صفحه محصول - دانلود ادبیات نظری تحقیق کیتوزان، غذاهای فونکسیونل، کیتین، تغذیه طیور

دانلود ادبیات نظری تحقیق کیتوزان، غذاهای فونکسیونل، کیتین، تغذیه طیور (docx) 72 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 72 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

- مقدمه در 4 دهه ی اخیر آنتی بیوتیک ها به عنوان افزودنی های غذایی برای فراهم سازی آسایش دام و منافع اقتصادی به شکل بهبود عملکرد دام و کاهش هزینه های پرورشی،در تغذیه دام استفاده شدند (حجتی و رضائی،2010)آنتی بیوتیک ها این نقش خود را از طریق ممانعت از پاتوژن ها و بیماری های مرتبط با طیور برای بهبود تولید گوشت و تخم مرغ ایفا می کنند (آواد و همکاران،2009). ولی بعدها متوجه شدند که استفاده از آنتی بیوتیک های جیره ای منجر به مشکلات عمده ای از جمله ایجاد باکتری های مقاوم به دارو (سروم و سونده،2001)، باقی مانده های داروئی در بدن پرندگان (بورگات، 1999)، و عدم تعادل در میکروفلورای نرمال می شود. بنابراین اتحادیه ی اروپا از اول ژانویه 2006 استفاده از آنتی بیوتیک ها را به عنوان محرک رشدی ممنوع کرد. به دلیل این ممنوعیت ها، غذاهای فونکسیونل به عنوان جایگزین هایی برای این آنتی بیوتیک های محرک رشدی برای حفظ سلامت دام و انسان، تولیدات دامی و امنیت غذایی استفاده شدند که در زیر به شرح آنها می پردازیم. - غذاهای فونکسیونل1: طول چندین دهه ی اخیر شاهد تغییرات واضحی در درک نقش مواد غذایی در سلامت انسان شده ایم.در جهان صنعتی شده، توجه مصرف کنندگان به نقش فعال غذاها در آسایش و افزایش طول عمر و به علاوه ممانعت از رشد و توسعه ی سرطان و بیماری های قلبی عروقی و پوکی استخوان، افزایش یافته است. در نتیجه ، اصطلاح جدیدی " غذاهای فونکسیونل" مطرح شدند (برنر و ادونل،1998; دیمر و گیبسون،1998; ساندرز،1998; دیپلوک و همکاران،1999;). بنا به تعریف، غذاهای فونکسیونل بخشی از یک جیره ی روزانه هستند و در کنار اثرات تغذیه ای قابل قبول جهانی،در توسعه ی سلامتی و کاهش بیماری های قلبی عروقی دخیل است. اصطلاح "غذای فونکسیونل" در اوایل سال های 1980 در ژاپن بیان شد. این نوع از غذاها در بازار ژاپن به عنوان "غذاهائی برای کاربردهای سلامتی مشخص"(FOSHU) معروفند . غذاهای فونکسیونل به جای اینکه به عنوان یک محصول تعریف شده باشد، بایستی به عنوان یک ایده ی جدید مطرح شود. همچنین بایستی دانست که غذاهای فونکسیونل ، قرص یا کپسول نبوده، بلکه به عنوان بخشی از غذای روزانه هستند. -انواع غذاهای فونکسیونل: غذاهای فونکسیونل شامل: (1) غذاهای متداول شامل اجزای طبیعی فعال زیستی (مثلاً فیبرهای جیره ای)، (2)غذاهای غنی از اجزای فعال زیستی (مثل پروبیوتیک ها، آنتی اکسیدان ها)، و (3) اجزای غذایی سنتز شده ایکه به غذاهای سنتی مرسومند (مثل پری بیوتیک ها). در میان اجزای غذایی کاربردی،پرو بیوتیک ها و پری بیوتیک ها، فیبر های جیره ای، اسیدهای چرب با چندین پیوند دوگانه ی امگا 3، اسید لینولئیک کنجوکه شده، آنتی اکسیدان های گیاهی، ویتامین ها و مواد معدنی، برخی پروتئین ها، پپتیدها و آمینو اسیدها به علاوه فسفولیپیدها ، به دفعات زیادی مطرح شده اند. محدوده ی وسیعی از محصولات غذائی دارای اجزای فعال از نظر فیزیولوژیکی هستند. از بین غذاهای کاربردی مهمترینشان بر اساس دفعات استفاده، پروبیوتیک ها، پری بیوتیک ها، آنتی اکسیدان های گیاهی، ویتامین ها و کلسیم هستند(گراجک و همکاران،2005). -فیبرهای جیره ای: اخیراً فیبر جیره ای به عنوان موضوع مهم فعالیت تحقیقی در تغذیه انسان و دام بیشتر مورد توجه بوده است، زیرا می تواند نقش مهمی را در حفظ سلامت انسان ایفا کند( مکوون-ایسن و برایت-سی، 1984; ادواردز،1995; شنیم و تینکر، 1995 ) در حالت کلی چنین بیان می شود که فیبرهای جیره ای ویسکوزیته ی لومن معدی-روده ای را افزایش داده (ادواردز ، 1990) و تخلیه ی معدی را به تأخیر می اندازند (چانگ، 1983). اگرچه، اندازه گیری ویسکوزیته ی روده ای در شرایط in vivo مشکل است. به نظر می رسد که این خصوصیات فیبر جیره ای مرتبط با کاهش کلسترول کبدی ، تری آسیل گلیسرول های پلاسما و کلسترول پلاسما به علاوه ی افزایشی در HDL –کلسترول و دفع مدفوعی استروئیدهای طبیعی مشاهده شده در آزمایشات حیوانی باشد (فوردا، 1983; ایکدا و همکاران، 1993; رازدان و پترسون، 1994،1996).از طرفی دیگر، قابلیت های اتصالی فیبر نگرانی هایی راجع به اثر جیره های با فیبر بالا روی قابلیت دسترسی برخی مواد معدنی (وارد و ریچرت، 1986) و کاهش استفاده از پروتئین ( شاه و همکاران، 1982; وارد و ریچرت، 1986) بوجود آورده است. -پروبیوتیک ها: پروبیوتیک ها میکرواورگانیسم های زنده ای هستند که در صورت استفاده ، اثر مثبتی را روی سلامت میزبان خواهند داشت. که اساساً شامل گونه های باکتریایی متعلق به جنس های متفاوت از جمله لاکتوباسیلوس، انتروکوکوس، پریکوکوس و باسیلوس هستند(گویلوت،2009). مکانیسم های عمل پروبیوتیک ها شامل (i) اثرات تغذیه ای شامل: (1) کاهش واکنش های متابولیکی سازنده ی مواد سمی (2) تحریک آنزیم های با منشأ داخلی (3) تولید اجزای ویتامینی یا ضد میکروبی (ii) اثرات بهداشتی شامل: (1)افزایش مقاومت به کلنیزاسیون (2)تحریک پاسخ ایمنی، هستند(سایا و همکاران،2010). -پری بیوتیک ها: پری بیوتیک ها، به عنوان اجزای غذایی غیر قابل هضم معرفی می شوند که با تحریک انتخابی رشد یا فعالیت تعداد محدودی از باکتری های کولون ، اثر مثبتی بر روی میزبان می گذارد .به عبارتی دیگر، پری بیوتیک ها مواد اولیه را برای میکروب های مفید دستگاه گوارش فراهم می کنند. تعداد زیادی از باکتری ها در روده ی باریک تک معده ای ها موجودند و قادر به استفاده از این کربوهیدرات های غیر قابل هضم به عنوان منبع انرژی هستند(بالیکا رامیز و همکاران،2007). پری بیوتیک ها منجر به تغییر میکروفلورای روده، تغییر در سیستم ایمنی، ممانعت از سرطان کولون، کاهش هجوم پاتوژنی از جمله سالمونلا انتریتیدیس و اشریشیا کلی و کاهش اجزای کلسترولی می شوند (کامینگ و مک فارلن، 2002). زیرا در قسمت های بالای دستگاه گوارش هیدرولیز نشده و وارد قسمت های پائینی دستگاه گوارش می شوند(بیگز و همکاران، 2007). مکانیسم عمل پری بیوتیک ها چنین است: (1) کاهش Ph روده با تولید اسید لاکتیک (چیو و همکاران،1994; گیبسون و وانگ،1994) (2) ممانعت از کلنیزاسیون پاتوژن ها (مورگان و همکاران، 1992; بنگمارک،2001) (3) تغییر فعالیت متابولیکی فلور نرمال روده (دمیگنه و همکاران، 1986) (4) تحریک سیستم ایمنی (مونسان و پل، 1995). موادیکه به عنوان پری بیوتیک ها طبقه بندی می شوند عبارتند از محصولات فروکتواولیگوساکاریدی (FOS، اولیگوفروکتوز،اینولین)، گلوکواولیگوساکارید ها، استاکیوز، مالتواولیگوساکاریدها و اولیگوکیتوزان ها (جیانگ و همکاران، 2006).از بین پری بیوتیک های مطرح شده به شرح کیتوزان می پردازیم. -کیتوزان : -تعریف کیتوزان و ترکیب آن: کیتوزان (پلی بتا 1و4-2 آمینو 2 دی اکسی بتا دی گلوکو پیرانوز) یک ماده ی فیبری ناشی از کیتین و همو پلیمر دی استیله از ان- استیل گلوکزآمین است(شفرد و همکاران،1997). به عبارتی دیگر کیتوزان هتروپلی ساکاریدی از واحد های ان-استیل گلوکزآمین و دی- گلوکزآمین متصل شده با پیوند گلیکوزیدی (4-1)β است.در شکل 2-2- ساختار شیمیایی کیتوزان نشان داده شده است(للو و همکاران،2011). کیتین، ( 2 استامیدو-2-دی اکسی β-4،1-دی-گلوکان) با پیوند4-1 هموپلیمری از باقیمانده های ان-استیل-دی-گلوکوزآمین (GlcNAc) با اتصالات 4-1β است که، بعد از سلولز، گسترده ترین منبع طبیعی تجدید شدنی می باشد (دشپاند، 1986).در شکل 2-1- ساختار شیمیایی کیتین نشان داده شده است. کیتین جزء اصلی اسکلت خارجی سخت پوستان (80-50% اجزای آلی اسکلت خارجی ) از جمله خرچنگ ، میگو و خرچنگ دریایی بوده و به علاوه در اسکلت خارجی زئوپلانکتون های دریایی ، کوتیکول حشرات و دیواره های سلولی قارچ ها وجود دارد(شیا و یو،1999; کوچوک گولمز و همکاران،2011). کیتین از اکسید کلسیم و واحدهای پروتئینی تشکیل شده است (موزارلی،1977). کیتوزان یک مشتق محلول و طبیعی از سلولز با خصوصیات منحصر به فرد است(شفرد و همکاران،1997). کیتوزان هم از نظر شیمیایی و هم از نظر فیزیولوژیکی به عنوان یک فیبر جیره ای تعریف می شود که از NSP ها بوده و توسط آنزیم های هضمی انسان تجزیه نمی شود(رازدان و پترسون،1996). با توجه به ساختار شیمیایی آنها، کیتین و کیتوزان دارای ساختار شیمیایی یکسانی هستند. کیتین متشکل از زنجیره ای خطی از گروه های استیل گلوکزآمین است در حالیکه کیتوزان با حذف واحدهای استیل (CH3-CO) از کیتین تبدیل به مولکولی قابل حل در بیشتر اسیدهای رقیق می شود.این مرحله دی استیلاسیون نامیده می شود(کوبایاشی و همکاران،2002) تفاوت فاحش بین کیتین و کیتوزان ، محتوای استیلی پلی مر است. کیتوزان به دلیل داشتن واحدهای آمینی آزاد ، مشتق بسیار مفیدی از کیتین است(نو و میر،1992; کوبایاشی و همکاران،2002) شکل2-1-ساختار شیمیایی کیتین شکل2-2-ساختار شیمیایی کیتوزان -ویژگی های کیتوزان ها: کیتین و کیتوزان غیر سمی (آرای و همکاران، 1968) بوده و بسیار شبیه به فیبر گیاهی سلولز هستند(جاناک و همکاران،2002). همانطوریکه در شکل 2-3 نشان داده می شود، تنها تفاوت کیتوزان و سلولز از نظر ساختاری مربوط به گروه آمین (NH2) موجود در جایگاه C-2 کیتوزان به جای گروه هیدروکسیل (OH) موجود در سلولز است(کوبایاشی و همکاران،2002). شکل3-2-ساختارهای کیتین،کیتوزان و سلولز هر دو دارای خصوصیات چند منظوره غیر معمول از جمله قدرت کششی بالا ، زیست فعالی و قابلیت تجزیه بیولوژیک هستند که آنها را به عنوان یک ماده ی جالب با کیفیت ویژه نشان می دهد( برکلی، 1979 ; ایکجما و اینو، 2000; جاناک و همکاران،2002) به علاوه، این پلیمرها معروف به داشتن ویژگی های زیست سازگاری، غیر آنتی ژنی، غیر سمی، و زیست فعالی است( هیرانو و همکاران، 1990 ; لی، دون، گرادندمایسون و گووسن، 1992). کیتین و کیتوزان هر دو قادر به تشکیل کمپلکس هائی با فلزهای انتقالی زیاد به علاوه تعدادی از گروه های 7-3 جدول تناوبی هستند (موزارلی، 1973). اعتقاد بر این است که کمپلکس های پلیمری فلزی سنگین در نتیجه ی پیوند اعطایی با کیتوزان تشکیل می شوند. این پیوند شامل اهدا جفت الکترون های غیر متصل نیتروژن ، و / یا اکسیژن از گروه های هیدروکسیل ، به یون های فلزی سنگین است(وینترود و ساندفورد، 1995).محققان دریافته اند که N,O – کربوکسی متیل کیتوزان بطور شیمیایی با یون های فلزات سنگین متعدد از جمله آهن، مس، جیوه و روی باند شده، در نتیجه ، حتی زمانیکه در ppm 1000-10 وجود دارند، به آنها متصل شده و یا از آنها جدا می شوند (هایس، 1986). به نظر می رسد که یون مس در حالت جامد یکی از قویترین کمپلکس ها را با کیتوزان ها تشکیل می دهد(چوتی و همکاران، 1996; جاناک و همکاران،2002) -درجه ی دی استیلاسیون: همانطور که در بالا ذکر شد، فرآیند دی استیلاسیون شامل حذف گروه های استیل از زنجیره ی مولکولی کیتین و ایجاد ترکیب کیتوزانی با گروه آمینی با قابلیت واکنش شیمیایی بالا است. همین باعث تبدیل درجه ی دی استیلاسیون به یک ویژگی مهم در تولید کیتوزان می شود که خود بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی و بر فعالیت های تجزیه پذیری زیستی و ایمنی اثر می کند (تولایمات و همکاران،2000; روت،2001). در حالت کلی کیتوزان به دو دلیل برکیتین ارجح است. اولین دلیل این است که برای حل کیتین نیاز به لیتیم کلرید1 و دی متیل استامید2 است در حالیکه کیتوزان براحتی در اسید استیک رقیق حل می شود. دومین دلیل این است که کیتوزان دارای گروه های آمین آزاد است که محل های فعال در بیشتر واکنش های شیمیایی هستند (نال و همکاران،1999; کوبایاشی و همکاران،2002) درجه ی دی استیلاسیون کیتوزان در محدوده ی 99-56% با میانگین 80% است که بسته به نوع سخت پوست بکار رفته و روش تهیه ی آن تغییر می کند(نو و میر ،1995). کیتین با درجه ی دی استیلاسیون 75% یا بیشتر به عنوان کیتوزان مطرح است (نال و همکاران،1999). روش های مختلفی برای تعیین درجه ی دی استیلاسیون کیتوزان مدنظرند. این روش ها شامل تست نین هیدرین، تیتراسیون پتانسیل سنج خطی، اسپکتروسکوپی مادون قرمز نزدیک ، اسپکتروسکوپی رزونانس مغناطیس هسته، تیتریمتری برمید هیدروژن و اسپکتروسکوپی مادون قرمز هستند(خان و همکاران،2002). روش اسپکتروسکوپی مادون قرمز، که ابتدا توسط مور و روبرت (1980)مطرح شد، بطور عمده در تعیین درجه ی دی استیلاسیون کیتوزان استفاده می شود. این روش دارای چندین اثر مفید و مضر است. اول اینکه، این روش بسیار سریع است و برخلاف دیگر روش های اسپکتروسکوپی نیاز مند خالص سازی نمونه و یا حل نمونه ی کیتوزانی در یک محلول آبی نیست.دوم اینکه، تهیه نمونه، نوع وسیله ی استفاده شده و شرایط ممکن است روی تجزیه ی نمونه اثر کنند. از آنجائیکه کیتوزان دارای طبیعت هیدروسکوپیک است و نمونه های با درجه ی دی استیلاسیون کمتر رطوبت بیشتری را نسبت به کیتوزان های با درجه ی دی استیلاسیون بالاتر جذب می کنند، ضروری است که نمونه های تحت تجزیه کاملاً خشک باشند (خان و همکاران،2001).در زیر چندین روش کلی برای تعیین درجه ی دی استیلاسیون کیتوزانی مطرح شده اند: (1) دومزی و روبرت (1985)، DD=100-[(A1655/A3450)X100/1.33] ، (2)سابنیس و بلاک (1997)، DD=97.67-[26.486X(A1655/ A3450)]، و (3) باکستر و همکاران (1992)، DD= 100- [(A1655/A3450)X 115] و روت (2001)، DD=118.883-[40.1647* (A1655/ A3450)]. - وزن مولکولی: کیتوزان پلی مری با وزن مولکولی بالا است. مثل ساختارش، وزن مولکولی کیتوزان با توجه به منبع خام و روش تهیه سازی تغییر می کند. وزن مولکولی کیتین طبیعی معمولاً بیشتر از یک میلیون دالتون است در حالیکه محصولات کیتوزانی تجاری دارای وزن مولکولی 1200000-100000 دالتون هستند( لی و همکاران،1992). عموماً ، دمای بالا، اکسیژن محلول و استرس منجر به تجزیه ی کیتوزان می شوند . برای نمونه، در دمای بیشتر از 28 درجه سانتی گراد ، تجزیه ی گرمائی کیتوزان رخ داده و زنجیره های پلی مر از هم جدا شده و بنابراین وزن مولکولی کاهش می یابد (روت،2001). وزن مولکولی کیتوزان توسط روش هائی از جمله کروماتوگرافی (برکلی،1979)، انتشار نور (موزارلی،1977) و ویسکومتری (مقامی و روبرتز،1988)سنجیده می شود. -ویسکوزیته: ویسکوزیته یک فاکتور مهم در تعیین وزن مولکولی کیتوزان و تعیین کاربردهای تجاری آن در محیطهای بیولوژیکی پیچیده از جمله سیستم های غذایی است. کیتوزان های با وزن مولکولی بالا محلول های با ویسکوزیته ی بالا ایجاد می کنند که برای صنایع مطلوب نیست. فاکتورهای مختلفی از جمله درجه ی دی استیلاسیون، وزن مولکولی، غلظت محلول، نیروی یونی، pH و دما روی تولید کیتوزان و خصوصیات آن اثر میکنند. برای مثال، ویسکوزیته ی کیتوزان با افزایش زمان دی مینرالیزاسیون کاهش می یابد (مورجانی و همکاران،1975). ویسکوزیته ی کیتوزان در اسید استیک با کاهش pH افزایش می یابد. از طرفی دیگر نو و همکاران (1999) بیان کردند که ویسکوزیته ی کیتوزان تحت تأثیر تیمارهای فیزیکی (آسیاب کردن، گرمادهی، اتوکلاو، اولتراسوند) و شیمیایی (اوزون) بوده و با افزایش زمان تیمار دهی و دما ، کاهش می یابد. محلول کیتوزانی ذخیره شده در دمای 4 درجه ی سانتی گراد از نقطه نظر ویسکوزیته بسیار پایدار است (نو و همکاران،1999). اثر سایز ذرات روی کیفیت محصولات کیتوزانی توسط باگ و همکاران (1978) بررسی شد که گزارش کرد سایز ذرات کوچکتر (1 میلیمتر) نسبت به