پاورپوینت آشنایی با مرلين منسون (pptx) 15 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 15 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
آشنايي با مرلين منسون
1. غرب و جريانات صهيونيستي ميكوشند تا نشاندهند كساني كه يهوديان را مورد آزار قرار دارند (البته صرفا بنابر ادعاي واهي هلوكاست) از تبار شياطين هستند . 2. همچنين پوششي نيز براي جدايي تبليغات مدنظر قرار دارد ، جدايي دروغين صهيونيسم از نازيسم كه اين امر خلاف واقعيت است . 4. نماد تشنج يا ستاره ضد مسيح (superstar shock ,Anticrist) : اين نماد نيز مانند بسياري از نمادهاي رايج ميان شيطانپرستان از نمادهاي صهيونيستي و دقيقاً امتداد ستاره داوود و با حاشيههايي از حروف يوناني مبني بر كلمه نهنگ (كه بنا بر برخي اعتقادات نه چندان صحيح عبراني از اشكالي است كه شيطان به شكل آن ظاهر ميشود.) علاوه بر ستاره داوود كه مبناي طراحي اين ارم است ، تعادل و چرخش نيز از خصوصيات اين نماد است كه در مجامع شيطان مدرن مورد تاييد قرار ميگيرند. 5. امگا و حيوانات مكانيكي نام آلبوم پرفروش منسون است كه شامل 15 ترك است اين تعداد به شكل كليدهايي در سر اين نماد كه بيشباهت به بز نيست طراحي شدهاست. امگانيز از حروف يوناني است كه با توجه به الهام گرفتن تفكرات شيطانپرستي از فلسفه يوناني مورد استفاده قرار گرفته است . 6. عطارد و اكنون هاليوود اين نماد پس از آلبوم هاليوود با اندك تغييراتي مورد استفاده گروه منسون قرار گرفت .اين نماد مبتذل بر روابط جنسي نامشروع ميان زن و مرد و آثار اروتيك توليد شده نيز دلالت دارد در حقيقت عطارد يا هاليوود نمادي است از كارهاي به اصطلاح هنري كه در خدمت رواج فحشا قرار ميگيرند. 7. سر مرگ اين نماد تركيبي از جمجمه انسان و گوشهاي موش است ، موش كه توسط نازيها به يهوديان نسبت دادهميشود . ( البته در سراسر اروپا يهوديان از لقب موشهاي كثيف برخوردار بودند) اين نماد نيز مانند برخي از موارد بررسي شده به جهت همسويي تبليغاتي با صهيونيسم در برقراري پيوند سوري ميان نازيسم و شيطانيسم طراحي شدهاست. 8. صليب لوراين ، مرا بخور مرا بنوش اين نماد باستاني كه توسط منسون مورد استفاده قرار ميگيرد ويژة گروهي از چهرههاي افسانهاي به نام شواليههاي معبد بودهاست . اين نماد كاربردهاي جادوگري و مصرف برخي امور غيرمعمول مانند كيمياگري و ... را نيز دارا ميباشد . از صليب لوراين به عنوان مرگ مجازي روح و اتحاد مقابل نيز تعبيراتي ارائه شدهاست . 10. گروه منسون افراد متفاوتي تاكنون در گروه كاري مرلين منسون حضور پيدا كردهاند و بنابر دلايل مختلفي موفق به ادامه فعاليت در اين گروه نشدهاند. البته منظور از گروه ، نوازندگاني ميباشند كه به اجراي زنده در كارهاي او ميپردازند و اين افراد چنانچه كارايي خود را از دست دهند و يا آنچنانكه بايد ارزشهاي اخلاقي اين افراد را مورد توهين و لگدكوب نمودن قرار ندهند ، فورا با نفر يا نفرات بعدي كه در ليست انتظار براي شهرت قرار دارند جايگزين ميشوند به لحاظ ظاهري نيز اين افراد عمدتا كم سن و سال و عميقا تحتتاثير رئيس گروه قرار دارند اما عليرغم همه تلاشهايشان توان رقابت با او را پيدا نميكنند ، زيرا به محض ورود به شهرت فوراً اخراج خواهند شد. اين گروه در بسياري از خبرسازيها دوشادوش منسون ، وي را ياري ميكنند . در حقيقت افراد گروه منسون بايد مانند قبيله شيطان كاملاً در اختيار او و تحتالشعاع چهره ، رفتار و برنامههاي او قرار گيرند تا بتوانند ادامه همكاري دهند . 