دانلود ادبیات نظری و پیشینه تحقیقاتی کیفیت زندگی (فصل 2) (docx) 50 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 50 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
کیفیت زندگی:
در طی سالهای اخیر با افزایش سطح مراقبتهای بهداشتی ابداع روشهای درمانی جدید امید به زندگی افرادجامعه افزایش یافتهاست در کنار افزایش طول دوره ی زندگی فاکتور مهم دیگر چگونگی زندگی کردن با کیفیت زندگی است. کیفیت زندگی نه تنها برای افزاییش طول عمر بلکه بر روی احساس خوب بودن نیز متمرکز است (نجومی و افشار.،1376)کیفیت زندگی افراد شامل ابعاد مختلفی مثل وضعیت سلامت اقتصاد و سیاست و غیره میباشد . در این نوشتار منظور از کیفیت زندگی ، کیفیت زندگی مربوط به سلامت است. کیفیت زندگی عبارت است از درک یک فرد و تجربیات شخصی اش در مورد سلامتی و بیماری)فرناندز و گیوریرو.،2000.). از دیگاه دیگر ، کیفیت زندگی شامل ابعاد زیر می شود (لهمن،.1997).
1ـ وضعیت عملکرد فرد.
2 - دسترسی به منابع و فرصتهایی که فرد بتواند از توانایی هایش برای رسید به ارزوهای خود استفاده کند
3 ـ بهزیستی روانشناخت
کیفیت زندگی یک مفهوم جدید نیست ، بسیاری از علوم از قبیل جامعه شناسی، روانشناسی و اقتصاد از ان استفاده میکنند. واژه ی کیفیت زندگی، بخصوص کیفیت زندگی وابسته به سلامت ، محدوده ی فیزیکی ،روانی /اجتماعی سلامت اشاره میکند. این نواحی مشخص بوسیله ی تجربیات، عقاید ، انتظارات و ادراکات شخص تحت تاثیر قرار می گیرند. ادراکات اشخاص از کیفیت زندگی شان ممکن است فقط تحت تاثیر بیماری شان قرار نگیرد بلکه همچنین تحت تاثیر درمانشان نیز باشد(کت و همکاران.، 2004.).
در تمامیه ابزارهای سنجش کیفیت زندگی ، انداره گیری جنبه های قابل مشاهده و جنبه های درونی بیماری بدرجات متفاوتی منظور شده است. در حوزه ی عملکرد فیزیکی جنبه های قابل مشاهده کیفیت زندگی روی توانایی فرد برای تحرک و اجرای فعالیتهای روزمره متمرکز شده اند که قابل مشاهده هستند جنبه های درونی، روی احساسات و ادراک بیمار در باره ی سلامت متمرکز هستند. ابعاد فیزیکی کیفیت زندگی ممکن است با ابعاد درونی ارتباط کمی داشته باشندو توجیه این مسئله می تواند انطباق و سازگاریه بیمار با محدودیت های فیزیکیش توسط به کار گرفتن فرایند های گوناگون شناختی و احساسی باشد ، که به مرور زمان ایجاد میگردد. نکته مهم دیگر این است ، که خلق شخصیت و الگوهای انطباقی بیمار تاثیر قابل توجهی روی قضاوت او در مورد کیفیت زندگی اش دارد(فرناندز و گیوریرو،2000).
مطالعه ای که این بورگ در سال 1997انجام شد نشان داد که دیدگاه پزشکان و بیماران در مورد عوامل موثر روی کیفیت زندگی متفاوت است. پزشکان کیفیت زندگی را تحت تاثیر وضعیت سلامت فیزیکی می دانندو بیماران سلامت کلی ، سلامت مذهبی ، دینی و سرزنده بودن را به عنوان عوامل موثر روی کیفیت زندگی قلمداد میکنند بنابر این بهتر است ارزیابی تاثیر انواع درمانها بر اساس عواملی که موردتوجه بیماران است انجام شود(رتول و همکاران.، 1997)
تاریخچه کیفیت زندگی:
در گذشته تنها براساس عوامل عینی و جسمی با ارزیابی روشهای درمانی می پرداختند. ولی به مرور زمان مفهوم و تعریف سلامتی از گستره وسیع تری برخوردار گردید. در این زمان عوامل ذهنی فرد نیز شامل تجربها ورفتارها وهمچنین وضعیت مطلوب جسمی،روانی و اجتماعی فرد ، به شکلی استاندارد برای ارزیابی سیر و روند بیماری فرد واثرات درمان بر روی وی مورد توجه قرار گرفت و دیگر به مانند گذشته صرف فقدان بیماری تعریف مناسبی از سلامتی نمی گردید.از این منظر سلامتی نه تنها به اقدامات بهداشتی وایسته بود بلکه به دیگر عوامل اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی نیز بستگی داشت. و زندگی نه تنها به معنای کیفیتی فراتر از عواما بیو لوژیکی و جسمی فرد در نظر گرفته می شد،بلکه چگونگی عملکرد روانشناختی فرد و دیگران نیز در بهبود روند زندگی مورد توجه و تمرکز قرار گرفته بود.این گسترش که در تعریف و مفهوم واژه سلامتی به وجود امده اصطلاح کیفیت زندگی را نزد متخصصان مطرح ساخت.که شاید بتوان ان را مجموعه ای از رفاهجسمانی ،روانی،اجتماعی،اقتصادی که بوسیله ی شخص یا گروهی ازافراد درک میشود تعریف کرد.منشاء ظهور مفهوم کیفیت زندگی به سالهای بسیار دور در میان فلاسفه و دانشمندان ایرانی ،یونانی و چینی بر می گردد و در ادبیات و فلسفه و طب ریشه داشته است،و این مبحث که زندگی خوب ،چگونه زندگی است مورد توجه فلاسفه بوده است. در ابتدا معتقد بودند ،که خوشحالی یک نعمت خدادادی است .سپس در قرون وسطی این مفهوم بصورت وضعیتی که انسان آن را ترجیح میدهد یا حالتی که در ان فرد فضایل روحی کسب میکند تعریف گردید. بعد از مدتی مفهوم خوشبختی به شکل لذت بردن از زندگی تعریف شد . و بعدها در نظریه اثرات لذت نیز ،معانی رفاه مورد توجه قرار گرفته شد(فایرز ومشین،.2000).ولی اصطلاح << کیفیت زندگی >> تا قرن بیستم مورد استفاده قرار نگرفته بود.به مرور زمان محققین متوجه شدند کیفیت زندگی یکی از پیامدهای پر اهمیت در ارزیابی های سلامت باشد. چنانچه تعریف سازمان بهداشت جهانی سلامت نیز به این نکته تاکید دارد. با توجه به تعریف تندرستی توسط سازمان بهداشت جهانی در سال 1984 میلادی بر ابعاد وسیع ان به شکل رفاه کامل فیزیکی ، روحی و اجتماعی
و نه فقط عدم وجود بیماری ، لازم است در اندازه گیری سلامت و ارزیابی مداخلات بهداشتی علاوه بر شاخص های فراوانی و شدت بیماری به سایر ارزشهای انسانی متنند کیفیت زندگی نیز توجه کند(فیر کلو،2003 )امروزه در مقایسه اثر بخشی و ارزش نسبی درمان های متفاوت ،تحقیقات،سیاست گذاری های بهداشتی،ارزیابی خدمات بهداشتی،درمان بیماران و بهبود رابطه ی پزشک و بیمار میتوان کیفیت زندگی را به عنوان یک پیامد پر اهمیت اندازه گیری نمود.(بونومیو پاتریک ،2000.).
آیا میتوان کیفیت یا کیفیت زندگی را تعریف کرد؟
ادبیات حاوی یک چیدمان گیج کننده از خصوصیات کیفیت زندگی است. اصطلاح کیفیت زندگی معمولا به معنی وضعیت سلامت،عملکردفیزیکی،علائم،سازگاری روانی/اجتماعی،بهزیستی،رضایت از زندگی و یا شاد بودن استفاده میشود.به این دلیل که اصطلاحات معنی خاصی در زبان روزمره دارند. آنها مکررا بدون یک تعریف واضح استفاده میشوند. حتی یک لیست طولانی از استفاده های جایگزین این واژ فراهم شد و چنین شدند که نه تنها همه ای اصطلاحات در ادبیات مباحثی که از << کیفیت زندگی >> استفاده شدند ،ترکیب شدند. بلکه اگر امکان وفق دادن انها با هم فراهم نباشد ،کار مشکلی است. حتی انگوس کمپیل ، یکی از بنیان گذارات تحقیق کیفیت زندگی عنوان کرد که کیفیت زندگی ،یک واژه مبهم و معنوی است که با وجود اینکه اکثر مردم در باره ی ان صحبت میکنند ،اما هیچ کس انچه باید درباره ی ان بداند،بطور واضح نمی داند(باروفسکی،2011.).
کمپیل و همکارانش ،ممکن است تعریف کیفیت یا کیفیت زندگی را دشوار سازند . زمانی که انها به ان به عنوان (نهاد مبهم و روحانی)اشاره دارند،آنها نشان میدهند که کیفیت زندگی زندگی یک مفهوم ذاتا انتزاعی است که درک ان سخت باشد. اگرچه این چنین است،پس تعاریف متعددی انتظار میرود به طوری که یک مفهوم انتزاعی ، بوسیله ی زمینه استفاده از ان متفاوت خواهد بود. بنابر این اگر با فردی با بیماری های متفوت موجه شویم تجربه درمانهای مجزا و فرهنگهای متفاوت انها،ممکن است بطور اجتناب ناپذیری تعاریف متفوتی برای کیفیت زندگی داشته باشد. نگرانی که از این موضوع در اینجا مطرح است،این است که انوع تعاریف کیفیت زندگی توسعه یافته است(به عنوان مثال:محیط زیست و محیط کار(باروفسکی،2011.).
آنچه که ریوز ویدنار در تعاریف متعدد کیفیت زندگی مطرح کرده اند،چنین است: کیفیت زندگی رابه عنوان یک ارزش انطباق باخصوصیات و ویژگیها،تناسب اندام،ملاقات و ... صرف نظر از مدت زمان و یا بافتی که کیفیت در ان مورد بررسی قرار میگیرد است مطرح کرده اند. اگر دقت کنیم مفاهیم متعدد و اغلب مفاهیم مبهم است و برای توصیف یک طیف وسیعی از پدیده های استفاده شده است(باروفسکی،2011.)کیفیت زندگی در انجمن امریکا اینطور تعریف شده است:یک واژه انتزاعی که در ان هر فرد تعاریف خودش را با توجه به نحوه گذراندن زندگی دارد.)ایوان باروفسکی.،2011.).
