صفحه محصول - دانلود ادبیات نظری و پیشینه تحقیق صرع و افسردگی های آن (فصل دوم )

دانلود ادبیات نظری و پیشینه تحقیق صرع و افسردگی های آن (فصل دوم ) (docx) 20 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 20 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

فهرست مطالب: صرع 2-10- تعریف صرع 2-11- تعریف حمله های صرع 2-12-انواع حمله های صرع 2-13- تاریخچه بیماری صرع 2-14- سبب شناسي صرع 2-15- آسیب شناسی روانی در صرع 2-16- علل ایجاد صرع 2-17- اختلال افسردگی با صرع 2-17-1- افسردگی قبل ازحمله تشنج : 2-17-2 افسردگی حین حمله ای: 2-17-3- افسردگی بعد ازحمله: 2-17-4- افسردگی بین حمله ای: 2-18- تأثیر اختلال افسردگی بر روی زندگی افراد مصروع 2-19- آسیب شناسی: 2-20- خودکشی در صرع 2-21- پیشینه پژوهش 2-21-1- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور 2-21-2- تحقیقات انجام شده در داخل کشور منابع فارسی منابع غیر فارسی صرع بیماری صرع یکی از شایع ترین بیماری های مغز و اعصاب در ایران و جهان است و تخمین زده می شود نزدیک به یک میلیون نفر مبتلا به صرع در کشور ما وجود دارد. با توجه به آسیب شناسی روانی، مشکلات روان پزشکی در آن شیوع بالایی نسبت به جمعیت عمومی دارد و یک اعتقاد مشترک بین محققین وجود دارد که صرع خطر مشکلات روان پزشکی را زیادتر می کند و در مطالعات مختلف که در سطح جهان انجام شده شیوع بالای اختلالات عمده روان پزشکی به خصوص افسردگی گزارش شده است. در یک مطالعه موردی میزان این اختلال 80-19 درصد ذکر شده است (وینکلز، 2005). در مطالعات دیگر شیوع افسردگی 75-11 درصد، اختلالات روانی12-2 درصد و اختلالات اضطرابی 25-10 درصد گزارش شده است (گرابوسکا، 2004). لذا در اين بخش مباحثي در زمينه صرع ارائه مي شود و در بخش بعد در زمينه ارتباط بين صرع و افسردگي مباحثي ارائه مي شود. 2-10- تعریف صرع صرع شایع ترین بیماری نورولوژیک در جمعیت عمومی است و تقریباً یک درصد مردم دچار این بیماری هستند (وینکلزوهمکاران، 2005). صرع نوعی بیماری است که شخص مبتلا به آن مستعد حملات تکراری ناشی ازصرع می باشد وبنا براین تشخیص، بیماری صرع عبارت است از، سنجش احتمال بروز حملات بیماری.ازطرف دیگر،اگرفردی به دلیل آسیب در بخشی از مغز چندین بار دچارحمله شود ،احتمال بروز حمله بعدی وی بسیار بالا است ومطابق با تشخیص پزشکی به صرع مبتلا می باشد.اغلب پزشکان بیماری فردی راکه دریک سال دو بار دچارصرع شده باشد،صرع تشخیص می دهند .زیرا دراین وضعیت احتمال بروز حمله سوم بیش از80 درصداست(تورتا و كلر، 1999). مشکل تشخیص در افرادی دیده می شود که فقط یک حمله صرعی داشته اند و در این موارد پزشک به کمک آزمایش های مختلف و با استفاده ازمعلومات مربوط به نوع حمله و دلایل آن احتمال بروز حمله بعدی را ارزیابی می کند. مشکل بعدی این است که چنان چه بیماری فردی صرع تشخیص داده شود  چند سال باید بگذرد و او به حمله دچارنشود تا بپذیریم دیگر به صرع دچارنمی شود ؟ متاسفانه پاسخ این سؤال آسان نیست اما به طورقطع، حملات افراد مبتلا به صرع سرانجام پایان می یابد.بنابراین نباید آن ها را جزء افراد مبتلا به صرع به حساب بیاوریم. باید این واقعیت مهم را به خاطر بسپاریم که صرع یک بیماری نیست بلکه علامتی از یک بیماری به حساب می آید.علامت بیماری چیزی است که بیمار آن را بروز می دهد.در مورد صرع نیز همین گونه است که باید صرع را به عنوان نشانه ای از اختلالات مغزی مورد توجه قرار داد. طیف وسیعی ازبیماری های مغزی ممکن است باعث بروزصرع شوند(ماریو و مندز، 2005). 2-11- تعریف حمله های صرع انواع زیادی از حملات وغش وجود دارد که ازمغز نشات می گیرند.مغز درشکل دهی به احساسات افکار، حافظه ، کنترل حرکات ودرک رویداد های مهم نقش دارد.مغز دارای دو نیمه است که در وسط به هم متصل می باشند نیمه راست ،کنترل سمت چپ بدن و نیمه چپ، کنترل سمت راست بدن را به عهده دارد. در اغلب ما نیمه چپ، غالب است. به عبارت دیگر این نیمه کنترل نحوه شکل دهی زبان و فهم آن را به عهده دارد.هر نیمه نیز به چهارلب ، تقسیم شده است.آسیب یک بخش از مغز باعث از بین رفتن عملکرد آن بخش می شود (تورتا و كلر 1999). 2-12-انواع حمله های صرع حمله های موضعی ساده: این نوع حملات به یک بخش کوچک مغز محدود می شود که طی آن هرگز هوشیاری از بین نمی رود.این حملات بسته به این که ازکجا شروع شده باشند به حملات لب گیجگاهی حملات لب پیشانی ،حملات لب آهیانه ای و حملات لب پس سری تقسیم می شوند. درحملات لب گیجگاهی ممکن است بیمار احساس ترس شدید ،یادآوری خاطرات،آشنا پنداری واحساس بو یا مزه های بسیار نامطبوع داشته باشد.همه ما ممکن است برخی ازاین احساس ها را گاهی تجربه کرده باشیم والبته آن ها معمولاً حمله به حساب نمی آیند .و فرق عمده این است که، درصرع این وقایع به طور منظم و بی دلیل روی می دهد(ميلاني فر،1389). در حملات لب پیشانی ممکن است تکان شدید و غیرقابل کنترل بدن وجود باشد و ممکن است چشم به یک سمت برگردد.در حملات لب آهیانه ای ،احساس مورمور شدن دربخش پایین یک طرف بدن وجود دارد.