11. منسون و رواج زنا با محارم حفظ حدود خانوادگي به عنوان محملي براي شكوفايي انسان كامل و تعالي روحي ، جسمي و معنوي تكتك اعضاي آن ، عمدتا در صدر آموزههاي نجاتبخش الهي ميباشد ،مهم نيست كه از منظر مسيحيت آن را به نظاره بنشينيم بلكه از ديدگاه يك مسلمان ، آنچه مهم است حفظ نهاد خانواده است . اما نحلههاي مختلف فاسد فكري غرب در ساليان گذشته تلاش هاي ويژهاي را براي ناامنكردن حريم خانوادهها و يا به عبارتي ديگر خانگي كردن دزدان دين ، اعتقاد و وجدان انسانها را پديد آوردند . منسون در صدر اولويت قرار دارد . سالها پيش وقتي نخستين اخبار مبني بر راهاندازي سايتهاي مروج روابط شنيع جنسي خانوادگي به راه افتاد ، ترس كشندهاي را در سطوح مختلف مطلعين دامن زد، اتفاقي كه بحمدالله و بانفوذ كلان انديشه اسلامي در سطوح مختلف جامعه ايراني مطرود ماند . اگرچه گروهي نيز در اين بين به اشكال مختلف جذب اين آموزههاي بسيار فاسد شدند اما مطالب فجيعي در ترويج روابط خلاف اخلاق فيمابين " پدر و دختر ، پدر و پسر ، مادر و فرزند ، برادر ، خواهر و ... " در جمع وسيع سايتهاي هوادار مرلين منسون مطرح است كه باعث شگفتي جوانان به او شدهاست . امروزه نيز همين متون غيراخلاقي با استفاده از بلوتوث مبادله ميشود . شيوه انتقال مفاهيم شيطاني كه مرلين منسون به عنوان مروج گستاخ آن در سراسر جهان شهرت يافت ، عمدتاً با تنظيم داستانهاي اروتيك و تصاوير ساختگي از نقاط مختلف دنيا دنبال ميشد . ورود منسون به ايران بديهي است يكي از نكات مهم در تحليل چيستي ـ چگونگي و چرايي معضلات فرهنگي ، بررسي نحوه ورود اين جريانات به جوامع هدف ميباشد كه ما به شرح ذيل به ارائه يافتههاي خود پرداختهايم . 1. تلويزيونهاي ماهوارهاي طي ساليان گذشته ورود پديدة آسيبزاي بهرهبرداري بدون قاعده و غيرمجاز از تجهيزات دريافت ماهوارهاي ،اثرات غيرقابل جبراني را در سطح خانوادههاي ايراني به همراه داشتهاست . مديران خانوادههايي كه با هوشياري و آگاهي به مضرات " بمبهاي ساعتي " آگاهي يافتند بدون درنگ و حتي از دست دادن دقايقي اين محمولههاي انفجاري را به بيرون از منازلشان پرتاب كردند ، تا ديگر اعضاي عزيز خانوادههايشان قرباني اين انفجارهاي اخلاقي و اجتماعي نشوند . گروهي نيز با كماطلاعي و بيتوجهي همچنان بر استفاده از امواج مسموم اصرار ورزيده و به همين سبب است كه منسون و تبعات فكري و گروهي وي به عنوان يك معضل از طريق اين شبكهها به خاك ايران اسلامي راه يافتند . 2. اينترنت حضور اينترنت در كشورهاي مختلف جهان در بسياري موارد توانست ، امور دريافت فايلهاي متني ، صوتي و تصويري را تسهيل نمايد . بديهي است جريانات مخرب نظير " شيطانگرايان " نيز از اين فرصت استفاده كرده و عقايد خود را به اين شبكه اطلاعرساني بدون مرز وارد ساختند. ا 3. بازگشتگان از غرب همرديف ورود بيماريهاي جسمي مهلك مانند ايدز و هپاتيت از برخي بازنشستگان غرب، بيماريهاي روحي و رواني عديدهاي نيز از جامعه مسموم غربي به سرزمينهاي اسلامي عليالخصوص ايران اسلامي راه يافت . طبيعي است انسانهايي كه در فضاي پاك و نسبتا سالم داخل كشور رشد كردهاند نميتوانند به راحتي پذيراي اين چنين رهآوردهايي باشند. لكن شيفتگي تاريخي رايج در تعامل با بازگشتگان از غرب باعث برقراري پيوند و سرايت هواداري و يا بهرهبرداري از آثار اين ميلياردر هاليوودي در ايران شد . 