ذراتی با اندازه های 2 یا 4/6 میلیمتری، منجر به تولید کیتوزان هائی با ویسکوزیته و وزن مولکولی بالا می شود. آنها بعدها بیان کردند که ذرات با سایز بزرگتر نیازمند زمان فرآوری بالایی هستند که منجر به کاهش سرعت دی استیلاسیون می شود(کوبایاشی و همکاران،2002). -قابلیت انحلال : در حالیکه کیتین در بیشتر حلال های آلی نامحلول است، کیتوزان براحتی در محلول های اسیدی رقیق و در Ph زیر 6 حل می شود. اسیدهای آلی ازجمله اسید استیک، فرمیک و لاکتیک برای حل کردن کیتوزان استفاده می شوند. محلولیکه بیشتر استفاده می شود اسید استیک 1% با pH بالای 4 است. همچنین کیتوزان در اسید هیدروکلریک 1% محلول است ولی در اسیدهای سولفوریک و فسفریک غیر قابل حل است. حلالیت کیتوزان در محلول های غیر آلی محدود است. محلول های اسید استیکی غلیظ شده با دمای بالا، منجر به دی پلیمریزاسیون کیتوزان می شوند (روبرتز و دومزی،1982). درpH بالای 7 قابلیت انحلال کیتوزان تضعیف می شود. در Ph بالاتر،رسوب یا گلاتینه شدن رخ داده و محلول کیتوزانی ، کمپلکس پلی یونی تشکیل می دهد که نتیجه آن، تشکیل ژل است (کوریتا،1998). نسبت غلظت کیتوزان و اسید بسیار مهم است (میما،1983). در غلظت های بالاتر از 50% محلول اسید آلی ، کیتوزان به عنوان عاملی برای تشکیل ویسکوزیته و در نتیجه صاف ماندن محلول است. چندین فاکتور مهم مطرحند که قابلیت انحلال کیتوزان را تحت تأثیر قرار می دهند که شامل دما و زمان دی استیلاسیون، غلظت الکل، تیمارهائی که قبلاً در جداسازی کیتین استفاده شدند، نسبت کیتین به محلول الکلی و سایز ذرات هستند(کیم،1991) بهرحال، قابلیت انحلال توسط درجه ی دی استیلاسیون کنترل می شود و تخمین زده می شود که دی استیلاسیون بایستی حداقل 85% باشد تا قابلیت انحلال مطلوب به دست آید (نو و همکاران،1995). کیتوزان های محلول در اسید با قابلیت انحلال بیشتر از 95% در اسید استیک 1% و غلظت 5/0% توسط تیمار کیتین با 50-45% هیدروکسید سدیم به مدت 30-10 دقیقه به دست می آید. کیتوزان هائی که تحت تیمار 45% هیدروکسید سدیم به مدت 5 دقیقه و یا تحت تیمار 40% هیدروکسید سدیم به مدت 30 دقیقه بودند ، برای حل شدن در محلول 1% اسید استیک بطور کافی دی استیله نشدند. اجزای غیر قابل حل در هر دو محلول مشاهده می شود(کوبایاشی و همکاران،2002). -چگالی حجمی: چگالی حجمی کیتین در میگو و خرچنگ به ترتیب 06/0 و 17/0 گرم در میلی لیتر است (شهیدی و سینوویکی،1991)، که بیان می کند کیتین میگو نسبت به کیتین خرچنگ منفذدارتر است. مقایسه ی تراکم حجمی بین کیتین های با منشأ متفاوت بیان کننده ی این است که این تفاوت ناشی از گونه ی سخت پوستی استفاده شده و منبع کیتوزانی و روش تهیه سازی است (روت،2001; کیم،1991) -رنگ: پودر کیتوزان در طبیعت کاملاً نرم است و رنگ آن از زرد کمرنگ تا سفید تغییر می کند و این در حالی است که پودر نشاسته و سلولز دارای بافت صاف و رنگ سفید هستند(کیم،1991) -ظرفیت اتصالی به آب(WBC) و ظرفیت اتصالی به چربی (FBC) برداشت آب توسط کیتوزان بطور معنی داری بیشتر از سلولز و کیتین است (کنور،1982). اساساً، ظرفیت اتصالی آب برای کیتوزان در محدوده ی بین 1150-581% و با میانگین مقدار 702% است (روت،2001).برداشت چربی توسط کیتین و کیتوزان در محدوده ی بین 315-170% است که کیتوزان دارای کمترین ظرفیت و کیتین دارای بیشترین ظرفیت برداشت چربی است(کنور،1982). مرحله ی دی کلریشین در طول تهیه ی کیتوزان منجر به کاهش این ظرفیت در کیتوزان ها شده وهمچنین این مرحله منجر به اثر روی ویسکوزیته ی کیتوزانی می شود(مورجانی،1975). کاهش ویسکوزیته می تواند به عنوان عاملی در کاهش ظرفیت اتصال چربی کیتوزان ها باشد(کیم،1991) -امولسیون سازی: اگرچه کیتوزان به تنهائی قادر به ساختن امولسیون نیست، چو و همکاران(1998) گزارش کردند که ظرفیت امولسیون سازی زرده ی تخم مرغ با افزایش کیتوزان افزایش می یابد. در غلظت 5/0 % کیتوزان، در مقایسه با غلظت های 1/0 و 3/0% ظرفیت امولسیونی بهتری مشاهده شد. عموماً امولسیون های کیتوزان تحت تغییرات دمائی و سنی پایدارترند. علاوه بر ویسکوزیته، درجه ی دی استیلاسیون نیز به عنوان عاملی در تعیین ویژگی امولسیون سازی کیتوزان مطرح است. محلول پروتئینی حاوی کیتوزان با درجه ی دی استیلاسیون متوسط، در مقایسه با کیتوزان با درجه ی دی استیلاسیون بالاتر، امولسیون کمتر مؤثری را تولید می کند(کیم،1991) با توجه به آنچه گفته شد، بطور خلاصه می توان چنین گفت که هم کیتین و هم کیتوزان از پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای هستند و به عنوان فیبر جیره ای مطرحند. کیتین به شدت استیله بوده (15 تا 20% محتوی استیله) و در حلال های معمولی غیر قابل حل است. در مقابل کیتوزان فقط تا حد 5-3% استیله بوده و توسط دی استیلاسیون الکلی کیتین بوجود می آید( فیلار و ویریک، 1978) کیتین با Cu2+ و در pH برابر 6 ، دارای ظرفیت چسبندگی بیشتر از 80% است (چوی، 1988).کیتوزان نامحلول در آب بوده ولی در محلولهای اسیدی آلی رقیق از جمله اسید استیک و اسید لاکتیک حل می شود ( ذگین و وان کالسترن، 1999) که منجر به ایجاد محلول های با ویسکوزیته بالا می شود ( سوگانو و همکاران، 1988).ولی در pH بیشتر از 6 ته نشین می شوند. ظرفیت اتصال به آب افزایش یافته ی کیتوزان ها در محتویات ماده خشکی کاهش یافته ی شیره ی هضمی ایلئوم حیوانات تغذیه شده با کیتوزان در مقایسه با گروه شاهد ، بیان کننده ی ویسکوزیته ی افزایش یافته ی لومن ایلئومی است(رازدان و پترسون،1996). -استخراج کیتوزان: کیتوزان با استفاده از دی استیلاسیون الکلی کیتین که جزء ساختاری پوشش خارجی سخت پوستان است، بوجود می آید (رابه آ و همکاران، 2003 ; تارانتان و کیتتور،2003; للو و همکاران،2011) همچنین کیتوزان از دیواره سلولی قارچی معین (از جمله آسپرژیلوس نیگر و آریکوس بیسپوروس) به دست می آید( رابه آ و همکاران، 2003 ; تان و همکاران، 1996). -کلیاتی راجع به پسماندهای پوسته ی سخت پوستان دریایی تولید جهانی پس ماندهای سخت پوستان دریایی حدود 44/1 میلیون تن به ازای هر سال بر اساس ماده ی خشک است (هال و دی سیلوا،1992). پوسته ی سخت پوستان عموماً حاوی 50-30% ماده ی معدنی است که خود شامل کربنات کلسیم و فسفات کلسیم تا 10-8% کل ماده ی غیر آلی است(سانتانام و شانموگم،2008) . بنا به گفته ی کنور (1984)، پوسته ی سخت پوستان دارای 40-30% پروتئین، 50-30% کربنات کلسیم و فسفات کلسیم و 30-20% کیتین است. در یافت اسکلتی، پروتئین و کیتین در فرم یک ماتریکس پروتئین-کیتین، بهم متصلند که برای تولید پوسته های سخت به شدت کلسیمی می شود. پس ماندها همچنین ممکن است حاوی لیپیدها در باقی مانده های ماهیچه ای و کارتنوئیدها، بویژه آستاکسانتین و استرهای آن باشند . -روش های استخراج کیتین از پس ماندهای پوسته سخت پوستان دریایی -روش های شیمیایی : یک روش سنتی برای تهیه ی کیتین از پوسته سخت پوستان (پوسته ی خارجی) شامل دو مرحله ی اصلی است (شکل1): (1) جداسازی پروتئین- چداسازی پروتئین توسط تیمار الکلی (2) جداسازی کربنات کلسیم و فسفات کلسیم- دی مینرالیزاسیون توسط تیمار اسیدی تحت دمای بالا انجام می شود که به دنبال آن مرحله ی سفیدگری توسط واکنشگرهای شیمیایی انجام می شود تا محصولی بیرنگ تشکیل شود (کوریت و همکاران،2008) دی مینرالیزاسیون عموماً توسط تیمارهای اسیدی شامل HCL، HNO3 ، H2SO4 ، CH3COOH، و HCOOH انجام می شود که از بین اینها، HCL بیشتر ترجیح داده می شود. دی پروتئینیزاسیون معمولاً توسط تیمار الکلی انجام می شود . چنین بیان شده است که برای پس ماندهای میگو با غلظت های پروتئینی بالا که بیشتر از بافت اسکلتی بدست می آید تا بافت ماهیچه ای، ترتیب این دو مرحله عکس می شود. مهمترین مسئله در تولید کیتین، کیفیت محصول پایانی است که عملکرد توده ی مولکولی (میانگین و بس پاشیدگی) و درجه ی دی استیلاسیون (DA) است. تیمارهای اسیدی غلیظ، ممکن است منجر به هیدرولیز پلیمر، خصوصیات فیزیکی ناجور در کتین شده و همچنین منبع آلودگی هستند . غلظت های بالای NaOH و دمای بالای دی پروتئینیزاسیون منجر به دی استیلاسیون و دی مینرالیزاسیون نامطلوب کیتین می شود.پرکوت و همکاران (2003) گزارش کردند که با استفاده از اسیدهای غیر آلی از جمله HCL برای دی مینرالیزاسیون کیتین، اثرات زیان آوری روی وزن مولکولی و درجه ی دی استیلاسیون ایجاد می شوند که خود منجر به اثر منفی روی خصوصیات داخلی کیتین خالص شده می شود. بهبود کیفیت می تواند با استفاده از بهبود تماس مواد شیمیایی با پس ماندهای میگو باشد. با مقایسه ی کیتین های متفاوت (DA، وزن مولکولی، فعالیت نوری)، تفاوت در خصوصیات پلیمر به دست آمده مطابق با اسید استفاده شده برای دی مینرالیزاسیون مشاهده شد. به علاوه ، خالص سازی کیتین نیازمند انرژی بوده و تا حدودی بواسطه ی مقادیر بالای اسید و باز معدنی شان به محیط اطراف آسیب می رسانند(هیلی و همکاران،2003). این تیمارهای شیمیایی همچنین یک مشکل مصرفی برای این پس ماندها ایجاد می کنند بنابراین خنثی سازی و دتوکسیفه کردن پس ماندها ضروری است . دیگر مضرات خالص سازی شیمیایی کیتین، این است که اجزای پروتئینی با ارزش در غذاهای دامی به مدت طولانی نمی توانند استفاده شوند. -روش های بیولوژیکی: یک مسیر جایگزین برای حل مشکلات استخراج شیمیایی استفاده از روش های بیولوژیکی است. استفاده از پروتئاز برای دی پروتئینیزاسیون پوسته های سخت پوستان جای استفاده از تیمار الکلی را می گیرد. در کنار کاربردهای اگزوآنزیم ها، باکتری های پروتئلتیک برای دی پروتئینیزاسیون پوسته های دی مینرالیزه شده استفاده شدند . این روش بیوتکنولوژیکی منجر به تولید اجزای کیتینی جامد غنی از پروتئین، مواد معدنی و آستاکسانتین می شود. این اجزا میتوانند به عنوان مکمل پروتئین-موادمعدنی برای مصارف انسانی و یا به عنوان غذای دامی استفاده شوند(راو و همکاران،2000).فرآیند دی پروتئینیزاسیون برای تولید کیتین بویژه از میگو، با استفاده از روش های مکانیکی (جانگ و همکاران،1999)، آنزیمی (وانگ و همکاران،2003)و میکروبی شامل گونه های لاکتوباسیلوس (راو و همکاران،2000)، پسدوموناس آروگینوزا K-187 (اوه و همکاران،2000) و باسیلوس سوبتیلیس (یونو و همکاران،1997) است.دی مینرالیزاسیون بیولوژیکی برای تولید کیتین از پوسته ی سخت پوستان بطور آنزیمی گزارش شده است که این روش مثلاً با استفاده از آلکالاز ، یا یا استفاده از روش میکروبی شامل گونه ی ال-پنتوزوس 4023 یا توسط پروبیوتیک (لخته شیر) انجام می شود. در این روش های بیولوژیکی دی مینرالیزاسیون و دی پروتئینیزاسیون معمولاً همزمان ولی بطور ناقص رخ می دهند . نتایج بررسی های خنفاری و همکاران (2008) نشان دادند که روش های میکروبی نسبت به روش های شیمیایی استخراج کیتین مؤثرترند. بطور خلاصه تولید کیتوزان از پوسته سخت پوستان عموماً شامل 4 مرحله اصلی است: دی مینرالیزاسیون، دی پروتئینازیسیون، دی کلریشین و دی استیلاسیون(هونگ کیونگ و کیونگ هونگ،2010). در میان این مراحل، دی کلریشین توسط عامل رنگبر (محلول سدیم هیپوکلریت یا پراکسید هیدروژن) بدست می آید. دی کلریشین توسط عامل رنگبر در تهیه کیتین، ابتدا منجر به تولید کیتین سفید شده که بعد از مرحله ی دی استیلاسیون تبدیل به کیتوزان قهوه ای روشن شد. به علاوه، عامل رنگبر بطور قابل ملاحظه ای ویسکوزیته ی محصول نهایی کیتوزان را کاهش داد. مطالعات اخیر (هونگ کیونگ و کیونگ هونگ،2010)نشان دادند که دی کلریشین کیتوزان می تواند توسط روش خشک کردن در آفتاب و یا تابش UV بدون استفاده از عامل رنگبر ، بعد از دی استیلاسیون بدست آید. در مقایسه با دی کلریشن توسط عامل رنگبر،دی کلریشن توسط خشک کردن در آفتاب و تابش UV ، کیتوزان سفیدتر با ویسکوزیته ی بالا تری را تولید کرد(هونگ کیونگ و کیونگ یونگ،2010). به عبارتی دیگر، این فرآیند متناسب با تولید کیتوزان هائی با محدوده ی وسیعی از درجه ی استیلاسیون، وزن مولکولی و ویسکوزیته است(رازدان و پترسون،1996). هرچند، اطلاعات کمی در مورد مقایسه مستقیم ویژگی های فیزیکی- شیمیایی و کاربردی کیتوزان دی کلر شده توسط عامل رنگبر، خشک کردن در آفتاب و تابش UV در دسترس است(هونگ کیونگ و کیونگ یونگ،2010) -کتواولیگوساکاریدها: کیتو اولیگوساکارید (COS) براحتی توسط هیدرولیز شیمیایی یا آنزیمی پلی کیتوزان، که دومین پلیمر کربوهیدراتی فراوان در طبیعت است، بدست میآید( نال و همکاران، 1999). هرچند، بواسطه ی عدم انحلال و ویسکوزیته بالای آن ، کاربرد آن به عنوان یک منبع ماده مغذی برای حیوانات محدود شده است. در مقابل COS، دارای وزن مولکولی کم، قابلیت انحلال خوب و ویسکوزیته پائین می باشد ( چا و همکاران، 2005; منگ و همکاران،2010) COS منجر به کاهش توزیع پاتوژن ها در روده شده (لی و همکاران، 2006) و منجر به افزایش فعالیت ایمنی در مرغان گوشتی می شود (وانگ و همکاران، 2003). هرچند، داده ها در مورد اثر COS روی مرغان تخمگذار هنوز محدود است; فقط اسپرینگ و همکاران (2000) بیان کردند که مانان اولیگوساکاریدها (MOS) ، غلظت سالمونلا ی روده ای را تا 26% در جوجه های گوشتی در مقایسه با گروه شاهد کاهش داده و در نتیجه عملکرد رشدی را از 0 تا 21 روزگی بهبود بخشیدند (پلیکان و همکاران، 2004).نظر به اینکه پلی گلوکزآمین ها ، بعد از سلولز، دومین پلی ساکارید فیبر جیره ای موجود در هر جا با سالانه 105×2/1 تن قابل دسترس در سرتاسر جهان هستند (کنور ،1991)، تحقیقات بیشتری برای توجه به اهمیت تغذیه ای این فیبر جیره ای مهم مورد انتظار است. -نقش کیتوزان ها: - فعالیت های بیولوژیکی کیتوزان: از نقطه نظر تکنولوژیکی ، تجدید محصولات فرعی به دست آمده از فرآوری غذاهای دریایی ، به دلیل غنی بودنشان از نظر محصولات کیتینی ،کاملاً سودمند است. بنابراین، کیتین و کیتوزان از محصولات فرعی Parapenaeus longirostris و Squilla mantis استخراج شده و براساس فعالیت های بیولوژیکی شان از جمله فعالیت های ضدمیکروبی، ضد قارچی و آنتی اکسیدانی ، مشخص شدند(لیمام و عابد،2011). -فعالیت های ضد میکروبی: ویژگی مستند کیتوزان، فعالیت ضد میکروبی آن در مقابل قارچ ها، مخمر ها و باکتری های گرم مثبت و گرم منفی است. عموماً ، با افزایش دی استیلاسیون و کاهش وزن مولکولی (MW) و با کاهش pH ( به زیر 6.3) ، فعالیت ضد میکروبی کیتوزان افزایش می یابد ( هلاندر و همکاران، 2001 ; نو و همکاران، 2007; شهیدی و همکاران، 1999; للو وهمکاران،2011) سودارشان و همکاران (1992) نشان دادند که کیتوزان این فعالیت خود را به ترتیب در انتروباکتر اروگنس> سالمونلا تیفیموریوم> استافیلوکوکوس اورئوس > اشریشیا کلی بر اساس کاهش اثرگذاری شان نشان می دهد ( جون و همکاران، 2001; یونو و همکاران، 1997). مکانیسم اصلی ضدمیکروبی کیتین، کیتوزان، و مشتقات آنها هنوز شناخته شده نیست، ولی مکانیسم های متفاوتی مطرح شده اند(لیمام و همکاران،2011).