تعاریف کیفیت زندگی:
کلمه کیفیت زندگی از لغت لاتین(QUAL) به معنی چیزی (QUALITY)به مفهوم چگونگی استخراج شده است و از نظر لغوی به معنی چگونگی زندگی استو در بر گیرنده تفاوتهای ان است که برای هر فرد منحصر به فربوده و با دیگران متفوت است. تعاریف گوناگون از کیفیت زندگی تحت تاثیر موضوع و نوع مطالعه انجام شده ومیتوان این تعاریف را بطور کلی به دو گروه کلی و اختصاصی تقسیم کرد.
تعاریف کلی:
وینتهد معتقد است یک مفهوم بسیار ذهنی و شخصی است که معمولا بر پایه خوشحالی و رضایت فرد باعواملی که بر روی رفاه اجتماعی و جسمی و عملکرد وی تاثیر میگذارد . کالمن کیفیت زندگی را گسترده میداند که امیدها و ارزوها به تجربه در میاورند. فرانس کیفیت زندگی را ادراک فرد از رفاه میداند که به نظر میرسد از رضایت یا عدم رضایت در حیطه های عمده ی زندگی ناشی میشود. گرانت در سال 1990، کیفیت زندگی را با ارزیابی مثبت و منفی از مشخصه های زندگی خود در ارتباط میداند.(باروفسکی،2011.).) کینگ و همکاران در سال2003) ویژگی زندگی را اینگونه بیان کرد:
*مقایسه وضعیت زندگی گذشته با حوادث اخیر
*ارزیابی یا سنجش شناختی و ذهنی از جنبه های ذهنی بودن، چند بعدی بودن، تغییر مداوم، ومثبت و زندگی
* پویا بودن و استمرار داشتن
تعاریف اختصاصی:
کیفیت زندگی مرتبط با سلامت به ارزیابی ذهنی فرد از وضعیت سلامت کنونی اش، مراقبتهای بهداشتی فعالیتهای ارتقادهنده سلامتی که موجب سطحی از فعالیت کلی شود و به فرد اجازه میدهدکه اهداف ارزشمند زندگی اش را دنبال کند بر میگردد. گوتی و همکاران در سال 1995 کیفیت زندگی را یک حالت رفاه ویژه تعریف کردند که ترکیب با 2 بعد است. اولین بعد توانایی انجام فعالیت های روزانه که خود به رفاه جسمی ، روانی و اجتماعی بر میگردد. دومین بعد رضایت بیمار در ابعاد عملکردی و کنترل بیماری و درمان نشانه های وابسته به بیماری است. گروه کیفیت زندگی سازمان جهانی در سال 1996 این تعریف را از کیفیت زندگی ارائه داد: پندارهایفرد ازوضعیت زندگی اش توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی میکند و ارتباط این دریافت ها با اهداف، انتظارات و استانداردها(هاشمی فرد،.1380).
تعاریف موجود از کیفیت زندگی :
فرانز و پاور: کیفیت زندگی ، زندگی را رضایت یا عدم رضایت از ابعادی از زندگی فرد دانسته که برای او مهم می باشد. سل و تالسکس: کیفیت زندگی را ارزیابی و رضایت فرد از سطح عملکرد موجودش درمقایسه با انچه ایده ال یا ممکن می پندارد تلقی کردند.
سازمان جهانی بهداشت: کیفیت زندگی درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ ،سیستم ارزشی که در ان زندگی میکند،اهداف،انتظارات، استانداردها و اولویت هایشان میباشد. پس کاملا فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگیشان استوار است.تعاریف جدیدتر کیفیت زندگی را به صورت اختلاف بین سطح انتظارات انسانها و سطح واقعیت ها عنوان میکنند که هر چه این اختلاف کمتر ، کیفیت زندگی بالاتر. بهرغم انکه توافق کلی در تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد ، پژوهشگران بر سه ویژگی مهم ان شامل چند بعدی بودن،ذهنی بودن و پویا بودن اتفاق نظردارند. کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی است و دارای ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و روحی است که این ویژ گی با تعریفی که از سلامتی داریم منطبق استعامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارت است از توافق درک شده بین انچه هست و انچه از دیدگاه فرد باید باشد و این همان ذهنی بودن کیفیت زندگی است.پویایی کیفیت زندگی به این معناست که با گذشت زمان تغییر میکند و به تغییرات فرد و محیط او بستگی دارد(محمودیان.،1388).
اصول اساسی در ارتباط با کیفیت زندگی:
کیفیت زندگی :یک ارزش یابی ذهنی است و بیماران خود بهترین قضاوت کنندگان راجع به کیفیت زندگی خود هستند. اما گاهی شرایطی وجود دارد که این قضاوت را برای بیمار مشکل میسازد که در این موارد خاص افراد مراقبت کننده از جمله پزشک و پرستار قادر خواهد بود این ارزیابی را انجام دهد. کیفیت زندگی یک ماهیت پویا و دینامیک است نه یک ماهیت ایستا به این معنی که یک فرایند وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی و بیرونی در ان دخیل هستند . کیفیت زندگی یک مفهوم چندی می باشد و باید از زوایا و ابعاد مختلفی سنجیده شود که این ابعاد اجزای مرکزی چارچوب پنداشتی تحقیقات کیفیت زندگی را تشکیل میدهند. برخورداری از کیفیت زندگی ضعیف میتواند بر روی ارتباطات خانوادگی نیز اثر گذارد کیفیت زندگی ضعیف میتواند موجب بکارگیری مکانیزم های مقابله و سازگاری ناموثر در افرادشده ومتعاقبا موجب افزایش تنش در انان گردد و افزایش تنش در ارتباط مستقیم با عوامل فیزیکی و جسمی بوده و میتواند شدت بیماری در افراد را افزایش دهد. بسیاری از محققان رابطه ی بین صفات فردی و کیفیت زندگی را مورد بررسی قرار داده و عواملی را شناسایی کردند این عوامل شامل میزان شناخت از خود، تنشهای متحل شده، دستیابی به اهداف زندگی، روشهای مقابله و میزان سازگاری می باشند (چن.2000)تلقی یا شناخت فرد از خود که شامل عواملی مانند مفید بودن ، مولد بودن، تصور ذهنی از خود، ذوق و علاقه، نحوهی نگرش نسبت به زندگی، درمان و اینده نگری تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی دارد. پژوهشهای انجام شده اهمیت وضعیت اقتصادی بر کیفیت زندگی را نشان داده است در این زمینه از عوامل خاص و مرتبط با کیفیت زندگی میتوان هزینه، درمان،میزان درامد، و وضعیت اشتغال را نام برد.عواما فوق الذکر را میتوان مرتبط به میزان مفید بودن دانست که دارای تاثیر مثبت بر کیفیت زندگی هستند.تطابق شغلی میتواند بر کیفیت زندگی تاثیر به سزایی داشته باشد.به این معنی که تطابق مشخصه ی توان فرد جهت تغییر حرفه در صورت لزوم میباشد و میتوان انتظار داشت که هر چه فرد از قابلیت انعطاف پذیریه بیشتری در تغییر حرفه برخوردار باشد امکان کسب کیفیت مطلوب زندگی برای او افزایش میابد(امیر حسینی،1384.).
به هر حال بحث کیفیت زندگی طی قرون متمادی همیشه موضوع چالش بر انگیزی بوده و متاثر از نوع جهان بینی افراد است مولوی نیز می گویند.
اصل ذات از درون دان نز برون ابلهی دان جستن و از قصر حصون
انیکی در کنج زندان مست و شاد وان یکی در باغ تلخ ونامراد
سنجش کیفیت زندگی:
اگرچه مفهوم کیفیت زندگی جنبه ی شخصی دارد ولی در افراد مختلف از عوامل یکسانی برخوردار است بطور کلی برای سنجش و تعریف مفهوم کیفیت زندگی دو معیار ذهنی و عینی در نظر گرفته میشود.)دوامی،.1379).
عامل ذهن یه کیفیت قالبا با اصلاحاتی چون احساس رضایتمندی، رفاه و اسایش و خوشحالی توصیف میگردد به طور کلی منظور از شاخص های ذهنی، برداشت ذهنی و ارزش یابی قضاوت فردی از وضعیت زندگی شخصی است و مرتبط با فرایند های درونی است . سنجش بر پایه ی معیار های عینی ابتدایی و ناقص میباشد چراکه معیارهای بیولوژیکی و فیزیکی برای مدت طولانی تر نمی توانند بیانگروضعیت زندگی فرد باشند )رویلون،2006.)اسپیلکر ارزیابی کیفیت زندگی را از سه سطح متقابل و پیوسته توصیف میکند:
الف- ارزیابی کلی سلامتی
ب- ابعاد وسیع مانند ابعاد جسمی، بیولوژیکی،اقتصادی و اجتماعی
ج- اجزای هر بعد
در ساختار مراقبتهای بهداشتی امروزی، استفاده از کیفیت زندگی به عنوان یک معیار به منظور اختصاص دادن منابع مراقبتهای بهداشتی بیان شده است. توزیع این منابع بر پایه پیش بینی کیفیت زندگی گمراه کننده است.لذا به دلیل اینکه استفاده از متدهای علمی برای ارزیابی کیفیت زندگی در مراحل اولیه ان میباشد و معیار استاندارد خوبی برای ارزیابی وجود ندارد . احتیاط در بکار گیری معیار های کیفیت زندگی به منظور اختصاص دادن منابع مراقبتهای بهداشتی ضروری است. در ارزیابی محققان باید به سوالات زیر پاسخ دهند.:
*چه کسی ارزیابی کیفیت زندگی را انجام میدهد؟
*کجا و چه زمانی باید کیفیت زندگی ارزیابی گردد؟
*با چه هدفی اطلاعات جمع اوری شده اند؟
*ایا ابزار ارزیابی قابل اعتماد معتبر و حساس است؟
در علوم پزشکی اندازه گیری کیفیت زندگی کاربردهای زیر را دارا است
*تعیین کارایی درمان های مختلف
* ارزیابی خدمات بهداشتی و اولویت بندی انها
*سیاست گذاری و تخصیص منابع
*بهبود روابط پزشکی و بیمار با افزایش درک متقابل از بیماری و درمان ان
*پژوهش انچه اخیرا در علوم پزشکی مورد استقبال واقع شده است بررسی کیفیت زندگی در گروهای خاص از
بیماران میباشد(مری.،2007).
