صفحه محصول - مقاله تاریخچه منبت 85 ص

مقاله تاریخچه منبت 85 ص (docx) 85 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 85 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

تاریخچه منبت : یکی از ظرایف صنایع دستی ایران که همچون دیگر انواع این صنعت پر پیشینه، تلفیق بلیغی از هنر و حوصله محسوب می‌شود و دست اندرکاران آن از مواد اولیه ارزان محصولاتی گرانبها با ارزشهای مصرفی و هنری فوق‌العاده بالا به وجود می‌آورند. منبت، کاری است که از گذشته های دور در ایران رواج داشته و به رغم کم دوام بودن چوب در برابر عوامل جوی، درب کاخها، صندوقچه‌های روی مقابر، منابر مساجد و ... که از روزگاران قدیم به جا مانده است، دلیل خوبی بر گستردگی این هنر و رونق و رواجش در ادوار مختلف در کشورمان است. بنا به اسناد و مدارک، منبت کاری در ایران متکی به سابقه‌ای بیش از 150 سال است و حتی عده‌ای از محققان به صراحت اظهار کرده اند که قبل از دوره ساسانیان نیز منبت کاری در ایران رواج داشته، ولی به خاطر عدم مقاومت چوب در برابر رطوبت و عوامل جدی آثاری از دوره های پیش از اسلام به دست نیامده است. نگاهی به هنر منبت کاری در استان همدان بیانگر این واقعیت است که در استان همدان به دلیل وجود درختان فراوان و مساعد گردو، صنعت منبت کاری در شهرستانهای تویسرکان، ملایر و نهاوند رواج دارد. در این مناطق عملیات کنده کاری تنها بر روی سرویس مبلمان کامل و سرویس خواب کامل صورت می گیرد و کالاهای دیگری همانند تابلو، قاب عکس و ... در زمره تولید منبت نیستند و به طور کلی در استان همدان عملیات نجاری و منبت کاری در داخل استان صورت می گیرد و در صورتی که قرار باشد سرویس مبلمان یا سرویس خواب در محل به دست مصرف کننده برسد کارهای تکمیلی دیگر آن یعنی نقاشی و سپس رویه کوبی نیز صورت می پذیرد و کار به صورت آماده به فروش می رسد و در صورتی که قرار باشد کالا به خارج از استان ارسال شود، خریداران کالا ترجیح می دهند که کالا را بدون رنگ و پارچه و به همان حالت خام منبت شده به شهرستان مورد نظر خویش منتقل و سپس در آنجا تکمیل کنند. این کار به چهار دلیل تکمیل شدن به فراخور نیاز بازار و سلیقه مصرف کننده، کمتر بودن هزینه حمل و نقل، قطعات منفصل، کمتر شدن احتمال وارد آمدن خسارت به کالا بین راه و کمتر تمام شدن قیمت کالا برای بنکداران است. به طور کلی در شهرستانهای تویسرکان، ملایر، نهاوند و همدان صنعت منبت کاری وجود دارد، ولی با توجه به تراکم شدید تولید در شهرستانهای تویسرکان، ملایر و نهاوند، سایر شهرستانهای ذکر شده چندان اهمیتی از این نظر ندارند، زیرا تعداد تولید کنندگان در آنها از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نمی کند. علاوه بر شهر تویسرکان و سرکان، این صنعت در روستای جیجانکوه، اشترمل، دولایی، احمدآباد، سید شهاب، عین آباد و چند روستای کوچک دیگر نیز وجود دارد. در شهرستان تویسرکان حدود دو هزار و 550 واحد تولید سرویس مبلمان منبت و مصنوعات چوبی وجود دارد که پنج هزار و 100 نفر در این کارگاه ها شاغلند اما ناگفته نماند که به دلیل پراکندگی وسیع کارگاه ها در مناطق و نداشتن جواز کار توسط تعدادی از آنها و قابلیت ایجاد کارگاه به سرعت یا حتی جمع آوری آن امکان به دست آوردن آمار دقیق وجود ندارد. بررسی وضعیت شهرستانهای همجوار همدان بیانگر آن است که تعداد کارگاه های منبت کاری، رویه کوبی و نقاشی در شهرستان ملایر حدود دو هزار و 400 کارگاه است که چهار هزار و 800 نفر در آنها شاغل هستند و علاوه بر شهر ملایر، این صنعت به شدت در روستای جوکار رواج دارد و حضور منبت کاران در چند روستای پراکنده دیگر از جمله دهنوآور، زمان آباد و حسین آباد و ... نیز مشاهده شده است. از سال 1380 با هدف تجمیع واحدهای منبت کاری و ارائه خدمات لازم به آنها، خوشه منبت و مبلمان در حاجی آباد در نزدیکی شهر ملایر توسط شرکت شهرکهای صنعتی راه اندازی و تعدادی واحد نمونه احداث و به منبت کاران واگذار شد که فعال شدن این مجتمع کارگاهی می تواند گام مؤثری در جهت توسعه این صنعت باشد. در شهر نهاوند نیز تعداد این کارگاه ها حدود 115 واحد است و میزان اشتغال این واحدها 345 نفر تخمین زده می شود و تعدادی واحد نجاری و رویه کوبی و نقاشی نیز وجود دارند که از صنایع جانبی منبت کاری محسوب می شوند. شهرستان نهاوند نیز دارای استعداد بسیار مناسبی در زمینه توسعه صنعت منبت است، ولی در خصوص تجمیع آنها تاکنون اقدام خاصی صورت نگرفته است و شاید به نتیجه رسیدن مجتمع کارگاهی ملایر بتواند انگیزه ای برای انجام چنین کار مشابهی در این شهرستان به وجود آورد. نگاهی کلی به این هنر نشان دهنده این واقعیت است که در دسترس بودن مواد اولیه با توجه به وفور درختان به خصوص گردو در منطقه و با توجه به قیمت مناسب آنها در این زمینه مشکلی ندارد و دسترسی به مواد اولیه ساده و آسان است. در منطقه تویسرکان، نهاوند و ملایر درختان گردو به وفور پرورش می یابد و اراضی این شهرستانها دارای باغهای وسیعی از درختان گردوست که یکی از انواع چوبهایی است که از استحکام، نقوش و رنگ زیبایی برخوردار و برای کنده کاری بسیار مناسب است. وجود استادکاران ماهر و زبردست از دیگر مزیتهای این صنعت است زیرا با توجه به تجریبات افراد شاغل در این صنعت مدت زمانی که طول می کشد تا فردی به طور کامل به رموز و فنون منبت کاری آشنایی یابد، حدود دو سال است و آموزش این رشته نیز به روش استاد شاگردی انجام می شود. ارزش افزوده بالا نیز از دیگر مزیتهای منبت کاری است. این صنعت در سالهای اخیر رشد روز افزونی داشته و سود حاصل از تولید مصنوعات منبت شده حدود 80 درصد است و قدر مسلم در صورت نوع محصولات و کیفیت بهتر، این رقم به 90 هم خواهد رسید. در استان همدان پنج هزار و 602 کارگاه منبت شناسایی شده است که تقریباً حدود 11 هزار و 234 نفر در این کارگاه ها به تولید مصنوعات چوبی اشتغال دارند و این در حالی است که در هیچ استانی از کشور این تعداد کارگاه وجود ندارد. جوان بودن نیروی کار مزیت دیگر این صنعت است و در هر کارگاه منبت به طور متوسط از سه تا پنج نفر در کارگاه های کوچک و از 10 تا 51 نفر در کارگاه های بزرگ مشغول به کار هستند. علاوه بر این در رشته های جانبی این صنعت نیز به طور متوسط نیز در هر کارگاه سه تا پنج نفر مشغول به کار هستند. اما آنچه مطرح است اینکه بازار فعلی، بازار محدودی است که شامل طبقه پردرآمد جامعه می شود که این بازار بر اساس سلیقه عده ای خاص با درآمد خوب شکل گرفته و چون تولید کننده و عرضه کننده باید نظر خریدار را جلب کنند به طور طبیعی تولیدات نیز به منظور سلیقه مشتریان شکل خواهد گرفت با تمام تفاسیر و با وجود محدود و کوچک بودن بازار هدف، تقاضا در سطح نسبتاً خوبی برای این محصولات وجود دارد اما میزان استفاده از کالاهای منبت کاری شده در داخل استان همدان حدود پنج درصد و در خارج استان 95 درصد است. کشورهای اروپایی و حوزه خلیج فارس از طرفداران این صنعت هستند، ولی با توجه به هزینه های بسیار گزاف حمل و نقل و حجیم بودن این محصولات امکان صادرات آن برای تولید کنندگان وجود ندارد و تمام آنها در کشور به فروش می رسند. به گفته برخی از فعالان در این رشته از جمله راه های ارتقای سطح کیفی و کمی تولیدات منبت می توان به ایجاد مراکز آموزش عالی و علمی ـ کاربردی به منظور ارتقای سطح علمی منبت کاران و استفاده از روشهای علمی و طراحی اصولی بر اساس روش های علمی، ایجاد شهرکهای صنعتی منبت کاران در شهرهایی که در زمینه منبت دارای فعالیت گسترده هستند به منظور کنترل کیفیت و کمیت تولیدات منبت کاران با استفاده از استقرار یک واحد کنترل کیفی مستقر در این شهرکها، ایجاد واحدهای بازاریابی و فروشگاه ها و نمایشگاه های دائمی مناسب در مراکز شهرستانها و استان به منظور جذب گردشگران داخلی و خارجی و ایجاد مراکز رفاهی و تفریحی، هتل، رستوران و سینما (درجه یک) به منظور جذب گردشگران داخلی و خارجی در مراکز شهرستانها اشاره کرد که باید مورد توجه جدی قرار گیرند. قابهای منبت موزه ملی گاهي قاب آيينه‌هاي خاتم به همان صورت قابهاي رنگ و روغني لولادار ساخته شده و بعضي از آنها تنها شامل يك قاب ساده اند كه آيينه در وسط آن قرار گرفته و اطراف و پشت آن خاتم كاري گرديده است. قاب آيينه‌هاي خاتم نيز به ابعاد و اشكال مختلف ساخته شده است . بعضي از آنها در جيب بغل لباس به آساني جا مي‌گيرند و به قاب آيينه هاي «بغلي» مشهورند.   دسته سوم از قاب آيينه‌ها، قابهاي منبت مي‌باشند. اين قبيل قاب آيينه‌ها از چوبهاي منبت كاري شده درست شده‌اند. گاهي مهارت در كندن نقوش و برجسته ساختن آنها و مشبك كاري       [31]       روي اين قاب آيينه‌ها حيرت انگيز است. روي اين قاب‌آيينه‌ها حيرت انگيز است. گل و مرغ، برگ و بوته، نقوش انسانها و حيوانات مختلف يا گاهي داستانهاي تاريخي موضوع نقوش اين قاب آيينه‌ها را تشكيل مي‌دهند. اين قاب آيينه‌ها نيز گاهي كشويي و زماني دردار ساخته شده‌اند. تصوير شماره 18 قاب آيينه منبتي است با نقش حضرت سليمان، در حاليكه او بر دوش دو ديو قرار دارد و در پاي تخت او مجنون با درندگان همنشين شده است. يك حاشيه مشبك نقش قاب را كامل مي‌كند. تصوير شماره 19 قاب آيينه ديگري نشان مي‌دهد كه بشكل بيضي ساخته شده و در انتهاي يك سر آن با كار گذاشتن يك پولك بدر جعبه خاصيت تحرك بخشيده‌اند نقش اين قاب شامل گل سرخ، بلبل و پروانه است. علاوه براين قابها، قابهاي فلزي نيز براي آيينه ساخته مي‌شده است. تصوير شماره 20 آيينه‌ايست كه مخصوص سفره هفت سين ساخته شده است. اين آينه داراي قابي است از نقره قلمزده كه روي آن قطعاتي از طلا كار گذاشته شده. بالاي قاب در ترنجي از طلا بر زمينه‌اي از ميناي سفيد چنين نوشته ((بسم الله ارحمن ارحيم نصر من الله و فتح قريب 1297)) و اطراف آن نيز در حاشيه‌اي از طلا روي زمينه ميناي سفيد اسامي چهارده معصوم با خط خوش نستعليق نوشته شده است. اين حاشيه را با گلهاي مينايي كامل كردند.         [32]تصوير 19 – قاب آيينه منبت – موزه هنر‌هاي تزييني – سده 14 هجري تصوير شماره 21 پشت قاب آيينه مسي كنده كاري شده‌اي را نشان مي‌دهد كه شامل گل و بوته و پرندگان است. اين قاب آيينه با دقت و ظرافت بسيار زيادي كنده كاري شده. تصوير شماره 22 پشت قاب آيينه برنجي برجسته كاري و قلمزده را نشان مي‌دهد كه در شيراز ساخته شده، قسمت وسط كه در هواسي متعددي محصور است داراي نقوش گل و بلبل مي‌باشد. در دو گوشه طرف بالا دو باز در حال شكار مرغابي ديده مي‌شوند و در دو گوشه پايين دو طاوس با ظرافت و دقت نقش گرديده است. نوع ديگر قاب آيينه وجود دارد كه از جنس پارچه‌هاي مختلف مانند تافته و اطلس مي‌دوختند و روي آنرا سوزن دوزي مي‌كردند. گاهي اين قاب آيينه‌ها از جنس زري، ترمه، يا مخمل دوخته مي‌شد كه در آن صورت سوزن دوزي نمي‌شد. تصوير شماره 23 قاب آيينه‌اي را از جنس اطليس كه روي آن گلبتون دوزي شده است نشان مي‌دهد. قاب آيينه ديگري كه در تصوير شماره 24 ديده مي‌شود عبارت است از يك قاب هشت ضلعي نقره قلم زده كه مخصوص آويختن به گردن بوده. اين قاب داراي يك زنجير ظريف در بالا و آويزهاي در قسمت پايين است. (بايد توجه داشت كه اين قاب آيينه يك زينت روستايي است) و آيينه‌اي كه معمولاً مردم شهر نشين با خود همراه داشتند آيينه‌هاي كوچك بغلي بود كه قابي از نوع قابهاي ذكر شده بالا داشت.     [33] آنچه بنظر خوانندگان ارجمند رسيد تزييناتي بود كه براي آيينه‌هاي كوچك بكار برده شده است. تصوير20- قاب آيينه‌ نقره قلمزده مخصوص سفره هفت سين – موزه هنر‌هاي تزييني- سال 1297 هجري قمري تصوير 21ـ قاب آيينه مسي كنده كاري شده- موزه هنر‌هاي تزييني – سده 13 هجري تصوير 24- قاب آيينه نقره. مخصوص آويختن به گردن – موزه هنر‌هاي تزييني – سده 14 هجري تصوير 23- قاب آيينه اطلس گلابتون دوزي شده. سده 14 هجري – موزه هنر‌هاي تزييني   تصوير 22- پشت قاب آيينه برنجي قلمزده – سده14 هجري- موزه هنر‌هاي تزييني آيينه‌هاي بزرگتري هم كه معمولاً روي طاقچه‌هاي اطاق قرار مي‌گرفت داراي قابهاي شايسته و زيبا بودند. آنها نيز گاهي بشكل آيينه‌هاي دردار ساخته مي‌شدند و با نقاشي رنگ و روغني تزيين مي يافتند و يا داراي قابهاي ساده بدون در بودند. گاهي با شيشه‌هاي رنگي كه پشت آنها نقاشي شده يا ساده بود دور قاب آنها را تزيين مي‌كردند. آيينه‌هاي بزرگتر قدي نيز اغلب داراي قابهاي بسيار نفيس مذهب و نقاشي شده بود كه هنوز هم نمونه‌هاي از آنها وجود دارد. لازم است در اينجا گفته شود تعداد زيادي قاب آيينه‌هاي نفيس گوناگون در موزه هنرهاي تزييني گردآوري شده كه ذكر خصوصيات يك يك آنها در صفحات محدود هنر و مردم مقدور نيست و علاقمندان بآثار تزييني مي‌توانند شخصاً آنها را در موزه از نزديك ببينند. بعضي از اشيايي كه تصاوير آنها در اين مقاله بچاپ رسيده متعلق بموزه ايران باستان مي‌باشد. بدينوسيله از همكاري موزه داران محترم موزه ايران باستان تشكر مي‌شود.      [34]  منبت كاري مانند خاتم كاري از هنرهائي است كه در دوران صفويه راه پيشرفت و ترقي را به00 سرعت پيمود و هنرمندان منبت كار آثار بسيار زيبائي در اين دوره از خود باقي گذاردند؛ ولي در دوره قاجاريه به علت عدم توجهي كه به هنر و هنرمندان شد، اين هنر نيز در بوتة فراموشي ماند و رو به انحطاط نهاد، تا اين كه با ظهور سلسله پهلوي هنر منبت نيز مانند ساير صنايع مستظرفه مورد توجه قرارگرفت و موجبات احياي اين هنر فراهم گشت.يك فرد با ذوق و علاقمند به اين هنر، اگر بخواهد براي اولين بار با فنون و اصول منبت كاري آشنا شود و به فراگرفتن اين هنر اشتغال ورزد بايد گام نخستين را از كوي طراحي بردارد و پس از آن با آشنائي كامل به انواع چوب‌ها و وسايل كار و آموختن فن درودگري، هنر مشبك را تعقيب و فنون موزائيك كاري، معرق كاري، رنگ كاري و رويه كوبي را فرا گيرد.براي توضيح مختصر هر يك از فنون ذكر شده مي توان چنين گفت: منبت كاري در دو نوع ريز و درشت برروي چوب و عاج و استخوان انجام مي شود و شامل مجسمه سازي، نيمرخ و تمام رخ، گلبرگهاي اسليمي، ختائي و غيره مي‌باشد. مشبك كاري در تزيين قابها و ساير وسايل تجملي به كار برده مي شود و معمولاً بر روي چوبهاي گوناگون و عاج و استخوان انجام مي شود.معرق كاري و موزائيك كاري شامل قرار دادن چوبهائي به رنگهاي طبيعي و عاج و استخوان و صدف در كنار هم و به هم آميختن آنها و ايجاد يك سري نقشه هاي زيبا و بديع مانند اشكال گوناگون هندسي، برگ اسليمي،  مينياتور و نظائر آن است.  رنگ كاري و رويه كوبي به منظور زيباتر ساختن و جلا بخشيدن به كارهاي منبت كاري است تقريباً00 مراحل نهائي كار است و در هنر تزئيني منبت مورد نظر هنرمندان و صاحبنظران اين فن مي‌باشد.رنگ كاري و رويه كوبي علاوه بر افزودن بر زيبائي اثر، چوب را از گزند رطوبت و گرما و نظائر آن حفظ مي‌كنند.در بين شهرهاي ايران دو شهر آباده و شيراز از مراكزي است كه در آن منبت كاري و ساير رشته هاي اين هنر رواج بسيار دارد و مخصوصاً در شهر آباده هنر مزبور رونق بيشتري دارد. در سال 1311 كه به دستور رضا پهلوي به منظور متمركز ساختن هنرهاي ملي، «هنرستان صنايع قديمه» تأسيس گرديد، مرحوم احمد امامي كه از هنرمندان بنام و از استادان بزرگ منبت كاري به شمار مي‌رفت و در شهر آباده سكني داشت به منظور ايجاد كارگاه منبت كاري و تعليم هنرجويان به تهران دعوت شد. مرحوم احمد امامي به همراهي فرزند خود، علي امامي به تهران آمد و كارگاه منبت، به همت اين استاد فقيد تأسيس گرديد. استاد امامي تا سال 1319 خدمات ارزنده و شايان توجهي در جهت پيشرفت منبت و پرورش هنرمندان قابل و باذوقي در اين زمينه انجام داد و آثار نفيس و زيبائي از خود باقي گذاشت.  بعد از درگذشت استاد احمد امامي، فرزند با ذوق و هنرمند او - علي امامي - رياست كارگاه منبت كاري را عهده دار شد و به آموزش هنرجويان و علاقمندان اين هنر پرداخت. علي امامي00وي در سال 1291 در شهر آباده ديده به جهان گشود و بعد از طي دوران تحصيل، با شوق و علاقه وافري كه به هنر آبا و اجدادي خود نشان مي داد، تحت نظر و تعليم پدر هنرمند خويش، به آموختن اصول مقدماتي فن منبت كاري مشغول شد وبا استعداد قابل توجهي كه داشت پدرش او را همراه خود به تهران آورد.علي امامي از اين پس به ادامه كوششهاي هنري در كارگاه منبت اشتغال ورزيد و بعد از فوت پدر، از آنجا كه استادي لايق و با كفايت به شمارمي رفت در رأس اين كارگاه، به تعليم هنرجويان و خلق آثار زيبا و پر ارزش منبت پرداخت.در كارگاه منبت كاري هنرهاي زيباي كشور چهارده نفر هنرمند و هنر جو تحت نظر استاد علي امامي به تهيه آثار ارزنده هنري اشتغال   دارند كه در اين جا از آنان به ترتيب ياد مي شود:00آقايان پرويز زابلي، عباس شهميرزادي، محمد طاهر امامي، عزيز الله ويزائي، عباس امين، قاسم شهريه، محمد علي شيرازي، حسن احيائي، شاپور گودرزي، حسين اعيان، اكبر حاجي قاسمي، حسن حلج، اكبر سريري، حسن آزاد خواني.از جمله آثار پرارزش و ممتازي كه تحت نظر و هدايت آقاي علي امامي به وسيله هنرمندان كارگاه منبت كاري هنرهاي زيباي كشور ساخته شده و موجبات شناساندن بيشتر كشور ما را به جهانيان فراهم ساخته كارهاي زير را مي توان نام برد:   00ـ بوفه بزرگ هفده كشوئي منبت و معرق و مشبك كاري كه در سال 1319 ساخته شدهاست.  اين اثر در زمان سلطنت رضا پهلوي، در نمايشگاه امتعه وطن، به معرض نمايش گذارده شد و از طرف نمايشگاه مزبور به اخذ مدال نائل گرديد.               ـ ميز گرد به وسعت يك متر و پنجاه سانت كه سطح آن از طرحهاي شاه عباسي معرق و اطراف00 پايه هاي آن منبت كاري شده است. اين ميز بسيار نفيس در نمايشگاه سازمان صنايع كشور به معرض نمايش گذارده شد و مورد توجه و استقبال شركت كنندگان در نمايشگاه مزبور قرار گرفت و مدال ممتاز نمايشگاه را كسب نمود.  - ميز مربع مستطيل به طول 5 متر و به عرض يك متر و بيست سانت. كليه سطح اين ميز از عاج و صدف و استخوان و چوبهاي گوناگون با رنگهاي طبيعي معرق كاري شده و اطراف ميز از چوب فوفل به طور برجسته ساخته شده است.پاية اين ميز به سبك معماري است. ميز مزبور در نمايشگاه جهاني بروكسل نمايش داده شد و مورد توجه و استقبال بينندگان و شركت كنندگان واقع گرديد و به اخذ مدال طلاي«گراند پري» بزرگترين و ارزنده‌ترين جايزه نمايشگاه نائل گرديد.ـ كارگاه منبت كاري، در نمايشگاه ديگري كه در سال 1325 از طرف وزارت فرهنگ در محل فعلي ساختمان مجلس سنا برگزار شده بودشركت كرد و با نمايش آثار متعددي از معرق و منبت، مدالهائي ذيقيمتي دريافت كرد. تعریف اسلیمی: اسلیمی از لفظ اسلامی گرفته شده است این طرح از ابتکارات هنرمندان اشکانی و ساسانی است اسلیمی عبارت است از گردش ها پیچ و خم های مدور تکراری اغلب قرینه که یادآور پیچش ساقه گیاه می تواند باشد و در نقوش تزیینی ایران نقش پایه ای دارد. برای رسم اسلیمی ها هم از قوس های حلزونی استفاد می شود.. است. سر اسلیمی (چنگ) که خود اسلیمی های کوچکی هستند که فقط روی شاخه های اسلیمی قرار می گیرند برای تزیین و پرکردن فضای خالی   نقوش اسلیمی چیست؟    اسلیمی از لفظ اسلامی گرفته شده است این طرح از ابتکارات هنرمندان اشکانی و ساسانی است اسلیمی عبارت است از گردش ها پیچ و خم های مدور تکراری اغلب قرینه که یادآور پیچش ساقه گیاه می تواند باشد و در نقوش تزیینی ایران نقش پایه ای دارد. برای رسم اسلیمی ها هم از قوس های حلزونی استفاد می شود.. هنر ايران در قرون اوليه بعد از محو شدن شيوه هاي حجاري و نقاشي دوره ساساني با ابتكاراتي در خطوط عربي آغاز مي گردد. آثار و شواهد بسيار در دست است كه بهترين نسخ قرآن مجيد و خطوط تزئيني مختلف عربي بوسيله هنرمندان مبتكر ايراني نوشته شده است. دليل قاطع اين است كه هنرعرب قبل از تسلط اسلام بر ايران و بكار افتادن هوش و استعداد ايرانيان در راه مذهب مقدس اسلام قابل توجه نموده و آنچه آثار نفيس و پر قيمت بنام هنر عربي بدست آمده مربوط به ادواري است كه ايرانيان دين مبين اسلام را پذيرفته و در اين راه ذوق و قريحه ذاتي خود را با عشق و علاقه سرشار بكار برده‌اند. پیدایش نقوش اسلیمی   ايرانيان بعد از ابتكار در خطوط عربی براي تزئين كتب خطي ـ خلفاي اسلامي راـ به ذوق آورده و بتدريج نتيجه گرفته تا حواشي و سر لوح و آغاز و ختام كتب مقدس را بوسيله ساقه هاي گل و برگ با طلاي ناب تزئين نمايند. در نتيجه ديري نگذشت كه هنر تذهيب كاري و گردشي هاي اسليمي و خطائي را ابتكار نموده و رايج و ساختند. كلمه اسليمي در اصل همان اسلامي است كه هنرمندان ايراني براي تركيب بندي تذهيب اختراع نمودند و چون قبل از اسلام وجود نداشته و در دوره‌اي ابتكار شده كه ايرانيان مسلمان شده بودند لذا نام اسليمي به آن دادند. بعدها تركيب بندي اسليمي و خطائي كه از گل برگهاي تزئيني و نقاشي مي شد براي نقش پارچه و قالي و كاشي كاري مساجد نيز مورد استفاده قرار گرفت و تا امروز هم ادامه دارد. لازم به تذكر است كه نقوش تزئيني اروپائي كه در حواشي كتب خطي و همچنين تزئين بناهاي تاريخي رم ـ پاريس و وين نقاشي شده به خوبي نفوذ تركيب بندي اسليمي و خطائي ايران را نشان مي دهد. بشر از هزاران سال پيش از چوب به واسطه شکل متناسب آن براي ايجاد سرپناه، ساخت قايق و ديگر موارد استفاده مي کرده است. بررسي آثاري كه از بررسي هاي سه هزار سال قبل از ميلاد که در شوش بدست آمده، نشاندهنده اين مطلب است که مردمان بومي ايران نه تنها از چوب براي کلبه سازي خود استفاده مي کردند بلکه در ساخت نردبان و ديگر وسايل زندگي هم از آن بهره مي بردند.