مقاله مطالعات موردي در مديريت آموزشگاهي (docx) 11 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 11 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مطالعات موردي در مديريت آموزشگاهي
خواهر خواندگي مدرسه اي
راديو، خبري را پخش ميكرد كه از خواهر خواندگي شهرهاي اصفهان و ونيز خبر ميداد. گوينده ميگفت، طبق توافقي كه بين مسئولان مديريت شهري دو شهر به عمل آمده است اين دو، در توسعه ي فعاليتهاي فرهنگي، از تجربههاي يكديگر استفاده خواهند كرد و برنامههاي مشترك و حتي مشابهي در هر دو اجرا خواهند شد.چندي پيش، خبر خواهر خواندگي تهران و پكن، و نيز تبريز و باكو را هم شنيده بوديم.
آقاي غلامرضا پور، معاون آموزشي منطقه كه در مسير منزل به اداره، به راديو گوش ميداد، با شنيدن اين خبر به فكر فرو رفت و با خود گفت: آيا ميتوان اين طرح را بين مدرسهها هم اجرا كرد؟ و بعد انديشيد: «در مباحث خلاقيت، اين همه از روش تداعي معاني حرف ميزنند، چرا ما از آن استفاده نكنيم.»
وقتي به اداره رسيد، تا سه ساعت به شدت مشغول كار شد. مجبور بود حجم انبوهي از گواهي نامههاي مقوايي سوم راهنمايي و تعداد فراواني پرونده ي دانش اموزاني را كه از منطقه به مناطق و شهرستانهاي ديگر منتقل شده بودند، امضا كند. همچنين ابلاغهاي كار معلمان سي و سه مدرسه را روي ميزش تلبنار كرده بودند كه بايد آنها را هم امضا ميكرد. در اين سه ساعت، به ده بيست مورد تماس تلفني هم پاسخ داد و حدود بيست سي نفر ارباب رجوع حضوري را هم راه انداخت.
نزديك ظهر شده بود. موضوع خواهر خواندگي هنوز از گوشه ي ذهنش خارج نشده بود. ولي كارهايي كه هيچ ربطي به يك معاون آموزشي نداشتند و تماماً فعاليتهاي اداري- اجرايي محض بودند، هنوز اين فرصت را به او نداده بودند تا در مورد جرقهاي كه در ذهنش نواخته شده بود، فكر بكند. هميشه از كارگل و يا به قولي ، فعاليتهاي وقتي پر كن معاونان آموزشي منطقهها و مديران مدرسهها گله داشت و معتقد بود. بايد فرصتي فراهم شود كه اين افراد فكر كنند و تا زماني كه چنين نشود و كارهاي اجرايي وقت آنها را پر كند، نبايد انتظار داشت در ادارات آموزش و پرورش و مدرسه ها، تلاش ابتكاري و نوآوري ديده شود.
درگيري ولي يك دانش آموز با مدير و معاون يكي از دبيرستانهاي منطقه و كشيده شدن ماجرا به اداره آمدن نامه اي توزيع وسايل آزمايشگاهي دوره ي راهنمايي از سازمان آموزش و پرورش استان به اداره و درخواست اين كه تا آخر وقت اداري روز، فهرست وسايل توزيع شده بين مدرسهها به سازمان فاكس شود و دو سه كار ريز و درشت ديگر، وقت اداري آن روز را به پايان برد و مثل هميشه، كار فكري اقاي غلامرضا پور در مورد كارهاي مدرسههاي منطقه، به بعد از وقت اداري و به اوقات فراغت شبانگاهي كشيده شد و مثل هميشه، همسر و فرزندان وي مجبور بودند ايثار كنند تا او فكر كند . به عبارت ديگر، اتاق فكر فعاليتهاي اموزشي منطقه، منزل معاون آموزشي بود و همسر و فرزندان وي حمايت كنندگان و پشتيباني كنندگان اين اتاق فكر.
