مقاله يك ذهن خلاق (docx) 3 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 3 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
يك ذهن خلاق(نگاهي به ويژگيها و ضرورتهاي تفكر خلاق)از دیدگاهی، تفكر، كارآمدترين و دم دست ترين ابزار حل مسئله است. اما همة مسائل از يك نوع نيستند، بنابراين روشهاي تفكر هم منحصر به يك نوع خاص نيستند. ولي واقعيت اين است كه قسمت اعظم آنچه در رابطه با آموزش رسمي تفکر انجام ميشود، بر مهارتهايي همچون تدريس تحليلي تاکيد ميکند. اين که چگونه فراگيران ادعاها را درک کنند، استدلالی منطقي به وجود آورند، پاسخها را بفهمند، راههاي نادرست را حذف کرده و بر راههاي صحيح تمرکز کنند. با اين وجود، روش تفکري ديگري هم وجود دارد که به بررسي ايدهها ميپردازد، احتمالات را به وجود ميآورد، به دنبال پاسخهاي متعدد و صحيحي ميگردد و تنها به يک پاسخ درست اکتفا نميکند. در هر صورت، هر دو روش تفکر براي موفقيت در زندگي روزمره، حياتي هستند، اما نوع دوم بيشتر ناديده گرفته ميشود؛ يعني تفكر خلاق.خلاقيت يعني چه؟خلاقيت توانايي ايجاد ايدههاي تازه از طريق ترکيب، تغيير يا دوباره استفاده کردن از ايدههاي موجود است. برخي ايدههاي خلاق شگفتانگيز و هوشمندانه هستند، در شرايطي که برخي ديگر ساده، خوب و کاربردي بوده اما آنقدرها مورد توجه قرار نميگيرند.در فعاليتي چون حل کردن مسئله، هر دو نوع تفکر براي ما مهم تلقي ميشود. اول، بايد مسئله را تحليل کنيم؛ سپس بايد راه حل هاي ممکن را به وجود آوريم، پس از آن بايد بهترين راه حل را انتخاب کرده و آن را کامل نماييم، و سرانجام بايد تاثير راه حل را ارزيابي کنيم. اين فرآيند يک تناوب را بين دو نوع تفکر نقدي و خلاق آشکار ميکند. عملاً اين دو نوع تفکر بيشتر مواقع با هم عمل ميکنند اما به يکديگر وابسته نيستند.بايد بگوييم که هر کس داراي توانايي خلاق ذاتي است. براي مثال، خلاقيت کودکان را در نظر بگيريد. در سنين بزرگسالي اغلب خلاقيت توسط آموزش سرکوب شده، اما هنوز وجود دارد و ميتوان آن را بيدار کرد. افراد خلاق به سختي و به طور مستمر کار مي کنند تا به وسيله تغييرات تدريجي و پالايش کارهايشان، ايدهها و راهحلها را اصلاح کنند. روشهايي براي بهكارگيري تفكر خلاقبراي ايجاد نتايج خلاق روشهاي بسياري وجود دارد كه در اينجا به چند روش اشاره ميشود.تکامل تدريجي: اين شيوه افزايش پيشرفت است. ايدههاي تازهاي که از ديگر ايدهها و راهحلهاي تازهاي که از راهحلهاي قبلي مشتق ميشوند، ايدههاي تازهاي به وجود ميآورند که اين ايده ها و راه حل هاي تاره، نسبت به ديگر راهحلها اندکي اصلاح شدهاند. بسياري از موارد پيچيدهاي که امروزه از آن استفاده ميکنيم، در طي يک دوره طولاني و افزايش مستمر به وجود آمده است. بهتر کردن چيز از زاويه هاي مختلف تدريجاً آن را بسيار بهبود ميبخشد-،حتي ممکن است با ماهيت اصلي خود کاملاً تفاوت پيدا کند. براي مثال به تاريخ اتومبيل