پاورپوینت حکومت سربداران نخستین حکومت شیعی درایران (pptx) 43 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 43 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
حکومت سربداران نخستین حکومت شیعی درایران
مقدمه
سال 616 هجری یادآور تلخ ترین وهولناک ترین حادثه ای است که این سرزمین به خود دیده است. در این سال مغولان با هجوم خانمان سوز و ویرانگر خود بزرگترین فاجعه ی تاریخ ایران را رقم زدند و حکومتی را پی ریختند که حدود یکصد و بیست سال دوام آورد. آنان در این مدت با وحشی گری و سبعیت تمام هر چه خواستند ، کردند و هر گونه میل داشتند ، عمل نمودند و کسی را یارای مقاومت و اعتراض در مقابل سفاکی آنان نبود ، تا سرانجام در پایان این عصر یعنی حدود نیمه های قرن هشتم هجری یکی از جنبش های اصیل مردمی بر پایه ی اعتقادات شیعی در خراسان شکل گرفت و طومار چند ده ساله این قوم خونریز و ستمگر را در هم پیچید .
مقدمه
نخستین منبع درباره سربداران، کتاب تاریخ سربداران است، از مؤلفی نامعلوم که به طور غیر مستقیم در آثار تاریخ نگاران بعد، مانند حافظ ابرو و فصیحی خوافی و عبد الرزاق سمرقندی و معین الدین اسفزاری و میر خواند خواند میر؛به ما رسیده.از این رو در همه آنها با یک روایت اصلی و اختلافات جزئی مواجهیم. در میان این منابع تنها دولتشاه سمرقندی است که علاوه بر تاریخ سیاسی-نظامی سربداران به جنبههای اجتماعی دولت آنان نیز توجه میکند.
قیام سربداران که از بطن مردم طبقات پایین جامعه و از میان کشاورزان وپیشه وران و کارگران سر برآورد ، به همت پاک مردانی صافی ضمیر و با ایمان به نتیجه رسید و برای نخستین بار در تاریخ ایران حکومتی بر پایه ی اراده و خواست مردم فرودست جامعه شکل گرفت که حدود پنجاه سال دوام آورد.
دلایل وزمینه های قیام سربداران
شیخ خلیفه ی مازندرانی که از اوضاع سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و مذهبی عصر احساس نارضایتی می کند ، در پی کشف حقیقت شهر به شهر می گردد و با سربداران عقیده و فرهنگ مردم به مباحثه می نشیند و چون همه را سرگرم کار خویش می یابد ، به دنبال آگاهی بخشیدن به توده ی مردم به بیهق می رسد. ، بذر آگاهی را می پاشد و مردم را به بیداری و بازگشت به خویش می خواند.
دلایل وزمینه های قیام سربداران
تعداد یاران و طرفداران شیخ حسن جوری دومین رهبر فکری ناراضیان خراسان با توجه به عزیمت اجباری (تبعید) وی از خراسان به عراق و شدت یافتن ظلم و جور و بهره کشی توان فرسای حکام و مالکان بزرگ محلی از مردم شهرها و روستائیان بی نوا هر روز از روز قبل بیشتر می شد، به همین جهت دامنه فعالیت زیرزمینی هواداران شیعه مذهب وی گسترش می یافت.
دلایل وزمینه های قیام سربداران
در این میان واقعه ای در دهکده باشتین واقع در چهار فرسنگی جنوب غربی سبزوار رخ داد که باید آن را نخستین جرقه آشکار ( یا کبریت) انقلاب ملی ناراضیان شیعه مذهب خراسان در قرن هشتم هجری دانست که از مدتها قبل آماده اشتعال و گسترش بود. در حقیقت واقعه باشتین که شرح آن خواهد رفت بهانه ای برای روشن کردن آتش این انقلاب همگانی در خراسان بود که طنین آن در اندک مدت تمام نواحی خراسان و کومش ( قومس) و جوین و اسفراین و گرگان و مازندران را در بر گرفت.
● آغاز قیام و خروج سربداران در قریه باشتین
شرح واقعه بطوری که مورخان نوشته اند چنین است که یک یا پنج تن از ایلچیان و مأموران صاحب دیوان علاءالدین محمد هندو وزیر خراسان در سال ۷۳۶ هجری به منظور گرفتن مالیات های جنسی برای چندمین بار به قریه باشتین که مرکز یکی از ۱۲ بلوک ولایت بیهق بود، آمدند و در منزل برادران حسن و حسین حمزه که گویا از معتمدان سرشناس آنجا بودند سکنی گزیدند، و از آنان شراب و شاهد طلبیدند. حسن و حسین حمزه که مردانی غیرتمند بودند و از یاران و هواداران شیخ حسن جوری رهبر فکری سازمان جنبش ناراضیان شیعه مذهب خراسان به شمار می رفتند، به اسم جوانمردی و فتوت که جزء خوی و خصال نیکوی مردم آن سامان شده بود، پس از تهیه و آوردن شراب از بابت شاهد عذر خواستند. ولی آن میهمانان نمک ناشناس پس از خوردن شراب در طلبیدن شاهد اصرار کردند. و با بی شرمی خواستار دختران و زنان آن خانه یا محله شدند. کار این هوس و میل شهوانی بجائی رسید که خود درصدد دست یافتن به شاهد در آن خانه برآمدند. طبق نوشته میرخواند، حسن و حسین در باب شاهد عذرخواستند، اما آنان توجه نکردند، و خواستند که برزنان خانه دست درازی کنند.
● آغاز قیام و خروج سربداران در قریه باشتین
در چنین موقع و موقعیتی با توجه به آماده بودن محیط اجتماعی و اینکه مردم آن سامان از ستمگری و بیداد و بی حرمتی و رسوائی حکام بی دین و بی انصاف ایلخانان مغول و مالکان و مأموران رذل و هرزه خوی آنان بجان آمده بودند. این دو برادر جوانمرد و غیرتمند باشتینی طاقتشان طاق شده گفتند: اگر سرمان بدار رود حاضریم ولی زیر بار چنین ننگ و ذلتی نمی رویم. پس آنگاه بیدرنگ به اندرون خانه هجوم برده و برای حفظ ناموس خود پنج تن ایلچی نمک ناشناس را که به عنوان میهمان ناخوانده در آنجا سکنی گزیده بودند، از دم تیغ بران گذراندند و آنان را به دیار نیستی فرستادند.