نحوه ی اندازه گیری کیفیت زندگی در علوم مختلف متفاوت است به عنوان مثال روانشناسان از شاخصی به نام مقیاس رضایت از زندگی(Life satisfaction scale) به وفور استفاده میکنند .این مقیاس توسط داینر تهیه شده است پرسش نامه کوتاهی مشتمل بر 5 سوال است که بیانگر نوع نگاه متخصصان این حوزه به بحث کیفیت زندگی است. هر یک از سوالات طیفی رتبه ای از امتیازات از کاملا مخالف ،مخالف، نسبتا مخالف، نظری ندارم، نسبتا موافق ، موافق و کاملا موافق را شامل میشود ای سوالات عبارت ان از:
*زندگی من در بیشتر جنبه ها با ایده ال هایم تطبیق دارد.
*شرایط زندگی من عالیست
*تا اینجا چیزهایی که در زندگی خواسته ام بدست اورده ام
اگر میتوانستم در زندگی به عقب برگردم تقریبا هیچ چیز را عوض نمیکردم (طارمیان،.1386).
احساس کارایی شخصی و کیفیت زندگی:
احساس کارایی شخصی بر گرفته از نظریه اجتماعی /شناختی بندورا است. احساس کارایی شخصی عبارت اند از:احساس توانمندی در خصوص انجام و کنترل اموری که بر زندگی اثر میگذارند . احساس کارایی شخصی میتواند همچنین به معنای توانایی سازماندهی و کنترل هوشیار بر روی افکار ، احساسات و اعمال در موفقیت های اتی باشد. بنابر این میتواند در موفقیت های مختلف از قبیل موفقیت های استرس زا مفید و ره گشا باشد. دلیل دیگری که باعث شده که احساس کارایی شخصی به عنوان عامل اثر گذار برکیفیت زندگی بکار گرفته شود ، توانایی ان در کنترل استرس و افسردگی در زندگی میباشد.)بومن.، 2007.)
ویژگیهای کیفیت زندگی:
کیفیت زندگی به صورت چند بعدی در نظر گرفته میشود و برسالمندان و تصور افراد از کیفیت زندگیشان اثر میگذارد. مطابق با مارشال نقشهای افراد در فرهنگ شکل میگیرد. (هرتون.،2002)اعتقاد دارد که اعتقاکیفیت زندگی نقش به سزایی بر زندگی سالمنداندارد .مورتون ابعادیاز شخصیت را درقالب ذهن، جسم و روح توصیف میکند و اثر این ابعاد را بر کیفیت زندگی توضیح می دهند.فاکتورهای عینی نقش کمتری دربحثهای مربوط به کیفیت زندگی باز ی کرده اند.عوامل عینی مانند اثر سطح درامد، مسکن و تحصیلات بر کیفیت زندگی میباشند(مارشال،1990،به نقل از منزوک و مک میلان،2005.)در همین خصوص(،شانون.، 2004)در بررسی کیفیت زندگی بر روی سالمندان گزارش میکند که مشکلات مالی ، بیکاری و نبود روابط اجتماعی بر سطح کیفیت زندگی اثر معناداری میگذارد(. برگلند و ناروم 2007)در مطالعه ی خود بر روی 282 نفردریافتند که در رابطه با کیفیت زندگی ایده ال ، 3.38درصد بر کارکردهای اجتماعی خوب ، 8.86 درصد بر صحت سلامت جسمانی، 22.3 درصد بر شرایط مالی ایده ال و 9. 14 درصد بر اهمیت زندگی در منزل شخصی تاکید کرده اند.کیفیت زندگی بایستی در قالب یک طیف توصیف شود که دارای ماهیت پویایی است(. فرنز ، پاورز 1992).،(نقل از منزوک و مک میلان 2005 )کیفیت زندگی را اینگونه توصیف کرده اند<<احساس بهزیستی فرد مبنی بر خوشنودی و ناخوشنودی وی از وضعیتهای زندگی که برای فرد مهم هستند>>. کیفیت زندگی حقیقتا ارزیابی از زندگی بر اساس سیستم ارزش خاصی است که فرد به ان معنا میبخشید(رحیمیان،اصغر نژاد.،1387.).
مولف های کیفیت زندگی:
هکر(2003)سه حوزه برای مورد کیفیت زندگی قائل شده است . جسمانی،روانشناختی و اجتماعی.اشویتزر و همکاران(1995)با این حوزه ها موفق هستند در حالی که فررل و همکارانش(1995)بعد اعتقادات مذهبی را نیز مطرح میکنند. بلعکس، پژوهشگران دیگر کارکرد های شناختی ویلسون(2001)یا ظرفیت ذهنی برای خود فرد را به این لیست می افزایند. کولینگ و همکاران(2002)با اضافه کردن کارکرد شناختی به این حوزه موافق اند اما به جای کارکرد روانشناختی ، بعد هیجانی را جایگزین میکند. مورتون(2002)حوزه های جسمانی، روانشناختی و سلامت معنوی را به عنوان مولفه های کلیدی نام برده است. کینز و چانگ(2002)معتقد اند که مولفه های اجتماعی روانشناختی و جسمانی اصلی ترین مولفه های کیفیت زندگی میباشند.ودر نهایت، برا(2003)مولفه های کیفیت زندگی شامل وضعیت جسمانی، اجتماعی ، هیجانی، هوشی، اقتصادی، تصور فرد از سلامت و وضعیت شغلی میداند(افشاری،1389.).در اوایل سال 1984،سازمان بهداشت جهانی تعریفی از سلامتی ارائه داد: سلامتی یعنی <<حالت جسمانی،ذهنی و بهزیستی اجتماعی بهینه و نه صرفا عدم وجود بیماری>>. اگرچه این تعریف دستخوش انتقادهای فراوانی قرارگرفت اما به دلیل جهت گیری چند بعدی و مثبت ان طرفدارانی نیز کسب کرده است. در همین راستا، شاخصی مثبت به نام کیفیت زندگی معرفی شده است. روشهای عینی و ذهنی متفاوتی برای ارزیابی سطح کیفیت زندگی در اختیار متخصصین امر قرار دارد. مقیاس های عینی شامل نشانگرهای اجتماعی/اقتصادی از قبیل نرخ بیکاری، وضعیت سکونت،میزان دسترسی به مراکز خدمات بهداشتی و پزشکی و کیفیت اب و هوا میباشد.مقیاسهای ذهنی شامل اندازه گیری میان <<خرسندی>>از زندگی میباشد. محققان ابزارهای خود سنج معتبری را ابداع کرده اند که میتوانند سطح کیفیت زندگی تا حد زیادی برمطالعه بر روی بزرگسالان محدود بوده است.در مطالعه شان بر روی سالمندان مشاهده کرده اند علارقم بهبود در مولفه های کیفیت زندگی عینی ولی تغییری در مولفه های مربوط به کیفیت زندگی ذهنی گزارش نمیشود. در طی چند ده ی گذشته ،توجه خاصی به سوی تعیین مولفه های ، همبسته ها و تفاوتهای فردی در خصوص کیفیت زندگی در میان بزرگسالان (سالمندان)جلب شده است. تلاش برای سنجش کیفیت زندگی به نوعی همخوان با تعریف از سلامت است که عبارت است از بهزیستی روانشناختی و جسمانی تاعدم و جود بیماری . از این رو، فردی میتواند ناخوشنود باشد بدون اینکه تظاهرات بیماری های جسمانی و روانشناختی را نشان دهد. همینطور یک فرد ممکن است خشنود باشد اما به کرات علایم بیماری را نشان دهد سطح کیفیت زندگی نشان دهنده ی محدود ه وسیعی از احساس بهزیستی میباشد. نشانگر های کیفیت زندگی اطلاعات بسیار ارزشمند و مهمی در خصوص بهزیستی فرد نسبت به شاخص های مبتنی بر سلامت روانی و جسمانی ارائه می دهند(دوامی.،1379.).
کیفیت زندگی( Quality of life) :
آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو باز میگردد که در کتاب نیکو ماخس به موضوع سعادت انسانی می پردازد اینکه سعادت چیست ؟ عبارت از چه فعالیتهایی است و چگونه میتوان سعادتمند شد. ؟
اوزندگی خوب را عادل شادکامی در نظر میگیردو در عین حال به تفاوت این مفهوم در افراد مختلف می پردازد و ذکر میکند سلامتی که باعث رضایتمندی در یک فرد بیمار میشود با ثروت که فرد فقیر را شاد میکند یکسان نیست و بیان میدارد که شادکامی نه تنها برای افراد مختلف معایب دارد بلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسانی نخواهد داشت. رویکرد آکادمیک به کیفیت زندگی از سال 1920میلادی محققان امریکایی به ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق مختلف کشور خود پرداختند و پس از ان این مفهوم مورد توجه دانشمندان روانشناسی،اقتصاد،سیاسیت،جامعه شناسی،پزشکی به صورت یک موضوعیان رشتهای قرار گرفت (رحیمی،.1385).
ارتباط کیفیت زندگی با سلامتی:
سلامتی یکی از مجموعه ها و اجزاء کیفیت زندگی استولی معادل و مساوی ان نیست چرا که سلامتی طبق
تعریف سازمان بهداشت جهانی فقدان هرگونه نقس جسمی ، روانی و اجتماعی است حال انکه کیفیت زندگی احساس رضایت از زندگی است و این زندگی ممکن است با سلامتی همراه باشد یا نباشد پس کیفیت زندگی مفهوم وسیعی دارد که شامل همه ی ابعاد زندگی میگردد و سلامت مرکز ثقل کیفیت زندگی است(شفر،1982،ترجمه بلورچی،1378.)