در دوران هخامنشي ها هم استفاده از چوب بسيار متداول بوده؛ به طوري که در ساخت عمارت هاي کاخ هخامنشي - شوش و آپادانا – از درخت هاي بلوط ايراني و سدر لبناني استفاده شده بوده است. به اين ترتيب قبل از استعمال آهن در ساخت بنا، تخت جمشيد بزرگ ترين سطح زيربنايي بود که از چوب در آن استفاده فراواني شده و تمامي اين آثار چوبي در اثر آتش سوزي از بين رفتند. گزنفون ضمن توصيف سلاح هاي نبرد کوروش از يک نيزه عالي چوبي که از چوب سنجد ساخته شده بود، ياد مي نمايد. توجه پارسيان باستان به درخت، بسيار قابل توجه مي باشد. مي گويند بزرگ ترين درخت سروي که در ايران موجود بوده، توسط زرتشت پيامبر کاشته شده و سرو کاشمر ناميده مي شد و در ادبيات پارسي شهرت به سزايي داشته است. اين سرو را اعجاز زرتشت مي دانستند و معتقد بودند که زرتشت آن را از بهشت آورده است. نهايتا اين سرو توسط متوکل عباسي، قطع و تکه تکه به بغداد فرستاده شد. عمر اين درخت در زمان قطع 1450 سال و دور تنه آن بالغ بر 28 تازيانه بوده است. در ديگر مناطق هم استفاده از چوب براي مردمان آن نواحي ناآشنا نبوده است. در افسانه هاي يونان آمده هر درخت را فرشته اي به نام هامادراياد که در داخل او پنهان مي باشد، نگهباني مي کند و جان وي به حيات درخت بستگي دارد؛ اگر مجبور به قطع درختي مي شدند، براي درخت تحف و هدايا مي بردند. مصري ها هم راه استفاده از چوب را به خوبي مي دانستند. آنان سه هزار سال پيش، کاغذ و روکش هاي چوبي را در آثار خود بکار مي بردند. فنيقي ها هم در ساحل لبنان، معبد حضرت سليمان را در سال 1012 قبل از ميلاد از چوب ساختند، سقف و ديوارهاي اين معبد از چوب سدر لبنان تهيه شده و کف آن از چوب سرو پوشيده شده درها از چوب زيتون و ستونهاي نگهدارنده نيز چوبي بودند.در طول تاريخ، استفاده از چوب و حکاکي بر روي آن، همچنان به ترقي خود ادامه داد؛ اما در قرن 17 و 18 ميلادي رو به افول نهاد تا آن که در قرن 19، رشد مجددش را از سر گرفت. معرقمعرق در فرهنگ عميد معناي تکه تکه، رگه رگه و وصله مي باشد. همه ما دردوران کودکي در مهدکودک ها از روشي به اسم کولاژ استفاده کرده ايم که در اين کار تکه هاي رنگي مقوا، پارچه و کاغذ را به اشکال مختلف بريده و کنار هم قرار مي داديم و در نهايت به شکل خاصي مانند درخت، خانه و گل مي رسيديم. اگر اين کار را با چوبهاي مختلف به رنگ هاي متنوع و مطابق با طرح مورد نظر انجام دهيم، اين کار را معرق مي گويند. اين هنر به اشتباه مرقع هم ناميده شده است که خود هنري جدا در کتابت مي باشد و به معني گردآوري تکه هاي مختلف آثار گوناگون در يک مجموعه مي باشد.معرق انواع گوناگوني دارد که وابسته به نوع مصالح است و شامل معرق کاشي، چرم، پارچه، فلز، خاتم و چوب است. طرحهاي اسليمي: از قرن نهم به بعد خطوط منحني به طرح قالي راه يافت و كم‌كم طراحان ورزيده قالي بخاطر ايجاد نوعي تحول در طراحي قالي از خطوط مستقيم منحرف شدند و از خطوط منحني در طرحها استفاده كردند. از اين زمان بود كه ترنجها و اسليمي‌هاي بسيار ساده در قالي مشاهده شده است. طرحهاي اسليمي در زمان صفويان به نهايت كمال رسيد و در كاشي كاري و قالي بافي آنچنان رواج يافته كه كمتر كاشي و قالي از آن دوران مي‌توان مشاهده كرد كه بدون طرحها باشد. بايد يادآوري كرد كه طرحهاي اسليمي بدون شك از پديده‌هاي طبيعت استفاده شده‌ است . چرا كه خطوط داراي گردي بسيار ملايم و زيبايي هستند. گروهي عقيده دارند كه طرح اسليمي ساده در اصل كله فيل بوده و گردش دنباله آن را نمودار خرطوم فيل مي‌دانند. اسليمي ماري كه در واقع آن را بايد يك اسليمي خاص ناميد، از حركت مار گرفته شده است. طرحهاي اسليمي در بيشتر هنرهاي ظريف ايراني از دوران صفوي به بعد بكار برده شده و روي طرحهاي اين هنر تأثير گذارده است مثل كاشي كاري، زري‌بافي ، زري دوزي ، تذهيب ، مينياتور و گچ‌بري حتي در نقاشي بر روي ديوار عمارت مثل نقاشي روي عالي‌قاپو و هشت ‌بهشت . طرحهاي اسليمي مربوط به اصفهان و تبريز است و در كرمان هم ديده مي شود ولي از نظر روانشناسي كويري بودن كرمان هميشه در ذهن طراح اثر داشته است . در كرمان گلها كوچك و پر گل است و اين همان سراب خيال طراح است كه براي خود باغ بهشت را مجسم مي كند . اسليمي انواع مختلف دارند: اسليمي ساده، اسليمي برگي، اسليمي گلدار، اسليمي دهن‌اژدري ، اسليمي توخالي ،  اسليمي پيچك‌دار و اسليمي ‌ماري . بته و انواع آن:      ميان شالبافان و قالي بافان اين طرح بيشتر به بته كشميري معروف است و اين اواخر به سبب از ميان رفتن جقه آن را بته ترمه مي‌خوانند. اين طرح زيبا و كاملاً ايراني را هم اكنون درتمام كارهاي دستي اصفهان از انواع پارچه‌ها و پرده‌ها مي‌توان يافت و فرشهاي بيرجندي نيز بيشتر با اين طرح ديده ‌مي‌شود . علت شهرت بته كشمير آن است كه شال كشمير با بيشتر شالهاي هنري كه غالباً بنام كشميري خوانده مي‌شود با انواع مختلف اين بته تزيين شده ‌است. همين مسئله است كه ذهن محققان فرهنگي را بر آن داشته كه تصور كنند اصل بته جقه از هند بوده است. در حالي كه مي‌دانيم در زمان سلطنت پادشاهان صفويه هنرهاي بسياري به هند انتقال يافت كه يكي از اصيل‌ترين آنها بته جقه بوده است. در كرمان بته ها از خود نقشه بته جقه ، بته بندي و بعضي از بته ها كه سر آنها زائده اي خميده دارد از پته كرمان الهام گرفته اند و دو بته داخل هم به پته مادر و دختر معروف است . تا آنجا كه صاحبنظران گفته‌اند قديمي‌ترين طرح بته جقه به قرن نهم هجري مربوط مي‌شود كه نمونه‌اي از آن در موزه متروپولين نيويورك نگهداري مي‌شود . بته جقه انواع بسيار دارد اما بطور كلي طرح اصلي آن سروي خم شده است. طراحان و استادكاران داخل بته جقه را با نقشهاي مختلف اسليمي ، ختايي و بته جقه كوچكتر تزئين مي‌كنند و گه‌گاه حاشيه آن را با اسليمي‌ها و يا طرحهاي ساده از خود بته جقه مي‌آرايند . طرح بته جقه در ظاهر سادگي دارد و بيننده فكر مي كند بته ها بطور منظم بدنبال هم قرار گرفته اند هر چند كه نقشه براي طراحان آسان جلوه مي كند ولي از نظر بافت براي بافنده بسيار مشكل است چون خطهاي بته ها و داخل آنها از يك نقطه رنگ عموما بافته مي شود و هر عيب جزئي در اين فرش بيشتر از فرشهاي ديگر جلوه مي كند . چنين است كه انواع بته جقه بسيار است و هر هنرمند و طراح و استادكار قالي مي‌تواند در متن اين طرح استادي خود را نشان دهد. بته جقه‌ها در هر شهري طرحهاي ويژه‌اي دارند كه بنام همان شهر و ولايت معروفند. بته جقه نائين ، ساروق، همدان، حاجي‌آباد، كرمان، كاشان ، شيراز. شكل هر يك از اين بته‌ها با هم تفاوتهاي دارد اما طرح اساسي آنها با هم يكي است. بته جقه مانند اسليمي‌ها در اغلب هنرهاي تزئيني بكار رفته‌اند مثل ترمه‌دوزي، قلمكاري، زري‌بافي، زري‌دوزي، مينياتور، تذهيب، كاشيكاري در تصاويري كه از عهد صفويان باقيمانده است مي‌بينيم كه تاج شاهان و نيم تاج بانوان مزين به بته‌جقه است كه جواهر نشان مي‌باشد. پيشينه تذهيب ايرانيان از زمانهاي بسيار دور ، به جانوران و گياهان توجه داشته و نقش های بسياری از آنها را در آثار خود به كار برده اند، آنچنانكه اين نقوش بر مبنای تفكرات و برداشتهای آيينی شكل گرفته است و بسياری از اين نقوش به نمادي از اعتقادات آنها بدل شده است و با گذشت زمان شاهد بروز تغيير و تحول در اين نقوش هستيم.   ويژگی های نقوش در آثار تمدن های اوليه 1- كاربرد نقوش گياهي نسبت به نقوش انساني و حيواني محدود تر است .2- نقوش گياهي در وسط متن و فضای اصلی آثار كمتر به كار رفته است و بيشترين كاربرد را در امر حواشي و نوارهاي تزئينی دارد.3- روش استفاده، به صورت تكرار و قرينه سازی است.4- در نقوش گياهی تنوع ديده نمی شود.5- اجراي نقوش گياهی دارای نظم خاصی است كه از شكل ساده نيز برخوردار است .6- نقوش ساده هندسی ، اززندگی كشاورزی و دامپروری مانند : زمين ، كوه ، آب و ... تاثير پذيرفته است. ويژگی های عمده نقوش دوره هخامنشی1- استفاده از نقوش انسانی، حيوانی، گياهی2- تقسيم بندی قاب و طراحی حاشيه و متن3- نقوش گياهي رايج شامل درخت سرو، گل 12 پر و گل نيلوفر آبی است .4- استفاده از شيوه هاي انتقال، قرينه سازی انعكاسی در تكثير نقوش 5- محدود بودن نقوش گياهی6- ظرافت و دقت در اجرای اثر هنر اشكانی هنر اشكانی تحت تاثير هنر يونان بوده است. از اين دوره بيشترين آثار بدست آمده شامل نقاشي ديواری، حجاری و گچبري هايي از نقوش هندسي ، گياهي و انساني است . نقوش هندسي و گياهي بيشتر جنبه تزئيني دارد و با شيوه ي تكرار يا قرينه انعكاسي اجرا شده است . ويژگی های نقوش گياهی در دوره ساسانی 1- نقوش گياهی پر كننده فضاهاي خالي و مياني انسانی و حيوانی است .2- تنوع اندكی در نقوش گياهي ديده مي شود .3- از نقوش گياهی در حواشي طرحها استفاده مي شود .4- شيوه تكرار و قرينه سازي در نقوش گياهی كاربرد دارد.5- نقوش گياهي قوس دار و دورانی، كاربرد دارد. ويژگی های نقوش و طرح هاي دوره اسلامی از ابتدا تا پايان دوره سلجوقي ( قرن هشتم هجری) 1- كاربرد وسيع طراحي خطوط كوفي متنوع و تركيب خط كوفي با نقوش اسليمي و طراحي خطوط متنوع كوفي بر اساس نقش مايه هاي اسليمي 2- پيچيدگي طرحها و تزئين فضاهاي خالي نقوش