مقاله مروری بر ادبیات و پیشینه پژوهش بررسی نقش قابلیت ها، دانش و محیط زیست در دستیابی به اهداف استراتژیک در پروژه های صادراتی (docx) 47 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 47 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مروری بر ادبیات و پیشینه پژوهش بررسی نقش قابلیت ها، دانش و محیط زیست در دستیابی به اهداف استراتژیک در پروژه های صادراتی
1-2- مقدمه
صادرات به عنوان رمز بقاي کشورها و موتور محرکه اقتصاد در بازارهاي جهانی نقش مهمی در عرصه اقتصاد ایفا می کند، زیرا تقویت ظرفیت هاي تولید و ایجاد ظرفیت هاي جدید ضمن هموار کردن راه توسعه صادرات نقش دولت را به عنوان تضمین کننده سرمایه گذاري هاي موجود و کاهش انحصار پررنگ تر می کند. از سوی دیگر صادرات امکان استفاده از بازارهاي جهانی را براي رشد تولید داخلی مهیا کرده و بنگاه هاي تولیدي را قادر می سازد. از کاستی های بازار داخلی رها شده و با توسعه صادرات بازارهاي جهانی را هدف قرار داده و از صرفه هاي اقتصادي حاصل از مقیاس تولید بیشتر بهره برداري کنند. یکی از مهم ترین ابزارهاي استراتژي توسعه صادرات، بهره مندی از مزیت نسبی در گردونه مبادلات خارجی است. ممکن است کشوري از لحاظ تولید مزیت داشته باشد، ولی از نظر بازرگانی فاقد مزیت باشد(وحید کیانی، 1390، 67).
صادرات در هر بخش به مولفه هاي متفاوت و متنوعی بستگی دارد که این علل موجب ارتقاء و توسعه صادرات و به تبع آن موجب رونق اقتصادي و صنعتی کشور و رفاه اجتماعی در کشور خواهد شد. مشکلات محوری در صادرات به ویژه مشکلاتی در زمینه بازاریابی، چگونگی بسته بندي و عدم شناخت بازارهاي مناسب و عدم تمایل به توسعه بازاریابی و تکامل دانش شناختی، از مواردي هستند که براي حل آنها نیاز به استراتژي و مدیریتی هدفمند احساس می شود و تا تفکر پژوهشهای استراتژیک براي اصلاح این مسائل وجود نداشته باشد، توسعه بازار صادراتی نیز امکانپذیر نخواهد بود. پژوهشها در بازارهاي مقصد با توجه به سیاست ها و محدودیت هاي کشورهاي مقصد و مبدا و تحقیق و بررسی پیرامون آنها از اقداماتی است که باید براي ورود به بازارهاي جهان صادرات انجام شود و این موضوع مستلزم برنامه استراتژیک بوده تا بر اساس آن برنامه هاي جامع و علمی، طراحی و به اجرا گذاشته شود. به صادرات باید به عنوان پدیده اي علمی نگریست و آن را طبق اصول صادرات پیش برد و به آن به عنوان یک رشته علمی که روز به روز مفاهیم تازه تري در آن تعریف می شود، نگریست با نگاهی به تعریف بازاریابی، می بینیم که تحقیق و تبلیغات جزیی از ساز و کار بازاریابی بوده و با دیگر قسمت ها ارتباط دارد و در بازاریابی صادراتی نقش آنها بسیار حساس و مهم است(وحید کیانی، 1390، 67).
تدوین و تبیین استراتژي هاي صادرات با هدف رشد صادرات و تولید داخلی و ایجاد فرصت هاي بی شماري صورت می گیرد که با توسعه بازار، بالاخص بازارهاي خارجی ایجاد می گردد. معمولا عملیات صادرات به دو گونه است: چنانچه از طریق نماینده یا واسطه کشور مبدا صورت پذیرد، صادرات مستقیم و چنانچه بازار خارجی از طریق واسطه هاي محلی اداره شود صادرات غیرمستقیم نامیده می شود. صادرات به جهت سادگی متداولترین روش فعالیت تجاري بین المللی است که از لحاظ مالی، حداقل خطر را براي فروشنده یا صادرکننده دارد(وحید کیانی، 1390، 67).
از جمله سایر استراتژي هاي ورود به بازارهاي خارجی براي ارتقاء مبادلات خارجی، واگذاري حق امتیاز است که در این روش، شرکت حق استفاده از یک دانش فنی همچون امتیاز اختراع یا مارك کالایی را تحت شرایطی به شرکت دیگري واگذار می کند با این روش، شرکت بدون انجام سرمایه گذاري، در بازارهاي دیگر حضور پیدا کند(وحید کیانی، 1390، 67).
واگذاری نمایندگی نیز شکل خاصی از واگذاري حق امتیاز است، به این ترتیب که نمایندگی مسئولیت تمامی برنامه هاي بازاریابی اعم از انتخاب نام کالا، آرم، نوزیع کالاها و روش اجرا را بر عهده دارد معمولا اینگونه قراردادها به مراتب بیش از قراردادهاي حق امتیاز جامعیت و پیچیدگی دارد بسیاري از شرکتها از این روش به عنوان شکلی از توزیع در کشورهاي خارجی استفاده می کنند(وحید کیانی، 1390، 67).
استراتژي تولید نیز نوعی دیگر از روش هاي ورود در بازار خارجی است. بر اساس این استراتژي شرکت با قبول تعهد و انجام سرمایه گذاري اقدام به تولید محصول در کشورهاي خارجی می کند و در حقیقت با اتخاذ چنین تصمیمی هزینه هاي تولید، تعرفه ها، وسعت بازار، قوانین و ملاحظات سیا چون این شیوه ورود به بازار مستلزم سرمایه گذاري و قبول تعهدات بر عهده طرف خارجی است(وحید کیانی، 1390، 67).
2-2- ادبیات و مبانی نظری تحقیق
1-2-2- صادرات
در تعریف صادرات به هر شخص حقوقی و یا حقیقی که کارت بازرگانی و یا مجوز وزارت بازرگانی داشته باشد و به صدور کالا اقدام نماید، صادرکننده گفته می شود(اعرابی، 1393، 54).
1-1-2-2- علل تعيينکننده صادرات
علل متعددي بر صادرات يک کشور مي تواند تاثيرگذار باشد. در اين بخش به مرور ادبيات نظري مربوط به برخي از متغيرهاي اقتصادي کلان که مي توانند موجب ارتقاي صادرات کالاها و خدمات نهايي شوند، پرداخته مي شود(اکر، 2015، 43).
سرمايه گذاري مستقيم خارجي صنعتي را متاثر مي كند. بيشتر اقتصاددانان اعتقاد دارند که سرمايه گذاري مستقيم خارجي در استراتژي توسعه صادرات نقش حياتي دارد. ادبيات تجربي نتايج متناقضي در اين زمينه ارائه کرده اند. بيشتر پژوهشها به اين نتيجه رسيده اند که سرمايه گذاري مستقيم خارجي اثر مستقيمي بر صادرات از طريق ارتقاي تکنولوژي و ظرفيت توليدي دارد. از سوي ديگر برخي پژوهشها ميان سرمايه گذاري مستقيم خارجي و صادرات ارتباط بي معني يا ضعيفي يافته اند. اين پژوهشها نشان مي دهند نقش سرمايه گذاري مستقيم خارجي در تشويق صادرات در کشورهاي در حال توسعه متناقض بوده و به طور قابل توجهي بستگي به انگيزه اين سرمايه گذاريها دارد(تاری مدهوشی، 1389، 43).
توليد ناخالص داخلي کشور صادرکننده علت مهم ديگري است که تاثير آن بر صادرات مورد تاييد بسياري از پژوهشها پيشين است. نتايج اين پژوهشها نشان مي دهند سطح بالاتر توليد علت اصلي توسعه صادرات به شمار مي رود، چرا که اضافه توليد مي تواند وارد بازار جهانی شده و باعث افزايش ذخاير ارزي از طريق توسعه صادرات شود. بنابراين انتظار مي رود افزايش GDP اثر مثبتي بر ميزان صادرات کشورها داشته باشد. علاوه بر سطح توليد، نرخ رشد اقتصادي نيز مي تواند بر ميزان صادرات اثر بگذارد. در واقع رشد علت معتبرتري نسبت به توليد ناخالص داخلي به شمار مي رود. چرا که اين شاخص، نماينده پتانسيل آينده و پايداري سطح توليد است. بنابراين انتظار مي رود اين شاخص نيز اثر مثبتي بر توسعه صادرات داشته باشد(حسین زاده، 1393، 43).
درجه باز بودن تجارت نيز مي تواند يکي از علل اثرگذار بر صادرات کالاها و خدمات باشد. در اقتصادهاي بسته علاوه بر اينکه امکان دسترسي به نهاده هاي وارداتي اندک است، فرآيند صادرات نيز دشوار بوده و معمولا ً با مشکل مواجه است. همچنين کاهش ارتباط با بازارهاي جهاني، باعث کاهش اطلاعات از سلايق مصرف کنندگان و استراتژيهاي رقابت مي شود(صفایی، 1396، 90).
متغير ديگري که مورد توجه دانشمندان است کيفيت نيروي کار يا سرمايه انساني است. با افزايش کيفيت نيروي کار انتظار مي رود بهره وري نيروي کار و در نتيجه هزينه هاي توليد کاهش يابد. اين امر منجر به افزايش توان رقابتي کالاها توليد شده در بازارهاي جهانی و افزايش صادرات خواهد شد. بنابراين انتظار مي رود اثر نرخ نيروي کار ماهر سرمايه انساني بر ميزان صادرات مثبت باشد(تاری مدهوشی، 1389، 43).
علت ديگري که برخي دانشمندان به عنوان علت اثرگذار بر رشد صادرات کالاها و خدمات از آن ياد مي کنند، پس انداز است. افزايش پس انداز باعث کاهش نرخ بهره شده و انگيزه سرمايه گذاري را افزايش خواهد داد. سرمايه گذاري نيز يک کانال کليدي جهت توسعه صادرات به شمار مي آيد. در واقع پس انداز بالاتر مي تواند منجر به رشد صادرات شود. بنابراين انتظار مي رود اين متغير اثر مثبتي بر صادرات داشته باشد.
مالياتهاي غيرمستقيم از جمله تعرفه هاي گمرکي نيز يک علت مهم اثرگذار بر رشد صادرات تلقي مي شود. انتظار مي رود اثر اين متغير بر تصميمات توليدي و در نتيجه ميزان صادرات منفي باشد. البته شايان ذکر است که نمي توان امکان اثر مثبت ناشي از محرکهاي مالي بر صادرات را نيز ناديده بگيريم. بدين ترتيب مي توان گفت اگر دولت معافيتهاي مالياتي را در جهت توسعه صادرات فراهم آورد، نرخ بيشتر ماليات غيرمستقيم مي تواند اثر منفي بر تقاضاي داخلي داشته باشد و در نتيجه منجر به اضافه بيشتري جهت صادرات شود(کیانی، 1390، 77).
علت ديگري که در برخي پژوهشها به عنوان علت اثرگذار بر رشد صادرات ذکر شده است، نرخ سود بانکي است. کاهش نرخ سود انگيزه سرمايه گذاري را افزايش مي دهد. سرمايه گذاري نيز يک کانال کليدي جهت توسعه صادرات به حساب مي آيد. در واقع انتظار مي رود کاهش نرخ بهره يا نرخ سود بانکي منجر به رشد صادرات شود(اکر، 2015، 43).
در بسياري از پژوهشها نظري بر اهميت وجود زير ساختها و امکانات ارتباطي، به خصوص امکانات حمل و نقل، به عنوان يک علت بالقوه در ايجاد مزيت رقابتي اشاره شده است. به عبارت دقيقتر، هزينه صادرات عالوه بر هزينه هاي مبادله، هزينه هاي حمل و نقل را نيز شامل شده و مقدار اين هزينه ها اثر مستقيم بر رقابت پذيري صادرات دارد. کشورهايي که داراي سيستم حمل و نقل مناسب هستند مي توانند کالاها نهايي را با هزينه پايين و در زمان کمتري به دست خريداران برسانند و ريسک عدم وصول را کاهش دهند. اين علل سهم بسزايي در کاهش قيمت تمام شده و افزايش قدرت رقابت صادرکنندگان دارند. بنابراين انتظار مي رود توسعه زيرساختها و امکانات ارتباطي اثر مثبتي بر توسعه صادرات کشورها داشته باشد(اعرابی، 1393، 54).
تورم داخلي نيز يکي از متغيرهايي است که مي تواند باعث کاهش قدرت رقابت کالاها داخلي در بازارهاي جهاني شود. اين اثر زماني که نهاده هاي توليد از داخل تامين شوند به مراتب بيشتر خواهد بود.