ب ـ کیفیت زندگی:
در خصوص مفهوم کیفیت زندگی مطالب زیادی نوشته شده است.در ابتدا این مفهوم در حوزه جامعه شناسی مطرح شده ولی امروزه در حوزه های متعددی کاربرد دارد استفاده از این مفهوم در حوزه پزشکی کاربرد بسیاری دارد از جمله توجه به تاثیر بیماری بر فرد بیمار. مفهوم کیفیت زندگی یک مفهوم جدید و تازه ای نیست،به این اصطلاح در فلسفه ی یونان و نوشته های ارسطو اشاره شده است لیندهولت و همکاران(2002)برنقش بزرگانی از قبیل سارتر ،مازلو،فرانکل هنگام توصیف حالات درونی اشاره کرده است که بر مفهوم کیفیت زندگی تاکید داشته اند. تعاریف در خصوص کیفیت زندگی در طول تاریخ وجود داشته است. پس از جنگ جهانی دوم و بهبود وضعیت اقتصادی، استانداردهای حاکم بر زندگی نیز به طبع ان افزایش یافت و باعث افزایش انتظارات افراد در خصوص میزان خرسندی،بهزیستی و کامیابی روانشناسی شد. پس از سال( 1964،)تلاشهای زیادی برای افزایش سطح کیفیت زندگی به صورت بهبود برنامه های اجتماعی ازقبیل تحصیل،نیروهای انسانی، توسعه شهری،مسکن و بخش سلامت و رفاه شهروندی صورت گرفت .رابرتزو گلیتون(1991)اعتقاد دارند که منظور از کیفیت زندگی ، میزان خرسندی یا احساس بهزیستی است که افراد تجربه میکنند . مفهوم کیفیت زندگی همچنین در مورد کودکان ، بزرگسالان و افراد مسن کاربرد دارد در همین خصوص جزاک و نافل (1990)مفهوم کیفیت زندگی خانوادگی را مطرح کرد.که مفهوم جامع تر از کیفیت زندگی می باشد.کارک و جایرانمن(2003)بر کیفیت زندگی و ارتباطش با تکنولوژی بحث میکنند. انها اعتقاد دارند که عدم دسترسی به یک سیستم مراقبتی )بهداشتی(با کیفیت بالا مسلما بر کیفیت زندگی افراد اثر میگذارند. بارگر (2003)در مطالعه خود نشان داده است که حفظ عادات طبیعی، حذف الودگی شهری، بهبود وضعیت تحصیلی همیگی بر سطح کیفیت زندگی اثردارند.(منزوک و مک مینل،2005)سازمان بهداشت جهانی،کیفیت زندگی را این گونه تعریف میکند:تصورات فرد از وضعیت زندگی اش در نظامهای ارزشی و فرهنگی حاکم در رابطه با اهداف،انتظارات،استانداردهاو نگرانیهایش. با این حال ، لپلک و هانت(1997)نقل از برگلند و ناروم(2007) اظهار کرده اند که بخاطر تفاوت میان فرهنگها ،از فردی به فرد دیگر ،و حتی در مورد یک فرد در طول سیر زمانی ،تلاش برای تعریف کیفیت زندگی بیهوده خواهد بود(عطاری وهمکاران،1388.).
عوامل موثر بر کیفیت زندگی:
کیفیت زندگی مفهومی چند وجهی ،نسبی ،متاثر از زمان، مکان، ارزشهای فردی،و اجتماعی است. عوامل موثر بر ان ، بنا به دوره ی زمانی ،مکانی و شرایط فرهنگی تغییر میکند. شکی نیست که واقعیت ها و شرایط عینی جامه و وضعیت مادی زندگی فرد هم در ان نقش تعیین کننده ای دارد. از دید الیور،(1997)عوامل تعیین کننده ی کیفیت زندگی در سه طبقه قرار می گیرند:
1 .مشخصات فردی ، شامل متغیر های دمو گرافیک
2 .شاخص های عینی کیفیت زندگی که شرایط محیطی را شامل میشوند و متغیر های مربوط به رفاه عمومی،بهداشت محیط،تحرک،فرهنگ و مذهب، محیط طبیعی و سیاست ها را نیز در بر میگیرد.
3.شاخص های ذهنی کیفیت زندگی که با مفاهیمی چون احساس رضایت مندی از زندگی،آسایش جسمی و روانی و شادکامی توصیف می شود.
اعضای یک جامعه از این نظر که عوامل مختلف تا چه حدی بر کیفیت زندگی انها تاثیر میگذارد متفاوتند. این اختلاف نظر که کدام بعد اهمیت بیشتری در کیفیت زندگی انها دارد،تفاوت دارند.همچنین مطالعات نشان میدهد که در کشور های ثروتمند اغلب بیش از کشورهای فقیر احساس رضایت و آرامش وجود داردو همبستگی میان سطح زندگی و احساس خوب نسبت به زندگی ضعیف است و در نقطه ثبات نسبی است به بیان دیگر به نظر نمیرسد که احساس خوشبختی با پیشرفت در زمینه مادی افزایش یابد(خوارزمی.،1386)
کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (H R Q O L):
مفهوم کیفیت زندگی مربوط به سلامتی و عوامل تعیین کننده ی آن به تدریج از دهه ی شکل گرفت ودر بر گیرنده ی ابعادی از کیفیت زندگی کلی است که به طور آشکاری با سلامت فیزیکی و یا روانی مرتبط است، در سطح فردی، این مفهوم شامل احساس سلامت جسمانی و روانی و تمایل وابسته به آن است که شامل مخابراط وضعیت سلامت و عملکرد فردی، حمایت اجتماعی و وضعیت اقتصادی نباشد. البته به نظر میرسد برخی از ابعاد سلامت در هنگام ارزیابی دارای تاثیر مستقیم بر روی کیفیت زندگی هستند . از جمله این موارد میتوان به بیماریها،مواجهه با عوامل خطر زایا استعداد ژنتیکی اشاره نمود که شخص بدون علامت از ان آگاه نیست.(اندرو،2001،به نقل از جوزدانی،1388). است(پارک،1995).با کیفیت زندگی نیست، بلکه یکی از زیر مجموعه ها و اجزای ان سلامت معادل و مساوی کیفیت زندگی ، احساس رضایت از زندگی است و منجر به فعالیت هایی میگردد که افراد اهداف ارزشمند زندگیشان را دنبال کنند.بولینگ(2001)بیان میکند که کیفیت زندگی مرتبط ب،درک از سلامتی،تندرستی،رضایت از زندگی و رفاه است. ا سلامتی به سطح مطلوبی از عملکرد روانی،جسمی و اجتماعی اطلاق میشود که شامل روابط با دیگران همچنین این مفهوم شامل رضایت از درمان ،حالت سلامت و انتظار از اینده است. این مفهوم با مفهوم کیفیت زندگی که اجزایی چون خانه داری، در آمد و درک از محیط را در بر میگیرد متفاوت است. در حقیقت کیفیت زندگی مرتبط با سلامت به جنبه های جسمانی،روانشناختی و اجتماعی اشاره میکند که تحت تاثیر تجارب،باورها و استنباطهای فرد قرار میگیرند.بین دو مفهوم کیفیت زندگی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی تفاوت وجود دارد. اولی دارای یک مفهومعمومی تر است که شامل رضایت از شرایط مختلف زندگیاز قبیل درامد،معیارهای زندگی،شرایط کار،ازدواج،خانواده و دوستان ،محیط اطراف،نظامهای دولتی و امنیت اجتماعی می باشد. در حالی که کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی ارزشی است که افراد برای دوره ای از زندگی که به وسیله معلولیت وضعیت عملکردی ،ادراکات و فرصتهای اجتماعی تحت تاثیر قرار گرفته است.،قائل می شوند.و تحت تاثیر بیماری،خدمات درمانی یا خطی مشی ها قرار دارد. کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی ارزیابیذهنی افراداز وضعیت فعلی سلامتی و اثرات مراقبت های بهداشتی و فعالیتهای ارتقاء دهنده سلامتی بر روی توانایی آنان جهت نایل شدن و حفظ سطح عمومی عملکرد می باشد.(پارک،1998،به نقل از رحیمیان بوگر،1388).
کیفیت زندگی مربوط به سلامت به ارزیابی ذهنی فرد از وضعیت سلامتی کنونی اش مراقبتهای بهداشتی و فعالیتهای ارتقاء دهنده سلامتی که موجب سطحی از فعالیت کلی میشود و به فرد امکان میدهد که اهداف ارزشمند زندگی اش را دنبال کند،بر میگردد. کینگ(1998)معتقد است که وقتی فقط یک بعد از کیفیت زندگی برای مثال ، سلامت (در نظر گرفته میشود، نباید ار واژه کلی کیفیت زندگی استفاده شود.کیفیت زندگی مفهوم گسترده ای است که همه ی ابعاد زندگی را شامل میشود ای ابعاد شامل سلامت میشود،اما تنها محدود به ان نمیشود. کینگ(1998)براین باور است که کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی به عنوان پیامد مهم پاسخ بیمار به بیماری ، درمان و روش های درمان تلقی میشود. یکی از عوامل کهدر ارزیابی ابعاد مختلف زندگی مرتبط با سلامتی باید مورد توجه واقع شود ، ارتباط بیماری و کیفیت زندگی است. به طور معمول ، اولین اثربیماری بر روی عملکرد فرد است. سپس حالات روانی و به دنبال ان سلامت عمومی و عملکرد اجتماعی فرد تحت تاثیر قرار میگیرد.
سنجش کیفیت زندگی:
امروزه کیفیت زندگی به صورت یک زیر بنا برای توسعه اجتماعی و سیاست های بهداشتی به کار می رود.اصولا" نیز ارزیابی کیفیت زندگی به صورت ابزاری برای اندازه گیری امکانات و خدمات پزشکی درآمده است.(رنویک،.1996.)یکی از سوالات اساسی که در این رابطه مطرح می باشد این است که چراکیفیت زندگی را مورد بررسی قرار میدهیم.برخی از ارائه دهندگان خدمات مراقبتی – بهداشتی عقیده دارند که تجزیه و تحلیل کیفیت زندگی به عنوان یک مفهوم روانی و ذهنی نمیتواند مورد قبول واقع شود برخی از اجزاء مدل غیر زیستی اطلاعات مربوط به کیفیت زندگی مورد استفاده قرار میگیرد شامل ارزش ها ،اعتقادو توانایی ها ی فرد ی در جهت سازش ، وضعیت معنوی ،شبکه اجتماعی ،وضعیت تفریحی ،فرصتهای فرهنگی و مذهبی، خط مشی های بیمه ای و دولتی،سیستم های حمل و نقل و ارتباطات و تسهیلات پزشکی در دسترس می باشد. برخی پژوهشگران معتقدند که ابزار دقیقی برای بررسی فواید مراقبتهای پزشکی موجود نمی باشد. با وجود این اختلاف نظر ها ی متعدد در این رابطه ،بررسی کیفیت زندگی به عنوان راهنمایی در اثر بخش و کار این درمانها ی طبی،روز به روز گسترش یافته و بیشتر مورد توجه و پذیرش قرار میگیرد(کوهن وکستا،1990).