به نظر می رسد مکانیسم مهار رشد باکتریایی چنین باشد که گروه های آمینی با بار مثبت (کاتیونی) ممکن است با اجزای با بار منفی (آنیونی) از جمله ان- استیل مورامیک اسید، سیالیک اسید و نورامینیک اسید در روی دیواره ی سلولی متصل شده و مانع از رشد باکتری ها شوند. بواسطه ی بار مثبت روی C-2 مونومر گلوکزآمین زیر pH 6 ، کیتوزان بسیار محلول بوده و فعالیت ضد میکروبی بهتری از کیتین دارد. واکنش بین مولکول های کیتوزانی با بار مثبت و غشای سلولی میکروبی با بار منفی منجر به نشت پروتئین و اجزای داخل سلولی دیگر می شود ( چن و همکاران، 1998; جانگ و همکاران، 1999; سو و همکاران، 1992). کیتوزان اساساً در سطح بیرونی باکتری فعالیت می کند. در غلظت پائین (کمتر از 0.2 میلی گرم)، کیتوزان پلی کاتیونی ، به سطح باکتریایی با بار منفی متصل شده و منجر به چسبندگی می شود، در حالیکه در غلظت های بالاتر ، تعداد بیشتری از بارهای مثبت ممکن است بار مثبت خالصی را به سطح باکتری بفرستند تا آنها را به شکل یک سوسپانسیون حفظ کند (سودارشان و همکاران،1992). به عبارتی دیگر،بواسطه ی آنچه در بالا ذکر شد کیتوزان، ساده ترین مشتق کیتین، فعالیت های ایمنولوژیکی بالقوه ای از جمله فعال سازی ماکروفاژ های صفاقی ، تحریک مقاومت غیر اختصاصی میزبان در مقابل عفونت اشریشیا کلی و سندای ویروس در موش ها و غلبه ی رشد سلول های تومور مت-آ در موش را از خود نشان می دهد (نیشیمورا و همکاران،1984; بالیکا رامیز و همکاران،2007) -فعالیت های ضد قارچی: بدیهی است که فعالیت ضد قارچی محصولات کیتوزانی تحت تأثیر وزن مولکولی شان است. وزن مولکولی بالاتر منجر به قابلیت ضدقارچی بهتری می شود(لیمام و عابد،2011). این نتایج در توافق با نتایج جون و همکاران (2001) بودند. عموماً، کیتوزان دارای فعالیت ضدقارچی بیشتری از کیتین است ولی درمقابل قارچ ها ئیکه در دیواره سلولی شان اجزای کیتین یا کیتوزان بودند، اثر کمتری دارند (آلان و هاردویگر،1979). -ظرفیت آنتی اکسیدانی کیتوزان: ممکن است آنتی اکسیدان های سنتتیک و عوامل کلیت به منظور ممانعت از اکسیداسیون چربی به فرآورده های غذایی اضافه شوند(جاناک و همکاران،2002). ولی، بواسطه ی خطرات سلامتی بالقوه شان ، استفاده از آنتی اکسیدان های سنتتیک تحت مقررات سختی است (جی و همکاران، 2004). اگرچه، تقاضای در حال افزایش مصرف کننده برای غذای عاری از آنتی اکسیدان های سنتتیک ، تلاش هایی را در جهت کشف نگهدارنده های طبیعی جدید متمرکز کرده است (مدسن و برتلسن،1995). چندین منبع از آنتی اکسیدان های طبیعی شناخته شده اند (شهیدی، 1997)، و برخی از آنها ، از جمله رزماری و مریم گلی در حال حاضر در محصولات غذایی متعددی استفاده می شوند(جاناک و همکاران،2002). اخیراً، فعالیت آنتی اکسیدانی کیتوزان و مشتقات آن توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرده است ( چیانگ و همکاران،2000).کیتین ها و کیتوزان های متنوع، بیشتر از 60% مهار پراکسیداسیون اسید لینولئیکی را از خود نشان دادند که این خود بیان کننده ی وجود گروه های آمینی با فعالیت های آنتی اکسیدانی است. کیتین میگو ، بیشترین مهار پراکسیداسیون اسید لینولئیکی (79.52%) را از خود نشان داد که بیان کننده ی وجود گروه های آمینی اضافی برای افزایش خصوصیات آنتی اکسیدانی است(لیمام و عابد،2011). ولی مطالعات اساسی در مورد کیتوزان به عنوان یک واحد آنتی اکسیدانی طبیعی در ماهی و غذاهای دریایی کم است. ممکن است کیتوزان ها از طریق کلیت کردن یون های فلزی موجود در سیستم ، اکسیداسیون چربی را به تعویق بیاندازند، در نتیجه فعالیت پرواکسیدانی آنها و یا تبدیل آنها به یون آهن را از بین می برند. به علاوه ممکن است گروه های آمین کیتوزان ها در کلیت سازی یون های فلزی شرکت کنند(پنگ، وانگ، و تانگ، 1998 ; وینتروود و ساندفورد، 1995). در حالت باردار آنها ، گروه های آمینی کاتیونی کیتوزان ها ، نیروهای الکتریکی داخل مولکولی ایجاد می کنند که با افزایش طویل سازی زنجیره منجر به افزایش حجم هیدرودینامیکی می شوند(آنتونسن و همکاران، 1993). شاید این پدیده مسئول کلیت سازی کمتر با استفاده از کیتوزان های با ویسکوزیته ی( وزن مولکولی بالا) بالا است. اسیدهای چرب با درجه غیر اشباعی بالا که در غذاهای دریایی یافت می شوند، بخصوص در طول ذخیره سازی، بسیار حساس به تغییرات اکسیداتیوی هستند. ) شهیدی ، 1998). تیچیوانگانا و موریسوی (1985) نشان دادند که اکسیداسیون غذاهای ماهیچه ای در ترتیب ماهی> ماکیان> خوک> بره می باشد. اگرچه فرآیند اکسیداسیون چربی به طریق ترمودینامیکی مطلوب است، از واکنش مستقیم بین اکسیژن و چربی های با درجه ی غیر اشباعی بالا به طریق کینتیکی ممانعت می شود. (جرمن و کینسلا، 1985 ; هسیه و کینسلا، b1989). از اینرو، یک فاکتور فعال کننده برای شروع واکنش های زنجیره ای رادیکال آزاد به دنبال خود تکثیری شان لازم است. (جرمن و کینسلا، 1985 ; شهیدی ،1998). فلیک، هونگ و نوبل (1992) گزارش کردند که اکسیداسیون افزایش یافته ی غذاهای دریایی در رطوبت پائین ممکن است به غلظت پرواوکسیدانهائی از جمله یون های فلزی و هموگلوبین نسبت داده شود. منبع اصلی آهن آزاد و آهن غیر هم در سلول ها فریتین است که پروتئین ذخیره ای آهن محلول موجود در کبد، طحال و ماهیچه های اسکلتی می باشد و دارای جرم مولکولی K Da 450 بوده و زمانیکه کاملاً پر باشد حاوی 4500 اتم آهن است. شهیدی و هونگ (1991) گزارش کردند که یون های فلزی از جمله مس و آهن ، می توانند در ظرفیت پائین تر خود اتواکسیداسیون چربی را تا حد زیادی افزایش دهند(جاناک و همکاران،2002). -فعالیت های فیزیولوژیکی کیتوزان توجه در حال افزایش به اثرات فیزیولوژیکی و تغذیه ای کیتوزان با توزیع اولین گزارش در مورد پاسخ هیپوکلسترولمی نمونه های انسانی به این پلی گلوکزآمین ها ، نشان داده شده است (مازکی و همکاران، 1993)، در حالیکه تلاش های تحقیقاتی قبل از این گزارش کاملاً روی مطالعات حیوانی متمرکز بود(رازدان و پترسون،1996). در اینجا به بررسی تأثیر کیتوزان بر عملکرد ،تولید تخم مرغ، کیفیت داخلی و خارجی تخم مرغ و پروفیل خونی به عنوان فعالیت های فیزیولوژیک می پردازیم. -تأثیر کیتوزان ها بر روی کیفیت داخلی و خارجی تخم مرغ در مرغان تخمگذار: تخم مرغ ها امروزه در سرتاسر جهان برای تأمین منبع پروتئینی با کیفیت بالا و دیگر مواد مغذی استفاده می شوند (کوک و بریگز،1986). درجه بندی تخم مرغ ها بر پایه ی وزن و فاکتورهای کیفیتی پوسته و بخش های داخلی تخم مرغ از جمله سفیده، زرده و برخی از شرایط غیر نرمال انجام می شود (استادلمن،1986a). چندین مشکل در طی ذخیره سازی تخم مرغ مشاهده می شوندکه شامل اتلاف وزنی، فساد داخلی و آلودگی میکروبی هستند(بهال و همکاران،2003). حرکت دی اکسید کربن و رطوبت در طول پوسته منجر به تغییراتی در آلبومین و زرده و اتلاف وزنی تخم مرغ های می شود (استادلمن،1986b). میکرواورگانیسم های ویژه ای می توانند به داخل تخم مرغ نفوذ کرده و محتویات داخلی را آلوده سازند. بنابراین برای حفظ کیفیت تخم مرغ بایستی پوسته ی تخم مرغ را از اتلاف رطوبت و آلودگی میکروبی محافظت کرد. از اینرو، توجه ویژه ای برای توسعه ی مواد پوششی از جمله پلی ساکاریدها، پروتئین ها یا لیپیدها به تنهائی و یا در ترکیب با هم برای حفظ کیفیت تخم مرغ شد(نایت و همکاران،1972; اوبانو و پیری، 1984; چو و همکاران، 2002) - اتلاف وزنی تخم مرغ: اتلاف وزنی در طول ذخیره سازی، ناشی از تبخیر آب و اتلاف دی اکسید کربن از آلبومین از طریق پوسته است (اوبانو و پیری،1984; استادلمن، 1986b). پوشش کیتوزانی ممکن است سدی در مقابل انتقال دی اکسید کربن و رطوبت از میان پوسته تخم مرغ را داشته باشد که از این طریق اتلاف وزنی را کاهش داده و از این طریق طول عمر تخم مرغ را افزایش می دهد(بهال و همکاران،2003). - واحد هاو: واحد هاو اصطلاحی است که به وزن تخم مرغ و ارتفاع آلبومین ضخیم داخلی گفته می شود و برای اندازه گیری کیفیت آلبومین استفاده می شود(بهال و همکاران،2003). هر چقدر این واحد بیشتر باشد، کیفیت تخم مرغ بهتر است (استادلمن،a1986) کاهش کیفیت آلبومین به شدت مرتبط با کیفیت اولیه ی آلبومین و حرکت آب از آلبومین به زرده است (مولر،1959) تخم مرغ ها بر اساس واحد هاو به 4 گروه طبقه بندی می شوند: AA (بیشتر از 72)، A (71-60)، B(59-31) و C ( زیر 30) (لی و همکاران،1996). - اندیس زرده: اندیس زرده عبارت است از اندازه گیری ارتفاع زرده به عرض زرده (استادلمن، 1986a). اندیس زرده، که معیاری از تازه بودن تخم مرغ است، (اوبانو و پیری،1984)، تضعیف پیشرونده ی غشاهای ویتلین، و مایع شدن زرده ی ناشی از انتشار آب از آلبومین است(بهال و همکاران،2003). یک تخم مرغ تازه با کیفیت خوب دارای اندیس زرده ای در حدود 45/0 و تخم مرغ با کیفیت کمتر اندیس زرده ی کمتری دارد(جانر،2005). - رنگ زرده ی تخم مرغ: رنگ زرده ی مطلوب بسته به شرایط جغرافیایی محل و عادات مردم تغییر می کند، ولی عموماً رنگ کمی روشن ترجیح داده می شود(بهال و همکاران،2003). - رنگ پوسته تخم مرغ: ویژگی رنگ یکی از فاکتورهای مهم مسئول در تصمیم خریدار در خرید تخم مرغ است. مقادیر رنگی پوسته از جمله L*، a* و b* در ارزیابی رنگ پوسته به کار می روند. مقدار L* در محدوده ی 16/88-75/85 است که بیان کننده ی روشنائی (پوسته با رنگ روشن)است. تخم مرغ های پوشیده شده با کیتوزان به دلیل وجود یک سطح براق دارای مقدار L* بالائی هستند. در حالیکه a* در محدوده ی 09/2- تا 4/2 است که بیان کننده ی شدت رنگ سبزی است.مقدار b* نمایانگر زردی نمونه است. این 3 مقدار به شکل مقدار کل تغییرات رنگی (ΔE*ab) تغییر می یابند. هرچند بیان شده است ، در صورتیکه این مقدار کمتر از 3 باشد، براحتی توسط چشم غیر مسلح قابل مشاهده نیست(جانر،2005). -مقادیر pH تخم مرغ: pH آلبومین در ابتدا حدود 7.6 است. با افزایش سن تخم مرغ، دی اکسید کربن خارج شده و منجر به افزایش pH از 4/9-9/8 می شود. زرده ی تخم مرغ دارای pH حدود 6 است که با افزایش سن تخم مرغ ثابت می ماند. اثر ذخیره سازی بر روی کیفیت تخم مرغ با افزایش pH آلبومین میتواند سنجیده شود(جانر،2005). در کنار این منافع، پوشش کیتوزانی منجر به کاهش آلودگی پوسته تخم مرغ می شود. آلودگی پوسته ،مثلاً ، با سالمونلا انتریکا سروور انتریتیدیس، منجر به آلودگی گیاهان اطراف و یا آشپزخانه و در نتیجه ایجاد سالمونلا در انسان می شود. به علاوه، سالمونلا انتریتیدیس و دیگر میکرواورگانیسم های ویژه قادر به عبور از پوسته تخم مرغ و غشای آن بوده که نتیجه آن آلودگی محتویات تخم مرغ است.( دی رو و همکاران، a 2006 ، b 2006 ; مسنز و همکاران، b 2005). -آنالیز های مهم مرتبط با زرده ی تخم مرغ: -کلسترول زرده: بیماری های قلبی عروقی (CVD) منجر به مرگ در آمریکا و بیشتر کشورهای غربی می شود (براون و همکاران،1999(. -تغییر محتوای کلسترولی تخم مرغ: تخم مرغ های طیور، حدود 30% کلسترول جیره ای غذاهای آمریکائی ها را تشکیل می دهد(کنور،1991).توصیه های اولیه توسط AHA در سال های 1970 بر این اساس بود تا استفاه از کلسترول و تخم مرغ محدود شود زیرا این خود منجر به کاهش خطر CHD می شود.30 سال بعد ، AHA به محدودیت مصرف کلسترول توسط انسان در مقادیر کمتر از 300 میلی گرم در روز ادامه داد، ولی در آخرین گزارش چنین بیان شده است که، با مصرف دوره ای تخم مرغ و صدف داران به هدف خود رسیده ایم . از آنجائیکه یک تخم مرغ بزرگ (6/16 گرم زرده)حاوی 213 میلی گرم کلسترول است(دپارتمان کشاورزی آمریکا،1989)، مصرف یک زرده در هر روز در این راهنما قرار می گیرد (الکین،2004). -تعادل کلسترولی در مرغان تخمگذار: تعادل کلسترولی در مرغان تخمگذار متفاوت از پستانداران است. زیرا آنها عموماً از غذاهای با منشأ دامی استفاده نمی کنند، و معمولاً نیاز های خود به کلسترول را توسط سنتز در محل کلسترول تأمین می کنند که در کبد و تخمدان انجام می شود. یک مرغ تخمگذار با وزن متوسط 7/1 کیلوگرم که از جیره ی عاری از کلسترول تغذیه می کند، بطور نمونه حدود 300 میلی گرم کلسترول سنتز می کند (نابر ،1983). از آنجائیکه یک تخم مرغ بزرگ حاوی 213 میلی گرم کلسترول است(دپارتمان کشاورزی آمریکا،1989)، بنابراین این تخم مرغ یک مسیر دفعای از این استرول در مرغان تخمگذار است . استرول ها و اسیدهای صفراوی مدفوع دومین مسیر دفعای کلسترول هستند (نابر ،1983). اگرچه مسیر دوم دفع کلسترولی مرتبط با وضعیت تخمگذاری است . -روش ها و عوامل دخیل در کاهش کلسترول پوسته ی تخم مرغ در طول 4 دهه ی اخیر ، تلاش های تخقیقاتی در صدد کاهش محتوای کلسترول زرده توسط روش های ژنتیکی و یا تغییر جیره ی مرغان تخمگذار با مواد مغذی مختلف، محصولات طبیعی، فاکتورهای غیر تغذیه ای و یا عوامل فارماکولوژیکی انجام شدند. اگرچه، تعداد بسیار زیادی از این تحقیقات ، تنها تغییرات اندکی (10%>) به سمت بهترین حالت یا در شکل آزاسترول ها و تریپارانول جیره ای استنباط شدند که منجر به جایگزینی غیر قابل قبول کلسترول زرده با دزموسترول و قطع تخمگذاری می شود. بنابراین، دلیل کمبود اطلاعات مثبت در مورد سطوح کلسترول تخم مرغ، علی رغم تعداد بسیار بالای مطالعات بواسطه ی (1) مقاومت نسبی محتوای کلسترول زرده به دستکاری ژنتیکی (2) کمبود قابلیت دسترسی عوامل فارماکولوژیکی که می توانند به مقدار زیادی بیوسنتز و متابولیسم کلسترول کبدی و یا تولید و ترشح لیپوپروتئین را بدون قطع تخمگذاری کاهش دهند(الکین،2004) بدون توجه به روش بیان (مثل میلی گرم در هر گرم زرده، میلی گرم در هر گرم تخم مرغ یا میلی گرم به ازای هر تخم مرغ)، محتوای کلسترولی تخم مرغ ها در بین گونه ها بطور وسیعی متفاوت است. در مرغان، محتوای کلسترول زرده تحت تأثیر نژاد (کنور،1991) یا سن مرغ (وورلوا و همکاران،2001) می تواند باشد. به علاوه، رابطه ی عکسی بین محتوای کلسترول زرده ی تخم مرغ و سرعت تولید تخم مرغ (جیانگ و همکاران،2006) و اندازه ی زرده (نیکولز و همکاران،1963) وجود دارد. بر خلاف گزارشات معمول، هیچ تفاوتی در محتوای کلسترولی بین تخم مرغ های بارور و غیر بارور وجود ندارد(اسپنسر و همکاران،1978; الکین،2004) -تست تیوباربوتیریک اسید: سنجش اجزای واکنشگر تیوباربوتیریک اسید(TBARS) روشی برای تعیین پراکسیداسیون چربی در اجزای مختلف از جمله غذا و نمونه های بیولوژیکی انسان ها و دام ها است. پراکسیداسیون چربی ، فساد اکسیداتیوی پربی ها است که منجر به آسیب سلولی می شوند. در انسان ها، استرس اکسیداتیو در ارتباط با بیماری های مختلف از جمله اترواسکلروزیس، بیناری های قلبی، و پارکینسون است. آنتی اکسیدان های آنزیمی آندوژنی از جمله سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز، اولین خط دفاعی در مقابل پراکسیداسیون چربی هستند. آنتی اکسیدان های اگزوژنوسی از جمله ویتامین های C,E,A ، سلنیم و آلفا لینولئیک اسید دومین خط دفاعی در مقابل پراکسیداسیون چربی هستند. هرمان در سال 1961 مطالعه ای مبنی بر رابطه ی بین چربی های با چندین باند دوگانه و سرعت سرطان در موش ها را منتشر کرد. چربی های با چندین باند دوگانه بیشتر در معرض اکسیداسیون بوده و بنابراین جیره های با مقادیر بالای چربی های با چندین باند دوگانه دارای سطوح بالاتری از پراکسیداسیون چربی هستند. -خاصیت آنتی اکسیدانی زرده ی تخم مرغ: زرده ی تخم مرغ حاوی اجزای لیپیدی زیادی است. از این اجزای لیپیدی، 65% تری آسیل گلیسرول،3/28، فسفولیپیدها و 2/5% کلسترول است (پریوت و همکاران،1962) 48-40% اسیدهای چرب در چربی های زرده اسیدهای چرب با یک پیوند دوگانه و 20-14% اسیدهای چرب با چندین پیوند دوگانه هستند(کوتریل و همکاران،1979).به این دلیل و وجود کاتالیست های فلزی در زرده، عموماً چنین مطرح می شود که زرده ی تخم مرغ ممکن است حساس به اکسیداسیون باشد. در حقیقت، فسفولیپیدهای تجزیه شده ی زرده ی تخم مرغ بسیار حساس به اکسیداسیون هستند (لی،1957(دلایل پایداری اکسیداتیوی چربی های زرده مطالعه شدند. پیک و پنگ (1988) بیان کردند که اکسیداسیون زرده توسط دناتوراسیون سریع ناشی از کلرید گوانیدیم، هیدرولیز توسط پاپائین و یا توسط تنظیم pH در 3 ایجاد می شود و آنها نقش ساختار لیپیدهای زرده را که توسط پروتئین پوشیده شدند تا LDL بسازند، ممکن است چربی های زرده را از قرار گرفتن در معرض اکسیدان ها حفظ کند.