اسليمي با نقوش هندسي 3- ابتكار در تركيب نقوش و كاربرد متنوع آنها در زمينه هاي قاب ، ستاره، چليپا ، حاشيه پهن و به كار گيری نقوش در اشكال دايره اي 4- تركيب خط ، نقوش انسانی، حيوانی، اسليمي و هندسي با يكديگر در تزئين آثار و اشياي كاربردي 5- تاثير مضامين ادبي و مفاهيم مذهبي در تزيين آثار 6- كاربرد نقوش اسليمي با قوس هاي كوتاه و فشرده * در دوران سلجوقيان شيوه جديدي در تزئين و تذهيب آغاز شد كه تا روزگاران بعدي دوام يافت و بنيان اين شيوه بر آن بود كه : (( سطر هاي نوشته شده را با خط هاي دقيق و سنجيده خط كشي كنند و بخش هاي بيرون از خط كشي را با نقش هاي گياهي ( شاخ و برگ ) پر كنند )) (زكي ، 1377 ، ص 69) ويژگيهای طراحی نقوش در دوره ايلخانان و تيموريان1- استفاده از نقوش گياهی ( ختايی )، ابر چينی، نقوش حيواني عجيب مانند اژدها و سيمرغ در طراحي نقوش 2- تقسيم زمينه كار به حاشيه و متن و طراحي داخل متن بالچك و ترنج ( شمسه )3- استفاده از نقوش اسليمي و ختايي در فضاهاي مياني نقوش هندسي4- جدا شدن نقوش از خط و يافتن استقلال و هويت خاص خود5- ايجاد نظم و بر قراري اصول دقيق در طراحي اسليمی و ختايی6- طراحی ساقه هاي اسليمي با قوسهای بلند7- كاربرد نقوش اسليمي و ختايي در كتاب آرايی * (( تذهيب گران عصر مغول از رنگهاي طلايي ، آبي ، سرخ ، سبز ، نارنجي استفاده مي كردند و آبي سير را به عنوان زمينه اي كه رنگ هاي ديگر آن را فرا مي گيرد انتخاب مي كردند )) ( زكي ، 1377 ، ص 69) ويژگی های نقوش سنتی در دوره صفويه 1- بزرگي قوسهاي اسليمي و ختايي در عين ظرافت و رعايت تناسبات و كاسته شدن از فشردگي قوس ها2- تركيب اسليمي و ختايي در يكديگر3- طراحی اسليمی گلدار و تنوع اسليمی دهان اژدری تزئينی * (( از دلنوازترين صفحه هاي تذهيب شده از عصر صفوي صفحاتي است در صدر كتاب خطي بوستان سعدي موجود در دارالكتاب مصر كه داري تاريخ 893 هجری / 1488 ميلادي است و در پاي آن امضاي تذهيب گر (( ياري )) ديده می شود )) ( زكی ، 1377 ، ص 71) از قرن 12 هجري به بعد كه زمان حكومت قاجار است شاهد كم رنگ شدن اصالت در نقوش سنتي هستيم و نيز ورود تركيب ها ، نقوش و گلهايي كه در ايران سابقه و پيشينه اي نداشته اند . * در دوره معاصر طراحي سنتي در تذهيب كاشي ، فرش و ساير رشته هاي صنايع دستي كار برد وسيعي دارد. واژگان و اصطلاحات تذهيب در تذهيب هم مثل ساير هنرها واژگاني وجود دارد كه براي يك تذهيب كار آگاهي از آن واژگان لازم و ضروري است . البته واژگان تذهيب تا حدودي ناشناخته هستند و اين امر باعث شده است بعضي از واژگان در كتابهاي مختلف معاني متفاوتي داشته باشد و در اينجا تلاش شده است كه تا حد امكان معناي رايج و منطقي آنها ذكر شود . كتاب قانون الصور در بيان شماري از واژگان تذهيب مي نويسد : چنين كرد اوستادم رهنماييكه هست اسليمي و ديگر ختاييز ابر و داغ اگر آگاه باشيچو نيلوفر فرنگي خواه باشيمكن از بند رومي هم فراموشكني چون اسم هر يك جاي در گوش ( به نقل از مجرد تاكستاني ، 1384 ، ص 27) اسليمي : اسليمي يا اسلامي نقشي است كه از گذشته هاي دور براي آذين بندي ظرفها ، بافته ها و در حجاري ها به كار مي رفته است و شايد در آن روزگاران نامي خاص داشته است . اين نقش ظاهراً در دوره ي سلجوقي و تيموري به اين نام شناخته شد. نقش هاي اسليمي عبارتند از گردش ها و پيش و خم هاي مدور تكراري اغلب به قرينه و گاه بي قرينه كه بيشتر يادآور پيچش ساقه يك گياه مي تواند باشد . ايرج افشار در كتاب صحافي سنتی می آورد : (( اسليمي يا اسلامي كامل مانند اجزاء يك گياه شكل مي گيرد و مشتمل است بر تخمه و ساقه و جوانه و برگ و گل كه به چنگ تبديل مي شود ... )) ( به نقل از ماچياني ، 1379 ، ص 13) چنگ : (( حركت هايي كه گرداگرد شاخه هاي اسليمي را مي گيرد چنگ گويند . اين زائده هاي چسبنده مانند قارچهايي هستند كه در اطراف شاخه هاي درختان و ساقه هاي آنها مي رويند و آنها را در بر مي گيرد )) ( هنرور ، صفحه 1386 ، ص چ ) استاد هادي اقدسيه هنرمند گرانقدر نقشه قالي وتذهيب مي گويند : ((اسليمي اساساً نمودار طرح درخت است با همه پيچ و خم و شاخ و برگ و...)) ( به نقل ازماچاني ، 1379 ، ص14) توضيح آنكه اسليمي ها با بندهايي به طرزي بسيار فني و استادانه به يكديگر مرتبط مي شوند كه اصطلاحاً به آن (( بند اسليمي )) اسليمي مي گويند. ختايی : ختايي از جمله نقش هاي اساسي هنرهاي تزئيني ايراني است كه از تركيب گل ، غنچه و برگ پديد مي آيد . بعضي ها بر اين عقيده اند كه اين طرح را دردوره مغول از چين به ايران آورده اند . ولي بررسي سير تكاملي كاربرد طرح گلها در دوره هاي مختلف از دوران هخامنشي تاكنون حاكي از آن است كه اين طرح در آثار اين دوران بوده و به تدريج تكامل يافته است و شباهت ميان نقوش ايراني و چيني به دليل وجود روابط فرهنگي ، بازرگاني و سياسي ميان دو كشور مي باشد. نقوش ختايي نقش هايي گياهي و گل و بوته مانند هستند كه با ظرافت و نازكي در لا به لاي نقوش اسليمي در حركت هستند . (( ختايي مانند اسليمي گياهي است كه مذهب و نقاش آنرا به صورت گل و برگ تزئيني گسترده شده مي آرايد ... )) ( افشار ، 1357 ، ص 13) مايل هروي در كتاب ، كتاب آرايي در تمدن اسلامي مي نويسد : (( خطائي يا ختائي ، گونه اي است از اسليمي كه طرح آن ظريف و نازك است و صرفاً داراي نقوش پيچ در پيچ گل و بوته است ... )) ( به نقل از ماچياني ، 1379 ، 15 ) عمده گل هاي ختايي عبارتند از گل شاه عباسي يا گل اناري ، گل پنبه اي يا برگ مو ، گل پروانه ، گل پنج پر و چهار پر و... كه در طبيعت نيز يافت مي شوند اما به طريقي قلم هنرمند تغييراتي در فرم اصلي آنها پديد آورده است . لوتوس : كه به آن برگ ماهي نيز گفته مي شود در كنار گل هاي ختايي به عنوان برگ بزرگ استفاده مي شود . سر لوحه : سر لوحه تزئيني است كه در بالاي صفحه نخستين كتابها ترسيم مي شود و در واقع مي توان گفت سر لوحه دروازه ورود به نقش گل و برگ ريز و نرمي مي شود. كتيبه :  به سر لوحه هاي كوچكي كه در متن آنها ، عناوين مختلف كتاب را به رنگ طلايي يا شنگرف و يا سفيد می نويسند كتيبه گفته مي شود . دهن اژدر : نقشی است به شكل دهان اژدها . ظاهراً اين نقش از دوره تيموريان رواج يافت است . ابرك : دايره هاي كوچك و به هم پيوسته اي هستند كه شكل ابر كوچكي را نمودار مي كنند و در كنار صفحه ي كاغذ نقاشي مي شوند . (( ابرك ترنج كوچكي است كه شباهتي به ابر دارد و ...)) ( هنرور ، 1386،ص چ) جدول : جدول عبارتست از خطوطي كه بر دور ا دور صفحه تذهيب به جاي گيره چيني ترسيم مي كنند . جدول كشي گونه هاي مختلف داد . واگيره : (( يك قسمت از يك طرح بزرگ است. براي مثال اگر بخواهيم شمسه اي را طرح كنيم اول آن را به چند قسمت تقسيم مي كنيم و طرح را در يك قسمت آن كه واگيره نام دارد پياده مي كنيم اين طرح در قسمت هاي ديگر تكرار مي شود )) ( مجرد تا كستانی ،‌1384 ، ص 28) محرابی : نوعي نقش تذهيب است كه نقش محراب مسجد در بالاي طرح ترسيم شده است و انواع گوناگوني دارد : محرابي تصويري - محرابي درختی - محربي دورنما – محرابي قنديلي – محرابی گل و بوته – محرابی هندسی – محرابي هزار گل . لچكی : لچكي 2/1 مربع كامل را گويند كه از قطر به دو نيم كرده باشند. لچكي را در گوشه هاي صفحه هاي تزئين شده و در حاشيه خطوط چليپا نقاشي مي كنند. ترنج : شكلي چهار گوش، دايره يا بيضي مانندكه با نقوش اسليمي و ختايي ( انواع اسليمي ) طرح شده باشد. به عبارت ديگر ترنج طرحي بديع از دايره يا بيضي است كه با نقوش اسليمي و ختايي ترسيم شده است و معمولاً در وسط يك طرح تذهيب قرار مي گيرد .   سر ترنج :نقوشي است به شكل لوزي كنگره دار كه بالا و پايين ترنج رسم مي شود ( با همان نقوش ترنج ) شمسه : شمسه معمولاً به شكل دايره يا چند ضلعي است كه با نقش هاي اسليمي و ختايي تزئين مي شود و جايگاه آن مانند ترنج در مركز طرح است و چون خطوطي مانند شعاع هاي خورشيد از اطراف آن پراكنده مي شود ( شرفه ) به آن شمسه مي گويند. شرفه : خطوط نقشه داري هستند كه اطراف شمسه هاي بزرگ طراحي مي شوندو شمسه را به شكل خورشيدي در مي آورند كه شعاع هاي آن به اطراف پراكنده است . گره : گره يا نقش گره در تذهيب عبارت است از نقشي منظم كه بسيار دقيق رسم مي شود. به عبارت ديگر طرحي است كه با پيچشهاي درهم و اشكالي گره مانند به يكديگر متصل مي شوند . گاهي اوقات به محل اتصال قسمت ها ي مختلف يك طرح نيز گره مي گويند. تاج : طرحي است در بالاي صفحه تذهيب كه شكل تاج دارد و به گونه هاي مختلف است. از تمامي يا نيمي از طرح تاج در تزئين سر لوحه كتابها استفاده مي شود.نيم تاج : 2/1 تاج است كه در يك صفحه طراحي مي شود. تر صيع : تر صيع در لغت به معناي گوهر نشاندن است. در بعضي از كتابهاي تذهيب ترصيع به معناي نشاندن جواهر در جاي گل و بوته طرح تذهيب آمده است . ولي ترصيع در تذهيب تزئيني است كه دو سر لوح در بالا و پايين ، همراه با دو ستون تذهيب شده در چپ و راست و يك حاشيه كامل تذهيب شده دارد. اين نوع تذهيب را ترصيع كامل مي گويند. نقوش تشعیر تشعیر ، اصطلاحی در تذهیب و نقاشی ایرانی . تشعیر در لغت به معانی «موی بر آوردن بچه در شکم » و نیز «موی را داخل مَوزه کردن » و «آستر کردن موزه به موی » آمده است (شاد؛ نفیسی ، ذیل واژه ) و در اصطلاح ، نقوشی از یک یا دو رنگ است که در حاشیه و سرفصلهای برخی کتب و در و دیوار و پرده ها و فضاهای موجود در مجلس سازیها و پرده های نقاشی ایرانی کشیده می شود و در جلدسازی و قلمدان سازی و قلم زنی بر روی فلز و نیز خطاطی دیده شده است . تشعیر از شَعْر (مو) گرفته شده است و به نقوش بسیار ریز از گیاه و پرنده و درخت اطلاق می شود (منشی قمی ، ص 199؛ مایل هروی ، ص 597). به گفتة مجرد تاکستانی (1372 ش ، ص 121)، از آنجا که طراحی تشعیر، که در اصل طراحی حیوانات و منظره و اقسام آن است ، اغلب با طلا و به وسیلة قلم موهای بسیار ظریف انجام می گرفته است ، ظرافت خطوط را به مو تشبیه کرده اند.تشعیر به همراه تذهیب ، برای تزئین حواشی بزرگتر در کتب خطی ، شاید تحت تأثیر نقاشی چینی ، از دوران تیموریان در ایران مرسوم گردید (وزیری ، ج 2، ص 207ـ 208).