دانلود ادبیات نظری تحقیق بردگی در حقوق بین الملل (docx) 44 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 44 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
بردگی در حقوق بین الملل
- پیشینه بردگی
- اکتشافات دریایی و آغاز بردگی
- اصل آزادی دریانوردی و داخل شدن دیگر کشورهای اروپایی در امر تجارت برده
- برده و تجارت مثلث
-داغ کردن برده
- بارگیری
- بستهبندی محموله
-پایان سفر دریایی و ورود بردگان به آمریکا و چگونگی رفتار با آنان
- فروش در آمریکا
- بردگی پلانتاسی (کشتزارهای روستایی)
- پارهای از نظرات حقوقدانان غربی راجع به بردگی
- علل و موجبات الغای و امحای بردگی
- اقدامات و استناد به حقوق طبیعی جهت لغو بردگی
- جنبش ضد بردگی در صحنه بینالمللی
- قیامها و شورشهای بردگان آفریقایی بین قرنهای شانزدهم و نوزدهم
- بردگی در متون حقوق بین الملل
- اعلاميهی جهانی حقوق بشر
- کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد
-جنایات علیه بشریت درمنشور نورنبرگ
- اساسنامهی دیوان بینالمللی کیفری
بردهسازی
یک- تعریف:
دو-کار اجباری
سه- قاچاق اشخاص
بردگی جنسی
- بردگی در تعهدات بین المللی
فهرست منابع
بردگی در حقوق بین الملل
«رسم برده و کنیز داشتن از عهد باستان تا قرون اخیر در تمام اقوام شرق و غرب رواج داشته و منشأ آن جنگ و پیروزی و حق غنیمت و اسارت بوده است» (سنجابی، 1342، ص 323).
در مغرب زمین از یونان باستان و رم قدیم گرفته تا کشورهای جدید اروپا، بردگی همواره وسیله استثمار و استعمار بوده است. یعنی تودههای عظیمی از حقوق ملی و انسانی محروم میشدند و به عنوان برده و غلام در مزارع و معادن و کشتیها به اعمال شاقه اشتغال داشتند. در یونان قدیم حکیم بزرگواری مانند ارسطو در کتاب «سیاست» خود مینویسد: « بهحکم قوانین طبیعت برخی از آدمیان آزاد به جهان آمدهاند و گروهی دیگر برای بندگی ساخته شدهاند و. بندگی برای آنان هم سودمند است و هم روا» ( سنجابی، 1342، ص 323).
اما در اسلام رفتار با بردگان غالباً بسیار انسانی بوده و برده به مثابه عضو خانواده بهشمار میآمده است و در نهایت توصیههای موکدی در آزاد ساختن برده شده است.
- پیشینه بردگی
- اکتشافات دریایی و آغاز بردگی
بردگی در عصر استعمار، با اکتشافات جغرافیایی دریایی که از قرن پانزدهم میلادی آغاز شده همراه و توأم است. در صدر استعمارگران بردهدار، دو کشور پرتغال و اسپانیا قرار داشتند که نخستین مکتشفین دریایی بودهاند و در اینجا به بررسی اقدامات هریک از این دو کشور در زمینه بردگی میپردازیم:
الف- پرتغال و بردگی- پرتغالیان نخستین اروپاییانی بودند که سواحل غربی آفریقا را پیموده و ایستگاههای تجاری برای خود بنا نموده بودند و نیز نخستین اروپاییانی بودند که مستقیماً برای بدست آوردن بردگان سیاه به آفریقا رفتند. پرتغالیان در حدود سنهی 1420 میلادی در آفریقا پیاده شدند و نظام بردگی را پی نهادند. «پرتغالیان برای دستگیری و بدام انداختن سیاهان، خود را پنهان میکردند و در کمین مردان و زنان سیاه مینشستند. همینکه سیاهان بیچاره از کلبههای خود بیرون میآمدند و در بیشهای برای اجابت مزاج میرفتند آنان را میربودند» (سیمونز،1362، ص104).
شیوه مزبور تا پیش از کشف آمریکا (1492) معمول بود. پس از کشف آمریکا، بردگان در گروههای کثیر و بطور روزافزون از گینه واقع در ساحل غربی آفریقا، شکار میشدند. در نتیجه پس از مدتی، سیاهان مقاومت سختی از خود بروز دادند به گونهای که دیگر دزدیدن و ربودن آنان مقرون به صرفه نبود، بهجای این شیوه، سیاهان را میخریدند یا با اجناس معامله میکردند. تجارت برده اندک اندک به صورت یک تفریح مردمپسند درآمد به اینگونه که: «وقتی کشتی حامل برده نزدیک به کرانهای از ساحل غربی میرسید، با شلیک یک تیر توپ، ورود خود را علامت میداد و این صدا مردم را دستهدسته به ساحل دریا یا لب رودخانه میکشاند. ناخدا و سایر کارکنان کشتی با قایق در خشکی پیدا میشدند و پس از گفتوگوهایی با سرکرده محلی، بر تخت روان نشسته و حمالان سیاه آنرا بداخل قبیله میبردند. در آنجا ناخدا اسیران را میگرفت و به ازاء آنان ابزار و آلات و نوشابههای الکلی و تنباکو تحویل میداد» ( سیمونز، 1362، ص 105).
پا به پای توسعه این تجارت، رفتهرفته، بازرگانان بومی، زحمت ناخدایان کشتیها را کم کردند و از اتلاف وقت آنان جلوگیری نمودند.
اینان خودشان کالاهای تجارتی را از کشتیها نسیه میخریدند و معامله لازم را با رییس قبیله انجام میدادند. «بردگان اسیر را به اردوگاه میفرستادند و در آنجا مانند اجناس بازرگانی علامتهای مخصوص روی بدنشان حک میکردند، بعد به زنجیر میکشیدند و. در انبارهای کشتی میانداختند. در نتیجه ترس و بیمی سراپای وجود سیاهان را فرا میگرفت و تصور میکردند که اروپاییان آنان را خواهند خورد و مغزهایشان را برای صابون سفیدپوستان بهکار خواهند برد، از اینرو از خوردن غذا خودداری میکردند و بدینجهت بردهفروشان با زور دهانشان را باز میکردند و نوعی باقلای درشت در دهان، آنان میگذاشتند که معمولا جلوی اسب ریخته میشد» ( سیمونز، 1362، ص 106).
این تجارت تا سال 1580 در انحصار پرتغال قرار داشت. سپس کشورهای دیگر اروپایی نیز که برای تسلط بر دریاها مبارزه میکردند توجه خود را به آفریقا معطوف داشتند و در این تجارت ننگین وارد شدند.
ب) اسپانیا و بردگی- اسپانیاییها بهمحض ورود به قاره جدید (اسپانیا مانند پرتغالیان به اکتشافات جغرافیایی دریایی دست بهکار بودند)، مبارزه خونین و دامنهداری را به منظور تبلیغ و انتشار دین مسیح و انقیاد سرخپوستان شروع کردند ولی با مقاومت شدید سرخپوستان مواجه گردیدند و نتیجه این مقاومت و زد و خوردها از بین رفتن نژاد سرخ بود.
برای التیام و جبران این انهدام نفوس انسانی بود که اسپانیاییها به فکر افتادند ضایعات و تلفات سرخپوستان را از سیاهان آفریقایی جبران نمایند یعنی از سیاهان برای کار در آمریکا استفاده کنند. در تأمین این منظور خرید و فروش سیاهان آفریقا را آغاز نمودند و به همین جهت «فردیناند» و «ایزابل» پادشاه و ملکه اسپانیا در سال 1501 به حکمران «هلیسپانیولا» (جزیرهای نزدیک تاییتی) فرمان دادند که واردات سیاه را بر بردگان یهود و مور « Maure» ترجیح بدهد ولی پس از مرگ ایزابل در سال 1510، فردیناند شخصاً این تجارت را بهعهده گرفت و اجازه داد که از سیاهان برای رفع نیازمندیهای عمومی از قبیل استخراج معادن و ساختن استحکامات استفاده شود. خانوادههای مهاجر تقاضا و اصرار میکردند که اجازه حمل برده را برای خود اخذ نمایند.
اولین اقدام مالی در سال 1513 صورت گرفت و آن صدور جواز حمل برده به آمریکا بود که در برابر هر پروانه حمل یک برده دوکا «gucat» دریافت میشد و این عوارض علاوه بر حقوق گمرکی به میزان ارزش متاع بود!!
«اسینتو»- شارلکن (شارل پنجم) پادشاه اسپانیا در 1516 و امپراتور آلمان در 1519 به ندما و اشخاص مورد توجه خود پروانهی واردات برده به مستملکات اسپانیا صادر میکرد که مهمترین این اجازهنامهها در سال 1518 به منظور وارد کردن چهار هزار برده به مستملکات اسپانیا صادر شد و در آن شرط شده بود که بایستی این بردگان عیسوی باشند یا بهمحض ورود، آنان را غسل تعمید بدهند و چون پادشاه در این معامله برای خود حقی منظور نکرده بود این خود گذشت بزرگی محسوب میشد. در سال 1528 اولین قرارداد رسمی بین حکومت اسپانیا و بازرگانان بردهفروش امضای شد و این قرارداد بهنام «آسینتو»- Assiento – مشهور گردید (راستین، 1357، ص 66).
«آسینتو» اصطلاح حقوق عمومی اسپانیا بوده و « به قراردادهایی اطلاق میشد که به منظور منافه عمومی و برای ادارهی یک خدمت همگانی یا اجازه یک مالیات بین حکومت اسپانیا و اشخاص طبیعی منعقد میگردید و ابتدا به منظور بهرهبرداری و استعمار سرزمینهای وسیعی که توسط کریستف کلمب کشف شده بود دولت اسپانیا قراردادهایی با بعضی از اتباع کشور منعقد میکرد و آن اشخاص برای کشف سرزمینهای جدید و مستعد کردن زمین برای کشاورزان و اسکان مهاجرین اقدام میکردند و چون مهاجرنشینهای اسپانیا قادر نبودند شخصاً سرزمینهای وسیع را قابل کشت و زرع نمایند و از معادن آن بهرهبرداری کنند و کانونهای طلا کشف و زراعت نیشکر معمول و متداول شده بود و [از طرف دیگر] بومیهای آمریکا... مرگ را بر کار در مزارع و معادن ترجیح میدادند لذا برای حل این مشکل، بهفکر استثمار کارگران سیاه افتادند. زیرا ارزش کار یک سیاهپوست برابر با ارزش کار چهار بومی و از طرفی آب و هوای نواحی مزبور بهقدری سالم بود که «هرار توردذیلاس» وقایعنگار رسمی و سلطنتی و مورخ اسپانیایی مینویسد: «آب و هوای آمریکا همانطور که برای درختان پرتغال مفید است برای سیاهان نیز مناسب میباشد» و به علت استقبال از استثمار کارگران سیاه، «آسینتوی» بردگان سیاه بهوجود آمد (راستین، 1357، ص 67).
نظر به اینکه از دورهی روم قدیم در اروپا بردگی قطع نشده بود و بردگان بسیاری در اسپانیا و پرتغال و ترکیه و خاور دور وجود داشتند که مشتمل بر بردگان مور و بردگان سیاهپوستی بودند که با تأسیس کمپانی خرید برده « لو-انگو Loango» در 1460 از سواحل آفریقا بدست آورده بودند لذا برای اولین بار اعزام بردگان از کشورهای اروپایی صورت میگرفت ولی بزودی دریافتند که شمار این بردگان کافی نیست و در نتیجه به نسبتی که فشار سر زمین اسپانیا گسترش مییافت نیاز بهکارگران جدید نیز فزونی میگرفت. ملوانان اسپانیا و پرتغال چون امواج خروشان به تمام کرانههای آفریقا هجوم آوردند. آنها به جزایر قناری و بنادر آن نواحی تا سرزمینهای مجاور خلیج گینه پیش رفتند. میکوشیدند با تماس مداوم و آشنایی و. تقدیم هدایا وسایل داد و ستد بردگان را برقرار سازند. آنان آفریقاییها را به اروپا برده و به کار و خدمت وا میداشتند و با این عمل تصور میکردند که به ثوابی رسیدهاند زیرا بتپرستانی را به دین مسیح واداشته بودند و در بازارهای اروپا بردهفروشی نفع پرسود محسوب میگردید» (راستین، 1357، ص68).