درحملات لب پس سری، ممکن است بیمار درنیمه ای ازدید خود نورهای برق زننده ای را احساس کند. معمولاً این حمله چند ثانیه ای طول می کشد(کرستین و کرستین، 2005). حمله های موضعی مرکب: این حملات درواقع مرحله بعدی حملات موضعی ساده می باشد. این حمله، بخش وسیع تری از مغز را دربرمی گیرد و تا جایی در مغز انتشار می یابد که بیمار هوشیاری خود را از محیط از دست می دهد.سرعت انتشار حمله ممکن است تا حدی شدید باشد که بیمار حمله موضعی ساده را احساس نکند، یا آن قدرکند باشد که بیمار، احساس آشنا پنداری، بو ومزه نامطبوع داشته باشد( وینکلز وهمکاران، 2005). حمله های عمومی ثانویه: این حملات دراثر انتشارحمله درد و نیم کره مغز به وجود می آیند. انتشارممکن است آن قدر آهسته باشد که به بیمارهشداربدهد ویا آن قدر سریع انجام شود که بیمار بدون هیچ پیش درآمدی هوشیاری خود را ازدست بدهد، به این نوع انتشار «انتشارثانویه»می گویند. وحمله، شکل حمله عمومی تونیک کلونیک رابه خود می گیرد.دراین حمله بدن سفت می شود (فازتونیک) و فریاد جیغ مانند می کشد.پس از آن که روی زمین افتاد ، ممکن است کبود شود ودست وپا به نحوی هماهنگ منقبض شود(فاز کلونیک). این حمله معمولاً چند دقیقه ای طول می کشد و پس از آن بیمار اغلب گیج شده و به خواب می رود.پیامد بعدی (فاز پس از ضربه) ساعت ها به طول می انجامد.این حمله که قبلاً آن را گرندمال می نامیدند، به حمله«تونیک- کلونیک »معروف است و گاهی آن را تشنج می دانند. حمله خاموش: قبلاً به این حمله «پتی مال »می گفتند .این حملات درکودکان معمولاً به شکل حالت ماتی (مدت کوتاهی ) دیده می شود.فقط چند ثانیه ای به طول می انجامد و ممکن است با کم توجهی وفقدان تمرکز حواس اشتباه شود .کودک مبتلابه صرع خاموش ممکن است درطول روز بارها این حالت را داشته باشد واغلب نه کودک ونه مشاهده کننده ازاین حملات مطلع نمی شوند (گلیام، 2005). 2-13- تاریخچه بیماری صرع صرع یک واژه یونانی به معنای افتادن است و در قدیم اعتقادات خرافی و مفاهیم مذهبی در رابطه با این بیماری وجود داشته است و مردم تصور می کردند فرد مصروع توسط خدایان یا شیطان به عذاب می رسد (تمپکین، 1971). بقراط در کتاب خود درسال 400 میلادی، اولین فردی بود که به اعتقادات خرافی راجع به صرع انتقاد کرد و صرع را مثل بیماری های دیگر دارای علت طبیعی و نه خرافی دانست.بسیاری از مشکلات اجتماعی و روان شناختی افراد مصروع ریشه در مفاهیم خرافی دارد و هنوز در بعضی از فرهنگ ها وجود دارد.در قرن نوزدهم امیل کراپلین اظهار داشت بیماران مصروع در معرض تغییرات شخصیتی قرار دارند و صرع یک زمینه ساز اختلال روانی است (ماریو و مندز، 2005). یک متخصص مغز و اعصاب به نام هولینگ جکسون اولین مفهوم مشخص از تشنج را ارائه داد معاصر باوی، گوور، جزئیات بیشتری از انواع علایم بالینی صرع و نیز افتراق بین تشنج صرعی و غیر صرعی را ارائه کرد. در سال 1930 با معرفی داروی فنوباربیتال و استفاده از الکتروآنسفالوگرام توسط هانس برگر پیشرفت کرد. محققان را به این اعتقاد رسیدند که اختلالات روانی در صرع با نواحی خاصی در مغز ارتباط دارد (وینکلز، 2005). 2-14- سبب شناسي صرع صرع یک نشانگان شایع است و معمولاً شروع زودرس دارد. شیوع طول عمر آن 10-4 نفر در 1000 نفر جمعیت عمومی می باشد و شیوع سالانه آن حدود 5 درصد است. شیوع کلی تشنج در اولین سال زندگی بالاو بعد از آن شیوع کاهش می یابد. بیش از 75 درصد موارد اولین تشنج قبل از 18 سالگی است (تمپکین، 1971). در بین افراد بالغ شایع ترین تشنج از نوع تونیک کلونیک و تشنج موضعی پیچیده می باشد.طبقه بندی بین المللی، صرع را به دو گروه موضعی و منتشر تقسیم کرده است.نوع منتشر با درگیری دو نیم کره به طور گسترده و به طور اولیه می باشد اما نوع موضعی از یک نطقه شروع می تواند به طور ثانویه به تمام نواحی منتشر گردد (ماریو مندز، 2005). انواع موضعی شامل: 1- تشنج موضعی ساده،2- تشنج موضعی پیچیده می باشد.تشنج به صورت انواع علایم حرکتی، حسی، اتونوم، روانی یا علایم مخلوط در یک زمینه دیده می شود. در تشنج موضعی پیچیده علایم پیچیده مثل تغییر در هوشیاری یا علایم روانی و فعالیت های خودکار مشاهده می گردد (تورتا و كلر، 1999). 2-15- آسیب شناسی روانی در صرع (هرمان و جونز،2005)، عوامل خطرساز جدی در ایجاد اختلالات روان پزشکی در صرع را به سه گروه عمده تقسیم کرده اند: 1- عوامل مربوط به مغز 2- عوامل غیر مرتبط با مغز 3- عوامل مربوط به درمان عوامل مربوط به مغز، شامل اختلال عملکرد سیستم لیمبیک، تورمورها، نوع تشنج، تغییرات عصب رسانه ای و تغییرات بیوشیمیایی، مکان کانون صرع در مغز است.