور پيدا مي كند. استفاده از وجود دايره در اولين خط هاي ابداع شده توسط انسان و همچنين در اولين كوشش كودكان جهت ايجاد ارتباط با يكديگر، حتي قبل از اينكه علائم معمول ارتباطي را بياموزند مشاهده شده است.
مربع:
مربعي يكي از اشكال هندسي است كه بيش از هر شكل ديگر به عنوان جهاني ترين صورت در زبان نمادها به كارگرفته شده است. بر طبق نظر فيثاغورث مربع نمايندة وحدت گونه ها و نشان دهندة برابر يك چيز با خودش به نحوي نامتناهي است و نتيجتاً مي تواند نمادي از عدالت قانون تلقي شود كه همه را به يك چشم مي نگرد. از نظر افلاطون مربع نمايندة هماهنگي است ك عاليترين فضليت به شمار مي آيد؛ شناختي كامل كه شخص مي تواند از طريق آن به حقيقت مطلق دست يابد.
اين شكل پر از رمز و راز است و ثبات گراست. همراه با مستطيل كه خود زايندة آن است معماران، و هنرمندان زيادي از سراسر جهان را در طول تاريخ الهام بخشيده و آنان را به ابداع سطوح و ساختمان هاي سه بعدي واداشته است. مربع همراه با دايره، مثلث متساوي الاضلاع و صليب نشأت گرفته از خود مربع يكي از بنيادي ترين شكل هاي نمادين به شمار مي رود. مربع شكلي ايستا و ثبات گراست كه اضلاع و زواياي برابرش احساسي از سكون، استحكام، حصار، منزل، كمال و استقرار بر مي انگيزند. با اين همه هنگامي ك يكي از اضلاع يا زواياي اين شكل خمش پيدا مي كند، به نحوي شگفت انگيز شكلي ديگر حاصل خواهد كرد. واقعيت تنها به كمك مربع قابل بيان است.
مثلث:
مثلث متساوي الاضلاع بيانگر الوهيت، هماهنگي و تناسب است. اين نماد به عدد اشاره دارد و بدون ارتباط با ساير شكل هاي هندسي به طور كامل قابل فهم نيست. در واقع تمام اشكال را مي توان از طريق ترسيم خطوطي از مركز به زواياي آنها به مثلث هايي تقسيم كرد. مثلث تشكيل دهندة قاعده هرم است. همچنانكه هر زايشي با تقسيم صورت مي گيرد، بشر نيز قابل مقايسه با مثلث متساوي الاضلاع است كه به دو مثلث قائم الزوايه تقسيم شده باشد.
هر مثلث به عنصري خاص مربوط مي شود: مثلث متساوي الاضلاع با زمين، مثلث قائم الزاويه با آب، مثلث مختلف الاضلاع با هوا و مثلث متساوي الساقين با آتش، مثلث متساوي الساقين كه زاوية رأس آن 108 درجه باشد حاوي ارقام با معنايي است و هماهنگي خاص در خود دارد.
مثلث كه با خورشيد و گندم در رابطه است، نمادي از بارآوري مي باشد. مثلث با همين معنا اغلب توسط هنديان، يونانيان و روميان در قرنيزهاي تزئيني ساختمان ها به كار رفته است.
مثلث همچون چند وجهي هايي كه از خود مثلث متساوي الاضلاع تشكيل مي شود.
آرم، نماد، نشانه (علائم تجارى) :
حروف يا علامتى که براى نمايش يک فعاليت يا يک شيء طراحى شده باشد، نماد
است.نماد ممکن است تصويرى يا انتزاعى باشد و در زمينهٔ فرهنگي، اجتماعي، سياسى
يا تجارى بکار رود.نشانه يا آرم بيان مفهوم يا شکل چيزى است که در قالب شکلى
ديگر در ذهن متجلى میشود و آن را بايد روى کاغذ ثبت کرد و تماماً بيانگر چيزى
است.كه عينيت پيدا كرده است.طراحى نشانه، اصطلاحى براى هماهنگ سازى نيازهاى نشانهاي، مسيريابي،
آموزشى و اطلاع رسانى براى استفاده در محيطهاى شهري، ساختمانها و
مناسبتهاى مهمى چون نمايشگاهها است.در طراحى نشانه، ريتم، فرم، تکنيک و
قدرت اجرايى يکجا به نمايش در می آيد. علامت تجاري، نشانهآى به شکل يک
نماد يا حروف نشانه است که براى شناسايى يا وحدت بخشى به محصولات و
خدمات و ... استفاده میشود.
