صفحه محصول - دانلود ادبیات نظری تحقیق انگل تیلریا، تیلریوز، پاتولوژی گوسفند و گاو، بیماریزایی، تشخیص، علائم بالینی

دانلود ادبیات نظری تحقیق انگل تیلریا، تیلریوز، پاتولوژی گوسفند و گاو، بیماریزایی، تشخیص، علائم بالینی (docx) 27 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 27 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

تاریخچه: 7319010108966000کخ در آفریقای شرقی برای اولین بار پیروپلاسمهای کوچک را در خون گاو مشاهده نمود. در سال 1904 تیلر در آفریقای جنوبی انگلی را به نام پیروپلاسما پارووم شناسایی کرد و نشان داد که این انگل با تزریق به حیوان سالم انتقال نمی یابد. در همان سال دو نفر روسی به نام های شونکوفسکی و لوس پيروپلاسم های کوچکی را در خون گاوهای قفقاز پيدا کردند و انگل را پيروپلاسما آنولاتم نامیدند. در سال 1907 بتنکورت و همکاران هنگام تقسيم بندی پیروپلاسما، جنس تيلريا را برای انگل ها کوچکی که در آفريقای جنوبی کشف شده بود، اختصاص دادند و پيروپلاسما پارووم به تيلريا پارووم تغيير نام يافت. در سال 1910 محققان مختلف در عقده های لنفاوی و کبد گاوهای مبتلا به تب سواحل شرقی اجسام مخصوصی یافتند که گوندر در آن سال هویت آن ها را کشف نمود و اثبات کرد آن ها همان مراحل شیزونت انگل می باشند. تيلريا لستوکاردی (تيلريا هيرسی) عامل اصلی نوع بدخيم تيلريوز گوسفند و بز می باشد که به عنوان يک فرم جديد از پیروپلاسموز، ابتدا در گوسفندان سودانی دیده شده و توسط محمد افندی اسکار توصیف شده و جزئيات آن توسط او ثبت شد و سپس در آزمايشگاه های دامپزشکی وزارت کشاورزی مصر در سال 1914 توسط ليتلوود به تأييد نهايی رسيد. در پاتولوژی دو مورد گوسفند تلف شده در قرنطینه از سودان، پیروپلاسمای کوچک داخل اریتروسیتی در اشکال مختلف و نیز ماکروشیزونت خارج اریتروسیتی (اجسام آبی کخ) در طحال و عقده های لنفاوی يافت شد. ماسون فرم تازه کشف شده را از مدل گوسفندی بابزيا خصوصاً پیروپلاسما اوويس که در مصر و سوریه شایع بود تفکیک کرد. مراحل آسیب شناختی و اندازه ی کوچک پیروپلاسما به همراه شيزونت های خارج اريتروسيت، آنها را به اين واقعيت رهنمود کرد که اين اجسام يافت شده نوعی از تيلريا بنام تيلريا هيرسی هستند که امروزه بنام تيلريا لستوکاردی شناخته می شود. (مورل و يولينبرگ، 1981). شخصی به نام نيتز در بررسی های دقيق تر توانست اين تک ياخته پاتوژن و بیماریهای وابسته به آن را تشخيص دهد و بعدها بيماری در صربستان، الجزاير، ايران و عراق شناسايی شد (نيتز، 1957;هوشمندراد و همکاران، 1976). علاوه بر اين، بيماری در مناطق مديترانه ای، خاورمیانه، چين و هند نيز گزارش شده است. (لواين، 1983). به منظور تشخيص تيلريا لستوکاردی در کشورهای ترکيه، عراق و ايران دو نکته مهم مورد توجه بوده است اول آنکه انگل توسط کنه هيالوما آناتوليکم آناتوليکم به صورت مرحله به مرحله منتقل می شود (هوشمندراد و حاوا، 1973). دوم اینکه مرحله ماکروشيزونتی انگل به صورت داخل آزمايشگاهی در سلولهای تک هسته ای گوسفند کشت داده شده است (هوشمند راد و حاوا، 1973).اين دو نکته کمک می کند که مقادير زيادی از انگل را به صورت مراحل اسپوروزوآيت و ماکروشيزونت تهيه کرده تا بتوان تحقيقات وسيعی را در ارتباط با پاتوژن و بيمای ايجاد کننده انجام داد . نتايج تحقیقات انجام شده نشان می دهد که تيلريا لستوکاردی در بسياری از موارد با تيلريای بيماری زای گاويعنی تيلريا پاروا و تيلريا آنولاتامشابه بوده است. در حقيقت وجود تشابهات با تيلريا آنولاتا که آلوده کننده نشخوار کنندگان بوده و ناقل آن کنه هيالوما آناتوليکم آناتوليکم که همان ناقل تیلریا لستوکاردی می باشد، موجب یک سری ابهامات شده است و این مسئله نشان می دهد که دسترسی به راه های تشخیصی جديد و تکنيک های خاص و انجام تحقیقات بیشتر بر روی انگل امری ضروری است.در راستای پژوهش های کیروار، عفونت، حدت، بيماری زايی، بيولوژی مولکولی، بیوشیمیایی، ایمنی زایی و آنتی ژنیسیته تیلریا لستوکاردی شرح داده شده و با تیلریا آنولاتا مقایسه گردید (کیروار و همکاران، 1998). - تيلريا و طبقه بندي آن: گونه‌های مختلف تيلريا، طيف وسيعي از پستانداران و عمدتاً نشخواركنندگان را مبتلا مي‌سازند. اين انگل‌ها، اهميت ويژه اي را به عنوان پاتوژن در گاو، گوسفند و بز در مناطق استوايي و تحت استوايي دارند و به عنوان يكي از موانع مهم در بهبود صنايع دامي در جهان مطرح شده‌اند (اشنيتگر و همكاران، 2000). قبلاً طبقه بندي گونه‌هاي تيلريا به علت اختلاف نظر در مورد مسائلي چون داشتن يا نداشتن مراحل جنسي انگل در ناقلين كنه اي، بحث انگيز بوده است. هر چند اخيراً بسياري از اين اختلاف نظرها در نتيجه مطالعات دانشمنداني چون شين و همكارانش مبني بر تاييد وجود مرحله جنسي انگل در كنه ناقل رفع شده است. اين يافته منجر به بحث هاي بيشتري در ارتباط با الگوي طبقه بندي تيلريا شد و نتيجه اين بحث ها آن بود كه پيروپلاسم‌ها بايد به صورت يك زير راسته در مجاورت انگل هاي مالاريا يا همان هموسپورينا قرار بگيرند (هونيگبرگ و همكاران، 1964 ; بارنت و همكاران، 1968 ; ايروين و همكاران، 1981). تك ياخته تيلريا به صورت زير طبقه بندي شده است: زير سلسله پروتوزوآ، شاخه اپي كمپلكسا، رده اسپوروزوآ، زير رده پيروپلاسما، راسته پيروپلاسميدا، خانواده تيلريئيده، جنس تيلريا، گونهتيلريا لستوكاردي(هيرسي)(ايروين و همكاران، 1987 ; واكر، 1990). علاوه بر جنس تيلريا، دو جنس ديگر به نام هاي هماتوكسنوس و سايتوكس زئون نيز در خانواده تيلريئیده تشخيص داده شده است (هاشمي فشاركي، 1365 ; واكر، 1990). همچنين اعضاي اين خانواده به اشكال گرد، بيضي و ميله اي شكل و يا اشكال بي قاعده در لنفوسيت ها، هيستوسايت ها و اريتروسيت ها ديده مي شوند (سولزبي، 1982). - تيلريا لستوكاردي (هيرسي): تيلريا لستوكاردي (هيرسي) يك تك ياخته بسيار پاتوژن در گوسفند و بز به شمار مي رود. آلودگي به اين تك