4. تكثير محصولات در كلوپها اصناف ارائهكننده خدمات فروش و تكثير محصولات رايانهاي و فيلم طي سالهاي گذشته عمدتا به صورت غيرقانوني مبادرت به توزيع لوحهاي فشرده با مضاميني مختلف پرداختهاند. در اين ميان چنانچه يك محصول حاوي موارد غيراخلاقي و مخرب باشد نيز به سرعت در جامعه و با هزينه بسيار اندكي رواج پيدا ميكند. همين جا بايد متذكر شد اقدام به جاي نيروي انتظامي توانستهاست اثرات مثبتي را در جلوگيري از انتشار اين محصولات منحرفكننده به همراه داشتهباشد ، اما اين مبارزه بايد ادامه داشته باشد تا سلامت جامعه حفظ شود . كليپها و فايلهاي صوتي مرلين كه از طرق مختلف ضبط و توزيع شدهبود توسط برخي از ويدئوكلوپها (كه اغلب فاقد مجوز فعاليت نيز باشند) بدون آنكه مالكين آنها حداقل اطلاعي از محتواي آموزههايي كه انتشار ميدهند داشته باشند ، به سرعت منتشر و در سطح هر منطقه صدها نسخه كه 99% آنها نيز كپي بود در دسترس جوانان قرار گرفت و بدينترتيب به شكلگيري جريان گروههاي شيطانپرستي كمك كرد . 5. مطبوعات و سايتها برخي از مطبوعات كشور ، عليالخصوص آن گروهي كه با عنوان " مطبوعات زرد " شناخته ميشوند با اهدافي به اصطلاح روشنگرانه اما درحقيقت تبليغي به معرفي شخصيت فرد مورد مطالعه اين پژوهش (مرلين منسون) پرداختند . در كنار اقدامات نشريات زرد عملكرد سايتهاي خبري ـ فرهنگي نيز كه ظرافتهاي لازم را درخصوص رويارويي با اين الگوي فاسد مراعات نكردند قابل توجه ميباشد . 6. گروههاي متاليكا با توجه به اينكه سبك موسيقي منسون يكي از انواع موسيقي متاليكا ميباشد (مانند انواع و اقسام گرايشهاي شيطانپرستان) اين فرد در سايه رواج گروههاي متاليكا در كشور شناسايي شد . گروههايي كه با سهلانگاري برخي از مسئولان فرهنگي كشور به ابعاد كمي و كيفي فعاليتهاي خود افزودند. طبيعي است كه در ميان جمعي كه داراي سبك مشترك مي باشند ، فرد الهامبخش ، آن فردي است كه داراي شهرت بيشتر ميباشد . فعاليت اين گروههاي موسيقي در ايران از سويي باعث ورود و رواج هرچه بيشتر مرلين منسون و آثارش به ايران شد و از ديگر سو باعث شهرت بيشتر وي در جمع قشر جوان كشور گرديد . استمرار حضور در بخش سوم اين پژوهش به علل و عواملي كه همچنان بر حضور اين عنصر شيطانپرستي و آموزههايش در ايران استمرار ميبخشد ، خواهيم پرداخت . 1. همسو با جهان اغلب كشورهاي جهان و عليالخصوص آن بخشهايي كه تحت سلطه فرهنگي غرب قرار گرفتهاند از انواع زجرآور خلاء فرهنگي در عذابند. نداشتن الگوي مناسب ، كمبود اميد در آينده ،افزايش ميل به پوچگرايي و ... در سطح كشورهاي جهان ، همگي دست به دست هم داده و حضور عناصري همچون منسون را توجيه ميكند . عناصري كه دست آورد عمده تحرك آنها رواج رذايل اخلاقي در بدترين صور آنها مي باشد . منظر ديگري كه قابل تامل است، تحتتاثير قرار دادن تصنعي جهان از مفهوم يكجانبهگرايانه جهانيسازي است . بديهي است كه اولين مرزهايي كه در جهانيسازي عملا برداشته ميشود و صد البته مورد هدف دنبالكنندگان نيز ميباشد ، مسائل فرهنگي كشورها و حواشي آنان است . براساس اين قاعده مرزهاي فرهنگي كشورها به سرعت و با حضور عناصر دونشأني مانند منسون درنورديده ميشود و اينان با جاذبههاي حيواني درصدد فائق آمدن بر فرهنگهاي اصيل بومي و محلي هستند . 