مدارک زيادي نيز درباره ارتباط ميان نرخ ارز و ميزان صادرات کالاها و خدمات وجود دارد. نوسانات نرخ ارز با فرض وجود رقابت کامل باعث تعديل در قيمتها، توليد و حجم تجارت خارجي مي شود. به اين صورت که با افزايش ارزش پول ملي يک کشور، جريان تجارت به ضرر آن کشور تغيير كرده و سهم کشور مورد نظر در بازارهاي صادراتي کاهش مي يابد. البته رها كردن فرض رقابت کامل اين ساز و كار را با اختلال مواجه مي كند، چرا که در بازارهاي رقابت ناقص و با فرض وجود حداقل سود، در برخي موارد تغييرات نرخ ارز در حاشيه سود جذب شده و بر حجم و رقابت پذيري صادرات تاثيري نخواهد داشت. همچنين در صورتي که بخش عمده نهاده هاي توليد از کشورهاي ديگر وارد شود، اثر افزايش ارزش پول ملي بر صادرات حتي مي تواند مثبت باشد(تاری مدهوشی، 1389، 43).
متغير ديگري که مي توان از آن به عنوان يکي از علل بالقوه تعيين کننده ميزان صادرات کالاها و خدمات ياد کرد، وسعت جمعيت و نيروي کار است. بر اساس تئوري موجودي نهاده، در تجارت بين الملل، برخورداري نسبي يک کشور از نهاده هاي توليد مي تواند علتی محوری در افزايش حجم تجارت خارجي آن کشور به شمار آيد. بنابراين در کشورهاي پرجمعيت، به علت اضافه عرضه نيروي کار، دستمزدها و در نتيجه هزينه تمام شده توليد کالاها کاربر پايين خواهد بود و اين امر يک مزيت رقابتي براي اين کشورها در صادرات کالاها کاربر محسوب مي شود(اکر، 2015، 43).
سهم نيروي کار در قسمتهای مختلف اقتصادي نيز مي تواند بر ميزان صادرات اثرگذار باشد. به عنوان مثال در کشورهاي در حال توسعه معمولا بخش کشاورزي با مشکل بي کاري پنهان مواجه است. بنابراين مي توان با تخصيص دوباره نيروي کار ميان قسمتهای اقتصادي و انتقال حجم بالايي از نيروي کار از بخش کشاورزي به بخش صنعت، بدون اين که افتی در توليدات کشاورزي صورت گيرد، توليدات و صادرات کالاهاي صنعتي را افزايش داد. علاوه بر اين مي توان وسعت بخش صنعت و بخش کشاورزي در يک کشور را نيز به عنوان يک علت تاثیرگذار بر رشد صادرات به حساب آورد. کالاها کشاورزي به خصوص به علت نوسانات شرايط طبيعت، دچار عدم ثبات هستند. در مقابل، توليدات صنعتي کم و بيش پايدار و داراي ثبات هستند. بنابراين صنعتي شدن محرکهاي بيشتري جهت توليد و درآمد ملي کشور فراهم مي کند. شايان ذکر است که شرايط کسري مداوم تراز پرداختها معمولا ً پايين بودن قيمت صادرات، به تمرکز در صادرات کشاورزي، محدوديتهاي واردات از سوي کشورهاي ثروتمند نسبت داده مي شود. يک کشور از طريق صنعتي شدن مي تواند توليدات صنعتي را افزايش دهد و صادرات کشاورزي را با صادرات صنعتي که قيمتهاي معقول تر و باثبات تري در بازارهاي جهاني دارند، جايگزين کند. به علاوه صنعتي شدن وابستگي به واردات را نيز از طريق اجراي سياست جايگزيني واردات کاهش مي دهد. بر اساس مباحث گفته شده، انتظار مي رود صنعتي شدن اثر مستقيم و در مقابل، وسعت بخش کشاورزي اثر منفی بر نرخ صادرات کالاها و خدمات داشته باشد(اعرابی، 1393، 54).
2-1-2-2- مراحل صادرات
فرآيند صادرات را مي توان به هشت مرحله تقسيم كرد:
مرحله مقدماتي: صادر كننده در قدم اول بايد به اخذ كارت بازرگاني كد اقتصادي و ايجاد يك حساب ارزي بپردازد.
مرحله بازاريابي: انجام فعاليتهاي بازاريابي از انتخاب محصول گرفته تا بسته بندي چگونگی توزيع و تبليغات در ميان مرزهاي متفاوت فرهنگي كاري دشوار و پرچالش است. هر شركتي پيش از تصميم به صادرات بايد نكات زيادي را در نظر بگيرد. شركت صادراتي بايد اطلاعات لازم و كافي درباره محيط بازاريابي جهانی به دست آورد تا امكان موفقيت خويش را بيشتر نمايد.
اخذ قيمت از كميسيون نرخ گذاري: در اين مرحله ابتدا توليدكنندگان در خواست خود را طي نامه اي به اداره كل صادرات ارسال مي دارند كه طي بررسي و كارشناسي هاي لازم در آن اداره نرخ لازمه را تعيين كرده و جهت تصويب به كميسيون نرخ گذاري مركز توسعه صادرات ارائه مي شود كه بعد از تصويب نرخ مورد نظر، كميسيون نرخ گذاري مجوز لازمه صدور كالا را طي نامه اي به اداره گمرك اعلام مي دارد.
مرحله مذاكرات تجاري و قرارداد: فرآيند مذاكره مهارتي است كه هر كارفرما و حتي فرد معمولي ممكن است همه روزه به كار گيرد. در تعريف اين كار مذاكره عبارت است از جريان مداوم رفت و برگشت ارتباطات به منظور رسيدن به يك تصميم مشترك. بدون برقراري ارتباط مذاكرهاي وجود ندارد.
اعتبار اسنادي: صادركننده بعد از انجام مذاكرات و رسيدن به توافق بايد پيش فاكتور را براي خريدار ارسال نمايد و بعد اعتبار اسنادي صادراتي را اخذ كند. از مواردي كه در پيش فاكتور ذكر مي شود چگونگی پرداخت وجه و نوع وسيله حمل كالاست (صدور پروفرم، گشايش اعتبار توسط خريدار و دريافت اعتبار اسنادي توسط صادر كننده) نمونه اي از اعتبارات اسنادي است.
مرحله تشريفات قبل از گمرك: در اين مرحله، مجوزهاي لازم كه بستگي به نوع كالا و مقررات كشورها دارد اخذ شده و با شركت حمل و نقل قرارداد بسته مي شود. اخذ مجوز لازم در صورت نياز اخذ گواهي مبدا از اتاق بازرگاني، صدور فاكتور اخذ بيمه نامه و اخذ قرارداد با شركت حمل و نقل.
مرحله تشريفات گمركي: در اين مرحله كالا به اماكن گمركي وارد مي شود، قبض انبار صادر و اظهار نامه گمركي براي ترخيص كالا ارائه مي شود.
مرحله تشريفات بعد از گمرك: در اين مرحله بعد از آن كه كالا از گمرك ترخيص شد به موسسه حمل مورد نظر تحويل مي شود و مراحل دريافت پول توسط صادر كننده و ارائه اسناد به خريدار انجام مي شود. تحويل كالا به موسسه حمل، ارايه اسناد حمل به بانك در مورد اعتبارات اسنادي و ارسال اسناد حمل به خريدار از مراحل تشريفات است(راجرز، 2017، 33).
2-2-2- قابلیت صادراتی
1-2-2-2- عملكرد صادراتي
ميزان موافقيت يك شركت در امر صادرات را مي توان با عملكرد صادراتي آن ارزيابي نمود. براي سنجش عملكرد صادراتي سه معيار مختلف مالي غيرمالي و مركب وجود دارد. معيارهايي چون فروش، سود و رشد از جمله معيارهاي مالي و معيارهايي نظير موفقيت رضايت دستيابي به اهداف از جمله معيارهاي غيرمالي به شمار مي آيند معيارهاي مركب نيز بر اساس انواع متنوعي از معيارهاي عملكردي بنا شده اند(اعرابی، 1393، 54).
ارزش صادرات يك محصول صرفا به كسب درآمد معين از يك محصول مشخص نيست، بلكه ابعاد متنوع و متعددي بر آن متصور است اصولا يك كالا به همراه خود پيامهاي فرهنگي اجتماعي و حتي امنيتي نيز دارد. در برنامه چهارم حوزه وسيع صادرات با ويژگيهاي مختلف آن ديده شده است (براین، 1393، 32).
در بسياري از بندهاي مختلف برنامه چهارم توسعه مانند ماده 104 ديده مي شود كه صادرات يك عمليات تك بعدي و يك منظوره نيست بلكه حيطه هاي وسيعي را در بر مي گيرد. كه زير ساختهاي توسعه صادرات نيز در همين ابعاد يافت مي شوند و در همين ابعاد بايد تقويت شوند(اکر، 2015، 43).
2-2-2-2- قابليتهای بازاریابی
قابلیتهای بازاریابی ساز و کار یکپارچه ای است که در آن شرکتها منابع محسوس و نامحسوس را برای درک پیچیدگی نیازهای خاص مشتریان، دستیابی به یک تمایز نسبی کالاها برای برتری رقابتی و در نهایت دستیابی به یک کیفیت برند مناسب به کار می برند. طبق تعریف و رهیس و همکارانش در سال 2010 و دی در سال 2010 قابلیتهای بازاریابی ساز و کارهای یکپارچه و منسجمی هستند که برای اعمال مهارتهای جمعی، دانش و منابع شرکت طراحی می شوند و باعث شناسایی نیازهای بازار می شوند و ارزش کالا و خدمات شرکت را بهبود می بخشند و شرکت به کمک این قابلیتها قادر است تا خود را با شرایط متغیر بازار تطبیق دهد و از فرصتهای بازار در جهت مقابله با تهدیدهای رقابتی استفاده نماید. قابلیتهای بازاریابی نشان دهنده تواناییهای خاص یک شرکت در شناسایی بازارهای هدف، استراتژیها و آمیخته های بازارهای در حال توسعه است که باعث حفظ ارتباط با مشتریان وفادار می گردد. پژوهشها نشان دهنده یک ارتباط مثبت بین قابلیتهای بازاریابی و عملکرد شرکت است(بیرونز، 2015، 43).
اگر قابلیت بازاریابی یک شرکت به عنوان یک مزیت رقابتی نسبت به رقبای دیگر در نظر گرفته شود، بر این اساس یک فاصله بزرگ از لحاظ ارزیابی بین شرکت و رقیب آن ایجاد می شود. پژوهشها بسیاری در مورد بازاریابی انجام شده است که تأثیر قابلیت بازاریابی را بر روی عملکرد، سود، حاشیه سود، رشد و بازار محصول شرکت بررسی می نماید. شرکتها با دارایی های مبتنی بر بازار از قبیل قابلیتهای بازاریابی خود می توانند سطوح خود را ارتقا دهند و سرعت ذخیره سازی و ارزش باقیمانده از جریانهای نقدی را رشد دهند. یک شرکت قابلیتهای بازاریابی اش را زمانی می تواند توسعه دهد که توانایی ترکیب مهارتهای فردی و دانش کارکنانش را با منابع در دسترسش داشته باشد. شرکتی که بیشتر منابعاش را برای تعلت با مشتریان هزینه می کند می تواند توانایی احساس نیازمندیهای بازار را رشد دهد. سانگ در پژوهشی که در سال 2117 انجام داده است پیشنهاد می کند که قابلیتهای بازاریابی به شرکت برای ایجاد و حفظ ارتباط اش با مشتریان و اعضای کانالهای توزیع کمک می کند. قابلیتهای بازاریابی یک شکل قوی از برند ایجاد می کنند که به شرکت اجازه داشتن یک عملکرد مالی برتر را می دهد(تامسون، 2017، 43).
3-2-2-2- قابليت نوآوری
قابلیت نوآوری به عنوان قابلیتهای بازاریابی شناخته شده است. از سوی دیگر، این قابلیت به عنوان قابلیتهای کلیدی از قابلیتهای بازاریابی شناخته شده است. قابلیت نوآوری در سالهای اخیر مورد توجه محققان استراتژیک قرار گرفته است و به عنوان موتور محرک رشد و درآمد توصیف شده است. نوآوری پایه و اساس، بقای شرکت است. قابلیت نوآوری شرکت طبق پژوهش یانگ در سال به مفهوم توانایی بالقوه شرکت برای تطابق خود با موقعیت مدرن و متغیر به منظور توسعه محصول جدید، تکنولوژی و پیشرفت هایی که در نتیجه کسب مزیت رقابتی نسبت به رقبا ایجاد می شود. یانگ اظهار می نماید که قابلیت نوآوری شرکت به تنهایی به عنوان، مهم ترین علت حفظ رشد، بقا و کسب مزیت رقابتی محسوب می گردد(بارنی، 2011، 32).