لو و بیکر (1987) گزارش کردند که فسویتین، یک فسفوگلیکوپروتئین در زرده ی تخم مرغ، شامل گروه های فسفات زیادی بوده که به شدت کاتیون ها را بهم متصل می کنند و بنابراین ممکن است اکسیداسیون فسفولیپید کاتالیز شده با Fe2+ را مهار کنند. مکانیسم فعالیت آنتی اکسیدانی زرده ی تخم مرغ مشخص نیست. گرانول ها، و نه LDL ، تنها جزء آنتی اکسیدانی در زرده ی تخم مرغ بوده و بنابراین فسویتین، که یک آنتی اکسیدان قوی است، برای این فعالیت مهم به نظر می رسد. ولی، جز فسویتینی فعالیت ضعیفی دارد و زمانیکه به همراه اجزای LDL استفاده می شود، فعالیت آن افزایش می یابد. ساختار آمفی پاتیک لیپوپروتئین های موجود در زرده ی تخم مرغ ممکن است به فعالیت آنتی اکسیدانی آن کمک کند که اینکار را نه فقط توسط امولسیفه کردن لینولئات و سپس محافظت از آن در مقابل اکسیدان ها نیست بلکه همچنین با فراهم سازی یک محیط مناسب برای فعالیت فسویتین است. با توجه به این موارد انتظار می رود که گرانول های دیگری در زرده ی تخم مرغ وجود دارند که خاصیت آنتی اکسیدانی را از خود نشان می دهند. -تأثیر کیتوزان ها بر روی پروفیل خونی: پروفیل های خونی حیوانات نشان دهنده ی جابجائی فیزیولوژیکی مواد مغذی مطابق با محیط داخلی و خارجی شان است. مطالعات متعددی نشان داده اند که کیتوزان استخراج شده از کیتین پوسته ی ماهی ها اثر کاهنده ی مفیدی بر روی کلسترول پلاسما داشته اند که نقش مهمی را در ممانعت و درمان بیماری های قلبی عروقی دارند (سوگانو و همکاران،1980).اگرچه فعالیت هیپوکلسترولمی کیتوزان با کاهش جذب کلسترول و با مد اخله در جذب اسیدهای صفراوی توضیح داده می شود (فوکادا و همکاران،1991; مازاکی و همکاران،1993)، مکانیسم عمل هنوز مشخص نیست. کیتوزان در نتیجه ی ترشح مختل شده ی اجزای VLDL منجر به کاهش سطح VLDL-کلسترول می شود. کیتوزان از طریق اثر روی گیرنده های LDL در کبد بر روی سطح LDL- کلسترول مؤثر است. از طرفی دیگر VLDL پیش ساز LDL است، بنابراین کاهش سطح LDL- کلسترول بعد از دریافت کیتوزان ممکن است مرتبط با کاهش سطح VLDL باشد.(چیانگ و همکاران،2000) کیتوزان دارای ظرفیت اتصالی بالائی با اسیدهای صفراوی است(فوردا،1983). گزارش شده است که فعالیت کاهنده ی کلسترول سرم توسط کیتوزان مستقل از ویسکوزیته ی آن است (سوگانو و همکاران،1988). گزارش شده بود که کیتوزان جیره ای مانع از افزایش غلظت تری گلیسیرید پلاسما و وزن چربی شکمی ناشی از تغذیه مرغان تخمگذار با جیره های حاوی چربی بالا می شود (کوبایاشی و ایتو، 1991). همچنین کیتوزان جیره ای غلظت کلسترول پلاسما (رازدان و پترسون، 1994; رازدان و همکاران،1997) ، تری گلیسیرید پلاسما بعد از غذا خوردن (رازدان و پترسون، 1994) و قابلیت هضم چربی ایلئومی ( رازدان و پترسون،1996) را در مرغان گوشتی کاهش می دهد. از اینرو، بیان شد که کیتوزان جیره ای ممکن است جذب چربی جیره ای و ذخیره چربی را در مرغان گوشتی کاهش دهد. لیپاز پانکراسی نقش مهمی در جذب چربی ایفا می کند. بنابراین، کیتوزان جیره ای ممکن است فعالیت لیپاز را در محتویات روده باریک کاهش داده و منجر به کاهش ذخیره چربی در مرغان گوشتی شود. هرچند تحقیقات کمی برای تعیین اینکه آیا کیتوزان جیره ای منجر به کاهش ذخیره چربی و فعالیت لیپاز در محتویات روده باریک می شود یا نه ، انجام شده است.(کویاباشی و همکاران،2002) کیتوزان دارای گروه های کاتیونی NH+4 واقع در زنجیره ی پلی گلوکزآمین است (سوگانو و همکاران، 1980). در نتیجه کیتوزان ممکن است دارای ظرفیت اتصالی اسیدهای صفراوی باشد که منجر به به دام افتادن یا تجزیه ی میسل های مخلوط در دودنوم و ایلئوم می شود (فوردا،1983). این وقفه در چرخه ی داخل کبدی اسید های صفراوی منجر به کاهش جذب چربی و افزایش دفع استرول ها می شود. چنین بیان می شود که فیبرهای جیره ای ویسکوز از جمله کیتوزان ، با افزایش ضخامت لایه ی مرزی لومن روده ای، مانع از برداشت لیپیدهای جیره ای می شود (جانسون و گی، 1981; فوردا، 1990). و برخی از فیبرهای جیره ای محلول در آب بر روی متابولیسم چربی ها بطور عمیقی مؤثرند (اندرسون و همکاران،1990) و اخیراً مشاهده شده است که کیتوزان ها منجر به تغییر ترکیب اسیدهای صفراوی ، افزایش دفع استرول های خنثی و کاهش قابلیت هضم چربی ایلئومی می شوند. (فوکادا و همکاران، 1991; مازاکی و همکاران، 1993; رازدان و پترسون، 1994). مکانیسم هائی که توسط آنها کیتوزان ها این نقش خود را ایفا می کنند هنوز بطور کامل مطرح نشده است، اگرچه ویسکوزیته ی روده ای افزایش یافته و اقزایش ظرفیت اتصالی اسیدهای صفراوی ، به عنوان دو پیشنهاده برای این نقش مطرحند (فوردا، 1990). کیتوزان ها در شرایط اسیدی معده حل شده و بنابراین منجر به افزایش ویسکوزیته ی داخلی معده می شوند. چنین بیان می شود که ویسکوزیته ی معدی- روده ای افزایش یافته منجر به افزایش ضخامت لایه ی روده ای شده و بنابراین منجر به کاهش برداشت ماده ی مغذی می شود (فلور و همکاران، 1984). کیتوزان ها در شرایط آزمایشگاهی و در pH پائین به اسیدهای صفراوی متصل می شوند(ناس و همکاران، 1983). pH پائین معده ی غده ای مرغ ها ، انحلال کیتوزان ها را ممکن می سازد تا یک محلول بسیار بارداری در بخش بالائی دستگاه گوارش ایجاد می کنند. زمانیکه کیتوزان های محلول از ددنوم به ژژنوم عبور می کنند، pH افزایش یافته منجر به ته نشینی پلی گلوکز آمینها شده و ظرفیت اتصالی اسیدهای صفراوی کاهش می یابد. چنین بیان شده است که ته نشینی کیتوزان و به دنبال آن کم شدن پتانسیل اتصالی اسیدهای صفراوی در بخش پائینی دستگاه گوارش به جذب دوباره ی اسیدهای صفراوی کمک می کند (فوردا، 1983).کمک بعدی به این کاهش اسیدهای صفراوی ناشی از اتصال دوباره ی اسیدهای صفراوی در سکوم اسیدی است. اتلاف اسیدهای صفراوی منجر به متابولیسم داخل کبدی اسیدهای صفراوی توسط تخلیه ی مخزن اسیدهای صفراوی ، می شود. اسیدهای صفراوی در دودنوم متصل شده یا جدا می شوند و از میان دستگاه گوارش عبور کرده و در فرم اسیدهای صفراوی اولیه و ثانویه منجر به سنتز اسیدهای صفراوی اولیه ی جبرانی از کلسترول با منشأ داخلی می شوند(اندرسون و تیتین-کلارک، 1986). کیتوزان، پلی مری از گلوکزآمین، جذب چربی جیره ای را کاهش داده و سپس ذخیره ی چربی شکمی را در مرغان گوشتی کم می کند. کیتوزان توسط مرغان تخمگذار و گوشتی هضم می شود. بنابراین، کیتوزان می تواند لیپوژنز و سنتز تری گلیسیرید (TG) را در کبد کاهش دهد. (کویاباشی و همکاران،2006)هرچند، تحقیقات کمی برای تعیین اینکه آیا کیتوزان جیره ای متابولیسم چربی کبدی را در طیور تنظیم می کند یا نه انجام شده است. در مرغان، فعالیت لیپوژنیک در کبد بسیار وسیع تر از این فعالیت در بافت چربی است، و بیشتر تجمع چربی ها در بافت چربی ناشی از الحاق تری گلیسیرید از لیپوپروتئین های پلاسما که در کبد سنتز شده و یا از چربی های جیره ای تأمین می شوند، است (هرمیر ،1997). اوزان بدنی و مصرف خوراک مرغانیکه به جیره های حاوی کیتوزان تغذیه شده بودند ، در مقایسه با گروه تغذیه شده با تیمار شاهد در روزهای 11 و 18 آزمایش، کاهش یافت. در روزهای 12 و 19، تغذیه با جیره ی حاوی کیتوزان با ویسکوزیته کم،غلظت تری آسیل گلیسرول پلاسما و کل کلسترول پلاسما را در مقایسه با گروه شاهد کاهش داد، در حالیکه جیره های حاوی کیتوزان با ویسکوزیته بالا و متوسط، کل کلسترول پلاسما را کاهش داده و غلظت HDL کلسترول پلاسما را در مقایسه با گروه شاهد افزایش داد. تغذیه با کیتوزان، عموماً غلظت HDL کلسترول پلاسما : کل نسبت کلسترول در مقایسه با گروه شاهد، را افزایش داد ، که مرتبط با کاهشی در غلظت کلسترول پلاسما نسبت به افزایش غلظت HDL کلسترول پلاسما است. افزایش در غلظت HDL کلسترول اغلب مرتبط با تغذیه ی کیتوزان ها است، نظر به اینکه افزایش نیازمندی ها برای کلسترول توسط کبد برای سنتز اسیدهای صفراوی اتلاف شده، با دفع یا تبدیل اسیدهای صفراوی اولیه به ثانویه ، انتقال کلسترول را از بافت محیطی به کبد طی فرآیندی معروف به انتفال عکس کلسترول ، تحریک می کنند. در این مطالعه ، نسبت HDL کلسترول به کل کلسترول در پرندگان تغذیه شده با جیره ی حاوی کیتوزان نسبت به گروه دریافت کننده ی جیره ی شاهد افزایش یافت، این خود به کاهش کل کلسترول پلاسما نسبت به افزایش غلظت HDL کلسترول پلاسما کمک می کند.(رازدان و پترسون،1996) چربی های کبدی: در بررسی رازدان و پترسون(1996)، تغذیه با کیتوزان منجر به کاهش کل غلظت کلسترول پلاسما در مقایسه با گروه تغذیه شده با جیره شاهد شده است، ولی این کاهش ها نمی تواند مرتبط با ویسکوزیته ی روده ای افزایش یافته در محل جذب لیپید در ایلئوم باشد. استفاده از عامل آنتی تیروئید از جمله پروپیل توراسیل (PTU) ذخیره ی اضافی چربی را در کبد مرغان سبب می شود. کیتوزان جیره ای هیچ اثری بر روی دریافت خوراک، افزایش وزن بدن، راندمان خوراک، وزن تیروئید، وزن کبد و غلظت تری گلیسیرید پلاسما نداشته است، ولی محتویات کل چربی و تری گلیسیرید کبد را بدون توجه به تیمار PTU جیره ای، کاهش داد (P<0.05). این نتایج بیان می کنند که کیتوزان جیره ای ممکن نیست روی ذخیره ی اضافی چربی در کبد که توسط PTU تحریک می شود اثر داشته باشد، اگرچه بخشی از کیتوزان جیره ای ممکن است جذب شده و لیپوژنز و سنتز تری گلیسیرید را در کبد مرغان گوشتی کاهش دهد. چنین گزارش شده است که کیتوزان جیره ای جذب چربی جیره ای را کاهش داده (رازدان و پترسون،1996) و سپس ذخیره ی چربی شکمی را در مرغان گوشتی کاهش می دهد (کوبایاشی و ایتو، 1991; کوبایاشی و همکاران، 2002). همچنین گزارش شده است که کیتوزان توسط مرغان تخمگذار و گوشتی هضم می شود (هیرانو و همکاران،1990). بر این اساس، چنین بیان شده است که بخشی از کیتوزان جیره ای ممکن است در قرم گلوکزآمین جذب شده و لیپوژنز و سنتز تری گلیسیرید را کاهش داده و در نتیجه منجر به کاهش ذخیره ی چربی در مرغان گوشتی شود. اگرچه، تحقیقات کمی راجع به اینکه آیا کیتوزان جیره ای متابولیسم چربی کبدی را در مرغان گوشتی تنظیم می کند یا نه وجود دارد. لیپوژنز کبدی در معرض کنترل تغذیه ای و هورمونی است. وضعیت تیروئیدی ، لیپوژنز کبدی و ذخیره ی چربی را تحت تأثیر قرار می دهد. استفاده از عامل ضد تیروئیدی از جمله پروپیل توراسیل با افزایش فعالیت سنتز اسید چرب در کبد (آکیبا و همکاران،1983)، ذخیره ی اضافی چربی را در کبد مرغان تحریک می کند (راهجا و همکاران،1980; آکیبا و همکاران،1983; کویاباشی و همکاران،1994). کیتوزان می تواند در جیره های نرمال به عنوان تنظیم کننده ی ذخیره ی چربی کبدی عمل کند بدون اینکه اثری مضر روی رشد و دریافت خوراک داشته باشد. ما کیتوزان را به عنوان یک ممانعت کننده ی جیره ای از هضم چربی مورد بررسی قرار دادیم (دوچی و همکاران،1994). هر دوی گروه های کیتوزانی بطور معنی داری کل چربی کبدی و محتوای کل کلسترول کبدی را در مقایسه با گروه دریافت کننده ی سلولز کاهش دادند. اثر مشاهده شده ی کیتوزان با ویسکوزیته ی متفاوت روی سطح چربی پلاسما، چربی های کبدی و پراکسیداسیون چربی بیان می کند که ،در حالیکه نقش هیپوکلسترولمی کیتوزان های با ویسکوزیته ی متفاوت مشابه بود و زمانیکه درجه ی دی استیلاسیون در بین این دو نوع کیتوزان قابل مقایسه بود، تغییرات در وضعیت چربی های کبدی و وضعیت پراکسیداسیون چربی وابسته به وزن مولکولی آنها بود. ویسکوزیته ی کیتوزان مسئول اثر مهاری آن روی هضم چربی است (سوگانو و همکاران،1988). کیتوزان با اثر گذاری روی جذب کلسترول و آنزیم کبد، ACAT، که منجر به کاهش وزن زنده می شود، بر روی متبولیسم کلسترول کبدی اثر می گذارد. به این معنی که مخزن کلسترول کبدی توسط کیتوزان کاهش می یابد.(چیانگ و همکاران،2000) کیتوزان جیره ای با ویسکوزیته کم مانع از افزایش فعالیت لیپار ناشی از افزایش دریافت چربی می شود. چربی های جیره ای ، بویژه تری گلیسیریدها، از سنگدان تخلیه شده و با اسیدهای صفراوی مخلوط می شوند. فرآیند امولسیفه کردن در طول عملکرد مشخص اسیدهای صفراوی رخ می دهد ، و سایز ذرات چربی کاهش می یابد. سایز ذرات چربی کوچک تر تحت تماس سطحی بیشتری با لیپاز پانکراس و روده قرار می گیرند که منجر به هیدرولیز تری گلیسیریدها می شوند. بنابراین، اسیدهای صفراوی برای امولسیفه کردن چربی جیره ای و فعال سازی لیپاز پانکراسی ضروری هستند. تغذیه با کیتوزان با ویسکوزیته پائین ممکن است با کاهش غلظت اسیدهای صفراوی و کاهش جذب چربی ، فعالیت لیپاز را کاهش دهد که منجر به کاهشی در ذخیره چربی شکمی مرغان گوشتی می شود. کیتوزان دارای ظرفیت اتصال به اسیدهای صفراوی بوده و در شرایط آزمایشگاهی ویسکوزیته ی قابل توجهی نشان می دهد. بیان شده است که فیبرهای ویسکوز از جمله کیتوزان، ویسکوزیته ی محتویات روده ای را افزایش داده و انتشار مواد مغذی را کند کرده و جذب مواد مغذ ی را کاهش می دهد (جانسن و گی،1986). اثر کاهنده ی چربی کیتوزان ممکن است بواسطه ی قطع چرخه ی داخل کبدی اسیدهای صفراوی به جای مهار برداشت چربی ناشی از افزایش ویسکوزیته روده باریک ، باشد. بنابراین نتایج استفاده از کیتوزان با ویسکوزیته کم در جیره در آزمایش حاضر، این بیان که ، مکانیسم های دیگری غیر از افزایش ویسکوزیته ایلئومی ، مسئول کاهش قابلیت هضم ایلئومی چربی جیره ای هستند، را تصدیق می کند (رازدان و همکاران، 1997). -عوامل مؤثر در خصوصیات بیولوژیکی و فیزیولوژیکی کیتوزان: بایستی در نظر گرفت که عوامل متعددی نتایج را تحت تأثیر قرار می دهند از جمله دما، غلظت کیتوزان و وزن مولکولی درجه دی استیلاسیون و همچنین ترتیب واحد های تکراری ، pH، نوع باکتری مورد آزمایش و روش آنالیزی استفاده شده. ( لیو و همکاران، 2001; نو و همکاران، 2002، 2006) (لامارک و همکاران،2005). وزن مولکولی کیتوزان یکی از مهمترین خصوصیات مؤثر در خصوصیات فیزیکوشیمیایی و عملکردی کیتوزان است (ین و همکاران،2009). وزن مولکولی کمتر منجر به فعالیت ضد میکروبی بهتر در مقابل سالمونلا انتریتیدیس ( کیم و همکاران، 2007) و باکتری های گرم منفی ( ژنگ و ژو، 2003) می شود. تفاوت در وزن مولکولی کیتوزان های با منشأ متفاوت ناشی از تفاوت در درجه ی دی استیلاسیون و تفاوت در منابع کیتوزانی است.به عبارتی دیگر، فاکتورهای متعدد در تولید کیتوزان از جمله دمای بالا، غلظت الکل، زمان واکنش، تیماردهی قبلی کیتین، سایز ذرات، غلظت کیتین، غلظت اکسیژن محلول و تنش برشی می توانند روی وزن مولکولی کیتوزان دخیل باشند (کیم، چانگ و کیم،2001).درجه ی بالای دی استیلاسیون منجر به افزایش بار مثبت کیتوزان (گروه های آمین با پروتون بیشتر) شده که منجر به فعالیت ضد میکروبی بهتر می شود( لیو و همکاران، 2001 ; نو و همکاران، 2006). انتخاب انواع کیتوزانی با درجه دی استیلاسیون کم این واقعیت را روشن می کند که کیتوزان های با درجه دی استیلاسیون یکسان و وزن مولکولی متفاوت ، دارای تعداد واحد های دی استیله متفاوتی هستند. در نتیجه کیتوزان ها بارهای مثبت متفاوتی خواهند داشت. بنابراین ، یک کیتوزان با وزن مولکولی بالاتر و درجه دی استیلاسیون پائین تر نسبت به کیتوزان با وزن مولکولی پائین تر و درجه دی استیلاسیون بالاتر ، دارای واحد های دی استیله ی بیشتری است (للو و همکاران،2011). به عبارتی دیگر، با توجه به این نکات، بیشتر محققین (لی، دان، گراندماسون و گوسن،1992; موزارلی و روچتی،1985) معتقدند که اصطلاح کیتوزان بایستی زمانی استفاده شود که درجه ی دی استیلاسیون بیشتر از 70% باشد( کوچوک گولمز و همکاران،2011). -کاربردهای کیتوزان: قابلیت انحلال ضعیف کیتین، مهمترین عامل مهاری در استفاده از آن است. کیتوزان به دلیل گروه های آمینو اسیدی آزاد که در کنار قابلیت انحلالی سریعش در اسید استیک رقیق، به خصوصیات پلی کاتیونیک، کلیت سازی و انتشاری نیز کمک می کند، به عنوان یک پلی ساکارید بالقوه معرفی می شود. در طول چندین دهه اخیر ، بواسطه ی خصوصیات تخریب پذیری زیستی، سازگاری زیستی، خصوصیات غیر سمی و بهبود زخمی و فعالیت هموستاتیکی کیتوزان (کنور،1984; ین، یانگ و ما،2009; رآآف و ساهل،2009)و به دلیل کاربردهای تجاری آن در بخش های مختلفی بویژه بخش های غذائی، شیمی، بیوتکنولوژی، کشاورزی، دامپزشکی، آرایشی، داروئی، دندانپزشکی، حفاظت از محیط، پوشاک، ساخت کاغذ و بسته بندی توجه زیادی به این افزودنی غذائی شده است.