به دنبال شناخت مفهوم کیفیت زندگی،مهمترین مسئله نیاز به ابزاری جهت اندازه گیری این مقوله است وجود تعاریف مختلف از کیفیت زندگی باعث ایجاد ابزارهای گوناگون شده است.در طی بیست سال گذشته ،توجه به کیفیت زندگی و اندازه گیری آن رش شد چشمگیری داشته و روش های گوناگونی نیز برای سنجش آن پدید امده است.در این اثنا کیفیت زندگی در حال تبدیل شدن به شاخص های ضروری در بررسی های مربوط به مداخلات پزشکی(آکوادرو،1999،به نقل از ورزی،1383)یکی از چالشهای عمده در ارزیابی خدمات بهداشتی – درمانی ،عدم دسترسی به ابزارهای معتبر و چند بعدی است.با نگرش جدید به پدیده ی تندرستی، شاخص های سلامتی فراتر ازمرگ ومیر بود و تاثیر بیماری در فعالیتهای روزانه وبه طور کلی در وضعیت عملکردی و ناتوانی را در بر می گیرد. در الگوی انسان گرایانه طب نوین،شاخص سلامتی،احساس خوب بودن و بهزیستی انسان بود و علاوهبرشاخص های فیزیکی ، عوامل انسانی را نیز لحاظ نموده است. با این رویکرد انسان گرایانه و جامع نگر ،شاخص های سلامتی و بهزیستی بر اساس کیفیت زندگی تعریف شده اند) زابو.،1996)پژوهشگران در معرفی ابزارهای سنجش کیفیت زندگی، شاخص هایی چون روابط بین فردی،موقعیت های اقتصادی،احساس خوشبختی و شادابی را نیز لحاظ نموده اند. با این وجود ،روایی و پایایی بسیاری از این مقیاسها کماکان ناشناخته است. هم چنین شاخص های یکسانی در مقیاس های پژوهشگران نیز اکثرا" دیده نمیشود.ازکیفیت زندگی مفهوم کلی میباشد که نه تنها شامل همه جنبه های زندگی مانند اجتماعی-فیزیکی ،عاطفی و معنوی است،به علاوه برنیاز های فردی از اقبیل امیال و ارزو ها،هنجارهای فرهنگی و اجتماعی نیز توجه دارد.در ابتدا رویکردشاخص های اجتماعی با این فرض که تاثیر معنی داری بر کیفیت زندگی افراد مورد پذیرش بوده اما بعدها ثابت شد که شاخص های اجتماعی برای اندازه گیری کیفیت زندگی کافی نمی باشد و اعتقادروز افزون بر ان شد که اکثر تامین کننده های کیفیت زندگی،بیشتر جنبه های روان شناختی دارندتا اقتصادی و جمعیت شناختی. پس از ان رویکرد،دو جریان ظهور نمود: جریان اول ارزیابی کلی از بهزیستی،مسرور بودن یا رضایت مندی را به عنوان معیار کیفیت زندگی مورد نظر قرار دادند. جریان دوم به طور تجربی ، زمینه های خاص زندگی را شناسایی کرده و واکنش فرد را نسبت به این زمینه ها ارزیابی کردند. )پور حسینی ،مخفیفر،1378)
البته مقوله کیفیت زندگی یک مسئله کاملا شخصی است و در هر انسان متفاوت می باشد. با بالا رفتن سن تغییرات زیادی در سیستم بدن ایجاد می شود. حس لامسه توانایی خود را از دست میدهد،سیستم قلبی –عروقی دچار مشکل میشود،عملکرد دستگاه عصبی، ریه،سرخرگها،و ماهیچه ها افت پیدا میکند،پوکی استخوان ایجاد شدهو قابلیت های حافظه نیز کاهش پیدا میکند. کهنسالی دوره ای اجتناب انپذیر از زندگی همه افراد است که شناخت و و اکنش صحیص نسبت به ان میتواند کیفیت زندگی را بهبود بخشد. در این میان تغذیه مناسب ،فعالیت فیزیکی،و شناسایی و درمان سریع بیماری ها میتواند سودمند واقع شود. اما منظور از کیفیت زندگی چیست؟ شاید در جاهای مختلف بتوان بر داشت متفاوتی از ان داشت. اما اصولا برای افراد سالخورده به بهرمندی از سلامتی جسمانی ،عملی،احساسی و فاکتورهای اجتماعی مطلوب اطلاق میشود. طبق براوردهای اخیر گمان میرود که تعداد زیادی از سالمندان زیر خط فقر زندگی می کنند و از کمترین امکانات اولیه زندگی برخوردار نیستند. هرچند انسانها در حال حاضر طول عمر بیشتری نسبت به پیشینیان خود پیدا کرده اند اما به جای لذت بردن از دوران بازنشستگی خود باید صرفا شاهد تبعیضات سنی باشند. انزوای اجتماعی،هزینه های بالای درمانی، و تنهایی سبب ایجادافسردگی در این افراد شده و وضعیت بسیاری از انها هر روز در حال بدتر شدن است با این وجود در سراسر دنیا برنامه های مختلفی پایه ریزی شده که به واسطه ان به افراد سالمند کمک میشود تا مدت زمان بیشتری را مستقل باقی مانده و برای گذراندن زندگی روزمره خود به کمک دیگران محتاج نشوند(ثنائی ذاکر،1389)به اعتقاد آرجیل و همکاران(1995)شادی سه جزءاساسی دارد.هیجان مثبت،رضایت از زندگی و نبودهیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب. آرجیل و مکارانش(1995)دریافتند که روابط مثبت با دیگران ،هدفمند بودن زندگی،رشد شخصیت،دوست داشتن دیگران و زندگی است .شوارتز و استراک(1991)معتقدند که این افراد کسانی هستند که در پردازش اطلاعات در جهت خوشبینی و خوشحالی سو گیری دارند. یعنی اطلاعات را به گونه ای پردازش و تفسیر میکنند که به خوشحالی انها منجر میشود . با توجه به موارد فوق مشخص میشود که بسیاری از متغیر های روان شناختی که ارتباط انهابا عملکرد نظام ایمنی روشن شده است جزئی از شادی تلقی میشوند. ونیز پژوهشهای ارتباط معنی دارشادی با سلامت جسمانی را نشان داده اند پس به طور منتقی میتوان استدلال کرد که افرادی که به سلامت جسمانی خود اهمیت میدهند و در اقدامات مرتبط با مصون سازی کوشا هستند . شکی نیست که همگی ما به طور فطری دارای حالات مطلوب و خوشایند هستیم. صفاتی چون شادی و غم ،شجاعت و ترس،اعتماد به نفسو خود کم بینی وریشه در احساسات انسانها دارند. احساسات نیز در جای خود،شخصیت افراد را شکل میدهند،چرا که این احساسات،محرکی برای تعاملها با محیط پیرامون مان هستند که اگر از تعادل نسبی برخوردارباشند ،سبب تصمیم گیریهای درست و منتقی در مشکلات زندگی میشوند و موفقیت را در انجام شدن کارها به دنبال خواهند داشت. شادبودن تاثیر مهمی در موفقیت افراد دارد. افراد که کیفیت زندگی بالا دارند نگرش خوشبینانه ای نسبت به وقایع و رویدادهای اطراف خود دارند و به جای جبه گیری منفی نسبت به اتفاقات پیرامون خود، سعی در استفاده بهینه از این رویدادها دارند. همچنین انسانهای شاد و دارای شخصیت سالم انسانهایی مسئولیت پذیر و شهروندانی خوب خواهند بود(حجازی،1378)
به سن 60 سالگی به بالاتر پیری اطلاق میگردد. برای همه پیش میاید و دورانی از زندگی است که فعالیتها کاهش میابد و برخی از استعدادها حواس و توانایی بالقوه کارایی خود را کاهش میدهند . به نظر اریکسون پیری با یکی از دو خاصیت"تمیت خود"یا"وحدت خود"یا نا امیدی مشخص میشود. وقتی پیشرفتهای سالخورده ای برابر معیارهایی باشند که از قبل برای خود وضع کرده به طوری که شکافی میان خود واقعی و خود ارمانی او کوچک باشد او وحدت یا تمامیت خود و معقولی را تجربه خواهد کرد و از خویشتن رضایت دارد. اما اگر کسی احساس کند که انتظارات قبلی او تامین نمیشود،نا امیدی را تجربه میکند زیرا متوجه میشود که با گذشت هر روز دست یافتن به هدفهایش کمتر میشود. برای برخی پیر شدن کمتر نگران کنند است . زیرا قادر به درک پیری نیستند در حالی که برای دیگران پیری غم انگیز است.سالخوردگی اتفاقی است که برای همه پیش میاید. مردم تمام فرهنگها در سرتاسر تاریخ واقعیت پیری اجتناب ناپذیر ی مرگ را پذیرفته اند ارزیابی اولیه از پیری به ما میگوید که پیری تجربه ای است که ممکن است ان را دوست نداشته باشیم اما باید ان را قبول کنیم. با توجه به این واقعیت لازم است برای رسیدن به پاسخ های مقابله ای که به ما کمک میکند تا از پیری به خوبی استفاده کنیم به ارزیابی ثانویه دست یابیم. تا عزت نفس و خود کارامدی خود را در هنگام پیری حفظ کنیم.این مهارتها در جامعه ای که افراد سالم از داغ پیری و عدم حمایت رنج میبرند حائز اهمیت است
-شروع این دوره از 65 سالگی است و در بسیاری از افراد تغیری ایجاد نمی کند. فقط طرز زندگی انان نسبت به دوره ی میانسالی تغییر میکند. هرچند از نظر سنی فرد سالمند است اما قادر به رفع احتیاجات روزمره خود است.
دیر یا زود تعقیبات جسمانی و روانی او را مجبور به وابستگی به دیگران میکند. آخرین کرحله که در بسیارازافراد بالاتر هم ممکن است ظاهر گردد مرحله ضعف و زوال پیر است، که ان را پیری یا حالت ضعیف شدن فیزیو لوژیکی و مخصوصا" روانی که از درجه بهنجار تنزیل نماید نیز می نامید)ابوالقاسمی.،1386)
پیری و سالخوردگی امری است اجتناب ناپذیر و غیر قابل برگشت است. با توسعه دانش پزشکی و کاهش مرگ ومیر،امید زندگی یا همان طول عمر انسانها نیز در حال افزایش است. به نحوی که در سال 2000میلادی جمعیت 60ساله ها و بالاتر دنیا در حدود 600میلیون نفر براورد شده است و این میزان در سال 2025به 1.1 میلیارد نفر و در سال 2050به 2میلیارد نفر خواهد رسید.این روند جهانی افزایش سالمندی در ایران نیز با اهنگ 2 درصدی رشد در حال افزایش است.در کشور ما هم اکنون بالغ بر 5میلیون سالمند زندگی میکنند و پیش بینی میشود این افراد در طی 20سال اینده به 10 میلیون نفر برسند.با افزایش درصد سالمندان کشور ،میان سنی جمعت بالا رفته است و از یک جمعیت جوان به سوی یک جمعت پیر (رسیدن میان سنی17به32 سال)در گذر است.دکتر میهن سادات عظیمی کارشناس مسائل سالمندان مرکز بهداشت استان مرکزی نیز بر لزوم اگاه سازی جامعه در مورد سالمندان اشاره میکند ومیگوید:<<باورهای غلطی در میان افراد در این دوره از زندگی وجود دارد،در کنار سایر تبعیضاتی که برای سالمندان قائل میشویم تبعیض سنی نموده بیشتری دارد. به طور مثال پوشیدن رنگهای شاد برای سالمندان یک عیب تلقی میشود یا گمان میکنیم سالمندان به علت داشتن سن بالا نباید زیاد شاد باشند یا پول خود را برای خودشان خرج کنند)روشن،1386.).
