صفحه محصول - مقاله خرید و دانلود تحقیق بررسی تاثیر طلاق در افت تحصیلی کودکان

مقاله خرید و دانلود تحقیق بررسی تاثیر طلاق در افت تحصیلی کودکان (docx) 18 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 18 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

بررسی تاثیر طلاق در افت تحصیلی کودکان عنوان .....................................................................................................................صفحه مقدمه4 بیان مسئله4 ادبیات تحقیق8 تاریخچه8 طلاق در ایران8 طلاق در مذاهب متفاوت10 در آئین بهاییت10 عوامل موثر بر طلاق11 عوامل جنسی11 عوامل اقتصادي12 عوامل شخصيتي12 عوامل ارتباطي13 عوامل اجتماعي14 پیشینه پژوهش14 منابع19 مقدمه طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و میان زن و شوهر ناسازگاری و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستی‌ها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن‌ها سر و کار دارد. طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دردهد. بیان مسئله به طور کلی ما در کلیه این تحقیق با دو نوع خانواده سر و کار داریم که نوع اول با نام خانواده های آسیب زا یا الگوی خانوادگی آسیب زا معرفی می شود که شکل ارتباط را در آن می توان به صورت بسته یا مستبد نشان داد که تصمیم گیرنده در آن خانواده به جای فرد می باشد، بدون شک نقض عوامل خانوادگی در آسیب رسانی به پیشرفت تحصیلی چنان بزرگ و شگرف است که می توان آن را عامل زمینه ساز برای تأثیر سایر الگوها(فردی، آموزشگاهی، اجتماعی) تلقی کرد، بسیاری از آسیب های جدی که بر تفکر فرد و شخصیت خلاق وارد می شود معمولاً از رفتارها، موضع گیریها و برخوردهای احتمالی نزدیکان با فرد خلاق ناشی می شود انسانها بخش بزرگ و پراهمیتی از چرخه رشد و تحول خویش را در فضای فرهنگی و تربیتی خانواده می گذرانند بنابراین طبیعی است که عمیقاً تحت تأثیر آنچه در درون خانواده آسیب زا باشد، زمینه های شکوفایی تفکر و شخصیت خلاق شدیداً صدمه خواهد دید، و نوع دوم جزو خانواده هایی است که با عنوان خانواده های زمینه ساز معرفی می شود که شکل ارتباط در آن را می توان به صورت آزاد منشانه یا همان دموکراتیک نشان داد که تصمیم گیرنده در آن خود فرد علاوه بر خانواده می باشد و همچنان فرد در مسائل شخصی و عمومی خانواده حق اظهار نظر را دارد. خانواده در مهیا ساختن بسترهای رشد و پیشرفت تحصیلی نقش مهمی بازی می کند؛ زیرا افت تحصیلی کودکان تا حد زیادی وابسته به خانواده است این وابستگی باعث می شود بخش مهمی از عکس العملها، مهارت ها و تواناییهای فرزندان عمیقاً از نظام تربیتی و آموزشی خانواده متأثر شود، شاید آنقدر که بتوان گفت حتی الگوهای فردی زمینه ساز نیز تا حد زیادی بر نظام پرورشی و تربیتی(سازنده و مولد) خانواده تکیه می زند. اهمیت و ضرورت پژوهش کودکانی که والدینشان از ازدواج خود راضی نیستند اما با هم زندگی می‌کنند، ممکن است تحت‌تأثیر تنش ناشی از روابط آن‌ها به اضطراب یا افسردگی مبتلا شوند. کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان نیز به اضطراب عاطفی دچار می‌شوند. کودکان بزرگتر بهتر می‌توانند انگیزه‌های پدر و مادرشان را برای طلاق درک کنند. این کودکان ممکن است به خاطر