ياخته در شمال و شرق آفريقا، عراق، ايران، تركيه و اروپا از جنوب روسيه، يونان، قفقاز، صربستان و كريمه گزارش شده است (سولزبي 1982 ; رفيعي، 1357). ناقل انگل تيلريا لستوكاردي را كنه سخت از جنس هيالوما گزارش كرده اند. هوشمند راد وحاوا (1973) ناقل بيولوژيك بيماري تيلريوز گوسفندي را هيالوما آناتوليكم آناتوليكم اعلام كردند. (مظلوم، 1969 ; هوشمند راد و حاوا، 1973) به همراه تيلريا لستوكاردي (هيرسي)، سه گونه ديگر از جنس تيلريا به نام هاي تيلريا اويس، تيلريا سپاراتا و تيلريا ركونديتا در نشخوار كنندگان كوچك گزارش شده است و بنظر مي رسد كه همگي غير بيماريزا باشند اما الگوي بيماريزايي آنها و اهميت نسبي شان هنوز ناشناخته است (اويلنبرگ و همكاران، 1981). - مرفولوژي: به طور كلي انگل به دو شكل شيزونتي (داخل لنفوسيتي) و پيروپلاسمي (داخل گويچه‌اي) ديده مي‌شود (رفيعي، 1357) : الف: فرم شيزونتي انگل در سيتوپلاسم لنفوسيت ها خصوصاً در طحال و عقده هاي لنفي و گاهي نيز در سلولهاي اندوتليال عروق ديده مي شود. به اين اشكال شيزونتي، اجسام آبي كخ گفته مي شود. اجسام آبي كخ به فرم هاي گرد و بي قاعده هستند و 10-4 ميكرومتر (و به طور متوسط 8 ميكرومتر) قطر دارند. در رنگ آميزي رومانوفسكي، سيتوپلاسم آبي رنگ است و تعدادي دانه‌هاي ريز حاوي كروماتين به رنگ قرمز ظاهر مي شوند. شيزونت ها به دو شكل تشخيص داده شده‌اند: 1- شيزونت هاي با دانه هاي كروماتيني بزرگ به قطر 2-4/0 ميكرومتر كه ماكروشيزونت ناميده مي‌شوند و ماكرو مروزوآيت ها به قطر 5/2-2 ميكرومتر را توليد مي كنند (رفيعي، 1357). 2- شيزونت هاي با دانه هاي كروماتيني كوچكتر داراي قطر 8/0-3/0 ميكرومتر هستند و ميكروشيزونت ناميده مي شوند و ميكرومروزوآيت هايي به قطر 2-1 ميكرومتر را توليد مي كنند (سولزبي، 1982).مشاهده اين اجسام در گسترش هاي خون مشكل مي باشد ولي تزريق خون حيوان مبتلا در مرحله حاد بيماري به حيوان سالم و ابتلاي حيوان سالم، وجود آنها را در خون ثابت مي كند (رفيعي، 1357). ب) حدود 70-10 درصد از مروزوآيت هايي كه به داخل گويچه‌ها رسيده‌اند، داراي اشكال گرد يا بيضي هستند. مه تا و همكاران (1988) اشكال غالب را حلقه‌اي و هلالي مي دانند. حدود 18 درصد از پيروپلاسم ها به شكل ويرگولي و درصد كمي از آنها نيز، شكل آناپلاسمايي را تشكيل مي دهند. (سولزبي، 1982). همچنين تقسيم دو تا چهارتايي كه منجر به شكل صليبي مي گردد نيز ذكر شده است (لواين، 1983 ; جين، 1986 ; سولزبي، 1982). در رنگ آميزي رومانوفسكي، سيتوپلاسم آبي مي باشد و دانه ‌هاي كروماتيني به رنگ قرمز در يك انتها مشخص مي شوند (دار و همكاران، 1987;سولزبي، 1982). گاهي نيز ممكن است چندين انگل در داخل يك گلبول قرمز ديده شوند (سولزبي، 1982). - سير تكاملي انگل: سير تكاملي انگل در بدن حيوان و كنه شامل سه مرحله شيزوگوني، گاموگوني و اسپوروگوني مي باشد (جاب و همكاران 1991 ; ملهورن و والدروف، 1988 ; سولزبي، 1982 و دولان 1989). سير تكاملي شامل مراحل زير است: 1- اسپورزوآيت‌ها 2- شيزونت (اجسام كخ) 3- مروزوآيت‌هاي متحرك و ورود آنها به گلبول هاي قرمز 4- تقسيم دوتايي داخل گلبول قرمز (كه به ندرت رخ مي دهد) 5- ورود بعضي از مروزوآيت‌ها به ساير گلبول هاي قرمز 6- تشكيل مراحل كروي يا تخم مرغي شكل (مانند گامونت ها) 7 و 8- ورود گامونتهاي آزاد در توده خون به روده كنه و تشكيل ميكروگامونت‌ها كه با تقسيم ميكروگامونت‌هاي تك هسته‌اي ازدياد مي‌يابند و سپس به ميكروگامت‌ها تبديل مي شوند. 9- ماكروگامت 10- زيگوت با واكوئل داخلي 11 و 12- تشكيل كينت متحرك از زيگوت غير متحرك تخم مرغي درون سلولهاي روده كنه 13- كينت ها در سيتوپلاسم غدد بزاقي مجدداً شروع به تقسيم هسته مي كنند. - مرحله شيزوگوني در بدن حيوان: در حين خون خواري كنه، اسپوروزوآيت‌هاي تك هسته اي به همراه بزاق به بدن گوسفند وارد مي گردند. اين اسپوروزوآيت ها به داخل عقده‌هاي لنفي منتقل شده و وارد لنفوسيت ها مي‌شوند و بعد از گذشت 8- 5 روز از شروع آلودگي در عقده هاي لنفي قابل تشخيص هستند. ارگانيسم، سلولها را به انجام تقسيم ميتوز تحريك مي كند و لنفوسيت ها به لنفوبلاست مبدل مي‌شوند. طي چند روز انگل‌ها در بافت هاي رتيكولواندوتليال و عقده هاي لنفي تكثير يافته و به صورت ماكروشيزونت هاي چند هسته‌اي در سيتوپلاسم سلول ظاهر مي شوند. اينها همان اجسام آبي كخ هستند. ماكروشيزونت ها به طور متوسط داراي 8 هسته بوده و قطر هر كدام يك ميكرون مي باشد. ماكروشيزونت ها و هسته‌شان با پيشرفت بيماري رشد مي كنند و اندازه متوسط آنها به 8/4 ميكرون مي رسد. سلول آلوده به ماكروشيزونت، تقسيم ميتوز انجام داده و دو سلول آلوده دختر به وجود مي آيد. ممكن است در اثر تحريك اين سلولها ماكروشيزونت ها آزاد گردند. اين ماكروشيزونت ها قادرند وارد لنفوسيت هاي غيرآلوده شده و در نهايت به ميكروشيزونت مبدل مي شوند. لنفوسيت هاي حاوي ميكروشيزونت پاره شده و ميكرومروزوآيت ها را آزاد مي كنند. مروزوآيت‌هاي آزاد و متحرك قادرند وارد گلبولهاي قرمز شوند. مروزوآيت ها در داخل گلبول قرمز به ميزان كم تقسيم دوتايي انجام داده و پس از خروج از گلبول، گلبولهاي سالم را هم آلوده كرده و گامونتهاي با اشكال گرد و بيضي انگل را مي سازند (جاب و همكاران، 1991 ; ملهورن و والدروف، 1988 ; دولان، 1989). - مرحله گاموگوني در بدن كنه: در حين تغذيهكنه، گلبولهاي آلوده وارد بدن کنه مي شود. در داخل روده كنه، از گامونت هاي آزاد كه در داخل خون قرار دارند، ميكروگامونت (گامت نر) و ماكروگامونت (گامت ماده) توليد و از لقاح اين دو، زيگوت حاصل مي شود. زيگوت وارد ديواره روده كنه شده و در طي دوره پوست اندازي كنه، از حالت بيضي و بي حركت به شكل متحرك (كينت) در مي آيد. اين مرحله حدود 6 روز پس از اتمام خون خواري نوچه ها صورت مي‌پذيرد(دولان، 1989 ; سولزبي، 1982). - مرحله اسپوروگوني در بدن كنه: بعد از پوست اندازي كنه و تماس مجدد با يك