4-2-2-2- قابليت نام تجاری
قابلیت نام تجاری دومین قابلیت بازاریابی سطح بالا است که به عنوان پتانسیل تعیین کننده عملکرد شرکت محسوب می شود. بررسی و مطالعه برند شرکتهای کوچک و متوسط اخیراً صورت گرفته است و رویکرد نسبتاً جدیدی می باشد. وانگ و مریلیس در پژوهشها خود نشان دادند که نام تجاری علت محوری تعیین کننده عملکرد بازار در شرکتهای کوچک و متوسط است. قابلیت نام تجاری نشان دهنده توانایی شرکت برای ارتباط با مشتریان است و شرکت را قادر می سازد تا خدمات بازارمحوری خود را در بازارهای انتخابی اش در زمینه های رقابت، قیمت، کانالهای مدیریتی، محصول، ارتباطات بازار، برنامه ریزی بازار و ساز و کار اجرایی در بازار را توسعه دهند. شرکتهای دارای سطح بالای بازارمحوری به احتمال بیشتر قابلیت نام تجاری را برای دستیابی به مزیت ارتباط با مشتری به همراه احترام و رضایت مشتری در نظر می گیرند. ساخت یک برند قوی پر اهمیت است و به عنوان هدف محوری بسیاری از شرکتها در ادبیات بازاریابی مطرح شده است. منطق محوری این دیدگاه به این صورت است که شرکت دارای نام تجاری قوی و موفق می تواند درآمد بیشتری ایجاد نماید و در عملکرد بازاریابی خود با ثبات تر باشد. در فضای رقابتی عصر جدید، خوش نامی نام تجاری نمایانگر هویت و اعتبار و یادآور تعلتات شرکت با مشتریان خود می باشد که اهمیت ویژه ای دارد(یورک، 2014، 21).
5-2-2-2- بازار محوری
بازارمحوری یکی از جنبه های فرهنگ شرکتی است که در آن بالاترین ارزش سودآوری بنگاه و نگهداری مشتری از طریق ایجاد ارزش برتر است. بازارمحوری یک نوع هنجار رفتاری است که در سراسر شرکت توسعه یافته و از طریق نوآوری پاسخگوی نیازهای حال و آتی بازار و مشتری است. شرکتهای بازارمحور دارای مزیت رقابتی در سرعت پاسخگویی به نیازهای بازار و مشتریان می باشند. مفهوم بازاریابی معمولا سه رکن زیر را مورد توجه قرار داده که عبارتند از :
فلسفه مشتری – شناسایی و ارضای نیازها و خواسته های مشتریان، دستیابی به هدف – دستیابی یک شرکت به اهدافش در حالی که نیازهای مشتریان آن هم ارضاء می شود، شرکت بازاریابی ادغام یافته – ادغام همه حوزه های عملکردی شرکت به منظور دستیابی به اهداف همسان شده با ارضای نیازها و خواسته های مشتریان. بازار محوری هنجارهایی را در ارتباط با جمع آوری اطلاعات و پاسخگویی گسترده شرکتی به اطلاعات مربوط به مشتریان بالفعل و بالقوه به وجود می آورد تا شرکتها بتوانند نسبت به رقبا در تجزیه و تحلیل بازار و پاسخ به نیازهای آن پیش دستی نمایند. عمده این روند را می توانند با نوآوری در کالاها و خدمات و نیز ایجاد توانایی جهت ایجاد ارزش بیشتر برای مشتری، انجام دهند. به نظر می رسد شرکتهای بازار محور در هر دو زمینه سرعت و اثربخشی پاسخگویی شان به فرصتها و تهدیدها دارای مزیت رقابتی باشند(کمپ، 2013، 219).
رقابت پذیری یا توان رقابتی مرتبط با کلیه ارکان سیستم یک شرکت شامل درون دادها، ساز و کارها و برون دادها می باشد. به عبارتی یک شرکت زمانی از توان رقابتی بالایی برخوردار است که دارای دروندادها، ساز و کارها و بروندادهای رقابتی باشد. عملکرد رقابت پذیری یا توان رقابتی مرتبط با کلیه ارکان سیستم یک شرکت شامل درون دادها، ساز و کارها و برون دادها می باشد. به عبارتی یک شرکت زمانی از توان رقابتی بالایی برخورداراست که دارای دروندادها، ساز و کارها و بروندادهای رقابتی باشد. عملکرد شرکتی در واقع عملکرد شرکت در زمینه های مالی و غیر مالی می باشد. در واقع هر عملی که در یک شرکت در راستای بهبود یا تضییع شرکت اتفاق می افتد. دیدگاه افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. عملکرد شرکت میزان توفیق یک شرکت در خلق ارزش برای قسمتهای مختلف بازار است درواقع عملکرد شرکت براساس دستیابی به اهداف کسب و کار، از طریق واحدهای مختلف شرکت، تعیین می گردد و توفیق استراتژیهای هر شرکت، در عملکرد آن شرکت منعکس می شود. از اینرو فرضیه دوم مطرح می شود که عبارت است از: پیامدهای عملکردی بر بقای شرکت مؤثر است(کمپ، 2013، 219).
6-2-2-2- بقا
ورود موفق به بازار و رقابت با عدم اطمینان بالایی همراه است و محدودیتهای مختلفی وجود دارد. از اینرو تعداد زیادی از شرکتها مخصوصاً شرکتهای جدید پس از ورود، بازار را زود ترک می کنند؛ بر این اساس در بعضی از صنایع یا مناطق تنها اقلیت تازه واردها بقا می یابند. تا زمانی که دانش ما درباره ساز و کاره ای رشد شرکت جدید بهبود نیابد توفیق و شکست شرکتهای جدید نیز مسئله مبهمی خواهد بود(صداقت، 1390، 22).
از طرفی پژوهشها اخیر نشان می دهد که احتمال بقا به طور معنی داری در بین شرکتهای هر صنعت فرق می کند. استیو، سانچیز و آلبرتو در پژوهش خود در سال 2114 با بررسی بقای شرکتهای تولیدی اسپانیایی مشاهده کردند که شرکتهای نوآور از میزان بقای بهتری برخوردارند. از اینرو فرضیه سوم مطرح می گردد که عبارت است از قابلیتهای بازاریابی بر بقای شرکتهای کوچک و متوسط مؤثر است(رومر، 1395، 21).
3-2-2- دانش صادراتی
1-3-2-2- مفهوم دانش
دانش یا معرفت، ساختاری است برای تولید و ساماندهی یافتهها درباره جهان طبیعت، در قالب توضیحات و پیشبینیهای آزمایش شدنی. علم دانششناسی، با سه عنصر داده، اطلاعات و دانش سر و کار دارد. به عبارت دیگر، دانششناسی به بحث و بررسی پیرامون دانش و عناصر سازنده آن، یعنی داده و اطلاعات میپردازد(صداقت، 1390، 22).
دانِش عبارت است از مجموعه دانستنیهایی که بشر برای زندگی خود از آنها بهره میگیرد. در زمانهای قدیم دانش بشر محدود بود و گاهی حتی یک نفر میتوانست بیشتر دانش بشری را در حافظه خود جای دهد. اما به تدریج با رشد معلومات، دانستنیهای بشر طبقهبندی شدند و حوزههای مختلف و تخصصی دانش شکل گرفت(صداقت، 1390، 22).
2-3-2-2- علم و دانش شرکتی
توانایی یک شرکت برای بقاء و پیشبرد اهداف داخلی و خارجی خود متأثر از علل مختلفی است که برخی قابل کنترل و برخی دیگر غیر قابل کنترل هستند. پس عملکرد یک شرکت تابعی از متغیرهای قابل کنترل و غیر قابل کنترل است. در تحقیق حاضر سازه نوآوری جنبه هایی چون کاهش هزینه ها، تغییر طرح محصول، چرچرخه عمر محصول، تنوع محصول و ساختاردهی مجدد شرکت را در بر می گیرد که برگرفته از معیارهای نوآوری مطالعه دامانپور است. این معیارها به طور نهفته ساز و کار تصمیم گیری شرکت در یک حوزۀ خاص را می توان تحت تأثیر قرار دهد و به طورکلی میزان تغییرات در فعالیتهای یک شرکت را تعیین می کند. بر اساس پژوهشها و پژوهشها متعدد این تعریف از نوآوری، جهت تعیین تغییر در متغیر پیشگو به طور متفاوت به کار گرفته شده است. بر اساس مطالعه دامانپور، عملکرد شرکتی بیشتر به نوآوری در چند جنبه بستگی دارد تا یک جنبه خاص. علاوه به راین، در چنین حالتی ابعاد نوآوری بر هم اثرگذار بوده و تکمیل کننده یکدیگر هستند. بر این اساس نوآوری غالباً در کمک به شرکتها جهت حفظ یا بهبود سطح عملکردشان اثرگذار است. بیشتر پژوهشها در زمینه نوآوری شرکتی، این متغیر را با تعداد نوآوری خاص در یک مدت زمان مشخص وسعت گیری کرده اند. چنانچه نوآوریهای چندگانه مورد مطالعه قرار گیرد، تأثیر ویژگیهای نوآوری کاهش می یابد. منظور از نوآوری فنی در واقع نوآوری در محصول جدید، اجرای اتوماسیون کاری جدید، بهبود در محصول جدید، بهبود در محصول فعلی یا عملکرد آن یا شکل ظاهری، تجهیزات جدید، ساز و کارهای جدید یا تکنیک عملیات برای چرخه عمر کوتاهتر، طراحی در جهت قابلیت ساخت و نهایتاً بهبود در مواد اولیه یا عرضه است(صادق پور، 1394، 43).
مدیریت، راهبردهای رقابتی را جهت مواجهه با تغییرات سریع و پویای محیطی انتخاب و اجرا می کند. زمانی که راهبرد شرکت ها تدوین رقابت با دیگر شرکت می شود، نتایج اجرای آن راهبرد را می توان در عملکرد کسب شده توسط آن شرکت تبیین نمود. همان طور که پیشتر درباره ارتباط محیط و عملکرد شرکت اشاره شد و نیز هاشم بیان نمود، محیط، تأثیر تعدیل بخشی بر ارتباط میان انواع راهبرد و عملکرد ها دارد. مشخص است که شرکت باید خود را جهت بقاء در فضای کسب و کار با محیط سازگار نماید. محیطهای شرکتی با عملکرد شرکتی توأم می باشند و آن را تحت تأثیر خود قرار می دهند. پویایی های محیطی عدم اطمینان را برای شرکت در پی دارند. عدم اطمینان محیط شرکتی و شدت رقابت تهدیداتی برای عملکرد شرکتی به شمار می آیند. اگر یک شرکت بخواهد در فضای کسب و کار خود عقلایی رفتار کند، باید جهت بقاء، این عدم اطمینان محیطی را کاهش دهد. تئوری اقتضایی همچنین بیان می دارد که یک شرکت می تواند با تغییر فعالیتهای خود و روش انجام آن فعالیتها در یک محیط نامطمئن، در پی کاهش عدم اطمینان باشد. در مقابل شرکتهایی که در محیطهای نسبتاً پایدار به فعالیت مشغولاند بالنسبه با عدم اطمینان کمتری مواجه اند. همچنین شرکتهایی که در محیطهایی با پویایی کمتر فعالیت دارند فضای رقابتی کمتری را تجربه می کنند. شرکتهایی که در یک محیط پرتلاطم به فعالیت می پردازند نسبت به آنهایی که در یک محیط با ثبات به کسب و کار پرداخته اند معمولاً راهبرد تمایز را انتخاب می کنند. کیم ولیمز در تجزیه و تحلیل خود از صنایع مورد مطالعه، اخذند که شرکتهایی که عملکرد بالا دارند در محیطهای مختلف غالباً از راهبرد تمایز و حداقل هزینه استفاده می کنند. علاوه بر این پارنل ورایت بیان کردند که شرکتهایی که راهبردهای تمایز را در مقایسه با شرکتهای مجری راهبرد تمرکز یا هزینه به کار می گیرند از رشد بالایی درآمدی و عملکردی بالاتری برخوردارند(زدا، 2017، 89).
در این راستا دولت جهت کمک به شرکتهای سازنده خارجی موجود در کشور در مواجهه با چالشهای جدید، با روش های جدی چون تمرکز بر کیفیت، تشویق به انتقال تکنولوژی تجهیزات پیشرفته به این کشور و تشکیل سرمایه گذاریهای مشترک، کاهش مالیات، توسعه استانداردهای سلامتی و ایمنی و بالابردن آن ها افزوده های این شرکت ها در جامعه بر سرعت فعالیت است. این علل به نوبه خود اجرای راهبرد و عملکرد شرکتهای سازنده خارجی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. علاوه بر این، دولت در این راستا به دنبال آن است که صنایع تولیدی و سازنده خود را به بخشهایی با پویایی بیشتر که ارزش افزوده بالاتر، میزان سرمایه گذاری بیشتر، تکنولوژی پیشرفته تر و به کارگیری دانش و مهارت بیشتر را در این صنایع در پی داشته باشد، تبدیل کند(صادق پور، 1394، 43).
