پاورپوینت نمونه های فرهنگ جهانی2 (pptx) 14 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 14 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
نمونه های فرهنگ جهانی2
4
مقدمه
اسلام دینی است که با دعوت فراگیر خود، تکوین یک فرهنگ جهانی را در دستور کار قرار داده است. اسلام، دین یک عصر و نسل خاص نیست. اصول اعتقادی و ارزش های آن، اصول و ارزش های ثابتی است که همه انبیا در طول تاریخ برای تبلیغ و ترویج آنها مبعوث شده اند. این اصول و ارزش ها مطابق با نظام آفرینش و موافق با فطرت آدمیان است بنابراین عقاید و ارزش های اسلامی به قوم و گروه خاصی تعلق ندارند بلکه خصلتی جهانی دارند. توحید، حکایت از خداوند واحدی دارد که خدای قوم و قبیله خاصی نیست؛ بلکه خداوند همة آدمیان و پروردگار همة جهان هاست. همة موجودات از او پدید آمده و به سوی او باز می گردند. او عالم را حکیمانه آفریده و تدبیر می کند.
مقدمه
انسان در دیدگاه اسلام، موجودی مختار، مسئول، متعهد، دارای فطرتی الهی و خلیفة خداوند در زمین است. سعادت و عزت انسان در تقرب و نزدیک شدن به خداوند و رسیدن به مقام خلافت الهی است و شقاوت و ذلت او در نسیان و فراموشی حقیقت الهی خود و دیگر موجودات و هزینه کردن تمامی ظرفی تها و توانمندی های الهی خود، برای زندگیِ محدود این جهان است. انسان مسئول آبادکردن این جهان و موظف به پرهیز از فساد در خشکی و دریاست.
عقل در فرهنگ اسلام، زیباترین و محبو بترین مخلوق خداوند است. پیامبران برای برانگیختن عقل آدمیان، اجرای عدالت و قسط، جلوگیری از چرخش ثروت در دست اغنیا و برای آزادسازی مستضعفان از حاکمیت مستکبران، مبعوث شده اند. آنان برای رهایی آدمیان از زنجیرهایی آمدهاند که انسان ها را به بندگیِ انسان ها و بت های انسان ساخته وادار می سازند. اسلام، مسلمانان را موظف به تلا ش برای آزادی مستضعفان می داند و پیروزی مستضعفان بر مستکبران و حاکمیت دین حق را به همة بشریت نوید می دهد. توانمندی های اسلام برای ساختن یک فرهنگ جهانی چیست؟ اصول و ارزش های فرهنگ جهانی مطلوب در آموزه های اسلامی چه جایگاهی دارند؟
مراحل گسترش فرهنگ اسلامی
عقاید و ارزش های اسلامی با پذیرش انسان ها به عرصة فرهنگ بشری راه می یابند و جلوه و نمود تاریخی پیدا می کنند. آیا می دانید عقاید و ارزش های اسلامی در تاریخ گسترش خود چه مراحلی را پیموده اند؟
مراحل گسترش فرهنگ اسلامی
عصر نبوی: شبه جزیرة عربستان قبل از ظهور اسلام، فرهنگ جاهلیِ قبیله ای داشت. شمال غربی شبه جزیره، تحت نفوذ و سلطة امپراتوری روم و جنوب شرقی آن تحت تأثیر و سلطة شاهنشاهی ایران بود. در چنین شرایطی، خداوند سبحان، پیامبر خود را با آیات روشنگر برای تبلیغ توحید و گسترش فرهنگ اسلامی در جامعة بشری برانگیخت. رسول خدا پس از سیزده سال دعوت و مقاومت در برابر فشارهای نظام قبیله ای عرب، حکومت اسلامی را تشکیل داد و طی ده سال حکومت، موانع سیاسی پیش روی اسلام در شبه جزیرة عربستان را از بین برد. در سال نهم هجرت، گروه های مختلف برای پذیرش اسلام از سراسر شبه جزیره به مدینه آمدند. پیامبر خدا در حالی رحلت نمود که نامه های دعوت خود را پیش تر به امپراتوری های ایران و روم فرستاده بود.