ميزبان جديد، كينت هاي متحرك، روده را ترك و به همولنف مهاجرت كرده و سپس وارد سيتوپلاسم سلولهاي غدد بزاقي مي شوند. اين سلولها معمولاً از آسيني هاي تيپ 3 و از نوع E مي باشند. شايان ذكر است كه 18 نوع سلول، سازنده غدد بزاقي هستند كه در طي مرحله پوست اندازي و تكامل كنه تعداد آسيني هاي غدد بزاقي 100- 5 برابر افزايش يافته و كينت، سلول مناسب را انتخاب مي نمايد (يانگ و همكاران، 1983 ; گتلند و واكر، 1987 ; آنشورن و همكاران، 1988). كينت هايي كه وارد ساير سلول‌ها شوند، زنده نخواهند ماند (آنشورن و همكاران، 1988). در مرحله بعد انگل ها وارد مرحله خاموشي (نهفتگي) مي شوند يا آنكه يك رشد محدود را پشت سر مي گذارند تا زماني كه بوسيله يك محرك مانند تغذيه مجدد كنه و يا گرما دوباره فعال شوند. آنگاه اسپوروگوني به سرعت رخ مي دهد و در نهايت اسپوروزوآيت هاي رسيده آزاد شده و در بزاق كنه رها مي شوند (دولان، 1989 ; سولزبي، 1982). در زمان تقسيم، هسته كينت هاي باقيمانده تقسيم شده و اسپورونت ها را توليد مي كنند. هسته و سلول ميزبان در اثر آلودگي بزرگ مي شوند. در داخل اين سلولها هزاران اسپورونت به وجود مي آيد كه اين اسپورونت ها در هم رفته و جوانه هايي را تشكيل مي دهند و از اين جوانه ها اسپوروبلاست هاي اوليه به وجود مي آيد. از تقسيم اسپوروبلاست هاي اوليه به اسپوروبلاست هاي ثانويه، اسپوروزوآيت حاصل مي شود. اسپوروزوآيت ها وارد مجاري غدد بزاقي مي شوند، سلول ميزبان و هسته از بين رفته و باقي مانده انگل نيز در سلول باقي مي ماند (ملهورن و والدروف، 1988) دار و همكاران در سال (1987) براي ديدن انگل ها در داخل سلول هاي آسيني غدد بزاقي كنه، قبل از ورود اسپوروزوآيت ها به داخل مجاري غدد بزاقي، از دو روش واكر و ايروين استفاده نمودند. در روش واكر هسته سلولهاي آسيني دچار هيپرپلازي شده، و به رنگ سبز- آبي و در روش ايروين هسته به رنگ آبي متمايل به سبز با سيتوپلاسم صورتي رنگ ديده مي شود (دار و همكاران، 1987). - روش انتقال تيلريا: تيلريا به دو روش مكانيكي و بيولوژيكي منتقل مي شود. روش بيولوژيكي خود شامل انتقال مرحله اي و انتقال داخل رحمي است. البته انتقال از طريق تخم نيز گزارش گرديده اما مورد تردید است . در سال 1982 اين چهار روش انتقال توسط رابينسون گزارش گرديد (رابينسون، 1982). - انتقال مكانيكي: تا قبل از سال 1993 هيچ گونه مدركي دال بر انتقال مكانيكي انواع تيلريا از طريق حشرات خونخوار، ذكر نشده بود (فوجي ساكي و همکاران، 1993). البته به صورت تجربي نيز از طريق خون آلوده و يا بافت آلوده به انگل و يا عصاره اندام آلوده از دام بيمار يا دامي كه در حال بهبودي است،‌اين انتقال صورت گرفته است. اگر خون در چند روز اوليه تب گرفته شده باشد، بيماري به راحتي از طريق زير جلدي، داخل رگي و داخل عضلاني قابل انتقال مي باشد (رابينسون، 1982). - انتقال مرحله‌اي: چرخه زندگي در كنه هاي سخت شامل چهار مرحله تخم، نوزادي، نوچه اي و بلوغ مي‌باشد. در هر كدام از اين مراحل كه آلوده شود، اين آلودگي را به مرحله بعد منتقل مي كند (رابينسون، 1982 و سولزبي، 1982). كنه فقط در يك مرحله قادر به انتقال بيماري است و در كنه هاي دو ميز بانه فقط فرم بالغ مي تواند ناقل باشد (رابينسون، 1982). - انتقال داخل رحمي: بروز تيلريوز در سنين كمتر از 7 روزگي را به انتقال از طريق رحم نسبت داده‌اند (رابيسنون، 1982). - انتقال از طريق تخم: اين روش انتقال هنوز تاييد نگرديده و مورد ترديد است. هر چند انتقال از اين طريق، براي كنه‌هاي هيالوما اكسكاواتم ذكر شده است (رابينسون،1982‌). - بيماري زايي: از نظر بيماري زايي، گونه هاي مختلف تيلريا را به دو گروه تقسيم مي‌كنند: الف- گروهي كه شيزونت آنها در سلول هاي لنفي رشد كرده و حالت هاي شديد بيماري را به وجود مي آورند (اين گروه، گروه لنفوپروليفراتيو نيز ناميده مي شود). درحقيقت شيزونت ها داراي اثرات پاتوژنيك اصلي مي باشند. مانند تيلريا پاروا، تيلريا آنولاتا و تيلريا لستوكاردي (ايروين و موريسون، 1987). ب) گروهي كه پيروپلاسم آنها در گلبول هاي قرمز تكثير يافته و باعث كم خوني مي شوند و نسبت به گروه قبلي خفيف تر مي باشند. (اين گروه، گروه هموپروليفراتيو نيز ناميده مي شود). مانند تيلريا موتانس و تيلريا سرجنتي (رودوستیس و همکاران،2007). بيماري با بزرگ شدن عقده هاي لنفي آغاز مي شود بدين صورت كه با گزيده شدن دام توسط كنه، اسپوروزوآيت ها وارد نزديك ترين عقده لنفي در محلي گزش مي شود و بعد از ورود به داخل لنفوسيت ها باعث تحريك آنها به انجام تقسيمات ميتوزي و تبديل به لنفوبلاست مي شوند.لنفوبلاست‌ها به همراه انگل تقسيم شده و دائماً بر تعداد آنها افزوده مي‌گردد. متعاقب اين تقسيمات عقده لنفي بزرگ مي شود (رودوستیس و همکاران،2007). ساير عقده هاي لنفي يا از طريق لنفوبلاست ها و از طريق جريان لنفي درگير مي شوند و يا شيزونت هاي آزاد، لنفوسيت هاي ساير نقاط را مورد تهاجم قرار داده و روند ذكر شده طي مي گردد (فيشر و همكاران، 1990). در توجيه برخی از پديده هاي بيماري، سمومي كه توسط شيزونت ها آزاد مي شود مورد توجه قرار گرفته اند (هاشمي فشاركي، 1365). در مورد چگونگي ايجاد تب از زمان شروع علايم بيماري تا انتهاي آن آزمايشي صورت گرفت تا مشخص شود كه كدام فرم انگل مولد تب مي باشد. بدين منظور تعدادي گوساله را به سويه آگاموژن تيلريا مبتلا نمودند. سپس طحال را در گوساله هايي كه زنده مانده بودند برداشتند. عليرغم درصد بالاي پارازيتمي، كم خوني و بيلي روبينمي حالت ملايم داشت و كاهش انگل هم با افزايش مشخص از گلبول هاي سفيد در خون خصوصاً لنفوسيت ها منطبق شد. در هيچ كدام از مراحل بالا تب بروز نكرد، بنابراين نتيجه گرفته شد كه فرم پيروپلاسمي انگل نمي تواند مولد تب باشد (هوشمند راد، 1976). به نظر مي‌رسد كه آلودگي لنفوسيت ها و تحريك آنها توسط انگل باعث ترشح لنفوكين مي‌شود. لنفوكين ها به نوبه خود باعث تحريك لكوسيت هاي بدن و