( لامارکو و همکاران،2005; سئو، کینگ و پرینیاویواکتول،2007; شهیدی و سیدوویکی، 1991).مصارف کیتوزان بطور خلاصه به شرح زیرند: -تصفیه خانه ی فاضلاب: اولین کاربرد تجاری کیتوزان در صنایع تصفیه فاضلاب است چون کیتوزان دارای بارهای مثبت بوده و به یون های فلزی متصل شده بنابراین منجر به دفع آسان یون های فلزی از فاضلاب ها می شود (آسانو،1978). فاضلاب آزاد شده از گیاهان فرآوری شده تغذیه ای مثلاً صنایع فرآوری کننده ی غذاهای دریایی، شیری یا گوشتی ، شامل مقادیر مطلوبی از پروتئینها هستند که با استفاده از کیتوزان می توانند برداشت شده و دوباره استفاده شوند. این پروتئینها ، بعد از خشک شدن و استریلیزاسیون، منبع اصلی افزودنی غذائی برای حیوانات مزرعه ای را فراهم می کنند(روت،2001). حذف رنگ ها توسط کیتوزان سخت است، زیرا مقاومت بالای آنها به تجزیه توسط نور، تجزیه ی شیمیایی، بیولوژیکی و دیگر روش ها مانع از اینکار می شود. -صنایع غذایی صنعت فرآوری غذایی با هدف حذف خصوصیات کاربردی نامطلوب از جمله غلیظ شدن، ژلاتینه شدن، امولسیفه شدن و تابیده شدن ،در توسعه و فرآوری محصولات غذایی به مقدار زیادی از پلی ساکاریدها استفاده می کند.بدون هیچ گونه استثنائی، کیتوزان دارای چندین ویژگی واضح است (کنور،1984). برداشت خوب آب توسط کیتوزان نسبت به سلولز میکروکریستالین بسیار بالاست (کنور،1982). -در پزشکی: در مطالعه ای که توسط کراتز و همکاران (1977) انجام شد، آنها بیان کردند که زمانیکه کیتوزان با بار مثبت با هپارین با بار منفی متصل می شود، آنها کمپلکس پایداری از هپارین-کیتوزان تولید می کنند که تشکیل دوباره ی لایه ی اپیتلیومی در زخم های عمیق روی پوست را تحریک می کنند. مکانیسم بهبود زخم توسط کیتوزان به این نحو است که یک فیلم سخت، جاذب آب و سازگار می سازد که بطور مستقیم می تواند در فرم یک محلول آبی از کیتوزان استات روی جای سوختگی ها استفاده شود. کیتوزان همچنین برای درمان ورم بند آخر انگشت استفاده می شود (بزسکی و همکاران،1991). خصوصیات ضد باکتریایی و ضد قارچی طبیعی کیتوزان و مشتقات آن ( چانگ و همکاران، 2003) منجر به استفاده ی آنها در مواد ضد عفونی کننده ی تجاری می شود. هم کیتین و هم کیتوزان منجر به فعال سازی سیستم ایمنی میزبان و مانع از هجوم پاتوژن ها می شوند ( سودارشان و همکاران، 1992). -در وسایل آرایشی: کیتوزان بطور وسیعی در سلامتی مو، بویژه در شامپوها و حالت دهنده ها به عنوان ترکیب اصلی و به دلیل چندین مزیتش استفاده می شود. از منیان این مزیت ها می توان به این مورد اشاره کرد که کیتوزان بطور فیزیولوژیکی امن است زیرا حاوی هیچ مونومر مضر از مراحل پلیمریزاسیون نیست. مزیت دیگر این است که کیتوزان دارای قابلیت تشکیل فیلم هائی با پروتئین است که در رطوبت های بالا بسیار مقاوم بوده و نسبت به دیگر تیماردهنده های مو در مقابل خشک کردن مو و شانه کردن آن مقاومت بیشتری به مو می دهد (روت،2001) -مقدار مصرف کیتوزان: چنین گزارش شده است که کیتوزان یک غذای امن برای خوردن است (آرای و همکاران،1968) و به عنوان" غذای سالم" معرفی می شود. همچنین می دانیم که دز صحیح از کیتوزان مفید است. مصرف دهانی کیتوزان در دز مناسب در خرگوش ها، مرغان تخمگذار و مرغان گوشتی، دارای امنیت، قابلیت هضم و خاصیت کاهنده ی چربی بوده ولی تغذیه اضافی با کیتوزان ، به دلیل هضم ناقص کیتوزان، اختلالات فیزیولوژیکی را به بار می آورد. -خلاصه ای از مطالعات انجام شده راجع به کیتوزان بالیکا رامیز و همکاران (2007) مطالعه ای با 80 مرغ گوشتی 6 روزه از سویه ی راس انجام دادند که این مرغان به 4 گروه تقسیم شدند (20 پرنده در هر گروه): 1) گروه شاهد ; 2) گروه آلوده به سالمونلا گالیناروم و تحت تیمار کیتوزانی; 3) گروه آلوده به سالمونلا گالیناروم ; 4) فقط تیمار کیتوزانی. نمک کیتوزان به عنوان افزودنی غذایی به مقداریکه بتواند کیتوزان موجود در شکل نمکی را به حد 3% جیره در آورد استفاده شد. ( ویژگی فنوتیپیک سالمونلا گالیناروم و سالمونلا پلوروم از مرغان تخمگذار جدا شده است). اثر کیتوزان بر روی وزن بدن وابسته به دز است. . استفاده از مکمل کیتوزانی با ویسکوزیته ی کم منجر به کاهش ذخیره ی چربی بدون کاهشی در دریافت خوراک یا افزایش وزن بدن در مرغان گوشتی می شود. دز کم کیتوزانی استفاده شده، به مدت کوتاه و به مقدار ناچیزی وزن مرغان گوشتی را کاهش می دهد بهال و همکاران (2003) کیفیت داخلی تخم مرغ های پوشیده شده با کیتوزان در طول 5 هفته و در دمای ذخیره سازی 25 درجه ی سانتی گراد را اندازه گیری کردند. 3 کیتوزان با وزن های مولکولی بالا (1100KDa)، متوسط (764KDa ) و کم (470 KDa) برای تهیه ی محلول های پوششی استفاده شدند. پوشش با کیتوزان با وزن مولکولی کم نسبت به کیتوزان های با وزن مولکولی متوسط و بالا مؤثرتر بود. مقادیر واحد هاو و اندیس زرده بیان کردند که کیفیت آلبومین و زرده ی تخم مرغ های پوشیده شده به مدت 5 هفته و در دمای ذخیره سازی 25 درجه ی سانتی گراد قابل نگه داری است که این مدت، 3 هفته بیشتر از تخم مرغ های فاقد پوشش بود. بر اساس کیفیت خارجی، مصرف کنندگان قادر به جداسازی تخم مرغ های پوشیده شده از تخم مرغ های شاهد نبودند. چیانگ و همکاران(2000) برای ارزیابی اثر کیتوزان جیره ای روی متابولیسم چربی، موش های رت SD (Sprague-Dawley) نر از جیره ی غنی از کلسترول حاوی 5% سلولز (CE)، 5% کیتوزان (CCS ; با ویسکوزیته ی بالا)، یا 5% کیتوزان (CCS ; با ویسکوزیته ی پائین)به مدت 4 هفته تغذیه کردند. این دو نوع کیتوزان با درجه ی دی استیلاسیون قابل مقایسه دارای وزن مولکولی و ویسکوزیته ی داخلی متفاوتی بودند. در موش های رت تغذیه شده با جیره ی حاوی کیتوزان بطور معنی داری کاهشی در کلسترول کل پلاسما، LDL-کلسترول و VLDL- کلسترول مشاهده شد (P<0.05). به علاوه، کیتوزان بطور معنی داری محتوای کلسترول و تری گلیسیرید مدفوع را افزایش داد. اگرچه تفاوت معنی داری در وزن بدن در میان گروه های مختلف مشاهده نشد، موش های رت تغذیه شده با جیره های کیتوزان دارای وزن نسبی کبدی کمتری در مقایسه با گروه دریافت کننده ی جیره ی سلولز بودند. هر دوی گروه های کیتوزانی بطور معنی داری کل چربی کبدی و محتوای کل کلسترول کبدی را در مقایسه با گروه دریافت کننده ی سلولز کاهش دادند، اگرچه گروه FCS کمتر مؤثر بود. مقادیر مواد واکنشی تیوباربوتیریک اسید (TBAR) کبدی در گروه های CE و FCS مشابه بود، در حالیکه گروه CCS مقدار TBAR کبدی را افزایش داد. اگرچه افزایشی در فعالیت گلوکز- 6- فسفات د هیدروژناز کبدی در گروه CCS مشاهده شد، هیچ تفاوت معنی داری در گروه FCS مشاهده نشد. اثر مشاهده شده ی کیتوزان با ویسکوزیته ی متفاوت روی سطح چربی پلاسما، چربی های کبدی و پراکسیداسیون چربی بیان می کند که ،در حالیکه نقش هیپوکلسترولمی کیتوزان های با ویسکوزیته ی متفاوت مشابه بود و زمانیکه درجه ی دی استیلاسیون در بین این دو نوع کیتوزان قابل مقایسه بود، تغییرات در وضعیت چربی های کبدی و وضعیت پراکسیداسیون چربی وابسته به وزن مولکولی آنها بود. به دلیل هضم ناقص کیتوزان، با تغذیه مقادیر اضافی کیتوزان برای مدت طولانی (4.2-3.6 گرم کیتوزان به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در هر روز به مدت 189 روز) اشتها و سرعت تخمگذاری مرغان تخمگذار کاهش یافت. به دلیل کمپلکس های پلی الکترولیت قوی در کمپلکس های کیتوزان-هپارین، کیتوزان توسط اسید استیک یا اسید فرمیک آبی از مدفوع این دام ها قابل استخراج نیست (ناکاجیما و ساتا، 1974). گروه آمینی کاتیونی کیتوزان منجر به مهار هیدرولیز اسیدی پیوند گلیکوزیدی می شود (هورتون، 1969). دوچی و همکاران(1995) اثر دریافت مداوم و زیاد کیتوزان با سدیم آسکوربات (AsN) را روی وضعیت مواد معدنی و ویتامین محلول در چربی در موش های رت نر اسپراگئ دولی تغذیه شده با جیره ی حاوی چربی بالا بررسی کردند. قابلیت هضم ظاهری چربی در گروه دریافت کننده ی کیتوزان بطور معنی داری کمتر از گروه دریافت کننده ی سلولز یا گلوکزآمین بوده است. تغذیه از کیتوزان به مدت 2 هفته منجر به کاهش در جذب مواد معدنی و محتوای ماده ی معدنی استخوان شده است و استفاده ی دوبار از کلسیم در فرم AIN-76 ضروری بوده است که با AsN مکمل سازی شد تا مانع از کاهش در محتوای ماده ی معدنی استخوان شود. به علاوه، دریافت کیتوزان به همراه AsN منجر به کاهش واضح و سریع سطح ویتامین E سرم شد ، در حالیکه اتلاف ویتامین E در موش های دریافت کننده ی مونومر گلوکزآمین به جای کیتوزان، مشاهده نشد. کیتوزان معروف به اثر گذاری روی جذب in vivo یا in vitro موادمعدنی است(گوردون و ویلفورد، 1983)،برخی از فیبر های جیره ای از جمله کیتوزان کلیت کلسیم یا دیگر مواد معدنی را تشکیل داده و در نتیجه با جذب مواد معدنی در روده مداخله می کند(رینهولد و همکاران،1976)کمبود Mg ناشی از تغذیه ی کیتوزان ، مسئول کاهش قابلیت هضم چربی نیست.تخریب در جذب چربی توسط کیتوزان منجر به اثری کمابیش روی جذب ویتامین K می شود.ولی این کاهش بسیار اندک است زیرا فلور رود ه ای می تواند مناکینون سنتز کند که بخش زیادی از نیاز به ویتامین K را تأمین می کند. سطح ویتامین E سرم روی وضعیت چربی پلاسما یا سرم مؤثر است. کیتوزان به تنهائی مانع از جذب ویتامین E در روده می شود. هیرانو و همکاران (1990) در آزمایشی کیتوزان را برای استفاده به عنوان یک جز غذایی در غذاهای دامی ، آزمایش کردند. (1) هیچ علامت غیر عادی در مرغان تخمگذار و گوشتی تغذیه شده با <1.4 گرم کیتوزان به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در هر روز تا 239 روز ، و در خرگوش های تغذیه شده با <0.8 گرم کیتوزان به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در هر روز تا 239 روز مشاهده نشد. (2) هم کیتین و هم کیتوزان 83-35% توسط خرگوش ها و 98-88% توسط مرغان تخمگذار و گوشتی هضم شدند. (3) افزایشی در مقادیر کلسترول، تری آسیل گلیسرول و اسیدهای چرب آزاد سرم این دام های اهلی تغذیه شده با جیره های حاوی افزودنی کلسترولی ، توسط تغذیه 1.4-1.2 گرم کیتوزان به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در هر روز برای مرغان تخمگذار و گوشتی و 0.8-0.7 گرم کیتوزان به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در هر روز برای خرگوش ها متوقف شد ولی با تغذیه کیتین اینگونه نبود. (4)به دلیل هضم ناقص کیتوزان، با تغذیه مقادیر اضافی کیتوزان برای مدت طولانی (4.2-3.6 گرم کیتوزان به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در هر روز به مدت 189 روز) اشتها و سرعت تخمگذاری مرغان تخمگذار کاهش یافت. جاناک و همکاران (2002) را ندمان آنتی اکسیدانی کیتوزان های با ویسکوزیته متفاوت (cP 14، cP 57 و cP 360) در گوشت پخته و خرد شده شاه ماهی را با گوشت هائیکه توسط آنتی اکسیدانهای مرسوم از جمله هیدروکسی آنیزول بوتیله شده (BHA)، هیدروکسی تولوئن بوتیله شده (BHT) ، ترت- بوتیل هیدروکوئینون (TBHQ) در سطح ppm 200 تیمار شده بودند، مقایسه کردند و چنین مشاهده کردند که تشکیل هیدروپراکسیدها و TBARS در نمونه های شاه ماهی حاوی ppm 200 کتوزان cP 14، بعد از 8 روز ذخیره سازی به ترتیب 61 و 52 % کاهش یافت و در میان کتوزان های با ویسکوزیته متفاوت، کتوزان cP 14 نسبت به کتوزان های با ویسکوزیته بالا در پیشگیری از اکسیداسیون چربی در سیستم با مدل گوشت ماهی مؤثرتر بود. جنگیز جانر (2005) اثرات پوشش های مختلف( پروتئین آب پنبر ایزوله شده، کیتوزان و شلاک)بر روی تخم مرغ های تازه به مدت 4 هفته ذخیره سازی اندازه گیری کردند. در طول ذخیره سازی، وزن تمامی تخم مرغ ها و ارتفاع آلبومین تمامی تخم مرغ های کاهش یافته و pH آلبومین افزایش یافت. کمترین اتلاف وزنی مربوط به تخم مرغ های پوشیده شده با شلات بودند. تخم مرغ های پوشیده شده با کیتوزان و پروتئین آب پنیر نیز اتلاف وزنی کمتری نسبت به تخم مرغ های گروه شاهد داشتند. واحر هاو و مقادیر اندیس زرده برای تمامی تخم مرغ های پوشیده شده بیشتر از گروه شاهد بود. کیتوزان و شلاک، بطور مؤثری به مدت 2 هفته بیشتر از گروه شاهد و 1 هفته بیشتر از پروتئین آب پنیر، تخم مرغ ها را در درجه ی A نگه داشتند. رنگ زرده ی تخم مرغ های پوشیده شده بعد از 4 هفته، مشابه با گروه شاهد بود. مقادیر ΔE*ab تفاوت های رنگی شبیه به گروه شاهد بود. کوبایاشی و همکاران (2002)در مطالعه ای بیان کردند که تغذیه با جیره حاوی مقادیر متفاوت کیتوزانی عموماً منجر به کاهش وزن بدن و دریافت خوراک در مرغان گوشتی شده است ( رازدان و پترسون، 1994; رازدان و همکاران،1997). این محققین بیان کردند که دلیل این کاهش ممکن است تأخیری در تخلیه معدی ناشی از افزایش ویسکوزیته کیتوزان جیره در محیط اسیدی سنگدان باشد که منجر به افزایش حس سیری و کاهش علاقه به غذا خوردن می شود.کیتوزان جیره ای بطور معنی داری منجر به افزایش وزن محتویات روده ای ، با افزایش حجم روده یاریک می شود. دلیل این افزایش بواسطه ی مقادیر بالاتری از ضایعات غذایی ناشی از وجود اجزای کربوهیدراته غیر قابل هضم می باشد.جیره ی با ME بالا نسبت به جیره با ME کافی ، حاوی مقادیر بالاتری چربی است. کویاباشی و همکاران (2006)آزمایشی را با استفاده از جوجه های گوشتی نر 14 روزه و از جیره ی پایه بر اساس کنجاله ی ذرت و سویا یا جیره ی حاوی PTU(03/0%) مکمل سازی شده با یا بدون 5% کیتوزان به مدت 2 هفته آزمایشی ترتیب دادند . استفاده از PTU وزن غده ی تیروئید ، وزن زنده و محتویات کل چربی و تری گلیسیرید کبد را افزایش داد (P<0.05). کیتوزان جیره ای هیچ اثری بر روی دریافت خوراک، افزایش وزن بدن، راندمان خوراک، وزن تیروئید، وزن کبد و غلظت تری گلیسیرید پلاسما نداشته است، ولی محتویات کل چربی و تری گلیسیرید کبد را بدون توجه به تیمار PTU جیره ای، کاهش داد (P<0.05). این نتایج بیان می کنند که کیتوزان جیره ای ممکن نیست روی ذخیره ی اضافی چربی در کبد که توسط PTU تحریک می شود اثر داشته باشد، اگرچه بخشی از کیتوزان جیره ای ممکن است جذب شده و لیپوژنز و سنتز تری گلیسیرید را در کبد مرغان گوشتی کاهش دهد. کویاباشی و همکاران (2010) 1. اثر کیتوزان جیره ای روی ذخیره چربی و فعالیت لیپاز در محتویات روده باریک مرغان گوشتی تغذیه شده با جیره حاوی انرژی قابل متابولیسم (ME) کافی یا زیاد را، ارزیابی کردند. 2. جوجه های نر گوشتی 14 روزه با جیره کافی یا غنی از ME مکمل سازی شده با 0 یا 50 گرم در کیلوگرم کیتوزان که ویسکوزیته کمی داشت، به مدت 3 هفته تغذیه شدند. 3. کیتوزان جیره ای هیچ اثری روی دریافت خوراک، افزایش وزن بدن یا راندمان خوراک در هر یک از گروه های جیره ای از خود نشان نداد. 4.