2. حركت مطبوعات مطبوعات از ديرباز تاكنون نقشهاي ويژهاي را در چهرهسازيها ايفا نمودهاند و اين روند و روال همچنان ادامه دارد . موضوعي كه در اين قسمت بايد به آن اشاره شود ، موضوع مهمي است كه به نحوة پرداختن و نقد غيراصولي يك چهرة مخرب ميتواند به رشد هرچه بيشتر آن كمك نمايد . همچنين گفتني است كه برخي از نشريات داخلي تحتتاثير فضاي بينالمللي و با استفاده از متون ترجمه شده مورد علاقه هواداران منسون با او آشنا شده و از وي تصاويري ارائه شدهاست كه ماحصل آن تبليغ چهره شيطاني منسون است . استفاده از عناوين " سلطانموسيقي " ، " نوآور " ، " بديع " و... در معرفي آثار و شخصيت اين چهره هاليوودي از مظاهر بيروني اين عملكرد ناصواب و تاثير آن بر ماندگاري چهره مذكور در سطوح مختلف جامعه ميباشد . 3. وبلاگنويسان وجود بيش از دو ميليون وبلاگ فارسي زبان شناساييشده در كشور خود نمايانگر اين نكته مهم است كه اين وبلاگها از هر دري سخن ميگويند و بستر مناسب را در جامعه فراهم ميآورند. وبلاگهاي مرتبط با موضوع در چند محور عمده ذيل به تحرك ميپردازند : 1-3 ترويج اشعار منسون 2-3 چهرهسازي و قهرمانپردازي از اين هنرپيشه ابتذالگراي غربي 3-3 انتشار داستانهاي محرك جنسي 4-3 انتشار تصاوير و كليپهاي خواننده مذكور در كيفيتها و تعداد مختلف 5-3 عرضه و فروش محصولات توليد شده توسط گروه منسون با شيوههاي مختلف 6-3 اعلام برنامه كنسرتهاي منسون به صورت منظم 7-3 ترويج فحشا و انواع آن 8-3 معرفي گروههاي موسيقي راك و متاليكا در سراسر ايران و جهان و اعلام برنامه و تبليغ براي اين دست گروهها 9-3 رواج و تبليغ انواع گروههاي شيطانپرستي و شيطانگرايي 10-3 رواج نمادها و سمبلهاي منسون و ساير جريانات شيطانپرستي 4. شكلگيري هواداران شكلگيري هواداران و به تعبير بهتر گروههاي كوچك و بدون سازمان هواداران مرلين منسون را ميتوان در فاصله زماني 10سال پيش تاكنون در ايران جستجو كرد. اين گروهها عموما در مهمانيهاي شبانه و چترومهاي تازه وارد اينترنت سازماندهي و به صورت پراكنده و بسيار كم اثر ساماندهي شدند . بخش چهارم پژوهش حاضر به صورت كامل به بررسي جامعهشناسي هواداران اختصاص يافتهاست . هواداراني كه اغلب با پوشيدن انواع خاص از البسه مورد استفاده منسون و انجام آرايشهاي نامتعارف به روي صورت و موهايشان مورد شناسايي سايرين قرار ميگيرند . همچنين عمدهترين شيوه دعوت ايشان به محافل از طريق روابط اينترنتي و پستالكترونيك انجام ميپذيرد ، زيرا از نظر اين گروه از افراد مطمئنترين روش ميباشد . همچنين بايد افزود رفتار گروهي اينگونه از شيطانپرستان تازهوارد انعكاس دقيقي است با " شيطان " الگو كه توسط ايشان براي پيروي برگزيده ميشود ، اما پس از مدت كوتاهي امكان تغيير رويه و اعمال تغييراتي در رفتار آنان وجود دارد . شكلگيري هواداران 1. محافل شبانه پديده آسيبزاي محافل خاص شبانه از آنها با عنوان " پارتي " استفاده ميشود ، در فرآيندي نزولي اشكال انحراف شديدتري را هر سال نسبت به سالهاي گذشته ، طي مينمايد . بديهي است كه اين محافل نياز به كالاهاي قابل مصرف و جذاب دارند و از ديگر سو خردهفرهنگها و ضد فرهنگهايي ر ا براي جمع مخاطبان و شركتكنندگانشان توليد مينمايد . جذابيتهاي مجازي مرلين منسون (شامل ظاهر ، اشعار ، ريتم و تنوع موسيقي مورد استفاده و...) ميتواند همچنان پديدهاي كارآمد در اختيار اين محافل مسموم قرار بگيرد . طبيعي است پس از طي مدتي اين موسيقي متن به علاقمندي و نهايتاً تاثيرپذيري مخاطبانش بدل ميشود . 