مقاله پارس و تاسيس دولت هخامنشيان در بختياري (docx) 13 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 13 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
پارس و تاسيس دولت هخامنشيان در بختياري
گيرشمن معتقد است كه پارسيان ابتدا در شمال غربي ايران در نزديكي درياچه ي اروميه مستقر شدند و احتمالا " حدود 700 قبل از ميلاد آنان در محوطه ي غربي جبال زاگرس تا مشرق شهر شوشتر در ناحيه اي كه ايشان پارسواش ي پارسوماش(مسجد سليمان)ناميده اند و اين نام در سالنامه هاي آشوري ذكر شده-اقامت گزيده اند نامبرده در دنباله ي بحث خود اضافه مي كند كه : «اما در باب پارسيان بايد گفت كه در حدود 700 قبل از ميلاد آنها در پارسوماش در كوههاي فرعي سلسله جبال بختياري در مشرق شوشتر ، ناحيه ي واقع در دوسوي كارون نزديك انحناي بزرگ اين رود پيش از آنكه به سوي جنوب برگردد ، مستقر شدند.ايلام ديگر در آن زمان آن قدرت را نداشت كه از استقرار آنان در اين ناحيه ممانعت كند .همين ناحيه كه همواره بخشي از مستملكات ايلام بود و پارسيان احتمالا" سلطنت آنان را مي شناختند. پارسيان تحت قيادت هخامنش حكومت كوچك خود را -كه مقدور بود بسيار بزرگ گردد-تاسيس كردند و نام خويش را بدان دادندكشور كوهستاني پارس ( پرسيد )باستاني در جنوب«پارتاكنا»بوده و از جنوب شرقي به دره هاي رود كارون و كرخه كه در ميان دنباله رشته كوههاي زاگرس قرار داشتند محدود بود.ناحيه اخيرالذكر همان ايلام باستاني يا سوزيان(خوزستان ، شوش)يكي از مراكز قديمي ترين تمدن ها بوده و از جانب غرب خاك ماد ،با آشور هم مرز بوده استچيش پيش ( 675-640 ق.م) پسر و جانشين هخامنش بيشتر عنوان «پادشاه شهرانشان » يافته و ناحيه مزبور را تا شمال شرقي پارسوماش اشغال كرده بودمراحل سقوط ايلام را بايد در واقع مراحل صعود و شكل گيري دولت پارس ها در پارسوماش دانستدر همين شهر بود كه سر كرده ي پارس ها به نام «چيش پيش »سنگ بناي حكومت پارسيان را در ايران بنا نهاد وي كه از خاندان هخامنشي بود با استفاده از انحطاط ايلام ، آنشان را كه در نزديكي پارسوماش بود تسخير و خود را پادشاه بزرگ شهرآنشان خواند و اين امر ظاهرا از آن رو بود كه آنشان به سبب آنكه در خط ايلام نام و آوازه اي بيشتر داشته بيش از نام پارسوماش ميتوانست حس غرور وي را ارضا كند .پس از مرگ وي ( چيش پيش ) پادشاهي پارسيان عبارت بوداز ايالت پارسوماش كه انشان و پارسه نير بدان افزوده شده بود او قلمرو خود را مانند سلاطين مرونژي بين دو پسر خويش تقسيم كرد : اريارمنه كا در ناز و نعمت به دنيا آمده بود ( 640-590ق.م)و كوروش اول(حدود 640-600)كه «شاه بزرگ»پارسوماش شد.