يا هر محصول پيشرفت تکنولوژي نگاه کنيد. با توليد هر محصول جديدي اصلاحات به وجود آمدند. هر مدل جديدي براساس مجموعه خلاقيتهاي مدل قبلي ساخته ميشود، تا اين که در طول زمان، پيشرفت در اقتصاد و تداوم آسايش صورت ميگيرد. دراين جا خلاقيت در پالايش، پيشرفت مرحله به مرحله نهفته است تا بوجود آوردن چيزي کاملاً جديد. شيوه تکامل خلاقيت همچنين تداعي کننده اصلي است كه ميگويد: هر مسئله اي که يکبار حل شده، براي بار دوم به شيوه اي بهتر قابل حل است.متفکران خلاق اين ايده را قبول نميکنند که هنگامي که يک مشکل حل شده است، فراموش ميشود يا اين که «اگر نشکسته، تعميرش نکن». فلسفه يک متفکر خلاق اين است که «هيچ چيز همانند يک تغيير جزئي تاثير ندارد».تلفيق: با اين روش، دو يا چند ايده موجود با يکديگر ترکيب شده و يک ايده سوم را به وجود ميآورد. ترکيب ايده يک مجله و يک نوار کاست ميتواند منجر به ابدة تأسيس يك مجلة شنيداري شود. اين مجله ميتواند براي افراد ناشنوا و کساني که فواصل دور شهري را هر روز طي ميکنند، مورد استفاده قرارگيرد.تحول بنيادين: گاهي ايده جديد ايدهاي کاملاً متفاوت و داراي تغييرات واضحي نسبت به ايده هاي پيشين است. در شرايطي که فلسفه پيشرفت تکاملي ممکن است يک استاد را به پرسيدن اين سوال وا دارد که «چگونه ميتوانم بهتر و بهتر درس بدهم؟»، اما پيشرفت تحولي اين سوال را بيان ميکند که «چرا درس بدهم، دانشجويان را به درس دادن به يکديگر ترغيب ميکنم، کار گروهي يا ارائه گزارش؟». براي مثال، تکنولوژي تکاملي در زمينه مبارزه با موريانههايي که وسايل خانه را ميجوند گسترده شده و حشره کشها و گازهاي بي خطرتر و مؤثرتر براي از بين بردن آنها به وجود آمده است. يک تغيير نسبتاً تحولي ميگويد: گازها را به دليل نيتروژن استفاده نکنيد. يک ايده خلاق تحولي ميپرسد،«در ابتدا چه تدابيري بيانديشيم تا از خوردن وسايل توسط موريانه ها جلوگيري کنيم؟» اين پرسش به ابداع راه حلي چون توليد يک خوراک مخصوص موريانه منتهي ميشود.استفاده دوباره: يعني به يک چيز قديمي نگاهي نو داشته باشيد. نامها را کنار بگذاريد تعصب ها، انتظارات و پيشفرضها را دور بريزيد و فکر کنيد چگونه ميتوان از چيزي دوباره استفاده کرد. يک شخص خلاق ممکن است به گورستان اتومبيلها برود و از موتور يک اتومبيل مدل T [اتومبيلهايي که کمپاني فورد بين سال هاي 1908 تا 1927 ساخته ميشد.] يک اثر هنري خلق کند. آن را نقاشي کرده و در اتاق نشيمن قرار دهد. هدف، ديدن فراتر از همان ابزار قبلي و استفاده هاي سابق است تا بتوانيم ايده هاي تازه و راه حل هاي مناسب پيدا کنيم. براي مثال، يک گيره کاغذ ميتواند به عنوان آچار و رنگ به عنوان چسب مورد استقاده قرار گيرد، و ...