2. گروههاي متاليكا بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد ، اغلب افرادي كه داخل كشور علاقة به فراگيري سبك متاليكا دارند ،پس از مدتي به دليل شهرت و حضور برخي از عناصرحرفهاي در گروه منسون ، علاقمند به آثار وي ميشوند. حتي اگر اين علاقمندي كاملا از زاويهاي حرفهاي شكل بگيرد ، در هر حال نوعي از هواداري را به همراه خواهد داشت . اين زاويه از هواداري بر آثار، تفكر و ظواهر فعالان گروههاي موسيقي متاليكا در ايران اثراتي را به همراه داشته است ، كه كاملاً قابل مشاهده است . گروههاي متاليكاي بازار و حاشيههاي غيرحرفه اي هستند كه كمك شايان توجهي را به برجستهتر شدن نقش و اثر عناصر حرفهاي و مطرح مانند منسون مينمايند. 3. علاقمندان به راك با توجه به اينكه سبك موسيقي و آثار منسون آميختهاي از انواع متاليكا و راك است، مانند بخش قبلي علاقمندان به موسيقي راك نيز طبيعتا جذب وي ميشوند . اين ارتباط را ميتوان در آرا و نظريات افرادي مشاهده كرد كه موسيقي راك را به عنوان سبك دلخواه انتخاب مينمايند. 4. انجمنهاي ... كلوپ ي... درجه فضاي رايگان است كه افراد با عضويت و ورود در آن از امكانات رايگان براي گفتگو ،تبادل اطلاعات و دريافت فضاي رايگان جهت وبلاگنويسي بهرهمند ميشوند . انواع و اقسام روابط ناهنجاري در بين گروه هاي مختلف جوانان كه در اين مجموعه عضويت دارند قابل بررسي است . يكي از اين ابتلائات موضوع "شيطانپرستي" است كه طبق بررسيهاي به عمل آمده اولين محيطي است كه پذيراي گروههاي ايراني از اين دست بودهاست . تصاوير ، دستنوشتهها و لينكهاي موجود در صفحات شخصي شيطانگرايان در سايت ....بستر مناسبي را براي شيوع هواداري از شيطانپرستي و چهرههاي شاخص آن را فراهم آوردهاست . اعضايي كه در سايت مذكور هوادار منسون و شيطانپرستي هستند، اغلب به جاي تصاوير شخصي از انواع عكسهاي فرد مذكور استفاده مينمايند و خود را با علائم و نمادهايي كه در بخش اول به آنها پرداخته شد ، معرفي مينمايند. در كنار تصاوير اين افراد از مذكر و مونث عموما با ظواهري زننده و نامناسب و بعضا مستهجن قابل مشاهده است . از اين محيط براي گفتگو ، اعلام قرار ميهمانيهاي به شدت فاسد شبانه و انتشار عقايد جنونآميز و شيطاني خوانندگان راك و متاليكا بهرهبرداري ميشود. 5. كلوپها در سايت ..... سايت گفتگوي .... پس از فيلترينگ سايت ..... در ايران تشكيل شده و با حضور چند نفر از دوستان قديمي محيط هاي اينترنتي وبا همان فرهنگ حاكم بر .... تشكيل شد. اين سايت هماكنون مدعي است كه خدمات كلاني را در اختيار جمعيت گستردهاي از كاربران اينترنتي ايران قرار ميدهد. با ذكر اين نكته كه بررسي عملكرد اين سايت درخور بررسي هاي بيشتري است به روند و روال شكلگيري و گسترش هواداران شيطانپرستي در اين سايت ميپردازيم. طبق آمار موجود در بيش از 1000 عضو در كلوپهاي فرعي شيطانپرستي و مرلين منسون اين سايت به گفتگو، برقراري ارتباط حضوري، شركت در برنامههاي مختلف و جابهجايي فايلهاي صوتي و تصويري اشتغال دارند . نكته بسيار حائز اهميت ، وضعيت سني كاربران ميباشد. بررسي انجام شده بر روي يك گروه 16 نفري نشان ميدهد كه بزرگترين افراد ، متولد سال 1364 و كوچكترين آنها متولد 1369 ميباشد. 70% اعضاي اين گروه مورد بررسي قرار گرفته نيز بعد از سال 1366 متولد شدهاند و اين هشداري جدي است براي مسئولين محترم فعال در حوزه فرهنگ: يعني رسيدن سن تمايل به شيطانپرستي كمتر از 20 سال و اين سن براي انحرافي به اين بزرگي قطعاً نگرانكننده است . اما موضوعات مطرح شده در اين انجمنها نيز ميتواند بيانگر وضعيت فكري اين افراد باشد .