تعريف آرم:
آرم كلمه اي فرانسوي است كه ورودش به جامعه ما مربوط به چند دهه اخير است. نخستين طراحان آرم: فردريك تالبرگ سوئدي و موشخ شروري از ارمنيان مهاجر بودند. تعريف نشانه: نامي تصويري است كه ساده مختصر و موجز موضوع را تجسم مي كند. نشانه كاربرد و عملكرد معيني دارد كه حدود آن در جامعه ما مشخص نيست. نشانه هاي تصويري. نشانه هايي هستند كه به جاي تصوير صرفا در طراحي آنها از حروف و يا كلمه و جمله استفاده شده است و اين نشانه ها خود به خود در بخش تقسيم مي شوند.
آرم يا نشانه يكي از مهمترين موضوعات رشتة گرافيك مي باشد اصولاً طراحي يك نشانة موفق، بيانگر توانمندي فكري و اجرايي هنرمند مي باشد. چرا كه با كمترين عناصر بصري و ايجاد فرم منسجم و واحد، بايستي داراي بياني گويا، روان و ساده و زيبا باشد.
آرم معرف شخصيت و هويت يك مجموعه، شخص، شغل و يا هر گونه فعاليت مي باشد. به همين دليل بعضاً بايد داراي قابليتهاي بين المللي باشد.
يك نشانه تجاري خوب مي تواند به نمايش بهتر يك چيز و يا به پايه گذاري يك ارزش مورد نظر كمك كند. بسياري از مردم بطور غريزي به سوي نشانه اي كه با آن آشنايي دارند كشيده مي شوند و با انجام اين كار احساس امنيت مي كنند.
علائم و نشانه ها از بدو خلقت در اشكال مختلف تصويري همراه انسان بوده است.
تصاوير موجود در غارها، زمينه هاي پيدايش خط، نمادهاي رياضي در علوم و همچنين ساير زمينه هاي مختلف ريشه هاي ابتدايي پيدايش علائم مي باشد.
امروزه طراحي آرم يا نشانه از جمله وظايف هنرمند وطراحي گرافيك مي باشد. هر سازمان يا موسسه اي به هنگام شكل گيري، در صدد طراحي يك نشانه و آرم براي خود مي باشد. تا بدين وسيله بتواند هويت و شخصيت اجتماعي خود را به ديگران معرفي نمايد.
اصولاً آرم يا نشانه مشخصة اصلي هر سازماني بوده و حكم مهر و امضاء آن را دارد.
مردم نيز با شناخت لازم از هر محصول و يا خدماتي، به محض ديدن نشانة آن سازمان، اطمينان خودشان را از كالا بدست مي آورند. به همين دليل آرم، يك فرم و يا يك تصوير گذرا نيست. بلكه ممكن است ساليان متمادي و بلكه چندين دهه در خدمت يك سازمان قرار گيرد. بنابراين طراحي يك آرم بايستي با احتساب تمامي جنبه هاي مختلف و بررسي دقيق صورت پذيرد.
يك پوستر، بروشور و يا يك صفحه از روزنامه كه توسط هنرمند گرافيك صفحهآرايي شده است، يك زمان كوتاهي را بخود اختصاص داده و سپس، تصوير جديد جاي آن را مي گيرد. اما يك نشانه اغلب داراي تاريخ مشخص و معيني نيست.
آنچه مي توان در مورد آرم و خصوصيات آن متذكر شد اين است كه آرم بايستي داراي ويژگيهاي خاصي باشد تا بتواند به عنوان يك نشانة موفق طي ساليان سال دوام و بقا يابد. برخي از اين مشخصه ها به شرح زير هستند:
سادگي، زيبايي، انسجام، وحدت شكل، قابليت كارآيي در اشكال مختلف، عدم تشابه با علايم ديگر، دارا بودن روحية مجموعة آرم با موضوع، رنگي بودن، بسادگي در خاطره سپرده شدن، گويا بودن، داراي اجراي دقيق و صحيح بودن بدين ترتيب ملاحظه مي شود، آرم در عين سادگي، داراي ويژگيها و خصوصيات بسيار زيادي است كه بايستي به طور ظريف و دقيق عمگي اين مفاهيم در قالب يك تصوير بوجود آيد به همين دليل است كه برخي معتقدند آرم يكي از مشكل ترين موضوعات طراحي گرافيك است.