پیری اجتناب ناپذیر است اما بسیاری از مشکلات و بیماری ها سالخوردگی با اصلاح شیوه زندگی قابل پیشگیری است. این بخشی است که باید با افراد جامعه همچنین سالمندان اموزش داد اما بخشی از مشکلات سالمندی نیز از حیطه ی اختیار خود سالمند خارج است و به جامعه ای که سالمند در ان زندگی میکند بر میگردد. به عنوان مثال وجود متخصص طب سالمندی یا سایر تخصص ها،خدمات پاراکلینیک، وجود مرکزی که همه ی خدمات موردنظر در ان،یک جا جمع باشند، وجود سیستم ارائه خدمات درمانی در منزل،وجود مراکز بستری طولانی مدت ویژ ه سالمندان است.
تاثیر ورزش بر کیفیت زندگی سالمندان:
ورزش منظم در افزایش کیفیت زندگی سالمندان تاثیر یه سزایی دارد. به گزارش شبکه خبر ، پژوهشگران دانشگاهای علوم پزشکی شهر کرد و کرمانشاه ، تاثیر برنامه ورزشی را بر کیفیت زندگی 60سالمند در شهر کرد بررسی کردند. این افراد با میانگین سنی 68سال دارای توانایی انجام دادن فعالیت ورز شی و کارهای معمول بدون وابستگی به دیگران و بدون بیماری محدود کننده بودند و برنامه ورزشی را بمدت 60جلسه اجرا و بر اساس این بررسی، با استفاده از برنامه ورزشی پیش رونده عضلانی، کیفیت زندگی سالمندان به میزان درخور توجهی افزایش میابد.به گفته ی پژوهشگران با توجه به این پژوهش و با استفاده از برنامه ورزشی منظم،مداوم و دارای پزیش خوب از طرف سالمندان ،میتوان با افزایش کیفیت زندگی در ابعاد مختلف،راه را برای سالم پیر شدن انها فراهم کرد.سرعت رشد جمعیت سالمندان در کشورهای در حال توسعه بسیار زیاد است و همچنین کیفیت زندگی در سالمندی به علل مختلف بویژ به علت کاهش تحرک فیزیکی و فعالیت ورزش کاهش میابد. پیر شدن حق همه ی افراد بشر است و این موضوع بر اهمیت سالمندی و پیشگیری از مشکلات ان می افزاید. سالمندی دورانی است که فعالیتهای جسمانی، روانی فرد کاهش پیدا میکند و ابتلا به بیماریهای جسمی و ذهنی ممکن است منجر به احساس افسردگی در فرد شود. عواما اسیب پذیری چون ابتلا به بیماریهای جسمی ومضمن، کاهش قدرت و توانایی بدن، بازنشستگی، دوری از فامیل و دوستان، مرگ اطرافیا ، بیماری و مرگ دوستان موجب میگردد فرد بیش از پیش احساس نا امیدی ، افسردگی و بیهودگی کند. در این مورد نگرش افراد جامعه اطرافیان و فرزندان سالمند بسیارمهم است توجه افراد جامعه به سالمندان میتواند تاثیر مثبتی در پیشکیری از عوامل اسیب پذیرداشته باشد. عوامل جسمانی متعددی که منجر به پیر شدن میگردند شامل تغذیه نادرست، بهداشت پایین، کمبود ویتامینها، کم ابی بدن، کم کاری غدد تیروئید ، بیماریهای حاد مغزی، تصلب شرابین ، ارتروز، سرطان و ... می باشند یکی از مهمترین و ساده ترین روشهای جلوگیری از پیر شدن توجه به جسم است. عدم توجه و رسیدگی به جسم منجر به پیری زود رس میشود .افرادی که تحرک کمتری دارند در معرض خطر ابتلا به بیماریهایی مانند: افسردگی، بیماری و مرگ زود رس قرار میگیرند. یکی از روشهای ساده از پیری جلوگیری میکند ورزش است. بدون فعالیت و کار انرژی خیلی زود تحلیل میرود. افرادی که تحرک کمتری نسبت به افراد پر تحرک دارند در خطر ابتلا به بیماریهای گوناگون قرار میگیرند. ئرزش کردن برای تمام افراد و هر گروه سنی مفید است (ایلخانی،1387.)در گذشته فیزیولوژیست ها معتقد بودند که فقط تمرینات ورزشی در زمان جوانی به استقامت دوران پیری کمک میکند در حالی که تحقیقات اخیر نشان میدهد که ورزش برای هر فردی در هر سنی مفید است و یکی از خواص ورزش و فعال بودن جلوگیری از پیری است. از فواید مهم ورزش رابطه ی ان با سالم نگه داشتن عضلات است. ورزش و تمرینات جسمانی موجب افزایش هجم عضلات شده و این امر به نوبه خود باعث میشود فیزیولوژی بدن قوی تر عمل کند. با توجه به وزن سن و سلامتی جسمانی سه هفته پیاده روی موجب کاهش کلسترول خون می شود تمرینات ورزشی که در دوران جوانی شروع می شود. پوکی استخوان در سنین بعدی میگردد و استخوانها تحمل بیشتری برای وزن بدن پیدا میکنند . در نهایت ورزش موجب افزایش هجم عضلات و توان و قدرت فرد، افزایش در میزان متابولیسم، تحمل قند، کاهش کلسترول، تنظیم حرارت بدن و استخوان میگردد. کیفیت زندگی و شاخص خوشبختی. اما بیشتر از ان بد نیست بر مهمترین ویژگیهای جهان معاصر که زندگی انسان در متن ان جریا دارد، نگاهی کوتاه بیافکنیم(خوشدل.1386.).
جهان معاصر جهانی است پر طوفان و بحران خیز .جامعه جهانی اکنون در چرخش گاه تمدنی بی سابقه قرار گرفته است. تحولات پر شتاب علمی / تکنولو ژیک عامل اصلی چنین وضعیتی است. در چنین وضعی، بنیان ها و شالودهای اصلی زندگی فردی و اجتماعی که به انسان در برقراری تعادل وجودی کمک میکرده اند/به معنای تعدل میان دنیای درون و محیطی که فرد درتعامل با ان قرار دارد /فرو ریخته اند. مهمترین این شالوده ، ارزشها و نا هنجاریهایی است که در گذشته راه گشای فهم و حل مسائل بودند ولی امروزه دیگر چنین نیستند. نسل جدید، هنجارها و معیار ها و ارزشه و سنتهای موجود را منسوخ و مسئله افرین میداند و نه تعادل بخش و کار ساز. مشکل انجاست که نظام جدید و بهتری نیز جایگزین نشده است در نتیجه ، افراد و نهادهای اجتماعی در فضایی حضور دارند که بیشتر به سیاه چالی شباهت دارد که نیروها و انرژهای سازنده ی نسل حاضر و قبلی را در خود می بلعد. شکاف رو به گسترش نسل ها، نشانه بارزی از این واقعیت است . از سوی دیگر در خانواده ، پدر و مادر ، اقتدار خود را که بر خاسته از؛ مرجعیت و مشروعیت شان بود، از دست داده اند. در نسل گذشته ، این مرجعیت و مشروعیت به طورطبیعی از دانسته ها و تجربه هاید مفید پدر و مادر بر می خاست که فرزند در برابر ان تسلیم بود. ولی کودکان و نوجوانان معاصر به دلیل دسترسی راحت و ارزان به منابع گستره ی اطلاعات و دانش و دانایی ، که انقلاب ICTان را میسر ساخته،درباره بسیاری از وموضوع ها بیش از والدین خود می دانند . در نتیجه وقتی پدر ومادر در برابر سوال های عجیب و تازه انان حیرت زده پاسخ می دهند ”نمیدانم"،پایه های ان مرجعیت و مشروعیت ست می شود و دیگر اختیاری نمی ماند که با فرزند ان را طبق الگوی مطلوب خود بار بیاورند. ان الگوی مطلوبی که پدر و مادر برای فرزند در ذهن دارند،نسل جدید برای یافتن الگوی مناسب خود ، به تنوعی گیج کنند از منایع و مراجع متعددی روی میاورد که از اینترنت و ماهواره وامثال ان حاضر و غایب و ... بدست اورده است . واغلب ،در میان انها، سردرگم و گیج می ماند و بدون اتکا به مرجعی مطمئن و قابل اعتماد ، در میانه راه دشوار و پر سنگ لاخ زندگی بی پناه و ناتوان رها میشود. اقتدار متمرکز و بلا منازع پدر و مادر در نسلهای قبلی دست کم این حسن را داشت که اگر جوان الگوی تحمیل شده را ، بدلیل نداشتن حق انتخاب و حق نظر ،منتظر میماند تا در سنین بالاتر راه خود را انتخاب کند. از سوی دیگر بشر وارد عصر بحران شده است بحران، وضعیتی است که در ان سیستم از وضعیت تعادل خارج شده و قانون مندی مرسوم بر ان حاکم نیست. و عصر بحران بدان معناست که بحران ها زنجیره وار رخ میدهند. هنوز بحرانی از بین نرفته، بحرانی تازه ظاهر میشود . واقعیت ان است که الگو های ذهنی و رفتاری انسان در عصر ثبات و تعادل شکل گرفته اند و در وضعیت های بحرانی نمیتوانند کار ساز باشند. افزون بران ، هنوز انسان نپذیرفته که وارد عصر بحران شده و بحران امری است طبیعی و تعاد و ثبات عمری است بعید و با احتمال بسیار کم. (امیر حسینی،.1386.)