1. بيوگرافي
" مرلين منسون " نام مستعار " برايان وارنر " متولد سال 1969 ميلادي از يك خانواده فقير و سطح پايين فرهنگي در منطقه كانتون اوهايو آمريكا ميباشد . وي دوران كودكي سختي را پشتسر گذاشته و همواره با آرزوهاي كوچك اما دستنيافتني اقتصادي و مالي و آنچه در برهه زماني موردنظر ، حداقلهاي يك زندگي را براي يك كودك و نوجوان در آمريكاي افسار گسيخته لازم ميساخت بزرگ شد . وارنر دوران كودكي پر از حسرت خود را به جواني ميرساند . در حالي كه گروهي نيز اظهار كردهاند وي مدتي را در يك مدرسه مذهبي مسيحي تحصيل كردهاست. برايان در سن 18سالگي ضمن نقل مكان به منطقه تامپاباي در فلوريدا به شغل روزنامهنگاري روي ميآورد . وارنر در طول اين مدت مطالب مختلفي را با قلمي ضعيف و سطحينگر در نقد اشعار موسيقيهاي مبتذل و سخيف " متال " و " راك " به رشته تحرير در ميآورد. گروهي از هواداران وي به غلط او را منتقد متاليكا معرفي ميكنند . اما آنچه با اطمينان درخصوص اين برهه زماني شيطانمدرن ميتوان اظهارنظر كرد، اين است كه سالهاي جواني برايان سالهاي آشنايي وي با فضاي مسموم گروههاي شيطانپرستي و اقمار آن نظير گروههاي متاليكا ، هيپي و... است . بديهي است از آن ساخت فاسد فرهنگي ، اگر انسانهايي به غير از برايان وارنر شكل بگيرند ، محل ترديد وجود خواهد داشت و اين هشداري است جدي به آينده تمامي كشورهايي كه در زمينه اقدام ديرهنگام مهندسي فرهنگي ، هنوز هيچ تحركي را صورت ندادهاند . در هر حال وي پس از آشنايي با اسكات ميچل گيتاريست فعال در برخي گروههاي كوچك و نه چندان حرفهاي راك ، گروه متاليكاي خود را تشكيل ميدهد . وي در اين سالها نام مرلين منسون را با تركيب نام دو نفر ديگر بر خود ميگذارد .
نام مرلين را از بازيگر زن بنام هاليوودي " مرلين مانرو " كه شهرت به فساد و بازي در فيلمهاي غيراخلاقي داشت و از ظاهر زيبايي برخوردار بود و منسون را نيز از نام يك كشيش ناراضي فرقهگرايي مسيحي برميگزيند . وي با همكاري عناصر ديگري همچون " گجت گين " نوازنده باس ، " مادونا واين " ، نوازنده كيبورد و " اسپوكي كيدز " چند مجموعه موسيقي را ضبط و روانه بازار مينمايد . پس از انجام اقدامات جسورانه گروه منسون در انتخاب رنگبندي صحنه ، نوع اجرا ، گستاخي در استفاده از الفاظ ركيك و ترويج فحشا در آثار ايشان ، " ترنست رزنور " (يكي از فعالان گروه متاليكا در آمريكا) در سال 1993 زمينه تبادلنظر گروه منسون كه دچار تغييرات راديكالتري نيز شده بود را با مدير يك شركت فعال در حوزه موسيقي آمريكا بنام " تايتينگ ريكورد زليپل " را فراهم ميآورد . عناصر تازه وارد گروه و مدير شركت ياد شده زمينههاي گرايش بيشتر شيطانمدرن را به وحشيگري در صحنههاي اجرا و انجام اعمال خارقالعاده يك انسان سالم و داراي هويت انساني را فراهم ميآورند.منسون در اين سالها و به سرعت عصر توحش موسيقيايياش را پشت سر گذاشت و به ستاره مبتذل ، اما پرمخاطب رسانههاي آمريكايي بدل شد . اين اقدامات او را از جايگاه يك مطرب محلي در فلوريداي جنوبي خارج و از او چهرهاي ملي در آمريكا ساخت .در طول اين مدت نگرانيهاي برخي از اقشار اجتماعي از هنجارشكني وحشتزاي اين فرد ،زمينههاي مقاومتهاي داوطلبانه و لغو برخي از برنامههاي عمومي منسون را فراهم آورد . او در اين سالها آلبومهاي ضد مسيح (يا آنتي كريست)، هاليوود ، حيوانات مكانيكي و ... را منتشر كرد . ناگفته نماند كه حضور معنادار روزنامههاي آمريكايي در چهرهسازي اين عنصر نامطلوب فرهنگي نيز بيتاثير نبوده كه در جاي خود مورد بحث قرار خواهد گرفت.