آزاد شدن عوامل تب زاي داخلي و افزايش دماي بدن مي شوند (بلاد و همكاران، 1989) . عوامل تب زا توسط گرانولوسيت‌ها، مونوسيت‌ها و ماكروفاژها توليد مي شوند (رودوستیس و همکاران،2007). در ضمن حداقل تعداد گلبول هاي قرمز مربوط به آخرين روز واكنشهاي حرارتي و انگلي در دام بوده و بعد از آن در صورت بقاء دام بر ميزان آنها افزوده مي شود (هاشمي فشاركي، 1991). همچنين ظهور اجسام آبي كخ نيز همزمان با بروز تب گزارش گرديده است (مه‌تا و همكاران، 1988). كم خوني در تيلريوز به عوامل مختلفي نسبت داده مي شود. نايتز معتقد است كه آزاد شدن سموم توسط شيزونت ها بر دستگاه خون ساز اثر كرده و باعث كم شدن فعاليت آن و در نتيجه ايجاد كم خوني مي گردد (نيتز، 1957). هوشمندراد (1976)، مكانيزم خود ايمن را در اين ارتباط موثر دانست و بيان نمود شيزونت‌ها به طور غيرمستقيم بر روي گلبول هاي قرمز اثر كرده و باعث ظهور آنتي بادي هاي اتوهماگلوتينين در حيوان مي شوند. دو تئوري عمده در ارتباط با چگونگي توسعه اثر آنتي بادي بيان شده است كه در ذيل به آنها اشاره مي گردد: 1- عوامل مختلفي كه بر روي گلبولهاي قرمز تاثير مي گذارند، مانند تك ياخته تيلريا، غشاي گلبول قرمز را تغيير شكل داده و يا آنتي ژن هاي جديدي بر روي آن می سازند و يا آنتي ژن هاي پنهان، آشكار شده و در نتيجه عليه آنها آنتي بادي به وجود مي آيد (شالم و جين، 1986‌). 2- سيستم ايمني دچار تغيير شده و گلبول هاي قرمز را به صورت اجسام خارجي در نظر مي گيرد و آنتی بادي عليه آنها توليد مي شود. بهترين روش براي اندازه گيري اتوآنتي بادي هاي ضد گلبول قرمز، تست کومبس می باشد که به دو طریق مستقیم و غیر مستقیم صورت می گیرد، آنتي بادي هاي حاصله، IgM و IgG مي باشند. در بيشتر موارد، IgG به تنهايي و در موارد كمتر به همراه IgM و در موارد بسيار نادر IgM به تنهايي گزارش شده است فاگوسيتوز گلبولهاي قرمز وابسته به غلظت كم آنتي بادي IgG به تنهايي يا همراه فعاليت كم كمپلمان (c΄3b) بر روي سطوح گلبولهاي قرمز است. در رابطه با خروج گلبولهاي قرمز از جريان گردش خون در طي كم خوني هاي اتوايميون گفته شده كه بعد از اين كه گلبول قرمز در معرض آنتي بادي قرار گرفت، توسط مونوسيت ها خصوصاً‌در طحال شناسايي شده و به صورت سلولهاي گرد و كروي و فاقد منطقه كم رنگ داخلي (اسفروسيت) در آمده و در طحال از جريان خون خارج مي شود. در مسير ديگر كمپلكس اريتروسيت، آنتي بادي و كمپلمان، يا فاگوسيته شده و يا مستقيماً‌در داخل عروق تخريب مي گردند و نهايتاً گلبول هاي تخريب شده توسط طحال برداشته مي شوند. وجود اسفروسيت در گسترش خون نشانه تخريب گلبول با واسطه ايمني است (شالم و جين، 1986). در رابطه با چگونگي ايجاد ادم ريوي و به وجود آمدن سرفه در دامهاي مبتلا به تيلريوز، فعاليت سيستم كمپلمان را موثر دانسته اند. توليدات سيستم كمپلمان يعني C5a , C3a مستقيماً باعث انقباض عضلات صاف شده و نفوذ پذيري عروق ريه را افزايش مي دهند. يعني به همان صورتي كه آمين هاي فعال كننده عروق، مترشحه از ماست سل ها اين كار را انجام مي‌دهند. بنابراين مشخص شده است كه تشكيل لنفوسيت هاي آلوده در ريه قادر است ادم ريوي ايجاد كند (ايروين و موريسون، 1987). در دام هاي مبتلا به تيلريوز، لكوپني همزمان با شروع تب و آشكار شدن اولين ماكروشيزونت در گسترش عقده لنفي مي باشد (پرستون و همكاران، 1992). مكانيزم متلاشي شدن لنفوسيت ها ناشناخته است. هر چند آلودگي با انگل تيلريا ممكن است باعث تخريب سلول مربوطه گردد، اما مشخص نشده كه چگونه طيف وسيعي از اين سلولها نابود مي گردند. مكانيزم اوليه متلاشي شدن لنفوسيت ها احتمالاً ‌به خاطر افزايش تعداد سلولهاي تخريب شده و آزاد شدن مواد موجود در اين سلول هاي مرده است كه اثرات سمي داشته و روند تخريب را سرعت مي بخشد (ايروين و موريسون، 1987). پورنل و همكاران (1974) نشان دادند كه وخامت بيماري تيلريوز به شدت آلودگي سلول هاي غدد بزاقي كنه وابسته اند و نه به تعداد كنه هاي موجود بر روي بدن دام. از طرفي ظهور و اندازه جمعيت ماكروشيزونت ها، ميكروشيزونت ها، پيروپلاسم ها و زمان وخامت تب وابسته به دوز اسپوروزوآيت هاي تلقيح شده مي باشد (پرستون و همكاران، 1992). - ايمني در تيلريوز: گوسفند و بزهاي بهبود يافته از بيماري داراي يك دوره پيش زينهاري هستند كه براي چندين سال دوام مي يابد، طوري كه شايد به همين علت ميزان تلفات در بين گوسفندان بالغ در مناطق آلوده از 16 درصد تجاوز نمي كند (هوشمند راد، 1989). گفته شده در بين تيلريا لستوكاردي و تيلريا اويس ايمني متقاطع وجود ندارد. از طرفي برداشت طحال نمي تواند باعث افزايش سطح انگل در خون دام شود (حدادزاده، 1374 و سولزبي، 1982). از نظر سلولهاي ميزبان تيلريا لستوكاردي، (هوشمند راد،1993)، نشانه هايي را مبني بر نقش احتمالي ماكروفاژها به ويژه ماكروفاژهاي ريه به عنوان سلول ميزبان شيزونت تيلريالستوكاردي شناسايي كرده اند. در اين بررسي ها نقش ساير سلولهاي لنفوئيدي به عنوان ميزبان شيزونت تیلریا لستوکاردیمورد تاييد قرار نگرفته است. احتمالاً ورود اسپوروزوآيت تيلريا لستوكاردي به سلولها از طريق بيگانه خواري ماكروفاژها صورت مي‌گيرد و اين انگل‌ها قادرند با فرار از سيستم ايمني حتي در ماكروفاژها نيز تكثير يابند (حدادزاده، 1374). - علايم باليني: علايم باليني تيلريوز كه توسط گونه هاي مختلف تيلريا به وجود مي آيند، تقريباً مشابه يكديگر مي باشد. تيلريوز، يك بيماري بسيار بدخيم در گوسفند و بز مي باشد. ميزان آلودگي و درصد مبتلايان ناشي از بيماري تيلريوز بدخيم در گوسفند را تا 100 درصد و مرگ و مير ناشي از آن در مناطق اندميك،‌تا 100 درصد گزارش كرده اند (بهاري، 1373 ; حدادزاده، 1374). دوره كمون بيماري بسته به اينكه تك ياخته به وسيله كنه يا از پاساژ خون و يا تزريق لكوسيت‌هاي شيزونت دار به حيوان سالم و حساس منتقل گردد، فرق مي كند (مه تا و همكاران، 1988). دوره كمون تيلريوز بين 9 