همین چند نکته کافی است تا متوجه شویم که محیط زندگی انسان از بن دگر گون شده است. ولی انسان برای دست و پنجه نرم کردن با مسائل تازه عصر حاضر، به دانش و مهارت و توانایی های لازم مجهزنیست. نظام اموزش زسمی و غیر رسمی و خانواده و جامعه به طور کلی،افراد را برای زمانه ای امادهمی سازد که از دست رفته است. در چنین وضعیتی که اداره زندگی برای همه دشوار میشود در چنین وضعیتی است که طرح بحث کیفیت زندگی میتواند راه گشا باشد. در اینجا می کوشیم مفهوم کیفیت زندگی وکوششهایی که در جهان برای سنجش و مدیریت ان در جریان است، معرفی شوند .
در باره کیفیت زندگی میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
کیفیت زندگی مفهومی است چند وجهی و پیچیده .ولی در عین حال قابل تعریف و قابل سنجیدنی . با ره یافتی میان رشته ای میتوان ان را تعریف کرد و برایش مدل مفهومی ساخت و بر اساس ان مدل ان را سنجید. حتی میتوان خیلی ساده به سراغ مردم رفت و انان پرسید. در باره ی زندگی چه احساسی دارند ایا از زندگی لذت میبرند یا نه.
کیفیت زندگی بیش از هر چیز امری است نسبی و برای تعریف و سنجش ان معیار مطلق و جامع و جهان شمولی وجود ندارد که در همه جا مصداق داشته باشد . مفهومی است که بشدت متاثر از زمان و مکان است. عوامل موثر بر ان، بسته به دوره ی زمانی و مکان جغرافیایی و شرایط فرهنگی تغییر میکنند. مولفه های کیفیت زندگی بر اساس ارزشهای فردی و اجتماعی و ملی تعریف میشوند . شکی نیست که واقعیت ها و شرایط عینی جامعه و وضیعت مادی زندگی فرد نیز در ان نقشی تعیین کننده دارند. اما باید توجه داشت که انسان موجود ی است که بر اساس تصویر ذهنی خود از واقعیت /نه خود واقعیت/زندگی میکند و رفتارش متاثر از برداشت های ذهنی و درکی است که از واقعیت دارد وبرداشتها و ادراکات، الزاما با واقعیت انطباق ندارند. افزون بر ان، تصویر زندگی و برداشت هر فرد درباره ی واقعیتی معین با دیگری تفاوت دارد بر این اساس میتوان گفت که :
1/.برداشت ما از شرایط عینی و واقعیت های زندگی است که اساس ان را درباره ی زندگی و کیفیت زندگی شکل میدهد.پس اسن شخص است که باید احساس کند کیفیت زندگی اش مطلوب است یا نه ؛
2/.برداشت افراد درای باره با یکدیگر یکسان نیست. در ای اساس شاید بتوان نتیجه گرفت که میان ارزیابی جوانا ن از واقعیت های زندگی و مطلوبیت کیفیت زندگی و از ان مهمتر معیار ها یی که برای ارزیابی زندگی خود دارند ، با انچه پدران و مادران وحاکمان و مسئولان جامعه دارند ، تفاوت دارد. واین شکاف،مدام رو به گسترش بوده و عمیق تر خواهدشد.اما واقعیت مهمتر ان است که روانشناسان، دانشمندان مغزو اعصاب و پژوهشگران علوم شناختی به ما میگویند که برداشتها و تصاویر ذهنی /و به معنایی دقیق تر ، مدل های ذهنی /را می توان تغییر داد. مدیریت کیفیت زندگی یعنی تغییر شرایط عینی زندگی در جهت مطلوب ، که وظیفه اصلی حکومت و دولت است، و تغییر مدلهای ذهنی ،و برداشت فرد درباره ی واقعیت که در اختیا ر فرد است؛ ولی اگر فرد و کیفیت زندگی او در محاسبات حکومت جا یی نداشته باشد چه خواهد شد؟ کوشش مستمر فرد در راه تغییر مدلهای ذهنی در شرایطی موثر است و توسیه می شود که شرایط واقعیه زندگی دقدقه ی انرا که وضع را بهبود بخشد.
شاید اشنایی و حساس شدن به مفهوم کیفیت زندگی به دولتها و حکومت ها کمک کند که در راه مطلوب کردن شرایط عینی زندگی و واقعیت ها گام بردارند و به فرد نیز امکان دهند در قلمرو نفوذ خویش مسئولیت کیفیت زندگی خویش را در دست گیرد . مهمترین متغیر های عینی به این شرح اند:
الف/بعد فردی: این بعد شامل متغییر هایی است که رابطه فرد را با شرایط خاص زندگی فرد از جمله امکانات لازم برای برخورداری از زندگی سالم و راحت تعریف میکنند. مهمترین این شرایط به شرح زیراند.
رفاه مادی: داشتن شغل و درامد مناسب
تغذیه مناسب: پژوهشها نشان می دهد که میان تغذیه نامناسب سالهای اول زندگی ، بویژه تا 2 سالگی و تحریکاتی که در این سن مغز دریافت میکنند، با رشد ذهنی و از ان مهمتر کسب مهارتهای اساسی ، بویژه مهارت دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زندگی ، رابطه ای قوی وجود دارد. می گویند کمبود چنین مهارتهایی پیش از سیگار و کلسترول باعث مرگ ناشی از سکته ی قلبی و سکته ی مغزی شدهاست. بر پایه این پژو هشها فراهم اوردن شرایط برای تغذیه مناسب کودکان و نوزادن مهمترین وظیفه ی دولیت است زیرا اینان سرمایه های انسانی اینده هستند که در ان مسائل بیش از پیش تکنولوژیک میشود و فرد ،بدون مهارتهای لازم ، نمیتواند زندگی خود را اداره کند
خوشبینی و کیفیت زندگی:
در ابتدا سلیگمن مفهومی به نام << درماندگی آموخته شده >> را ابداع کرد که به طور گسترده ای درمجامع علمی مورد پذیرش قرار گرفته است. او این مفهوم را مطرح کرد و نتیجه ان شد که مفهوم خوشبینی آموخته شده ابداع گشت .)پولو سایز کی و همکاران.،2009.) سطوح خوش بینی در سلامت فرد واحساس بهزیستی به واسطه ی تفکر خوشایند، اثر میگذارد و این سبک تفکر بانگرش های مثبت رابطه دارد. سطح کیفیت زندگی را از طریق احساس بهزیستی درونی کیفیت رفتار ها ی مقابله ای برای کاهش خلق و خوی منفی و کاهش فرسودگی هیجانی را ارتقاء می دهد. خوشبینی به طور معنا داری با سلامت جسمانی بهتر ،تعهد شخصی،اجتماعی ،تحصیلی بالاتر ،عزت نفس بیشتر و احساس تنهایی کمتر رابطه دارد(پولو سایز کی و همکاران.، 2009.)
کیفیت زندگی در سالمندان:
اگرچه عوامل موثر در کیفیت زندگی نباید جدا از هم مورد بررسی قرار گیرند اما این مقایسه بیشتر به اثرات فعالیتهای جسمانی روی سلامت افراد سالمند متمرکز است. رشد چشمگیر میانگین امید به زندگی در قرن بیستم به شکل غیر تصوری میانگین سن را افزایش داده است. امروزه نسبت افراد مسن نسبت به هر دوره از تاریخ بشر بیشتر شده است. در حال حاضر جمعیت بالای 60 سال در انگلستان 12% و در امریکا مثلا در کانزاس 14درصد کل جمعیت کشور را تشکیل میدهد. ودر انگلستان در حدود یک سوم جمعیت را در سال 2030میلادی افراد بالای 60 سال تشکیل خواهند داد. اگر چه برخی از افراد افزایش امید به زندگی را بعنوان یکی از بزرگترین موفقیت ها در قرن بیستم میدانند، عده ای نیز معتقد اند که تامین اگاهی واموزش می تواند راهی برای رسیدن به شرایط زندگی بهتر باشد و گروهی دیگر به اهمیت کاهش هزینه های نربوط به سالمندی توجه دارند. در این راستا طبق بررسی های انجام شده عامل اصلی اولیه 63درصد از مرگ و میر های در کانزاس به نامناسب بودن شرایط سلامتی و شیوه ی زندگی انها مربوط است. تحقیقات نشان داده اند که خانوار هایی که از نظر شرایط زندگی و خانوادکی از استحکام و ثبات بیشتری برخوردار بودند.به هر حال لازم است چگونگی مراقبت از تعداد را به ازدیاد افراد مسن رامورئ مطالعه قرار دهیم. اما این جنبه بحث مربوط به تحقق در زمینه طراحی راهبردهای بهداشتی در مورد سالمندان را تحت شعاع قرار داده است. این مفهوم منفی در درک غلط در مورد تن درستی افراد سالمند میتواند به صورت عامل متحرک عمل کند . یقینا افراد مسن از سلامتی کمتری نسبت به افراد جوان برخوردار اند و این تا اندازه ای مربوط به ابتلای بیشتر افراد مسن به بیماریها می شود اینکه مثلا شیوع بیماریهای قلبی با افزایش سن میشود به این معنی نیست که سالخوردگان ، عامل بروز بیماریهای قلبی را همراه دارند همچنین نمیتوان گفت که بیماریهای قلبی در افراد پیر اجتناب ناپذیر است . اختلاف اساسی بین اثر سن به تنهایی و اثر بیماریها در افکار عمومی و متخصصان امور بهداشتی باید اصلاح شود. در نهایت اگر بیماریهای سالمندی را فردی بدانیم انگاه پیشرفت قابل توجه در زمینه ی مراقبتهای بهداشتی سالمندان را بدست می اوریم. اگر مفهوم سن گرایی را کنار بگذاریم، ترس دیرگی که در رابطه با افزایش جمعیت افراد مسن وجود دارد ریشه در رابطه های عمیق بین بالا رفتن سن و وابستگی است. این بالا رفتن میانگین سن ، سوال مهمی بوجود میاوردکه ایا با افزایش جمعیت سالمندان ، سلامت یکی بهبود میابد و یا اینکه تنزل پیدا میکند )هجک.،2001).موضوع، میانگین سن شروع ناتوانی در رابطه با میانگین سن مرگ ومیر است اگر امکان داشته باشد که شروع ناتوانی را به تعویق بیا ندازیم نتیجه ی ان سالم تر باشد و قبل از مرگ دوران وابستگی کوتاهی داشته باشند بحث دیگر این است که بهبود کیفیت زندگی سالمندان نیست .بلکه در درازا کشیدن دوره ی حیات افراد ناتوان و مریض است. در این سناریو سالمندانی هستند که دارای چشم اندازی غم انگیز اند و یک دوران طولانی وابستگی قبل از مرگ را دارند. این موضوع به عنوان دلایلی مربوط به بهبود سلامتی زندگی در بین افراد مسن مورد بحث قرار میگیرد، بطوری که برخی معتقد اند که این اقدامات تنها منجر به افزایش تعداد سالهای ناتوانی های هاد و وخیم وافراد مسن میشود . شواهدی در دست است که نشان میدهد در افراد تحصیل کرده و ثروتمند ، اسیب پذیری جسمانی کاهش میابد . همچنین حفظ سلامتی در خلال افزایش سن قابل دست یابی است بر این اساس سازمان جهانی بهداشت تعریفی از کیفیت زندگی ارائه داده است که زندگی سالم به حالتهایی میگویند که افراد از سلامت کامل جسمانی و روانی و رفاه اجتماعی اولیه برخوردار باشند و صرفا نبود بیماری بستگی ندارد. یا در مطالعه ای مشاهده ای در دانشگاه پنسیلوانیا بهبود امید به زندگی را از سن چهل سالگی تا اواسط 70 سالگی دنبال کرده اند.مطالعه ای روی سه عامل خطر زای بالغوه اصلاح پذیر شامل : سیگار کشیدن شاخص توده ی بدن و الگوهای ورزشی انها متمرکز شده بود . افرادی که بیشتر به این عوامل خطر زا روبرو بودند در سن 60 سالگی در معرض خطر بیماریهای زیادی قرار داشتند بطوری که هم دوران ناتوانی عمومی انها زودتر شروع شده بود و هم سالهای وابستگی انان افزایش یافته بود (کارلوسن.، 1377.)برخلاف این گروه گروهی که با عوامل خطر زای کمتری روبرو بودند یعنی سیگاری نبودند شروع ناتوانی در انها بتعویق افتاده بود بدین ترتیب نه تنها طول عمر بیشتری داشتن بلکه باعث شده بود که از سلامت بیشتری نیز برخوردار شوند مطالعات طولی در امریکا نشان داده است که با وجودافزایش متوسط طول عمر جمعیت افراد مسن معلول و مریض کمتر از ان چیز است که قبلا پیش بینی شده بود این یافته های غیر منتظره شاید به علت سلسله عواملی باشد که شامل اثرات دخالت های گروه پزشکی و شیوه های زندگی مناسب تر باشد(انوشیروانی.،1382.)