اثراث طلاق بر آینده خود نگران باشند یا این که احساس تنهایی داشته باشند. کودکان هنگامی که پس از جدایی هم با پدر و هم با مادر رابطه مداوم دارند، در وضع بهتری به سر می‌برند تا هنگامی که فقط یکی از آن‌ها را به طور منظم می‌بینند. طلاق هماهنگی میان والدین، مسائل نگه‌داری کودک و حق ملاقات را در برمی‌گیرد. طلاق بطور مستقیم بر روحیات و علایق و نیز خلاقیت کودکان تاثیر مستقیم دارد . پژوهش های زیادی نشان میدهد که کودکان والدینی که از هم طلاق گرفته اند بطور معمول دچار آسیب روانی و کاهش سلامت روان و در پی آن دچار افت تحصیلی میشوند . تاریخچه طلاق در بسیاری از سرزمین‌های باستانی از جمله میان‌رودان، یونان، ایران، مصر و چین وجود داشته‌است. کنستانتین محدودیت‌های بسیاری برای طلاق ایجاد کرد و در قرن دهم میلادی کلیسای مسیحی آن را ممنوع دانست. هنری هشتم برای نخستین بار از مجلس کلیسای انگلیس خواست که ازدواج او را فسخ نماید. به مرور زمان کشورهای اروپایی و مسیحی حق طلاق را برای زن و شوهر به رسمیت شناختند. با این حال، در سال ۱۹۸۶ در ایرلند پارلمان طلاق را غیرقانونی اعلام کرد. در انگلستان، در سال ۱۹۶۹ لایحه قانونی اصلاح طلاق به تصویب رسید که گرفتن طلاق را برای زن و شوهر آسان‌تر کرد. بین سال‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، میزان طلاق در بریتانیا به طور ثابت هر سال ۹ درصد افزایش یافت و در طی آن دهه دو برابر شد. امروزه در بسیاری از جوامع اروپایی، میزان طلاق افزایش یافته‌است. طلاق در ایران در جمهوری اسلامی ایران، مرد با مراجعه به دادگاه حق تقاضای طلاق دارد. زن نیز در شرایط خاصی می‌تواند با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق کند. بعضی از این شرایط عبارت‌اند از: ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در یک سال بدون عذر موجه اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر ابتلای زوج به یکی از انواع مشروبات الکلی محکومیت قطعی زوج به بیش از پنج‌سال حبس ضرب و شتم یا سوء رفتار زوج که برای زوجه غیرقابل تحمل است. ابتلای زوج به بیماری‌های صعب‌العلاج روانی و جسمانی در طلاق، خواندن صیغه طلاق در حضور دو مرد شاهد لازم است. طلاق در قانون مدنی ایران در سال ۱۳۵۴ قانون حمایت خانواده ۱۳۵۴ به تصویب رسیده و آزادی مرد در طلاق را محدود به موارد خاصی نمود و پنج شرط دیگر در ماده ۱۱ قانون حمایت خانواده ۱۳۴۶ برای امکان درخواست طلاق اضافه شد که عبارت بودند از زندانی شدن زن یا مرد برای دوره‌ای مشخص، اعتیاد، ازدواج مجدد مرد بدون رضایت زن، ترک زندگی خانوادگی از طرف هریک از آنها، محکومیت قضایی هر یک از آنها که موجب لطمه به حیثیت خانوادگی دیگری شود. علاوه بر موارد قانون ۱۳۴۶، در قانون ۱۳۵۴ این توضیح آمد که ماده ۱۱ هم برای زن و هم برای مرد اعتبار دارد طلاق در مذاهب متفاوت در آئین بهاییت بهاءالله، شارع بهائیت در کتاب اقدس امر طلاق را بسیار مکروه و ناپسند ذکر می‌کند ولی در نظر می‌گیرد که اگر زن و شوهری واقعا نتوانستند با هم زندگی کنند باید حکم طلاق جاری شود: شوقی افندی، ولی‌امرالله می‌گوید:«امر طلاق بسیار مذموم و قبیح و مخالف رضای الهی است»[۲] بعد از تصمیم زن و مرد برای جاری ساختن حکم طلاق، باید به مدت یک سال صبر نمایند، این ایام به اصطلاح بهائی، ایام تربص نامیده می‌شود. و اگر این یکسال گذشت و بین زن و مرد اتحاد مجدد برقرار نشد، آن‌ها به کلی از هم جدا شده و می‌توانند با فرد دیگری ازدواج کنند. در موقع یکسال تربص مرد باید تمام مخارج زندگی زن را به میزانی که محفل روحانی محل تعین می‌کند، بپردازد ولو آنکه طلاق به تقاضای زن صورت گرفته باشد.