پاورپوینت انسان انفرادي و اجتماعي در طول تاريخ از ديدگاه اسلام و تاثير آن بر مديريت اسلامي (pptx) 56 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 56 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
1
انسان انفرادي و اجتماعي در طول تاريخ
از ديدگاه اسلام و تاثير آن بر مديريت اسلامي
دوره دكتري مديريت رسانه
2
فهرست مطالب
مفهوم اصالت فرد
تاريخچه فردگرايي در غرب
مفهوم اصالت جمع
ديدگاههاي مختلف در خصوص اصالت جمع
اصالت فرد و جمع از ديدگاه انديشمندان اسلامي
اصالت فرد و اصالت جمع از ديدگاه اسلام
مظاهر فرد گرايي و جمع گرايي در آيات قرآن
تاثير ديدگاه فردگرایی و جمع گرایی بر شيوه مديريت
3
مفهوم اصلي
بحث از اصالت فرد و جامعه، يكي از مبادي فلسفه نظري تاريخ قلمداد شده است.
در اینجا به دنبال پاسخگویی به این سوال هستیم که آيا فرد اصالت دارد يا جامعه يا ديدگاه سومي در كار است كه به گونه اي براي هر دو اصالتي را قايل است.
ابتدا به بررسی دیدگاههای مکاتب غرب پرداخته و سپس نظریات اندیشمندان مسلمان را بررسی می نماییم. همچنین دیدگاه اسلام در خصوص اصالت فرد و جمع را با استناد به آیات قرآن تشریح خواهیم نمود.
4
مفهوم اصالت فرد
واژه «Individualism» از واژۀ لاتين «Individus» به معناي غيرقابل تجزيه و غيرقابل تقسيم اقتباس شده و به مفهوم «فرد گرايي» و اصالت فرد به كار ميرود. در اين گرايش استقلال فرد نسبت به جمع، گروه و جامعه ترجیح داده ميشود.
بنابراین نظریه اگر تأمین منافع فرد وآزادیهای او در جامعه به طور کامل صورت پذیرد، این امر خود به خود به تامین مصالح اجتماعی نیز منتهی خواهد شد. محدود ساختن آزادیهای فردی در هیچ صورت صلاح نیست، بلکه تمام اختلالات در زندگی انسانی از همین جا ناشی می شود که دولت یا هر مرکزیت متمرکز اجتماعی دیگر به تضعیف فرد و تحدید آزادی عمل او مبادرت ورزد. این دخالت در قالب قوانین و نظامات حقوقی که منجر به محدود ساختن آزادیهای فردی به خصوص در زمینه اقتصادی میشود سبب ایجاد فساد است .
5
مفهوم اصالت فرد
بنابراین معتقدان به فردگرايي به طور کلی با نظارت و مداخله دولت در فعالیتهای اقتصادی مخالفت می کنند. اینان چون سرشت انسان را به طور طبیعی نیک میشناسند لذا عقیده دارند که اگر او را به حال خود واگذارند بسوی پاکی و نیکی حرکت خواهد کرد و اگر برخلاف مقتضای طبیعت بخواهند حقوق طبیعی او را سلب کنند باعث انحراف او از طبیعت اولیهاش که همانا پاکی و نیکی است خواهند شد.
فرد گرايي در حوزه سياست، اعتقاد به آزادي فردي دارد مانند ليبراليسم، و در حوزۀ اقتصاد نيز بر مالكيت خصوصي متكي است، در حوزه روانشناسي به تشريح وضعيت رفتار فرد در ارتباط با محيط ميپردازد و در حوزه اجتماعي نيز بر واكنش متقابل افراد توجه دارد.
6
تاريخچه فردگرايي در غرب - ظهور فلسفه فردگرايي
در تاريخ فلسفه سياسي، آغاز قرن هفده ميلادي آغاز ظهور و نمو فلسفه فردگرايي يا اصالت فرد است.