کاهش اختلال عملکرد مغز به عنوان سبب شناسی مشکلات روان پزشکی توسط مطالعه( پرینی،1996 )تایید می شود. در این مطالعه میزان شیوع بارز بیشتر اختلالات روان پزشکی در صرع 80 درصد گزارش شده است. عوامل مرتبط با مغز، بیشترین توضیح در پیدایش علایم جنون و عوامل غیر مرتبط با مغز، بیشترین ارتباط را در مورد اختلالات خلقی نشان می دهد. عوامل غیر مرتبط بامغز شامل، مشکلات اقتصادی،اجتماعی، مثل انگ اجتماعی، از دست دادن حس خودمختاری و مزمن بودن بیماری است. عوامل مرتبط با درمان شامل، تغییرات آسیب شناسی در سیستم عصبی مرکزی و تغییر در متابولیسم منوآمین ها، کمبود فولات بر اثر داروهای ضد تشنج می باشد. نوع صرع در ایجاد اختلالات روان پزشکی نیز اهمیت دارد. مثلا جنون اولیه و اختلالات شخصیت در صرع موضعی پیچیده 3-2 برابر شایع تر از صرع تونیک کلونیک منتشر می باشد (ماریو و مندز، 2005). شدت و مزمن بودن بیماری صرع نیز در ایجاد اختلالات روان پزشکی نقش دارد (گایتاتز، 2004). منظور از مزمن بودن اثر فیزیولوژیک طولانی صرع ا ست.درمطالعه ای شیوع اختلالات روان پزشکی در 8 بیماری طبی مزمن شامل دیابت، بیماری قلبی، فشار خون بالا، ارتریت، معلولیت فیزیکی و سرطان، انجام شد و نتایج با گروه کنترل (بدون هیچ بیماری جسمی) مقایسه شد. شیوع و طول عمر اختلالات روان پزشکی در بیماران طبی مزمن، بالاتر از گروه کنترل بود.و اینیافته ها دلالت بر وجود بیماری مزمن همراه با افزایش خطر اختلالات روان پزشکی دارد(وینکلز، 2005). 2-16- علل ایجاد صرع صرع علامت یک بیماری است نه خود بیماری .علل زیادی مانند عفونت، تومورها ،صدمات مغزی به هنگام تولد و بیماری های ارثی وجود دارندکه باعث بروز صرع می شوند .گاهی صرع سال های زیادی پس از این که ضربه وارد شده است ،خود رانشان می دهد.و این غیرعادی نیست که افرادی درکودکی دچارصدمه مغزی شده باشند و درسن 20سالگی علائم صرع را بروز دهند. برای صرع تعداد زیادی ازبیماران هیچ گونه عامل شناخته شده ای کشف نشده است .درصرع عمومی احتمالاً عوامل ژنتیکی نقش دارد وبرخی ازصرع ها ارثی هستند اما دراغلب موارد این گونه نیست. به جز چند بیماری ارثی ژنتیکی که ممکن است علتی برای صرع باشند ،خطر سرایت صرع ازوالدین به فرزندان واقعاً پایین است(كانر،2005). 2-17- اختلال افسردگی با صرع اختلالات افسردگی،شایع ترین اختلالات همراه با صرع می باشد (سیتر و همکاران،2005). شیوع اختلالات در مطالعات و متون مختلف بسته به روش مطالعه و انتخاب سیستم طبقه بندی و گروه انتخاب شده متفاوت است و از حدود 75-11 درصد گزارش شده است (گرامبوسکا، 2004). (کرستین وکرستین،2005 )گزارش کردند افسردگی در صرع شایع تر و شدیدتر از سایر اختلالات نورولوژیک یا بیماری های مزمن می باشد.افسردگی هم چنین تشخیص عمده در بیماران مصروع بستری در بخش های روان پزشکی می باشد. 2-17-1- افسردگی قبل ازحمله تشنج : علایم خلقی به طور شایعی قبل از تشنج ظاهر می شود و به صورت خلق افسرده مضطرب یا گاهی ملال، می باشد. و ساعت ها تا روزها طول می کشد و اغلب با وقوع تشنج تمام می شود و گاهی هم ممکن است مدتی بعد از تشنج ادامه یابد. مشخص نیست آیا این علایم افسردگی قبل از حمله تشنج، قسمتی از علایم بالینی تشنج یا یک روند شامل کاهش آستانه تشنج می باشد(کرستین و کرستین، 2005). 2-17-2 افسردگی حین حمله ای: علایم افسردگی ممکن است قسمتی از خود تشنج باشد. اگر چه اضطراب شایع ترین علامت عاطفی تشنج می باشد اما در یک مطالعه علایم افسردگی در 10 درصد از 2000 بیمار با تشنج موضعی ساده مشاهده شده است.این شکل از افسردگی شروع ناگهانی دارد و ارتباطی با محرک های خارجی ندارد در بعضی از بیماران خودکشی تکانشی در طول دوره تشنج مشاهده می شود (کرستین و کرستین، 2005). 2-17-3- افسردگی بعد ازحمله: این نوع افسردگی در بعضی از متون توصیف شده است اما شیوع آن مشخص نمی باشد. در یک مطالعه،متوسط مدت افسردگی را 37 ساعت در 56 بیمار با تشنج موضعی ساده ذکر شده است( بلومر،1995) این تئوری را مطرح کرد که این افسردگی پیامد مکانیسم های مهاری مسئول خاتمه تشنج می باشد. تشنج هایی که مدت آن ها کمتر از یک ماه باشد به طور بارزی با این افسردگی ارتباط دارد. 2-17-4- افسردگی بین حمله ای: این نوع افسردگی شایع ترین نوع افسردگی در بیماران مصروع است و بیشتر مطالعات نیز در جهت تشخیص و ارزیابی این نوع افسردگی انجام شده است. نمای بالینی به صورت افسردگی اساسی دیس تایمی می باشد. شیوع دقیق نامعلوم است اما در متون بین 70-20 درصد تخمین زده شده است (کرستین وکرستین،2005). 2-18- تأثیر اختلال افسردگی بر روی زندگی افراد مصروع حدود پنج بررسی درباره بیماران مبتلا به صرع مقاوم به دارو، نشان دهنده این موضوع است که افسردگی قدرت مندترین عامل زمینهساز برای هر دوره مرتبط با کیفیت مبتنی بر سلامت زندگی، حتی پس از کنترل حملات، شدت آن ها و دیگر متغیرهای روانشناختی در آن ها میباشد. علاوه بر آن، افرادی که افسردگی آن ها مورد درمان قرار نگرفته،به طورمعناداری منابع سلامتی بیشتری را در همه گونههای موجود مورد استفاده قرار دادهاند، فارغ از این که حملاتشان از چه نوع و زمان سپری شده از آخرین حملهشان چقدر بوده باشد.هم چنین، افراد مبتلا به افسردگی اندک،متوسط وحاد به ترتیب،2-4 برابر بیشتر از افراد غیرافسرده به جلسات درمانی رفتهاند(کرستین وکرستین،2005). 2-19- آسیب شناسی: تا به حال یک مدل واحد برای توضیح یا علت اختلالات افسردگی در صرع عنوان نشده است (کرستین وکرستین،2005).