4-2-2- محیط زیست
محیط زیست عبارت ترکیبی از دانشهای متفاوت در علم است که شامل مجموعهای از علل زیستی و محیطی در قالب محیط زیست و غیر زیستی (فیزیکی، شیمیایی) است که بر زندگی یک فرد یا گونه تأثیر میگذارد و از آن تأثیر میپذیرد. امروزه این تعریف غالباً به انسان و فعالیتهای او مرتبط میشود و میتوان محیط زیست را مجموعهای از علل طبیعی کره زمین، همچون هوا، آب، اتمسفر، صخره، گیاهان و غیره، که انسان را احاطه میکنند خلاصه کرد(صادق پور، 1394، 43).
تفاوت محیط زیست با طبیعت در این است که تعریف طبیعت شامل مجموعه علل طبیعی، زیستی و غیر زیستی میشود که منحصراً در نظر گرفته میشوند، در حالی که عبارت محیط زیست با توجه به برهمکنشهای میان انسان و طبیعت و از دیدگاه بشر توصیف میشود(صادق پور، 1394، 43).
1-4-2-2- مهمترین عناصر تشکیل دهند محیط زیست
1-1-4-2-2- خاک
از علل محوری تشکیل دهنده محیط زیست موجودات زنده و تامین کننده مواد آلی و معدنی برای رشد گیاهان محسوب می شود. همه غذایی که ما انسان ها می خوریم و نیز همه غذایی که موجودات زنده استفاده می کنند ریشه در خاک دارند. بر این اساس برای استفاده و تهیه غذای سالم بایستی خاک سالم داشته باشیم. مواد شیمیایی، رادیو اکتیو و مواد زاید جامد صنعتی و خانگی آلوده از علل مهم در آلودگی خاک می باشند(تامسون، 2017، 43).
2-1-4-2-2- آبیکی از عناصر تشکیل دهنده محیط زیست می باشد. اهمیت آب بر کسی پوشیده نیست. آلاینده های آب عبارتند از آلاینده های محلول، آلاینده های معلق، آلاینده های گازی، آلاینده های رادیو اکتیو و ... می باشند(تامسون، 2017، 43).
3-1-4-2-2- هوا
کره زمین توسط قشری از هوا احاطه شده است. هوایی که تنفس می کنیم، به طور ذاتی و طبیعی سالم می باشد ولی هرگونه تغییر در ترکیبات هوا که باعث تغییر کیفیت آن شود به گونه ای که برای سلامتی عمومی مضر باشد، آلودگی هوا نامیده می شود. آلودگی هوا عبارت است از هرگونه تغییر در ترکیب شیمیایی، فیزیکی و حتی بیولوژیکی جو که برای انسان، گیاه یا حیوان خطرناک بوده و برای اشیا و متعلقات زندگی مضر باشد و مخل آسایش جسمی و روانی انسان گردد. محیط زیست یعنی هرچیزی که در اطراف ما و جودارد و بر زندگی ما تاثیر می گذارد و از ما تاثیر می پذیرد، به طور کلی هر چیز از محیط و اطراف که ما با آنها در ارتباط هستیم جزء محیط زیست محسوب می شود. سنگ ها و موادی که در ساختمان سارزی مورد استفاده قرار می گیرد گرفت تا لایه ازونی که حتی در اقتصاد نقش به سزایی دارد(تامسون، 2017، 43).
1-4-2-2- اهمیت محیط زیست در زمینه قدرت صادرات
اما در حیطه صادرات باید توجه داشت که محیط زیست نقش تعیین کننده ای در کم و کیف آن دارد و کشورهای با محیط وسیع تر و غنی در خواهند توانست صادرات بیشتر و بهتری داشته باشند. جوامعی که نمی توانند از منابع طبیعی غنی و کاملی برخوردار باشند اغلب در صادرات به خدمات و فناوری اطلاعات رو می اوردند و نمی توانند کالاها فراوری شده را صادر نمایند(مجید، 2017، 54).
محیط زیست می تواند این امکان را به هر کشوری بدهد که با اتکا به آن کالاها متنوعی در انواع زمینه ها تهیه کرده و صادر نمایند. منابع طبیعی گسترده و آب و هوای متنوع به همراه گستره سرزمینی از امتیازات مهمی هستند که دست هر کشوری را در زمینه صادرات انواع کالاها باز می گذارد و اغلب کشورهای جهان آرزوی برخورداری از این امتیازات خدادادی را دارند(زاهدی، 1394، 54).
5-2-2- دستیابی به اهداف استراتژیک
پیشرفت و توسعهی سریع در جهان امروز و تغییرات پرشتاب محیطی، آگاهی از تحولات را ضروری ساخته است. اما نیاز به برنامهریزی بر کسی پوشیده نیست. بیاعتمادی ناشی از تغییرات محیطی و کسب سود بیشتر برنامهریزی را به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل کرده است(آبی، 2012، 3).
برنامهریزی استراتژیک علل محوری خطرآفرین محیطی را تحلیل میکند و برای رسیدن به هدف از کوتاهترین راه ممکن، راهحلهای مناسب ارایه میدهد. به عبارت دیگر، برنامهریزی استراتژیک ساز و کار تعیین اهداف شرکت و تصمیمگیری دربارهی طرحهای جامع عملیاتی و اجرایی برای تحقق آن اهداف است. با وجود اهمیت برنامهریزی استراتژیک هنوز در بسیاری از شرکتها تاثیر مهم آن در رسیدن به اهداف شرکت به خوبی درک نشده است و حتا در بعضی مواقع مدیران آن را یک امر تجملی و پرهزینه میدانند. به عقیده بعضی از اندیشمندان برنامهریزی استراتژیک بیانگر قدرت خلاقیت مدیران و ساختن آینده است. به عبارت دیگر، مدیران از طریق برنامهریزی استراتژیک آیندهسازی میکنند. به کار بردن برنامهریزی استراتژیک، نیازمند همراهی سایر بخشها و توسعهی منابع انسانی است که خود تحولی در بهبود و توسعهی شرکت به شمار میآید. پیش از آشنایی با ساز و کار برنامهریزی استراتژیک لازم است که عناصر آن شناخته شوند(تامسون، 2017، 43).
1-5-2-2- برنامهریزی استراتژیک
برنامهریزی استراتژیک در بخش دولتی تاریخی طولانی دارد. واژهی استراتژیک از کلمهی یونانی (STRATEGO) مرکب از (STRATOS) به معنای ارتش و (EGO) به معنای رهبر گرفته شده است. با وجود این، برنامهریزی استراتژیک در بخش خصوصی توسعه یافته است. با آنکه رویکردهای برنامهریزی استراتژیک در بخش خصوصی تدوین شدهاند، میتوانند به شرکتدهی دولتی و غیرانتفاعی و همچنین جوامع و دیگر نهادها کمک کنند. برنامهریزی استراتژیک را میتوان تلاشی منظم و شرکتیافته برای تصمیمگیری و مبادرت به اقدامات بنیادین تعریف کرد که به موجب آنها، مشخصاتی از قبیل ماهیت یک شرکت و نوع فعالیتهای آن مشخص خواهد شد(اکر، 2015، 43).
در تعریفی دیگر برنامهریزی استراتژیک ساز و کاری است در تجهیز منابع شرکت و وحدت بخشیدن به تلاشهای آن برای دستیابی به اهداف و رسالت بلندمدت با توجه به امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی. در یک تعریف دیگر برنامهریزی استراتژیک به معنای ساز و کار بررسی موقعیت فعلی و مسیر آیندهی شرکت یا جامعه، تنظیم اهداف، تدوین یک استراتژی برای تحقق آن اهداف و وسعتگیری نتایج است. در اینجا تفاوتهای بین برنامهریزی استراتژیک (STRATEGIC PLANNING) و برنامهریزی تاکتیکی TACTICAL PLANNING بیان میشود. روشن است که برنامهریزی تاکتیکی و استراتژیکی تفاوتهایی با یکدیگر دارند، اما این تفاوت دارای مرزهای روشن نیست، زیرا آنچه که برای یک فرد تصمیم تاکتیکی است برای فرد دیگر ممکن است تصمیم استراتژیک باشد. به طوری که تشخیص تفاوت میان آنها یک امر نسبی است و نه مطلق(اکر، 2015، 43).
با این وجود، بعضی از تفاوتها را میتوان به شرح زیر برشمرد:
برنامهریزی تاکتیکی به طور کلی در سطوح میانی و پایهی شرکت انجام میگیرد در حالی که برنامهریزی استراتژیک در سطوح عالی شکل میگیرد. در برنامهریزی تاکتیکی بیشتر بر منافع فعلی شرکت تاکید میشود در حالی که در برنامهریزی استراتژیک به منافع آینده توجه میشود. به بیان دیگر، دید برنامهریزی تاکتیکی کوتاه مدت و دید برنامهریزی استراتژیک بلندمدت است. در برنامهریزی تاکتیکی بیشتر روشهای کار تجربه شده و متکی به دستاوردهای گذشته مورد استفاده قرار میگیرد در حالی که در برنامهریزی جامع روشهای نو و تجربه نشده نیز پا آزمایش میشوند. برنامهریزی تاکتیکی نسبت به برنامهریزی استراتژیکی مخاطرهی کمتری دارد. تاکید برنامهریزی تاکتیکی بر کارایی است، در حالی که برنامهریزی استراتژیک به اثربخشی نظر دارد. برنامهریزی استراتژیک سبب میشود که کارکنان در محدودهی زمان حال باقی نمانند و به افقهای دوردست توجه کنند. برنامهریزی استراتژیک با محدودیتها و تنگناهایی همراه است ولی کاربرد صحیح آن دستاوردهای مثبتی برای شرکتها به دنبال دارد(اکر، 2015، 43).
2-5-2-2- ویژگیهای برنامهریزی استراتژیک
راسل اکاف در مورد برنامهریزی سه ویژگی را بر میشمرد:
برنامهریزی چیزی است که ما بیش از هر کار دیگر به آن مشغول هستیم؛ یعنی تصمیمگیری مبتنی بر پیشبینی است.
برنامهریزی هنگامی لازم است که موقعیت مطلوب ما برای آینده، دربرگیرندهی مجموعهای از تصمیمات متکی بر یکدیگر باشد؛ یعنی با یک نظام تصمیمگیری مواجه هستیم.
برنامهریزی ساز و کاری است که شرکت را در ایجاد یک یا چند موقعیت دلخواه برای آینده که دستیابی به آنها دشوار به نظر میرسد، یاری میدهد.
ویژگیهای دیگری میتوان برای برنامهریزی استراتژیک برشمرد که به شرح زیر هستند:انعکاس ارزشهای حاکم بر جامعه
توجه به سوال محوری و محوری شرکت
تعیین چارچوبی برای برنامهریزی و تصمیمگیری مدیریت
دید درازمدت و توجه به افقهای دورتر شرکت
ایجاد پیوستگی و انجام در عملیات و اقدامهای شرکت در دورههای زمانی طولانی
فراگیری برنامهریزی عملیاتی شرکت و جهتبخشی به آن(کیم، 2015، 10).
دو پرسش مهم که شرکت در اجرای برنامهریزی استراتژیک با آنها روبهروست عبارتاند از:
فعالیت موسسه چیست؟
دلیل انجام این فعالیت چیست؟(حسین زاده، 1393، 43).
برای پاسخ به سوال اول باید رسالت موسسه تعریف شود و پرسش دوم با انتخاب و تعیین اهداف موسسه مربوط پاسخ داده میشود.
3-5-2-2- رسالت
تعریف رسالت میتواند آنقدر کلی و مبهم باشد که در انتها معنای مشخصی را به ذهن نراند و یا تنها جنبهی تبلیغاتی عمومی داشته باشد و از ایده آلهایی سخن بگوید که دستیابی به آنها نامکن است. به عقیدهی پیتر دراکر نبود فلسفه وجودی به تنهایی مهمترین علت شکستهای بازرگانی است(حسین زاده، 1393، 43).
رسالت یا ماموریت شامل تعریف روشنی از دامنهی فعلی و مورد انتظار کسب و کار در چند سال آینده است. رسالت یا ماموریت نشاندهندهی نوع کسبوکاری است که شرکت در آن فعالیت میکند. اعضای شرکت بدون داشتن چشمانداز توفیق از چگونگی تحقق رسالت شرکت آگاهی نخواهند داشت. به بیان دیگر رسالت، هدف شرکت و دلیل انجام وظایفی را که شرکت بر عهده دارد، مشخص میکند(گرنت، 2013، 11).