- اصل آزادی دریانوردی و داخل شدن دیگر کشورهای اروپایی در امر تجارت برده
تا هنگامیکه مالکیت انحصاری بر دریاها به وسیله دو کشور اسپانیا و پرتغال اعمال میگردید، تجارت برده منحصر به همین دو کشور بود، لکن پس از رواج اصل آزادی دریانوردی و شکست نیروی دریایی اسپانیا، کشورهای دیگری از اروپا مانند هلند، انگلیس و فرانسه نیز فرصتی یافتند که به دریاها داخل شوند. این کشورها که بهقول فالکنر هر کدام درصدد برآمده بودند که در قاره آمریکا یک هلند جدید یا یک انگلستان جدید و یک فرانسه جدید بسازند ناگزیر شدند برای انجام امور احداث شهرها و سایر امور مربوطه از کار یدی استفاده کنند که از دست بومیان (سرخپوستان) سرزمینهای جدید (آمریکا) ساخته نبود لذا این سه کشور نیز مانند اسپانیا و پرتغال متوجه آفریقا و به برده کشیدن مردم این قاره شدند. یک رشته مراکز تجاری و دژهای نظامی برای جمعآوری و صدور اسیران و بردگان در سرتاسر طول کرانه غربی آفریقا از سنگال تا آنگولا بهوجود آوردند و هزاران سیاهپوست را یا زر خرید کرده یا به جبر و عنف از اوطان خود خارج ساختند. نظر به اینکه این سه کشور (هلند، انگلیس و فرانسه) در مورد بردگان از شیوه واحدی پیروی میکردند (ذاکرحسین، 1369، ص253).
انگلیسها پس از شکستدادن اسپانیاییها و امضای معاهدهی 1670 مادرید حاکمیت خود را در جاماییکا مستقر ساختند و بلافاصله کشت نیشکر را در این منطقه رواج و توسعه دادند. کشتزارهای قدیمی تبدیل به مزارع نیشکر شدند، لکن به علت کمی جمعیت در منطقه و بالا بودن نسبی سطح دستمزد کارگران سفیدپوست، مالکین بزرگ مزارع نیشکر درصدد پیدا کردن کارگران ارزانقیمت برآمده و زود متوجه گشتند که بهترین راهحل استفاده از کارگران سیاهپوست است. این امر خود به بردگی کشیدن تعداد بیشتری از آفریقاییان منجر گردید. به این ترتیب توسعه کشاورزی در جاماییکا بستگی مستقیم با کارگران سیاهپوست در مزارع نیشکر یافت، و از این رهگذر، تجارت برده از پر درآمدترین تجارتها برای تجار انگلیسی و چندین شرکت که این تجارت را در دست داشتند شد. ولی دولت برای جلوگیری از سقوط قیمت مثل گذشته، شرکتهای نیمهرسمی بهوجود آورد. از شرکتهایی که در آن زمان برای این تجارت تخصص پیدا کرد، کمپانی سلطنتی آفریقایی انگلیس میباشد که در سال 1672 یک امتیاز 1000 ساله گرفت (ابومحمد، 1346). میگویند این شرکت بطور متوسط در سال 5000 برده خرید و فروش میکرده و هر برده را به 3 لیره خریداری کرده و به 16 لیره میفروخته است ولی عملا کمپانی آهن سفید، شیشههای رنگی، قلع و اشیایی از این قبیل بهجای قیمت برده میپرداخت (همان).
برای اینکه بتوانند بردگان را به بهای زیادتری به فروش برسانند ریش آنها را میتراشیدند و با صابون و نخل زیتون آنها را شستشو میدادند و عضلات بازو و سینه آنانرا با روغنهای مخصوص ماساژ میدادند تا جوان و نیرومند جلوه کنند. گاهی اوقات بهای بردگان با دوران بازرگانی و استقرار بردگان جوان سیاهپوست سالم در کیپ کاستل Kape castel» و سواحل گینه در بعضی از پستها 20 لیره استرلینگ بود (ذاکرحسین، 1369، ص254).
- برده و تجارت مثلث
در قرن 18تجارتی که بهنام تجارت مثلث معروف است پردر آمدترین تجارت برای دولت انگلیس بود. کشتیهای انگلیسی پر از کالاهایی نظیر شیشه شکسته، آهنپاره، پارچههای رنگارنگ ولی کم قیمت. .. از بنادر انگلیس بسوی سواحل آفریقایی رفته و از آنجا این کالاها را با برده مبادله میکردند و از آنجا به جاماییکا رفته و بردهها را به قیمتهای گزاف فروخته و مجدداً با کالای جدیدی از قبیل نیشکر، شکر، توتون و تنباکو، پنبه و آهن و سایر مواد اولیه که فوقالعاده برای صنعت انگلیس لازم بودند مراجعت میکردند. بسیاری از اوقات کشتیها راهشان را طولانیتر کرده و از آفریقا به هند رفته و از هند به جاماییکا میرفتند که این راه تجارتی معروف به تجارت مثلث کوچک خیلی پردرآمدتر بود. سالیانه 100 هزار برده آفریقایی به آمریکا حمل میشد. بازارهای عمدهی برده، خلیجگینه و آفریقای غربی، شرقی و گرمسیری بودند. در حالیکه خلیج کوچک بنین و بخشهای خط ساحلی، ساحل طلا، کنگو، آنگولا و برخی نواحی دیگر مناطق صدور برده بهشمار میآمدند (ذاکرحسین، 1369، ص254).
در اواخر قرن هفدهم جمعیت سیاهپوستان در باربادوس به 80 هزار نفر میرسید. سیلخروشان واردات برده به جزایر مذکور بهقدری سریع بود که پس از یکصد سال که تقاضای برده کاهش یافته بود بازهم ادامه داشت، تا سال 1763 شصتهزار ( 000/60) برده سیاه پوست به کوبا وارد کرده بودند و در یکی از سالهای قرن مزبور، دولت اسپانیا بهموجب قرارداد اسینتو اجازه حمل 17 هزار سیاهپوست را به کوبا صادر کرده بود. در بین سالهای 1763 تا 1790 تعداد 000/41 برده و در فاصله سالهای 1791 تا 1825 بیش از 230 هزار برده سیاه به هاوانا اعزام شده بود. در جاماییکا و نویس Nevicو منت سرات Montserat» و سنت کریستوفر Christopher. St و سنت ونیست St.Vincent» و «سنت لوجیا St.Lucia» بههمین نسبت واردات برده سیاه افزایش داشت. بیشتر بردگانی که به این جزایر اعزام میشدند مجدداً صادر میگردیدند و... گاه میزان مرگ و میر بهقدری بالا میرفت که درمان بردگان مریض، خود مسئله روز میشد، مثلا در یکی از سالهای قرن هفده، 2656 سیاهپوست در سنت و نیسنت متولد شده بود و در همانسال 4205 نفر مرده بودند» (راستین، 1345، ص 31).
-داغ کردن برده
«بردهها را داغ میکردند. برای این منظور از یک آهن سرخ شده با آتش که مهر شرکت بر آن حک شده بود، جهت سوزاندن پوست بردگان استفاده میشد. قبل از خرید برده، آزمایشهایی از او بهعمل میآمد تا مطمئن شوند که او زیر 35 سال و سالم میباشد چشمها و دندانهای سالمیدارد و بر روی سرش از تارهای سفید مو خبری نیست ولی اگر تارهای سفید مشاهده میشد، تاجرهای آفریقایی قبل از فروش موهایش را از ته میتراشیدند. او دوباره در آمریکا وسیلهی مالک جدیدش داغ میشد» (سرمد، 1350)
کارگاههای با ارزش انسانی، قبل از آنکه از آفریقا با کشتی به سوی آمریکا حمل شود، در مکانی به نام کارگاه انبار میشد. این مکان که Barrrcoon نامیده میشد مکانی محصور بود که به طور موقت برای نگاهداری بردگان ساخته شده بود. در بارکن که یک حصار چوبی بود بردگان مرد را با زنجیر محبوس میساختند. بردگان زن را آزاد میگذاشتند تا برایشان آشپزی کنند. بسیاری از بردگان هرگز به آمریکا نرسیدند زیرا پیش از آنکه کشتیهای مخصوص حمل این سرمایه (عاج سیاه) به ساحل برسند، بیشتر بردهها از تب یا اعمال وحشیانه جان میسپردند» (راستین، 1345، ص 95و 96).
- بارگیری
آفریقاییهای نگوبخت در یک کرجی پارویی با فشار بسیار و تنگ هم قرار داده میشدند. با کشتی مخصوص حمل بردگان حمل میگردیدند.
خیلی از بردگان هرگز دریا یا مردان سفیدپوست را ندیده بودند. بعضی از بردگان، مردان سفید را شیطانهایی میدانستند که قصد خوردن آنها را دارند. ملوانان این موضوع را تفریحآمیز مییافتند و سعی میکردند این پندار آنان را تقویت کنند به نحویکه بعضی از بردگان از تظاهر ملوانان به کشتن آنها وحشت زده میشدند و مشت مشت خاک دیوار ساحلی را میبلعیدند یا خود را از عرشه کشتی پرت و غرق میکردند (سیمونز،1362: ص 102)
«... گاهی اوقات، در حالیکه کشتی از یک سوی ساحل به سوی دیگر برای تحویل کالای انسانی بیشتری در حرکت بود، بردهها دز غل و زنجیر به مدت 7 یا 8 ماه در انبار نگهداری میشدند. هنگامی که هوا طوفانی میگشت، دریچههایی را که به عرشه باز میشدند، میبستند و در نتیجه بردگان اغلب خفه میشدند. پزشک کشتی قادر نبود جلوی مرگ و میر را بگیرد زیرا نمیتوانست در انباری که فاقد هوا بود، برای معاینه بردگان شمع روشن کند» (مانتفیلد،1357: ص 102).
- بستهبندی محموله
«کشتیها بردگان را در اقیانوس اطلس واز گذرگاهی موسوم به گذرگاه «ترسناک» عبور میدادند و به همین جهت کشتیها را بسیار فشرده باربندی میکردند. بعضی از بردهها را در یک راستا قرار میدادند و سرهایشان را به پاهایشان زنجیر میکردند. بقیه مجبور بودند در تاقچههایی که دور تا دور بدنه کشتی جاسازی شده بود، قوز کنند. هر تاقچه تنها 5/2 پا با تاقچه بالاتر از خود فاصله داشت و بردهها مانند کتابهایی در قفسهها چیده شده بودند، ولی جایشان بیشتر به تابوت شبیه بود و بهراستی خیلی از بردگان در همان وضعیت در سرجایشان میمردند. گاهی اوقات نوزادان ناخوانده از کشتی بهدریا میغلتیدند و مادران غمزده میکوشیدند در پی آنها خود را به آب پرت کنند» ( سیمونز، 1362: ص 102).
یک برده فروش اظهار کرده بود که: «... سیاهان اغلب از کشتیها خود را به دریا میانداختند و آنقدر خود را زیرآب نگاه میداشتند تا غرق شوند و وسیله بردهفروشان نجات نیابند و حاضر بودند در دهان کوسههای خطرناک قطعه قطعه شوند ولی به صورت بردههای جدید برای فروش عرضه نشوند. (راستین، 1345، ص 103).
اروپاییان در مجموع 50 میلیون انسان را از ماورای بحار به آمریکا انتقال دادند که هنگام عبور از اقیانوس 25 میلیون تن از آنان به هلاکت رسیدند (دکتر قاضی، 1358: ص 176).
-پایان سفر دریایی و ورود بردگان به آمریکا و چگونگی رفتار با آنان
«بردگان وقتی به آمریکا میرسیدند، قریب 3 روز در لنگرگاه در انبار کشتی میماندند تا تمام کسانی که باید با آنان معامله کنند حاضر شوند.
آنگاه از روی تختهای که یک سرش در کشتی و سر دیگرش در ساحل قرار داشت، بردگان به صورت ردیفی از بدنهای سیاه و بدبو، لنگلنگان، تلوتلوخوران به راه میافتادند، در حالیکه بسیاری از آنان در اثر ضربات شلاق، تنی خونین داشتند و از حال رفته بودند. این بیچارگان را در کشتی، به وضعی ناگفتنی با رنجیر به یکدیگر بسته و در انبارهای تنگ هم جا داده بودند که منفذ نداشت و هوایش به قدری سنگین و کثیف بود که حتی اسیر کنندگان آنان نمیتوانستند داخل انبار شوند و حتی شمع در آن روشن کنند [ چون در هوا اکسیژن نبود]. این بردگان تازیانهها خورده، نیمه جان دشه و ناسزا شنیده بودند. عذابی که زنان میکشیدند غیر قابل وصف بود. این کنیزان را مجبور کرده بودند که روی کثافت خودشان بخوابند، از آنان با بیرحمی استفاده برده بودند، این بیچارهها از بیماری عذاب میکشیدند و از تشنگی میسوختند و بسیاری از ایشان در راه میمردند، آنها هم که زنده مانده بودند، مشتی پوست و استخوان به نظر میآمدند. اینک آواره و بیخانمان و بیفریادرس در یک دنیای بیگانه ایستاده بودند و نمیدانستند چه برسرشان خواهد آمد. از بلاهای بدتری که در پیش داشتند میترسیدند و ترسشان هم بیعلت نبود» (ذاکرحسین، 1369، ص255).