آن شب و تماميشبهاي يك هفته بعد را روي موضوع خواهر خواهندگي مدرسه اي كاركرد. طرحي را كه آماده كرده بود، به چند نفر از مديران با سابقه خوش فكر و گروهي از همكاران خودش در گروههاي آموزشي نشان داد و با نظر آنها اصلاحاتي در آن به عمل آورد. سپس طرح را در شوراي آمزوشي منطقه كه هفته اي يك بار با حضور خودش و تمام مسئولان آموزشي اداره، در دفتر كارش تشكيل ميشد، مطرح كرد. براي تماميطرحهاي آموزشي منطقه، قبل ازاجرا در سطح مدرسهها، بايد از اين شورا تاييديه گرفته ميشد. اين شورا، همچنين با دو سه عضو اضافه، شوراي بررسي و پذيرش پيشنهادها هم بود و از اين رو، طرحهاي آموزشي كه از خارج اداره و از طرف مديران و معلمان مدرسهها به اداره ميرسيدند، در آن مطرح و در مورد آنها تصميم گيري ميشد. قرار شد. آقاي غلامرضا پور طرح را در جلسه ي مشترك مديران سه دوره ي تحصيلي، براي حاضران تشريح كند.
او در جلسه ي مديران، پس از ذكر مقدمات و توضيحاتي درباره ي چگونگي طراحي «طرح خواهر خواندگي مدرسه اي» گفت: ببينيد ما هر قدر هم تلاش كنيم، نميتوانيم به كيفيت مطلق و انجام همه كارها با استاندارد بالا نائل شويم. علاوه بر اين، هر قدر هم متفكر و طراح باشيم، بايد قبول كنيم افرادي وجود دارند كه بهتر از ما ميانديشند. زيباتر از ما طراحي ميكنند و عالي تر از ما اجرا ميكنند. اگر ما در سخنان بزرگان خود شنيده ايم كه تجربه بالاتر از علم است و به دنبال علم باشيد، حتي اگر در چين باشد، بايد ببينيم راه عملي تحقق اين آموزه چيست؟
وي، سپس به ويژگيهاي خواهر خوانده شدن دو شهر با يكديگر اشاره كرد و گفت: ما ميخواهيم از اين تفكر در كارهاي مدرسه اي خود استفاده كنيم و با امضاي تفاهم نامه هايي با ساير مدرسه ها، با آنها خواهر خوانده شويم.
آقاي غلامرضا پور اضافه كرد: ببينيد درهر يك از مدرسههاي ما كارهايي انجام ميشوند كه ديگران از آنها بي خبر هستند. همچنين ديگران كارهايي انجام ميدهند كه ما از آنها بي خبريم. علاوه بر اين، مدرسههاي گوناگون، امكاناتي دارند كه ميتوانند در استفاده از آنها با ساير مدرسهها شريك شوند. حتي طرح ها، فيلمهاي آموزشي، مجموعه تمرينها و آزمونهاي خاص دانش اموزي را هم ميتوان با يكديگر مبادله كرد.
و سپس گفت: خواهش ميكنم هر يك از مديران محترم، لااقل سه مدرسه را براي عقد مقاوله نامه انتخاب كند. البته بديهي است كه بايد ماجرا را براي مديران مدرسه هايي كه مدنظرتان است، توضيح بدهيد و موافقت آنها را جلب كنيد. پيشنهاد من اين است كه يكي از اين سه مدرسه را از مدرسههاي منطقه ي خودمان انتخاب كنيد. و دو مدرسه ي ديگر را به ترتيب از يك منطقه يا شهرستان پايين تر و يا به عبارتي ضعيف تر از خودمان، و از منطقه و شهرستاني مرفه تر و با امكانات تر از خودمان گزينش كنيد. من با معاون آموزشي منطقه ي 3 و 6 تهران و نيز اسلامشهر و ناحيه ي 3 كرج صحبت كرده ايم. آنها هم قبول كرده اند موضوع را در جلسه ي مديران خودشان مطرح كنند. به اين ترتيب، فهرستي خواهيم داشت از مدرسه هايي كه آمادهي امضاي تفاهم نامه ي خواهر خواندگي با شما هستند. البته خودتان هم ميتوانيد مدرسه هايي را از منطقه خودمان و ساير شهرها و روستاهاي كشورمان انتخاب كنيد. سه مدرسه، حداقل تعداد پيشنهادي بنده است، ولي شما ميتوانيد با مدرسههاي بيش تري قرارداد همكاري مشترك منعقد كنيد.