نامگذاری انواع تشعیر بیشتر بر اساس روشها و فنون و جایگاه ارائة آن است . تشعیر بر دو قسم است : تشعیر گیاهی یا تشعیر گل و بوته ، و تشعیر وحوش . در تشعیر گیاهی ، تصاویر بر بالا و پایین برگها و گلها به زر یا رنگهای سفید یا آبی یا مایة اصلی و ته رنگ لاجورد یا سیاه یا گِل ماشی و امثال آن ، بر حواشی کتب کشیده می شود. در آرایه های تزئینی قرآن کریم و جلد آن ، علاوه بر تذهیب ، فقط از این نوع تشعیر استفاده می گردد. در تشعیر وحوش که بر دو نوع «نخجیری » و «گرفت و گیر» است ، طرح کلی تصاویر و نقوش انواع پرندگان و جانوران زمینی و دریایی و اساطیری در ترکیبهای خاص متناسب با موضوع اصلی کتاب با کمترین رنگ و به صورت نمادین پدید می آید. همچنین تصاویری از آسمان و ابرها و ستیغ کوهها و صخره ها در تشعیر دیده می شود.نقوش تشعیری هر کدام جایگاهی معیّن و شیوه ای مستقل دارند؛ مثلاً جای نقش شیر و اژدها و سیمرغ و ادوات رزم در حواشی کتب و مجالس رزمی و جای نقش مرغزارها، سروستانها، بته جقه ها، بیدهای مجنون ، آهوان و پرندگان در حواشی کتب و جلدها و مجلس سازیهای تغزلی و شکارگاههاست .از انواع تشعیر، تشعیر روغنی است که در جلدهای منقوش روغنی کتب خطی در دورة صفوی دیده می شود. در این نوع کار، جلد مشکی با نقشهای بسیار ریز و ظریف به رنگ طلایی یا رنگهایی است که بر زمینة تیره نمود بیشتری دارند (مایل هروی ، ص 612). این شیوه که به «آیین میرکی » مشهور است ، ابداع آقامیرک اصفهانی است (حبیبی ، ص 38). در نیمة دوم قرن دهم ، قطب الدین قصه خوان در دیباچة مُرقَع شاه طهماسب به نوعی تشعیر ــ که آن را تشعیر «نقش » یا «نقش طراز» نامیده است ــ اشاره کرده که بر مبنای «طرح ـ نقشی » و اسلوب استفاده از یک رنگ است (ص 283ـ284). هرگاه در تشعیر از شیوة زراندود استفاده گردد، آن را «تشعیر زرین » می خوانند و هرگاه از سفیداب استفاده گردد، بدان «تشعیر سپید قلم » می گویند. قلم گیری تشعیری با سفیداب ، بر بوم مَرْغَش (نوعی سنگ سخت و براق ) است که در ساخت جلدهای مرغش نیز استفاده می شود (مایل هروی ، ص 615). همچنین در حروف خط ثلث تشعیر دیده می شود، یعنی انجامه های حروف تیز است و دور و خمیدگی حروف آن بیشتر از خط نسخ است (همان ، ص 604).طراحی تشعیر گاهی به صورت سیاه قلم یا همراه کمی رنگ است . نمونه های زیبایی از این نوع نقاشی در موزة رضاعباسی بر حاشیة طراحی سیاه قلم منسوب به کمال الدین بهزاد موجود است که در آن صحنة تعقیب و گریز شترمرغ و شیر با طلا بر روی کاغذ ترسیم شده است . نمونه هایی از طراحی تشعیر اثر محمد سیاه قلم وجود دارد که از نظر طراحی و ساخت و ترکیب بندی باارزش است . نوعی طراحی تشعیر، «انگ » نام دارد. در این نوع ، اول طراحی می کنند، سپس داخل طرح را رنگی کم مایه می زنند و بعد اطراف آن را قلم گیری طلایی می کنند (مجرد تاکستانی ، 1376 ش ، ص 10ـ11). استفاده از نقوش تشعیری و شیوه های آن در مُرَقَّع سازی نیز رایج است و بدان مرقع تشعیری گفته می شود (مایل هروی ، ص 785ـ 786).گاهی طراحی موضوعی را که در متن نقاشی شده است ، به مناسبتی در حاشیة صفحه می آورند، این کار را به اشتباه تشعیر می نامند (مجرد تاکستانی ، 1376 ش ، ص 11).تا اواخر دهة چهل شمسی ، تشعیر جزو دروس هنرستانها بود و مصوّرالملکی (متوفی 1348ش ) از استادان برجستة آن بود (همو، 1372ش ، ص 121). در زمینة معرفی تشعیر و آموزش آن ، دو جلد کتاب از مجردتاکستانی به چاپ رسیده است (همانجا). قرینه انعکاسی : طبیعت پر از تقارن است. بالهای پروانه مثال خوبی است . یکی از بالهای پروانه اگر جمع شود دقیقا روی آن بال دیگر قرار می گیرد . واین دو بال دقیقا قرینه یکدیگر هستند. یکی از مهمترین اهداف آموزشی این سرگرمی مفهوم تقارن و انعکاس تصاویر است. تقارن انعکاسی: در تقارن انعکاسی در واقع جسم در دو طرف یک محور خاص کاملاً یکسان است و فقط منعکس شده! یعنی اینکه انگار نیمی از جسم، تصویر نیم دیگر جسم در آینه است. بنابراین به این تقارن، تقارن آینه ای نیز می گویند. به این شکلها نگاه کنید… یک شکل می تواند چند محور تقارن داشته باشد. مثلاً یک مربع چهار محور تقارن آینه‌ای دارد. تقارن انعکاسی این سرگرمی دارای ۲ عدد پایه، ۲ عددآینه، ۴ عددمهره با شکلهای هندسی و ۲۴ عدد کارت(مشابه شکلهای مهره ها) است. این بازی به صورت انفرادی یا دو نفره انجام می‌شود. ابتدا آینه ها را بر روی پایه ها قرار داده می‌شوند. با نشان دادن تصاویر یکی از کارتها توسط یکی از بازیکنان، بازیکن دیگر با گذاشتن دو مهره در مقابل آینه‌ها، میبایست تصویر مشابه کارت را در آینه ایجاد و انعکاس دهد. زمان و سرعت عمل برای بازیکنان می تواند مد نظر قرار گیرد. پرویز زابلی جنسیت: مرد تولد و وفات: (۱۲۹۶ - ... ) شمسی محل تولد: ایران - تهران - تهران شهرت علمی و فرهنگی: منبتّ‌کار از سال ۱۳۱۰ش در اداره کل صناعت و معادن به فعالیت هنری پرداخت. مدت هفت سال در نزد استاد احمد امامی آباده‌ای دورۀ عملی هنرهای زیبای کشور را گذراند و مدرک کارشناسی گرفت. از سال ۱۳۲۰ش با عنوان استاد کارگاه منبت به استخدام اداره صناعت درآمد. در سال ۱۳۵۸ش بازنشسته شد و بعد در دانشگاه الزهرا و مجتمع دانشگاهی هنر مشغول تدریس گردید. استاد زابلی مدتی نیز در هنر معرّق کار کرده که حاصل آن تابلوئی است بیضی شکل به‌‌‌نام شیخ صنعان و دختر ترسا که در حال حاضر سازمان حفاظت از میراث فرهنگی آن را نگهداری می‌کند. محمد طاهر امامی         ١٣٠٨ هـ . ش - آباده شیراز فرزند احمد (سرپرست کارگاه منبت صنایع مستظرفه ١٣١٢) درجهء یک هنری در زمینهء معرق، منبت و مشبک (١٣۶٧)   زندگینامه:  محمد طاهر فرزند هفتم احمد امامی (۵ پسر و ٣ دختر – پسر چهارم) در آباده شیراز دیده به جهان گشود، وی که از ٩ سالگی در کارگاه پدر رفت و آمد داشت در درون خود تحولی دید و شگفتا که در همان سال ها دریافت به این هنر عشق میورزید، پس تحت حمایت پدر، برادران (علی و خلیل) به رموز این هنر(معرق و منبت) آشنا شد و به برکت همجواری اساتیدی چون شهمیرزادی و زابلی نیز شکوفایی هنر در او دو چندان گشت تا اینکه در سال ١٣٢۴کارمند رسمی اداره هنرهای ملی شد، در سال ١٣٣٨کارگاه کوچکی در نزدیکی محل زندگی و اداره خود برپا کرد در این کارگاه علاوه بر تعلیم، آثار بدیعی را نیز خلق کردند که بعنوان مثال رحل قرآن (مشبک)، جعبه های قاشق چنگال (معرق)، تابلوهای دیوار کوب (معرق)، میزهای عسلی و پذیرائی و سفارشاتی برای منازل شخصی مانند بوفه و سرویس پذیرائی، نهار خوری (معرق و منبت) و... از این دست هستند.   آثار:   استاد در سال ١٣۵٣ از اداره هنرهای ملی بازنشسته شدند، در ذیل به نمونه آثاری ساختند و یا در ساخت آن شرکت داشتند اشاره میشود:  ١) تابلوی برجسته معرق و منبت سیمرغ آشیانه ١٣۴١ – این تابلو تحول نوینی را در هنر معرق بوجود آورد این تابلو اولین معرق سه بعدی و تلفیقی از هنر مجسمه ساز ی با منبت و معرق می باشد(مکان: موزه هنرهای ملی)                                                                                                        عکس: سیمرغ آشیانه ٢) مبلمان استیل منبت و معرق (کارگروهی برای مجلس)(برندهء جایزه نمایشگاه لندن) ٣) میز معرق ٢۴ نفره ( کارگروهی، برندهء مدال طلا در نمایشگاه بروکسل) ۴) منبر معرق، منبت، گره چینی و معرق دوار و خط به سفارش مسجد هامبورگ آلمان ١٣۴٧ (مکان: موزه هنرهای ملی - کار گروهی، معرق گنبد و خطوط کار استاد طاهر امامی)                                                                                        عکس: منبر ۵) تابلوی گل و مرغ معرق و منبت برجسته – ١٣۵٣ ۶ ) پاروان معرق با عاج و صدف و استخوان – ١٣۴۴ – مجموعه کاخ های سعدآباد ٧) میز معرق از عاج و صدف و چوبهای زینتی – ١٣٣۴ – سفارت ایران در لندن ٨) میز معرق منبت کنفرانس ٢۴ نفره طرح عیسی بهادری – سفارت لندن - ١٣٧۴ ٩) صندلی هخامنشی معرق و منبت - ١٣۴۶ - با همکاری استاد پرویز زابلی (مکان:‌موزه هنرهای ملی)    عکس: صندلی هخامنشی  ١٠) به انضمام سفارش هائی که متاسفانه اطلاعاتی از زمان ساخت و مکان آن ها در دست نمی باشد، مانند:  ستون معرق در منزل شخصی (شمیران) تابلو و مبلمان منزل شخصی رحیمی نژاد(تهران) سرویس مبلمان، پذیرائی، نهار خوری و بوفه، منزل شخصی فیروزی(تهران)         عکس: نهارخوری فیروزی سرویس کامل پذیرائی، نهار خوری و بوفه، منزل شخصی ضرغامی(کانادا) تابلوی پیر چنگ زن منزل شخصی لاله(تهران) سرویس معرق قهوه خوری چهار نفره منزل شخصی آزمایش(نامعلوم) کوزه تمام معرق(نامعلوم) و تابلوی شام آخر مسیح - به سرقت رفته از منزل استاد (نامعلوم) و...  آخرین افتخار استاد، اجرای معرق بیش از یکصد اسماء متبرکه در زمینه خاتم بروی عرق چین حضرت رضا(ع) می باشد ( با همکاری فرزندان و نظارت ایشان) به سفارش آستان قدس رضوی ١٣٧۶.    تدریس:   متاسفانه ایشان در سال ١٣۵١ بر اثر سانحه تصادف نیمی از بدنشان فلج شد و دیگر نتوانستند با دستان خود اثری خلق کنند، اما این حادثه در ارادهء آهنین استاد کار ساز نبود چرا که ایشان به تدریس و آموزش روی آرودند و به پرورش هنرمندانی در این زمینه پرداختند از این دوره میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ·  تدریس خصوصی در کارگاه خانگی – سالهای ١٣۶٠ الی ١٣٨٣ – خیابان تهران نو تهران · تدریس در مجتمع دانشگاه هنر ١٣۶٩ تهران · تدریس و مدیریت هنرسرای سنتی طاهر امامی – ١٣۶٨ - خیابان خردمند تهران · تدریس و مدیریت آموزشگاه هنرهای زیبا – ١٣۶۵ – خیابان ابن سینا تهران   تحقیقات:   استاد در این مدت نیز به تحقیق و مطالعه به روی چوبها و عناصر دیگر در این هنر می پرداخت، امروزه استفادهء بیش از ٧٠ نوع چوب و فلزات و حتی جواهر و سنگ ها در معرق مدیون زحمات چندین ساله استاد می باشد، به انضمام شناسائی ١٢٠ رنگ در گردو که به اعجاز درخت گردو معروف می باشد، علاوه بر آن زمینه رنگ مشکی، قهوه ای، ابر و باد و رنگ های دیگر در معرق ابتکار این هنرمند خوش ذوق می باشد.   