صفحه محصول - پاورپوینت مارگیرو اژدها

پاورپوینت مارگیرو اژدها (pptx) 9 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 9 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

بنام خدا مارگیرو اژدها بشنويد اي دوستان اين داستان خود حقيقت نقد حال ماست آن روزي و روزگاري در زما نهاي قديم مارگيري زندگي ميكرد. مارگير به كوه و دشت و صحرا مي رفت، مار ميگرفت و آن ها را به طبيبان مي فروخت تا از زهر مارها دارو بسازند. گاهي اوقات مارگير با مارهايي كه مي گرفت در روستاها و شهرها ميگشت، بساط خويش را ميگسترد و براي مردم نمايش مي داد. مردم هم پس ازتمام شدن نمايش سكه هایی به مارگير مي دادند و او با اين سكه ها روزگار ميگذرانيد روزي از روزهاي زمستان پر برف مارگير به سوي كوهستان راه افتاد تا مار بگيرد. در دل كوهستان پر برف راه مي رفت، ناگهان اژدهاي مرده اي را كه جثه اي عظيم داشت، ديد. نخست خيلي ترسيد و گمان كرد اژدها خواب است اما وقتي دقت كرد فهميدجان در بدن ندارد. همين طور كه اژدهاي مرده را نگاه ميكرد، با خود انديشيد و گفت اين اژدها جان ميدهد براي نمايش در برابر مردم. آن را در ميان مردم مي برم و مي گويم آن را با همين دست هاي خودم كشته ام. آن وقت با ديده ي احترام به من خواهند نگريست و مي گويند عجب مارگير شجاعي. اگر ديو هم در برابرش سبز شود ذره اي نمي هراسد. آري مارگير دلش را خوش كرد به كار بزرگتري كه انجام نداده بود. نفس نفس زنان اژدهاي بزرگ را در كوچه هاي شهر به دنبال خويش ميكشيد و فرياد می زد كه: اژدهايي را كه در شكار كردنش خون جگرهاخورده ام براي نمايش آورد هام. افسوس كه مارگير به سوي مرگ ميشتافت و خبر نداشت كه اژدها در زير سرماو برف منجمد شده بود و وقتي خورشيد سوزان بر او نور بيفشانَد زنده خواهد شد مرد مارگير، در كنار شط كه جاي وسيعي براي اجتماع مردم بود بساطَش را گستراند، غلغله هاي در شهر افتاد. مردم دور مارگير جمع شدند اما مارگير روي اژدها را با پلاس و پرده پوشانده بود و منتظر بود مردم بيشتري جمع شوند تا پول بيشتري جمع كند هنوز نمايش خود را شروع نكرده بود كه ناگهان متوجه شد پلاس ها و پرده ها تكان ميخورند، خوب كه دقت كرد متوجه شد اژدها مي جنبد. مردم نيز كم كم متوجه زنده شدن اژدها شدند و از هيبت اژدها پا به فرارگذاشتند در همين فرار كرد نها عد هاي زيادي از مردم كشته شدند. از آن جا كه مارگير قبلاً ادعا كرده بود اژدها راكشته است نمي توانست عقب نشيني كند به همين دليل به سوي اژدها رفت تا او را بكشد اما اژدها آن مارگيرفريب خورده را همچون لقمه اي خورد. پایان

فایل های دیگر این دسته