دقت كنيد، واقعاً از امضاي تفاهم نامه، چيزي بيش از آنچه داريد، به دست بياوريد، ضمن اين كه طرف مقابل هم بتواند از شما استفاده بكند.
سرانجام آقاي غلامرضا پور گفت: مادر شوراي آموزشي منطقه، فرميرا آماده كرديم كه نمونه اي از يك متن تفاهم نامه ي همكاري مشترك، بين مدرسه ي شما با ساير مدرسه هايي است كه درصد ديد با آنها قرار داد ببنديد. متن اين فرم قابل تغيير است و بسته به شرايطي كه دوطرف تعيين ميكنند، ميتوان بنديهايي را به آن اضافه و يا از آن كم كرد. ولي در هر صورت بايد دقت كنيد در اين طرح، تنها چيزي كه ردو بدل نميشود، پول است. درواقع اين طرح، قائم به فكر است، نه قائم به پول و امكانات.
سپس فرميرا كه روي يك برگ تنظيم شده بود، بين حضار توزيع كرد.
پس از صحبتهاي آقاي غلامرضا پور و توزيع فرمها و سوالاتي كه از سوي حاضران مطرح شد، اجراي طرح خواهرخواندگي مدرسه اي به طور رسميدر سطح مدرسههاي منطقه آغاز شد. هم زمان با شروع سال تحصيلي، استقبال مدرسهها از اين طرح بسيار عالي بود و براي يك سال، قريب 47 درصد از مدرسه ها، لااقل با سه مدرسه متفاوت قرار داد همكاري مشترك امضا كردند. تعدادي حدود 24 درصد با دو مدرسه و هشت درصد از مدرسهها با بيش از سه مدرسه وقتي چهار مدرسه كه عمدتاً هم از مدرسههاي ابتدايي بودند، با حدود هفت مدرسه خواهر خوانده شدند و البته 21 درصد از مدرسهها هم از اين طرح استقبال نكردند و ترجيح دادند، در اين بده و بستان فكري و بين مدرسه اي مشاركت نكنند. احتمالاً مديران اين مدرسه ها، يا براي اين كار وقت نداشتند و يا خودشان را آن قدر كامل ميدانستند كه نيازي نميديدند در اين بازي شركت كنند.
اين طرح ، سالهاي سال در منطقهي مذكور اجرا شد و حتي زماني كه ديگر اقاي غلامرضا پور، مسئوليتي در آن جا نداشت، توسط برخي از مدرسههاي خاص، پيگيري شد. اين مدرسه ها، اكنون از مدرسههاي خوب و كيفي منطقه به شمار ميروند.رشد (مديريت مدرسه) دوره ي چهارم/ بهمن ماه 1384 / مرتضي مجد فر/ ص 21 و 20.
هم دلي محصول هم فكري است
يحيي اميري متولد 1339 بود. او به عنوان معلم، معاون و مدير از دوره ي ابتدايي تا متوسطه كار كرده بود. مهمترين ويژگي كه در آغاز فعاليتهاي مشتركمان در رفتار مرحوم اميري مشاهده كردم، دقت و وسواس علميفراواني بود كه در كارها به خرج ميداد. تا از كارايي و اثر بخشي فعاليتي مطمئن نميشد، به اجراي آن در سطح مدرسههاي منطقه رضايت نميداد. به ياد دارم، بخشنامهاي را كه توسط گروههاي آموزشي منطقه ي تحت مديريتش درباره ي پژوهشهاي دانش اموزي تهيه شده بود، در جلسه اي با حضور چهار نفر از معاونان آموزشي شهر تهران به بحث و تبادل نظر گذاشت و تنها پس از آن نسبت به بي عيب و نقص بودن بخشنامه از همه ابعاد مطمئن شد، اجازه ي ارسال آن به مدرسهها را صادر كرد. البته همان سال بود كه در بحث توسعه ي پژوهشهاي دانش اموزي و برگزاري كنفرانسهاي موفق علميبا حضور دانش آموزان دروههاي ابتدايي و راهنمايي تحصيلي، نام منطقه شش را بر زبانها انداخت.