تا 25 روز و متوسط 15 روز ذكر شده است (بارنت، 1977). البته دوره كمون بيشتر از 5 ماه هم گزارش شده است (ملهورن و والدروف، 1988). در دام هايي كه طحالشان برداشته شده باشد، دوره كمون بسيار كوتاه مي باشد (مه تا و همكاران، 1988). دوره آلودگي و عفونت ممكن است به صورت هاي متفاوت فوق حاد، حاد، تحت حاد و مزمن بروز كند (لوين، 1983 ; ايروين و موريسون، 1987). با اين حال در دام هاي حساس، فرم حاد معمول تر است (ملهورن و والدروف، 1988). بيماري با بزرگ شدن عقده لنفي از روز 5 تا 6 شروع مي شود كه پس از طي دوره كمون به حدود 2 تا 3 برابر حجم اوليه مي رسد (هاشمي فشاركي، 1365). تورم به صورت يك طرفه يا دو طرفه خصوصاً در عقده لنفي پيش كتفي ديده مي شود (آنشورن، 1988). عقده هاي لنفي در ابتداي بيماري ممكن است به حد طبيعي برسند (جاب و همكاران، 1991). همزمان با تورم عقده هاي لنفي، تب نيز ظاهر مي شود كه حدود 41-40 درجه سانتي‌گراد، متوسط 2/40، ذكر شده و تا مرحله مرگ يا برگشت از بيماري ادامه مي يابد. متعاقب تب، بي اشتهايي و كم شدن حركات دستگاه گوارش شروع شده و معمولاً دو روز قبل از مرگ اين حركات كاملاً ‌متوقف مي شوند (هاشمي فشاركي، 1365). به علت كاهش حركات، در اكثر مواقع يبوست و گاهي اوقات، مراحل آخر بيماري، اسهال گزارش شده است كه همراه با خون و موكوس مي باشد. ضعف عمومي دام به همراه ادم ريوي گزارش شده كه مي تواند باعث مرگ دام مي شود (سولزبي، 1982). اين حالت به همراه كم خوني باعث بالا رفتن تعداد تنفس به حدود 80-40 درصد در دقيقه مي گردد (هاشمي فشاركي، 1365) و تنگي تنفس و سرفه در دام ظاهر مي شود. تنفس با دهان باز و شكمي صورت مي گيرد. آبريزش از بيني و چشم و تورم پلك ها نيز گزارش شده است (مه تا و همكاران، 1988). كم خوني در دام ديده شده و وجود بيلي روبينمي (هوشمند راد، 1976) و بيلي روبينوري هميشگي است (لوين، 1983). بافت ملتحمه چشم و مخاط واژن در ابتدا حالت پرخون داشته و سپس به صورت رنگ پريده و بعد زرد رنگ در مي آيند كه بسياري از اوقات به همراه خون ريزي هاي پتشي مي باشند (لوين، 1983 و مه تا و همكاران، 1988). كدورت قرنيه نيز در برخي از دامها گزارش شده است (مه تا و همكاران، 1988). مرگ و مير بين 8 تا 15 روز بعد از علايم حادث مي شود (گلاس و گرشون، 1984). در مراحل آخر بيماري نيز لرزش عضلات خصوصاً در قسمت سر و گردن و زمين گير شدن دام و قرارگرفتن گردن به داخل يا پهلو گزارش شده است (جاب و همكاران، 1991 و ياگي و همكاران، 1991). در فرم فوق حاد، دام 4-3 روز بعد تلف مي شود. در فرم ملايم نيز يك تب خفيف وجود دارد كه ممكن است همراه با كم خوني ملايم باشد (لوين، 1983). دام ها ممكن است آرام و بي اشتها شده و تعداد تنفس افزايش يابد و معمولاً بي رنگي غشا هاي مخاطي آشكار است. در مراحل بعدي زردي ايجاد مي شود اما هموگلوبين يوري ديده نمي شود. زردي معمولاً در موارد آلودگي با تيلريا لستوكاردي و تيلريا آنولاتاديده مي شود (يانگ و همكاران، 1981). - جراحات كالبدگشايي تيلريوز : - جراحات ماكروسكوپيك: بارزترين ضايعات شامل ادم ريوي، هيپرمي و آمفيزم همراه با هيدروتوراكس و هيدروپريكارد است. ترشحات كف آلود در مجاري هوايي وجود دارد. لاشه لاغر است و نقاط متعدد خون ريزي در عقده لنفي، كليه، عضلات، زير زبان و واژن وجود دارد. همچنين بزرگ شدن كبد، طحال، عقده هاي لنفي و زخم هاي شيردان و روده ديده مي شود. ندول هاي لنفاوي كوچكي در كبد، كليه و دستگاه گوارش نيز يافت مي شود. در صورت طولاني شدن دوره بيماري، ممكن است ارگان هاي لنفاوي كوچك، تحليل رفته باشند (جاب و همكاران، 1991). -جراحات ميكروسكوپيك: افزايش سلول هاي لنفوبلاستوئيد و نفوذ لنفوسيت ها در شيردان،كبد، كليه، روده، ريه و مغز استخوان و وجود درجات مختلف از نكروز در ارگان هاي لنفاوي ريه ها، كبد، كليه و دسگاه گوارش مشاهده مي شود كه مشابه تومور لنفوئيدي چند كانونه است. برخي از لنفوبلاست ها حاوي شيزونت هستند كه در گسترش بافتي رنگ شده با گيمسا از عقده لنفي بهتر ديده مي شوند. نمونه براي بررسي پاتولوژيك بايد شامل عقده لنفي، ريه، كليه، طحال و هر ارگاني كه ضايعه واضح دارد، باشد (جاب و همكاران، 1991). - تغییرات خونی در تیلریوز بدخیم گوسفند : کاهش میزان هموگلوبین و هماتوکریت و تعداد گلبولهای قرمز مشاهده می شود که برخی علل آن تخریب گلبول قرمز آلوده و غیر آلوده توسط ماکروفاژها در طحال، غدد لنفی و سایر ارگانهای سیستم رتیکولواندوتلیال است. وقوع کم خونی توسط پژوهشگران گوناگون گزارش شده است. بر اساس مطالعات انجام شده کاهش مقدار هموگلوبین و تعداد گلبول قرمز و در نهایت کم خونی، در تیلریوز تجربی گوسفند مشاهده شد . برعکس تعداد گلبول های سفید خون دام های بیمار، در ابتدای بیماری افزایش و در مراحل آخر کاهش می یابدکه مشابه تومور لنفوئیدی چند کانونه است. برخی لنفوبلاست ها حاوی شیزونت هستند که در گسترش بافتی رنگ شده با گیمسا از عقده لنفی، بهتر دیده می شوند (جاب و همکاران، 1991;رودوستیس و همکاران،2007). تخریب سلولهای سيستم منوسيت ماكروفاژي، پرخونی غدد لنفاوی و خیزدار بودن بافت لنفاوی نیز مشاهده شده است. سینوزوئیدهای لنفی گشاد و حاوی سلولهای اندوتلیال و تعداد کمی گلبول سفید چند هسته ای هستند (حدادزده، 74-1373). هوشمند راد و حاوا اعلام کردند در خون جداری، تا 15 درصد از گویچه های قرمز خون محیطی دارای انگل هستند. خون تغییرات جبران پذیر و جبران ناپذیر را نشان می دهد (هوشمندراد و حاوا، 1973). -تشخیص : تشخیص بیماری تنها براساس علایم بیماری دشوار است. بهترین راه تشخیص، تهیه گسترش از بافت ها به ویژه عقده های لنفاوی و مشاهده شیزونت های تک یاخته تیلریا می باشد. راه دیگر تشخیص، تهیه گسترش از خون جداری و مشاهده اشکال پیروپلاسمی داخل گلبول قرمز است. راه دیگر این است که مقداری از خون این دام را به گوسفند سالم تزریق کرده و پس از سپری شدن دوره کمون (حدود 14 روز) بیماری