نمایشگاه ها:   استاد در نمایشگاه های بسیاری در داخل و خارج از کشور به صورت مستقیم حضور و یا حتی آثارشان شرکت داشتند، از این دست میتوان به موارد زیر اشاره کرد: · نمایشگاه مونترال ١٩٨۵م میز کنفرانس ٢۴ نفره طرح استاد بهادری – کار گروهی هنرمندان فرهنگ و هنر برنده مدال طلا و اعطای دیپلم هنری · نمایشگاه صنایع دستی لندن – ١٣٣۴ – میز چنگ اسلیمی از جنس گردو · نمایشگاه دهه فجر لندن ١٣٧٣ - – ۵٠ اثر هنری و یک میز کنفرانس منبت و معرق ٢۴ نفره با نظارت کامل استاد طاهر امامی و یک تابلو با اجرای استاد در سال ١٣٣۵ · نمایشگاه هنر ایران دوسلدروف آلمان ١٣٧٠ – لوح تقدیر · نمایشگاه متخصصین نگارگری چوب در کاخ موزهء سعدآباد ١٣٧۶ – لوح تقدیر · نمایشگاه چلستون اصفهان – دانشگاه مجتمع هنر ١٣۶٩- لوح تقدیر · نمایشگاه باغ ارم شیراز – گروهی از هنرمندان ١٣٧٠ · نمایشگاه بین المللی بروکسل ١٣٣٨ – میز ٢۴  نفره نقش اسلیمی مرحوم عیسی بهادری – کسب مدال طلا ( کار گروهی هنرمندان ) ·  نمایشگاه آثار جاویدان معرق ١٣٧۶ – سعدآباد ( گروه شاگردان استاد)    مرمت آثار: استاد در تعمیر و مرمت آثار قدیمی تبحر و ظرافت خاص داشتند، ایشان افتخار مرمت اماکن متبرکه را نیز در کارنامه خود دارند:   · تعمیر و مرمت اجناس قدیمی و عتیقه در سفارت ایران در لندن – ١٣٧۴ – سرپرست گروه · تعمیر ضریح حضرت شاهزاده حسین(ع) – قزوین – ١٣۴٠ ·  تعمیر ضریح حضرت رقیه و زینت(س) · تعمیر، مرمت و روغن کاری آثار منبت، معرق و مشبک در هنرهای ملی ایران ١٣٧٢     لوح های تقدیر: · لوح تقدیر روز بزرگداشت جهانی صنایع دستی از دانشگاه هنر ١٣٨١ ·  لوح تقدیر روز جهانی صنایع دستی ٢٠ خرداد – دانشکده هنرهای تجسمی و کاربردی · لوح تقدیر از نمایشگاه هنر ایران دوسلدروف آلمان ١٣٧٠ · لوح تقدیر از نمایشگاه متخصصین نگارگری چوب در کاخ موزهء سعدآباد ١٣٧۶ · لوح تقدیر از نمایشگاه چلستون اصفهان – دانشگاه مجتمع هنر ١٣۶٩      متاسفانه از سال ١٣٨٣ به این سو، استاد به دلیل ضعف جسمانی و بستری بودن نتوانستند به نظارت، تعلیم و تدریس ادامه دهند و کارگاه خانگی ایشان نیز جمع آوری شد. چوب گردو كدام چوب بادوام تر است؟ چوب گردو با یكهزار سال دوام، بهترین چوب موجود در بازار است كه عمدتا برای ساخت در، پنجره و ضریح امامزاده ها از آن استفاده می شود. وضعیت چوب در كشور به دلیل شرایط خاصی كه دارد، واردات این كالا را به ایران اجباری كرده است.درست است كه چوب راش كشور ما در دنيا حرف اول را مى زند، اما براى جلوگيرى از تخريب جنگل ها ناگزيريم واردات چوب را بپذيريم. نابودى جنگل ها در كشور عواقب ناخوشايندى در پى دارد. از اين رو واردات در اين زمينه بهترين گزينه است.رجبى راد، رئيس اتحاديه صادركنندگان مبلمان و لوازم ادارى در اين خصوص مى گويد: نحوه برداشت از جنگل ها در كشور ما علمى نيست و حدود ۵۰ درصد چوب هاى داخلى به دست آمده از جنگل، قابليت استفاده ندارد و از بين مى رود. همچنين دستگاه هاى خشك كن مطلوب هم در ايران وجود ندارد، بنابراين كالاهايى كه با استفاده از اين نوع چوب ها ساخته مى شوند، مرغوب نيستند. از اين رو ما ترجيح مى دهيم از چوب هاى وارداتى استفاده كنيم. البته واردات چوب براى صيانت از جنگل هاى كشور هم موثر است. ناگفته نماند كه جنگل اگر برداشت نداشته باشد، مخروبه مى شود و در مواقع ضرورى مى بايد برداشت منطقى از جنگل صورت گيرد و اين برداشت ها بايد جهت حفظ جنگل باشد، اما متاسفانه از جنگل هاى ما برداشت هاى غير استاندارد مى شود؛ به عنوان مثال برداشت از جنگل براى ساخت كاغذ. جنگل، ثروت ملى است، به همين دليل بايد از آن استفاده بهينه شود. ما براى رعايت منافع عموم، پيشنهاد واردات چوب را مطرح كرديم. بسيارى از دولت ها براى حفاظت از جنگل هاى كشورشان هزينه حمل چوب هاى وارداتى را تقبل مى كنند و در واقع براى اين امر در كشورشان يارانه گذاشته اند، اما متاسفانه در كشور ما هزينه حمل چوب هاى وارداتى به عهده خود خريداران است و با يارانه سوخت، به مصرف چوب هاى داخلى يارانه پرداخت مى شود. در كنار اظهارات رئيس اتحاديه صادركنندگان مبلمان و لوازم اداري، ثقفي، رئيس اتحاديه مبلسازان و درودگران نيز مى گويد: متاسفانه چوب هايى كه از داخل به دست ما مى رسد، اكثرا خيس است و قابليت استفاده ندارد. البته اگر اين مشكل هم حل شود، باز بايد در مقابل برداشتى كه از جنگل ها مى شود نهال كارى كرد. مثلا در برابر چوبى كه از هر درخت به دست مى آيد، بايد ۳ نهال جايگزين شود. همچنين قاچاق چوب در گذشته در كشور مساله ساز بود كه البته امروز اين مشكل تا حدودى برطرف شده است.چوب در اقسام مختلف و كيفيت هاى متفاوت كاربردهاى گوناگونى دارد. در اين رابطه حسين افشار امين، يكى از اعضاى رسمى گروه كارشناسان صنايع چوب توضيحات جالب توجهى ارايه مى دهد: چوب با توجه به كيفيت و زيبايى كارايى مختلفى را به همراه دارد. رايج ترين كاربرد اين صنعت در منازل و ادارات است. درهاى پرسى منازل قاعدتا از چوب هاى روسى يانراد است كه اصطلاحا چوب كاج گفته مى شود. اين درها به صورت سه لايي، نئوپان يا MDF پرس مى شود. البته از چوب راش و ملچ نيز بدين منظور مى توان استفاده كرد. چوب ملچ زيباترين نوع در بين ديگر چوب هاست. اين زيبايى در نقش موجود در اين چوب كه به صورت موج نمايان شده، هويدا مى شود. شايد اين موضوع يكى از دلايل گران تر بودن اين نوع چوب در ميان ديگر اقسام چوب هاست. در اين ميان چوب راش را هم نبايد ناديده گرفت. البته اين نوع از چوب محكم و صنعتى بيشتر براى مبلمان كاربرد دارد و بهترين انواع چوب راش متعلق به كلاردشت است. عمر چوب راش حدود ۱۵۰ سال و چوب ملچ ۱۰۰ سال است كه اين قضيه حكايت مقاوم تر بودن چوب راش نسبت به ملچ را مسلم مى كند. در اين ميان، گونه چنار از بين انواع چوب ها با عمر يكهزار ساله براى درهاى ورودى امامزاده ها كاربرد دارد.براى ساخت كابينت ها بيشتر از MDF استفاده مى شود، چراكه دوام بهترى دارد. نئوپان نيز در اين زمينه مصرف دارد. همچنين نئوپان هاى ملامينه براى كابينت استفاده مى شود. كمدهاى ديوارى نيز كه به صورت چوب كار مى شود، تمام مشخصه هاى درهاى ورودى پرسينگ را در بر دارد.يكى ديگر از اقسام چوب، چوب گردو است كه از گونه هاى نادر و كمياب است و با برداشت صنعتى به دست مى آيد. چوب گردو داراى رنگ راه دار تيره است كه با رگه هاى تيره تر نقش زيبايى به خود گرفته و براى منبت كارى انتخاب مناسبى است. البته متاسفانه در كشور ما از چوب هاى گردو استفاده نادرستى مى شود. كاربرد چوب گردو در مبلمان مثال آشكارى براى اين ادعا است.حسين افشار امين در ارتباط با واردات گونه هاى مختلف چوب مى گويد: در صورتى كه چوب راش كلاردشت ما بهترين نوع در دنياست ما براى عدم تخريب جنگل ها، اين نوع چوب را از رومانى و تركيه و اروپاى شرقى وارد كشور مى كنيم. همچنين چوب نراد، از روسيه و فنلاند و بعضى گونه هاى اتريشى نيز وارد كشور مى شود. كارشناس فوق، برداشت غيرحرفه اى دامسراها را يكى از علل تخريب جنگل معرفى مى كند.افشار امين در ادامه نكته هاى متعددى را يادآور مى شود: در حال حاضر سالانه يكهزار و ۲۰۰ تا ۲ ميليون متر مكعب چوب از جنگل هاى ايران به دست مى آيد و حدود ۵/۲ ميليون متر مكعب از خارج وارد مى شود. اين در حالى است كه به گفته مسوول روابط عمومى سازمان جنگل ها و مراتع در سال ۱۳۸۱ كارخانه هاى چوب با ۵۰ درصد ظرفيت كار مى كردند. با حذف تعرفه واردات چوب، اميدواريم اولا از تخريب جنگل ها جلوگيرى شود، ثانيا كارخانه هاى صنايع چوب با ۱۰۰ درصد ظرفيت به كار خود ادامه دهند. كارشناس صنايع چوب در ادامه مى گويد: طبق آمار منتشر شده حدود ۷۲ هزار واحد صنفى و صنعتى در سراسر ايران در بخش صنعت چوب فعال هستند كه در سال ۱۳۷۵ تعداد ۱۱۷۲۵۴ نفر به طور مستقيم در اين بخش صنعت مشغول به كار بوده اند. با توجه به رشد جمعيت و اقبال مردم به اين صنعت و گسترش صنايع چوب، تعداد كسانى كه به طور مستقيم در اين صنعت اشتغال دارند به ۳۵۱۷۶۲ نفر مى رسد و اين تعداد با توجه به ۴ هزار نوع كاربردى كه براى صنعت چوب و صنايع وابسته به آن تعريف شده، جمعيت زيادى از مردم را به صورت مستقيم و غير مستقيم با اين صنعت و صنايع وابسته به آن به كار گرفته است.تعدادى از كارخانه هايى كه به صورت مستقيم و غير مستقيم از اين صنعت ارتزاق مى كنند، عبارتند از: بخش عظيمى از جنگلدارى و برداشت چوب از جنگل، كارخانه هاى نئوپان سازي، فنرسازي، صنايع پلاستيك، شيشه سازي، ميخ سازي، پيچ سازي، چرم سازى و بسيارى ديگر از كارخانه ها كه ارتباط تنگاتنگى با صنعت چوب دارند و از اين صنعت بهره مند هستند.افشار امين در خاتمه مى گويد: متاسفانه اين صنعت با اين حجم وسيع و گسترده و قابليت هاى بسيار، تامين كننده نيازهاى فنى و معنوى و فرهنگى جامعه نيست و از حمايت هاى بعضى از مسوولان بى بهره است.چوب (Bois – Wood) اين كلمه در صنعت بقسمتي از ساقه گياهان اطلاق ميشود كه نسج خشبي آنها كاملاً مقاوم و محكم شده است – قسمت مياني ساقه (Heart – Wood) را كه محكمتر از ناحيه خارجي (Sap – Wood) است تنه مي‌نامند – آوندهاي آبكش كه شيرة نباتي را به قسمتهاي مختلف گياه منتقل مي‌كنند در ناحيه خارجي يعني قسمت نرمتر ساقه قرار دارند و بهمين جهت اين لايه بيشتر از قسمتهاي داخلي مورد هجوم حشرات واقع ميشود و اگر چوب را بطريق صحيحي خشك نكرده باشند، اين ناحيه زودتر از ساير قسمتهاي چوب مي‌پوسد (آوندهاي چوبي كه شيرة خام را از ريشة گياه به برگها مي‌رسانند در تنه يا قسمت داخلي ساقه قرار دارد و سبب استحكام اين ناحيه ميگردند )‌آوندها در امتداد طولي ساقه قرار دارند و كم و بيش در مقطع طولي گياهان مختلف خطوط مشخص بنظر ميرسند و آنها را رگه‌هاي چوب يا الوار مي‌نامند . گاهي چوب را در امتداد رگه‌ها (برش طولي) و گاهي عمود بر آنها (برش عرض) اره مي‌نمايند و اكثراً از طرحهاي طبيعي و اشكال جالبي كه از طرز قرار گرفتن رگه‌ها حاصل ميشود براي تهيه اشياء مختلف تزئيني استفاده ميكنند – در بعضي درختان – رگه‌ها با يكديگر مجاور و نزديكند و در برخي فاصله بيشتري ميان آنها بچشم ميخورد ، چوب درختان نوع اول محكمتر از چوب درختان نوع دوم است ، به هر حال بهتر است در هر مورد چوبي را انتخاب كنند كه مشخصات آن با شيئي مورد نظر متناسب باشد . نه تنها صنعتگران و هنرمنداني كه با چوب سرو كار دارند بلكه افرادي كه مرمت اشياء و اثاث چوبي را به عهده ميگيرند لازم است قبلاً اطلاعات كافي درباره انواع چوبها و مشخصات هر يك كسب نمايند . دو نمونه از كنده كاري روي چوب تنه هر درخت بعد از بريده شدن مقداري رطوبت دارد (شيره نباتي )كه قبل از استعمال بايد خشكانيده شود – غالباً قطعات چوبي در حين خشك شدن چروكيده ميشود و شكل اوليه خود را از دست ميدهد – چوبهايي كه شيره گياهي خود را (رطوبت) از دست ميدهند بسيار جاذب‌الرطوبه هستند و اين خاصيت غالباً در چوبهاي تازه سبب تغيير حجم آنها در امتداد عرض (عمود برگه‌ها ) ميگردد. در هنگام ساختن اثاث چوبي مانند قفسه و نظاير آن بهتر است فاصله مناسبي براي تغيير حجم قطعات چوبي قائل شوند حتي در مورد چوبهايي كه با روش درست خشك شده باشند عدم رعايت اين نكته به سبب افزايش حجم قطعات چوبي نيروي زيادي توليد ميكند كه بنوعي خسارات منجر ميگردد – اگر صفحه چوبي بزرگي را كه سطح فوقاني ميزي را تشكيل ميدهد با اتصال قطعات چوبي تعمير و مستحكم كنند ، به احتمال زياد در هواي رطوبت ((تاب )) بر ميدارد زيرا قطعات متصل شده مخصوصاً اگر در امتدادي عمود بررگه‌ها پيچ شده باشند ، مانع از انبساط ميگردد ، از اين‌رو بهتر است كه تعمير آنها با روش مزبور خودداري شود . ممكن است انحنايي در چوبهاي تازه بموازات رگه‌ها يا عمود بر امتداد آنها ظاهر شود و [40] اين امر دليل بر اينست كه قسمتهايي داخلي و خارجي الوار به طور يكنواخت و يكسان خشك نشده‌اند .