4-5-2-2- اهداف
اهداف خواستههای مشخصتری هستند که از ماموریت و بررسی محیطی ناشی میشوند عناصر استراتژی مدیریت رده بالاتر به اهداف پایینتر تبدیل میشوند.
در مورد اهداف، بیان این نکته ضروری است که چون زمان و منابع محدود است، اولویت بعدی اهداف اهمیت بسیاری مییابد. در این زمینه مصالحه (TROD OFF) برای مثال بین سوددهی و سهم بازار یا سایر اهداف باید به طور کامل روشن باشد تا مهمترین اهداف شرکت به دست آید(تقسیمی، 1390، 54).
6-5-2-2- رویکرد برنامهریزی استراتژیک
برای طرح یک برنامهریزی استراتژیک میتوان سه گام محوری را در نظر گرفت و بر اساس آن طرح استراتژیک را برنامهریزی و اجرا کرد. این سه گام عبارت است از:
گام اول: جایگاه خود را به عنوان یک شرکت مشخص کنیم؛ کجا هستیم؟
گام دوم: برنامهی ما برای آیندهی شرکت چیست؛ به کجا می رویم؟
گام سوم: برای رسیدن به هدف یک رویکرد بنا کنیم و آن را به مرحله اجرا درآوریم.
ویژگیهای گام اول: در این مرحله 5 تا 10 درصد وقت، صرف برنامهریزی میشود. به عبارتی در این گام، برنامهریزی نقش عمدهای ندارند. تنها، جایگاه و وضعیت کنونی شرکت تعیین میشود و مشخص میشود که شرکت در ابتدای کار در کجا قرار دارد(حسین زاده، 1393، 43).
ویژگیهای گام دوم: برنامهریزی در این گام نقش مهمی به عده دارد و 40 تا 60 درصد وقت گروه را به خود اختصاص میدهد. کیفیت تصمیمات این گام بر کامیابی برنامهریزی استراتژیک تاثیر بسزا دارد.
ویژگیهای گام سوم: در این مرحله نیز 49 تا 60 درصد وقت گروه صرف برنامهریزی میشود. همگام با این مرحله، گروه، استراتژیها را برای تحقق چشمانداز تدوین میکند. در طول اجرای گام سوم، گروه طراحی تاکتیکی را آغاز میکند که به تحقق طرح استراتژیک کمک خواهد کرد(زیتال، 2015، 676).
7-5-2-2- ساز و کار برنامهریزی استراتژیک
الگوی برنامهریزی استراتژیک که ساز و کار آن بررسی میشود، دارای 8 مرحله است و این الگو نسبت به الگوهای دیگر فهرستی مناسب از مواردی تهیه کرده است که ارایهی یک برنامهریزی استراتژیک را ممکن میکند.
مراحل ساز و کار مورد نظر برایسون عبارت است از:
آغاز ساز و کار برنامهریزی استراتژیک و حصول توافق دربارهی آن
تعیین و شناسایی دستور شرکتی
روش به وجود آوردن رسالت و ارزشهای شرکتی
ارزیابی محیط خارجی (فرصتها و تهدیدها)
ارزیابی محیط داخلی (نقاط ضعف و قوت)
شناسایی مسایل استراتژیکی که شرکت با آنها روبهروست
تنظیم استراتژیها برای مدیریت مسایل استراتژیک
برقراری دیدگاه شرکتی کارساز برای آینده(رضاییان، 1390، 43).
این هشت مرحله باید به اجرا، نتیجهگیری و ارزیابی منتهی شود. باید توجه داشت که نتیجهگیری و ارزشیابی در هر مرحله از ساز و کار انجام شود.
مرحلهی اول: آغاز ساز و کار برنامهریزی استراتژیک و حصول توافق بر سر آن: هدف از این مرحله گفتوگو و جلب حمایت تصمیمگیرندگان کلیدی و رهبران فکری به منظور توفیق برنامهریزی از شرکت هستند توافق به دست آمده باید کوششها، مراحل مرجع در طول ساز و کار، شکل و زمانبندی گزارشها و نقش و وظایف اعضا را دربرگیرد(تاری مدهوشی، 1389، 43).
مدیران با به کارگیری برنامهریزی استراتژیک میتوانند پویایی شرکت را دو چندان کنند.
برنامهریزی استراتژیک با تحلیل علل خطرساز محیطی راه حلهایی را برای رسیدن به هدف ارایه میکند.
مرحلهی دوم، تعیین و شناسایی دستور شرکتی: دستورهای رسمی و غیررسمی که بر عهده شرکت گذارده میشود، بایدهایی هستند که شرکت با آنها روبهروست. شرکتهای معمولی به طور دقیق میدانند که چه کارهایی را باید انجام دهند و چه کارهایی را انجام ندهند(تاری مدهوشی، 1389، 43).
مرحلهی سوم، روشن کردن رسالت و ارزشهای شرکت: در این مرحله تعیین ماموریت شرکت و یا به عبارت دیگر علت وجود شرکت مشخص میشود؛ بدین معنا که چرا شرکت به وجود آمده است و برای تحقق چه چیزی تلاش میکند(نرایان، 2017، 90).
تعیین هدف، میتواند مقدار قابل توجهی از تضادهای غیرضروری در شرکت را از بین ببرد و به آسان ساختن مذاکرات و بهرهوری فعالیتها کمک کند. موافقت بر سر اهداف، زمینههایی را که شرکت در آنها با رقابت روبهرو خواهد شد، معین میکند. شرکت پیش از تدوین شرح رسالت خود باید گروههای تاثیرگذار را مورد بررسی و تجزیه و تحلیلی قرار دهد. تاثیرگذار، فرد، گروه یا شرکتی است که میتواند بر منابع و یا برونداد شرکت تاثیر بگذارد. به عنوان مثال تعدادی از تاثیرگذاران دولت، شهروندان، مالیاتدهندگان، اتحادیهها، گروههای دارای قدرت نفوذ و احزاب و از تاثیرگذاران شرکت غیرانتفاعی ارباب رجوع، کارکنان و تامینکنندگان منابع مالی اشاره کرد(نرایان، 2017، 90).
مرحله چهارم، ارزیابی محیط خارجی: تیم برنامهریزی باید فرصتها و تهدیدها را به خوبی شناسایی و تعیین کند. مطالعهی محیط خارجی و ارزیابی آن برای بهتر شناختن فضایی است که در آن فعالیت میشود. روشن است که اگر محیط ثابت بود موضوع تاثیرات محیطی چندان با اهمیت نبود، اما امروزه تغییر به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر قلمداد میشود و به همین دلیل شناخت علل تاثیرگذار خارجی بسیار مهم است.هدف محوری در این مرحله شناخت فرصتها و تهدیدهاست. هر موقعیتی که به حرکت و پیشرفت شرکت کمک کند، فرصت و هر موقعیتی که در عملکرد شرکت مانع ایجاد کند، تهدید نامیده میشود(رایموند، 2016، 55).
مرحله پنجم: ارزیابی محیط داخلی: بیشتر شرکتها اطلاعات بسیاری در مورد دروندادهای خود دارند اما در مورد استراتژی جاری خود چه به صورت کلی و چه بر مبنای کارکرد، نظر مشخصی ندارند. برای شناخت محیط داخلی شرکت باید از مزیت استراتژیک آن آگاه بود. تحلیل و تشخیص مزیت استراتژیک ساز و کاری است که توسط آن بازاریابی، تحقیق و توسعه، منابع و کارکنان و سیستمهای اطلاعات مدیریت شرکت آزمایش میشود تا نقاط قوت و ضعف شرکت شناسایی شود(نرایان، 2017، 90).
مرحله ششم، شناسایی مسایل استراتژیک شرکت: مسایل و موضوعات استراتژیک باید در نتیجهی فعالیت بررسی محیطی ظاهر شوند. این موضوعات باید با نقاط ضعف داخل شرکت، تهدیدات خارج شرکت و یا فرصتهای آیندهی شرکت در نظر گرفته شوند. شرکت ممکن است خدمات و رویکردهای جدیدی در ارایهی خدمات پیشنهاد کند. موضوعهای استراتژیک باید به نوعی از موضوعهای روزمره متمایز شوند و فهرست آنها به عنوان تشکیلدهندهی پایههای استراتژیهایی به کار برده شوند که باید تنظیم و اجرا شوند.
مرحلهی هفتم، تدوین استراتژیها، برای مدیریت مسایل: تنظیم و تدوین استراتژی که گاهی طرح اجرایی نامیده میشود، مرحلهای است که در آن موضوعهای استراتژیک استنتاج شده از مراحل قبلی به صورت اجرایی در میآیند. در این مرحله استراتژیهایی برای تحقیق اهداف عینی منتخب تنظیم میشوند و میتوان در عمل آنها را طرحهای اجرایی که نشاندهندهی مراحل محوری، پاسخگوییها، ضربالاجلها و منابع مورد نیازجهت تحقیق اهداف عینی هستند، دانست(اعرابی، 1393، 54).
یک استراتژی کارساز باید با چند معیار مطابقت داشته باشد، از نظر فنی قابل اجرا و از نظر سیاسی مورد قبول گروههای تاثیرگذار کلیدی باشد و با فلسفه و ارزشهای محوری شرکت هماهنگ باشد. افزون بر این، استراتژی کارساز باید مسایل اخلاقی، معنوی و قانونی را نیز رعایت کند(اعرابی، 1393، 54).
8-5-2-2- مزایای برنامهریزی استراتژیک
یکی از مزایای برنامهریزی استراتژیک های بودن آن است. این نوع برنامهریزی جهت و مسیر فعالیتها و عملیات شرکت را مشخص میسازد و به عنوان راهنمای شرکت عمل میکند. جهتگیری آینده، اولویتها را مشخص میکند و تصمیمهای امروز را در پرتو پیامدهای آینده اتخاذ میکند(وحید کیانی، 1390، 70).
برنامهریزی استراتژیک نقش هماهنگکننده بین برنامههای عملیاتی شرکت را انجام میدهد و اقدامات واحدهای مختلف را در یک مسیر جهت میبخشد. با اوضاع و شرایطی که به سرعت دستخوش تغییر میشوند، به روشی کارساز برخورد و کار تیمی و تخصصی کارشناسی ایجاد میکند(وحید کیانی، 1390، 70).
برنامهریزی استراتژیک با نگرش بلندمدت، به پیشبینیهای آینده میپردازد و از این رو دارای اطلاعاتی است که برای اقدامات درازمدت مدیران مفید است. برنامهریزی و مدیریت استراتژیک خواهان بینش استراتژیک در سراسر واحدهای شرکتی و از جمله همهی سیستمهای اداری است و به جای اینکه عملی مکانیکی باشد نقش محوری افراد، گروهها و نفوذ فرهنگ شرکت را به رسمیت میشناسد(چتدی، 2012، 43).
9-5-2-2- محدودیتها
با وجود مزایای برشمرده شده برنامهریزی استراتژیک بسیاری از صاحبنظران نیز برنامهریزی استراتژیک را ناکارا و گاهی اوقات زاید میدانند و محدودیتهایی را در جهت کاربرد آن بیان میدارند که عبارت است از:
بالا بودن هزینههایی که برای برنامهریزی مورد نیاز است و بیشتر شرکتهای کوچک امکان استفاده از آن را پیدا نمیکنند؛
از نظر زمانی این نوع برنامهریزی نیاز به زمان طولانی دارد. شرکتها برای برنامهریزی باید مدتزمان زیادی وقت صرف کنند و مراحل مختلف این ساز و کار را پشت سر نهند تاسیستم برنامهریزی استراتژیک بتواند شروع به کار کند.
ساز و کار برنامهریزی استراتژیک بیش از آنچه هست یا میتواند باشد، منطقی و تحلیلی ارایه شده است. طرح آن بیش از وسعت ذهنی است و نمیتواند پویاییهای اجتماعی- سیاسی کار در هر شرکت را به شمار آورد؛
تصمیمگیری در مورد ماموریت و اهداف همواره ساده نیست و ممکن است معنایی نداشته باشد؛
برنامهریزی استراتژیک از نظر تخصصی نیاز به نیروی انسانی متخصص دارد که در دسترس همهی شرکتها نیست؛
دسترسی نداشتن شرکتها برای رسیدن به اطلاعات جامع و به موقع در مورد محیط، تحولات و رویدادهای کلان محیطی؛
ناآشنایی مدیران با مباحث مدیریت استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک و بیاعتمادی آنها به برنامهریزی استراتژیک(ماسکاتلی، 2015، 65).