«سالانه 10 هزار برده را در بندر قرطاجنه (اسپانیا)، ویرجینیا، برزیل، جزایر هند شرقی و آنتیل پیاده میکردند. این بردگان از نژادها و آب و هواهای مختلف بودند. اما تا وقتی روی اسکله زیر آفتاب سوزان عذاب میکشیدند، همه به یک چیز عقیده داشتند و آن این بود که مردان سفید پوست آنها را خریدهاند تا کبابشان کنند و چربی آنها را به بدنه کشتیها بهمالنند و با خون آنها هم بادبانهای کشتیرا رنگ کنند. بدین جهت نخستین بازرگانی که به طرف آنها میآمد با فریادهای وحشت آنان روبرو میشد، این بردگان بعدا به محوطههایی منتقل میگردیدند که فاقد هر گونه وسایل آسایش بود، آنان را چنان تنگ هم بسته بودند که بیماری به سرعت میانشان شیوع مییافت و چون نمیتوانستند خود را پاکیزه نگاه دارند تقریباً مثل زنانی که در دریا سفر میکردند کثیف و آلوده بودند. برخی از آنان زخمهای سخت داشتند و گوشتشان چنان فاسد شده بود که آدم را منقلب میکرد. بسیاری از آنان مبتلا به اسهال خونی بودند و انگلهایی داشتند. میانشان بیماران جذامیدیده میشد، افرادی که صورتشان بهطور وحشتناکی از شکل افتاده بود، نالهها و آهها و گریهها و صدای تهوع آنان که بهگوش میرسید همراه با بوی گندی بود که حال اهل محل را بههم میزد» (سیمونز، 1362: ص 107و 108).
- فروش در آمریکا
«زمینداران به محض اینکه از ورود کشتی بردگان به بازار آگاه میشدند در اسکله اجتماع میکردند. آنها توسط پوسترهایی که سیاهان سالم و زیبا را تبلیغ میکرد جذب میشدند. تلاش و تقلا آغاز میشد. جاشویان، کشتی را با آویختن بادبانهایی در اطراف عرشه مانند چادری میپوشاندد. خریداران قیمتهای ثابتی را میپرداختند و سپس برای بهچنگ آوردن بردهای به عرشه کشتی هجوم میبردند. برای اینکه خریداران دیگری بردههای منتخبشان را نربایند، حتی آنها را با دستمال به یکدیگر گره میزدند» (ذاکرحسین، 1369، ص257).
«بردهها به کسی که بیشترین قیمت را در حراج پیشنهاد میکرد فروخته میشدند. خریداران برای اینکه از جوان بودن بردهها اطمینان حاصل کنند، دندانهایشان را به دقت وارسی میکردند زیرا امکان داشت آن برده پیرمردی باشد که موهایش را سیاه رنگ کرده باشند. بردههای مطرود و مریض در ابتدا فروخته میشدند، گاهی اوقات پزشکان، بردههای ضعیف را میخریدند به امید آنکه آنها را تقویت کنند تا به قیمت بیشتری بفروشند. بردههایی را که امیدی به بهبودشان نبود در ساحل رها میکردند تا جان بسپارند ولی بهترین آنها قیمتی گزاف داشتند و به هزاران پوند [پول امروز] فروخته میشدند» (سیمونز، 1362، ص 44).
از آن پس انواع شکنجههای دیگر در انتظار بردگان بود و تا آخر عمر گرفتار این مرگ دم بدم خود بودند. فیالمثل همینکه به مقصدهای اصلی خود میرسیدند در آنجا همه را به گروههای کارگری ملحق میساختند و کار یادشان میدادند. صاحبان و تعلیمدهنده گانشان روحیه آنان را درهم میشکستند و اگر چه خود رسماً مسیحی بودند، با این بدبختها به نحوی ننگین بدرفتاری میکردند.
خانمی چون دید آشپزی که برده اوست غذا را دلپسند از آب در نیاورده، دستور داد که خودش را در یک تنور کباب کنند. آقایی قند آب جوشان را به حلق آشپز خود ریخت. هر بردهای که میگریخت بهوسیله سگان شکاری او را پیدا میکردند و آنقدر شلاقش میزدند که گوشتهای بدنش تکهتکه میشد، آنگاه او را زنده به دار میآویختند تا بمیرند. تنها جنایتی که خطا شمرده میشد کشتن بردهای بود که تعلق به دیگری داشت، در اینچنین جنایتی هم، پرداخت غرامت کافی بود (ذاکرحسین، 1369، ص256).
« در سال 1850 از 23 میلیون جمعیت ممالک متحده آمریکای شمالی 3 میلیون و 200 هزار سیاهپوست برده بودند. به عنوان مثال درباره یکی از مزارع جلگه میسیسی پی مینویسند، جمیع بردگان این مزرعه 135 نفر بودند که از طلوع آفتاب تا غروب کار میکردند. غذا به آنها به صورت جیره داده میشد و در موقع کار ناظری از خود آنها بالای سرشان قرار داشت که پیوسته شلاقش را در هوای تکان میداد و گاهی هم سرشلاق را به پشت و گردن آنها فرود میآورد» (نوئیز، ص 307).
- بردگی پلانتاسی (کشتزارهای روستایی)
بردهها بهخصوص در مستعمرههای جنوبی بیشتر بودند که در پلانتاسیها برنج و توتون میکاشتند. بردهها زیر نظر نگهبانی که در دست تازیاته داشت کار میکردند. نگهبانان با بردهها رفتاری خفتبار داشتند. اگر برده از پلانتاسی فرار میکرد، با سگها به دنبالش میافتادند و او را میگرفتند. سپس دستهایش را قطع کرده و قیر داغ بر آن میریختند و سپس بر دارش میزدند (ذاکرحسین، 1369، ص258).
گفتنی است که بردگان هیچگاه برای رهایی خویش از ستم استعمارگران و رفتار موهن آنان از مبارزه باز نایستادند، بلکه مکرر در مکرر قصد خود را دایر به آزادی با قیام و اقدام به درهم شکستن سلطه ظالمانه اروپاییان بردهدار تاجر ابراز میداشتند به گونهای که متجاوز از صد مورد قیام و شورش بر علیه استعمارگران بردهدار در قاره آمریکا، به راه انداخته بودند (همان).
- پارهای از نظرات حقوقدانان غربی راجع به بردگی
بوسوئه کشیش و خطیب کاتولیک معروف فرانسه ( 1627-1704) درباره دفاع از بردگی مینویسد: «بهطور کلی و با در نظر گرفتن منشأ بردگی برده اراده و اختیاری غیر از اراده صاحبش ندارد. قانون میگوید که او دارای اهلیت نیست و در شمار اشخاص محسوب نمیشود. مخالفت با اساس بندگی نه تنها مخالفت با حقوق بینالملل است که اسیر گرفتن و غنیمت را مشروع میداند بلکه مخالفت باروحالقدس است که به زبان پل قدیس فرمود غلامان در بندگی باقی بمانند و اربابان مجبور به آزاد کردن آنها نباشند.
«منتسکیو ( 1689- 1755) در کتاب روحالقوانین با لحن طنز و استهزاء وضع بردهداری زمان خود را با این محکوم میکند: « اگر از من بپرسند به چه جهت سیاهان آفریقا را بهغلامی خویش در آوردهایم خواهم گفت ما ملتهای اروپا که بومیان آمریکا را به کلی نابود کردیم و ناچار بودیم که مردم آفریقا را به غلامیدرآوریم تا به وسیله آنان اراضی آمریکا را نابود کنیم. قند برای ما بسیار گران تمام میشد اگر گیاه آن را به وسیله غلامان نمیکاشتیم. بهعلاوه این غلامان از سر تا پنجه پا سیاه هستند بینی آنها چنان له شده و پهن است که شایسته ترحم نیستند. مشکل است باور کرد که خداوند علیم و حکیم روح پاکی را در جسد تمام سیاهان قرار داده باشد... و نیز مشکل است قبول کرد که این موجودات بشر هستند. اگر آنان را انسان فرض کنیم باید قبول کنیم که ماهم مسیحی نیستیم» ( سنجابی، 1342: ص 324).
روحانی انگلیسی، کشیش تامسون از بردگی دفاع نموده و گفته است: «بازرگانی بردههای سیاه در سواحل آفریقا، اصول انسانیت و قوانین دین مبین را محترم میشمارد». روحانی. جی. بریت انگلیسی در سال 1852 کتابی تحت عنوان «انجیل برای دفاع از بردگی» انتشار داد. گفتههای دانشمندان غربی در تأیید بردگی بسیار است که محض پرهیز از تطویل کلام از ذکر بقیه آنها خودداری میشود.
- علل و موجبات الغای و امحای بردگی
در آستانه فروپاشی بردگی- سلسله انقلابات بورژوازی که در طی دو سه سده از عمر استعمار تا اواخر قرن هیجدهم میلادی در کشورهای استعمارگر هلند، انگلیس، آمریکا و فرانسه در گرفت و حقوق و امتیازات فراوانی به نفع اتباع کشورهای مزبور به ارمغان آورد، هر چند موجب آزادی بردگان مقیم در متصرفات امپراتوریهای استعماری نگردید، یعنی آزادیهای فردی که در قوانین کشورهایی که انقلاب در آنها صورت گرفته، شامل حال بردگان نشد، لکن زمینه فکری و حقوقی مناسبی برای رهایی بردگان فراهم آورد و دیری نگذشت که تحتتأثیر اندیشهها و موازین «حقوق بشر» و به استناد مقررات مندرج در قوانین اساسی کشورهای مزبور و دیگر عوامل اجتماعی، اندک اندک فضای مساعدی را جهت الغای و امحای بردگی بهوجود آورد. در ذیل اجمالا انقلابات چهارگانه مذکور در فوق را به بررسی میگذاریم:
1-انقلاب انگلستان- پارلمان که مصوباتش همچون محصول انقلاب 42-1640 انگلیس بهشمار میآید، حقوق انگلیسیها را به رسمیت میشناخت نه حقوق بشر را ( که میتوانست شامل حال بردگان نیز بشود) به سخن دیگر آزادیهای انگلیسی فاقد خصلت جهانی بودند و به عموم ابنای بشر تعلق نمیگرفت با اینهمه به افراد یا اشخاص و بهصرف شهروندی پارهای حقوق و امتیازات تعلق گرفته بود و رگههایی از اندیشه حقوق بشر را در خود نهفته داشت (ذاکرحسین، 1369، ص258).
2-آمریکا- بیان نامه استقلال و انقلاب که حاصل شورش و قیام آمریکاییان بر ضد انگلستان بود. اعلام میداشت: « همه آمریکاییها حق زیستن، آزادی و کسب خوشبختی» را دارا هستند ولی از بیان نامه مزبورتنها به سود داراها و سروران استفاده کردند. بردگی الغای نشد و سیاهان همچنان برده باقی ماندند و نیز جلوی راندن سرخپوستان از زمینهای متعلق به خودشان توسط آمریکاییها را نگرفت، با اینهمه اذهان را به حقوق بشر معطوف داشت (همان).
