صفحه محصول - پاورپوینت مطهرات آب ها مقطع راهنمایی

پاورپوینت مطهرات آب ها مقطع راهنمایی (pptx) 13 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 13 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

درس بيست و سوم مطهرات «آب‌ها» جزيره همه نگران و ناراحت به يكديگر خيره شده بودند. نَفَس‌ها قطع شده بود، ولي صداي مجيد همه را به خود آورد: «خشكي، خشكي» ناگهان همه از جا جستند و پس از چند ساعت سرگرداني ميان آب‌هاي شور دريا، نقطه اميدي آن‌ها را دلگرم كرد. پس از نيم ساعت پارو زدن، قايق موتوري كوچك با هزار زحمت به كنار خشكي رسيد. حسين رو به مجيد فرياد كرد: «نونت نبود، آبت نبود، آخه گنج پيدا كردنت چي بود؟ اونم وسط اين همه آب و به دنبال يك جزيرة متروك گشتن». بهزادگفت: « اين قايق شكسته را چرا نمي‌گي. لااقل نكردما را با يك وسيله‌ي درست و حسابي به اينجا بياره. حالا ما تو اين جزيره ناشناخته چه كنيم؟» مجيد گفت: « حال اين حرف‌ها را كنار بگذاريد. چه فرقي مي‌كند كه من شما را آوردم اين جا يا كسي ديگر، الان همه توي يك گرفتاري افتاديم كه بايد از آن نجات پيدا كنيم. بهزاد يقه‌ي مجيد را گرفت و گفت: آخه چطوري. چه كسي تو اين گوشه‌ي دريا سراغ ما را مي‌گيرد با اين قايق خراب چكار مي‌توانيم بكنيم؟ تو گفتي اين كار هم نون داره هم آب، ولي حالا مي‌بيني كه اين جا نه نونست و نه آب. جواد گفت: من يك پيشنهاد دارم؛ بيايد فكر چاره كنيم و دعواها را بگذاريم براي بعد از برگشتن. بهزاد گفت: نه من تا مشت توي صورت اين بدجنس نزنم، آرام نمي‌گيريم. ناگهان مشت‌زدن همان و سيلاب خون از بيني مجيد جاري شدن همان. مجيد كه خودش هم مي‌دانست چه كار كرده است، هيچ نگفت و به طرف آب رفت تا صورت خود را بشويد. جواد گفت: بيايید يك دوري توي اين جزيره بزنيم، شايد خدا كمك كند و بتوانيم چيزي را براي خوردن پيدا كنيم، چون آب دريا كه شور است و نمي‌توان آن را آشاميد. وسيله ماهيگيري هم نداريم. چند روزي مي‌مانيم تا شايد يك كشتي از اين جا عبور كند. پس از يك ساعت دور شدن از ساحل، چند درخت از دور نمايان شد. به سرعت به طرف آن حركت كردند. هنوز به درخت‌ها نرسيده بودند كه باران سيل‌آسايي شروع به باريدن كرد و جوي‌هاي آب از هر طرف روي زمين جاري شد. در نزديكي درختان يك چاه هم ديده مي‌شد. به نظر مي‌رسيد كه افرادي در اين جا زندگي مي‌كرده‌اند. حسين گفت: «بياييد وضو بگيريم و نمازمان را بخوانيم تا بعد به دنبال غذا برويم». آب باران روي زمين جاري شده بود و بسيار گل‌آلود بود. مجيد گفت: صبر كنيد گل اين آب‌ها ته نشين شود تا وضو ما صحيح باشد.» پس از نماز، بهزاد براي يافتن غذا حركت كرد. چند لحظه‌اي نگذشته بود كه فرياد زد: كمك كنيد، به دادم برسيد. همه به سرعت به طرف او دويدند. مار بزرگي به دور او پيچيده بوده مجيد به سرعت چند گلوله با هفت‌تير به او زد. مار بهزاد را رها كرد به طرف مجيد حمله نمود. قيافه وحشتناك مار، مجيد را ترساند. در حين فرار چند گلوله به طرف سر مار شليك كرد و او را از پاي در آورد. همه نفس راحتي كشيدند. حسين گفت: خوب اگر چيزي براي خوردن نداريم مي‌توانيم از گوشت همين مار استفاده كنيم. بهزاد لباس و بدن خود را كه به وسيله مار خونين شده بود، در گودال‌هاي آب كه از آب باران جمع شده بود، شست . چند روز بعد كشتي كوچكي كه از آن جا مي‌گذشت، آن‌ها را سوار كرد و از آن جزيره وحشتناك دور كرد. آبي كه از چيزي گرفته شود و يا با چيزي ديگر، طوري مخلوط گردد كه به آن آب نگويند. مضاف: آب‌ها مطلق 1- آب چاه 3- آب جاری 2- آب باران 4- آب راکد الف ) كر وزن kg419/377 حجم cm72× cm72× cm72 وجب 5/3× وجب 5/3× وجب 5/3 ب) قليل (كم‌تر از كر) آب گل‌آلود يا آب ميوه يا گلاب آب مضاف هستند و نمي‌توان چيزهاي نجس را با آن پاك نمود. اگر آب باران در جايي جمع شود تا زماني كه باران مي‌آيد ـ اگر چه از كر هم كمتر باشد ـ مي‌توان اشياي نجس را در آن، آب كشيد. آب قليل الف) در برخورد با نجاست نجس مي‌شود ب) آب قليل نجس به محض اتصال به كر پاك مي‌شود. ج) آب قليل از كر كمتر است. آب مضاف الف) چيزي را پاك نمي‌كند. ب) با برخورد با نجس، نجس مي‌شود. ج) وضو و غسل با آن صحيح نيست. آب باران ـ اگر بر چيز نجسي ببارد، آن را پاك مي‌كند (به شرط از بين رفتن عين نجاست)

فایل های دیگر این دسته