فعاليتهاي تعاملي براي هم افزايي بيشتر
درست دو ماه بعد از آن كه معاون آموزش عمو ميشد، روزي بعد از پايان جلسه معاونان آموزشي شهر تهران، با اصرار از من خواست كه به اداره آموزش و پرورش منطقه شش برويم و لحظاتي را با هم باشيم. وقتي به دفترش رسيديم و ارام گرفتيم. گفت:«ميداني پتانسيل موجود در منطقههاي 6 و 16 براي فعاليتهاي تعاملي چه قدر زياد است.»
و بعد ادامه داد: اگر موافق باشي، ميتوانيم با همكاري همديگر، يك نمونه عيني از فعاليتهاي سينرژيك را به نمايش بگذاريم.
آن گاه با خنده گفت: حتي، شايد زماني كساني پيدا شوند و تجربههاي من و تو را در كلاسهاي مديريت تدريس كنند.
سپس به كارهاي خوبي كه در منطقه ي 16 انجام شده بود، اشاره كرد و با توجه به قابليتهاي خوب معلمان و مديران مدرسههاي منطقه 6، از لحاظ تجربه و تحصيلات، گفت: اگر من و تو نظارت علميدقيق تر و بيش تري بر كارها داشته باشيم، ميتوانيم خلاقيت و جواني فرهنگيان منطقه ي 16 را با تجربه، پختگي و سابقه ي كاري فرهنگيان منطقه 6 تلفيق كنيم و كارهايي ارائه دهيم كه نمونه و ماندگار باشند. بعد گفت: منطقه 6 امكانات سخت افزاري و منابع مالي و فيزيكي فراواني دارد كه ظاهراً قدرش را نميدانند شما هم درست است كه از لحاظ امكانات فيزيكي و حتي فضاهاي اموزشي در مضيقه هستيد، ولي نيروهاي توانمندي داريد كه همه ما مديران، مناطق شمالي به داشتن چنين غبطه ميخوريم.
در ان سال ها، وضع منابع مالي و سخت افزاري منطقه 16 مناسب نبود و حتي بسياري از مدرسهها به شكل چند نوبته اداره ميشدند، ولي د رعوض، چون هر ساله نيروهاي فارغ التحصيل تربيت معلم فقط به مناطق جنوبي تهران، از جمله اين منطقه اعزام ميشدند، معلمان و مديران منطقه سرشار از شور جواني و ذوق و علاقه براي كار در آموزش و پرورش بودند. اميري گفت: من فهرستي از معلماني را كه سالهاي آغازين خدمت خودشان را در منطقه ي 16 گذارندهاند تهيه كرده ام. اگر موافق باشي، جلساتي را با حضور اين معلمان و معلمان تازه كار منطقه ي شما تشكيل بدهيم و موضوعاتي را به بحث و تبادل نظر بگذاريم تا از طريق هم فكري و تبادل نظر اين دو گروه با يكديگر، به طرح هايي در ارتباط با كارهاي هر دو منطقه نائل شويم.
از اين فكر استقبال كردم و گفتم: اين كار به نوعي زكات تجربهي معلمان سابق منطقه 16 هم هست.