کیتوزان جیره ای تحت تأثیر جیره با ME بالا، ذخیره چربی شکمی اضافی را کاهش داد. 5. کیتوزان جیره ای، صرف نظر از غلظت ME جیره، وزن محتویات روده ای راافزایش داد. 6. کیتوزان جیره ای فعالیت لیپازی را به ازی هر گرم از محتویات روده باریک کاهش داد. 7. این نتایج نشان دادند که کیتوزان جیره ای با ویسکوزیته پائین، فعالیت لیپازی و جذب چربی را در روده ی باریک کاهش می دهد که در نتیجه منجر به کاهشی در ذخیره چربی در مرغان گوشتی می شود. 8. چنین نتیجه گیری شد که کیتوزان جیره ای با ویسکوزیته کم ، می تواند ذخیره چربی بدن را بدون کاهش دریافت خوراک و افزایش وزن بدن در مرغان گوشتی کاهش دهد. کیم و همکاران (2006) اثرات وزن مولکولی و نوع کیتوزان ها و pH محلول کیتوزان روی فعالیت ضدمیکروبی بر علیه سالمونلا انتریکا انتریتیدیس و روی کیفیت تخم مرغ های پوشیده شده با کیتوزان در طول 4 هفته ذخیره سازی و در دمای 25 درجه سانتی گراد بررسی کردند. دو نوع از کیتوزان بررسی شدند: α کیتوزان ها با 4 وزن مولکولی متفاوت (Mw=282,440,746 ,1110kDa) و β کیتوزان (Mw=577kDa). α کیتوزان ها ی با وزن مولکولی 282kDa اثرات ضد باکتریایی بیشتری نسبت به دیگر کیتوزان های آلفا و بتا از خود نشان دادند. کاهش وزنی، واحد هاو، و مقادیر اندیس زرده بیان کردند که پوشیده شدن تخم مرغ ها با آلفا کیتوزان با وزن مولکولی 282 kDa طول عمر تخم مرغ را در مقایسه با تخم مرغ های غیر پوشیده تا سومین هفته در 25 درجه ی سانتی گراد افزایش می دهد. pH (5/4، 0/5 و 5/5) محلول آلفا کیتوزان ها(282kDa) هیچ اثری روی کیفیت داخلی تخم مرغ های پوشیده شده نداشتند. بنابراین، پوشاندن تخم مرغ ها با آلفا کیتوزان های با وزن مولکولی 282 kDa بدون تنظیم Ph (با مقدار ابتدایی 5/4) یک سد محافظ را در مقابل آلودگی با یالمونلا انتریتیدیس با حفظ کیفیت داخلی تخم مرغ، می باشد. لیون و واندپوپولیر(1997) از سیستم coagulant-flocculent با استفاده از اسید پلی سولیسیک و کیتوزان برای استخراج SPN از کارخانه فرآوری ترکیه استفاده کردند. مواد جامد بدست آمده دهیدراته و یا اکسترود شدند ، که نمونه های مختلفی از SPN را تولید کردند. آنها در سطح 15% جیره استارتر مرغان گوشتی آزمایش شدند. در آزمایش 1، وزن بدن مرغان گوشتی در 3 هفتگی با سطح SPN داده شده کاهش یافت (p>o.o5) و راندمان غذایی بطور معنی داری افزایش یافت. در آزمایش 2، ( با استفاده از محصولات SPN اکسترود شده) ، هیچ تفاوت معنی داری در جیره ها مشاهده نشد. در آزمایش 3، با استفاده از SPN بالاتر از 6% برای محصولات SPN اکسترود شده(SPN-EXT) از پیش خشک نشده، وزن بدن در 3 هفتگی کاهش یافت.راندمان غذایی برای SPNمحصولاتیکه قبل از اکسترود شدن خشک شده بودند ، بطور معنی داری افزایش نیافت. SPN می تواند در سطح 4% در جیره مرغان گوشتی بدون اثرگذاری روی وزن بدن و راندمان غذایی استفاده شود. للو و همکاران (2011) در مطالعه ی خود بر اساس فعالیت ضد میکروبی در مقابل سالمونلا انتریکا سروور انتریتیدیس ، یک کیتوزان از 8 نوع (4 نوع غیر تجاری و 4 نوع تجاری)و در غلظت 0.25% (w/v)انتخاب کردند. نتیجه این شد که پوشش تخم مرغ با 2% کیتوزان پتانسیلی در کاهش آلودگی محتویات تخم مرغ ناشی از نفوذ trans-shell توسط سالمونلا انتریتیدیس داشته است. لیم و پیک (2006) با استفاده از 4 تیمار کنترل، ppm 100 مس در فرم کلیت متیونین (Met-Cu)، ppm 100 مس در فرم کلیت کیتوزان (کیتوزان-Cu) و ppm 100 مس در فرم کلیت مخمر (مخمر- Cu )، اثرات مکمل سازی جیره با کلیت مس در شکل متیونین، کیتوزان و مخمر را ارزیابی کردند.نتایج نشان دادند که مکمل سازی جیره با ppm 100 مس در فرم متیونین- مس، بطور معنی داری تولید تخم مرغ و وزن تخم مرغ را افزایش داد. کلیت مس- متیونین نیز در کاهش تولید تخم مرغ پوسته نازک مؤثر بود، ولی شاخص سائیدگی سنگدان را افزایش داد. لیمام و همکاران (2011)در مطالعه ای اثر ضدمیکروبی و ضد قارچی کیتوزان را بررسی کردند. گونه های باکتریایی تست شده شامل اشریشیا کلی آمریکایی نوع کشت سلولی(ATCC) 25922 ،پسدو آروگینوسا ATCC 27950 و استافیلوکوکوس اورئوس ATCC 25923 بودند. 4 گونه ی قارچی تست شده نیز شامل کاندیدا گلابراتا، کاندیدا آلبیکانس، کاندیدا پاراپسیلنسیس و کاندیدا کروسی بودند. کیتوزان Squilla حداقل غلظت مهاری (MIC) را در مقابل قارچ های مختلف به خصوص کاندیدا کروسی ، نشان می دهد. فعالیت آنتی اکسیدانی کیتوزان ها با استفاده از فعالیت مهاری رادیکال 2،2- دی فنیل-1- پیکریل هیدرازیل (DPPH) و مهار پراکسیداسیون اسید لینولئیک بررسی شد. کیتوزان Parapenaeus longirostris بالاترین ویژگی مهار رادیکالی را از خود نشان داد. منگ و کیم (2010) مطالعه ای به منظور ارزیابی اثرات مکمل سازی جیره با کیتو – اولیگوساکارید (COS)، روی تولید تخم مرغ، قابلیت هضم مواد مغذی، کیفیت تخم مرغ و پروفیل خون در مرغان تخمگذار انجام دادند. تیمارهای استفاده شده عبارت بودند از: 1) CON، جیره پایه ؛ 2) ANT، جیره پایه + 44 mg/kg آویلامایسین ؛ 3)2/0 COS، جیره پایه + 200 mg/kg COS ؛ 4)4/0 COS، جیره پایه + 400 mg/kg COS ؛ 5) ANTCOS ، جیره پایه + 200 mg/kg COS +22 mg/kg آویلامایسین. این آزمایش 6 هفته طول کشید. در طول دوره ی آزمایشی، هیچ تغییری در وزن تخم مرغ (p>0.05) مشاهده نشد. در مقایسه با تیمار CON در هفته های 6-4، تولید تخم مرغ درتیمار ANTCOS بهبود یافت (P>0.05). واحد HAUGH در پرندگان موجود در گروه های 2/0 COS، 4/0 COS و ANTCOS نسبت به گروه تغذیه شده با جیره های CON و ANT در انتهای هفته 6 ، بیشتر بود. قابلیت هضم ظاهری نیتروژن در گروه CON نسبت به دیگر تیمارها کمتر بود. غلظت گلبول های سفید خون (WBC) پرندگان در گروه 4/0 COSو ANTCOS نسبت به پرندگان موجود در گروه های دیگر ، در انتهای هفته ی 6 ام بیشتر بود. به علاوه، تفاوت در تعداد گلبول های سفید خون در ابتدا و انتهای آزمایش در گروه های 4/0 COS و ANTCOS بیشتر از گروه های CON و ANT بود. در انتهای آزمایش ، پرندگان تغذیه شده با جیره ی ANTCOS ، غلظت پروتئین خونی بالاتری از گروه تغذیه شده با جیره های CON یا ANT داشتند. در نتیجه، مکمل سازی جیره با COS با افزایش قابلیت هضم مواد مغذی ، منجر به افزایش تولید و کیفیت تخم مرغ شد. به علاوه، جیره ی COS منجر به بهبود غلظت WBC و پروتئین کل شد. نو و یون (2010) ویژگی های منتخب فیزیکی-شیمیایی و کاربردی کیتوزان ها را تحت تأثیر 3 روش دیکلریشین مختلف ( عامل رنگبر، خشک کردن در مقابل آفتاب و تابش UV) بررسی کردند. کیتوزان سفید رنگ با ویسکوزیته بالا (به ترتیب 816.8 و 2460 mPa s ) با استفاده از روش خشک کردن در آفتاب و تابش UV بدون استفاده از روش عامل رنگبر، قابل تهیه است. استفاده از عامل رنگبر (NaOCl) منجر به کاهش معنی دار ویسکوزیته کیتوزان (8.2 mPa s) شد. ولی، کیتوزان تحت عامل رنگبر ، ظرفیت اتصال آبی بالا (529%) و فعالیت مهار رادیکالی DPPH بالا تری (17.02%) در مقایسه با کیتوزان خشک شده در آفتاب (به ترتیب 491% و 14.6%) و کیتوزان تحت تابش UV ( به ترتیب 485% و 13.55%) از خود نشان داد که این بواسطه ی ویسکوزیته ی کمتر آن بوده است. هیچ تفاوت معنی داری در ظرفیت اتصال چربی (313-303%) در بین این 3 نوع کیتوزانی مشاهده نشد. رازدان و پترسون (1996)در مطالعه ی خود از مرغان گوشتی (یکروزه) استفاده کردند که بطور آزادانه از جیره ی پایه براساس نشاسته ذرت یا جیره هایی حاوی کیتوزان های با ویسکوزیته پائین، متوسط و بالا در حجم 15 گرم در کیلوگرم تغذیه کردند. اوزان بدنی و مصرف خوراک مرغانیکه به جیره های حاوی کیتوزان تغذیه شده بودند ، در مقایسه با گروه تغذیه شده با تیمار شاهد در روزهای 11 و 18 آزمایش، کاهش یافت. در روزهای 12 و 19، تغذیه با جیره ی حاوی کیتوزان با ویسکوزیته کم، غلظت تری آسیل گلیسرول پلاسما و کل کلسترول پلاسما را در مقایسه با گروه شاهد کاهش داد، در حالیکه جیره های حاوی کیتوزان با ویسکوزیته بالا و متوسط، کل کلسترول پلاسما را کاهش داده و غلظت HDL کلسترول پلاسما را در مقایسه با گروه شاهد افزایش داد. تغذیه با کیتوزان، عموماً غلظت HDL کلسترول پلاسما : کل نسبت کلسترول در مقایسه با گروه شاهد، را افزایش داد ، که مرتبط با کاهشی در غلظت کلسترول پلاسما نسبت به افزایش غلظت HDL کلسترول پلاسما است. تغذیه با جیره حاوی کیتوزان با ویسکوزیته بالا ، بطور معنی داری قابلیت هضم ایده آل پروتئین خام (N× 25/6) و چربی خام را در مقایسه با گروه تغذیه شده با جیره شاهد کاهش داد. کاهش در قابلیت هضم چربی خام ایلئومی در میان گروه دریافت کننده ی جیره حاوی کیتوزان با ویسکوزیته بالا بیشتر بود و جیره های حاوی کیتوزان، قابلیت هضم چربی ایلئومی را در مقایسه با گروه شاهد تا 8% میانگین کاهش داد. هرچند، افزایش ویسکوزیته اجزای کیتوزانی با افزایش ویسکوزیته شیره هضمی بخش انتهایی ایلئومی مرتبط نبود و بنابراین، نمی توان چنین گفت که افزایش ویسکوزیته لومن ایلئومی به تنهائی مرتبط با کاهش وزن بدن، مصرف خوراک و غلظت کلسترول پلاسما بوده است. هرچند، حالتی که در آن قابلیت هضم ایلئومی چربی با تغذیه کیتوزان به مرغان کاهش یافت ، فعالیت مکانیسم های هیپولیپیدمی دیگری را مطرح می کنند. شیا و یو (1999) اثر کیتین و کیتوزان روی رشد و قابلیت هضم مواد مغذی در تیلاپیا، اورئوکرومیس نیلوتیکوس × اورئوکرومیس اورئوس، تغذیه شده با جیره حاوی 0،2، 5 یا 10% فیبر به مدت 8 هفته مطالعه کردند. هر جیره به 3 گروه از ماهی ها با میانگین وزن ابتدایی 0.01± 0.99 گرم داده شد. در ماهی های تغذیه شده با جیره حاوی کیتین و کیتوزان در مقایسه با ماهی های تغذیه شده با جیره شاهد ، صرف نظر از سطح مکمل سازی، بطور معنی داری کاهشی در افزایش وزن بدن مشاهده شد. با افزایش سطح کیتین و کیتوزان جیره، وزن بدن ماهی ها افزایش یافت. در ماهی های تغذیه شده با جیره های حاوی 5 و 10% کیتین نسبت به ماهی های تغذیه شده با کیتوزان، بیشترین افزایش وزن مشاهده شد. ضریب تبدیل خوراک نیز همان روند وزن بدن را طی کرد. قابلیت هضم چربی ماده خشک در ماهی های تغذیه شده با 10% کیتین نسبت به گروه شاهد کمتر بود. در ماهی های تغذیه شده با جیره های حاوی کیتوزان صرف نظر از سطح مکمل سازی، قابلیت هضم چربی و ماده خشک کمتر و محتوای چربی بدنی کمتری مشاهده شد. ماهی های تغذیه شده با 2 و 5% کیتین نسبت به ماهی های تغذیه شده با جیره کیتوزان قابلیت هضم چربی بالاتری داشتند. محتوی چربی بدن ماهی ها، ناشی از الگوی کلی قابلیت هضم چربی بود. این داده ها بیان کردند که مکمل سازی با کیتین و کیتوزان صرف نظر از سطح مکمل سازی، رشد تیلاپیا را کاهش می دهد. منابع: Akiba Y, Takahashi K, Kimura M, H`1`irama S and Matsu- moto T.(1983). The influence of environmental temperature, thyroid status and a synthetic oestrogen on the induc- tion of fatty livers in chicks. British Poultry Science 24, 71-80 Aleksandra balicka-ramsiz, Anna Wojtasz-pajak1, Bogumilapilarczyk and Alojzy Ramsiz(2007) The effect of chitosan on body weight and protection against Salmonella gallinarum infection in broiler chickens (short communication). Arch. Tierz., Dummerstorf 50 3, 288-293 Allan CR, Hardwiger LA (1979). The fungicidal effect of chitosan on fungi of varying cell wall composition. Exp. Mycol. 3: 285-287. Anderson, J. W. & Tietyen-Clark, J. (1986). Dietary fiber: hyperlipidemia, hypertension and coronary heart disease. American Journal of Gastroenterology 81, 907-919. Anderson, J. W., Deakins, D. A., Floore, T. L., Smith, B. M. & Whitis, S. E. (1990). Dietary fiber and coronary heart disease. Critical Reviews in Food Science and Nutrition 29, 95-147. Anthonsen, M. W., Varum, K. M., & Smidsrod, O. (1993). Solution properties of chitosans: conformation and chain stiffness of chit- osans with different degrees of N-acetylation. Carbohydrate Research, 22, 193–201. Asano, T., Havakawa, N. and Suzuki, T.(1978) Chitosan applications in wastewater sludge treatment. In Proceedings of the First International Conference on Chitin/Chitosan; Muzzarelli, R.A.A. and Pariser. E.R. (Eds.) p. 231-252. MIT Sea Grant Program, Cambridge, MA. Arai, K.; Kinumaki, T.; Fujita, T.(1968) Toxicity of Chitosan. Bull. Tokai Reg. Fish. Res. Lab,56,89-95. Awad W. A., K. Ghareeb, S. Abdel-Raheem, and J. Böhm(2009) Effects of dietary inclusion of probiotic and synbiotic on growth performance, organ weights, and intestinal histomorphology of broiler chickens. Poultry Science 88:49–55 Aygul Kucukgulmez ,Mehmet Celik, Yasemen Yanar, Didem Sen, Hurriyet Polat, A. Eslem Kadak (2011). Physicochemical characterization of chitosan extracted from Metapenaeus stebbingi shells. Food Chemistry 126 , 1144–1148. Balicka-ramsiz, A.; Wojtasz-pajak, A.; Pilarczyk, B.; Ramsiz, A.; Laurans, Ł.(2005). Antibacterial and antifungal activity of chitosan In: Proceedings XII International Congress of Animal Hygiene .Vol. 2, 406-408. Bengmark, S., 2001. Pre-, pro- and symbiotics. Current opinion in clinical nutrition and metabolic car. 4: 571-579. Berkeley, G. W. Gooday, & D. C. Ellwood (Eds.),(1979). Microbial polysaccharides and polysaccharases (pp. 174–189). London, UK: Academic Press. Berner LA, O’Donnell JA (1998) Functional foods and health claims legislation: applications to dairy foods. Int Dairy J 8: 355-362. Bhale, S., No, H.K., Prinyawiwatkul, W., Farr, A.J., Nadarajah, K., Meyers, S.P., (2003). Chitosan coating improves shelf life of eggs. Journal of Food Science 68 (7), 2378–2383. Biggs, P., C. M. Parsons and G. C. Fahey.( 2007). The effects of several oligosaccharides on growth performance, nutrient digestibilities, and cecal microbial populations in young chicks. Poult. Sci. 86:2327-2336. Brzeski, M.M. (1982). Concept of chitin/chitosan isolation from Antarctic Krill (Euphausia superba) shells on a technique scale. In Proceedings of the Second International Conference on Chitin and Chitosan; S. Hirano and S. Tokura (Ed.), p.15. The Japan Society of Chitin and Chitosan, Sapporo, Japan. Burgat, V. 1999. Residues of drugs of veterinary use in food. Rev. Prat. 41:985–990. Caner, C., (2005). The effect of edible eggshell coatings on egg quality and consumer perception. Journal of the Science of Food and Agriculture 85 (11), 1897–1902. Chae, S. Y., M. Jang and J. Nah. (2005). Influence of molecular weight on oral absorption of water soluble chitosans. J. Control. Release 102:383-394. Chang, M. L. W. (1983). Dietary pectin: effect on metabolic processes in rats. In Unconventional Sources of Dietary Fiber. American Chemical Society Symposium Series no. 214, pp. 143-154 [I.Furda, editor]. washington, DC: American Chemical Society. Chen CS, Liau WY, Tsai GJ (1998). Antibacterial effects of N-sulfonated and N-sulfobenzoyl chitosan and application in oyster preservation. J. Food Prot. 61: 1124-1128. Chiang MT, Yao HT, Chen HC (2000). Effect of dietary chitosans with different viscosity on plasma lipids and lipid peroxidation in rats fed on a diet enriched with cholesterol. Biosci. Biotechnol. Biochem. 