شواهد نشان می دهد شیوع افسردگی در صرع لوب گیجگاهی و صرع کانونی پیچیده بیش از دیگر انواع صرع است. مطالعات تصویری از مغز ارتباط بین وجود اختلالات مغزی را با افزایش شدت افسردگی نشان می دهد(گلیام، 2005). تغییرات عصب رسانه ای در صرع به عنوان یک عامل خطر در آسیب شناسی افسردگی در نظر گرفته شده است.به ویژه از نقش کمبود نوراپی نفرین، سروتونین ودوپامین در افسردگی بحث شده است (کرستین، کرستین، 2005). ارتباط منشا صرع به عنوان یک عامل آسیب زا،در ایجاد افسردگی جای بحث دارد. روان پزشکان معتقدند که کانون سمت چپ نیم کره مغز یک عامل زمینه ساز در ایجاد افسردگی بین حمله ای است.در بیماران با صرع کانونی پیچیده،به همراه افسردگی، کاهش خون رسانی و کاهش متابولیسم گلوکزدر نیم کره چپ در مقایسه با نیم کره راست دیده شده است.(کرستین و کرستین، 2005). عوامل روانی اجتماعی نقش بارزی در ایجاد علایم افسردگی دارند.از این عوامل می توان میزان بیکاری بالا، از دست دادن حس خودمختاری مثل محدودیت رانندگی، محدودیت شغلی، مشکلات خانوادگی و مشکلات زناشویی یا خود بیماری در افراد مصروع نام برد (کرستین و کرستین، 2005). عوامل ارثی هم ممکن است در سبب شناسی نقش داشته باشند. یک تحقیق در کشور انگلیس ثابت کرده است که نیمی از همه بیماران مصروع به همراه افسردگی سابقه فامیلی اختلالات خلقی را دارند. مصرف داروهای ضد تشنج همراه با عوارض منفی می باشدو ممکن است علایم افسردگی ایجاد کند.خطر افسردگی در تجویز ضد تشنج های جدیدتر مثل، تیاگابین، فلبامات افرایش می یابد (کرستین و کرستین، 2005). افسردگی در صرع در مقایسه با جمعیت ناتوان دو بار شایع تر است که دلالت می کند افسردگی در صرع بیش از یک واکنش روانی یک ناتوانی است (ماریو و مندز، 2005). 2-20- خودکشی در صرع میزان خودکشی موفق در صرع 5-4 برابر بیشتر از افراد غیرمصروع است (ماریو و مندز، 2005). و میزان آن در صرع موضع پیچیده با منشا لوب گیجگاهی تا 25 برابر می رسد (مازان و همکاران، 2004).بیشتر رفتارهای خودکشی در این افراد نتیجه مستقیم واکنشی به استرس های روانی اجتماعی بیماری صرع نمی باشد و احتمالاً این رفتارها در ارتباط با رفتارهای شخصیت مرزی است.در مطالعه دیگر میزان بالای خودکشی در این افراد به اختلالات خلقی نسبت داده شده است(ماریو ومندز،2005). 2-21- پیشینه پژوهش 2-21-1- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور ارتباط میان اضطراب، افسردگی و صرع، در 18 بیمار بالغ با تمرکز بر لوب گیجگاهی چپ، و 21 بیمار با تمرکز بر لوب گیجگاهی راست،20 بیمار با تمرکز دو طرفه، و 16 نفر فاقد بروز حملات مورد بررسی قرارگرفتند.هیچ گونه تفاوت معناداری در سطح اضطراب در میان این گروهها مشاهده نشد،با این حال، بیماران دارای صرع لوب گیجگاهی چپ از نظر تعیین میزان استعداد خود برای دچارشدن به افسردگی، امتیازهای معناداری را به ثبت رساندند.این موضوع نمیتواند به عواملی مانند، طول زمان ابتلا به صرع، وضعیت شغلی،تحصیلات،سن شروع حملات و یا وضعیت درمانی نسبت داده شود(لوری و همکاران1،1990). (گاید لانک من و همکاران2،2012) به بررسی و ارزیابی این موضوع پرداختند،که آیا نشانههای افسردگی در بیماران مبتلا به صرع غیرقابل کنترل و قابل کنترل با یکدیگر تفاوت دارند؟ و این که چه مدت پس از شروع ابتلا به صرع، این اثرات بیشترین شدت را پیدا میکند؟بررسی مورد نظر بر روی431 بیمار سرپایی مشاهده شده در یک کیلینیک صرع فراگیر، و در طول دوره یک ساله انجام شد. بیماران دارای نشانههای تشخیصی صرع غیر قابل کنترل 72 نفر و صرع قابل کنترل151 نفر از زمان پشت سر گذاشته شده شروع بیماری صرع، که به دورههای زمانی 10 ساله تقسیم گردیده بود، مورد مقایسه قرار گرفتند. نشانههای افسردگی، در بیماران مبتلا به صرع غیر قابل کنترل در مقایسه با مبتلایان به صرع قابل کنترل، در زمان های20 - 10ساله در سطح بالاتری قرار داشت. (الیزابت و همکاران،3 2012) در پژوهشی نشان دادند افراد دچار به بیماریهای مزمن مانند صرع، در معرض خطر بالایی از ابتلا به افسردگی میباشند، اما این افسردگی چندان مورد شناسایی و درمان مناسب قرار نگرفته است.مقیاسهای افسردگی، شامل یک مقیاس ویژه برای افراد مبتلا به صرع، جهت ارزیابی در درون این جمعیت مورد استفاده قرار گرفت.هدف دوم از این مطالعه، ارزیابی عملکرد موردی در طول زمان بود.این نمونه شامل 44 شرکتکننده بود که ارزیابیها را پیش و پس از مشارکت در مداخله انجام میداد.نتایج حاصل از مطالعه، نشان میدهد که سه مقیاس افسردگی کارآرایی داشتهاست نمایش میگذارد. (ماریو و همکاران،4 1986) شیوع افسردگی را به صورت مقایسهای در میان بیماران سرپایی مرتبط با معلولیت و پدیدهشناسی آن را در بیماران بالینی بستری شده در بیمارستان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش نشان داد،55 درصد از 175بیمار سرپایی مصروع، و30 درصد از 70 مورد گروه کنترل مقایسهای، افسردگی را گزارش کردند.و30 درصد از بیماران مصروع،در مقابل 7 درصد از گروه کنترل مقایسه ای،تلاشهای قبلی در ارتباط با اقدام به خودکشی گزارش نمودند. (کریستین و همکاران، 2010) به برآورد میزان شیوع افسردگی در اشخاص مبتلا به صرع پرداختند نتایج پژوهش آن ها نشان داد صرع به طور معناداری با افسردگی ارتباط داشته، وافسردگی شیوع بالایی در میان افراد مبتلا به صرع داشته است.