تغيير مسير: بسياري از پيشرفت ها زماني اتفاق ميافتد که توجه از يک زاويه مسئله به يک زاويه ديگر معطوف ميشود كه گاهي آن را بينش خلاق ميخوانند. اداره راهنمايي رانندگي سعي ميکند مانع اسکيت سواري کودکان درگودالها شود. اداره راهنمايي رانندگي حصاري به وجود آورد که کودکان دور شوند، اما چنين نشد. سپس يک نرده بزرگ تر گذاشتند که توسط کودکان سوراخ شد. يک حصار قويتر جايگزين آن کردند که آن هم شکسته شد. حصار بعدي يک حصار تهديد آميز بود که ناديده گرفته شد. سر انجام شخصي تصميم گرفت مسير را تغيير دهد و پرسيد، «مشکل در اينجا چيست؟» «کودکان مي خواهند در گودال اسکيت سواري کنند».«چگونه مي توان مانع اسکيت سواري آنها شد؟» راه حل ريختن بتن وسط گودال بود تاسطح صاف آن را از بين ببرد. اين راه حل هوشمندانه مشکل را حل کرد.مثال فوق اين حقيقت را در حل مسئله نشان ميدهد كه هدف حل مسئله است، نه اعمال يک راه حل خاص. وقتي يکي از راهحلها عمل نميکند، به راه حل ديگري فکر کنيد. هيچ تعهدي نسبت به يک راه خاص وجود ندارد. تنها هدف را مد نظر داشته باشيد. پافشاري در يک راه گاهي خود مشکل است. زيرا کساني که در يک راه پافشاري ميکنند، بيش از حد به يک راه احساس تعهد کرده، کارشان عملي نخواهد شد، و نتيجه نميگيرند.رويکردهاي منفي که مانع از خلاقيت ميشود1- واي نه، يک مشکل ديگر! اغلب، عکس العمل نسبت به مشکل يک مشکل تازه به وجود ميآورد که از خود مشکل بزرگ تراست. در حاليكه هر مشکل ميتواند يک فرصت تلقي گردد. بهترين راه اين است که از مشکل استقبال کرده ، به دنبال آن باشند و با مشکل همچون يک مبارزه طلبي و فرصتي براي اصلاح امور استفاده کنند. هر چه قدر ما سخت تر به مشکل نگاه کنيم ، مشکل بزرگ تر ميشود.2- اين مشکل حل نميشود. اين رويکرد به مثابه محاصره شدن پيش از جنگ ميماند. با اين پيشفرض که از عهده انجام کاري بر نميآييد يا يک مشکل را نميتوانيد حل کنيد، به مشکل قدرت و نيرويي ميبخشيد که پيشتر فاقد آن بود و پيش از شروع تسليم ميشويد؛ اما به تاريخ راهحلها و شکهايي که همراه آن شدهاند توجه کنيد: بشر هرگز پرواز نميکرد، براي بيماري ها هرگز علاج پيدا نميشد، موشکها هيچگاه جو زمين را ترک نميکردند. هر چه قدر ما سخت تر به مشکل نگاه کنيم ، مشکل بزرگ تر ميشود. 3- هيچ کاري نميتوانم در رابطه با آن انجام دهم. برخي از مردم فکر ميکنند، شايد اين مشکل توسط کارشناسان حل شود، اما من نميتوانم آن را حل کنم چراکه: به قدر کافي باهوش نيستم ، مهندس نيستم، به اين موضوع بي علاقه هستم ... . برادران «رايت» که بودند که توانستند هواپيما اختراع کنند؟ مهندس هواپيما؟ خير، آنها تنها تعميرکاران دوچرخه بودند. قلم خودکار توسط ويراستار يک روزنامه به نام «لاديسلاو بيرو» که حتي مهندس مکانيک هم نبود اختراع شد. پيشرفت هاي اصلي طرح زير دريايي توسط يک کشيش انگليسي به نام «جي. دبليو گارت» و يک ناظم مدرسه ايرلندي به نام «جان پي. هلند» انجام شد. 4- من خلاق نيستم. هر کس تا حدي خلاق است. بعضيها بسيار خلاق هستند همچون کودکان هنگامي که مشغول بازي هستند. مسئله اينجاست که خلاقيت توسط آموزش سرکوب ميشود. تمام آنچه بدان احتياج داريد