تعريف نشانه:
تصوير نام است. نامي تصويري است كه ساده،مختصر. مؤثر و موجز، موضوع را تجسم مي كند. نشانه كاربرد و عملكرد معيني دارد كه حدود آن در جامعه ما مشخص نيست.
انواع نشانه:
بطور كلي مي توان نشانه ها و علائم تصويري را به چند دسته تقسيم كرد.
1- پيكتوگراما يا تصاوير ساده:
اين نوع از نوشته ها، عمدتاً از عناصر پيرامون ما مي باشند، مثلاً تصاويري از اشياء مختلف، گياهان، حيوانات و انسان. اين نوع نشانه ها با برداشتي از نمادهاي طبيعي تهيه شده است كه به شكلي زيبا و در عين حال گويا، ساده شده اند. مثلاً فرم يك ميوه كه با چند خط ساده نمايش داده شده است.
پيكتوگرامها معمولاً براي بيان تصويري ساده و روان مورد استفاده قرار مي گيرند. اين مفاهيم مي تواند هشدار دهنده، راهنمايي كننده و يا اشكال ديگري باشد. به عبارت ديگر با استفاده از اين نمادهاي تصويري مي توانيم به ايجاد يك ارتباط تصويري دست يابيم.
عموماَ اين نوع از نشانه ها به منظور تسهيل در امر ارتباط در يك محيط بكار مي رود. مثل علايم و نشانه هاي موجود در فرودگاهها، ترمينالها، راه آهن، فروشگاه، بيمارستان، پارك، باغ وحش، مهد كودك و يا تصاوير برخي از تابلوهاي راهنمايي و رانندگي چون: محل عبور بچه ها، ورود كاميون ممنوع، محل ريزش كوه، جاده لغزنده است و ...
در اين نوع طراحي ممكن است نوع تصاوير استفاده شده با حذف چند بخش از عناصر اضافي يك فرم طبيعي پيدا نمايد و يا در مرحلة ديگر ممكن است علاوه بر حذف اين بخشها، در مجموعة تصوير نيز تغيير شكل صورت گيرد. بدين صورت كه مي توان پس از ساده كردن تصوير، آن را به شكل فرمهاي هندسي تبديل نمود مثل طراحي يك شكل در فرم دايره، مربع و ...
اما تمامي اين اصلاحات منوط به اين است كه در نهايت، شكل و نشانة بدست آمده از گويايي بسيار سهل و آساني برخوردار گردد. بطوريكه به محض ديدن نشانه، به راحتي به مفهوم آن دست يابد.
اين نشانه ها الزاماً يك تصوير نيستند، بلكه ممكن است با ساده كردن چند فرم و نهايتاً تركيب و انسجام آنان، به يك شكل مركب دست يافت. مثلاً براي بيان مفهوم «محل اشياء گمشده» مي توان بااستفاده از چند شئي و يك علامت سئوال اين كار را انجام داد.
از ديگر خصوصيات پيكتوگرامها اين است كه به دليل تعداد آنان در يك محيط، بايستي طراحي به گونه اي انجام گيرد كه در عين بيان مفاهيم مورد نياز يك محيط، در كل داراي يك پيوستگي و همگوني شكلي با يكديگر باشند، همانند طراحي يك مجموعه از حروف كه با وجود تنوع و تغيير شكل در هر يك از حروف، در مجموع تمامي آنها داراي يك شخصيت هماهنگ است. اين امر نيز مي تواند با در نظر گرفتن برخي از عوامل طراحي بوجود آيد. مثلاً كافيست تمامي آنها به يك صورت ساده شوند ويا شكل ارائه تصوير با استفاده از خطوط باشد. اين خطوط ممكن است به شكل شكسته و يا منحني بكار روند و يا بالعكس مي توان با سطوح تصاوير را نشان داد.
بنابراين با حفظ برخي از موارد در طراحي تمام اجزاء مي توانيم اين پيوستگي را حفظ نماييم.
پيكتوگرامها بدليل نياز به سادگي و گويايي خاص خود از پيچيدگي كمتري نسبت به آرم برخوردار هستند. در اين بخش نبايستي تصوير را با گنگي و يا پيچيدگي بيش از حد طراحي كرد. چرا ك عملاً كارآيي خود را از دست خواهد داد.