3-2- مدل مفهومی پژوهش
4-2- جامعه آماری
1-4-2- تاريخچه شرکت آب و برق خوزستان
استان خوزستان در جنوب غربي ايران بامساحتي بالغ بر 64746 كيلومتر مربع واقع شده است كه علاوه بر برخورداري از ذخاير نفت و گاز در حدود يك سوم از آبهاي سطحي كشور را به خود اختصاص داده است. پنج رودخانه بزرگ و پرآب ايران كارون، دز، كرخه، جراحي و هنديجان در آن جاري مي باشد كه با عنايت به شرايط اقليمي و امكان فعاليتهاي كشاورزي در طول سال و راه داشتن به درياي آزاد و همچنين دسترسي آسان، سريع و آسان به بازارهاي مصرف داخلي و خارجي به موجب برخورداري از كليه امكانات ارتباطي هوايي، دريايي، ريلي و زميني در سطح جهاني ممتاز و كم نظير مبي باشد. در اين استان نزديك به 3/3 ميليون هكتار از اراضي مستعد كشاورزي وجود دارد كه در حال حاضر حدوداً بيش از يك ميليون هكتار از آن مورد بهره برداري قرارگرفته است. همچنين اين استان سهم بسزايي در توليد انرژي برق آبي كشور بر عهده دارد اما آنچه كه مسلم است وجود پتانسيلهاي فراوان آب، خاك وانرژي در اين استان است كه بسترهاي خدادادي و اوليه براي پيشرفت و آباداني است(وبسایت رسمی شرکت آب و برق استان خوزستان).
به دليل وجود منابع عظيم آب و خاك در استان خوزستان و ضرورت بهره برداري از آنها در سال 1335 شرکت برنامه و بودجه موظف گرديد به منظور شناخت پتانسيل هاي آبي و خاكي در منطقه پژوهشها لازم را از طريق مشاورين خارجي انجام دهد، بر اين اساس مهندسين مشاور عمران و منابع (D&R) به عنوان مشاور انتخاب شد و در اواخر همان سال پژوهشها خود را آغاز نمود كه نتيجه بررسي هاي انجام شده در اسفند ماه سال 1337 طي گزارشي تحت عنوان "طرح توسعه جامع منطقه خوزستان " تهيه و تحويل مقامات شد در اين گزارش باتوجه به منابع عظيم آب و خاك موجود در منطقه احداث 14 سد بر روي رودخانه هاي خوزستان، آبياري حدود يك ميليون هكتار از اراضي مستعد كشاورزي و توليد 6600 مگاوات انرژي برق آبي پيش بيني گرديده بود، شركت مشاور در سال 1336 و در خلال پژوهشها جامع خود به منظور تسريع در اجراي برنامه هاي عمراني خوزستان در ابتدا چندين طرح را جهت اجرا به شرکت برنامه و بودجه پيشنهاد نمود كه مهمترين آنها عبارت بودند از:
طرح چند منظوره دز: شامل احداث سد مخزني و نيروگاه دز، خطوط انتقال نيرو و طرح تفصيلي مربوط به احداث شبكه آبياري دز جهت آبياري اراضي كشاورزي با استفاده از آب ذخيره شده.
طرح نيشكر هفت تپه به منظور احياء كشت نيشكر در منطقه خوزستان: براي پيگيري و اجراي طرحهاي مذكور در سال 1336 مؤسسه عمران خوزستان (K.D.S) كه در حقيقت شعبه اي از شركت مهندسين مشاور عمران و منابع نيويورك بود تأسيس و مشغول به كار گرديد.
يكسال بعد يعني در سال 1337 قرارداد سد مخزني دز به امضاء رسيد و طرح نيشكر هفت تپه در وسعت 2500 هكتار به اجرا درآمد. در همين سال طرح آبياري دز نيز در وسعتي بالغ بر 20000 هكتار به صورت آزمايشي شروع شد. در تاريخ نهم خرداد 1339 بر اساس قانوني كه به تصويب مجلسين وقت رسيد شرکت آب و برق خوزستان تأسيس و از شهريور ماه همان سال مسؤليت اجراي طرح هاي عمراني خوزستان را بر عهده گرفت. در سال 1340 براي اولين بار پس از حدود 500 سال كشت نيشكر در خوزستان احياء گرديد و اولين محصول نيشكر در منطقه هفت تپه برداشت و به شكر تبديل شد.
در سال 1341 عمليات اجرايي شبكه آبياري دز آغاز شد و در اوايل سال 1342 سد مخزني دز به مرحله بهره برداري رسيد و در همين سال هم براي اولين بار آب تنظيم شده سد دز وارد بخشي از اراضي مربوط به شبكه آبياري آزمايشي گرديد.
شرکت آب و برق خوزستان به عنوان متولي آبهاي سطحي و زير زميني عهده دار انجام پژوهشها در برنامه ريزي منابع آبي، احداث سدهاي (مخزني-انحرافي- تنظيمي)، شبكه هاي آبياري و زهكشي، نيروگاههاي برق آبي، توسعه منابع آب وخاك و بهره برداري وحفاظت از اين منابع مي باشد(وبسایت رسمی شرکت آب و برق استان خوزستان).
2-4-2- ماموریت های شرکت
شرکت آب و برق خوزستان ماموريت دارد به عنوان يكي از كارگزاران مهم صنعت آب وتوليد انرژي برقابي كشور در قلمرو حوضه هاي آبريز استان خوزستان با رعايت كليه مقررات و قوانين از يك سو و با آزادي عمل و اختيارات قانوني از سوي ديگر نقش مهمي در تحقق راهبردها و اهداف كلي نظام مديريت آب و انرژي برقابي كشور با رعايت حقوق همه ذينفعان خصوصا جلب رضايت مشتريان داشته است(وبسایت رسمی شرکت آب و برق استان خوزستان).
دراين راستا سياستگذاري، سرمايه گذاري، تنوع بخشي، منابع مالي (مشاركت مردمي و بخش غير دولتي) و برون سپاري به بخش خصوصي توانمند از ابعاد محوري ماموريت شرکت به شمار مي رود.
شرکت متعهد است از كليه سازه هاي منابع آب و انرژي برقابي حفاظت و نگهداري كرده و به طور بهينه بهره برداري كند طرحهاي توسعه سد و نيروگاه برقابي را مطالعه كرده به اجرا گذارده و به نحو مطلوب به بهره برداري برساند از شبكه هاي آبياري و زهكشي به نحو مطلوب مديريت نمايد، از طريق كنترل كيفي آب، منابع آب شرب استاندارد براي شهروندان فراهم سازد و با اجراي فرايندهاي پژوهشها پايه منابع آب و مهندسي رودخانه نسبت به احياي رودخانه، منابع آب و آبخيزداري اقدام كند.
شرکت براي موفقيت در انجام فعاليتها و خدمات خود به توانمندسازه اي خود آگاه است و بهبود و توسعه سرمايه هاي انساني اطلاعاتي و شرکتي و تعميق توسعه تحقيقات وپژوهش را از محورهاي بنيادين مامويت خود تلقي مي كند(وبسایت رسمی شرکت آب و برق استان خوزستان).
3-4-2- بیانیه خط مشی کیفیت
شرکت سهامی شرکت آب و برق خوزستان تأمین کننده آب و تولید کننده برق در استان خوزستان می باشد که با استفاده از نیروی انسانی کارآمد و همچنین تأمین کنندگان صلاحیت دار، فعالیتهایی مانند شناخت، مطالعه، توسعه، بهره برداری بهینه از منابع آب وهمچنن تولید انرژی برق آبی، ایجاد، توسعه، بهره برداری و نگهداری ازتأسیسات وسازه های برق آبی درچارچوب تکالیف مندرج درقوانین و مقررات مربوط به سیاستهای وزارت نیرو وحوزه عمل شرکت را به انجام می رساند(وبسایت رسمی شرکت آب و برق استان خوزستان).
این شرکت به منظور استقرار سیستم مدیریت کیفیت ISO9001:2000 و رعایت قوانین و مقررات زیست محیطی ISO14001:2004 و سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلیOHSAS 18001:1999 در محدوده فعالیتهای معاونتهای پژوهشها، طرح و توسعه سد ونیروگاه و شبکه آبیاری و زهکشی، بهره برداری سد و نیروگاه و شبکه های آبیاری و زهکشی و آبرسانی و نیز کنترل خطرات و پیشگیری از ایجاد حوادث با توجه به طرفهای ذینفع وبا رعایت قوانین و مقررات حاکم برصنعت و سایر الزامات مربوط به فعالیتها، کالاها وخدمات را سرلوحه فعالیتهای خود قرارداده است و به منظور دستیابی به این رسالت و نیز تأمین نیازهای مشخص شده اهداف کلی ذیل را محور فعالیتهای خود قرار داده است:
جلب رضايتمندي مشتريان و ذینفعان با ايجاد مكانيزم وسعت گيري و از طريق ارائه خدمات بموقع و مؤثر.
ارتقاء سطح دانش كاركنان و ترويج كار گروهي و رشد خلاقیت و نوآوری از طریق آموزش مستمر.
نظارت بر عملكرد شركتهاي وابسته بمنظور بهره برداري مطلوب و نگهداري از تاسيسات و سازه هاي آبي در جهت بهينه سازي تامين آب و توليد برق.
افزايش سطح كمي فعاليتهاي بهره برداري در شبكه هاي آبياري و زهكشي بمنظور جلوگيري از اتلاف منابع آب.
افزايش سطح كمي و كيفي پژوهشها پايه در جهت برآورد ميزان منابع آب .
توسعه و توسعه فعالیتهای حوزه عمل شرکت در راستای تحقق قوانین و مقررات مدیریت منابع آب کشور
شناخت، مطالعه، توسعه و بهره برداري بهینه از منابع آب و انرژي برق آبي.
رشد میزان حفاظت از منابع آبهای سطحي و زير زميني (حریم وبستر ورودخانه ها، تالابها، چشمه ها و زهکشهای طبیعی).
شناسائی استعدادهای موجود استان بمنظور رشد کمی و کیفی طرحها و برنامه های تامین و انتقال آب برای بخشهای مختلف.
نظارت بر عملکرد پیمانکاران و تأمین کنندگان جهت ارائه خدمات مطلوب و کاهش حوادث و کنترل آلودگیهای زیست محیطی.
شناسایی و ارزیابی جنبه های زیست محیطی و خطرات شغلی.
رشد جلب مشاركتهای مردمي، بانکها، موسسات دولتی و غير دولتي از طریق تشویق به انجام سرمایه گذاری درتوسعه واجراي طرحهاي منابع آب.
ايجاد روحيه همدلي و مشاركت كاركنان در جهت نيل به اهداف شرکت و فراهم نمودن محيط سالم، اعتقاد به ارزش هاي متعالي انسان براي رشد و شكوفايي استعدادها(وبسایت رسمی شرکت آب و برق استان خوزستان).
4-4-2- چشم انداز
شرکت آب و برق خوزستان، يكي از سودآورترين و متعالي ترين دستگاههاي اجرايي كشور است كه به اهداف كلان نظام مديريت يكپارچه و بهم پيوسته منابع آب و انرژي برق آبي كشور در قلمرو فعاليت خود دست يافته و با بهبود راندمان و بهره وري و افزايش مستمر كارايي و اثر بخشي در همه اركان زنجيره مديريت و تكيه بر تكنولوژيهاي مدرن و جلب مشاركت هاي مردمي و شرکتهاي مرتبط، توانسته است منابع آب لازم براي به زير كشت بردن حداكثر اراضي مستعد كشت استان را با اجراي سدها و تامين شبكه هاي اصلي آبياري و زهكشي تامين نموده، آب مطمئن را براي مقاصد شرب و صنعت تامين كرده و حداكثر انرژي اقتصادي را از طريق احداث نيروگاههاي برقابي و بهره برداري بهينه از نيروگاههاي موجود توليد نمايد(وبسایت رسمی شرکت آب و برق استان خوزستان).
شرکت از طريق مديريت منابع و استفاده از كليه پتانسيل ها و مشاركت بخش خصوصي علاوه بر اجراي پروژه هاي آبياري و زهكشي و سد و نيروگاه در زمينه جاذبه هاي گردشگري پيرامون سدها اقدام نموده و برآيند اين عمليات در مجموع با حفظ حقوق شهروندي نقش بارزي در اشتغال زايي، محروميت زدايي و ايجاد رفاه و سلامت مردم استان ايفا كرده است(وبسایت رسمی شرکت آب و برق استان خوزستان).
شرکت با درك ضرورتهاي بقا و رشد، شرکتي رقابت پذير در عرصه منطقه بوده و صدور آب به كشورهاي حوزه خليج فارس صدور دانش و خدمات فني و مهندسي صنعت در سطح خاورميانه، مهار و بهره گيري از رودخانه هاي مرزي ومنابع آبي مشترك مبادرت نموده و نقش مهمي در تحقق اهداف اقتصادي، سياسي و امنيتي سند بخش آب و افزايش توان توليد انرژي برقابي و توسعه تاسيسات داشته است(وبسایت رسمی شرکت آب و برق استان خوزستان).