این یافتهها، اهمیت شناسایی و مدیریت افسردگی در میان افراد مبتلا به صرع را پررنگتر و برجستهتر میسازد. (گیلیام وهمکاران، 2012) در این خصوص پژوهشی انجام دادند.هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع و عوامل زمینهساز اقدام به خودکشی در میان یک نمونه بزرگ از بیماران سرپایی مبتلا به صرع بود. 193 بیمار سرپایی مصروع بالغ را از لحاظ افسردگی و نیز تمایل به خودکشی مورد ارزیابی قراردادند.عوامل اجتماعی و مرتبط با صرع، میزان تأثیر درمان و کیفیت مرتبط با سلامت زندگی نیز در این افراد مورد ارزیابی قرار گرفت. شیوع تمایل به خودکشی در طول دو هفته سپری شده، 9/11 درصد بود.وحدود یک چهارم از نمونه های دارای تمایل به خودکشی، فاقد نشانههای معنادار و قابل مشاهده در ارتباط با افسردگی بودند. (کانر،2009 )پژوهشی با عنوان صرع و اختلال خلقی به انجام رساند.اختلالات افسردگی،گونهای شایع از بیماریهای جانبی همراه با صرع، و دارای تأثیری منفی بر کیفیت زندگی میباشد.شیوع افسردگی در افراد مصروع،به احتمال زیاد نشاندهنده یک رابطه دوسویه میان دو عارضه است. درمان اختلالات افسردگی در افراد مصروع،با استفاده از مهارکننده بازجذب سروتونین روشی ایمن است. (دوینسکی،2004) پژوهشی در رابطه با صرع و افسردگی،برای ارزیابی ویژگیهای شخصیت و تأثیرات افسردگی بر شخصیت،در بیماران مصروع، انجام داد. 23 بیمار دچار افسردگی و 25 نمونه سالم در این مطالعه مورد بررسی قرارگرفتند.پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه شخصیتی 2MMPI مورد استفاده قرار گرفتند.نتایج نشان داد که هیستریا، پارانویا، وارونگی یا همجنسخواهی اجتماعی، و افسردگی، در بیماران مصروع ناشی از لوب گیجگاه و افسردگی در مقایسه با گروه کنترلی بالاتر بوده است.بیماران مبتلا به صرع و افسردگی، در سطح بالاتری از اضطراب و افسردگی در مقایسه با گروه کنترلی افراد سالم قرار داشتند.نتایج این مطالعه نشان داد که افسردگی ممکن است برخی تأثیراتی بر دگرگونی شخصیتی مشاهده شده در بیماری صرع داشته باشد. (مارتینوویک وهمکاران1، 2006) برای کاهش نشانه های زیر آستانه ای افسردگی در نوجوانان مبتلا به صرع، درمان شناختی- رفتاری پیش گیرانه را با مشاوره معمولی مقایسه وبه این نتیجه رسیدند که اثر درمان شناختی- رفتاری بیش از مشاورة معمولی است. 2-21-2- تحقیقات انجام شده در داخل کشور (کلانتری،مولوی، نجفی،ابراهیمی و صالح زاده) پژوهشی با عنوان اثر گروه درماني شناختي رفتاري بر افسردگي بيماران مصروع مقاوم به دارو با تاکيد بر نگرش هاي ناکارآمد ويژه صرع به انجام رسانیدند.هدف پژوهش،بررسي اثر رفتار درماني شناختي بر افسردگي بيماران مصروع مقاوم به داروست که با تاکيد بر نگرش هاي ناکارآمد ويژه صرع، در شهر اصفهان اجرا شد. در اين پژوهش، 20 بيمار مبتلا به تشنج های مزمن، پاسخ ضعيف به دارو و داراي افسردگي باليني خفيف تا متوسط، به صورت تصادفي، در دو گروه آزمايش (10 نفر) و شاهد (10 نفر) قرار داده شدند.براي گروه آزمايش، هشت جلسه هفتگي رفتار درماني شناختي با تاکيد بر بازسازي شناختي و اصلاح تحريف شناختي افسرده ساز و آموزش فنون رفتاري به کار گرفته شد. ابزارهاي پيش آزمون و پس آزمون براي هر دو گروه، مقياس افسردگي هميلتون بود. نتایج پژوهش نشان داد که ميانگين نمرات افسردگي در گروه آزمايش در مرحله پس آزمون، کاهش معناداري داشته است.در واقع رفتاردرماني شناختي با تمرکز بر نگرش هاي ناکارآمد ويژه بيماري صرع، در کاهش افسردگي همراه اين بيماري، به عنوان يک درمان مکمل، کارآيي چشمگيري داشت. (ظهيرالدين و قريشی،1387)پژوهشی با عنوان بررسی ميزان علائم افسردگی در بيماران مبتلا به صرع تونيک-کلونيک به انجام رسانیدند هدف از اين مطالعه بررسی ميزان علائم افسردگی و برخی عوامل خطر مرتبط با آن در اين بيماران بوده تا ضرورت توجه به بيماری افسردگی و درمان به‌موقع آن مورد تأکيد قرار گيرد. در اين مطالعه توصيفی 97 بيمار مصروع که به بيمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهيد بهشتی در سال 1382 مراجعه کرده بودند از نظر ابتلا به افسردگی توسط پرسشنامه بک و پرسشنامه محقق ساخته مورد ارزيابی قرار گرفتند،که 6/51درصد از بيماران صرع تونيک- کلونيک بر اساس تست بک مبتلا به افسردگی خفيف و متوسط بودند. در اين بيماران، بین افسردگی با متغيرهای وضعيت شغلی، وضعيت تحصيلی، وضعيت اقتصادی و محل سکونت رابطه معنا‌داری وجود داشت اما با ساير متغيرها رابطه معنا‌داری وجود نداشت.نتايج حاصل از اين پژوهش نشان دهنده بالا بودن ميزان علائم افسردگی در بيماران مصروع بود که در اکثر موارد درمان مناسبی دريافت نکرده بودند.باتوجه به قابل درمان بودن افسردگی و اثرات مفيد درمان آن،غربالگری و تشخيص به موقع افسردگی در آن ها مهم و سودمند است. (نوحی،آذر،کارآمد، شفيعی کندجانی،اميری،حبيبی وآثاری،1390) پژوهشی با عنوان فراوانی علايم افسردگی،اضطراب منتشر،وسواس وترس مرضی در فاز بین حمله ای مبتلايان به صرع به انجام رسانیدند.