2- نشانه هاي تصويري:
در اين گونه از نشانه ها، همانطور كه از عنوان آن مشخص مي گردد، عامل و نمادهاي بكار رفته داراي قابليت تصويري مي باشند.
اصولاً بيشترين مفاهيم موجود داراي نمادي تصويري هستند. لذا مي توان از بدو طراحي آرم، اين امر را لحاظ نمود كه آيا بهتر است اين نشانه با عنصر تصويري طراحي گردد يا خير؟
در اين صورت بايد اهم عناوين موضوع پس از انتخاب نمادهاي تصويري معادل، با يكديگر تركيب شده و در مجموع به يك فرم واحد و زيبا برسند.
در طراحي اين نوع نشانه ها، ممكن است فرم تصويري داراي يك، دو يا چند تصويري باشد. كه در اين حالت توصيه مي گردد از كمترين و گوياترين نمادها استفاده شود چرا كه در طراحي نشانه ها سادگي هميشه يك اصل مي باشد. اين نمادها ممكن است به طور مستقيم يا غير مستقيم گوياي مفهوم مورد نظر باشد. به طور مثال در طراحي يك نشانه با موضوع فروشگاه پرندگان از تصاوير پرنده استفاده گردد كه در اين صورت به طور مستقيم باموضوع مرتبط مي باشد. در حالت ديگر ممكناست موضوع طراحي، آرم يك موسسه هواپيمايي باشد كه در اينجا نيز با استفاده از نماد پرنده آرم مورد نظر طراحي گردد.
در شكل دوم ملاحظه مي شود كه پرنده تنها به عنوان يك نماد سمبليك مورد استفاده بوده است و عملاً فرم هواپيما ويا ساير عوامل پرواز به صورت ديگري است. اين موضوع را در ادبيات و شعر نيز در قالب اشعار و تمثيل بكار مي برند
فصل ششم:
چاپ
ريشه لغوي چاپ:
واژه چاپ احتمالا از کلمه chappn (چاپنا) که کلمهای هندی است گرفته شده است. ولی عده ای معتقدند که از «چاو» مقولی گرفته شده است «چاو ، نام نوعی پول در عصر ایرانیان بوده است). از لغات دیگری که برای چاپ بکار رفته می توان به «طبع» و «باسعه» اشاره کرد.
تعریف چاپ :
چاپ به معنی اعم ، فن و صنعت تکثیر صورت نقوش دو بعدی «حروف ، ارقام ، خطوط و تصاویر) بوسیله انداختن اثر این نقوش بر روی کاغذ ، پارچه یا مواد دیگر و بالاخص چاپ مواد خواندنی بر روی کاغذ است.
در واقع چاپ کردن و پخش کردن (چاپخش) ، پخش عمده ای معنای قلمرو نظر را دربر می گرفت. اما دیگر چاپ مهمترین ابزار نشر نیست و جای خودش را به اشکال دیگری داده است.
تعریف نشر :
عمل چاپ و ارایه یک کتاب یا مدرکی دیگر به عموم که به آن انتشار تیر گویند.
نشر در واقع تلاتی گاه پدید آورندگان و خوانندگان است.
صنعت نشر کتاب به معنای تولید صنعتی کالایی فرهنگی به نام کتاب است. امروزه شیوههایی که در روند تولید کتاب و تکثیر آن به کار می رود، کاملا صنعتی است. از اینرو نشر کتاب ، صنعتی است در کنار صنایع دیگر و نه کمتر از آنها. صنعت نشر کتاب در حال گسترش است البته به شرطی که کتاب ، رسانه اطلاعاتی و ارتباطی کار آمدی باشد. به طور کلی انتشار کتاب ، اشاعه گسترده یکی از موثرترین و سهل ترین رسانههاست.
