پاورپوینت فلسفه حقوق

پاورپوینت فلسفه حقوق (pptx) 27 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 27 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

بنام خدا فلسفه حقوق منابع فلسفه حقوق دکتر کاتوزیان فلسفه حقوق ریموند وکس، دکتر باقر انصاری سرفصل درسها 1. کلیات: شنایی با تعاریف، مفاهیم و ضرورت، جایگاه و کاربست فلسفه حقوق  2. آشنایی با مکاتب مهم حقوقی غیر وحیانی )خاستگاهها، ویژگیها و نقد و بررسی آن الف: مکتب حقوق طبیعی ب: مکتب تحققی پوزیتیویسم ج: سایر  3. آشنایی با مکتب حقوقی اسلام: خاستگاه، ویژگیها الف: مبنای مشروعیت اداره الهی ب: عقلانیت، خردگرایی، مصلحت ج: ماهیت مفاهیم : قانون، حق، حاکمیت،  4.تاملات فلسفی درباره مسائل مهم حقوقی معنای فلسفه حقوق فلسفه حقوق دانشی است که به شیوه تحلیل عقلی با تبیین و تحلیل انتقادی مبادی، مبانی و اصول، کلیات مربوط به مقررات حاکم بر روابط اجتماعی را مورد بحث قرار میدهد و شامل مسائلی از قبیل منشاء مشروعیت و مبنای اعتبار قواعد حقوقی می شود و مباحث بنیادین حقوق را تجزیه و تحلیل میکند. کمك به قانونگذار در وضع قانون به ویژه در موضوعات مستحدثه، پاسخگویی به سئواالت اصلی مطرح در دانش حقوق و اثبات عادالنه بودن قواعد حاکم بر آن، آشنایی بیشتر با قابلیتها و کارآمدی نظام حقوقی اسالم برای اداره جامعه و لزوم نقد اندیشه های مطرح شده در زمینه فلسفه حقوق از مهمترین ادلهای است که نیاز به بحث فلسفه حقوق و ارائه آن را دو چندان می- کند. هدف: آشنایی دانشجویان با ماهیت، مبانی و منشاء اعتبار حقوقی و شناخت مکاتب مهم حقوقی.  فلسفه حقوق دانشی میان‌رشته‌ای و شاخه‌ای از علوم فلسفه و حقوق است که در مورد مبانی و اهداف قواعد حقوقی و تمایزات آن‌ها از یکدیگر و تشخیص قواعد صحیح بحث می‌کند. در این رشته نظریه‌های کلی دربارهٔ حقوق مطرح شده و به تمایزات قواعد حقوقی، اخلاقی و مذهبی و تفاوت قانون خوب و بد پرداخته می‌شود. سؤالاتی همچون «حق چیست؟ و انسان‌ها از چه حقوقی برخوردارند»؟ «قانون چیست»؟ «قوانین چگونه وضع شده‌اند و چرا باید از آن‌ها اطاعت شود»؟ «تفاوت میان قواعد حقوقی و قواعد اخلاقی چیست»؟ از جمله سؤال‌های اساسی در فلسفه حقوق هستند. بررسی مفاهیم اصلی: فلسفه، حق و حقوق و فلسفه حقوق الف) فلسفه خرد دوستی (فیثاغورس): دانشی است که به تفکر دربارهٔ مسائل بنیادین و اساسی‌ای که در جهان و زندگی با آن‌ها روبرو هستیم، مثلاً هستی، واقعیت، آگاهی، ارزش می‌پردازد. فلسفه به معنای عشق به خرد است، از اندیشیدن درباره امور مایه می گیرد و تلاشی است عقلی برای رسیدن به حقیقت و پی بردن به مبانی رویدادها. واژه فلسفه که در زبان های شرقی با این تلفظ به کار می رود، در اصل واژه ای است یونانی و متشکل از دو بخش philos ، یعنی عشق و سوفیا sophia ، یعنی خرد و فرزانگی . فیلوسفیا به معنای عشق به خرد و فرزانگی و دنباله روی از آن است . خاستگاه فلسفه غرب (یونان) کناره آسیای صغیر در قسمت باختری بود که ایونی یا ایونیه، (lonia ) یا آناتولی امروزی نام داشت و از مستعمره های یونان به شمار می آمد . ایونیان نخستین فیلسوفان یونانی بودند . هومر، شاعر حماسه سرا و نامدار از ایونیه بود، این نشان می دهد که نخستین آغازگران فلسفه منظم و بزرگ ترین شاعر یونان هر دو به ایونیه وابستگی داشته اند . اگر چه فلسفه در مشرق زمین تاریخی بس کهن تر دارد، فلسفه غرب از سده ششم پیش از میلاد پدیدار شده است . این که فلسفه یونان از هند، چین، مصر و ایران باستان گرفته شده یا نه، موضوع جستار و پژوهش کارشناسان این رشته قرار گرفته است . فیلسوفان نخستین سراسر آگاهی و شناخت را به عنوان حوزه کار خود در اختیار داشتند . در روزگار افلاطون (424- 347 پ . م) و ارسطو (384- 322 پ . م) فیلسوفان نه تنها به منطق، ریاضیات، علم طبیعی، پزشکی، جهان شناسی، روان شناسی، اخلاق و روان شناسی و نظریه سیاسی می پرداختند، بلکه به نقد ادبی، هنر و بر روی هم زیباشناسی نیز دست می یازیدند . ب) معنای حق معنای حق تقریبا عبارت است از هر امر ثابت اعم از واقعی و نسبی و این معنا در تمام موارد استعمال حق صادق است، پس خدا را حق گوییم، زیرا به برهان عقلی امری است ثابت و واقعی . در هر نظام حقوقی برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم، برای افراد و گروه ها امتیازات و قدرت های قانونی مشخصی اعتبار می شود که به هر یک از آنها اصطلاحا حق می گویند . مشتقات: حقوق: ۱-جمع حق، ۲-کارمزد ۳-مجموعه قوانین، قواعد و رسوم لازم‌الاجرایی که به منظور استقرار نظم در جوامع انسانی وضع یا شناخته شده‌است. مُحِقّ: فرد سزاوار استحقاق: شایستگی سزاواری چیزی را داشتن یا یافتن. مُستَحَق: فردی که شایستگی دریافت حقی را دارد. حقیقت: آنچه به راستی وجود دارد یا رخ داده یا می‌دهد. حقایق: جمع حقیقت حقانیّت: بر حق بودن تحقق: به حقیقت پیوستن، به‌راستی رخ دادن احقاق: دست یافتن به حق و حقوق حق در معنای سزاواری: معنای عام: حق آزادی بیان، حق مسکن، حق اختراع و ... معنای خاص: حق حبس، حق رای، حق انتفاع و ... ج) معنای حقوق یک معنای حقوق، جمع حق است که حق را امتیازات ویژه در نظر گرفته شده برای افراد و گروه ها معنا کردیم که حقوق، جمع این امتیازات است . معنای دیگر کلمه حقوق، مجموعه بایدها و نبایدهایی است که اعضای یک جامعه ملزم به رعایت آنها هستند و دولت ضمانت اجرای آن را بر عهده دارد . حقوق در این معنا در واقع، اسم جمع است، مثل کلمه قبیله و گروه . بعضی در این معنای حقوق را مرادف با قانون گرفته اند، مثلا به جای حقوق اسلام، کلمه قانون اسلام را به کار می برند . معنای دیگری که برای حقوق در نظر گرفته اند، علم حقوق است و منظور از آن دانشی است که به تحلیل قواعد حقوقی و سیر تحول آنها می پردازد . در این معنا کلمه حقوق لفظا و معنا مفرد است نه جمع . د) فلسفه حقوق فلسفه حقوق به الزام آور بودن قواعد، مبنای ارزش آنها، اهداف قواعد، تمایز قواعد حقوقی، اخلاقی و مذهبی و تمایز قانون خوب و بد می پردازد . رشته ای از حقوق که به این گونه پرسش ها پاسخ می دهد و نظریه های کلی را درباره حقوق، قطع نظر از نظام یا شعبه خاص آن، فراهم می سازد، فلسفه حقوق می نامند . در زبان فارسی این عنوان بر عناوینی چون «کلیات حقوق » و «نظریه کلی حقوق » برتری دارد

فایل های دیگر این دسته