مفاد اين اصل اين است كه هر يك از افراد بشر با توجه به استعدادها و تمايلات طبيعي كه واجد آن ميباشد، و تنها از اين حيث كه فرد يك انسان است و در اميال بشري با ديگران اشتراك دارد به عنوان شالوده جامعه به شمار ميرود و در اين جهت تفاوتهاي نژادي، قومي، زباني، مذهبي و ... تأثيرگذار نيست.
برگفته از فصل دوم كتاب آزادي و دموكراسي از ديدگاه اسلام و ليبراليسم نوشته حجتالاسلام علي ربانّي گلپايگاني
بهاءالدين پازارگاد، تاريخ فلسفه سياسي، ج 2، ص 551 - 550.
7
تاريخچه فردگرايي در غرب - ظهور فلسفه فردگرايي
مفهوم فردگرايي از خلال مباني «اصالت انسان» يا «اومانيسم» كه در دوران مدرنيته شكل گرفته، به وجود آمده است. بر اساس چنين مفهومي، خدمت فرد به انسان، يگانه هدف مورد نظر براي تمام مقاصد عالي بشر است.
بنابراين از ديدگاه فردگرايانه، فرد انساني خودش به تنهايي معني و مفهوم و هويت مستقل دارد و از تمامي حقوق و آزاديها به صرف انسان بودنش برخوردار است. به خلاف جمع گرايي كه در آن فرد به سبب استحاله شدن درجمع هویت پیدا میکند.بنابراین اصطلاح فردگرایی که در برابر سوسياليسم بكار برده ميشود مفهومي است كه در اغلب نظامهاي حكومتي دمكراتيك به عنوان پايه و هدف اوليه حكومتي تلاش ميكند شرايطي را مهيا سازد كه در آن بهترين منافع و تلاشها در راستاي دستيابي به تمامي ظرفيتهاي فردي محقق شوند.
بابك، احمد، مدرنيته، و انديشه انتقادي، نشر مركز تهران، چاپ سوم، 1377، ص 42.
8
تاريخچه فردگرايي در غرب - ظهور فلسفه فردگرايي
توماس هابز فيلسوف معروف انگليسي يكي از طرفداران بنام فلسفه فردگرايي است. تا قبل از هابز، فلسفه فردگرايي تا اين حد به رسميت شناخته نشده بود. وي عقيده داشت هدف و فوايد حكومت بايد براي افراد به طور كامل محسوس باشد. اين هدف و فوايد عبارت است از آرامش، صلح، آسايش، امنيت و نيز حفظ حيات و اموال افراد. بنابراين قضاوت درباره مشروعيت حكومت و ارزش و كارآيي آن بايد بر اساس منافع فردي ياد شده انجام گيرد.
پس از هابز، فلاسفه سياسي مروج ليبراليسم، انديشه اصالت فرد را برگزيده و در حل مسايل اجتماعي رعايت منافع شخصي را بر مصالح عمومي ترجيح دادند.
جان لاك، در فردگرايي با هابز همداستان شد؛ يعني فرد را اصل شمرد و وجود جامعه را براي تأمين آسايش و منافع افراد لازم دانست.
تاريخ فلسفه سياسي، ج 2، ص 601.
9
تاريخچه فردگرايي- اصالت فرد مبناي ليبراليسم
با اين وصف، فردگرايي به عنوان اصل هستي شناختي ليبراليسم به شمار رفته، ديگر اصول و ارزشهاي ليبراليسم از قبيل آزادي، مدارا و حقوق فردي از اين اصل ناشي ميشوند. از ديدگاه ليبراليسم انسان در درجه نخست، موجودي اجتماعي تلقي نميشود كه معني يا رضايت خويش را در فعاليتهاي جمعي يا اجتماعي بيابد، بلكه موجودي قائم به ذات است كه براي كنارهگيري از جامعه به محدوده خصوصي محتاج است؛ نه تنها براي استراحت و تجديد قوا، بلكه به مثابه شرط ضروري تحقق بخشيدن به خويشتن.
9. ظهور و سقوط ليبراليسم، ص 68 - 55.