شرکت با اتكا به رويكرد شايسته سالاري كاركناني شايسته، متعهد، خلاق، راضي و وفادار در اختيار دارد و با نگريستن به آنها به عنوان ارزشمندترين دارايي خود و با درك اهميت مسئوليت اجتماعي در توسعه پايدار به حفظ محيط زيست، ميراث فرهنگي و توسعه منابع آب واقف است و ملاحظات زيست محيطي را مبناي همه فعاليتهاي خود قرار داده است(وبسایت رسمی شرکت آب و برق استان خوزستان).
5-4-2- نمودار شرکتی
5-2- پیشینه پژوهش
1-5-2- پیشینه داخلی
حسین زاده شهری و همکاران، 1393، در مقاله ای تحت عنوان "قابلیت حسگری بازار و استراتژی صادرات و تأثیر آنها بر بهبود عملکرد صادرات (مطالعه موردی: صادرکنندگان کاشی و سرامیک)" آورده اند که روند جهانی شدن بازارها، زیربنای اهمیت درک رفتار و عملکرد شرکت ها در بازارهای صادراتی است. برای کسب مزیت رقابتی در این بازارها و حفظ موقعیت رقابتی بالاتر، شرکت ها، قابلیت ها و منابع متفاوتی را ایجاد کرده و ارتقا می دهند تا به الزامات بازار و شرایط متغیر آن پاسخی مناسب دهند. منابع و قابلیت ها مستقیم و غیرمستقیم بر استراتژی صادرات اثر گذاشته و در نهایت، بر بازدهی شرکت صادرکننده مؤثر است. قابلیت حس گری بازار به توانایی شرکت در یادگیری درباره محیط بازار و استفاده مناسب از این دانش برای هدایت اقدامات استراتژیک بازاریابی باز می شود. شرکت ها با قابلیت حس گری قوی، بهتر می توانند نیازها و خواسته های مشتریان فعلی و آتی را شناسایی کنند و بهتر و سریع تر نسبت به مشتریان و عکس العمل رقبا واکنش نشان دهند. قابلیت حس گری بازار دو بُعد بازارمحوری (بررسی روندها و رخدادهای کنونی) و آینده پژوهی بازار (بررسی روندها و رخدادهای آینده بازار) است. هدف این مقاله بررسی اثر قابلیت حس گری بازار بر بهبود عملکرد صادراتی صادرکنندگان کاشی و سرامیک به واسطه تدوین استراتژی مناسب تر صادرات است. جامعه آماری این تحقیق صادرکنندگان کاشی و سرامیک است و داده ها از طریق مصاحبه و پرسشنامه جمع آوری شده است. برای بررسی تأثیر متغیرهای تحقیق بر یکدیگر از همبستگی رتبه ای (اسپیرمن و تاوکندال) و برای ارزیابی مدل مفهومی از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد شرکت های صادراتی قابلیت حس گری بالاتر و استراتژی مناسب تری برای صادرات دارند و در نتیجه در سه سال گذشته عملکرد صادراتی بهتری داشته اند.
صفایی و همکاران، 1396، در مقاله ای تحت عنوان "تاثیر مؤلفه های دانش بر عرضه صادرات بخش کشاورزی ایران" آورده اند که با توجه به اهمیت صادرات غیرنفتی و به منظور کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، بررسی دقیق علل تعیین کننده عرضه صادرات بخش کشاورزی از اهمیت به سزایی برخوردار است. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر انباشت هزینه های تحقیق و توسعه داخلی و سرریز تحقیق و توسعه شرکای تجاری از کانال واردات، انباشت هزینه های ترویج و آموزش و سرمایه انسانی بر عرضه صادرات بخش کشاورزی در دوره 1392-1350 پرداخته است. یافته ها بیانگر تأثیر مثبت و معنادار ضرایب تخمینی متغیرهای انباشت هزینه های ترویج و آموزش، سرریز تحقیق و توسعه شرکای تجاری، انباشت هزینه های تحقیق و توسعه داخلی، نرخ ارز واقعی و شدت سرمایه فیزیکی بخش کشاورزی بر عرضه صادرات بخش کشاورزی است؛ درحالی که ضریب تخمینی متغیر سرمایه انسانی بر عرضه صادرات کشاورزی منفی و بی معنا است.
تاری و همکاران، 1386 در مقاله ای تحت عنوان "استراتژی های توسعه صادرات غیر نفتی استان مازندران" آورده اند که هدف محوری این مقاله، مطالعه راه های توسعه صادرات غیر نفتی استان مازندران با در نظر گرفتن کلیه شرایط داخلی و موقعیت های موجود در بازارهای هدف می باشد. بر این اساس، ابتدا با استفاده از شاخص مزیت نسبی آشکار (RCA)، اقلام صادراتی مزیت دار استان مازندران شناسایی شده و پس از بررسی بازارهای هدف، با استفاده از تکنیک SWOT به بررسی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدات در مورد این اقلام پرداخته می شود و استراتژی های مناسب برای توسعه صادرات غیر نفتی این استان ارائه می گردد. در نتیجه این تحقیق مشخص شد که بخش کشاورزی و صنعت، از نظر شاخص RCA دارای نمره بالایی بوده و دارای مزیت نسبی هستند و در خود بخش کشاورزی نیز اقلام گل و گیاه و مرکبات و کیوی دارای مزیت نسبی هستند. با بررسی SWOT برای گل و گیاه و کیوی، استراتژی توسعه بازار و برای مرکبات، استراتژی رسوخ در بازار، استراتژی های جذاب شناخته شده اند. در انتها مقاله، جمع بندی، بحث و نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات آمده است.
برهان زاده دینخوان هو، 1394، در مقاله ای تحت عنوان "تدوین استراتژی و اولویت بندی استراتژی های صادرات پسته ایران با مقایسه رویکردهای فازی وQSPM" آورده است که در اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﻪ ﺗﺪوﯾﻦ اﺳﺘﺮاﺗﮋیﻫﺎی ﺻﺎدرات ﭘﺴﺘﻪ ایران ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از نفاط ﻗﻮت و ﺿﻌﻒ داﺧﻠی، ﻓﺮﺻﺖﻫﺎ و ﺗﻬﺪیدات محیطی و استراتژی های در ﻗﺎﻟﺐ ﻣاتریس SWOT ﺷﻨﺎﺳﺎیی ﺷﺪﻧﺪ. در اداﻣﻪ ﺑﺎ تعریف فاکتور کلیدی توفیق، اﺳﺘﺮاﺗﮋیﻫﺎی ﺗﻌﺮیف ﺷﺪه ﺑﺎ دو روش ﻓﺎزی و QSPM رﺗﺒﻪﺑﻨﺪی ﺷﺪﻧﺪ. اﻫﺪاف ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت، ﺿﻌﻒ، ﻓﺮﺻﺖﻫﺎ و ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎی ﭘﯿﺶ روی بازاریابی و فروش ﭘﺴﺘﻪ ﺻﺎدراﺗﯽ و ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد اﺳﺘﺮاﺗﮋی های ﻣﻨﺎﺳﺐ اﺳﺖ. اﺑﺘﺪا ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽﻫﺎی ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ روی ﻣﺤﯿﻂ داﺧﻠﯽ و ﺧﺎرﺟﯽ ﭘﺴﺘﻪ ﺻﺎدراﺗﯽ، ﻓﻬﺮﺳﺘﯽ از ﻧﻘﺎط ﻗﻮت، ﺿﻌﻒ، ﻓﺮﺻﺖﻫﺎ و ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎ ﻣﻮرد ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. ﺿﻤﻦ اینکه استراژیهای تولید ﻣﺤﺼﻮل ﺑﺮای تخصیص درصدی از ﺳﻮد ﺑﺮای بازاریابی محصول نیز ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روشQSPM، ﺑﻪﻋﻨﻮان مهمترین اﺳﺘﺮاﺗﮋیﻫﺎ برگزیده ﺷﺪﻧﺪ. در اﻧﺘﻬ ﺎ نیز دو روش ﻓﺎزی و QSPM، ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از متد SAW ﺑﺎ یکدیگر مقایسه ﺷﺪﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﺑﺎ وزن دﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺪام از اﯾﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﺪه ﺑﺮ اﺳﺎس ﻃﯿﻒ ﻟﯿﮑﺮت و ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﺠﻤﻮع وزنﻫﺎ، ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ وزنﻫﺎ و در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﻌﺪ از ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ وزن ﻧﺴﺒﯽ، اوﻟﻮﯾﺖ ﻫﺎ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ و در آخر ﺑﺮای ﺑﺮﻃﺮف ﮐﺮدن ﯾﺎ ﺗﻘﻠﯿﻞ ﻧﻘﺎط ﺿﻌﻒ و ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎ و ﺗﻘﻮﯾﺖ و ﺑﻬﺒﻮد ﻧﻘﺎط ﻗﻮت و ﻓﺮﺻﺖﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد بازاریابی در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺻﺎدرات ﭘﺴﺘﻪ، ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از دو روش مذکور ﺑﻪﻋﻨﻮان گزینه و اﻫﺪاف کلان کشور در حکم معیارهای در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ. در انتها نیز دو روش تاپسیس فازی و QSPM، با استفاده از روش SAWبا یکدیگر مقایسه شدند. در این مرحله دو روش مذکور به عنوان گزینه و اهداف کلان در حکم معیارهایی در نظر گرفته شدند که در نهایت روش تاپسیس فازی، به عنوان روش مناسب تر جهت رتبه بندی استراتژی های انتخاب شد.
اعرابی و همکاران، 1383، در مقاله ای تحت عنوان "استراتژی توسعه صادرات غیر نفتی کشور بر اساس درآمد سرانه" آورده اند که صادرات غیرنفتی ایران از مباحث مهم و قابل توجه در سطح کلان کشور بوده و همواره در محافل دانشگاهی و حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و همگی بر لزوم توسعه آن اتفاق نظر دارند. با توجه به اهمیت خاص صادرات غیرنفتی، این مقوله از دیدگاهها و زوایای متفاوت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بخش اعظم این پژوهشها، صادرات غیر نفتی ایران را از دو دیدگاه ساختاری و یا عرضه مورد مطالعه قرار دادهاند. این پژوهش صادرات غیرنفتی ایران را از دیدگاه تقاضا مورد بررسی قرار داده و بر آن است تا براساس تئوری لیندر، تغییرات درآمد سرانه در ایران را بر صادرات غیرنفتی مورد بررسی قرار دهد.
2-5-2- پیشینه خارجی
فاولر و همکاران، 2018، در مقاله ای تحت عنوان "قابلیت حسگری بازار و استراتژی صادرات و تأثیر آنها بر بهبود عملکرد صادرات (مطالعه موردی: صادرکنندگان کاشی و سرامیک)" آورده اند که روند جهانی شدن بازارها، زیربنای اهمیت درک رفتار و عملکرد شرکت ها در بازارهای صادراتی است. برای کسب مزیت رقابتی در این بازارها و حفظ موقعیت رقابتی بالاتر، شرکت ها، قابلیت ها و منابع متفاوتی را ایجاد کرده و ارتقا می دهند تا به الزامات بازار و شرایط متغیر آن پاسخی مناسب دهند. منابع و قابلیت ها مستقیم و غیرمستقیم بر استراتژی صادرات اثر گذاشته و در نهایت، بر بازدهی شرکت صادرکننده مؤثر است. قابلیت حس گری بازار به توانایی شرکت در یادگیری درباره محیط بازار و استفاده مناسب از این دانش برای هدایت اقدامات استراتژیک بازاریابی باز می شود. شرکت ها با قابلیت حس گری قوی، بهتر می توانند نیازها و خواسته های مشتریان فعلی و آتی را شناسایی کنند و بهتر و سریع تر نسبت به مشتریان و عکس العمل رقبا واکنش نشان دهند. قابلیت حس گری بازار دو بُعد بازارمحوری (بررسی روندها و رخدادهای کنونی) و آینده پژوهی بازار (بررسی روندها و رخدادهای آینده بازار) است. هدف این مقاله بررسی اثر قابلیت حس گری بازار بر بهبود عملکرد صادراتی صادرکنندگان کاشی و سرامیک به واسطه تدوین استراتژی مناسب تر صادرات است. جامعه آماری این تحقیق صادرکنندگان کاشی و سرامیک است و داده ها از طریق مصاحبه و پرسشنامه جمع آوری شده است. برای بررسی تأثیر متغیرهای تحقیق بر یکدیگر از همبستگی رتبه ای (اسپیرمن و تاوکندال) و برای ارزیابی مدل مفهومی از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد شرکت های صادراتی قابلیت حس گری بالاتر و استراتژی مناسب تری برای صادرات دارند و در نتیجه در سه سال گذشته عملکرد صادراتی بهتری داشته اند.