در این مطالعه توصيفي، ۱۳7 بيمار مصروع مراجعه کننده به درمانگاه نورولوژي دانشگاه امام حسین و انجمن صرع ايران در سال ۱۳۸۳ بررسی شدند. چک لیستی شامل متغیرهای دموگرافیک و پرسشنامه SCL-90-R شامل سئوالات مربوط به افسردگی، اضطراب منتشر، وسواسي- جبري و ترس مرضي تکمیل گردید.فراوانی نسبی علایم افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس ، و ترس مرضي به ترتیب 4/55، 9/44، ۵۵/۸ و ۲۳/۲ درصد بود.علایم ترس مرضی ارتباط معناداری با سطح تحصیلات کمتر،بیکاری و سن بیشتر داشت. علایم وسواس اجباری و اضطراب منتشر با افزایش سن ارتباط معناداری داشت.علایم مورد بررسی با جنس، وضعیت تاهل، میزان مصرف دارو، طول مدت ابتلا و نوع صرع ارتباط آماری معناداری نداشت. نتیجه پژوهش نشان داد علایم افسردگی و وسواس جبري در درجه اول و علایم اضطراب منتشر و ترس مرضی در درجه بعد،از علل از کارافتادگی مبتلایان به صرع در فواصل بین حمله ای صرع بودند.بر این اساس، همکاری نزدیک بین روان پزشكان و متخصصین اعصاب در رویکرد درمانی بیماری صرع ضروری مینماید. منابع و ماخذ 263271045783500 منابع فارسی احمدی،جمشید(1372). بررسی میزان افسردگی در دانشجویان دانشگاه شیراز مجله دانشجو و پژوهش.شماره دوم، ص2-4 برنز، دیوید(1989). شناخت درمانی افسردگی. ترجمه، مهدی قراچه داغی(1368).تهران:خانم11ک0 پاول و لیندزی(1999). تشخیص و درمان اختلالات روانی بزرگسالان در روان شناسی بالینی. ترجمه محمدرضا نیکو و هامایک آوادیس یانس(1379). تهران: سخن پورشهباز،عباس(1372).مقایسه روان سازه های مربوط به عود بیماران افسرده، باسابقه عود، بدون عود در افراد بهنجار.فصلنامه،افسردگی اساسی،دوره12،شماره2. حنا سابزاده اصفهانی، مریم(1378) بررسی کارایی درمان شناختی رفتاری روی نگرهای ناسالم و علایم افسردگی در نوجوانان مبتلا به اختلالات افسردگی( مطالعه تک موردی). پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، تهران: انستیتو روانپزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران. خاکی،ناصر(1379).کارشناسی ارشد،دانشگاه تربیت معلم،دانشکده علوم تربیتی. دانش منفرد، فاطمه(1380). بررسی ارتباط نگرش های ناکار آمد و بروز نشانه های افسردگی در نوجوانان شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی تهران: انستیتو روان پزشکی، تهران: دانشگاه علوم پزشکی ایران. داویدیان، هاراطون(1388).شناخت وبیان حالات افسردگی در بیماران ایرانی. دلاور(1389).احتمالاًت وآمار کاربردی،در روان شناسی وعلوم تربیتی.تهران،انشارات رشد(1390). سرمد،زهره وبازرگان هرندی،عباس(1376).روش های تحقیق درعلوم رفتاری، نشر آگه،تهران. شجاعی زاده، داوود و رصافیانی، حمید رضا(1380). بررسی میزان شیوع افسردگی و عوامل مؤثر بر آن در دانش آموزان پسر مقطع پیش دانشگاهی شهرستان کازرون در سال تحصیلی 79-1380. فصلنامه پژوهشی توان بخشی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی. شماره ششم و هفتم. شورکی، مصطفی(1379). رهایی از افسردگی. تهران: ارجمند. علاقه بندراد،جواد(1380).اختلال سلوک ورفتار ضد اجتماعی. قریشی،ظهیر الدین(1387). کاپلان و سادوک(1994). خلاصة روان پزشکی علوم رفتاری و روان پزشکی بالینی.ترجمه نصرت اله پورافکاری.1379. تهران: شهر آب. میلانی فر(1383).روان شناسی مشاوره. نوربالا،احمدعلی(1378).افسردگی زنان. منابع غیر فارسی -Alexis Boro and Sheryl haut (2003). Medical comorbidities in the treatment of epilepsy. Epilepsy & Behaver. 4: 52-512. Andreoli TE, Carpenter CCJ, Griggs RC, Loscalzo J. Cecill Essential of Medicine. 5th 11111 New York: W.B. Saunders; 2001. Beck,A.T.(1967).Cognitive therapy and the emotional disorders,New York: ternational Beyenburg S, Mitchell AJ, Schmidt D, Elger CE, Reuber M. Anxiety in patients with epilepsy: systematic review and suggestions for clinical management. Epilepsy Behav 2005;7:161-71. Birmaher,B,Ryan.N.D.Williamson.D.E.Brent.D.A.Kaufman.J.Dahl,R.E.,Perel,J.Nelson .B(1996)’’Childern and Adolescent Depression:A Review of the 10 Years. Part.’’Journal of American Academy of Child and Adolescent psychiatry, Vol.35 pp:427-435. Blumer D, Montouris G & Hermann B. Psychiatric morbidity in seizure patients on a neurodiagnostic monitoring unit. J Neuropsychiatry Clin Neurosci 1995;7:445-56. Boylan,L.S.,Flint,L.A.,Labovitz,D.L.,Jackson,S.C.,Starner,k.,& Devinky,O.(2004).Depression but not seizure frequency predicts quality of life in treatment- resistant epilepsy.Neurology, 62(2),258-261. 37.Devinsky,o.(2001).Epilepsy:Patient and family guide.philadelphia:FA Davis. Caplan R, Siddarth P, Gurbani S, Hanson R, Sankar R, Shields WD. Depression and anxiety disorders in pediatric epilepsy. Epilepsia 2005;46:720-30. Christian prueter, christiasn norra. (2005). Mood disorder and their treatment in patients with epilepsy. The journal of Neuropsychiatry and clinical neurosiences. 