[۳] در دین بهائی طلاق به درخواست زن نیز صورت می‌گیرد و این به عنوان یکی از موارد رعایت یکی از تعالیم دین بهائی با نام تساوی حقوق زن و مرد برشمرده می‌شود. عوامل موثر بر طلاق عوامل جنسی تحقيقات نشان داده که ، دست کم 60 درصد طلاق هايي که در دادگاه هاي خانواده صورت مي گيرد، ريشه در مسائل جنسي دارد و می توان ريشه جدايي بيش از نيمي از زوجين از يکديگر، مسائل جنسي دانست. به تجربه ثابت شده در خانواده هايي که مسائل جنسي در زوج ها برطرف شده، احتمال فروکش کردن مشکلات در خانواده ها بيشتر است. به علت حساسيت و گستردگي مسائل جنسي و نقش اساسي آن در قوام خانواده، بايد زمينه مناسب را براي نگاه مثبت به مسائل سلامت جنسي فراهم کرد، زيرا سخن از سلامت جنسي در کشور به صورت ضدارزش درآمده است. اين در حالي است که آموزه هاي ديني با فرهنگ ما در نگرش به سلامت جنسي کاملاً متفاوت است بنابراين هر اندازه سلامت جنسي در افراد ارتقا يابد، کانون خانواده از استحکام بيشتري برخوردار خواهد بود. عوامل اقتصادي از طرفی مشکلات اقتصادي و عدم تامين معيشت و فقر، پايين بودن سطح درآمد خانوار، بيکاري، مسکن نامناسب و بالا بودن نرخ خريد و اجاره، ضعف يا فقدان ثبات شغلي هر يک مي تواند به نحوي در بروز طلاق سهم داشته باشد. و نيز بالا بودن سطح توقع زوجين در ابتداي زندگي و بسنده نکردن به حداقل ها فشار مضاعفي را به خانواده ها تحميل مي کند. عوامل شخصيتي بنا بر نظر کارشناسان، فقدان مهارت کافي براي شروع زندگي، فقدان آگاهي از اصول و بنيان هاي حل مساله بين زوجين، فقدان اعتماد به نفس و خودباوري در زوجين يا يکي از آنها، فقدان پايبندي فرد به اصول اخلاقي و خيانت هر يک از زوجين به يکديگر، فقدان قدرت ارتباطي و مفاهمه بين دو طرف و تزلزل شخصيتي، تغيير در شيوه زندگي، افسردگي، فقدان صداقت هنگام شکل گيري روابط زناشويي و آشکار شدن صورت هاي پنهان زندگي زوجين، اختلاف سني اساسي، اختلاف فرهنگي، تربيتي و اجتماعي بين زوجين، ارائه چهره يي غيرواقعي از خود در قبل از ازدواج، ازدواج در سن پايين و ناپخته بودن افراد، کاهش پايبندي به ارزش هاي مذهبي، ديني يا اخلاقي، اعتياد، اخلاق و وضعيت بد روحي و رواني هر دو شخص، عدم رشد عقلي و بلوغ فکري، ضعف يا عدم آمادگي لازم براي پذيرش مسئوليت همسري، خست مردان در مقابل توقعات زنان، اثرپذيري بيش از حد يکي از طرفين از خانواده خود، نگرش منفي به جنس مخالف، بدبيني و وسواس رفتاري و علاقه بيش از حد به کار در مقابل بي توجهي به خانواده از جمله علل و عوامل شخصيتي موثر بر طلاق محسوب مي شوند. عوامل ارتباطي سوءظن و بدبيني هاي کاذب، عدم انطباق بين انتظارات و مسووليت هاي متقابل، بي توجهي به تامين نيازها و انتظارات متقابل، درک نامتوازن از نقش زن و مرد در زندگي مشترک، خودمحوري، فقدان گذشت، غرورهاي کاذب، لجاجت هاي کودکانه، پرده دري متقابل و عدم تامين احترام متقابل، ميل به