تاریخچه:
آغاز نشر را می توان زمانی دانست که اعضای خط از طبقه و گروه خاصی بیرون آمد و ابزار همدلی جامعه قرار گرفت. البته نظر به معنای واقعی بعد از اختراع چاپ بوجود آمد. به استناد مدارک موجود ، اختراع چاپ به قرن پنجم قبل از میلاد باز می گردد (زمان هخامنشیان). در این زمان برای امضای اسناد مهرهایی از چوب تهیه کرده و بکار میبردند که می توان آنرا ابتدایی ترین نوع چاپ دانست. عده ای ، ابدع چاپ را به چینیان نسبت می دهند، گویا چاپ در 2 قرن پیش از میلاد ، بصورت تجربی در تمدن چین کشف شده است. در دهه 1040م. کیمیاگری چینی به نام پی شنگ ظاهرا از گل و چسب قالبهایی درست کرده و پخته و با مالیدن آنها به مرکب به چاپ کتاب اقدام می نمود و به همین جهت ، وی را مبدع راه حل حروفچینی با حروف متحرک می دانند. البته عده ای دیگر ، معتقدند چاپ بوسیله یوهانس گوتنبرگ ، زرگر نابغه آلمانی در سال 1439م. اختراع شده است. وی برای چاپ اولین کتابش تحت عنوان «انجیل مقدس 42 سطری» (که به کتاب مقدس وی معروف بود) ، 5 سال زحمت کشید. گوتنبرگ ، اولین ماشین چاپی خود را «ماشین فشار پیچی یا چرخی» نام گذاشت که قادر بود 70 یا 100 برگ را در ساعت چاپ کند.
سیر تحولی و رشد
دگرگونی در چاپ و نشر ، پس از گوتنبرگ روندی کند داشت و تا سده هفدهم میلادی تغییر عمده ای در آن رخ نداد. در این قرن ، یوهان رینمان (Yohan Rynmann) است که در آوگسبورگ آلمان ، پس از آشنایی با چاپ به نشر کتاب روی آورد و حدود 200 کتاب منشتر ساخت. از سده هفدهم به بعد انقلاب صنعتی باعث و بانی پیشرفتهای عظیمی در متون چاپ شد. در سده هجدهم ، چاپ به رشد تدریجی خود ادامه داد و در این قرن ، آمریکا به عنوان کانونی تازه اما پرتوان وارد صحنه نشر جهان شد و تاثیر بسزایی در پیشرفت و نوآوریهای نشر داشت. در قرن نوزدهم ، تحولات چاپ و نشر کتاب به حدی سرعت و کیفیت چاپ را افزایش داد که این قرن را عصر جدید کتاب نامیدند. در قرن بیستم ، عواملی بر چاپ تاثیر گذاشتند که مهم ترین آنها به این شرح هستند:
سرمایه کافی ناشران
دانش فنی و مهارتهای تخصصی
علاقه و دلبستگی فرهنگی
آرمانها و اهداف
مناسبات خوب
مخاطره پذیری و عامل بسیار مهم دیگر در این سده ، رواج کامپیوتر و ظهور پدیده نشر رومیزی و همین طور انقلاب الکترونیک است.
کاربرد کامپیوتر ، چاپ را همانند فعالیتهای دیگر ، به خود وابسته کرده است. امکانات فراوان کامپیوتری برای چاپ و نشر کتاب به حدی است که تصور وابستگی نام چاپ به کامپیوتر پذیرفتنی تر است تا چاپ بدون کامپیوتر. امروزه فعالیتهای اساسی و عمده چاپ در یک جا جمع شده است و اصطلاح نشر رومیزی (desktop publishing) را بر آن نهادند.
روشهاي چاپ:
شیوههای چاپ در جهان از ابتدا تاکنون از چند شیوه اصلی خارج نیست. در بعضی منابع شیوههای چاپ را به 3 دسته اصلی تقسیم می کنند.
چاپ برجسته
چاپ مسطح
چاپ گرد
البته شیوههای دیگری نیز استفاده می شود که به آنها نیز می پردازیم.
چاپ اوزالید Diazotype :
برای ارائه نمونه قبل از چاپ به صاحب کار
چاپ باسمهای Block printing :
کشیدن تصاویر یا چاپ یک طرح روی کاغذ یا مواد دیگر با قالبهای چوبی یا فلزی.
چاپ سری Typography:بوسیله حروف سری و متحرک انجام می شود.
چاپ سنگی Lithography :
روشی که بر اساس دفع متقابل آب و چربی اختراع شده است و در آن برای چاپ از سنگ استفاده می شود.
چاپ فلزی Metallography :
اگر در روش چاپ سنگی به جای سنگ از فلز استفاده کنیم.
چاپ افست :
رایج ترین و کار آورترین و سریعترین شیوه چاپ در جهان است.
چاپ زیروگرافی Xerography :
این روش چاپ را چاپ فوری نام نهاده اند.