17, 20-29. Cramer,J.A.,Blum,D.,Reed,M.,Fanning,k.,& for the Epilepsy Impact project Group.(2003).The influence of comorbid depression on quality of life for people with epilepsy.Epilepsy and Behavior,4(5),515-521. Devinsky Orrin (2004). Therapy for Neurobehavioral Disorders in Epilepsy , journal of Epilepsy & Behavior , Volume 45, Issue Supplement s2, pages 34–40. Elizabeth Reisinger Walker, George Engelhard Jr., Nancy J. Thompson .(2012) Using Rasch measurement theory to assess three depression scales among adults with epilepsy, Journal of Epilepsy & Behavior , Volume 24, Issue 1, May 2012, Pages 1120–125. Erabowska- Grzyb A. Nagansks E, leehowiezw, jedrzejcak j, fiszer u. (2004). Description of mood disorder in patients with epilepsy. Pol merkuriusk lex. 16: 337-339. .Jones.J.A.,Hermann,B.P.,Barry,J.J.,Gilliam,F,Kanner,A.m.,& Meador,K.j. (2005) .Clinical assessment of axis I psychiatric morbidity in chronic epilepsy: A multicenter investigation.Journal of Neuropsychiatry and Clinical Neuroscience,17(2),172-179. Gaitatzis A, Carroll K, Majeed A, Sander JW. The epidemiology of the comorbidity of epilepsy in the general population. Epilepsia 2004;45:1613-22. Gaitatziz A, trimble MR, Sander jw. The psychiatry comorbidity of epilepsy acta neurol scand. 110: 207-227. Garber,J.,Fln,C(2001).’’predictor of depressive cognitions in young adolescents. ’’Cognitive Therapy and Research,vol.25,pp:353-346. -Gilliam FG. Diagnosis and treatment of mood disorders in persons with epilepsy. Curr Opin Neurol 2005;18:129-33. Gillian FC. (2005). Diagnosis and treatment of mood disorder on persons with epilepsy. Curr opin neurol. 18: 129-133. Goldstein,L.H.,McAlpine.M.,Deale.A.,Toone.B.k., & Gowers WR. (1881). Epilepsy and other chronic convulsive disaes. London: J & A Churchill; Guido Lancman, ,  Jason T. Machan, Jennifer D. Davisb, d, f,Andrew S. Blum (2012). Depression symptoms as a function of duration of intractable or controlled epilepsy. Journal of Epilepsy & Behavior , Volume 24, Issue 1, May 2012, Pages 116–119. Harrington,R.(1993).’’Depressive disorder in childhood and adolescence.’’West Sussex.John Wiley & sons LTD. Hecimovic J.M. Santosb, J. Carterc, H.P. Attarian, A.J. Fessler, V. Vahle , F. Gilliamf (2012). Depression but not seizure factors or quality of life predicts suicidality in epilepsy ,journal of Epilepsy & Behavior , Volume 24, Issue 4, August 2012, Pages 426–429 Jakson th (1931). Selected writing in: Taylorj. Editor on epilepsy and epileti from convulsions, vol. 1. London: Hondder & Stoughton. Jones JE, Hermann BP, Woodard JL, Barry JJ, Gilliam F, Kanner AM, et al. Screening for major depression in epilepsy with common self-report depression inventories. Epilepsia 2005;46:731-35. Kanner,A.m.(2009).Psychiatric issues in epilepsy: The complex relation of mood,anxiety disorders,and epilepsy. Epilepsy and Behavior,15(1),83-87. Kapian- Hi, Sasock-BJ;synopsis of psuchiatry,8th,edition William-willkins,2000pp,558-529. Kaplan H, Sadock Bj. Synopsis of psychiatry. 9th ed. Baltimore: Wiliams and Wilkins; 2003. Kaplan;Sadock;comprehensive text book of psychiatry 2002. Kenneth R. Alper, John j. Barry and Antoaneta j. Balabanor. (2002) trearment of psychosis, aggression, and irritability in patients with epilepsy & Behavior. 3: 513-518. Kirsten M. Fiest ,Jonathan Dykeman , Scott B. Patten, Samuel Wiebe , Gilaad G. Kaplan , Colleen J. Maxwell , Andrew G.M. Bulloch and Nathalie Jette (2010). Depression in epilepsy A systematic review and meta-analysis. Views & Reviews. Lee WC, Arcona S, Thomas SK, Wang Q, Hoffmann MS, Pashos CL. Effect of comorbidities on medical care use and cost among refractory patients with partial seizure disorder. Epilepsy Behav 2005;7:123-26. Lee.E.J.(2007).A cognitive vulnerabikity model of depression for people with temporal lobe epilepsy: A longitudinal study.Doctor dissertion,University of Wisconsin. Lempers,J.D,& Clark-lempers.D.S.(1997).’’Economic hardship.family relationship,and adolescent distress: evaluation of a stress- distress men mother-daugther and mother-sons dyads.’’Adolescence,Vol.32,pp 339-356. Lori L. Altshuler; Orrin Devinsky,; Robert M. Post, William Theodore (1990). Depression, Anxiety, and Temporal Lobe EpilepsyLaterality of Focus and Symptoms , Arch Neurol. 