در گوسفند مورد بررسی قرار گیرد. برای تشخیص آزمایشگاهی دقیق و قطعی موارد زیر توصیه شده است: آزمایشات خون شناسی، ریخت شناسی اشکال داخل گلبول قرمز، تست های سرولوژیکی، روش واکنش زنجیرهای پلیمراز (حدادزاده،1374 ). فهرست منابع و مأخذ منابع فارسی بهاري، سيد جلال (1373). بررسي تيلريوز بدخيم گوسفند و بز در منطقه سيستان و بلوچستان، خلاصه مقالات دومين گردهمايي دامپزشكان علوم باليني، 28- 30 آبان ماه ، صفحه 113 تیزارد، ایان آر(2000). ایمنی شناسی دامپزشکی، انتشارات دانشگاه تهران (ترجمه: محمد ربانی، محمدرضا محزونیه، چاپ ششم، 1383)، صفحات 402-404 حداد زاده، حميدرضا (1374). بررسي عوامل محدود كننده پراكنش جغرافيايي تيلريوز بدخيم گوسفند و بز (تيلريا لستوكاردي) در ايران، پايان نامه دكتراي تخصصي انگل شناسي، دانشكده دامپزشكي دانشگاه تهران، شماره 20 . رفيعي، عزيز (1357). تك ياخته شناسي دامپزشكي و مقايسه اي، انتشارات دبيرخانه پژوهش‌هاي علمي، صفحات 713 – 711 . هاشمي فشاركي، رضا (1365). تيلريوز گاوي در ايران، انتشارات مؤسسه رازي، سازمان تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي، صفحات 17، 63 – 21 . دانکن، جی آر؛ پراس، ک دبلیو؛ ماهافی، ای ا (1994). علوم آزمایشگاهی دامپزشکی، مرکز نشر دانشگاه شیراز (ترجمه: سعید نظیفی، چاپ دوم، 1385)، صفحات 128-133 منابع انگلیسی Abbas AK, Murphy KM, Sher A (1998). Functional diversity of helper T lymphocytes. Nature 383: 787-793. Ahmed JS (2002). The role of cytokines in immunity and immunopathogenesis of pirolasmoses. Parasitol Res 88:48-50 Ahmed JS, Hartwig H, Rothert M, Steuber S and Schein E (1989). Cytotoxicity and production of interleukin-2 and IFN QUOTE by peripheral blood lymphocytes of Theileria annulata- infected cattle. Immunobiol 14,175 Altug N, Agaoglu ZT (2007). Investigation on the relationship between lymphocyte subsets, immunoglobulin levels and adenosine deaminase activities in immunosuppressive dose methylprednisolone- treated dogs. Bull Vet Inst Pulawy. 51:109-115. Altuğ N, Yüksek N, Ağaoğlu ZT, et al (2007).Decreased serum adenosine deaminase activities in Van cats with feline retrovirus infections. Med Weter 63:184-186. Arai K, Lee F, Miyajima A, Miyatake S, Arai N and Yokota (1990). Cytokines:coorditors of immune and inflammatory responses. Annual Rev Biochem 59:783-836 Banales JL, Rivera-Martinez E, Perez_Gonzzalez L, Selman M, Raymond Y, Nara A (1999). Evaluation of adenosine deaminase activity in the Mycobacterium tuberculosis culture supernatants. Arch Med Res. 30:358-9 Barnett SF (1968). Theileriosis in: Infectious Blood Diseases of Man and Animals. Vol. 2, Weinmann D and Ristic M (Eds). Academic Press, New York. P: 269. Barnett SF (1977). Parasitic Protozoa. Kreier. J.P. Academic Press. 5: 77-113. Baumann H and Gauldie J (1994). The acute phase response. Immunol Today 15: 74-80. Beutler B (1995).TNF, immunity and inflammatory disease: lessons of the past decade. J Invest Med 43: 227-235. Blackburn, M. R., Kellems, R. E. (2005). Adenosine Deaminase Deficiency: Metabolic Basis of Immune Deficiency and Pulmonary Inflammation. Advances in Immunology Volume 86. Advances in immunology. Advan Immunol 86: 1–41. Booth C, Algar VE, Xu-Bayford J, et al (2012). Non-infectious lung disease in patients with adenosine deaminase deficient severe combined immunodeficiency. J Clin Immunol 32:449-453. Campbell JDM, Brown DJ, NichaniAK, Howie SEM, Spooner RL, Glass EJ (1997). Anon-protective T helper1 response againt the intra-macrophage protozoa Theileria annulata. Chin Exp Immunol 108:463-430 Chiba S, Mastsumoto H, Saitoh M, Kasahara M, Matsuya M, Kashivagi M (1995). A correlation study between serum adenosine deaminase activity and peripheral lymphocyte subsets in parkinson`s disease. J Neurol Sci. 132:170-3. Cristalli G, Costanzi S, Lambertucci C, Lupidi G, Vittori S, Volpini R, Camaioni E (2001). Adenosine deaminase: functional implications and different classes of inhibition. Med Res Reu 21:105-28. Dinarello C (1996). Biologycal basis for interleukin-1 in disease. Blood 87: 2095-2147. Dhar S, Mallick P, Bhushan C, Malhorta DV, Gautam OP (1987). Observations onTheileria annulata infection in Hyalomma anatolicum anatolicum adult tick. Indian Vet. J .64: 340-37. DoddonaPE, Schewach DS, Kelly WN, Argos P, Markham AF, Orkin SH (1984). Human adenosine deaminase cDNA and complete primary amino acid sequence. J Biol Chem.259:12101-6. Dolan TT (1989). Theileriosis, A Comprehensive Review. Rev Sci Tech of Int Epiz. 8: 11-36. Farrar MA and Schreber RD (1993). The molecular cell biology of interferon-gamma and its receptor. Annual Rev Immunol. 11:571-611. Fujiska K., Kamio T., Kawazu S. and Shimizu S. (1993). Theileria sergenti: Experimental transmission by the long nosed cattle linognathus vituli. Ann Trop Med Parasitol. 2:217-218. Getlland HS, Walker AR. (1987). The salivary gland of Hyalomma anatolicum anatolicum structural change during attachment and feeding. J Parasitol. 