3-انقلاب فرانسه- انقلابیون این کشور براساس معتقدات خود عقیده داشتند که باید مستعمرات فرانسه با این کشور سرنوشت و شرایط حقوقی، سیاسی و اقتصادی واحدی داشته باشند و برای اثبات نظریات خود، موضوع یکی بودن طبیعت بشری را پیش کشیدند و به این ترتیب نتیجه میگرفتند آنچه را که در اروپا عملی است میتوان در همه جای دنیا عملی کرد. ولی نمایندگان مالکین بزرگ که نفعشان در حفظ و ادامه بردهداری و استعمار بود، نخست با این نظر مخالفت کرده و پیشنهاد میکنند که به مستعمرات خودمختاری داده شود، اما اضافه میکنند که فقط سفیدپوستان باید از این خودمختاری استفاده کنند و سرانجام نظر اخیر در مجلس پیروز میشود و قانونی در 8 مارس 1790 به تصویب میرسد که فقط برای غیر بردهها (آزادها) و آنان که از پدر و مادر آزاد بهدنیا آمدهاند قایل به حقوق است و مجالس مقننه محلی حتی به این حدهم راضی نشده و وضع سیاهها را بدتر میکنند. اما کنوانسیون در سال 1791 «بردگی» را لغو و اعلام میدارد که همه اشخاص اعم از فرانسوی و غیر فرانسوی دارای حقوق مساوی هستند. قانون اساسی مصوب 1792 اشعار میدارد: «قوانین مصوب در فرانسه شامل تمامی اهالی فرانسه و مستعمرات بوده»، بهعلاوه تمام شرکتهای نیمه رسمی منجمله (شرکت هند شرقی فرانسه) را منحل کرده و حقوق گمرکی بین فرانسه و مستعمراتش را از میان برمیدارد. در سال 1793 دیرآکتور آزادی مطلق تجارت را برای فرانسه و مستعمراتش برقرار میسازد. لکن وقتی ناپلئون بناپارت زمام امور فرانسه را بهدست میگیرد بردهداری و تجارت آن را مجدداً برقرار و شرکت نمایندگان مستعمرات را در مجالس فرانسه قدغن میکند و قانون آزادی تجارت را هم لغو مینماید (ذاکرحسین، 1369، ص261).
پس میتوان گفت که انقلاب کبیر فرانسه به خلقهای مستعمره و نیمه مستعمره (بردگان) آزادی نبخشید، حتی آزادی محدودی که نصیب زحمتکشان خود فرانسه شد به مستعمرات و ممالک وابسته گسترش و تعمیم نیافت. شعار آزادی، برابری و برادری و « حقوق بشر» که زاییده انقلاب کبیر فرانسه بود نه در مورد سیاهان سنگال و نه دو رگههای هند غربی و نه هندیان تعمیم نیافت. افزون بر این با سرنگون شدن طبقه فئودال، بورژوازی تازه بهدوران رسیده، قدرت سیاسی خود برای تصرف مستعمرات تازه و برده ساختن مردم دیگر به کار گرفت. بدین ترتیب انقلاب بورژوازی فرانسه نیز با اینکه شعار سه گانه «آزادی، برادری و برابری» را سرداد و با اینکه اعلامیه حقوق بشر فرانسه با شور و هیجان از جانب همه محرومان و فرمانبرداران گیتی و همه مردم مترقی که نگران بهبود آینده آدمی بودند، پذیرفته شد با این همه سیاهان (بردگان) را همچنان در بند باقی نگاه داشت، ولی بیش از انقلاب سلف خود، اندیشه حقوق بشر را نشر داد و اذهان و اشخاص را به اخذ حقوق انسانی بهپاداشت و راسخ ساخت.
4-انقلاب هلند- پس از آن که آخرین انقلاب بورژاوازی یعنی انقلاب کبیر فرانسه نظام فئودالیته را برانداخت و صدای «آزادی، برابری و برادری» را برای عموم ابنای بشر سر داد و اخبار مربوط به انقلاب در اقصا نقاط عالم نشر یافت، استعمارگران بردهدار به تکاپو افتادند تا از کاربرد حقوق و آزادی فردی در مستعمرات ممانعت نمایند، فیالمثل در سال 1795 که هلند به تأسی از فرانسه انقلابی برخاسته بود.
آزادی، برادری و برابری برای خودی و استثمار برای مستعمرات، این شعار انقلاب هلند بود. در سال 1798 که اساسنامه کمپانی هند شرقی هلند (اندونزی) ملغی شد و اندونزی به مستعمره هلند مبدل گردید، هلندیان در آیین انقلاب دستکاری زیرکانهای کردند و اعلام داشتند: «مادامکه امنیت مستملکات هلند ایجاب میکند که (سکنه اندونزی) به صورت موجود مطیع و منقاد باشد ممکن نخواهد بود که اصول آزادی و برابری در متصرفات جمهوری در سرزمینهای هند شرقی هلند (اندونزی) معمول شود» (پانیکار، 1347: ص 110).
کوئن- بانی «باتاویا» که بهگفته مؤلفان هلندی معاصر وی، با «زشتکاریها و جنایات خود بغض و تنفر ملتی را برانگیخت» مطالبی را که به عنوان راهنمای سیاست استعماری هلند به یادگار مانده است بدین سان عنوان میکند:
«مگر ما در اروپا حق نداریم که با چهارپای خود بدانگونه که میل داریم رفتار کنیم؟ در اینجا هم ارباب با آدمهایش همین رفتار را میکند، چون که اینان در همه جا، با همه مایملک خویش، تحت تملک ارباب خود هستند، چنانکه حیوانات در هلند از آن صاحب خود میباشند» (به نقل از ذاکرحسین، 1369، ص264).
با وجود آنچه مذکور افتاد، فضای حقوقی بشر موجود در مناسبات بینالمللی وقت و بهویژه تعالیم عالیه اسلام که فرمانروایی غیر مسلم را بر مسلمانان جایز ندانسته «لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین» زمینه دگرگون ساختن وضع مردم اندونزی و لغو بردگی را آماده میساختند.
- اقدامات و استناد به حقوق طبیعی جهت لغو بردگی
بنابر آنچه در صفحات پیش از نظر گذشت هیچیک از انقلابات چهارگانه بورژوازی نتایج عملی فوری به سود بردگان بهبار نیاوردند، اما بسی برنیامد که تحول اندیشهها و شرایط بینالمللی توأم با قیامها و شورشهای روزافزون بردگان، موجب شد که مقررات اساسی طرفداری از اصول بردگی کهنه تلقی گردید و آهنگ لغو آن شتاب گرفت. مردم به ناعادلانه بودن بردهداری آگاه میشدند و اندک اندک حلقههای زنجیر بردگی در کشورهای بردهدار گسسته میگردید (ذاکرحسین، 1369، ص267).
در انگلستان گروههای مذهبی علیه بردهداری اعتراض کردند. انجمن دوستان «کواکر Quaker» بردهداری را محکوم کردند. انجیلیها فرقه مذهبی دیگری بودند که عقیده داشتند باید همه مسیحیان برضد شیاطین تجارت برده بجنگند. اصلاحطلبان ناشکیبانه درباره اعمال وحشیانه و بیرحمانه تجارت برده، متینگ به متینگ سخنرانی میکردند و عرض حال جهت اعتراض به بردهداری به پارلمان ارایه میدادند. براساس قانون انگلستان همه انسانها آزاد بودند. کسانی به دادگاه مراجعه میکردند و عرض حال میدادند که آیا مثلا «جیمز سامرست» (که بردهای یاغی بود) یک انسان آزاد نیست؟ آیا یک سیاه یک انسان نیست؟ دادگاه اعلام داشت: «هر بردهای که پا در خاک انگلستان بگذارد آزاد خواهد بود». این رأی دادگاه آزادی 000/14 برده سیاه را که در انگلستان میزیستند بهدنبال داشت. اشخاصی نطیر «جان نیوتن» کشیش «سنت مردی St.Mary Woolonoth» و «توماس کلارکس» علیه تجارت برده بهپاخاستند (ذاکرحسین، 1369، ص268).
در 1787 انجمن الغای بردگی تشکیل شد و کسانی چون «شارپ» و گروهی از «کواکر»ها و اصلاحطلبان دیگر دست به اقدامات جدی و اساسی زدند. «ویلیام ویلبرفورس» که به فرقه انجیلیها پیوسته بود، رییس انجمن الغای بردگی شد. «آدام اسمیت» بهجهات دیگر (اقتصادی) آوای مخالفت با بردگی سرداد. خلاصه مبارزه برضد بردگی قریب 20 (بیست) سال با شدت وحدت تمام ادامه یافت. در 1807 پارلمان لایحهای گذراند که مفاد آن لغو هر گونه معامله و تجارت برده- در امپراتوری بریتانیا بود. در سال 1832 پارلمان لایحه دیگری را تصویب کرد که همه بردگان را در امپراتوری بریتانیا آزاد اعلام میکرد. در نتیجهی این قانون قریب 000/000/1 برده آزاد شدند (ذاکرحسین، 1369، ص269).
در آمریکا، عمدهترین ضربهای که بر پیکر اصول طرفداری از بردگی وارد شد، ناشی از جنبش سیاسی قابل ملاحظهای بود که پایه آن بر ادبیات و آثار فلسفی مبتنی بود. سال 1852 اوج ادبیات در موضوع الغای بردگی را نشان میدهد. در این سال کتاب کلبهی «عموتم» در بوستون منتشر شد که ابراهام لینکلن به تحسین مؤلف ان پرداخت و گفت: «خانم کوچکی (مؤلف) که جنگ بزرگی را شروع کرده است». معروفترین جنبش ضد بردگی در آمریکا، به اولین جنگ داخلی آمریکا منجر گردید که نزدیک بود وحدت سیاسی این کشور را متلاشی سازد ولی سرانجام اتحاد سیاسی اتازونی را به وجود آورد. این درگیری به «جنگهای انشعاب (1681-1865) بین ایالات شمالی و جنوبی آمریکا برسر حفظ و الغای بردگی منجر گردید. آمریکاییان ایالات جنوبی، بردگی را از لوازم جمهوریت و مصالح اقتصادی سیاسی آمریکا و وسیله نیل به تمدن و فضیلت، میدانستند. هیجده ایالت شمالی در انتخابات ریاست جمهوری به نفع لینکلن رأی دادند و بر پانزدهایالت طرفدار بردگی در جنوب پیروز شدند. در خلال جنگ احساسات ضد بردگی به شدت تقویت گردید و حتی ایالات مرکزی با اکثریت آراء خواستار الغای بردگی شدند. هنگامی که در ژانویه 1865 سیزدهمین اصلاحیه قانون اساسی برای دومین بار (الغای بردگی) در برابر مجلس نمایندگان قرار گرفت، یک نماینده از « دلاور»، چهار نماینده از «مریلند»، سه نماینده از «ویرجینیای غربی»، چهار نماینده از «کنتاکی» و هفت نماینده از «میسوری» از تصویب آن حمایت کردند. تصویب این اصلاحیه که به آرای 27 ایالت نیازمند بود، هشت ماه بعد از کشته شدن لینکلن در 18 سپتامبر 1865 صورت پذیرفت (راسل، 1357: ص 349).
اصلاحیه مقرر میداشت: «.....در تمام قلمرو اتازونی یا هر محلی که تابع محاکم قضایی اتازونی است، بردگی و کار اجباری وجود نخواهد داشت مگر در مورد مجازاتهایی جنایی که مقصر به اجرای چنان مجازاتی محکوم خواهد شد». در فرانسه به سال 1830 بعد از اغتشاشات مارتینگ یک جنبش فکری بهوجود آمده بود و فرامین امپراتوری شرایط زندگی اسیران و بردگان را ملایم ساخته بود. آن فرامین قطع عضو و رنگگذاری را ملغی کردند و تعلیمات سیاهان را سازمان دادند و مواظبتها و استراحت هفتگی را در آنتیل، اجباری ساختند. با اینهمه انقلاب 1848 بود که مقررات را بهوجود آورد و بخصوص به موجب قانون 4 مارس 1848 الغای بردگی رسماً تصویب شد و در ماده 6 قانون اساسی درج گردید. پرتغالیها و اسپانیاییها آخرین مللی بودند که تن به آزادی بردگان دادند. پرتغال اولین بار آزادی بردگان را در سال 1856 در برزیل مقرر داشت (ذاکرحسین، 1369، ص253).
- جنبش ضد بردگی در صحنه بینالمللی
صرفنظر از مبارزات ضد بردگی که در داخل جوامع کشورهای استعمارگر مذکور در صفحات پیش، رخ داده بود، در صحنه بینالمللی نیز جنبش ضد بردگی جریان یافت که انگلستان پرچمدار آن بود. این کشور پس از آنکه در سال 1807 تجارت برده را لغو کرد، ناوگان سلطنتی خود را به صورت پلیس بینالمللی درآورد و با عقد معاهداتی حق بازرسی و توقف کشتیها را پیدا کرد. به این ترتیب انگلستان در رأس جنبش بینالمللی ضد بردگی قرار گرفت و در طی مدت 3 سال پیش از 28 قرارداد درباره صرفنظر کردن از معامله و جلوگیری از قاچاق سیاهان را امضای کرد. بریتانیا به تدریج بازرسی دریایی خود را تحمیل کرد و متدرجاً کلیه ملل موافقت خود را با این بازرسی اعلام داشتند. جریان جنبش ضد بردگی در صحنه بینالمللی قریب یک قرن و نیم ادامه یافت و تصمیمات مربوط به این امر در چند کنگره با اهمیت بینالملل و هم سازمانهای بزرگ بینالمللی تجلی یافت. کنگره وین- در این کنگره به تحریک انگلستان اولین تقبیح جهانی از بردگی را کشورها امضای کردند و باز هم به ابتکار انگلستان بود که کنگره اکسلاشاپل بردگی را ملغی کرد و پس از این کنگره بود که ملتها به تدریج از معامله سیاهان صرفنظر کردند و سپس بردگان را در مستعمرات خود آزاد ساختند. سالهای 1931 و 1832 و 1845 به سبب قراردادهای منعقده بین دو کشور فرانسه و انگلستان بر سر مسایل بردگی شهرت دارند (قاضی، 1358).