او در سال 1997 به يكي از خبرسازترين چهرههاي جهان بدل شد . اما آنچه بايد ذكر شود ، آن است كه محصول اين فعاليتها شهرت و ثروت بسيار زيادي است كه حداقل 5 نسل بعد از اين خواننده متاليكا را بيمه كردهاست و بسياري از آگاهان نامبرده را از سوپرميليونرها يا بهتر بگويم ميلياردرهاي جهان ميشناسند كه به كمك تسلط بر احساسات جوانان دورمانده از معنويت و به مدد كارهاي شنيع توانسته است ثروت كلاني را جذب حسابهاي بانكياش نمايد. سبك خاصي را نيز در ارائه آثار موسيقيايي به منسون نميتوان نسبت داد ،اگرچه همانطور كه اشاره شد پايه تمهاي آثار وي همان پايههاي برگرفته شده از موسيقي متال است . اما اگر ميخواهيم درك درستي از سبك موسيقي وي داشتهباشيم تداعي قارچهاي روييده بر ريشه درختان جنگلي و يا ساير انگلها ميتواند ترسيمگر منظور نگارنده از طرح موضوع باشد . عامل سودجويي در تبيين خطمشي منسون نقش ويژهاي را عهدهدار است و اما بايد يادآور شد كه از فعاليت وي سود سرشاري نصيب كمپانيهاي طرف قرارداد تبليغاتي با او كردهاست كه در زمينههاي مختلفي از جمله زيورآلات ، لباس و... فعاليت اقتصادي دارند .
2. عقايد
هيچ عقيده ثابتي را نميتوان به منسون نسبت داد ، او مظهر لاقيدي و بيعقيدگي محض است و آنجا كه پاي عقيده به ميان كشيده ميشود آن عقيده به شيطان و بزرگي اين موجود رانده شدهاست . لكن از آنجا كه انسانهاي بيعقيده و مكاتب بيعقيده بايد در پي انجام اعمال خود به فلسفهبافي بپردازند تا مرموزتر و در نتيجه احساس نياز در جستجوي ايشان معمول داشتهشود ، او نيز فلسفهبافيهايي را طرح مينمايد . به عبارتي ديگر فلسفهبافي به كمك " مشتريداشتن " و ماندگاري مشتريان به كار او آمدهاست . وارد شدن در تونلي يا سالني كه با تصاوير هر چند بيربط تزيين شدهاست كمك ميكند تا مخاطبانش مدت بيشتري را در اين تونل يا سالن باقي بمانند و در نتيجه گزارش ميكنند كه " ما فلان ميزان مخاطب را داريم " . منسون اولين ديدگاهش در صدور عقايد يا فلسفهبافيها همين مورد است ، يعني نگاه داشتن بيشتر مشتريان در صف انتظار دريافت توليدات فكري جديد . در مرحله بعد القاي مفاسد فكري و عقيدتي در دستور كار وي قرار دارد كه در صدر آن همان بيعقيدگي است . بيعقيدگي كه در پلوراليسم يا نسبتگرايي نيز رخ مينمايد امروزه شاخصه زيربناي بسياري از مكاتب فكري است ، بد نيست در اينجا متذكر شويم كه منسون مصداق نسبيتگرايي در حوزه اخلاق است . در هر حال اين شيطانمدرن به نظر گروهي يك متاليكا و به نظر گروهي ديگر يك پانكيسم است .
عمق سطحينگري منسون را ميتوان در القابي كه مردم به او نسبت داده اند جستجو كرد ، مانند " ديوانه پليد ، شيطانبزرگ ، ابلهرذل ، انسان سگصفت ، خبرساز ، پولدوست شهوتپرست ،، كشفنشده ، فرزند شيطان و مظهر شيطان . " اما برخي عقايد محوري اين شيطان دستآموز آمريكا به قرار ذيل است : 1. هر كس او را نميفهمد خودش دچار مشكل فكري است و كودن است . 2. هر كس برداشت بدي از آثار وي دارد ، خودش دچار رذايل اخلاقي است و براساس زاويه ديدش به كارهاي او نگاه ميكند . 3. تكثر در قرائتها و برداشتها (پلوراليسم) 4. اقتدار و قدرت وسيع شيطان از ديگر عقايد وي است . 5. منسون در جاي ديگر ميگويد من از خداي مردمي متنفرم كه از آن مردم تنفر دارم . 6. ضديت با مسيح نيز با توجه به گرايش كلي شيطانپرستان در عناد با دين مسيح در ساخت فكري بدون سازمان منسون جايگاه ويژهاي دارد 3. اشعار نگاه به متن اشعار منسون كه اغلب توسط وي سروده شدهاست نيز خالي از تاثير در شناسايي محورهاي القايي اين ستاره بيفروغ فرهنگ فاسد آمريكايي نيست كه در ادامه به برخي از آنان قيد ميشود . تجلي تفكرات (پوچگرايي) نيچه را ميتوان در اشعار منسون مشاهده كرد .