17: 1381-1387. Grewal A., Ahuja CS., Singha SP. and Chaudhary KC. (2005). Status of lipid peroxidation, some antioxidant enzymes and erythrocytic fragility of crossbred cattle naturally infected with Theileria annulata. Vet Res Com. 29(5): 387-394. Hagiwara K, Tsuji M, Ishihara C, Tajima M, Kurosawa T and Takahashi K (1995). Serum from Theileria sergenti – infected cattle accelerates the clearance of bovine erythrocytes in SCID mice. Parasitol. Res. 81: 470-474. Hashemi-Fesharaki R. (1991). Chemotherapeutic value of parvaquone and buparvaquone against Theileria annulata infection of cattle. ResVet Sci50: 204- 207. Hashemi M, Mehrabifar H, Daliri M. (2010). Adenosine deaminase activity, trypsin inhibitory capacity and total antioxidant capacity in psoriasis. J EurAcad Dermatol;24:329-334. Hirotani M, Yabe I, Hamada S, et al.(2007). Abnormal brain MRI signals in the splenium of the corpus callosum, basal ganglia and internal capsule in a suspected case with tuberculous meningitis. Intern Med.46:505-509. Honigberg BM, Balamuth W, Bovee EC, Corliss JO, Gojdics M, Hall RP, Kudo RP, Levine ND, Loeblich AR, Weiser J and Wenrich DH (1964). A revised classification of the phylum protozoa. J. Protozool. 13-301. Hooshmand-Rad P (1976).The pathogenesis of anemia in Theileria annulata infection. ResVetSci. 20: 324- 329. Hooshmand-Rad P and Hawa NJ (1973).Transmission of Theileria hirci in sheep by Hyalomma anatolicum anatolicum. Trop Anim Hlth Prod. 5: 103-109. Hooshmand-Rad P (1989). Chemotherapy in ovine malignant theileriosis. Arch. Inst. Razi. 40: 4-8. Hooshmand-Rad P (1993). Some characteristics of ovine lymphoid cells infected in vivo by Theileria hirci. Parasitol. Res. 3:195-199. Irvin AD, Boarer CD, Dobbelaere DA, Mahan SM, Masake R and Ocama JG (1981). Monitoring Theileria parva infection in adult Rhipicephalus appendiculatus ticks. Parasitol. 82(1): 137-147. Irvin AD and Morrison WI (1987). Immune responses in parasitic infections: Immunopathology, Immunology and Immunoprophylaxis of Theileria annulata. C.R.C. Press Inc. Boca Raton , Florida. 3: 224-259. Jubb KVF, Kennedy PC and Palmer N (1991). Pathology of Domestic Animal. 4th edition, vol 3. Academic Press, California, PP: 251-255. JainNC. (1986). Schalm's Veterinary Hematology. 4th ed. Lea and Febiger Publication. PP: 381-383. Kirvar E, Ilhan T, Katzer F, Wilkie G, Hooshmand-Rad P and Brown D (1998). Detection of Theileria lestoqaurdi(hirci) in ticks, sheep, and goats using the polymerase chain reaction. Ann NY Acad Sci. 849: 52-62. LatimerKS, Mahaffey EA, Prasse KW (2003). VeterinarLaboratory Medicine: Clinical Pathology , 4th edn.Iowa State University Press, Ames. LevineND. (1983). Protozoan Parasites of Domestic Animals and of Man. 2nd edition, Burgess Publishing Company, PP: 336-343. Liu YC, Shin-Jung Lee S, Chen YS, et al.(2011). Differential diagnosis of tuberculous and malignant pleurisy using pleural fluid adenosine deaminase and interferon gamma in Taiwan. J Microbiol Immunol Infect. 44:88-94. Mazlum Z (1969). Transmission of Theileria annulata by the crushed infected unfed Hyalomma dromedarii. Parasitol. 59(3): 597-600. McDonald S, Bhisutthibhan J, Shapiro T, et al (2001). Immune mimicry in malaria: Plasmodium falciparum secretes a functional histamine-releasing factor homolog in vitro and in vivo. Current Issue. 10829-10832 Mehlhorn H and Walldrof V (1988). Life cycles in parasitology in focus fact and trends, edited by: H. Mehlhorn. Springer-Verlag. New York, PP: 40- 47. Mehta HK, Sisodia RS, and MisrauliaKS. (1988). Clinical and hematological observation in experimentally induced cases of bovine tropical theileriosis. Indian J Anim Sci. 58: 584-587. Miyahara S, Komari T, Shizuya K, Nomura J (1998). Changes of serum adenosine deaminase activity induced by stress in rats. Psychopharmacol Clin Exp. 13:325-27. MiyajimaA, Kitmaura T, Harada N, Yokata T and Arai K (1992). Cytokine receptors and signal transduction .Annual Rev Immunol. 10:295-331. Morel PC and Uilinberg G (1981). The nomenclature of some Theileria species (Sporozoa, Babesioidea) of domestic ruminants. Rev. Elev. Med. Vet. Pays Trop. 34: 139-143. Moriwaki Y, Yamamoto T, Higashino K (1999). Enzymes involved in purine metabolism: a review of histochemical localization and functional implications. Histol Histopathol 14: 1321–1340. Murray JL, Loftin KC, Munn CG, Reuben JM, Mansell PWA, Hersh EM. (1985) Elevated adenosine deaminase and purine nucleoside phosphorylase activity in peripheral blood null lymphocytes from patients with acquired immune deficiency syndrome. Blood. 65:1318-24. Nazifi S, Razavi S.M, Esmailnejad Z, Gheisari H.(2009)Study on acute phase proteins (haptoglobin, serum amyloid A, fibrinogen, and ceruloplasmin) changes and their diagnostic values in bovine tropical theileriosis. Parasitol Res. 105:41-46. Neitz WO (1957). Theileriosis, gonderiosis and cytauxzoonosis: A Review. Ondersteeport. J. Vet. Res. 27: 275-430. Niedzwicki JG, Abernethy DR (1991). Structure-activity relationship of ligands of human plasma adenosine deaminase. Pharmacol. 