کنگره برلین- این کنگره که در سال 85-1884 به منظور تقسیم جغرافیایی آفریقا برگزار شده بود ممنوعیت بردگی را منظور نظر قرارداد و لغو آنرا اعلام نمود. در کنگره بروکسل 1890 در همین راستا تصمیماتی اتخاذ گردید (فرامرزی، 1347).
جامعه ملل- پس از جنگ جهانی اول میثاق جامعه ملل متفق، جهت جلوگیری از اجحافی نظیر داد و ستد در مواد 22و 23 پیشبینیهایی کرده است. میثاق در ماده 22 بند 5 اشعار میدارد «میزان نشو و ارتقای اقوام دیگری خاصه آفریقای مرکزی ایجاب مینماید که دولت قیم تعهد ادارهی آن حدود را بهنماید به شرط آنکه از عادات ردیه از قبیل «بردهفروشی» و معامله اسلحه... جلوگیری بهعمل آید... در سال 1924 کمیسیون موقتی درباره بردگی بهدنبال مداخله 1921 دبیرخانه بینالمللی کار در ژنو تشکیل شد و به دو گزارش علیه بردگی در مستعمرات منتشر ساخت.گزارشها سرانجام در 25 سپتامبر 1926 به امضای قرارداد مربوط به بردگی منجر گردید. کنفرانس 1929 به امضای قرارداد مربوط به بردگی منجر گردید. کنفرانس 1929 به چاپ کتاب خاکستری از طرف کمیتهای مرکب از 13 نفر کارشناس منتهی شد که بهموجب آن تصمیم گرفته شد به کشورهای عضو «جامعهملل» ورقه سؤال (کتاب سرخ) ارسال شود و این قبیل اقدامات بالاخره به انتشار کتاب آبی در سال 1930 کشانده شد (همان).
سازمان ملل متحد و بردگی- منشور ملل متحد برابری انسانها را بدون تمایز از نظر نژاد، رنگ و مذهب اعلام داشته است که خود مفهومی ضد بردگی دارد. اکنون الغای بردگی در حالی که متضمن منع کار اجباریست در ماده 4 اعلامیه جهانی حقوق بشر به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده تأیید گردیده است. قرارداد تکمیلی منع بردگی و بردهفروشی مورخ 7 سپتامبر 196 غالب کشورهای عضو ملل متحد را متعهد نموده است که در سراسر قلمرو خود بردگی و بردهفروشی و هر نوع عمل و ترتیب مشابه را ملغی نمایند (ذاکرحسین، 1369، ص275).
امروزه با اینکه بردگی از صحنه مناسبات بینالمللی رخت بربسته اما آثار و بقایای آن به صورت پدیدهی شوم تبعیض نژادی در حقوق داخلی و عملکرد بعضی از جوامع در آمده است.
- قیامها و شورشهای بردگان آفریقایی بین قرنهای شانزدهم و نوزدهم
1519 قیام مارونها (بردگان فراری) به رهبری هنریک، برضد اسپانیاییها در هیسپانیولا (هایتی امروز).
1522 قیام بردگان در جزیرهی هیسپانیولای اسپانیا.
1527 قیام در پورتوریکو
1529 قیام در پورتوریکو
1529 قیام در سانتاماریا
1530 قیام در مکزیکو
1531 قیام چهارم در پاناما
1550قیام در پاناما و پرو
1560 قیام بینو Byno در امریکای مرکزی
1600 شورش بردگان فراری (مارونها)
1639 شورش در جزیرهی پروپدنس، نخستین شورش در یک کلنی انگلیسی «هند غربی».
1655 قیام 1500 بردهی فراری در جاماییکا
1663 نخستین طغیان بردگان آفریقایی در جاماییکا
1738-1663 بردگان رفاری دائماً به بریتانیاییها حمله میکردند.
1665 بردگان جاماییکا در حالت دایمیشورش در جاماییکا بودند
1674 قیام درباربادو
1782-1679 بردگان فراری در هایتی متشکل شدهاند.
1685 آفریقاییها سربه شورش برمیدارند و بسیاری از آنها به کوهستانها میگریزند و به بردگان فراری میپیوندند. در نتیجه بردهداران مجبور میشوند مدت چند ماه حکومت نظامی برقرار کنند
1687 قیام بردگان در آنتیگا
1690 قیام بردگان در جاماییکا (یعنی بردگان فراری تره لاوانی)
1961 قیام درهایتی
1692 توطئه در جاماییکا که در آن گویا شش خدمتکار ایرلندی شرکت داشتند.
1692 شورش در باربادوس
1694 دو قیام در جاماییکا
1695 قیام در برزیل
1702 قیام در باربادوس
1711 جنگ سیاهان با فرانسویها در برزیل
1763-1715 شورشهای سوری نام Surinam
1718 شورش در برزیل
1718-1726 جنگ بیرحمانهی انگلیسها با بردگان فراری در جاماییکا
1728 فتنهی بردگان در جاماییکا با بیرحمی سرکوب شد
1730 بردگان فراری سربازان بریتانیایی را شکست دادند
1732 بریتانیا سکونتگاه بردگان فراری را گرفت ولی سال بعد مغلوب شد.
1733 قیام در سنتجان (یکی از جزایر ویرجینیا)
1737 قیام بردگان در آنتیگا که در آن گفته میشد که سیاهان آزاد شرکت داشتند.
1739 معاهدهی بریتانیا با بردگان فراری جاماییکا دایر بر تضمین آزادی و حق مالکیت آنها بر اراضی واقع بین شهر ترهلاونی و کوکپیتس که بالغ بر 1500 اکر میشد
1744 قیام بزرگ در توباگو Tobago
1745 توطئه میان بردگان در ترهلاونی (جاماییکا)
1754 طغیان بردگان در شهر کرافورد (جاماییکا)
1760 قیام در جاماییکا به رهبری تاکی
1762 طغیان «سیاهان وحشی» در شهر کرافورد (جاماییکا)
1763 قیام کارییهای سیاه
1765 شورش شدید بردگان سیاه در سورینام هلند
1765 سال شورشهای متعدد در جاماییکا
1765 نوامبر –کورومانتینها در جاماییکا سربه شورش برمیدارند.
1765 بردگان جاماییکا که در هندوراس کار میکردند سربه شورش برداشتند و اربابانشان را کشتند
1766 کورومانتینها وست مورلند شورش کردند
1768 تنبیه بیرحمانهی بردگانی که برای شورش در مونسترات همدست شدند.
1769 سرکوبی وحشیانهی شورش بردگان در جاماییکا
1771-1770 شورشهای شدید در توباگو
1770 کشف توطئهی شورش بردگان در سنت کیتس
1772 قیام بردگان در سورینام
1773 طغیان بردگان در جاماییکا که به «طغیان سیاهان» معروف شده است
1776 توطئه بردگان و شورش در جاماییکا
1779 مردم هایتی به انقلاب ایالات متحده کمک میکنند
1780 معاهدهی فرانسه با بردگان فراری
1790 قیام جیمزاوژه در سنت دومینگ
1791 قیام دیگر در سنت دومینگ
1803-1791 انقلاب هایتی
1795 آغاز جنگ بردگان فراری در جاماییکا
1796 قیام در سنتلوسیا
1800 طغیان گابریل در هنریکوکانتی، ویرجینیا
1801 قیام سیاهان گادلوپ و اخراج فرماندار
1802 طغیان شدید در بخش شمالی کارولینای شمالی
1802 قیام بردگان در جاماییکا
1807 پس از اینکه بردگان احساس کردند که فریب قانون الغای بردگی را خوردهاند سر به شورش برداشتند. آنها الغای بردگی را به جای آزادی گرفته بودند.
1816 قیام فردریکس بورگیه قیام پیوستند
1816قیام بردگان در سنت فیلیپس پاریش، باربادوس
1819 اقدام به شورش در اوگوستا، جورجیا
1822 قیام دانمارک وبزیدر چارلستون، کارولینای جنوبی
1823 شورش شدید بردگان در دمرارا (Demerara )
1823 بردگان در جاماییکا شورش کردند
24-1823 دورهی ناآرامی مداوم در میان بردگان هند غربی
37-1828 شورشهای برزیل
1831 شورش بردگان در آنتیکا به علت جلوگیری از بازارهای یکشنبه
1831 قیام در جاماییکا به رهبری سامویل شارپ طرفدار کلیسای باپتیست (شدیدترین شورش در تاریخ جاماییکا)
1831 قیام نات تورنر در سوتامیتون کانتی، ویریجینیا
1831 طغیان در ترهلاونی (جاماییکا)
1832 تمرد در هنگ هند غربی در ترینیداد به رهبری بردگان زاد شدهای که وارد ارتش شده بودند.
45-1840 هایتی به کمک بولیوار Boluvar میآید.
1844 قیام کوبا
93-1844 قیام دومینیکن
1861 قیام در جاماییکا
1865 قیام دهقانی در مورانت بی جاماییکا (قیام مورانت بی)
1811 بردگان جانپاتیش بالای نئواورلئان طغیانی به راه انداختند که فقط به کمک ارتش سرکوب شد
1868 انتونیوماسئو سردار افرو- کوبایی مبارزهی استقلال کوبا را هدایت میکند
1895 جنگ در کوبا (دخانیاتی، 1358).
- بردگی در متون حقوق بین الملل
- اعلاميهی جهانی حقوق بشر
10 دسامبر 1948
مادهی ١
تمام افراد بشر آزاد زاده میشوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه ای برادرانه رفتار كنند.
مادهی ٢
هر كس میتواند بی هيچ گونه تمايزی، به ويژه از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دين، عقيده ی سياسی يا هر عقيده ی ديگر، و همچنين منشا ملی يا اجتماعی، ثروت، ولادت يا هر وضعيت ديگر، از تمام حقوق و همهی آزادیهای ذكرشده در اين اعلاميه بهره مند گردد.
به علاوه نبايد هيچ تبعيضی به عمل آيد كه مبتنی بر وضع سياسی، قضايی يا بين المللی كشور يا سرزمينی باشد كه شخص به آن تعلق دارد، خواه اين كشور يا سرزمين مستقل، تحت قيمومت يا غير خودمختار باشد، يا حاكميت آن به شكلی محدود شده باشد.
مادهی ٣
هر فردی حق زندگی، آزادی و امنيت شخصی دارد.
مادهی ٤
هيچ كس را نبايد در بردگی يا بندگی نگاه داشت. بردگی و داد و ستد بردگان به هر شكلی كه باشد، ممنوع است.
- کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد
مصوبه 26 دسامبر 1966/ قطعنامه A 2200 قدرت اجرایی بنابر ماده 49، 23 مارس 1976
ماده هشتم
1- هیچکس نباید در بردگی نگاه داشته شود. بردگی و تجارت برده با تمام اشکال آن ممنوع میباشد.
2- کسی نباید در خدمت اجباری نگاه داشته شود.
3- الف: هیچکس را نباید به کار اجباری و انجام عمل تحمیلی وادار نمود.
ب: بند سوم (الف) نباید برای کشورهایی که اعمال شاقه را بهمثابه مجازات جرم در نظر میگیرند، مانعی ایجاد کند، بدیهی است حکم چنین مجازاتی (مجازات مجرم با اعمال شاقه) باید بهوسیله دادگاه صالحه صادر گردد.
ج: برای (روشن شدن) مفاد این بند، واژهی کار تحمیلی و اجباری شامل موارد زیر نمی باشد:
1- هر کار یا خدمتی که به زیر بند (ب) عطف نشده است که معمولا به فردی که در نتیجه حکم دادگاه تحت بازداشت است و یا به فردی که در حین برخورداری مشروط از این نوع بازداشت، تکلیف میگردد.
2- هر نوع خدمت شخصی نظامیدر کشورهایی که موضوع خدمت وظیفه بهرسمیت شناخته نشده است، هر نوع خدمت ملی مقرر شده که بهوسیله قانون خدمت وظیفه پذیرفته نشده است
3- هر نوع خدمتی که در موارد اضطراری یا بلایایی که زندگی و رفاه جامعه را تهدید میکند، مقتضی میباشد.