4. روش تبليغ
خبر تكاندهندهاي از پارهكردن انجيل در اجراي كنسرت زنده منسون و پرتاب آن به سوي جمعيت در سراسر جهان منتشر شد . منسون انجيل را پاره كرده و خطاب به جمعيت با صداي سنگين و خشكيده فرياد زد : " اين است خداي شما . " باز خبر ميرسد و به زودي در تمامي سايتهاي خبري پخش ميشود كه او در هنگام برگزاري يكي ديگر از كنسرتهايش مدفوع را بر روي صحنه اجرا بلعيده و سپس مست و لايعقل به نعره كشيدنهاي مداوم ادامه دادهاست . اين اخبار عليرغم زشتي خيرهكنندهاش ، به سرعت در جهان گسترش مييابد ، طبيعي است كه در جامعه ويران آمريكايي انجام چنين اقداماتي صرفا تندرويهاي كودكانه يك جوان آمريكايي است كه در حال حاضر هم كه 37 سال سن دارد در وجودش ماندهاست . اخبار ياد شده به خاطر برخورداري از پارامترهاي خبري نظير شگفتانگيز بودن ، درگيري و ... به سرعت انتشار مييابد و از توليدكننده يا بهتر بگويم منبع شكلگيري چهرهسازي مينمايد . اين اقدامات در كنار تيمي كه مدام براي صاحبشان خبرسازي ميكنند ، مانند انتشار خبر مضروب ساختن محافظ وي كه به سرعت انتشار يافت ، كمك ميكند تا اين چهره بيفروغ همواره در صدر خبرسازترين چهرههاي ضدفرهنگي جهان قرار داشتهباشد . ناگفته نماند كه ترويج نمادها ، ساخت كليپها ، توزيع تصاوير متعدد در چهرههاي گوناگون از منسون نيز به نوبه خود نقش حائز اهميت در تبليغ عقايد و آثار وي دارد . مجموعا بايد اظهار داشت كه تبليغات عمدتا در اين برنامهريزيهاي گروه منسون قرار دارد و همه اقدامات با اهداف كوتاهمدت و بلندمدت تبليغاتي تبيين ميشود .
5. هواداران
يكي ديگر از روشهايي كه به گسترش محدودة مخاطبان منسون كمك شايان توجهي كردهاست ،علاقه وافر وي و گروهش به ساختن گروههاي هوادارانست . منسون در بسياري از كشورها توانستهاست گروههاي مختلفي از جوانان را تحتتاثير فضاي عمومي رايج در آمريكا مبني بر داشتن حلقههاي هوادار براي خوانندگان مطرح نظير مايكل جكسون و ... را ايجاد نمايد . تغذيه اين گروهها با ترتيب دادن دكورهاي ويژه ـ ساخت كليپهاي پرهزينه و فوق فني و ... و به مدد انجام امورات خلاف اخلاق امكانپذير ميشود . ارائه آثار متناوب و بدون وقفههاي طولاني از ديگر عواملي است كه كمك ميكند اين خواننده متاليكاي با راك آميخته ، همواره گروههاي كوچك و بزرگ از هواداران را به خود اختصاص دهد . در بخشهاي بعدي به تفصيل درخصوص جريانهاي هواداري از منسون در ايران و چيستي رويكرد ايشان اشاره خواهيم كرد . همچنين نكته ديگري كه در جذب هواداران بيشتر به اين فرد كمك زيادي ميكند نمادها و علائمي است كه پس از مدتي به فرهنگ رايج در بين طرفدارانش بدل ميشود . به طور كلي بسياري از ويژگيهاي اسطوره شدن براي انسان تهي از معنويت ، در منسون شكل گرفت و با نظري عميقتر بر جايجاي اين نوشتار ، ويژگيهاي موردنظر قابل لمس خواهند بود .
6. ظواهر
تمام افرادي كه با شيطانمدرن برخورد داشتهاند ، چنانچه مورد سوال قرار بگيرند ، اولين موردي را كه از منسون نقل خواهند كرد نوع آرايش سر و صورت و نحوه لباس پوشيدن ، راهرفتن و حتي وسايل نقليه مورد استفاده او خواهد بود .استفاده از آرايشهاي خاص و بسيار تند تهوعآور از جمله ويژگيهاي ظاهري اين ستاره آمريكايي است . اگرچه اين شيطان ساختهشده توسط نظام سلطه و استحاله فرهنگي آمريكا فلسفهبافيهايي را نيز در خصوص ظاهر نامتعارفش ارائه كرده است ، مانند اينكه مي خواهد " با انجام چنين چهرهآراييها باطن انسانها را به تصوير بكشد " و ... اما آنچه حقيقي به نظر ميرسد وجود بسياري از بيماريهاي روحي و رواني است كه درون وي به وجود آمده و اينگونه راه به جهان خارج گشودهاست .البته اين ظواهر همواره با پسزمينههاي تيره و وهمانگيز در حالي كه ارزشهاي انساني و اخلاقي در آنها به مسلخ برده ميشوند ، به معرض نمايش گذاشته شدهاند .