پاورپوینت فصل دهم نظریه گشتالت (pptx) 24 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 24 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
فصل دهم
نظریه گشتالت
مکس ورتایمر (1934-1880) را بنیان گذار روانشناسی گشتالت می دانند.
نهضت گشتالت زمانی آغاز شد که ورتایمر،هنگام مسافرت با قطار به شهر رایلند به قصد گذراندن تعطیلات ،به یک اندیشه تازه دست یافت.
گشتالت یک واژه ی آلمانی برای انگاره یا الگو است.
پیروان این مکتب معتقد بودند که ما دنیارا در کل های معنی دار تجربه می کنیم .
ما محرک های جداگانه را نمی بینیم بلکه آنچه را که می بینیم محرک های ترکیب یافته در انگاره های معنی دار یا گشتالت ها هستند.
کل از اجزای آن متفاوت است.
مقدمه
نظریه میدانی
میدان یک نظام دارای ارتباط درونی و پویا می باشد مهم ویژگی میدان این است که هیچ عنصر آن جدا از بقیه عناصر بر قسمت های دیگر تاثیر نمی گذراد.
روانشناسان گشتالت معتقد بودند هر اتفاقی که برای شخصی می افتد همه چیزهای دیگر اطراف اورا تحت تاثیر قرار می دهد. مثلا اگرشخصی به ناراحتی معده یا درد پا مبتلا باشد،دنیا پیرامون برای اوبا آنچه پیش از ناراحتی اش ادراک می کرد فرق دارد.
کورت لوین (1947-1890) یکی دیگر از روانشناسان گشتالتی اولیه،نظریه میدانی را به کار بست وبراساس آن نظریه ای درباره انگیزش آدمی پدید آورد.اوگفت رفتار انسان در هر زمان معین به وسیله تعداد کل واقعیت های روانشناختی(هر چیز که بر رفتار تاثیر میگذارد )که درآن زمان تجربه می شوند تعیین می گردد.
تغییر در هر یک از واقعیتهای روانشناختی برتمام فضای زندگی تاثیر میگذارد . بنابراین، علت های رفتار مرتبا تغییر می کنند,آن ها پویا هستند. انسان در یک میدان تاثیر دایما درحال تغییر زندگی می کند،وتغییر در هریک از آن ها بر بقیه رفتار تاثیر می گذارد. این است آنچه نظریه میدانی روانشناسی نامیده شده است.
طبیعت در مقابل تربیت
رفتارگرایان مغز را یک عضو غیر فعال می دانستند که احساس ها را دریافت می کند و پاسخ ها را تولید می نماید. مغز یک دستگاه انتقال دهنده پیچیده یا یک جعبه تقسیم بود .محتوای دهن ترکیبی از تجربه هاست .
گشتالتی ها برای مغز نقش فعال تری قائل بودند.مغز بر روی اطلاعات حسی دریافتی عمل می کند تا به آنها معنی و سازمان دهد .
رفتارگرایان سنت تجربه گرایی را ادامه دادند و گشتالتی ها از سنت کانت پیروی کردند .
قوانین سازمان دهی ادراکقانون طرح گرایی (پراگنانز)
کافکا (1963-1935) قانون طرح گرایی را این گونه تعریف کرده است: سازمان روانشناختی همیشه تا آن اندازه که مقتضیات کنترل کننده اجازه می دهند خوب است .
منظور کافکا از خوب کفیت هایی چون سادگی کامل، ایجاز،تقارن، یا هماهنگی هستند به عبارت دیگر، برای هر رویداد روانشناختی این تمایل وجود دارد که معنی دار، ساده و کامل باشد.
یک ادراک خوب یا یک خاطره خوب ، نمی تواند باهیچ تغییر ادراکی ، ساده تر یا نظامدار تر بشوند؛یعنی با هیچ کارذهنی دیگری نمی توان انجام داد تا تجزیه هشیار را سازمان یافته تر کرد.
قانون پراگنانز به صورت اصل هدایت کننده برای مطالعه ادراک ، یادگیری و حافظه، توسط گشتالتی ها مورد استفاده قرار می گرفته است. بعد ها همین قانون درزمینه های شخصیت و روان درمانی نیزبه کاربسته شد.
قانون بستن
این اصل مستقیما به موضوع های یادگیری وحافظه مربوط می شود.
اصل بستن می گوید در ما این تمایل وجود دارد که تجربه های ناکامل را کامل کنیم.
بطور مثال ،اگرشخصی به خطی نگاه کند که تقریبا به صورت یک دایره است اماشکاف کوچکی در آن وجود دارد،آن شخص ازلحاظ ادراکی آن شکاف را پر میکند وبه شکل مانند یک دایره کامل پاسخ می دهد. این اصل نیز از قانون کلی پراگنانز پیروی میکند که می گوید: ما به جهان پیرامون به گونه ای پاسخ می دهیم که آن را در شرایط موجود به حداکثر معنی دار سازیم .
قانون شباهت
بنا به قانون شباهت مطالب مشابه یا همگون از مطالب نا مشابه بهتر ادراک می شوند.
در مطالعاتی که بوسیله کهلر (1969)با هجا های بی معنی انجام گرفت معلوم شد که هجا های همگون با سهولت بیشتری از هجا های ناهمگون وآموخته می شوند.
شباهت اشیا و امور از جنبه های مختلف ،چون شکل و رنگ ،سبب می شود که با یکدیگر و به صورت گروهی درک و یادگرفته می شود.
قانون مجاورت
طبق قانون مجاورت پدیده ها و اموری که نزدیک به هم قرار دارد بهتر درک و سهلتر آموخته می شوند.به عبارت دیگر عناصری که در مجاورت با یکدیگر قرار دارند به صورت بک کل یکپارچه درک می شوند.