استفاده از چوبهاي خم شده جز در موارد استثنائي جائز نيست و در هنگام ضرورت بهتر است انحناي لازم را از اتصال قطعات كوچكي كه به شكل مناسب اره و رنده شده‌اند فراهم كنند . در موارد ضروري براي خم كردن قطعات چوبي آنها را براي مدتي كه به ابعاد و جنس چوب بستگي دارد در ظرف آبجوش غوطه‌ور ميكنند و بلافاصله پس از خارج كردن از ظرف آنها را خم كرده و با وسايل لازم تا هنگام خشك شدن بهمان حالت نگه ميدارند ، بعد از اينكه چوب كاملاً خشك شد شكل جديد خود را حفظ ميكند . براي خشكانيدن قطعات چوبي كه اتفاقاً خيس ميشوند مخصوصاً آنهائي كه در اثر طولاني شدن مدت تقريباً از آب اشباع ميگردند بايد دقت لازم مبذول شود تا از شكافتن يا تاب برداشتن آن جلوگيري گردد در اين موارد بجاي استفاده از بخاري برقي يا جريان هواي گرم بهتر است چوب را در هوائي ملايم و آزاد به تدريج خشك نمايند . اثاث چوبي مخصوصاً آنهائي را كه از چوبهاي نرم تهيه شده‌اند بايد مرتباً بازديد نمايند تا مورد هجوم حشرات مخصوصاً موريانه قرار نگيرد ، اگر كف طالارها را با سيمان يا آجر مفروش نمايند تا حدود زيادي از انتشار حشره جلوگيري ميشود ، براي ضدعفوني كردن قطعات چوبي بزرگ معمولاً از كروزوت (Creosote ) استفاده ميكنند و براي محافظت اشياء چوبي كوچك روشهاي مختلفي متداول است كه بعضي از آنها در شماره‌هاي قبل تحت عنوان (آفت حشرات) ذكر شده‌اند . چوب آلش (Hêtre – Beech ) چوب اين درخت را غالباً براي تهيه اشياء كوچك بكار ميبرند و چون رنگ را به سهولت به خود جذب مينمايد لذا مورد توجه مبلسازان ميباشد . چوب بلوط (Chêne – Oak ) اين درخت در اغلب نواحي آسيا ، اروپا و آمريكا ميرويد رشد آن بطي و كند است ، چوب آن بسيار محكم و با دوام ميباشد به همين سبب تا چندي پيش به مقدار زيادي آنرا براي تهيه مبل ، ساختمانهاي چوبي و حتي بدنه كشتيها بكار ميبردند –[41] اگر تنه بلوط را به طريق مخصوصي اره كنند غالباً طرح و شكل جالبي در مقطع آن بنظر ميرسد – در گذشته اكثراً اثاثي را كه از چوب بلوط تهيه ميكردند روغن زده سپس با رنگهاي گياهي رنگ ميكردند ولي بعدها بجاي روش مزبور مخلوط موم تربانتين بكار بردند – چون در گذشته چوبهاي بلوط را با تيشه صاف و پرداخت ميكردند لذا ناهمواريهاي ناشي از اين روش اكنون هم بر روي اثاث قديمي به چشم ميخورد ، بعلاوه در قديم براي اتصال چوب بجاي استفاده از سريشم از ميخهاي چوبي استفاده ميكردند بعدها به كمك اره تنه‌ها و كنده‌هاي چوب را به صورت الوار يا تخته درآوردند كه اتصال آنها به وسايل سهلتري ميسر ميباشد – در گذشته غالب اشياء چوبي را از راه منبتكاري تزئين ميكردند . چوب درختان ميوه (Bois des Fruitiers – Fruit Wood ) از چوب درختان سيب و گلابي و گيلاس براي تهيه اشياء كوچك و همچنين در منبتكاري استفاده ميشود . چوب زيتون (Bois d,Olivier – Olive Wood ) چوبي است برنگ خاكستري مايل بسبز داراي رگه‌‌هاي تقريباً چسبيده به يكديگر كه در منبتكاري بكار ميرود . چوب ليمو (Bois de Citron – Satin Wood ) در قرن هيجدهم از اين چوب كه رنگ زرد روشني دارد براي تهيه روكشهاي اثاث تخته‌‌اي استفاده ميكردند و اين روكشها اكثراً داراي نقش و نگار طبيعي زيبائي است . چوب كاج (Bois de Pin – Pine Wood ) اين درخت از خانواده مخروطيان بشمار ميآيد ، غالب درختان اين خانواده داراي تربانتين يا رزين مخصوصي ميباشند ، چوب آنها نرم است و براي ساختن چوب دست و گاهي روكش اشياء چوبي بكار ميرود . چوب گردو (Noyer – Walnut ) اين چوب در تمام ادوار مورد توجه و علاقه نجاران بوده است – از پوست گردوي نارس رنگ سياهي بدست ميآورند (همين ماده رنگي است كه هنگام شكستن گردو سبب سياهي دستهاي گردوفروشان ميشود) گاهي بعضي از نقاشان روغن مغز گردو را بجاي روغن‌‌‌دانه كتان بكار ميبرند – رگه‌هاي چوب گردو يكنواخت و نزديك بهم ميباشند ، اين چوب با وجود اينكه داراي استحكام زيادي است معذالك كار كردن با آن آسانست و بخوبي صيقل مي‌پذيرد معمولاً رنگ آن قهوه‌اي كمرنگ است كه گاهي لكه‌‌هاي سياهي در آن بنظر ميرسد – از چوب گردو بيشتر براي ساختن روكش اثاث چوبي استفاده ميشود و به ندرت تمام قسمتهاي اشياء بزرگ را از اين چوب ميسازند . قطر روكشهائيكه در قرن هيجدهم از اين چوب تهيه ميشده است غالباً در حدود يك و نيم ميليمتر ميباشد . بزرگترين نقص چوب گردو در اينست كه سريعتر از ساير اقسام چوبها مورد هجوم موريانه يا كرم چوب قرار ميگيرد و از اين نقطه نظر لازم است اشيائي را كه از اين چوب ساخته شده‌اند مرتباً و بدقت مورد بازرسي قرار دهد . چوب ماهون (Acajou – Mahogany ) رگه‌هاي اين چوب بسيار فشرده ميباشند . بهمين جهت بندرت تاب برميدارد و يا چروك ميخورد ، رطوبت در آن تقريباً تأثيري ندارد . چوب بسيار محكمي است و بسسب داشتن مشخصات فوق‌‌الذكر با وجود اينكه كار كردن با آن دشوار است ولي موارد استعمال فراواني دارد . رنگ آن از قهوه‌اي تيره تا قهوه‌اي روشن تغيير ميكند ، اگر مدتي طولاني در مقابل اشعه آفتاب قرار گيرد رنگ خود را به نسبت زيادي از دست ميدهد – اين چوب را ميتوان بخوبي پرداخت كرد و بعضي اقسام آن حتي نيازي به لاك و الكل ندارد ، در گذشته آنرا با مخلوطي از گرد آجر و روغندانه كتان صيقل ميدادند و گاهي بعضي رنگهاي گياهي نيز به اين مخلوط ميفزودند – اگر بدواً از لاك و الكل استفاده كنند ، اين ماده وارد رگه‌ها ميشود و سطح چوب براي صيقلي شدن آمادگي بيشتري پيدا ميكند . چوب‌‌‌بندي يا تخته‌‌بندي كف اطاق (Parqueterie – Parquetry ) براي فرش كردن كف اطاق گاهي قطعات چوبي متحد‌الشكل و همجنس را بطوري بهم وصل ميكنند كه طرح و شكل هندسي جالبي را مجسم نمايد ، اگر امتداد رگه‌‌ها در قطعات مجاور عمود بر هم قرار گيرد طرح [42] (Contrast ) پيدا كرده و نمايانتر ميشود .  مجموعه اي از وسايل حكاكي ومنبط كاري چيني‌هاي ترك خورده (Fêlure de la Porcelaine - Cracks in Porcelain ) اگر ترك خوردگي‌ها را گاه گاهي بدقت پاك و تميز نمايند كمتر از هنگاميكه از چرك پر شده اند بچشم ميخورد ، براي اين منظور روي شكاف را با قطعه‌اي از پنبه لائي كه از محلول پاك‌كننده‌اي اشباع شده است ميپوشانند و در طي روز پنبه را مجدداً به محلول آغشته مي‌نمايند يا با قطعه پنبه ديگري تعويض مي‌كنند تا محلول پاك كننده بداخل شكاف نفوذ نمايد ، بهتر است اين عمل را با استفاده از برس زبری که به محلول فوق الذکر آغشته شده تكميل نمايند ، البته اين روش فقط در مورد چيني‌هاي لعابدار مفيد است و در بارة اشياء گلي لعابدار و حتي بدل چيني بعلت تخلخل زياد آنها چندان موثر نميباشد (مواد پاك‌كننده در فصل لكه‌گيري ذكر خواهند شد ) . حكاكي و گراور سازي (Gravure - Engraving )اصول اين صنعت را از زمانهاي بسيار قديم مي‌شناختند ، حكاكي‌هاي روي استخوان و عاج و حتي نقوش حك شده روي اشياء گلين مربوط به دوران حجر دليلي بر صحت اين گفته است – با مرور زمان اين هنر و صنعت گسترش بيشتري يافت بطوريكه ترئينات آئينه هاي برنزي متداول در رم باستاني غالباً بطريق حكاكي تهيه ميشدند . بعد از انتشار صنعت چاپ در صدد بر‌آمدند تا نقوش حك شده بر سطوح فلزي را بصورت چاپ روي اوراق كاغذ منعكس نمايند ، تهيه مركب مناسب عملي شدن اين فكر را مدتي به تاخير انداخت تا اولين بار در اواسط قرن پانزدهم در آلمان با استفاده ار مركبي مخلوط از دوده و [43] روغن توانستند اين منظور راعملي سازند . بايد توجه داشت كه كلمات حكاكي يا قلم زني بيشتر در مورد اشياء تزئيني متداول است مانند حكاكي روي فلزات قيمتي از قبيل طلا ونقره يا حكاكي روي ناحيه معيني از اشياء فلزي ظريف مانند قاب ساعت يا آئينه و ظروف خانگي ولي در صنعت چاپ بلفظ گراور (كنده كاري روي صفحات فلزي كم ارزش ) اكتفا ميشود – بطور كلي در اين صنعت از وسائل و ابزار مخصوصي براي كندن سطوح فلزي استفاده مي‌شود مانند قلم سوزني يا قلم خط‌انداز (Pointe à Tracer – Scriber) كه داراي نوك تيز و محكمي است و براي علامتگذاري بكار ميرود ، قلم حكاكي (Burin – Graver) كه از فولاد ساخته مي‌شود و اكثراً مقطع آن لوزي شكل و سطح انتهائي آن مايل به محور (اريب) است و براي بريدن و تراشيدن بكار ميرود ، از قلم‌هائي كه مقطع آنها مربع شكل است براي رسم طرح مورد نظر و از قلم‌هاي با نوك مدور (Round – Noesed) براي نقطه‌گذاري استفاده مي‌كنند – خط‌كش مسطحي را كه داراي لبه‌هاي تيز و برنده‌اي است (Line Graver) براي ترسيم خطوط موازي و ابزاري بنام شاب (Décrottoir Scraper) و براي صاف كردن و پاك كردن حكاكي هاي كهنه به كار ميبرند و در آخر كار ناصافيها را زدوده و بكمك وسيله صيقل دهنده و پرداخت كننده‌اي (Polissoir - Brunissoir - Burnisher) قسمتهاي حكاكي شده را مي‌سايند (طرز كار چرخ پرداخت در شماره‌هاي قبل ذكر شده است ) – از گيره‌ها و وسايل گوناگوني مانند كيسه‌هاي چرمي پر از شن براي ثابت نگهداشتن اجسام در هنگام حكاكي استفاده ميشود – در حين كار ابزار حكاكي را در