كار را اغاز كرديم. از سوي اميري، گروهي متشكل از 13 نفر از معلمان سابق منطقه ي 16 و از طرف من، جمعي بالغ بر 12 معلم، معاون و مدير با تجربههاي كم تر از پنج سال انتخاب شدند. با اين گروه 25 نفره، قريب 20 جلسه ي هم فكري برگزار كرديم. در هر يك از جلسات، موضوعي از مباحث آموزش و پرورش را مطرح ميكرديم و اعضاي گروه ، با هم انديشي، ضمن در نظر داشتن محدوديتها و كاستيهاي مناطق جنوبي و داشتهها و توانمنديهاي مناطق شمالي و برعكس، طرح هايي را ارائه ميدادند كه واقعا اجرا شدني، پخته و از هر نظر كامل بودند و من و اميري اين طرحها را به طور مشترك در هر دو منطقه به اجرا در ميآوريم.
بعدهابااميري درباره ي چگونگي گسترش همكاريهاي دومنطقه، گفتگوهاي بيشتري كرديم وموردي را به توافق رسانديم كه بلافاصله بعداز چندروز، به اجرا درآمد.
از اين بخش از توافق همكاريهاي مشترك تعاملي در فعاليتهاي آموزشي دو منطقه، تا امروز، به غير از مرحوم اميري، بنده و دو سه نفر از مسئولان دواير آموزشي دو اداره، كسي خبر نداشته است و اكنون، صرفا بر اساس گفته ي اميري مبني بر اين كه شايد زماني كساني پيدا شوند و تجربههاي من و تو را در كلاسهاي مديريت تدريس كنند نسبت به طرح آنها اقدام كرديم. چرا كه اعتقاد داريم، مجله ي رشد مديريت مدرسه هم نوعي كلاس حضوري مديريت است.
چون مناطق 16 و 6 از لحاظ نگارش رياضي، فقط در يك عدد 1 با هم اختلاف دارند، با هم توافق كرده بوديم.، براي استفاده ي بهتر و بيش تر از توانمنديهاي دو منطقه، كارهاي انتشاراتي و اموزشي يكديگر را با افزودن يا كاستن عدد 1 در سطح مناطق خودمان مجدداً تكثير كنيم. حتي چند بار، سوالهاي امتحاني پايههايي را كه امتحان نهايي ندارند، با يكديگر جابه جا كرديم.
با اين طرح، بسياري از طرحها و ابتكارات دو منطقه، به شكلي مشابه به اجرا در ميآمدند و چون از لحاظ حجم تقريبا دو برابر مناطق ديگر بودند، همه، اين را از ويژگيهاي منطقه 6 و 16 به حساب ميآوردند در حالي كه تنها به بهره گيري ازانديشههاي يكديگر باور داشتيم و ميدانستيم كه بر خلاف ديدگاههاي رايج، و همان طور كه در مطالعه ي مورد شماره ي قبل هم گفته شد، در مديريت ميتوان از 2+2 انتظار حصول 5 و يا عددي بزرگ تر را نيز داشت.
با اين تفكر مشاركتي، ما حتي چند سمينار مشترك علميدرباره ي مديريت آموزشي، چند مسابقه ي علميهمزمان، دو مسابقه ي كتاب خواني مشترك و چندين برنامه ي ديگر را نيز اجرا كرديم كه تنها و تنها حاصل هم افزايي انديشههاي كارشناسان اموزشي دو منطقه بود. البته هر دو، گروه هايي را تشكيبل داده بوديم كه همواره نسبت به نقد كارها و باز خوردگيري از اجراي طرحها حساس بودند و به طور مستمر در اصلاح فعاليتهاي آموزشي ميكوشيدند.
علت بيان نكردن همكاريهاي مشترك دو منطقه نيز، وجود برخي حساسيتها و احتمال بروز كار شكني از سوي بعضي نيروها بود كه احتمال ميرفت هنوز در زمينهي انجام كار براي ديگران توجيه نباشند و منافع منطقه اي،محلي وقتي شخصي را بر منافع عموميترجيح دهند.