دوران خلافت: این دوران از زمان رحلت رسول خدا )ص( آغاز شد و در طول خلافت اموی، عباسی و عثمانی ادامه یافت.
مراحل گسترش فرهنگ اسلامی
ارزش ها، هنجارها و رفتارهای جاهلی در عصر نبوی تا فتح مکه، در برابر اسلام آشکارا مقاومت کرده بود و از آن پس، در پوشش نفاق خزیده بود. این ارزش ها در دوران خلافت، دوباره در جامعه اسلامی نمایان شد و به تدریج اقتدار جامعة اسلامی را در چارچوب مناسبات قبیله ای و عشیره ای سازمان بخشید. اما عقاید و ارزش های جهانی اسلام، فارغ از عملکرد قدرت های سیاسی و با تلاش و کوشش عالمان مسلمان، از مرزهای جغرافیایی و سیاسی جوامع مختلف عبور کرد و بر قدرت های سیاسی که در این مناطق حضور داشتند، تأثیر گذاشت. فرهنگ اسلامی، به دلیل قدرت و غنای خود، گروه های مهاجم بیگانه را نیز درون خود هضم و جذب می کرد و دست کم آنان را ناگزیر می ساخت تا برای استمرار و بقای خود در ظاهر از مفاهیم و ارزش های دینی استفاده کنند. غلبة قدرت هایی مانند سلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغولان، عثمانی و... که در چارچوب فرهنگ قومی و قبیله ای رفتار می کردند نیز مانع از آن می شد تا ظرفیت های فرهنگ اسلامی و ارزش های اجتماعی آن به طور کامل آشکار شود.
استعمار و بیداری اسلامی
دورة استعمار: دولت های استعماری غربی، بخش های مختلف جوامع اسلامی را تحت نفوذ و سلطة سیاسی خود درآوردند و قدرت نظامی و صنعتی آنان، بیشترِ رجالِ سیاسی و دولتمردانِ جوامع اسلامی را مقهور خود ساخت. قدرت سیاسی جوامع اسلامی که تا قبل از استعمار، بیشتر ریشه در مناسبات قومی و قبیلهای داشت، در دوران استعمار، از طریق سازش با دولت های غربی، با قدرت استعمارگران پیوند خورد و این مسئله سبب شد تا استبداد ایلی و قومی به صورت استبداد استعماری درآید. تفاوت راهبردی استبداد تاریخی قومی با استبداد استعماری در این است که استبداد قومی به رغم هویت غیر اسلامی خود به دلیل اینکه پشتوانه و عقبه ای خارج از جغرافیای جهان اسلام نداشت از رویارویی مستقیم با فرهنگ توانمند اسلامی دوری می گزید و تلاش می کرد با رعایت ظواهر اسلامی، ظاهر دینی خود را حفظ نماید، اما استبداد استعماری به دلیل اینکه در سایة قدرت و سلطة جهان غرب عمل می کرد، در جهت گسترش نیازهای اقتصادی و فرهنگی جهان غرب، چاره ای جز حذف مظاهر فرهنگ اسلامی نداشت.
استعمار و بیداری اسلامی
عصر بیداری اسلامی: در مقابل نفوذ و سلطة فرهنگ غرب، مقاومت هایی شکل گرفت که ریشه در فرهنگ اسلامی داشت. متفکران جهان اسلام، خطرات سلطة فرهنگ غرب و فراموشیِ فرهنگ و هویت اسلامی را گوشزد کردند. انقلاب اسلامی ایران، نقطة عطفی در بازگشت به فرهنگ اسلامی در جهان اسلام است. بسیاری از نخبگان کشورهای اسلامی تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، برای مقابله با سلطة استعمار، از مکاتب و روش های غربی مانند ناسیونالیسم 1)ملّی گرایی( یا مارکسیسم استفاده می کردند. این مکاتب علاوه بر اینکه وحدت امت اسلامی را مخدوش می ساختند، مورد حمایت مردمی که در دامان فرهنگ اسلام تربیت یافته بودند نیز قرار نمی گرفتند. امت اسلامی با الهام از انقلاب اسلامی و بازگشت به سوی هویت الهی خود مرحلة جدیدی را در گسترش فرهنگ جهانی اسلام رقم می زند.