5: 965-971. Chio, K.H., H. Namkung and I.K. Paik, 1994. Effects of dietary fructolligosaccharides on the suppression of intestinal colonization of Salmonella typhimurium in broiler chickens. Korean J. Anim. Sci., 36: 271-284. Cho, Y. I., No, H. K., & Meyers, S. P. (1998). Physicochemical characteristics and functional properties of various commercial chitin and chitosan products. Journal of Agricultural and Food Chemistry, 46, 3839–3843. Cho JM, Park SK, Lee YS, Rhee CO. (2002). Effects of soy protein isolate coating on egg breakage and quality of eggs during storage. Food Sci Biotechnol 11:392–6 Choi, K. S. (1988). Study on the chemical treatments of the natural chelating polymer and its metallic ions adsorption. Bulletin of Environmental Science. Research Institute for Environmental Sciences. Hanyang University 9:13-22. Chung YC, Wang HL, Chen YM, Li SL (2003). Effect of abiotic factors on the antibacterial activity of chitosan against waterborne pathogens. Biores. Technol. 88: 179-184. Chuti, V. W. D., Mok, K. W., Nag, C. Y., Luong, B. P., & Ma, K. K. (1996). Removal and recovery of copper (II), chromium (III) and nickel (II) from solutions using crude shrimp chitin packed in small columns. Environment International, 4, 463–468. Coward-Kelly, G., Agbogbo, F. K., & Holtzapple, M. T. (2006). Lime treatment of shrimp head waste for the generation of highly digestible animal feed. Bioresource Technology, 97, 1515–1520. Cook F, Briggs GM. (1986). The nutritive value of eggs. In: Stadelman WJ, Cotterill OJ, editors. Egg science and technology. Westport, Conn.: AVI Publishing. p 141–63. Cummings, J.H. and G.T. Macfarlane, 2002. Gastrointestinal effects of prebiotics. Br. J. Nutr., 87(suppl. 2): S145-151. Demigne, C., C. Yacoub, C. Remezy and P. Fafournoux, 1986. Effects of absorption of large amounts of volatile fatty acids on rat liver metabolism. J. Nutr., 116: 77-86. De Reu, K., Grijspeerdt, K., Heyndrickx, M., Messens, W., Uyttendaele, M., Debevere, J., Herman, L.,(2006a). Influence of eggshell condensation on eggshell penetration and whole egg contamination with Salmonella enterica serovar Enteritidis. Journal of Food Protection 69 (7), 1539–1545. De Reu, K., Grijspeerdt, K., Messens, W., Heyndrickx, A., Uyttendaele, M., Debevere, J., Herman, L., (2006b). Eggshell factors influencing eggshell penetration and whole egg contamination by different bacteria, including Salmonella enteritidis. International Journal of Food Microbiology 112 (3), 253–260. Deshpande MV (1986). Enzymatic degradation of chitin and its biological applications. J. Sci. Ind. Res. 45: 273-281. Deuchi, K., Kanauchi, O., Imasato, Y., Kobayashi, E., (1994). Decreasing effect of chitosan on the apparent fat digestibility by rats fed on a high-fat diet. Biosci. Biotech. Biochem. 58, 1613–1616. Dimer C, Gibson GR (1998) An overview of probiotics, prebiotics and synbiotics in the functional food concept: perspectives and future strategies. Int Dairy J 8: 473-479. Diplock AT, Aggett PJ, Ashwell M, Bornet F, Fern EB, Roberfroid MB (1999) Scientific concepts of functional foods in Europe: consensus document. Brit J Nutr 81: 11-27. Duarte de Holanda, H., & Netto, F. M. (2006). Recovery of components from shrimp (Xiphopenaeus kroyeri) processing waste by enzymatic hydrolysis. Journal of Food Science, 71(5), 298–303. Edwards, A.C., (1995). The physiological effects of dietary fiber. In: Kritchevsky, D., Bonefield, C. ŽEds.., Dietary Fiber in Health and Disease. Eagan Press, St. Paul, MN, pp. 51–71. Fang SW, Li CF, Shin DYCJ (1994). Antifungal activity of chitosan and its preservative effect on low-sugar candied kumquat. J. Food Prot. 56: 136-140. Fillar, L.T., Wirick, M.G., (1978). Bulk and solution properties of chitosan. In: Muzzarelli, A.A., Pariser, E.R. ŽEds.., International Conference on Chitin and Chitosan at MIT. Proc. 1st, pp. 169–181. Flick, G. J. Jr., Hong, G. P., & Knobl, G. M. (1992). Lipid oxidation of seafood during storage. In A. J. St. Angelo (Ed.), Lipid oxidation in foods, ACS Symposium Series 500 (pp. 183–207). Washington DC: American Chemical Society. Flourie, B., Vidon, N., Florent, C . H. & Bernier, J. J. (1984). Effect of pectin on jejunal glucose and unstirred layer thickness in normal man. Gut 25, 936-941. Fukada, Y., Kimura, K. & Ayaki, Y. (1991). Effect of chitosan feeding on intestinal bile acid metabolism in rats. Lipids 26, 395-399. Furda, I. Aminopolysaccharides(1983) - Their Potential as Dietary Fiber. In Unconventional Sources of Dietary Fibers; Furda, I., Ed.; ACS Symposium Series 214;American Chemical Soci- ety: Washington,DC ;pp105-122. Furda, I. (1990). Interaction of dietary fiber with lipids-mechanistic theories and their limitations. In I. Furda, & C. J. Brine (Eds.), New developments in dietary fiber: physiological, physicochemical and analytical aspects, advances in experimental medicine and biology, Vol. 270 (pp. 67–82). New York, NY: Plenum Press. German, J. B., & Kinsella, J. E. (1985). Lipid oxidation in fish tissue: Enzymatic initiation via lipoxygenase. Journal of Agricultural and Food Chemistry, 33, 680–683. Gibson, G.R. and X. Wang, 1994. Bifidogenic properties of different types of fructooligosaccharides. Food Microbial., 11: 491-498. Gibson, G. R., and M. B. Roberfroid. 1995. Dietary modulation of human colonic microbiota: Introducing the concept of prebiotic. J. Nutr. 125:1401–1412 Hall, G.M and S. De Silva, 1992. Lactic acid fermentation of shrimp (Penaeus monodon)waste for chitin recovery. In: C.J. Brine, P.a. Sanford and J.P.Zikakis (eds.), Advances in chitin and chitosan, Elsevier applied sciences,London, pp. 633-668. H. S. Lim and I. K. Paik(2006). Effects of Dietary Supplementation of Copper Chelates in the Form of Methionine, Chitosan and Yeast in Laying Hens. Asian-Aust. J. Anim. Sci. Vol. 19, No. 8 : 1174 – 1178 H. Hajati and M. Rezaei(2010). The application of prebiotics in poultry nutrition. International Journal of Poultry Science 9 (3): 298-304 Hayes, E. R. (1986). N,O-Carboxymethyl chitosan and preparative method therefor. US Patent, 4, 619-995. Healy, M., Green, A., & Healy, A. (2003). Bioprocessing of marine crustacean shell waste. Acta Biotechnology, 23(2–3), 151–160 Helander, I.M., Nurmiaho-Lassila, E.L., Ahvenainen, R., Rhoades, J., Roller, S., (2001). Chitosan disrupts the barrier properties of the outer membrane of Gram-negative bacteria. International Journal of Food Microbiology 71 (2–3), 235–244. Herald TJ, Gnanasambandam R, McGuire BH, Hachmeister KA. 1995. Degrad-able wheat gluten films: preparation, properties and applications. J Food Sci60:1147–50, 1156. Hermier D. Lipoprotein metabolism and fattening in poultry.(1997) Journal of Nutrition, 127,805S-808S. Hirano, S., Itakura, C., Seino, H., Akiyama, Y., Nonaka, I., Kanbara, N., & Kawakami, J. (1990). Chitosan as an ingredient for domestic animal feeds. Journal of Agricultural and Food Chemistry, 38, 1214–1217. Hong Kyoon No and Dal Kyoung Youn(2010). Comparison of Physicochemical, Binding, and Antioxidant Properties of Chitosans Prepared by Different Decoloration Methods. J. Chitin Chitosan 15(3), 130-135 Horton, D.(1969) Chapter 1. Monosaccharides. In Amino Sugars; Jeanloz, R. W., Ed.; Academic Press: New York;p 88. Hsieh, R. J., & Kinsella, J. E. (1989b). Oxidation of polyunsaturated fatty acids: mechanisms, products, and inhibition with emphasis on fish. Advances in Food and Nutrition Research, 33, 233–341. Huang, R.L., Y.L. Yin and M.X. Li, 2007. Dietary oligochitosan supplementation enhances immune status of broilers. J. Sci. Food. Agric., 87: 153-159. Ikeda,I.,Sugano,M.,Yoshida,K.,Sasaki,E.,Iwamoto,Y.&Hatano,K.(1993).Effectsofchitosanhydrolysates on lipid absorption and on serum and liver lipid concentrations in rats. Journal of Agricultural and Food Chemistry 41, 431-435. Ikejima, T., & Inoue, Y. (2000). Crystallization behavior and envir- onmental biodegradability of the blend films of poly (3-hydro- xybutyric acid) with chitin and chitosan. Carbohydrate Polymer, 41, 351–356. J.J.Liyons and J. M. Vandepopuliere (1997). Dehydrataend extruded chitosan-produsceecdondary poultry nutrient (SPN)as broiler feed stuff. Applied PoultlyScience Res. 6:100-106. Janak Y.V.A. Kamil, You-Jin Jeon1, Fereidoon Shahidi(2002). Antioxidative activity of chitosans of different viscosity in cooked comminuted flesh of herring (Clupea harengus). Food Chemistry 79 , 69–77 Jeon, Y.J., Park, P.J., Kim, S.K., (2001). Antimicrobial effect of chitooligosaccharides produced by bioreactor. Carbohydrate Polymers 44 (1), 71–76. Jiang, H.Q., L.M. Gong., Y.X. Ma., Y.H. He., D.F. Li and H.X.(2006)Effect of stachyose supplementation on growth performance, nutrient digestibility and caecal fermentation characteristics in broilers. Br. Poult. Sci., 47: 516-522. Johnson, I.T. & Gee, J.M. (1986) Gastrointestinal adaptation in response to soluble non-available polysaccharides in the rat. British Journal of Nutrition, 55: 497–505. Jung B, Kim C, Choi K, Lee,YM, Kim J (1999). Preparation of amphiphilic chitosan and their antimicrobial activities. J. Appl. Polym. Sci. 72:1713-1719. Khan, T., Peh, K., Ch’ng, H.S. Reporting degree of deacetylation values of chitosan: the influence of analytical methods. J Pharm Pharmaceut Sci. 2002. 5(3):205-212. Kim, H. K., S. H. Moon and W. Y. Kim.(2001). Determination of copper contents of yeasts cultured in media with CuSO4. J. Institue of Genetic Engineering. Chungang University. 14(1):81-86. Kim, S.H., No, H.K., Kim, S.D., Prinyawiwatkul, W., (2006). Effect of plasticizer concentration and solvent types on shelf-life of eggs coated with chitosan. Journal of Food Science 71 (4), S349–S353. Kim, S.H., No, H.K., Prinyawiwatkul, W., (2007). Effect of molecular weight, type of chitosan, and chitosan solution pH on the shelf-life and quality of coated eggs. Journal of Food Science 72 (1), S44–S48. Knaul, J. Z., S. M. Hudson and K. A. M. Creber. (1999).Crosslinking of chitosan fibers with dialdehydes: Proposal of a new reaction mechanism. J. Polym. Sci. Part B: Polym. Phys. 37:1079-1094. Knight DW, Bowrey M, Cooke DJ. (1972). Preservation of internal egg quality using silicone fluids. Br Poult Sci 13:587–93. Knorr D. (1984). Use of chitinous polymers in food—a challenge for food research and development. Food Technol 38:85–97. Knorr, D. (1991). Recovery and utilisation of chitin and chitosan in food processing waste management. Food Technology 45, 114122. Kobayashi, S. & Itoh, H. (1991) Effect of dietary chitin and chitosan on growth and abdominal fat deposition in chicks. Japanese Poultry Science, 28: 88–94. Kobayashi S, Akiba Y, Takahashi K and Horiguchi M.(1994) Effect of propylthiouracil on hepatic microsomal mixed function oxidase and lipid deposition in broiler chicks fed diets with different fat content. Japanese Poultry Science, 31,20-27. Kobayashi S, Terashima Y and Itoh H.(2002). Effects of dietary chitosan on fat deposition and lipase activity in digesta in broiler chickens. British Poultry Science, 43,270-273. Lamarque, G., Cretenet, M., Viton, C., & Domard, A. (2005). New route of deacetylation of a- and b-chitins by means of freeze–pump out–thaw cycles. Biomacromolecules, 6, 1380–1388. Lee SH, No HK, Jeong YH. (1996). Effect of chitosan coating on quality of egg during storage. J Korean Soc Food Nutr 25:288–93. Li, Q., Dunn, E. T., Grandmaison, E. W., & Goosen, M. F. A. (1992). Applications and properties of chitosan. Journal of Bioactive and Compatible Polymers, 7, 370–397. Liu N, Chen XG, Park HJ, Liu CG, Liu CS, Meng XH, Yu LJ. (2006). Effect of MW and concentration of chitosan on antibacterial activity of Escherichia coli. Carbohydrate Polym 64:60–5. Liu, X.F., Guan, Y.L., Yang, D.Z., Li, Z., De Yao, K., (2001). Antibacterial action of chitosan and carboxymethylated chitosan. Journal of Applied Polymer Science 79 (7), 1324–1335. Mackeown-Eyssen, G.E., Bright-See, E.,(1984). Dietary factors in colon cancer: international relationships. Nutr. Cancer 6, 160–170. Madsen, H. L., & Bertelsen, G. (1995). Spices as antioxidants. Trends in Food Science & Technology, 6, 271–277.Lim, H. S. and I. K. Paik. 2003. Effects of supplementary mineral methionine chelats (Zn, Cu, Mn) on the performance and eggshell quality of laying hens. Asian-Aust. J. Anim. Sci. 16(12):1804-1808. Maezaki, Y . ,Tsuji, K., Nakagawa, Y., Kawai, & Akimoto, M. (1993). Hypocholesterolemiceffect of chitosan in adult males. Bioscience, Biotechnology and Biochemistry 57, 1439-1444. Maghami, G.G., Roberts, G.A.F.