پاورپوینت هوش عاطفی یا هیجانی (pptx) 32 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 32 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
هوش عاطفی یا هیجانی
کلیدی اساسی برای موفقیت
اهداف:
تاریخچه پیدایش هوش هیجانی و تعاریف آن
تعریف هوش هیجانی
مدلهای معروف ارائه شده در خصوص هوش هیجانی
تاثیرات هوش هیجانی
نقدهای وارده بر هوش هیجانی
اندازه گیری هوش هیجانی
سخن پایانی
مقدمهای بر هوش هیجانی
هوش هیجانی (EI یا EQ) را توانمندی افراد برای تشخیص احساسات خود و دیگران، تمایز میان احساسات مختلف و الصاق برچسب مناسب برای آن، استفاده از اطلاعات احساسی برای هدایت تفکر و رفتار، و مدیریت احساسات جهت ایجاد تطابق با محیط پیرامون یا دستیابی به اهداف فردی تعریف میکنند.
مقدمهای بر هوش هیجانی
مطالعات نشان داده است که افراد دارای هوش هیجانی بالا، سلامت روانی، عملکردی کاری و مهارتهای رهبری بزرگتری دارند.
اما انتقادهایی نیز وجود دارد. برای مثال، آیا هوش هیجانی واقعا نوعی هوش است و آیا نسبت به بهره هوشی و یا «پنج ویژگی شخصی مهم» اعتباری افزایشی دارد. برخی مطالعات مروری انجام شده نشان داده است که در بسیاری از مطالعات، با روش شناسی ضعیف، در خصوص اهمیت هوش هیجانی غلو شده است.
تاریخچه
اصطلاح «هوش هیجانی» ظاهرا اولین بار در مقاله «میکائیل بلداک» در سال 1964 و سپس در مقاله سال 1966 «بی. لونر» تحت عنوان «هوش هیجانی و رستگاری» به جهان معرفی شد.
«هوارد گاردنر» در سال 1983 در کتاب خود با نام «چهارچوبهای مغز: نظریه هوشهای چندگانه» این ایده را مطرح نمود که انواع سنتی هوش، نظیر بهره هوشی، در توضیح کامل توانایی شناختی ناکام هستند. او بر این اساس، ایده جدید هوشهای چندگانه را معرفی کرد که شامل «هوش بین فردی» (ظرفیت درک تصمیمات، انگیزهها و آرزوهای دیگران) و «هوش درون فردی» (ظرفیت درک خویشتن به منظور قدردانی از احساسات، ترسها و انگیزههای شخصی) نیز میشد.
این اصطلاح بعدها در تز دکترای «واین پاین» با عنوان «مطالعه احساس: توسعه هوش هیجانی» در سال 1985 ظهور پیدا کرد.
مقاله «کیث بیسلی» در سال 1985 اولین سند منتشر شده بود که در آن از اصطلاح EQ استفاده شد.
تاریخچه (ادامه)
«استانلی گرینسپان» مدلی را برای توصیف هوش هیجانی پیشنهاد داد که در ادامه «پیتر سالووی و جان مایر» در همان سال مدل را تکمیل کردند.
اما این اصطلاح با انتشار کتاب «گلمان» با نام «هوش هیجانی – چرا میتواند بیش از بهره هوشی اهمیت داشته باشد» در سال 1995 عمومیت گسترده پیدا کرد. شهرت این اصطلاح مقداری هم مدیون فروش بسیار بالای کتاب فوق بود. گلمان در ادامه چندین کتاب دیگر منتشر نمود و این اصطلاح را کاملا جا انداخت. البته تا این تاریخ تست هوش هیجانی هنوز نتوانسته است به عنوان معیاری استاندارد جای تستهای بهره هوشی را بگیرد. همچنین در خصوص نقش این نوع از هوش در موفقیت برقراری ارتباط و موفقیت کسب و کار انتقادهای زیادی وجود دارد.
یکی از آخرین اتفاقات در این حوزه به سال 2000 برمیگردد و به ایجاد تمایز میان دو نوع هوش هیجانی زیر مربوط میشود:
«هوش هیجانی مبتنی بر ویژگی» (trait emotional intelligence)
«هوش هیجانی مبتنی بر توانایی» (ability emotional intelligence)
تعریف هوش هیجانی(هیجان و احساس چیستند؟)
شاید اولین نکته ای که هنگام کار بر روی هوش هیجانی باید به آن توجه کرد، یافتن تعریف دقیق هیجان و بررسی تفاوت آن با احساسات است. جدیدترین تعریف در این حوزه به روانشناس آمریکایی «پرفسور داماسیو» مربوط می شود. او در این باره میگوید:
ما در زندگی روزمره این دو کلمه را به جای یکدیگر به کار میگیریم. اما اگر بخواهیم با دانش نورولوژی به آن نگاه کنیم، میتوان گفت؛ "هیجانات" پاسخهای نسبتاً سادهای هستند که بدن ما به محرکهای بیرونی یا درونی نشان میدهند. وقتی از چیزی میترسیم، قلب ما تندتر میزند، دهان ما خشک میشود و پوست ما رنگ میبازد. این پاسخها به صورت اتوماتیک و ناخودآگاه روی میدهند و مغز ما با مشاهده این نشانهها نتیجه میگیرد که ما ترسیدهایم! پس احساسات بعد از شکلگیری هیجانات به وجود میآیند. به عبارتی احساسات ناشی از هیجانات است. چرا که مغز به صورت پیوسته از بخشهای مختلف بدن سیگنال میگیرد. مغز از تغییرات به وجود آمده در بخشهای مختلف بدن، نتیجه میگیرد که "هیجان" بوجود آمده و به این طریق "احساس" شکل میگیرد.
البته ترجیح میدهم، "هیجان" را پاسخ فیزیولوژیک بدن و "احساس" را برداشت مغز از این پاسخ، بگویم.
تعریف هوش هیجانی(هیجان و احساس چیستند؟)
از آنجا که هیجانات، فیزیکی هستند، امکان اندازه گیری آنها وجود دارد. به عبارت دیگر،هیجانات(Emotions) ، محرک هایی قابل پیش بینی دارند، و به گونه ای عینی توسط جریان خون، فعالیت مغزی، ترشح هورمونی، ابرازهای چهره ای و یا حالت بدن قابل انداره گیری اند. احساسات Feelings)) همتای ذهنی هیجانات هستند، و بازتاب دهنده معانی و تحلیل هایی هستند که فرد، خودآگاه یا ناخودآگاه از هیجانات دارد. احساسات، معرف تجربه انتزاعی فرد، از هیجانات هستند، به این معنی که آنها نه در بخشی از بدن، بلکه در ذهن فرد اتفاق می افتند، و اغلب برای هر فرد منحصر به فرد هستند. بنابراین امکان اندازه گیری احساسات وجود ندارد.
به عنوان مثال، فردی که دچار هیجان خشم می شود، ممکن است «احساس نگرانی» را در خود شکل دهد، در حالی که یک فرد زورگو در هنگام خشم، ممکن است «احساس نیرومندی» را در خود رشد دهد. بنابراین در میان افراد نامشابه، هیجان خشم برانگیزنده احساسات متفاوتی میتواند باشد.
هیجانات سریعاً عبور میکنند و موقتی هستند، در حالی که احساسات اغلب ماندگاراند و در طی زمان توسعه می یابند. احساسات و هیجانات هر دو بر یکدیگر تاثیر گذارند، و می توانند موجب برانگیختن دیگری شوند.