به روايت كتيبه ي بيستون كه تاليف هرودوت نيز موبد آن است از قرن هفتم ق.م در پارس خاندان هخامنشيان حكومت مي كرده است.بعد از مؤسس خاندان كه هخامنش نام داشت و پسرش (چيش پيش)اين خاندان به دو شاخه متقسم گشت كه هر دو در آن سرزمين سلطنت داشتند كوروش اول پادشاه پارسوماش و كمبوجيه اول ، پدر كوروش دوم(كوروش كبير)مؤسس پادشاهي پارس (ايران) از شاخه ي اول بودند به گفته ي هرودوت كمبوجيه ي اول ، ماندانا ، دختر آستياگ ، پادشاه ماد را به زني گرفت(نتيجه ي آن كوروش بزرگ بود كه امپراطوري هخامنشي را تاسيس نمود.آريارمنه پسر ديگر چيش پيش و فرزند او آرشامه . نواده ي وي - ويشتاسپ - به شاخه ي دوم تعلق داشتند غالبا " به حدس مي گويند كه دو پادشاهي وجود داشته ، يكي « انشان »و ديگري « پارس »و در يكي شاخه ي ارشد و درديگري شاخه ي اصغر هخامنشيان حكومت مي كرده است طبق نوشه ي استوانه ي نبونيد ، پادشاه بابل ، تا روي كار آمدن كوروش كبير سه تن از پادشاهان آن سلسله يكي پس از ديگري در آن نواحي (پارسوماش) حكومت كرده اند : چيش پيش ، كوروش اول و كمبوجيه يا كامبيزكوروش دوم پسر كمبوجيه كه بعد ها به كوروش كبير معروف شد از سال 558 ق.م در سوزيان كه پس از پارسوماش به عنوان مركز كل امپراطوري ايشان محسوب مي شد بر تخت نشست و در نتيجه فتوحات غير مترقبه و شگفت انگيز خود امپراطوري عظيمي را پي ريزي نمود.اين پادشاه در اعلاميه ي خود از بابل خود را پسر كمبوجيه پادشاه بزرگ انشان ،نوه ي كوروش پادشاه بزرگ انشان و نبيره چيش پيش پادشاه بزرگ پارسوماش مينامند.لازم به ذكر است كه پارسوماش(مسجد سليمان) زادگاه ، چيش پيش، كوروش اول و كمبوجيه اول بوده است.همچنين نام «كر»بر روي چشمه اي در كوهرنگ بختياري كه در واقع سرچشمه ي اصلي كارون مي باشد ياد آور نام كوروش هخامنشي است كه در زمان ما به نام چشمه ي «محمود كر»معروف است مورخين در واقع دوره ي دوم يعني دوره ي كيانيان و دوره ي حماسي را همان دوره ي هخامنشيان مي دانند.با توجه به شاهنامه ي فردوسي نيز بعد از كي خسرو كه مورخين معتقدند همان كوروش كبير مي باشد «لهراسب» به پادشاهي رسيد در اين رابطه ميزا آقا خان كرماني در تاريخ ايران مي نگارد كه :هفتم ، سلاله هخامنشي ، اينان ابتدا در ايلام و پس ار آن در فارس سلطنت داشتند شايد «لهراسب» به معني «لر بزرگ» باشد زيرا كه قبيله ي اينان از قوم لر بوده اند و مراد از لهراسب يكي از اولاد هخامنش است بارون دو بد معتقد است كه اصطلاح «لر» مشتق از كلمات ايراني است و ميگويد واژه ي «لر»ماخوذ از لهراسب است با توجه به مطالب ارائه شده چنين استنباط مي شود كه پسوند هاي بزرگ و كوچك كه به لر بزرگ و لر كوچك اطلاق مي شود از دو شاخه ي هخامنشي بزرگ و كوچك يا اصلي و فرعي كه شاخه ي بزرگ در پارسوماش(مسجد سليمان مسكن لر بزرگ)حكومت مي كردند و شاخه ي كوچك(فرعي)در پارسه نشات مي گيرد و آن دو شاخه ي هخامنشي اسلاف و نياكان لر بزرگ و لر كوچك مي باشند ظهور كوروش كبير و پيروزي وي بر دولت ماد در هگمتانه و جابه جايي پايتخت هخامنشي از ايالت پارسوماش به شوش و هگمتانه و پاسارگاد اين سرزمين به عنوان زادگاه اجدادي كوروش و پادشاهان هخامنشي بعد از او نيز از رونق نيفتاد بلكه شاهد تا ثيرات بنيادي و شگرف شد روند توسعه و ترقي پارسوماش در دوران داريوش نيز سير صعودي را طي نمود.بزرگراههاي مختلفي كه توسط اين پادشاه در پارسوماش احداث گرديد باعث حفظ اهميت اين سرزمين در زمان پادشاهان هخامنشي گرديد و جوامع ساكن در اين منطقه ، بار ديگر شيريني دوران ترقي و پيشرفت را تجربه نمودند.در اين دوران اين سرزمين كه بر اساس تقسيمات جديد كشوري داريوش ، يكي ازبيست و يك ساتراپ نشين(استان)ايران محسوب مي گرديد شاهد قدرت و تحرك والاي مردمان خود شد داريوش راههاي بسياري در دامنه ي زاگرس احداث و محيطي آرام و امن ايجاد كرد اين امر باشركت و رشادت هاي عشاير سلحشور اين منطقه در سواره نظام خشايار شاه به هنگام وقوع جنگهاي بزرگ وي بخوبي رخ نمود .
وضعيت مذهب در دوران هخامنشيان زردشت پيامبر دولت هخامنشيان وارث تمدن هاي قديم آسيا بود. در واقع مرکز اين حکومت در بين النهرين و عيلام و سوريه قرار داشت و همين موضوع از بسياري جهات کيفيت فرهنگ و تمدن هخامنشيان را معلوم مي دارد.