4- هر کار یا خدمتی که قسمتی از تعهدات (اجتماعی) مدنی را تشکیل دهد.
ماده نهم
1- هر کس حق آزادی و امنیت فردی دارد. هیچکس نباید تحت بازداشت و یا دستگیری خودسرانه قرار گیرد. هیچ کس نباید از آزادی خود محروم شود مگر در صورتی که قانون و مقررات آیین دادرسی حکم کند.
2- هر کسی که دستگیر میشود باید در زمان بازداشت، دلایل دستگیری به اطلاع او رسانده شود و (نیز) باید بدون درنگ هر اتهامی که علیه او وجود دارد، به اطلاعش رساند.
3- هر کسی که به اتهام جرمیدستگیر و یا بازداشت میگردد، باید بی درنگ در مقابل قاضی یا دیگر مقام مجازی که بهوسیله قانون، قدرت قضایی را اعمال میکند، آورده شود و شایسته است که در مدت معقولی دادرسی شود و یا آزاد گردد. نباید بازداشت و انتظار دادرسی افراد بهصورت قاعده عمومی و کلی درآید، ولی در هر مرحله از رسیدگی قضایی، (متهم) ممکن است با تضمین آزادی (موقت) جهت حضور در دادگاه و به اقتضای حکم دادگاه موکول گردد.
4- هر کسی که بهموجب دستگیری و یا بازداشت، از آزادی اش محروم میگردد، حق دارد روند دادخواهی را بدین منظور که دادگاه بدون تاخیر در مورد غیر قانونی بودن بازداشتش تصمیم گیرد، دنبال نماید تا اگر بازداشت او غیر قانونی است (قاضی) دستور به آزادی او دهد.
5- هر کس که قربانی دستگیری و یا بازداشت غیر قانونی شده است، حق جبران خسارت دارد.
ماده دهم
1- تمام افرادی که آزادی آنها سلب میگردد (زندانیان) باید با آنها با انسانیت و احترام که حقیقت ذاتی شخص انسان است، رفتار شود.
2- الف- به جزء موارد استثنایی، افراد متهم باید از محکومین جدا نگاه داشته شوند و میبایست مشمول رفتار جداگانه ای، متناسب با وضعیت افراد غیر محکوم شوند.
ب – افراد جوان متهم باید از بزرگسالان جدا نگاه داشته شوند و باید در اسرع وقت در مورد آنها قضاوت گردد.
3- نظام ندامتگاه باید متضمن رفتار با افرادی باشد که هدف اساسی آن اصلاح آنان و اعاده حیثیت اجتماعی شان باشد. جوانان بزهکار باید از بزرگسالان جدا نگاه داشته شوند و (با آنها) متناسب سن و وضعیت قانونی شان رفتار گردد.
ماده یازدهم
هیچکس را نباید فقط بعنوان اینکه (او) قادر به انجام تعهد قراردادی خود نیست، زندانی کرد.
-جنایات علیه بشریت درمنشور نورنبرگ
اولین استفاده تخصصی از اصطلاح جنایات علیه بشریت درمنشور نورنبرگ بود بند ۳ ماد ه۶ این منشور که شامل مواردی از جمله قتل عمدی؛ ریشه کن کردن، به بردگی گرفتن ،تبعید، یا هرعمل غیر انسانی دیگر که علیه مردم غیر نظامی قبل از جنگ یا در حین جنگ ارتکاب یافته باشد و یا تعقیب و آزار افراد به دلایل سیاسی، نژادی یا مذهبی در اجرا یا در ارتباط با یکی از جرایم مشمول صلاحیت دادگاه میباشد. البته در سال ۱۹۴۵ در قانون شماره ۱۰ شورای کنترل یک سری موارد رابه جنایات علیه بشریت اضافه کرد. حبس، هتک ناموس، به بردگی گرفتن به عنف، شکنجه به دلایل سیاسی نژادی ومذهبی، البته به نظر میرسد که نیازی نبود چون عبارت هر عمل غیر انسانی دیگر درمنشور نورنبرگ دراین موارد را هم شامل میشد (راستین، 1345).
به بردگی گرفتن: برده ساختن این مساله از زمانهای بسیار قدیم و قبل از منشور لندن در قوانین اکثر کشورها جرم شناخته شده بوده است در سال ۱۸۱۵ اعلامیه وین اعلام کرد که بردگی مخالف ارزشهای جامعه متمدن بین المللی است از آن زمان تاکنون در اسناد بین المللی زیادی به جرم بودن این عمل اشاره شده است. مهمترین سند دراین زمینه کنوانسیون بردهداری ۱۹۲۶ است. در فاصله سالهای ۱۸۲۵ تا ۱۹۴۵ کشورهای مختلف اروپایی شروع به وضع قوانینی در مخالفت با بردگی کردند. در این کنوانسیونها تاسیسات مشابه بردگی هم ممنوع اعلام شده است مثل ازدواجهای اجباری، به ارث برده شدن زن پس مرگ همسرش و قاچاق زنان و کودکان. بنابراین رویه منشور لندن در جرم شناختن بردگی منطبق بر اصول کلی حقوقی بوده است و در مجرم شناختن کسانی که این اعمال را انجام داده اند و اصل قانونی بودن را رعایت کرده است در اینجا مواردی از این گونه اعمال غیر قانونی را متذکر میشویم :
۱. در اثنای جنگ جهانی اول ۶۶ هزار بلژیکی از سنین ۱۷ تا ۵۵ سال در سال ۱۹۱۶ توسط آلمان به طور اجباری از بلژیک اخراج و به آلمان برده شدند تا در کارخانه های آلمان به بیگاری گرفته شوند شرایط مسیر اعزام به گونه ای بود که ۱۲۵۰ نفر از آنها جان باختند (ذاکرحسین، 1369، ص280).
۲. در جنگ جهانی دوم هم آلمانیها نسبت به یهودیان و دیگران این کار را انجام میدادند البته وضعیت یهودیان در اردگاههای به مراتب بدتر از بردهها بوده است. چرا که صاحبان برده وی را از اموال خود میدانستند و در حفاظت او میکوشیدند ولی در اردوگاهها چنین نگرشی در کار نبود. تا قبل از سال ۱۹۴۵ حدود ۲۶ سند مربوط به بردهداری و نهادهای مشابه (کار اجباری و…) وجود داشت و بعد از آن سال تاکنون چهل و اندی سند به مجموعه پیشین اضافه شده است و بنابراین امروزه بیش از هفتاد سند و مدک بین المللی در خصوص بردگی وجود است.
۳. اخراج و انتقال جمعیت: اخراج یعنی جمعیتی را از یک کشور به کشور دیگر منتقل کردن نظیر کاری که عراق در مورد کردها انجام داد. لیکن انتقال یعنی حرکت دادن جمعیت و گروهی از نقطه ای به نقطه یا نقاط دیگر در خود آن کشور در اسناد و مدارک زیادی این دو مساله ذکر شده است از جمله کنوانسیون های ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ لاهه کنوانسیون چهارم ژنو (۱۹۴۹) نیز صراحتاً آن را منع نموده است ماده ۱۴۷. پس از جنگ جهانی اول کمیسیون ۱۹۱۹ تشکیل شد تا موارد نقض حقوق بشر را مشخص کند در گزارش این کمیسیون آمده بود که یکی از موارد نقض حقوق بشر همین اخراج و انتقال جمعیت است و مواردی مانند اخراج بیش از یک میلیون ارمنی از ترکیه و نیز اخراج چهارصد هزار یونانی الاصل از ترکیه به یونان را ذکر کرده بود ولی در عمل بنا به ملاحظات سیاسی اجرا نشد دو دلیل عمده برای این امر عبارت بودند از این که اولاً وقتی در کمیسیون سخن از مرتکبان جرایم علیه بشریت میرفت نمایندگان امریکا با آن مخالفت میکردند و میگفتند که (قوای بشری) یک اصطلاح مبهم است و نمی تواند مبنای افراد قرار گیرد و ثانیا معاهده لوزان که بین کشور ترکیه و دول متفق امضا شده بود این افراد را صراحتاً عفود کرد. نویسندهای در این خصوص میگوید که معاهده لوزان سابقهی بدی را در حقوق بین الملل ایجاد کرد, زیرا اولین انتقال یک ملت از کشوری را که اجداشان سالها در آنجا زیست میکردهاند به رسمیت شناخت (همان).
باید توجه داشت که اگر اخراج شدگان اتباع دولت مخاصم باشند ممکن است این عمل جرم جنگی نیز محسوب شود اما اگر اتباع خود آن کشور باشند فقط جرم علیه بشریت رخ میدهد.
۴. اذیت و آزار از دیگر جرایم علیه بشریت اذیت و آزار گروهی از مردم است که موجب بروز صدمات روحی , جسمی و اقتصادی شود در غرب این واژه با مورد آزار قرار گرفتن مسیحیان توسط رومیها عجین شده است در کنوانسیون های مختلف آزار رساندن به افراد تحت عناوین گوناگون همچون آپارتاید و نسل کشی مورد منع قرار گرفته است. اسناد و مدارک بین المللی دیگری نیز وجود دارد که تنها رفتار تبعیض آمیز را منع کرده و معین ننموده است , که از جمله آنها میتوان موارد زیر را نام برد:
الف. اعلامیه جهانی حقوق بشر
ب. معاهدات بین المللی حقوق مدنی و سیاسی
ج. میثاق (معاهده) بین المللی حقوق اجتماعی , اقتصادی و فرهنگی
د. اعلامیهی جلوگیری از همه انواع تبعیض نژادی
ه. کنوانسیون بین المللی جلوگیری از تبعیض نژدی (۱۹۶۵)
و. کنوانسیون بین المللی منع و جرم آپارتاید (۱۹۷۳)
ز. اعلامیهی جلوگیری از تبعیض علیه زنان (۱۹۶۷)
ح. کنوانسیون جلوگیری از تمامیانواع تبعیض علیه زنان (۱۹۷۹)
ط. اعلامیه منع همه انواع ناشکیبایی و تبعیض بر اساس مذهب و عقیده (۱۹۸۱)
ی. کنوانسیون ممنوعیت از نسل کشی (۱۹۴۸) در این کنوانسیون واژه اذیت و آزار چنین تعریف شده است :
تلاش کشتن آنها ایراد صدمه جسمانی یا روانی تحمیل نوعی شرایط زندگی به قصد نابودی آنها تحمیل اقدامات برای جلوگیری از تولید مثل بین آنها و انتقال اجباری فرزندان آنها به گروههای دیگر
طبق ماده ۷ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی منظور از جنایات بر ضد بشریت اعمال مشروحه زیر است که در یک حمله«گسترده» یا «سازمان یافته» بر ضد یک«جمعیت غیر نظامی» و با «علم به آن حمله» ارتکاب یابند: 1- قتل؛ 2- قلع و قمع کردن؛ 3- به بردگی گرفتن؛ 4- کوچ یا جابهجایی اجباری جمعیت؛ ۵- حبس کردن یا ایجاد هر شکل دیگر محرومیت شدید از آزادی جسمی که بر خلاف قواعد بنیادین حقوق بین الملل باشد؛ این بحث در قسمتهای دیگر اساسنامه از جمله بخش چهارم آن در مورد ساختار و تشکیلات دیوان نیز مطرح بود (ذاکرحسین، 1369، ص281).
- اساسنامهی دیوان بینالمللی کیفری
بردهسازی
در شق(ج)بند اول مادهی ۷ اساسنامهی دیوان بینالمللی کیفری، بردهسازی، یک جنایت علیه بشریت کلاسیک را تشکیل میدهد. این بیان در بند (ج) مادهی ۶ منشور نورمبرگ، شق (ج) بند اول مادهی ۲ قانون شمارهی ۱۰ شورای کنترل، بند (ج) مادهی منشور توکیو، بند (ج) مادهی ۵ اساسنامهی دیوان بینالمللی کیفری یوگسلاوی سابق و بند (ج) مادهی ۳ اساسنامهی دیوان بینالمللی کیفری روآندا یافت میشود.