چاپ عکس Gacsimile :
بازسازی دقیق یک اثر خطی یا چاپی
چاپ استنسیلی :
چاپ از خلال پرده ای نازک و خلل پذیر.
وضعيت فعلي و آينده چاپ:
روزگاری ، رسانههایی از قبیل رادیو ، تلویزیون ، سینما و ... رقبای قدرتمندی برای چاپ و نشر کتاب به شمار می رفتند. ولی امروزه ناشران موفق به حفظ از طریق نوآوریها و امکانات ویژه ای بدست آمده است. چاپ و نشر کتاب همچنان جای خود را به عنوان مهم ترین رسانه ارتباطی ، روی هم رفته استوارتر از پیش حفظ کرده است. (رشد چاپی رسانهها در سراسر جهان را می توان دلیل بر این مدعا دانست). زیرا که با وجود تمام موانع و مشکلات و رقابت رسانههای دیگر ، همچنان به رشد خود ادامه داده و ره آوردهای فنی بسرعت به عرصه تولید و نشر کتاب راه می یابد. به هر حال چاپ و نشر دوره ای را سپری می کند که همه فنون تولید و نشر ، دستخوش دگرگونی هستند. شاید این دوره سرآغاز عصر جدید دیگری در تاریخ چاپ و نشر باشد.
فصل هفتم:
گزارش کارآموزي
گزارش كارآموزي :
پس از پركردن مدارك توسط آقاي محمدي از تاريخ 27/7/1387 در دفتر تبليغاتي و گرافيكي نوفه كار آموزي خود را آغاز كردم.
مو ضوع كارآموزي من آشنايي با گرافيك و امور چاپ بود و با توجه به اين موضوع كاراولي خود را در شركت آغاز كردم.
در ابتدا در شركت چند جلد كتاب مربوط به آرم و نشانه با عنوان علايم تجاري و نمادها (گرداوري شده توسط يلسابوروكوواياما) را به دقت ديدم و آرم هاي مختلف را مورد بررسي قرار دادم .
پس از بررسي آرم ها آقاي محمدي ساختار آووليه آرم و نشانه را برايم توضيح دادند ؛ كه آرم ها از سه شكل ساده و اوليه مربع ، مثلث و دايره تشكيل شده اند و كليه آرم هاي تصويري در اين سه شكل قرار مي گيرند و در ساختار اوليه آرم ها از سطوح استفاده مي شود .
با توجه به اين توضيحات آقاي محمدي موضوعات زير را انتخاب كردند .كه شروع به زدن اتود براي موضوعات بكنم.اين موضوعات شامل :كارگاه توليد ابزار الات ساختماني -كارگاه تولي مواد غذايي – كارگاه توليد پوشاك –شركت توليد دارو .
با توجه به اينكه روزهاي كارآموزي من روزهاي زوج مي باشد از روز دوشنبه 29/7/1387شروع به اتود زدن براي موضوعات ارائه شده جهت رسيدن به يك آرم تصويري سدم. با توجه توضيحات آقاي محمدي و مطالعه كتاب اتودهاي دستي اولي خود را طراحي كرده و در پايان هر روز به آقاي محمدي تحويل مي دادم . و ايشان اشكالات كار را گرفته تا آرم از لحاظ بصري به درجه بهتري برسانيم.
اين روند كاري دو هفته طول كشيد و من دو هفته روي اتود زدن و تصحيح آنها و مطالعه روي اشكالات اتودها زمان صرف كردم ؛ تا اتودها را به كمك آقاي محمدي به درجه كامل تري رساندم.
در تاريخ دوشنبه 13/8/1387 از بين آرم هاي طراحي شده كه به صورت دستي ارائه شده بود چند آرم را انتخاب شد و كنار گذاشته شد تا روي آرم هي ديگر كار شود.
در تاريخ دوشنبه 20/8/1387 بنا به گفته آقاي محمدي چند موضوع ديگر از طرف من انتخاب شد تا با توجه به مراحل طي شده در طراحي يك آرم تصويري چند آرم نيز براي اين موضوعات طراحي شود. اين موضوعات شامل :موسسه تولي گل و گياه – موسسه مشاور املاك – كه از اين تاريخ شروع به طراحي اتود خاي اوليه در اين زمينه كرده ام.
از تاريخ گفته شده به مدت يك هفته روي موضوعات پيشنهادي از طرف من كار شد .اتود هاي اوليه دستي زده مي شود و پس از نشان دادن به آقاي محمدي اشكالات آن گرفته مي شود تا در مرحله بعد اجراي بهتري داشته باشيم .