1990;47(3):284-288 Mari. F. Mendez Ashle (2005). Neuropsyciatric aspects of Epiliepsy. Kaplan & sadock's comprensive text book of psychiatry. Eighth edition. Vol. 1. Mario F. Mendez,; Jeffrey L. Cummings, D. Frank Benson (1986). Depression in EpilepsySignificance and Phenomenology , Arch Neurol. 1986;43(8):766-770. Martinovic,Z.,Simonovic,P.,& Djokic,R.(2006).Preventing depression in adolescents with epilepsy.Epilepsy and Behavior,9(4),619-624. Mazzan, orsueei , F., De Risio s., Briap, Mazza, s., (2004). Epilepsy and depression risk factors for suicide? 155: 425- 427. Mensah,S.A.,Beavis,J.M.,Thapar,A.K.,& Kerr,M.(2006).The presence and clinical implications of depression in apopulation of abults with epilepsy.Epilepsy and Behavior, 8 (1),213-219. Michael Gelder,Dennis sath.Richard Mayou,Philip Ciwen,oxford text book of psuchiatry.19898.pp 375-450. Mittan,R.J.(2009).Psychosocial treatment programs in epilepsy:A review.Epilepsy and Behavior,16(3),371-380. Pellock,J.M.(2004).Managing behavioral and cognitive problems in children with epilepsy.Journal of Child Neurology.19(1),S73-S74. Perini GI, Tosin C, Carraro C, Bernasconi G, Canevini MP, Canger R, et al(1996) Interictal mood and personality disorders in temporal lobe epilepsy and juvenile myoclonic epilepsy. J Neurol Neurosurg Psychiatr;61:601-605. Rodenburg R,Meijer AM,Dekovic M,Aldenkamo AP,Family factors and psychopathology in children whith epilepsy: a literature review.Epilepsy Behav 2005;6:488-503. Sadock,B.j.,& Sadock, V.A.(2003).Synopsis of psychiatry,behavioral scinces and clinical psychiatry.Philadelphia:Williams and Wilkins. Seth A. Mensah, Janine M. Beavis, Ajay k. thapar, Mike kerr. (2005). The presence and clinical implications of depressionin a community population of adult with epilepsy. Shore,C.P.,Perkins,S.M.,& Austin,J.K.(2008).The Seizures and Epilepsy Education(SEE) program for families of children With epilepsy:A preliminary study. Epilepsy and Behavior,12(1),157-164. Speier,p.l.Sherak.D.L.Hirsch,S.Cantwell,D.P.(1997).Depression in children and adolescents.Handbook of Depression.New York,The Guilford press. Stefanello,S.,Marin-Leon,L.,Fernandes,P.T.,Min,L.L.,& Botega,N.J.(2010).Suicidal thoughts in epilepsy: A community-Based study in Brazil.Epilepsy and Behavior,17(4),483-488. Strine TW, Kobau R, Chapman DP, Thurman DJ, Price P, Balluz LS. Psychological distress, comorbidities, and health behaviors among U.S. adults with seizures: results from the 2002 national health interview survey. Epilepsia 2005;46:1133-39. Swinkels WA, Kuyk J, van Dyck R, Spinhoven P. Psychiatric comorbidity in epilepsy. Epilepsy Behav 2005;7:37-50. Swinkels,W.A.,van Emade Boas,W.,Kuyk,J.,van Dyck,R.,& Spinhoven, p.(2006). Interical depression, anxiety,personality traits amd psychologyical dissociation in patients with Temporal lobe Epilepsy(tle) and extra- TLE.Epilepsia,47(12),2092-2103. Tan,S.Y.,& Bruni,J.(1986).Cognitive-behavior therapy with aboult patients with epilepsy: A controlled study. Epiepsia,27,225-233. Tedman,S.,Thernton,E., & Baker,G.(1995).Development of scale to measure core beliefs and perceived self-efficacy in adults with epilepsy.Epilepsy and Behavior,4(3),221-231. Tepkino. (1971). The falling sickness second Baltimore: johns Hopkins unir. Tosun,A.,Gokcen,S.,Ozbaran,B.,Serdaroglu,G.,Polat,M.,Tekgul,H.,& Gokben,S.(2008).The effect of depression on academic achievement in chidren with epilepsy.Epilepsy and Behaior,13(3),494-498. Torta R, Keller R. Behavioral, psychotic and anxiety disorders in Epilepsy. Etiology, clinical features and therapeutic implication. Epilepsia 1999;40:2-20. Winkels, j. Kuyk, R. van- Dyck Ph. Spinhoven psychait. Comorbidity in epilepsy. Epilepsy & Behavior; 7: 37-50. Wohlrab.G.C.,Rinnert,S.,Bettendorf,.U.,Fischbach,H.,Heinen,G.,Klein,P.,Kluger,G.,Jacob,K.,Rahn, D.,Winter,R.,Pfafflin,M.,& famoses project Group.(2007).Famoses:A modular educational program for children with epilepsy and their parents.Epilepsy & Behavior,10(1),44-48. Wulsin,l.R.,Vailant,G.E.,&Well,V.E.(1999).A systematic review of the mortality of depression.psychosmatic Medicine,61(3),6-17.

فایل های دیگر این دسته