یک- تعریف:
بهعلاوه اساسنامهی دیوان بینالمللی کیفری تصریح میکند که بردهسازی شامل «اعمال این اختیار در جریان قاچاق اشخاص بهویژه زنان و کودکان» نیز میشود. سند عناصر جنایات، این تعریف را با فهرستی از چند نمونهی دیگر از مظاهر بردهسازی مثل خرید،فروش،قرض یا معاوضه یک یا چندنفر یا محرومیت «مشابه» از آزادی، توسعه میدهد.باید یادآوری نمود که دیوان روآندا در قضیه کوناراک اعلام داشت که صرف توانایی خرید،فروش یا به ارث بردن یک شخص یا خدمات و نیروی کار وی فینفسه بهمعنی به بردگی کشاندن نیست، بلکه اینها باید در عمل ارتکاب یابد.
سند عناصر جنایات با اشاره به محرومیت«مشابه» از آزادی این نکته را مطرح میکند که این جنایت را نباید به نمودهای سنتی آن نظیر«بردگی» و «تجارت برده» به همان نحوی که در معاهدات مربوطه تعریف شده است، محدود نمود. این مظاهر سنتی بردگی که مرتکب با قربانیان همچون کالا رفتار میکند، امروزه به ندرت رخ میدهد. به همین دلیل، واژهی «بردهسازی» به کار رفته در اساسنامهی دیوان بینالمللی کیفری را نباید منحصر به مفهوم سنتی آن کرد، بلکه باید آن را در یک مفهوم حقوقی کاربردی تفسیر نمود که شامل نهادها و رویههایی باشد که تحتعنوان رسمی بردگی قرار نمیگیرند.
دیوان یوگسلاوی در این سمت و سو گام برداشته است و در قضیهی کوناراک، مبادرت به تبیین شرایط بردگی نموده است. مطابق آن دسته از امور موضوعی که مبنای رأی را تشکیل میدهند، خواندگان دو زن اسیر جوان را برای ماهها در خانهای متروک نگاه میداشتند، بهطور کامل، زندگی آنها را تحت کنترل خود گرفته بودند و در کنار سایر موارد، مکررا آنها را مورد تجاوز قرار داده بودند. دیوان یوگسلاوی در این رأی، شرایطی را که به موجب آن میتوان به یک رفتار، عنوان بردهسازی را اطلاق کرد، مطرح میکند. شاخصهای اساسی، موارد زیر را در برمیگیرد: کنترل آزادی رفت و آمد قربانی،اقدام برخلاف ارادهی او و کنترل اقتصادی یا استثمار وی دیوان اظهار نمود:
معیارهای بردهسازی شامل کنترل و مالکیت، تحدید یا کنترل آزادی عمل، آزادی انتخاب یا آزادی رفت و آمد یک فرد و جمعآوری عوایدی برای مرتکب میشود. این کارها غالبا با تهدید یا توسل به زور یا سایر اشکال اجبار، ترس از خشونت، فریبکاری یا خلف وعده، سوی استفاده از قدرت، آسیبپذیری موقعیت قربانی، دستگیری یا اسارت، تعدی روانی یا شرایط اجتماعی- اقتصادی صورت میگیرد. مضافا شاخصههای بردهسازی از جمله استثمار، رابطهی جنسی، روسپیگری، تملک یا در اختیار گرفتن ارادهی یک نفر برای جبران خسارت و غیر آن برای تحقق جنایت بردهسازی شرط نیست. انجام این کارها اولین نمونههایی است که برای اعمال حق مالکیت بر یک نفر به ذهن متبادر میشود.مدت زمان اعمال اختیارات مرتبط با حق مالکیت، عامل دیگری است که میتوان برای تشخیص اینکه آیا فردی به بردگی گرفته شده است.
دو-کار اجباری
«کار اجباری» بهعنوان یک شکل مجزا از بردهسازی مورد توجه اساسنامهی دیوان بینالمللی کیفری و سند عناصر جنایات قرار نگرفته است. بااینحال، مطابق حقوق بینالملل عرفی اگر کار اجباری همراه با اعمال حقوق مالکیت بر شخص موردنظر باشد، در ردیف بردهسازی قرار میگیرد.در محاکمات نورمبرگ،کار اجباری، مهمترین مثال جنایت بردهسازی بود که در منشور نورمبرگ بهعنوان یک جنایت علیه بشریت از آن یاد شده بود.
در دوران نازی و جنگ جهانی دوم، حدود هشت میلیون کارگر در رایش آلمان و سرزمینهای اشغالی آلمان، اجبارا به کار واداشته شده بودند. دیوان نورمبرگ، خواندهای به نام ون شیراک را فقط به اتهام جنایت علیه بشریت بردهسازی محکوم کرد. در مقابل، اغلب جنایتکاران جنگی عمده هم به دلیل تبعید افراد به قصد بردگی بهعنوان یک جنایت جنگی و همینطور، به منظور بردهسازی بهعنوان یک جنایت علیه بشریت محکوم شدهاند. در محاکمات پس از نورمبرگ، دادگاههای ایالات متحده هم افراد متعددی را به هردو جنایت محکوم نمودهاند. نکتهی حایز توجه، استدلال دادگاه در محاکمه میلک است. دیوان یوگسلاوی هم کار اجباری را بهعنوان یک جنایت علیه بشریت به رسمیت شناخته و شرایط آن را تبیین نموده است.
سه- قاچاق اشخاص
از آغاز دهه ۱۹۹۰ و پس از انحلال پیمان ورشو، تجارت زنان در اروپا تحتعنوان بردگی سفید انجام میشود و باندهای گستردهای به این تجارت سودآور اشتغال دارند.
اشخاص بهویژه قاچاق زنان و کودکان از جملهی رویههای مشابه بردهسازی هستند که زنان و کودکان را به مثابه کالا بهحساب آورده و بهعنوان منبع لذت هرکدام از قیمت معینی برخوردارند. تعهدات بینالمللی تاکنون،تنها ناظر بر قاچاق افرادی بوده که برای روسپیگری قاچاق میشدهاند. ۷۹ یک نمونه،کنوانسیون مربوط به جلوگیری از قاچاق اشخاص و روسپیگری، مورخ ۲۱ مارس ۱۹۵۰ است. البته معاهدات بینالمللی اخیر،نظیر کنوانسیون حذف تمام اشکال تبعیض علیه زنان در ۱۸ دسامبر ۱۹۷۹ و کنوانسیون حقوق کودک مورخ ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹، رابطهی میان قاچاق و روسپیگری را کنار گذاشتهاند. اساسنامهی دیوان بینالمللی کیفری نیز همین موضع را اتخاذ کرده است.
کنوانسیون ضد جنایات سازمانیافتهی فراملی مورخ ۱۵ نوامبر ۲۰۰۰ پس از تصویب اساسنامهی دیوان بینالمللی کیفری تدوین شد. یک پروتکل الحاقی بهطور صریح،قاچاق زنان و کودکان را به تقنین درمیآورد و برای نخستینبار در حقوق معاهدات بینالمللی، تعریفی را از قاچاق اشخاص ارایه میدهد.
بردگی جنسی
بردگی جنسی در اصل، نمادی خاص از بردگی است.این مسئله در سند عناصر جنایات که از معیارهای بردگی صحبت میکند، روشن شده است. بهعلاوه، مرتکب این جرم باید باعث آن شود که قربانی در اقدامات جنسی دخالت کند. مثالهای بردگی جنسی «ایستگاههای تفرج» تأسیس شده توسط ارتش ژاپن در جریان جنگ دوم جهانی و «اردوگاه های تجاوز جنسی» هستند که در طول مخاصمهی یوگسلاوی تشکیل شدند (به نقل از پایگاه اینترنتی http://mohagheghan.loxblog.com).
- بردگی در تعهدات بین المللی
حق آزادي دومين مورد از تعهدات بين المللي erga omnes است كه ديوان بين الملل دادگستري در راي خود در قضيه بارسلونا تركش برشمرده است. طرز بيان ديوان در اين مورد قدري متفاوت است؛ به موجب راي ديوان، اين تعهدات در حقوق بين المللي معاصر، ... . از اصول و قواعد مربوط به حقوق بنيادين شخص انسان، از جمله حمايت برضد بردگي.. . ناشي ميشوند (ساککیتی، 1387).
بدين ترتيب، ديوان ممنوعيت بردگي را جزو حقوق بنيادين شخص انسان ميداند. به عبارت ديگر و به عنوان نقطهی شروع مناسب براي اين بحث، همهی انسانها آزاد آفريده شدهاند و آزادي حقي است كه هر فرد از لحظهی تولد خود دارا ميشود. در صدر ماده اول اعلاميه جهاني حقوق بشر نيز اعلام شده است كه « تمام افراد بشر آزاد به دنيا ميآيند». ملازمه آزادي انسان با تولد او تاكيدي است بر « ذاتي بودن» يا « طبيعي بودن» آزادي براي انسان به همين دليل به بردگي كشاندن انسان خطاي آشكاري است بر ضد نظم طبيعي. زيرا آزادي انسان را سلب ميكند كه ذات وجود شخصيت انسان را تشكيل ميدهد. همين مفهوم طبيعي يا ذاتي بودن آزادي انسان است كه ما قبلاً از آن به عنوان حقوق اخلاقي انسان يا اولويت اخلاقي حقوق او سخن گفتيم. تفاوت اساسي حقوق بشر با حقوق دولت و گروه نيز در همين نكته است؛ و از اين روست كه بردهداري نقض يك حق اساسي طبيعي يا اخلاقي محسوب ميشود (علامه، 1385).
برخلاف ساير مصاديق تعهدات erga omnes، زماني بردگي و داد و ستد برده، اعمالي قانوني در جامعهی بين المللي بوده و به تدريج غيرقانوني شناخته شده و اكنون جزو ممنوعيتهاي erga omnes شده است، « تا زمانهاي مدرن، بردهداري يك نهاد مورد قبول عموم در بسياري از نقاط جهان بوده است. بردهداري در گذشته جزو مسایل مربوط به صلاحيت داخلي دولتها بوده و به قدري معمول و قانوني تلقي ميشده كه زماني قانوني بودن توقيف كشتي حامل برده، به قانون كشور صاحب كشتي بستگي داشته است (بیکزاده، 1377).
همچنين ريشه هاي قدمت ممنوعيت بين الملل بردگي و بردهداري در مقايسه با ساير تعهدات erga omnes را بايد در مراتب شدت جنبه ضدانساني بردگي و داد و ستد برده جست. كنوانسيون بين المللي منع تجارت برده و بردگي در 25 سپتامبر 1926 و تحت حمايت جامعه ملل به تصويب رسيده است (وکیل، 1387).
فهرست منابع
قران کریم
- منابع عربی
ابن ابى الحديد (1378ق)، شرح نهج البلاغه، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، قم، دار احياء الكتب العربيه.
ابن اثير جزرى، محمد (1364)، النهايه فى غريب الحديث و الأثر، تحقيق طاهر احمد زاوى و...، چاپ چهارم: قم، اسماعيليان.
ابن حجر عسقلانى، احمد بن على بن محمد (1415ق)، الاصابه فى تمييز الصحابه، تحقيق عادل احمد عبد الموجود، بيروت، دارالكتب العلميه.
ابن سعد (1405ق)، الطبقات الكبرى، بيروت، دار بيروت.
ابن شهر آشوب (1376ق)، مناقب آل ابى طالب، تحقيق جمعى از اساتيد نجف اشرف، (بى جا)،.
ابن كثير (1408ق)، البدايه و النهايه، بيروت، دار احياء التراث العربى،.
ابن منظور، محمدبن مكرم (1405ق)، لسان العرب، چاپ اول: قم، نشر ادب الحوزه،.
اردبیلی، ملا احمد (1403ق)، مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، 14 جلد، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
اصفهانی، شیخ الشریعه (1406ق)، قاعده لاضرر، قم، مؤسسهی نشر اسلامی.
امام خمينى، سيد روح الله موسوى (1409ق)، تحرير الوسيله، قم، اسماعيليان.
انصارى، فاضل (2001م)، العبودية، الرق و المرأه بين الاسلام الرسولى و الاسلام التاريخى، دمشق، الاهالى للتوزيع.
بحرانى (بى تا)، الحدائق الناضره ، تحقيق محمدتقى ايروانى، قم، انتشارات اسلامى جامعه مدرسين.
جبعى عاملى، زين الدين (شهيد ثانى) (1371)، الروضة البهية فى شرح اللمعة الدمشقيه، تصحيح مركز النشر مكتب الاعلام الاسلامى، چاپ ششم: ]بى جا[، مركز النشر مكتب الاعلام الاسلامى.
جواد على (1976م)، المفصل فى تاريخ العرب قبل الاسلام، بيروت، دار العلم للملايين، بغداد، مكتبة النهضه.
حرّ عاملی (1414ق)، وسائل الشیعه، تحقیق محمّد رازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
حرانى، حسين بن شعبه (1363)، تحف العقول، ترجمه احمد جنتى، تهران، علميه اسلاميه.