از تاريخ 2/9/1387 كليه آرم هاي تائيد نهايي گرفته و آماده براي اجراي نهايي شدند.
در تاريخ 4/9/1387 و 6/9/1387 كليه آرم هاي تائيد شده با نرم افزار corelx13در ابعاد 4.4 اجرا شده و پس از نشان دادن به آقاي محمدي و گرفتن اشكالات آرم هاي اجرايي جهت اجرا در اندازه 8.8 تائيد شد .
در تاريخ 9/9/1387 كليه آرم هاي تائيد شده پس از برطرف شدن اشكالات اجرايي در مرحله هاي قبل در اندازه 8 .8 با نرم افزار corelx13 اجرا شده؛و پيرينت آن هم گرفته شده است.
كار بعدي در تاريخ 11/9/1387 طراحي آرم نوشتاري و تصويري موسسه آموزش موسيقي همراز بود اين آرم براي طراحي به شركت سفارش داده شده بود .
پس از زدن اتودهاي با توجه به موضوع ارائيه شدهو ارائيه آن به آقاي محمدي روي اين آرم كار بيشتري انجام شد. طراحي اين آرم تا تاريخ 24/9/1387 به پايان رسيد ؛ و دراين مدت اشكالات آن توسط آقاي محمدي برطرف شد.
اجراي اين آرم با نرم آفزار corelx13 بوده است ؛ كه نمونه هاي از اين آرم را در آخر اين گزارش آورده ام.
كار بعدي در تاريخ 30/9/1387 شروع شد آناليز بود .
يك فرم باستاني از كتاب طرح هاي ايراني واسلامي انتخاب شد و جهت انجام مراحل آناليز در 10 مرحله شروع به كار كردم.اين فرم باستاني كه در ابتدا خطهاي جزئي آن حذف مي شد و كم كم شرع به خلاصه سازي آن مي شود ؛ تا در مرحله پاياني (مرحله10)تبديل به يك آرم تصويري شود.
در تاريخ 11/10/1387 مراحل اوليه آناليز به آقاي محمدي نشان داده شد تا اشكالات آنگرفته شود . و نيز قرار شد كمي به زخامت حروف اضافه شود .
از تاريخ 11/10/1387 تا تاريخ 16 /10/1387 روي زخامت خطوط در 10 مرحله آناليز كار شد و خطوط جزئي ديگري نيز حذف شد .كليه مراحل كار در اين پروژه ابتدا روي كاغذ پوستي و پس از تائيد با راپيد روي كاغذ گلاسه اجرا مي شود.
در تاريخ 23/10 1387 كليه مراحل اناليز كنار هم قرار گرفته تا اشكالات نهايي آن گرفته شده و قرار شد در اين مرحله كمي خطوط از هم تفكيك شود و ما در كليت كار بيشتر خط داشته باشيم تا سطح .
تا تاريخ 28/10 1387 كليه اشكالات گرفته سده روي كاغذ پوستي گرفته شده است و آماده اجرا شده در اين تاريخ پس از تائيد نهايي توسط آقاي محمدي شروع به اجار 10 مرحلع آناليز كرده ام.
در تاريخ 2/11/1387كليه 10 مرحله اناليز اجرا شده روي كاغذ گلاسه به پايان رسيد.
در تاريخ 9/11/ 1387 كليه كارهاي انجام شده در دفتر گرافيكي نوفه جمع آوري و آماده ارائيه به دانشگاه شد .
و در زمان های آزاد یکسری پوستر مربوط به نخستین جشنواره فجر آفرینان و سومین سوگواره پوستر های عاشورایی انجام شد که در آخر این گزارش کارهای انجام شده ارائه گردیده است .
منابع
منابع:
پاكباز، رويين.دايره المعارف هنر،1385
وزيري مقدم،محسن.شيوه طراحي 2،چاپ دوم سروش
راد،ايمان.دوهفته نامه هنرهاي تجسمي تنديس،شماره 102
مترجم:سپهر،مسعود.نويسنده:دونيس ا.دانديس.مبادي سواد بصري
خط درگرافيك،فني حرفه اي(گروه تحصيلي هنر)،رشته گرافيك
مباني هنرهاي تجسمي،فني حرفه اي(گروه تحصيلي هنر)،رشته گرافيك