همكاري مشترك با مرحوم اميري تا سال 1380 تداوم يافت و اين، همان زماني بود كه او معاون سازمان مدارس دانشگاه ازاد اسلامي(سما) شده بود. آن سال ها، اميري را كم تر ميديديم، ولي در دو سال اخير، يعني به طور دقيق زماني كه مدير آموزش و پرورش شمالي ترين منطقه تهران شده بود، او را زياد ميديدم و باز هم با هم گفت و گو هايي دوستانه و اموزشي ميكرديم درست سه ماه قبل از درگذشتشان ، از او خواستم تجربه هايش را بنويسد و به شكلي عملي- كاربردي سخن بگويد: گفت : خسته ام.!
گفتم: اصلا از همين لفظ خستگي در نوشته هايت استفاده كن...
خنديد و قبول كرد و قول داد، اولين سلسله نوشتههاي خود را تا آخر خرداد ماه با عنوان يادداشتهاي يك مدير خسته. براي چاپ در دوره ي جديد مجله ي رشد مديريت مدرسه برايمان بفرستد. ولي اين گونه نشد. اجل مهلت نداد و مدير فرهنگي با درايت، دور انديش، پر از سعه ي صدر و دوستمدار را از ميان ما برد.
رشد مديريت مدرسه/ دوره چهارم/ آذرماه 1384– مرتضي مجد فر ص 25و24و 23
منابع و مآخذ
اقتداري ، علي محمد. سازمان و مديريت. تهران : مولوي، 1366.
الواني ، مهدي. مديريت عمومي. تهران : ني ، 1374.
بابلي ، عزيزالله؛ يوز باشي، زهرا. مديريت آموزشي. تهران کانون فرهنگي آموزش، 1383.
جاسبي، عبدالله. اصول و مباني مديريت. تهران : دانشگاه آزاد اسلامي، 1380
جان بست، روشهاي تحقيق درعلوم تربيتي و رفتاري . ترجمه حسن پاشاشريفي. تهران: رشد، 1371.
جمالي، عيسي. مديريت خلاق در مدرسه. تهران : آواي نور، 1377.
جويس ، بروس. الگوهاي جديد تدريس. ترجمه محمد رضا بهرنگي. تهران: تابان : نشرکمال تربيت، 1378.
حافظ نيا، محمد رضا، مقدمه اي بر روش تحقيق در علوم انساني . تهران : سمت ، 1377.
خورشيدي ، عباس، غندالي، شهاب الدين. مقدمات مديريت آموزشي و آموزشگاهي. تهران : نشر پسين، 1380.
خوي نژاد، غلامرضا، روشهاي پژوهش در علوم تربيتي، تهران: سمت، 1380.
راد ،منوچهر؛ عابديني راد، امير. اصول مديريت و رفتار سازماني. تهران : منوچهر راد، 1375.
رؤوف، علي. بالانشيني مديريت آموزشي. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوي، 1380.
ساکي ، رضا. تغيير و نوآوري در سازمان و مديريت. تهران: پژوهشکده تعليم وتربيت ، 1379.
سيد عباس زاده، مير محمد. کليات مديريت آموزشي. اروميه: دانشگاه اروميه، 1380.
شعباني ورکي، بختيار: آزاد، اسدالله. آموزش و پرورش کيفي فراگير. مشهد: آستان قدس رضوي، 1381.
قلعه سري، قدرت الله. تبيين جايگاه مديريت آموزشگاهي. آذر 1378.
صفر زاده، خسروشاهي . رشد (مديريت مدرسه). شماره2. دوره چهارم. (آبان 1384).
مقدم، امان. مديريت آموزشي. تهران : ابجد ، 1375.
مجد فر، مرتضي. رشد (مديريت مدرسه). دوره چهارم. (بهمن 1384).
ميرکمالي، محمد. رهبري و مديريت آموزشي. تهران: رامين ، 1373.
مقدس، جلال؛ کاشفي، مجتبي. مديريت دانشکده علوم اداري و مديريت بازرگاني . (اسفند1353).
وايلز، کيمبل ، مديريت و رهبري آموزشي. ترجمه محمد علي طوسي. تهران: نشرمرکز آموزش مديريت دولتي، 1377.