41: 1615-24 Ozseker B, Ozseker HS, Kav T, et al (2012). Abdominal tuberculosis leading to portal vein thrombosis, mimicking peritoneal carcinomatosis and liver cirrhosis. Acta Clin Belg. 67:137-139. Preston PM., Brown CGD., Bell-Sakylk L., Richardson W. and Sanderson A (1992). Tropical Theileriosis in Bos taurus and Bos taurus cross Bos indicus calves: response to infection with graded doses of sporozoites of Theileria annulata. Res. Vet. Sci. 53: 230-243. Purnell RE., Ledger MA., Umwoyo DC., Payne RC. and Pierce MA (1974). Theileria parva: variation in the infection rate of the vector tick Rhipicephalusappendiculatus. Int. J. Parasitol. 4: 513-517. Radostits OM, Gay CC, Hinchcliff KW, Constable PD (2007). Veterinary Medicine, 10th Edn, PP: 1524-1532. Razavi SM, Nazifi S, Emadi M, Rakhshandehroo E (2010). The correlation among serum tumor necrosis factor-α (TNFα), interferon- QUOTE (IFN QUOTE ) and sialic acids with peripheral lymphocytes in bovine tropical theileriosis. Vet Res Commun. 34:579-587. Razavi SM, Nazifi S, Vosoughi F, Masoudian M, Nowroozi Asl, Rakhshandehroo E (2010). Alterations of serum tumor necrosis factor-α (TNFα), interferon- QUOTE (IFN QUOTE ) and sialic acids in malignant ovine theileriosis. Comp Clin Pathol. 19: 503-509. Ribera E, Martinez-Vazquez JM, Ocana I, et al (1987). Activity of adenosine deaminase in cerebrospinal fluid for the diagnosis and follow-up of tuberculous meningitis in adults. J Infect Dis1. 55:603-607. Ri G, Ohno S, Furutani M, et al (2010). An indication for correlation between the serum ADA level and gastric cancer risk. Anticancer Res.30:2347-2349 Robinson PM. (1982). Theileriosis and its transmission: A review. Trop. Anim. Hlth. Prod. 14: 3-12. Saboury A.A, Divsalar A, Jafari G.A, Moosavi-Movahedi A.A, Housaindokht M.R, Hakimelahi G.H (2002). A product inhibition study on adenosine deaminase by spectroscopy and calorimetry. J Biochem Mole Biol. 35 (3): 302–305. Saboury A.A, Divosalar A, Ataie G, Amanlou M, Moosavi-Movahedi A.A and Hakimelahi G.H (2003). Inhibition study of adenosine deaminase by caffeine using spectroscopy and isothermal titration calorimetry. Acta Biochimica Polonica. 50:849-855. Schalm OW and JainNC (1986). Veterinary Hematology, 4th edition. Philadelphia: Lea and Febiger publication. 381-383, 1013-1014. Schrader WP, Pollara B, Meuwissen HJ (1978). Characterization of the residual adenosine deaminating activity in the spleen of a patient with combined immunodeficiency disease and adenosine deaminase deficiency. Proc. Natl. Acad. Sci. U.S.A. 75 (1): 446–50. Schnittger L, Hong Y, Jianxun L, Ludwig W, Shayan P, Rahbari S, Voss-Holtman A and Ahmed JS (2000). Phylogenetic analysis by rRNA comparison of the highly pathogenic sheep-infecting parasites Theileria lestoquardi and a Theileria species identified in China. Ann NY Acad Sci. 916: 271-275. Shiono H, Yagi Y, Chikayama Y, Miyazaki S and Nakamura I (2003). The influence of oxidative bursts of phagocytes on red blood cell oxidation in anemic cattle infected with Theileria sergenti. Free Radic. Res. 37: 1181. Stockham,S.L., Scott, M.A. (2002). Fundamentals of Veterinary Clinical Pathology .2nd Edn. Blackwell Publishing. Soulsby EJL (1982). Helminthes, Arthropods and Protozoa of Domesticated Animals. 7 th Edn, Bailliere – Tindal, London, PP: 728-739. Sun YC, Yao WZ, Shen N, (2006). Pleural sarcoidosis: report of cases and review of the literature. Chinese J Tuber Resp Dis 29:243-246. Uilenberg G (1981). Theileria species of domestic livestock. In Advances in the control of Theileriosis, Irvin AD, Cunningham MP, Young AS (eds), Martinus Nijhoff, the Hague, the Netherlands. PP:4-37. Ungerer JPJ, Oosyhuizan HM, Bissbort SH, et al.(1992) Serum adenosine deaminase; isoenzymes and diagnostic application. ClinChem1. 992; 38:1322-1326. Unsuren H, Kurtdede A, Goksu K (1988). Effectiveness of parvaquone in cattle infected With Theileria annulata. Trop. Anim. Hlth. Prod. 20: 256-258. WalkerARK (1990). Parasite adaptation in the transmission of Theileria by tick: A review. Trop. Anim. Hlth. Prod. 22: 23-33. Wilson D.K, Rudolph F.B, Quiocho F.A (1991). Atomic structure of adenosine deaminase complexed with a transition-state analog: Understanding catalysis and immunodeficiency mutations. Sci252 (5010): 1278–1284. Yagi Y, Furuuchi S, Takahashi H, Koyama H (1989). Abnormality of osmotic fragility and morphological disorder of bovine erythrocytes infected with Theileria sergenti. Nippon Juigaki Zasshi. 51: 389-395 Yagi Y, Ito N, Kunugyama I (1991). Decrease in erythrocyte survival in Theileria sergenti infected calves determined by non-radioactive chromium labeling method. J. Vet. Med Sci. 53: 391-394. Xun C, Zhao Y, Hu ZJ (2013). Potential role of adenosine deaminase in the diagnosis of adult-onset Still'sdisease. Rheumatol Int. 33(5):1255-1258. Zavialov AV, Gracia E, Glaichenhaus, et al (2010). Human adenosine deaminase 2 induces differentiation of monocytes to macrophages and stimulates proliferation of T helper cells and macrophages. J Leuk. Biol. 88:279-290.

فایل های دیگر این دسته