(1988) Mackromol. Chem. 189. p.195-200. Marques, A., Encarnacao, S., Pedro, S., Nunes, M.L., (2008). In vitro antimicrobial activity of garlic, oregano and chitosan against Salmonella enterica. World Journal of Microbiology & Biotechnology 24 (10), 2357–2360. Messens, W., Grijspeerdt, K., Herman, L., (2005b). Eggshell penetration by Salmonella: a review. World's Poultry Science Journal 61 (1), 71–85. Mima, S., Miya, M., Iwamoto, R., & Yoshikawa, S. (1983). Highly deacetylated chitosan and its properties. Journal of Applied Polymer Science, 28, 1909–1917. Monsan, P.F. and F. Paul, 1995. Oligosaccharide feed additives. In: Biotechnology in Animal Feeds and Feeding, Wallace, R.J. and A. Chesson (Eds.). VCH Verlagsgesellschaft, Weinheim and New York, pp: 233-245. Morgan, A., A.J. Mul, G. Beldman and A.G.J. Voragen, 1992. Dietary oligosaccharides. New insights. Agro. Food Ind. Hi-tech., 11: 35-38. Moore G.K., Roberts G.A.F. Studies on the acetylation of Chitosan.(1978). In Proceedings of the First International Conference on Chitin/Chitosan; Muzzarelli, R.A.A. and Pariser. E.R.(Eds.), p.421-425. MIT Sea Grant Program, Cambridge, MA. Moorjani, M.N., Achutha, V., and Khasim, D.I.(1975) Parameterss affecting the viscosity of chitosan from prawn waste. J. Food Sci. Technol., 12. p.187-189. Mueller WJ. (1959). Factors affecting the quality loss in egg albumen during storage.Poult Sci 38:843–6. Muzzarelli, R. A. A. (1973). Natural chelating polymers: alginic acid, chitin and chitosan. Oxford, UK: Pergamon Press. Muzzarelli, R.A.A., (1977). Enzymatic synthesis of chitin and chitosan. Occurrence of chitin. In: Muzzarelli, R.A.A. ŽEds.., Chitin, Pregamon Press, New York, NY, pp. 5–44. Muzzarelli, R. A. A., & Rocchetti, R. (1985). Determination of the degree of acetylation of chitosan by first derivative ultraviolet spectrophotometry. Carbohydrate Polymer, 5, 461–472. Nakajima, A.; Sato, H.(1974) Formation of Polyelectrolyte Com- plexes Containing Polysaccharides. Bull. Znst. Res., Kyoto Uniu. 52,664-671. Nauss, J.L., Thompson, J.L. & Nagyvary, J. (1983). The binding of micellar lipids to chitosan. Lipids 18, 714-719. Nishimura, K.; Nishimura, S.; Nishi, N.; Saiki, I.; Tokura, S.; Azuma, I.(1984). Immunological Activity of Chitin and Its Deriva- tives. Vaccine 1984,2,93-99 No, H.K., Meyers, S.P.(1992). Utilization of Crawfish Processing Wastes as Carotenoids, Chitin, and Chitosan Souces. Journal Korean Soc. Food Nutrition. 21(3), p.319-326. No, H.K., Meyers, S.P.(1995) Preparation and Characterization of Chitin and Chitosan-A Review. Journal of Aquatic Food Product Technology. 4(2). P.27-52. No, H. K., Kim, S.D., Kim, D. S., Kim, S. J., Meyers, S.P.(1999). Effect of Physical and Chemical Treatments on Chitosan Viscosity. Journal of Korean Soc. For Chitin and Chitosan. 4(4). p.177-183. No, H.K., Park, N.Y., Lee, S.H., Meyers, S.P., (2002). Antibacterial activity of chitosans and chitosan oligomers with different molecular weights. International Journal of Food Microbiology 74 (1–2), 65–72. No, H.K., Kim, S.H., Lee, S.H., Park, N.Y., Prinyawiwatkul, W., (2006). Stability and antibacterial activity of chitosan solutions affected by storage temperature and time. Carbohydrate Polymers 65 (2), 174–178. Obanu ZA, Mpieri AA. (1984). Efficiency of dietary vegetable oils in preserving the quality of shell eggs under ambient tropical conditions. J Sci Food Agric 35:1311–7. Oh, H., Kim, Y. J., Chang, E. J., & Kim, J. Y. (2001). Antimicrobial characteristics of chitosan against food spoilage microorganisms in liquid media and mayonnaise.Bioscience, Biotechnology, and Biochemistry, 65, 2378–2383. Padron MN. (1990). Salmonella typhimurium penetration through the eggshells of hatching eggs. Avian Dis 34:463–5. Papineau AM, Hoover DG, Knorr D, Farkas DF (1991). Antimicrobial effect of water-soluble chitosans with high hydrostatic pressure. Food Biotechnol. 5: 45-47. Pelicano, E. R. L., P. A. deSouza, H. B. A. de Souza, F. R. Leonel, N. M. B. L. Zeola and M. M. Boiago. (2004). Productive traits of broiler chickens fed diets containing different growth promoters. Rev. Bras. Cienc. Avic. 6:177-182. Peng, C., Wang, Y., & Tang, Y. (1998). Synthesis of crosslinked chit- osan-crown ethers and evaluation of these products as adsorbents for metal ions. Journal of Applied Polmer Science, 70, 501–506. Pisulewski P, Kostogrys RB (2003) Functional properties of foods of animal origin and the methods of their assessment. Pol J Food Nutr Sci 12/53, SI 1: 65-73. Q. W. Meng, L. Yan, X. Ao, H. D. Jang, J. H. Cho and I. H. Kim(2010). Effects of Chito-oligosaccharide Supplementation on Egg Production, Nutrient Digestibility, Egg Quality and Blood Profiles in Laying Hens. Asian-Aust. J. Anim. Sci. Vol. 23, No. 11 : 1476 – 1481 Raafat, D., Sahl, H.G., (2009). Chitosan and its antimicrobial potential — a critical literature survey. Microbial Biotechnology 2, 186–201. Rabea, E.I., Badawy, M.E.T., Stevens, C.V., Smagghe, G., Steurbaut, W., (2003). Chitosan as antimicrobial agent: applications and mode of action. Biomacromolecules 4 (6), 1457–1465. Razdan, A. & Pettersson, D. (1994) Effect of chitin and chitosan on nutrient digestibility and plasma lipid concen- trations in broiler chickens. British Journal of Nutrition, 72: 277–288. Razdan, A. & Pettersson, D. (1996) Hypolipidaemic, gastrointestinal and related responses of broiler chickens to chitosans of different viscosity. British Journal of Nutrition, 76: 387–397. RAZDAN, A., PETTERSSON, D. & PETTERSSON, J. (1997) Broiler chicken body weight, feed intakes, plasma lipid and small intestinal bile acid concentrations in response to feeding of chitosan and pectin. British Journal of Nutrition, 78: 283–291. Rhoades, J., Roller, S., (2000). Antimicrobial actions of degraded and native chitosan against spoilage organisms in laboratory media and foods. Applied and Environmental Microbiology 66 (1), 80–86. Roberts, G. A. F., & Domszy, J. G. (1982). Determination of the vis- cometric constants for chitosan. International Journal of Biological Macromolecules, 4, 375–377. Rout, S. K.(2001) Physicochemical, Functional, and Spectroscopic analysis of crawfish chitin and chitosan as affected by process modification. Dissertation. Santhanam R. & S.A. Shanmugam (2008). CONVERSION OF CRUSTACEAN SHELL WASTES INTO CHITOSAN, A VALUABLE PRODUCT. Fisheries College and Research Institute / Tamilnadu Veterinary and Animal Sciences University / Thoothukudi 628 008 / India S. Kobayashi, Y. Terashima & H. Itoh(2010). Effects of dietary chitosan on fat deposition and lipase activity in digesta in broiler chickens. British Poultry Science 43: 270–273 S. Leleu , L. Herman, M. Heyndrickx, K. De Reu, C.W. Michiels, J. De Baerdemaeker , W. Messens(2011). Effects on Salmonella shell contamination and trans-shell penetration of coating hens' eggs with chitosan. International Journal of Food Microbiology 145 . 43–48. Sanders ME (1998) Overview of functional foods: emphasis on probiotic bacteria. Int Dairy J 8: 341-347 Schneeman, B.O., Tinker, L.F., (1995). Dietary fiber. Pediatr. Nutr. 42, 825–838. Seo HJ, Mitsuhashi K, Tanibe H (1992). Antibacterial and antifungal fiber blended by chitosan. In AdVances in Chitin and Chitosan; (Ed Brine CJ, Sandford PA, Zikakis J). P., Eds.; Elsevier Applied Science: New York, pp. 34-40. Seo, S., King, J. M., & Prinyawiwatkul, W. (2007). Simultaneous depolymerisation and decolorization of chitosan by ozone treatment. Journal of Food Science, 72(9), 522–526 Shah, N., Atallah, M.T., Mahoney, R.R., Pellett, P.L., (1982). Effect of dietary fiber components on fecal nitrogen excretion and protein utilization in growing rats. J. Nutr. 112, 658–666 Shahidi, F., & Hong, C. (1991). Evaluation of malonaldehyde as a marker of oxidative rancidity in meat products. J. Food Biochem., 15, 97–105. Shahidi, F., & Synowiecki, J. (1991). Isolation and characterization of nutrients and value-added products from snow crab (Chinoecetes opilio) and shrimp (Pandalus borealis) processing discards. Journal of Agricultural and Food Chemistry, 39, 1527–1532. Shahidi, F. (1997). Natural antioxidants: chemistry, health effects and applications. Champaign, IL: American Oil Chemists’ Society Books. Shahidi, F. (1998). Assessment of lipid oxidation and off-flavour development in meat, meat products and seafoods. In F. Shahidi (Ed.), Flavour of meat, meat products and seafoods (pp. 373–394). London, UK: Blackie Academic and Professional. Shahidi, F., Arachchi, J.K.V., Jeon, Y.J., (1999). Food applications of chitin and chitosans. Trends in Food Science and Technology 10 (2), 37–51. Shepherd R., Reader S., Falshaw A.(1997) Chitosan functional properties. Glycoconjugate Journal. 14:535-542. Shi-Yen Shiau, Yi-Ping Yu(1999). Dietary supplementation of chitin and chitosan depresses growth in tilapia, Oreochromis niloticus=O. aureus. Aquaculture 179. 439–446 Shigeki Kobayashi, Yoshiaki Terashima and Hiroshi Itoh(2006).The effect of dietary chitosan on liver lipid concentrations in broiler chickens treated with propylthiouracil. The Journal of Poultry Science,43:162-166 Sorum, H., and M. Sunde. 2001. Resistence to antibiotics in the normal flora of animals. Vet. Res. 32:227–241. Spring, P., C. Wenk, K. A. Dawson and K. E. Newman. (2000). The effects of dietary mannanoligosaccharides on cecal parameters and the concentrations of enteric bacteria in the ceca of Salmonella-challenged broiler chicks. Poult. Sci. 79:205-211. Stadelman WJ. (1986a). Quality identification of shell eggs. In: Stadelman WJ, Cotterill OJ, editors. Egg science and technology. Westport, Conn.: AVI Publishing. p 37–61. Stadelman WJ. (1986b). The preservation of quality in shell eggs. In: Stadelman WJ, Cotterill OJ, editors. Egg science and technology. Westport, Conn.: AVI Publishing. p 63–73. Su Hyun Kim, Hong Kyoon No, and Witoon Prinyawiwatkul (2006). Effect of Molecular Weight, Type of Chitosan, and Chitosan Solution pH on the Shelf-Life and Quality of Coated Eggs. Dept. of Food Science and Technology Sudarshan NR, Hoover DG, Knorr D (1992). Antibacterial action of chitosan. Food Biotechnol. 6: 257-272. Sugano, M.; Fujikawa, T.; Hiratsuji, Y.; Nakashima, K.; Fukuda, N.; Hasegawa, Y.(1980) A Novel Use of Chitosan as a Hypocholes- terolemicAgentinRats. Am.J.Clin.Nutr.33,787- 793. Sugano, M.; Watanabe, S.; Kishi, A.; Izume, M.; Otakara, A.(1988) Hypocholesterolemic Action of Chitosans with Different Vis- cosityinRats. Lipids 23,187-191. Tan, S.C., Tan, T.K., Wong, S.M., Khor, E., (1996). The chitosan yield of zygomycetes at their optimum harvesting time. Carbohydrate Polymers 30 (4), 239–242. Tharanathan, R.N., Kittur, F.S., (2003). Chitin — the undisputed biomolecule of great potential. Critical Reviews in Food Science and Nutrition 43 (1), 61–87. Tichivangana, J. Z., & Morrissey, P. A. (1985). Metmyoglobin and inorganic metals as prooxidants in raw and cooked muscle systems. Meat Science, 15, 107–116. Tolaimate, A., Desbrières, J., Rhazi, M., Alagui, A., Vincendon, M., & Vottero, P. (2000). On the influence of deacetylation process on the physicochemical characteristics of chitosan from squid chitin. Polymer, 41, 2463–2469. Ueno K, Yamaguchi T, Sakairi N, Nishi N, Tokura S (1997). Antimicrobial activity by fractionated chitosan oligomers. In: Domard, A., Roberts, G.A.F. and Varum, K.M., Editors. Jacques Andre, Lyon, Adv. chitin Sci. 2: 156-161 Wang, X. W., Y. G. Du, X. F. Bai and S. G. Li. (2003). The effect of oligochitosan on broiler gut glora, microvilli density, immune function and growth performance. Acta Zoonutrimenta Sinica. 15(4). Ward, A.T., Reichert, R.D., (1986). Comparison of the effect of cell wall and hull fiber from canola and soybean on the bioavailability for rats of minerals, protein and lipid. J. Nutr. 116, 233–241. W. Choorit, W. Patthanamanee, S. Manurakchinakorn.(2008). Use of response surface method for the determination of demineralization efficiency in fermented shrimp shells. Bioresour. Technol. 99, 6168-6173. Włodzimierz Grajek, Anna Olejnik and Anna Sip(2005). Probiotics, prebiotics and antioxidants as functional foods. International Review Conference on Biotechnology, Vienna, Austria, November 2004. Vol. 52 No. 3/2005, 665–671 Winterowd, J. G., & Sandford, P. A. (1995). Chitin and chitosan. In A. M. Stephen (Ed.), Food polysaccharides and their applications.(pp. 441–462). New York, NY: Marcel Dekker Inc. Xie L, Hettiarachchy NS, Ju ZY, Meullenet J, Wang H, Slavik MF, Janes ME. (2002). Ed- ible film coating to minimize eggshell breakage and reduce post-wash bacterial contamination measured by dye penetration in eggs. J Food Sci 67:280–4. Zheng, L.-Y., Zhu, J.-F., (2003). Study on antimicrobial activity of chitosan with different molecular weights. Carbohydrate Polymers 54, 527–530. Zouhour Limam, Salah Selmi, Saloua Sadok and Amor El Abed(2011). Extraction and characterization of chitin and chitosan from crustacean by-products: Biological and physicochemical properties. African Journal of Biotechnology Vol. 10 (4), pp. 640-647, 24 January, Available online at http://www.academicjournals.org/AJB ISSN 1684–5315 © 2011 Academic Journals

فایل های دیگر این دسته