تامسون و همکاران، 2017، در مقاله ای تحت عنوان "تدوین استراتژی های تبلیغات در ارتباط با صادرات قطعات خودرون با استفاده از روشSWOT" آورده اند که در این تحقیق به تدوین استراتژی های تبلیغات در ارتباط با صادرات قطعات خودرو با استفاده از روشSWOT پرداخته شده است. اهداف تحقیق حاضر شامل تعیین مهم ترین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدید های پیش روی تبلیغات و پیشنهاد استراتژی مناسب است. ابتدا با توجه به بررسی های صورت گرفته روی محیط داخلی و محیط خارجی تبلیغات ، فهرستی از نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها مورد شناسایی قرار گرفت، و پس از نظرخواهی از دست اندرکاران امر (صادرکنندگان) با استفاده از پرسش نامه، از آزمون آماری t یک متغیره برای تایید یا رد نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها استفاده گردید. سپس با وزن دهی به هر کدام از این علل تایید شده بر اساس طیف لیکرت و محاسبه مجموع وزن ها، میانگین وزن ها و در نهایت بعد از محاسبه ی وزن نسبی، اولویت ها مشخص شد و در نهایت برای برطرف کردن یا تقلیل نقاط ضعف و تهدیدها و تقویت و بهبود نقاط قوت و فرصت های موجود تبلیغات در ارتباط با صادرات، با استفاده از روش تحلیلی SWOT استراتژی های مناسبی ارایه گردید.
اکر و همکاران، 2016، در مقاله ای تحت عنوان "تجزیه و تحلیل استراتژی های توسعه صادرات به کشورهای اروپایی با مدل SWOT" در آورده اند که موقعیت راهبردی آلمان نسبت به کشورهای اروپایی، فرصت مناسبی برای نیل به اهداف و برنامه های توسعه ای کشور از مرزهای شرقی به وجود می آورد. هدف این پژوهش، تدوین راهبردهایی برای نیل به اهداف توسعه صادرات مندرج در برنامه های توسعه ای کشور است. در این پژوهش، با مطالعه و استخراج علل مؤثر بر صادرات به کشورهای اروپایی، وزن دهی و اولویت بندی آن ها توسط خبرگان شرکت های بازرگانی، متخصصین در دستگاه های دولتی مرتبط و تشکل صادراتی، رویکرد مناسب جهت توسعه صادرات تدوین گردیده است. این راهبردها توسط تیم برنامه ریزی راهبردی شامل خبرگانی از بخش تجارت خارجی شرکت بازرگانی، مدیریت بازارچه های مرزی و همچنین مدیریت مناطق ویژه اقتصادی، پیشنهاد، ارزیابی و اولویت بندی شده است. نتایج پژوهشها نشان می دهد که مناسب ترین رویکرد در تدوین راهبردهای توسعه صادرات به کشورهای اروپایی، رویکرد تهاجمی بوده و نتایج حاصل از تدوین و اولیت بندی راهبردها نشان داد که راهبردهای «بهبود خدمات بانکی و بیمه ای برای صادرات کالا و خدمات»، «ارائه مشوق های صادراتی»، و همچنین «بهبود زیرساخت های صادراتی اعم از زیرساخت های حمل و نقل»، از بالاترین اولویت های راهبردی صادرات به حوزه مذکور قلمداد شده اند. نتایج این پژوهش می تواند راهنمای برنامه ریزان در تدوین سیاست ها و اجرای آن ها در منطقه به ویژه در اروپا باشد.
بیرونز و همکاران، 2015، در مقاله ای تحت عنوان "بررسی تأثیر قابلیت های شبکه ای بر عملکرد بین المللی شرکت های صادراتی و وارداتی" آورده اند که به دلیل فاصله جغرافیایی و فیزیکی که بین خریدار و فروشنده در شرکت های صادراتی و وارداتی می تواند وجود داشته باشد. استفاده از شبکه ها نقش مهمی در شرکت ها ایفا می کنند. در این پژوهش قابلیت ها و توانایی های شبکه ای و تاثیر آن بر عملکرد بین المللی شرکت ها مورد بررسی قرار گرفته است. قابلیت های شبکه ای در برگیرنده ویژگی های شبکه، عملیات شبکه و منابع شبکه می باشد. ویژگی های شبکه که دربرگیرنده توانایی روابط در شبکه و اعتماد می باشد، عملیات شبکه در برگیرنده، هماهنگی شبکه و یادگیری می باشد و منابع شبکه از سه بعد تشکیل شده که دربرگیرنده منابع سرمایه انسانی شبکه، منابع هم افزایی و اشتراک گذاری اطلاعات می باشد. در این پژوهش پس از بررسی قابلیت های شبکه، با بیان فرضیاتی تاثیر آن ها بر عملکرد بین المللی شرکت های صادراتی و وارداتی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه مورد بررسی در این پژوهش شرکت های صادراتی و وارداتی می باشد و نمونه شامل 105 شرکت می باشد. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش از نرم افزار (PLS) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ویژگی های شبکه، عملیات شبکه و منابع شبکه بر عملکرد بین المللی شرکت های صادراتی و وارداتی تاثیر مثبت و معناداری دارد.
راجرز و همکاران، 2017، در مقاله ای تحت عنوان "تاثیر برنامه های تشویق صادرات بر عملکرد صادراتی: مطالعه موردی صنعت برق" آورده اند که صادرات نقش مستقیمی در توسعه و رشد اقتصادی کشور داشته و از این رو شرکت های دولتی و غیرانتفاعی متعددی در ایران با استفاده از انواع برنامه های تشویق صادرات اقدام به حمایت از فعالیت های صادراتی شرکت ها می کنند. هدف این برنامه ها بهبود عملکرد صادراتی شرکت ها یا تحریک آن ها برای شروع و ادامه فعالیت های صادراتی است. به منظور بررسی تاثیر این برنامه های حمایتی بر عملکرد صادراتی شرکت ها یک پژوهش پیمایشی و علی در محدوده صنعت برق ایران انجام شده است. به این منظور پس از طراحی مدل مفهومی اقدام به گردآوری داده های میدانی از 260 شرکت فعال در زنجیره تامین صنعت برق و عضو سندیکای صنعت برق با استفاده از پرسشنامه شده است. نتایج تحلیل این داده ها نشان می دهد که آگاهی و استفاده از برنامه های تشویق صادرات در ایران به طور مستقیم بر عملکرد صادراتی تاثیر نداشته اما به طور غیرمسقیم و از طریق تاثیرگذاری بر استراتژی صادراتی شرکت ها بر عملکرد صادراتی تاثیر مثبت و معنا دار دارد. بر اساس این نتایج توصیه ها و پیشنهادهایی برای رشد اثربخشی برنامه های تشویق صادرات ارایه شده است که می توان مورد استفاده سیاست گذاران این حوزه قرار گیرد.
6-2- منابع
1-6-2- منابع فارسی
اعرابی، حسن قاسمی، 1393، استراتژی توسعه صادرات غیر نفتی کشور بر اساس درآمد سرانه، پژوهشها مدیریت، شماره ۴۳ و ۴۴
اکر، دیون و همکاران، 2015، ترجمه سید علی بنی هاشمی، تجزیه و تحلیل استراتژی های توسعه صادرات به کشورهای اروپایی با مدل SWOT ، بررسی های بازرگانی، شماره ۷۷
براین کوبین، جیمز و منیزبرگ، 1393، هنری و جیمز رابرت، مدیریت استراتژیک، ترجمه محمد صائبی، مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ دوم.
بیرونز، ادام، 2015، ترجمه محمودرضا سعیدی، بررسی تأثیر قابلیت های شبکه ای بر عملکرد بین المللی شرکت های صادراتی و وارداتی، پژوهشها بازاریابی نوین سال پنجم، شماره ۳
تامسون، رگرت، 2017، ترجمه محمود دیبا، تدوین استراتژی و اولویت بندی استراتژی های صادرات با مقایسه رویکردهای فازی و QSPM، پژوهشها اقتصاد کشاورزی جلد ۷ ، شماره ۲
تاری مدهوشی، مهرداد، 1389، استراتژی های توسعه صادرات غیر نفتی استان مازندران، پژوهشنامه بازرگانی، شماره ۴۴
تقسيمي، جمشيد و جوزداني، ندا 1390 تعيين کننده هاي کلان اقتصادي صادرات خدمات فني و مهندسی، اتاق بازرگاني اصفهان.
راجرز، دیوید و همکاران، 2017، ترجمه طهمورث حسنقلی پور، تاثیر برنامه های تشویق صادرات بر عملکرد صادراتی: مطالعه موردی صنعت برق، مدیریت بازرگانی سال دوم، شماره ۵
صداقت، عباس 1390، تدوین استراتژی های تبلیغات در ارتباط با صادرات قطعات خودرو با استفاده از روش SWOT، اقتصاد کشاورزی سال ۱۳۹۰ شماره ۱
حسین زاده، فرشته، 1393، قابلیت حسگری بازار و استراتژی صادرات و تأثیر آنها بر بهبود عملکرد صادرات (مطالعه موردی: صادرکنندگان کاشی و سرامیک)، پژوهشنامه بازرگانی، شماره ۷۳
صفایی، ابوالفضل، 1396، تاثیر مؤلفه های دانش بر عرضه صادرات بخش کشاورزی ایران، پژوهشنامه بازرگانی سال بیست و یکم، شماره ۸۴
کیانی، سید روح الله، 1390، بررسی علل اثرگذار بر توسعه صادرات کالاها پلاستیکی به بازار کشورهاي همسایه، انتها نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، دانشکده مدیریت بازرگانی
رومر، دويد، 1395 اقتصاد کلان پيشرفته. ترجمه: تقوي، مهدي. انتشارات دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات تهران
رضاییان، علی، 1390، اصول مدیریت، انتشارات سمت، چاپ ششم.
زاهدی، شمسالسادات و الوانی، سید مهدی و فقیهی، ابوالحسن، 1394، فرهنگ جامع مدیریت، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ دهم
صادقپور، ابوالفضل و مقدس، جلال، 1394، تئوری شرکت مدیریت و علم مدیریت، مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ هفتم
www.kwpa.ir
2-6-2- منابع انگلیسی
Aaby, Nils-Erik, and Stanley F. Slater. (2012). Management influences on export performance: A review of the empirical literature 1978-1988. International Marketing Review 6(4):7-26.
Barney, J. (2011). Gaining and sustaining competitive advantage. Reading, MA: Addison-Wesley Publishing Company.
Chetty, S. K., & Hamilton, R. T. (2012). Firm-level determinants of export performance: a meta-analysis. International Marketing Review, 10(3), 26-34.
Grant, R. (2013): Contemporary Strategy Analysis. Concepts, Techniques, Applications, Blackwell publishers, Cambridge.
Majeed, M. T., & Ahmad, E. 2017 "Determinants of Exports in Developing Countries", The Pakistan Development Review, 45)4(, pp. 1265-1276.
Kim M & Azizi W. (2015). The Relationship between Innovativeness, Strategy Types, Environment and the Export Performance of Small and Medium size Enterprises (SMEs) of Malaysian Manufacturing Sector. The Business Review, Cambridge, 13(2), 145-154.
Muscatelli et al 2015. "Demand and Suppl Factors in the Determination of NIE"s Exports", the Economic Journal, 102, pp. 1457-1477.
Narayan, S. & Narayan, P. K. 2017. "Determinants of Demand for Fiji's Exports: An Empirical Investigation", the Developing Economies, XLII-1, pp. 95-112.
Kemp, R.G.M., M. Folkeringa, J.P.J. de Jong, E.F. M. Wubben. (2013). Innovation and firms performance. Zoetermeer: EIM: Small Business Research and Consultancy.
Raymond Louis and Croteau Anne-Marie (2016). Enabling The Strategic Development of SMEs Through Advanced Manufacturing Systems: A Configurationally Perspective, Journal of Industrial Management and Data Systems, 106 (7): 1012-1032.
York, Jeremy C., Madigan, D., Heuch, I. I., & Lie, R. T. 2014. "Birth Defects Registered by Double Sampling: A Bayesian Approach Incorporating Covariates and Model Uncertainty", Applied Statistics, 44, pp. 227 -242.
Zada, N., Muhammad, M. & Bahadar, Kh. 2017 "Determinants of Exports of Pakistan A Country-wise Disaggregated Analysis", the Pakistan Development Review, 50)4(. Pp. 715 -732.
Zainal Abidina, I. Sh., Abu Bakarb, N., & Sahlanc, R. 2015. "The Determinants of Exports between Malaysia and the OIC Member Countries: A Gravity Model Approach", ICOAE, Universiti Utara Malaysia.