موارد لازم بكمك سنگ ساب (Pierre à Huile – Oil Stone) تيز ميكنند . براي تهيه گراور غالباً از صفحات مسي استفاده ميكنند زيرا كار كردن روي اين فلز و خراشيدن آن بوسيله قلمهاي حكاكي بآساني ميسر است و مركب نيز به راحتي درون خطوط آن جايگير ميشود – در مورد صفحات مسي نيازي باستفاده از چرخ پرداخت يا ساير وسايل جلا دهنده نميباشد . با وجود اين آگاهي از فلزات و آلياژهاي مختلف مانند فولاد ، روي ، برنج ، نقره ، آهن نيز براي اين منظور استفاده ميشود . در سالهاي اخير غالباً به جاي روشهاي قديمي روش تازه‌اي بنام (Mezzotint) در گراور سازي متداول گرديده است ، در اين روش بوسيله اسكنه (Ciseau – Chisel) سطح صفحه مسي را كنده و طرح لازم را بشكل خطوط برجسته (Burr) ايجاد مينمايند سپس بكمك يك Scraper حاشيه‌هاي خطوط برجسته را صاف ميكنند ، در نتيجه هنگام آغشتن مركب فقط نقاط برجسته صفحه مسي آغشته ميشوند و ساير نقاط آن يا اصلا بمركب آغشته نميشوند يا بمقدار كمي آلوده مي‌گردند (كمي و زيادي آلودگي بميزان عمق و سايش نقاط بستگي دارد) در نتيجه يك رشته نقاطي كه رنگ آنها ميان سياه و سفيد است بوجود ميآيد و گراور(روح‌دار) ميشود و از نقطه نظر هنري نوعي (Ton Tone) در آن بوجود ميآيد اين شيوه را كه نسبت به گراورهاي قديمي مزاياي زيادي دارد (Dry – Point) مي‌نامند . حلالها (Solvents) هرگاه دو يا چند ماده را با يكديگر بياميزند گاهي از نظر شيميايي روي همديگر تأثير كرده و در اثر فعل و انفعالهاي شيميايي مواد جديدي بوجود ميآيد گاهي نيز بطور ساده با هم مخلوط ميشوند در امور هنري غالباً حلال بماده‌اي اطلاق ميشود كه از نظر شيميايي تأثيري بر مواد مجاورش ندارد و فقط بطور ساده با آنها مخلوط ميشود مثلاً براي پاك كردن ورني‌ها از مايعي كه بتواند بآساني با اين ماده مخلوط شود و بعبارت ديگر ورني را در خود حل نمايد (بدون اينكه از نظر شيميايي تركيب آنرا تغيير دهد) استفاده ميكند اگر يك ماده رزيني را در حلال مناسبي مانند الكل حل كرده و با برس روي اشياء بكشند بعد از مدت كمي الكل تبخير گرديده و ماده رزيني بشكل يكنواختي روي شيئ ته نشين ميشود – البته براي زدودن ماده رزيني يا ورني لازم است عمل عكس انجام گيرد ، بدين طريق كه با افزودن مقداري [44] حلال و ورني را مجدداً بصورت محلول در آورند سپس با مقدار بيشتري از حلال خالص آنرا از روي جسم مورد نظر بزدايند .طرحي از يك قلم حكاكي و نمونه اي از يكنوع Scraper و مقطع آن راهي نيز براي پاك كردن لكه‌هاي رنگين از قبيل لكه‌هاي جوهر يا مركب از خواص شيميايي اجسام استفاده ميكنند و مواردي را براي اين منظور بكار ميبرند كه در اثر واكنشهاي شيميايي ، مواد رنگين موجود در لكه را تجزيه كرده و آنها را بمواد بي‌رنگ قابل حلي تبديل نمايد – البته ماده رنگبري كه انتخاب ميشود نبايد روي جسم لك شده تأثير كند . در صورتيكه بخواهند فقط از خواص فيزيكي حلال استفاده كنند بايد حلالي بكار برند كه فقط ماده يا لكه مورد نظر را حل كند و روي ساير قسمتها تأثير ننمايد . البته يافتن چنين حلالي در بعضي موارد بسيار دشوار مي‌شود ، مثلاً چنانكه در شماره‌هاي قبل در مورد ((پاك كردن نقاشيهاي رنگ روغني)) بيان شده است زدودن ورني نقاشيهاي مزبور بسبب اينكه حلال ورني در عين حال ميتواند رنگ روغن را نيز حل كند دشواريهائي بوجود مي‌آورد كه با شيوة خاصي بايد آنها را مرتفع نمود (بعضي از اين نكات در شماره‌هاي قبلي ذكر شده‌اند ) بهر حال در اين موارد از خواص فيزيكي حلال استفاده كرده و بكمك اعمال مكانيكي از قبيل ستردن لكه‌هاي سست شده ( آغشته شده بحلال) مواد مورد نظر را ميزدايند – گاهي نيازي باجراي اعمال مكانيكي نيست مثلاً هنگام پاك كردن لكه‌هاي روغني كافي است آنها را فقط به بنزين بياميزند – مواردي كه از نتيجه اختلاط حاصل ميشود بآساني تبخير ميگردند. بنابرآنچه گفته شد انتخاب حلال در هر مورد بستگي بنوع مادة (حل شونده) و جنس اجسامي دارد كه بايد در حلال حل شوند . لكه‌هاي چربي و روغن بسبب شكل مخصوصشان بآساني قابل تشخيص‌اند پاك كردن آنها به طور جداگانه زير عنوان (لكه‌هاي چربي ) بعداً ذكر خواهد شد . لكه‌هاي مومي را نبايد با لكه‌هاي چربي اشتباه كرد و بهترين حلال آنها كلرفرم (Chloroform) و بي‌سولفوريد كربن (Carbon Bisul Phide) ميباشد (كلرفرم مايعي است بيرنگ با بوي مخصوص و طعم نسبتاً ملايم كه در 61 درجه ميجوشد و بخارات بيهوش كننده‌اي از آن متساعد ميگردد . چون در مقابل هوا و نور فاسد ميشود لذا يك سانتيمتر مكعب الكل مطلق به آن ميفزايند علاوه از مواد مومي حلال خوبي براي چربيها ، روغنها و حتي كائوچو بشمار مي‌آيد – بي سولفور كربن نيز ماده‌اي است بي‌رنگ و بدبو كه در آب نا محلول است ولي با الكل و اتر مخلوط ميشود – مايعي است قابل اشتعال و بسيار فرار كه در 46 درجه ميجوشد . بخاراتي كه در حرارت معمولي از آن متساعد ميشود براي تنفس مضرند . موارد استعمال صنعتي زيادي دارد . علاوه بر موم مواد چربي رزيني گوگرد ، يد ، كائچو و فسفر سفيد را نيز حل ميكند ) . سريشم ، چسبهاي ژلاتيني و مواد قندي برعكس فوق‌الذكر بوسيله آب پاك ميشوند ولي سرعت عمل در اين موارد بطي تر از حالات قبلي است . رزينها در الكل حل مي‌شوند ولي اكثر آنها در بنزين نامحلولند . رنگهاي تازه‌اي كه منشاء سلولوئيدز دارند در آستن (Acetone) حل ميشوند و معمولاً ورني‌هاي رزين كه در الكل حل نميشوند در آستن حل مي‌گردند .[45]نمونه اي از گراور مربوط به سالهاي اول قرن بيستم نمكهاي معدني مانند طعام و سولفات سديم و غيره بآساني در آب حل ميشوند بنابراين لازم است اشخاص مبتدي ابتدا نوع لكه را مشخص كرده سپس در صدد تهيه حلال مناسب برآيند ، بشرط اينكه حلال مضر به حال جسم لك شده نباشد مثلاً جوهرنمك (آسيد كلريدريك) مي‌تواند تعداد زيادي از لكه‌هاي فلزي را بزدايد و اين آسيد را نمي‌توان براي پاك كردن اشياء مرمري بكار برد زيرا اين آسيد و حتي آسيدهاي ضعيفتري مانند سركه (آسيد استيك) نيز مرمر را فاسد مي‌نمايند . همچنين با وجود اينكه در بسياري موارد از آمونياك غليظ براي پاك كردن اشياء برنزي به كار برند زيرا سبب فساد آنها مي‌شود – پاك كردن اجسامي كه از نظر شيميايي مخلوطي از مواد مختلف بشمار ميآيند امر بسيار دشواري است مثلاً در مورد پاك كردن نقاشيهاي رنگ روغن با مواد گوناگوني از قبيل ورني ، رنگ ، زمينه يا بوم ، چوب و كرباس مواجه هستيم كه ساختمان شيميايي بعضي از آنها بدرستي معلوم نيست و علاوه بر اين شيوه و تكنيك مخصوص هر نقاش نيز بر پيچيدگي موضوع ميفزايد بهمين جهت چنانچه قبلاً نيز بدفعات يادآوري گرديده است مرمت و حتي پاك كردن تابلوهاي نقاشي امري است كاملاً فني و هرگز نبايد مسئوليت اين قبيل امور كه بظاهر ساده مي‌باشند به افراد مبتدي و بدون صلاحيت واگذار شود – بهر حال بهتر است هنگام استعمال هر نوع حلالي ، مادة نگهدارندة مناسبي نيز در دسترس باشد تا در موقع ضرورت بتوان از آثار مضر حلال كاست، مثلاً اسانس تربانتين براي جلوگيري از شدت اثر الكل بر روي ورني (در مورد تابلوهاي نقاشي ) – نفت در مقابل آستن و مواد قليايي در مقابل آسيدها و غيره . موادي كه ذيلاً ذكر ميشوند حلالهايي هستند كه معمولاً در امور هنري مورد استفاده قرار ميگيرند و خواص و مشخصات اغلب آنها تا حدود امكان در شماره‌هاي قبل بيان شده‌اند . آب ،‌آستن (Acetone) الكل ، تيزآب سلطاني (مخلوطي از جوهر شوره و جوهرنمك ) ، آستات اتيل (Ethyl Acetat)، آستات آميل (Amyl Acetate)، بنزن (Benzene) بنزول (Benzol)، بي سولفور كربن ، تتراكلروركربن (Carbon Tetrachloride)، كلرفرم، اتر(Ether)، بنزين (Benzine)، آسيدكلريدريك (براي پاك كردن رسوبهاي آهكي ، آسيدفلوريدريك (Hydrofluoric Acid) براي مواد شيشه‌اي و سيليسي ) ، سيانور پتاسيم (Potassium Cyanide براي طلا و نقره)، اسانس تربانتين پيريدين (Pyridine) ، الكل چوب تصفيه نشده (Methylated Spirit) و الكل چوب تجارتي (White Spirit) البته مواردي نظير تيزآب سلطاني ، سيانور پتاسيم و آسيدها در موارد عادي مصرفي ندارند و موارد استعمال آنها منحصر به آزمايشگاه مي‌باشد . خاك فولر (Terre à Foulon – Fullers Earth) خاك رسي است مخلوط از سيليس (Silic – Silisa) اكسيدسيلسيم و آلومين  (Alumine – Alumina اكسيد آلومينيوم) برنگ سفيد يا خاكستري و گاهي زرد كمرنگ كه براي گرفتن چربي در صنايع نساجي بكار ميرود . خراطي (Tourner – Turning) بعضي قسمتهاي اثاث و وسايل خانگي چوبي مانند پايه‌هاي صندلي و ميزهاي كوچك را خراطي كرده و با ايجاد انحناء يا اشكال هندسي وضع جالب بآنها ميدهد، براي اين منظور از چرخ خراطي استفاده ميكنند – اين وسيله را براي خراطي اشياء گلي نيز بكار ميبرند – البته عمل خراطي قبل از پختن ظروف گلي انجام ميپذيرد . خشكاننده‌ها (Siccatives – Driers) اين مواد را بروغنهاي نقاشي ميفزايند تا سرعت خشك شدن آنها افزايش يابد مانند لينوليات كوبالت (Cobalt Linoleate) كه گردي است قهوه‌اي رنگ اكسيد سرب و اكسيد منگنز – در قديم اكسيد روي را نيز بهمين منظور بكار ميبردند – بعضي رنگها مانند آبي پروس (Bleu de Prusse – Prussian Blue) بسرعت خشك ميشوند و نيازي به سيكاتيو ندارد – برعكس رنگهائي مانند شنگرفت (Vermillon Vermilion) خيلي بكندي خشك ميشوند – در اكثر موارد مقدار كمي از ماده خشكاننده مثلاً در حدود دو در صد كافي ميباشد . [46] منابع عبدالحی حبیبی ، هنر عهد تیموریان و متفرّعات آن ، تهران 1355ش محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1363ش قطب الدین قصّه خوان ، «دیباچه قطب الدین محمد قصّه خوان »، در نجیب مایل هروی ، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی ، مشهد 1372ش نجیب مایل هروی ، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی ، مشهد 1372ش اردشیر مجرد تاکستانی ، آموزش تشعیر ، تهران 1376ش همو، «ناآگاهی از سوابق تاریخی : مشکل اساسی هنر امروز ایران » (مصاحبه )، میراث جاویدان ، سال 1، ش 3 (پاییز 1372) احمدبن حسین منشی قمی ، گلستان هنر ، چاپ احمد سهیلی خوانساری ، تهران 1366ش ؛ علی اکبر نفیسی ، فرهنگ نفیسی ، تهران 1355ش علینقی وزیری ، تاریخ عمومی هنرهای مصوّر ، تهران 1363ش .

فایل های دیگر این دسته