انتقامجويي، حساسيت هاي بيش از حد، افزايش فاصله کلامي بين زوجين، پرخاشگري و مجادله دائمي بين زوجين، دخالت هاي اطرافيان، بي علاقگي به همسر و تمايل به دور بودن از وي براي مدت طولاني، وابسته کردن فرزندان به خود و افزايش فاصله آنها با همسر، ضرب و شتم همسر، ارتباط بيش از حد با دوستان و رفقا (رفيق بازي)، اعتقاد بيش از حد به فرهنگ مردسالاري يا زن سالاري، عدم آگاهي زن و مرد نسبت به تعهدات و مسووليتي که بر عهده دارند و عدم درک متقابل از جمله عوامل ارتباطي موثر بر بروز طلاق محسوب مي شوند. عوامل اجتماعي مواردي همچون اختلاف فرهنگي و سطح طبقاتي بين خانواده هاي زوجين، مهاجرت هاي بي رويه از روستاها به شهرها و از شهرهاي کوچک به شهرهاي بزرگ، رشد فزاينده کلانشهرها و کاهش سيستم هاي کنترل اجتماعي غيررسمي در جامعه، اعتياد به مواد مخدر و الکل از جمله متغيرهاي موثر بر طلاق در حيطه اجتماعي هستند. پیشینه پژوهش مطالعات کتزل و جلسون(1972) نشان داد که مادران کودکان طلاق گرفته خیلی بیشتر از مادران دیگر رفتار آزاد منشانه ای دارند و کمتر از مادران دیگر هواس خود را روی تحصیل کودکان متمرکز می کنند و میزان ناامنی اقتصادی در کانون خانواده آنها کمتر است، مادران کودکان خلاق به مفهوم ارزشها و استقبال از مشکلات زندگی تأثیر دارند و هم چنین مادران این کودکان از مخاطره و ناامنی کمتر می ترسند. مطالعات شیفر روی دختران نشان داد که والدین اغلب این دختران جوان و میانسال هستند و هوشبهر پدر و مادران آنان بالاتر از متوسط افراد جامعه بوده و به فعالیت های فرهنگی خیلی بیشتر از فعالیتهای اجتماعی علاقه داشتند و از خوانندگان پروپا قرص کتاب و مجله بودند. در یک تحقیق رابطه بین سه نوع روش تربیتی، دیکتاتور منش، دمکراتیک و روش متکی بر اصول آزاد گذاری مطلق بر روی افرادی که والدین آنها طلاق گرفته اند توسط جاویدی (1373) مورد بررسی قرار گرفت و به این نتیجه رسید که بین جو عاطفی خانواده متمایل بر اصول دموکراسی با خلاقیت کودکان با حدود اطمینان 9% رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و بین جو عاطفی خانواده متمایل به دیکتاتوری با خلاقیت کودکان با حدود اطمینان 99% رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد و همچنین وی ادعا کرد که بین جو عاطفی خانواده متمایل به اصول آزادگذاری مطلق با خلاقیت کودکان رابطه معنی داری وجود ندارد. کروپلی (1962) در مقایسه والدین کودکان با پی÷رفت تحصیلی بالا با کودکان دیگر به این نتیجه رسید که والدین کودکان خلاق معتقد به دادن استقلال به کودکان هستند و اراده و خواستار آنها را می پذیرند و به آنها حق می دهند با والدین خود موافق نباشند. در مورد تأثیر وسعت خانواده آمده است بچه هایی که در خانواده های کوچک پرورش یافته اند، اگر از لحاظ سایر عوامل مساوی باشند پیشرفت تحصیلی بالاتری نسبت به بچه هایی دارند که از خانواده بزرگ می باشند چون در خانواده های بزرگ تعلیم و تربیت اطاعت طلبانه و فقدان اوضاع اقتصادی ، اجتماعی مطلوب که بیشتر محروم کننده است و با پیشرفت تحصیلی منافات دارد. منابع ساناساریان، الیز؛ ص.۱۴۶ تا ۱۵۳ لوح مبارک ۱۴ شهرالرحمة سنه ۹۵ خطاب به محفل روحانی ملی ایران کتاب احکام، معارف مقدماتی، صفحه ۱۵ و ۱۶ کتاب روانشناسی طلاق

فایل های دیگر این دسته