اين است که بگذاريد خلاقيتتان به سطح برسد و از خواب بيدار شود. از آن پس به زودي متوجه ميشويد که شما به طور شگفت انگيزي خلاق هستيد.5- اين بچگانه است. هنگامي که همواره سعي ميکنيد بزرگسال به نظر برسيد و تمام و کمال عمل کنيد، رويکردهاي خلاقانه و سر زنده که باعث ميشود سنتان کوچکتر به نظر رسد را تمسخر ميکنيد. اما اگر راه حلي بيابيد که مشکلات زندگي مشترکتان را حل کند، باعث ترقي شما گردد، يا دوستي را از خودکشي نجات دهد، آيا باز هم اهميت ميدهيد که ديگران روش شما را نسبت به حل مسئله «بچگانه» توصيف کنند؟ به خاطر داشته باشيد مردم هنگامي گه چيزي واقعاً با مزه باشد ميخندند، اما مردم اغلب به هنگامي ميخندند که قدرت تخيل براي درک شرايط موجود را ندارند.6- مردم چه فکر مي کنند؟ در جامعه فشاري قوي براي پيروي کردن از همه، عادي بودن و خلاقنبودن وجود دارد. در اينجا مثال هايي ارائه شده که بسيار به گوش ميرسدشخص خلاق: «دوست دارم در ليوان آب پرتغالم آب اضافه کنم تا شيريني آن کمتر شود».شخص معمولي: «خودت مي داني که چه قدر عجيب هستي؟».شخص خلاق: «چرا کمي سيربه آن اضافه نمي کني؟ ». شخص معمولي:« چون دستورالعمل سير را ذکر نکرده بود».شخص معمولي:« چرا از اين مسير ميروي؟ اين مسير طولانيتر است». شخص خلاق:«چون به اين جاده علاقمند هستم».اغلب مردم جامعه به این دیدگاه كه "مردم چه فکر خواهند کرد" اهمیت می دهند. مطمئن باشيد آنها هم اينک هم درباره شما صحبت ميکنند و ميگويند بيني شما بزرگ است يا کفشهايتان خندهدار است. بنابراين از آنجا که آنها درباره شما به شيوههاي نامطلوبي صحبت ميکنند، شما بايد راحت باشيد و بگذاريد خلاقيت و خصوصيات فردي شما به جريان بيافتد. 7- ممکن است موفق نشوم. توماس اديسون در تحقيقات خود براي يافتن يک رشته سيم نوراني براي لامپ هر کاري را که به نظرش ميرسيد انجام ميداد. از جمله تاري از ريش دوستش را کند تا براي لامپ يک رشته نوراني بسازد. او درکل 1800 راه را امتحان کرد. پس از انجام 1000 مورد، شخصي از او پرسيد آيا از موفقيت در کارش نااميد نشده است؟ اديسون جواب داد، «هم اکنون مطالب زيادي ياد گرفتم. حالا 1000 راه ميشناسم که مفيد نيست». ترس از شکست يکي از موانع اساسي خلاقيت و راه حل مسائل محسوب ميشود. راه چاره اين است که رويکردتان را نسبت به شکست تغيير دهيد. ضرب المثل نگليسي ميگويد: «اشتباهات مايه سرگرمي نيستند، بلکه آموزنده هستند». انتظار ميرود که در طي مسير شکست بخوريد و اين شکست قابل قبول است؛ همواره راههايي براي دستيابي به موفقيت وجود دارد. با آگاهي از اين موانع و عبور از آنها، ميتوانيد خود را براي داشتن ذهني خلاق آماده كنيد و با بهكارگيري تكنيكهاي تفكر خلاق كه احتمال دارد در شمارههاي بعد به ذكر آنها خواهيم پرداخت، ميتوانيد جهشي بزرگ در حل مسائلتان ايجاد كنيد.منبع:- با استفاده از مقاله درآمدي بر تفكر خلاق نوشتة رابرت هريس، ترجمه توسط خبرگزاري مهر