حلی (فخرالمحققین)، محمد بن حسن، (1387ق)، ایضاع الفوائد، 4 جلد، قم، انتشارات علمیه.
حلی، یحیی بن سعید (1405ق)، الجامع للشرائع، قم، مؤسسه سیّد الشهدا(ع).
خمینی، روح الله (1390ق)، تحریر الوسیله، 2جلد، نجف، مطبعه آداب، چاپ دوم.
خویی، ابوالقاسم (1410ق)، منهاج الصالحین، 2جلد، قم، مدینه العلم، چاپ بیست و هشتم.
خویی، سیدابوالقاسم موسوی (1396ق)، مبانی تکملة المنهاج، قم، دارالهادی.
سخاوى، ابى الخير محمد بن عبدالرحمن (2002م)، الفخر المتوالى فى من انتسب الى النبى من الخدم و الموالى، كويت، غراس.
شهید اول، عاملی محمدبن مکی (1412ق)، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، 3جلد، قم، مؤسسه نشر اسلامی، قم.
شهید ثانی، عاملی زین الدین بن علی (1398ق)، الرّوضه البهیه فی شرح اللّمعه الدّمشقیه، 10 جلد، قم، انتشارات داوری، چاپ دوم.
شهید ثانی، عاملی زین الدین بن علی (1413ق)، مسالک الافهام، 10 جلد، قم، انتشارات داوری، چاپ دوم،.
شيح طوسى، محمدبن حسن (1409ق)، التبيان فى تفسيرالقرآن، تحقيق احمدحبيب قصير عاملى، چاپ اول: مكتبة الاعلام الاسلامى.
شيخ صدوق(1386ق)، علل الشرايع ، نجف، مكتبة الحيدريه،.
شيخ صدوق، محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى (1404ق)، كتاب من لا يحضره الفقيه، تحقيق على اكبر غفارى، چاپ دوم: قم، جامعه مدرسين.
شيخ طوسى(1363)، الاستبصار، تحقيق سيد حسن خراسانى، چاپ چهارم: قم، دار الكتب الاسلاميه.
شيخ طوسى، ابى جعفر محمدبن الحسن بن على (1387ق)، المبسوط فى فقه الاماميه، تصحيح محمدتقى كشفى، تهران، المكتبة المرتضويه،.
شیخ مفید، (1410ق)، المقنعه، تحقیق جامعهی المدرّسین للقم، چ دوم، قم، مؤسسهی النشر الاسلامیة.
صالحى شامى، محمد بن يوسف (1414ق)، سبل الهدى و الرشاد فى سيرة العباد، تحقيق عادل احمد عبد الموجود و ديگران، چاپ اول: بيروت، دار الكتب العلميه،.
صدوق، محمدبن علی (1404ق)، من لایحضره الفقیه، تصحیح علی اکبر غفاری، 4جلد، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم.
طباطبایی، سید محمّدحسین (1376)، المیزان فی تفسیرالقرآن، ترجمه محمّدتقی مصباح، تهران، امیرکبیر.
طبرى، ابن جرير (1879م)، تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق جمعى از علما، بيروت، مؤسسه الاعلمى.
طبرى، محمد بن جرير (1415ق)، جامع البيان فى تأويل اى القرآن (تفسير طبرى)، تحقيق صدقى جميل عطار، بيروت، دار الفكر.
طبسى، نجم الدين(1383)، السجن و النفى فى مصادر التشريع الاسلامى ، قم، بوستان كتاب.
طريحى، فخرالدين (1408ق)، مجمع البحرين، تحقيق سيد احمد حسينى، چاپ دوم: قم، الثقافه الاسلاميه.
طوسی، محمدبن حسن (1387ق)، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق محمد تقی کشفی، 8جلد، تهران، المکتبه المرتضویه.
طوسی، محمدبن حسن (1403ق)، النهایة، قم، دار الاندلس.
طوسی، محمدبن حسن (1406ق)، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه، تصحیح علی آخوندی، 10 جلد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم.
طوسی، محمدبن حسن (1407ق)، الخلاف، تحقیق سید علی خراسانی، 6جلد، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
طوسی، محمدبن حسن (1409ق)، التّبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب قیصر عاملی، 10 جلد، بیروت، داراحیاء التّراث العربی.
طوسی، محمدبن حسن (1413ق)، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، 15جلد، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه.
عاملى، جعفر مرتضى (1414ق)، دراسات و بحوث فى التاريخ و الاسلام، بيروت، مركز جواد.
علامه حلى، حسن بن يوسف بن على مطهر حلى (1412ق)، منتهى المطلب، تحقيق قسم الفقه فى مجمع البحوث الاسلاميه، مشهد، مؤسسه چاپ و نشر آستان قدس رضوى.
علّامه حلّی، حسن بن یوسف (1404ق)، مختلف الشیعه، مشهد، مؤسسهی آل البیت.
علامه حلی، حسن به یوسف (1390)، تبصره المتعلمین، قم، مؤسسه انتشارات اسلامیه.
علامه حلی، حسن به یوسف (1403ق)، تذکره الفقهاء، 2 جلد، المکتبه المرتضویه لاحیاء الاثار الجعفریه.
علامه حلی، حسن به یوسف (1413ق)، قواعد الاحکام، 3جلد، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
علامه حلی، حسن به یوسف (بیتا)، تحریر الاحکام، 2جلد، مشهد، مؤسسه آل بیت (ع)، چاپ سنگی.
فاضل مقداد (1384)، کنزالعرفان، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.
فقيه، محمد محسن (1417)، الموسوعة الكبرى فى غزوات النبى الاعظم، بيروت، الفقيه.
قمى، ابوالحسين على بن ابراهيم (1404ق)، تفسير القمى، تصحيح سيد طيب جزايرى، چاپ سوم: قم، مؤسسه دار الكتب.
كلينى رازى، محمد بن يعقوب بن اسحاق (1388ق)، الكافى، تحقيق على اكبر غفارى، چاپ سوم: تهران، دار الكتب الاسلاميه.
کرکی، علی بن حسین (1408ق)، جامع المقاصد فی شرح القواعد، 13جلد، قم، مؤسسه آل البیت(ع).
کلینی، محمدبن یعقوب (1388ق)، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، 8جلد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم.
مجلسى، محمدباقر (1403ق)، بحارالانوار ، بيروت، مؤسسة الوفاء.
محقق اردبیلی (1404ق)، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح الاذهان، تحقیق اشتهاردی و عراقی و یزدی، قم، جامعهی المدرّسین، ج 14.
محقق حلی، جعفربن حسن (1409ق)، شرائع الاسلام فی مسایل الحلال و الحرام، 4 جلد، تهران، انتشرات استقلال، چاپ دوم.
مقداد، محمد (1408ق)، الموالى و نظام الولاء من الجاهلية الى اواخر العصر الاموى، دمشق، دار الفكر.
مکارم شیرازی ناصر و دیگران (1376)، تفسیر نمونه، چاپ بیست و نهم، قم، اسلامیه.
مکارم شیرازی، ناصر (1388)، استفتائات جدید، جلد 1، قم، انتشارات حوزه علمیه.
مکارم شیرازی، ناصر (1411ق)، القواعد الفقهیه، جلد2، قم، مدرسه امیرالمؤمنین، چاپ سوم.
نجفی، محمدحسن (1409ق)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی، 43جلد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم.
واقدى، محمد بن عمر (1408ق)، المغازى، بيروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات.
يعقوبى، احمد بن ابى يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (بى تا)، تاريخ اليعقوبى، قم، مؤسسه و نشر فرهنگ اهل بيت(عليهم السلام).
يوسفى غروى، محمد هادى (1417ق)، موسوعة التاريخ الاسلامى، چاپ اول: قم، مجمع الفكر الاسلامى.
- منابع فارسی
ابومحمد، دکتر عبدالحمید (1346)، تحولات سیاستهای استعماری، پلیکپی، جزوه فوقلیسانس علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی.
ابوزیدآبادی، عبدالرضا (1385)، بردگان از جاهلیت تا اسلام (تحلیل و بررسی تاریخی)، نشریه تاریخ در آیینه پژوهش، شماره 12.
ارسطو (1354)، سياست، ترجمه حميد عنايت، تهران، شركت سهامى كتاب هاى جيبى.
اسكندرى، محمدحسين (1379)، قاعده مقابله به مثل در حقوق بين الملل از ديد اسلام، چاپ اول: قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى.
اعلامه، غلام حیدر (۱۳۸۵)، جنایات علیه بشریت در حقوق بین المللی، چاپ اول، انتشارات میزان، تهران،
افتخاری، دکتر قاسم (1378) تئوری انقلابها، پلی کپی جزوه درسی کارشناسی علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی.
بیکزاده، ابراهیم (۱۳۷۷)، بررسی جنایات نسل کشی و جنایات علیه بشریت در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی، مجله تحقیقات حقوقی، شماره۲۱و۲۲.
پانیکار. ک. م (1347) آسیا و استیلای باختر، ترجمه محمد علی مهمید. تهران.
جعفرى، محمدتقى (1370)، حقوق بشر از ديدگاه اسلام و غرب، تهران، دفتر خدمات حقوقى بين المللى جمهورى اسلامى ايران.
جوده، جمال (1382)، اوضاع اجتماعى و اقتصادى موالى در صدر اسلام، ترجمه مصطفى جبارى و مسلم زمانى، تهران، نشر نى.
حتى، فيليپ (1352)، تاريخ عرب، ترجمه محمد سعيدى، تهران، زوار.
حسينى طباطبايى مصطفى (1372)، بردگى از ديدگاه اسلام، تهران، بنياد دائرة المعارف اسلامى.
دخانیاتی، ع (1358)، تاریخ آفریقا. توکا، تهران.
ذاکر حسین، عبدالرحیم (1365)، دریا و قدرتهای استعمارگر و امپریالیستی، پلیکپی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، تهران.
ذاکر حسین، عبدالرحیم (1366)، سیر قدرت در دریاها، پلیکپی، جزوه درسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، تهران.
ذاکر حسین، عبدالرحیم (1368) تأسیسات حقوقی و سیاسی امپریالیستی. چاپ تهران.
راستین، دکتر منصور (1345)، از بردگی تا آزادی. ابنسینا، تهران.
راسل، برتراند (1357)، آزادی و سازمان. ترجمه علی رامین، امیرکبیر، چاپ اول، تهران.
زيدان، جرجى (1333)، تاريخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهركلام، تهران، اميركبير.
سرمد، دکتر خسرو (1350)، کشف و استعمار آفریقا. بنیاد، چاپ دوم، تهران.
سنجابی، دکتر کریم (1342) حقوق اداری ایران. به کوشش عباس فرید، تهران.
سیمونز. اریک. ن (1362)، تاریخ تجارت. ابوالقاسم حالت، امیرکبیر، چاپ اول، تهران.
شیبانی، دکتر نظامالدین (1338)، انقلاب و استقلال امریکا. دانشگاه تهران، چاپ دوم، تهران.
فرامرزی، احمد (1347)، بردگی در جهان، ابنسینا، تهران.
فرانسیون، ژاک (۱۳۶۵)، جنایات جنگ وجنایات علیه بشریت، ترجمه دکتر محمد علی اردبیلی، مجله حقوق بین المللی، شماره ۷.
فلاحیان، همایون (۱۳۸۸)، پیامد های الحاق ایران به دیوان بین المللی از بعد جنایات مندرج در اساسنامه، مجله تحقیقات حقوقی شماره ۳۵.
قربانى، زين العابدين (1372)، اسلام و حقوق بشر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
کریستوفر، هیل (1357)، انقلاب انگلیس 1640، علی کشتگر، روزبهان، چاپ اول، تهران.
گرامى، محمدعلى (1351)، نگاهى به بردگى، قم، نشر روح، شفق.
لانژله، موريس، (بى تا)، بردگى، ترجمه حبيب الله فضل اللهى، تهران، فريدون علمى.
مانتفیلد، آن (1357)، تجارت برده، محمود فلکی مقدم. گوتنبرگ، چاپ اول، تهران.
میر محمد صادقی، حسین (۱۳۷۷)، حقوق جزای بین الملل(مجموعه مقالات)، چاپ اول، نشر میزان، تهران.
وکیل، امیر ساعد (۱۳۸۷)، جنایات علیه بشریت در حقوق بین الملل معاصر، مجله حقوق بین المللی، شماره ۳۹.
- سایت های اینترنتی
http://mohagheghan.loxblog.com
www.noormags.com-
www.maghallat.blogfa.com