غفلت از کیفیت زندگی سالمندان:
تنهایی ،ناتوانی ، شیوه ی بیماریهای مضمن:
اخیرا افزایش انبوه جمعیت سالمندان تبدیل به یکی از موضوعات بحث بر انگیز قابل توجه جوامع بشری شده است <<سالخوردگی >> روند تغییرات تدریجی و بی چون و چرایی است که به نوبه خود مشکلات فراوانی را بهمراه دارد. زندگی افراد سالمند با توجه به عواملی نظیر سن، جنسیت ، نژاد ،وضعیت تاهل متفاوت است. اکثریت افراد بالای 65 سال تنها زندگی میکنن و در این میان خانومها درصد بیشتری به خود اختصاص داده اند . 80 درصد از سالمندان حداقل یک بیماری مضمن دارندو 50درصد از انها در انجام برخی امور روزانه خود ناتوان هستند. بد نیست بدانید که بیماریهای مضمن دلیل 70درصد از مرگ و میر را در سنین بالای 65 سال محسوب میشوند. ازجمله مشکلات عدیده ای که بعنوان خطر جدی برای زندگی سالخوردگان محسوب میشود میتوان به مواردی نظیر ناتوانی جسمانی ،تنهایی و بیماریهای مضمن اشاره کرد(ازموده،1388.).
امار و ارقام حاکی از این مطلب هستند که جمعیت سالمند جهان روز به روز در حال افزایش است . طبق براورد های اخیر کار شناسان پیش بینی میشود که از سال 1996تا 2025 میزان افراد سالخورده 65 سال به بالا 17درصد به 82 درصد برسد. همچنین تا 2025 ا یتالیا و ژاپن بیشترین تعداد سالمند جهان را در خود جای میدهند که تقریبا یک سوم از کل جمعیت این کشورها را به خود اختصاص میدهد. همچنین کشورهای در حال توسعه نظیر چین و هند که دارای بالاترین جمعیت هستند بسته به میزان جمعیت همچنان دارای بیشترین تعداد سالمند خواهند بود . همچنین انتظار میرود تا سال 2020 قریب به یک میلیاردسالمند در سراسر جهان وجود داشته باشند که بیشتر انها در کشورهای در حال توسعه زندگی خواهند کردتا توسعه یافته . (فیروز بخت،1386).
نگرش ما به سالمندان:
این روزها شاهد بی توجهی های زیادی به سالمندان هستیم. پس از جنگ جهانی دوم مهاجرت افراد به کشورهای دیگر افزایش پیدا کرده و همین مسئله باعث از هم گسیختگی بنیان خانواده ها شده است. سالخوردگان به عنوان اعضای از کار افتاده ی خانواده محسوب میشوند و خانواده ها ترجیح میدهند که انها را به مراکز نگهداری از سالمندان منتقل کنند. در گذشته افراد مسن تحت حمایت 100% خانواده ها بودند وجوانتر ها در همه زمینه ها به انها کمک میکردند. اما ناگهان این حمایت از طرف خانواده به کلی از میان رفت و این امر چیزی جز تنهایی فقر و بیماری را برای سالمندان به همراه نداشت.برخی از جوانان افراد سالمند را به طور کلی از نسل بشر جدا می کنند و معتقدند که چون کهن سالان نمی توانند عاشق شوند ، کار کنند، و زندگی جنسی پر باری را داشته باشند ، تنها به عنوان بار اضافه ای بر دوش جامعه محسوب میشوند.)جوهنسون، 1997.).
عوامل موثر بر کیفیت زندگی از دیدگاه فرانس:
*خانواده
*وضعیت اقتصادی و اجتماعی
*وضعیت روحی و روانی
*وضعیت سلامت و بیماری
باید دانست که اولین اثر بیماری بر عملکرد شخصی است و سپس اثرات روانی داشته و به دنبال ان سلامت عمومی و عملکرد اجتماعی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد کیفیت زندگی سه بعد عمومی رابطه.، تجربه و زمان را به هم پیوند میدهد.
رابطه : شامل مولفه فامیل ،گروههای اجتماعی،چارچوب فرهنگی و سیاسی و خود فرد است که وضعیت فرد در رابطه با فامیل و گروههای اجتماعی از همه شناخته تر شده استو این دو دارای نقش حمایتی بسیار مهمی می باشند چارچوب فرهنگی و سیاسی مولفه ای است که هم بر روی فرد و هم بر روی فامیل و گروه های اجتماعی تاثیر می گذارد.
زمان:بطور عمده بیانگر وضعیت موجود میباشد تجارب زندگی و سابقه ی بیماری ها هم در کنار یکدیگر قسمت دیگر این بعد را تشکیل میدهند. و نیز انتظاراتی که ممکن است فرد از اینده ی دور داشته باشد بر روی این بعد اثر می گذارد این بعد به پویایی کیفیت زندگی هم اشاره دارد.
تجربه: سومین و مهمتریت بعد میباشد شامل ایمان، عقاید و باور های اخلاقی،وضعیت اقتصادی و اجتماعی، حوزه ی بین فردی و نحوه ی ارتباط با خویشاوندان و دوستان و الگوی مهارتهای اجتماعی افراد می باشد. حوزه ی روانی مثل نحوه ی برخورد با هیجانات و مهارت ارتباط دادن بین ادراک و تجربیات و انگیزه ی افراد جهت حفظ سلامت فردی و نیز اگاهی از شرایط بدن که شامل وجود علایم بیماری و درد قابل ملاحضه ، ظرفیت روحی و عملکرد اعضای بدن می باشد .هر کدام از ابعاد و اجزای مذکور در شکل گیری قضاوت فرد از کیفیت زندگی اش نقش مهمی را ایفامی کند. (سارافینو،2002،ترجمه میرزایی،1387.).
پیشینه پژوهشی داخلی وخارجی:
_علی اکبری ،مهناز و همکاران (1390)در پژوهشی تحت عنوان اثر بخشی معنا درمانی گروهی بر کاهش افسردگی زنان سالمند شهر تهران نشان داد که اثر بخشی معنا درمانی بر کاهش افسردگی وبالا رفتن معناهای زندگی تاثیر گذار بوده است
-روشن ،زهره (1389) بررسی اثر بخشی شناختی – رفتاری بر میزان کیفیت زندگی و سلامت روان سالمندان .پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد یافته ها نشان داد که اثر بخشی معنا درمانی بر بالا رفتن وبهبود کیفیت زنگی تاثیر گذار بوده است
پور ابراهيم ، تقي و همكاران(1388) . با بررسي خود تحت عنوان ، مقايسه اثر بخشي مشاوره گروهي معنا درماني با مشاوره فردي چند الگويي بر كاهش افسردگي سالمندان ساكن در آسايشگاه هاي تهران ، يافته ها نشان داد كه استفاده از روش هاي فوق براي سالمندان آسايشگاه ها كارايي لازم را ندارد.
- علی ترکاشوند(1388).در بررسی خود با عنوان خاطره گوئی گروهی بر کیفیت زندگی سالمندان نشان داد.که خاطره گویی گروهی بر کیفیت زندگی سالمندان موثر است.
یاوریان، رويا و همکاران (1388). در بررسي خود با عنوان، اثربخشی معنا درمانی گروهی بر آموزش گروهی مهار خشم به شیوه عقلانی و عاطفی و رفتاری بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهر ارومیه در يافتند كه ، شیوه عقلانی ، عاطفی و رفتاری ، روش مؤثری در کاهش پرخاشگری رفتار های پرخاشگرانه است .
-کمالی(1388).پژوهشی با عنوان »اثر بخشی مشاوره گروهی با رویکرد معنا درمانی در افزایش امید به زندگی سالمندان شهر بوشهر را مورد بررسی قرار دادو نمونه مورد پژوهش 24 نفر سالمند 65-85 سال مرد بودند که بصورت تصادفی انتخاب شدندکه در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. گروه آزمایش را در 10 جلسه 90 دقیقه ای به شیوه معنا درمانی مورد بررسی قرار دادند.برای تجزیه و تحلیل دادها از کوواریانس استفاده گردید نتایج زیر دست آمد:بین گروه آزمایشی سالمندان و گروه گواه در افزایش امید به زندگی و مسئولیت پذیری و احساس پوچی تفاوت معناداری وجود دارد
هدایتی، ناجي(1388). در تحقیقی با عنوان اثر بخشی مشاوره گروهی به روش معنا درمانی بر کاهش نا امیدی در نوجوانان به این نتیجه رسید که روش ها و تکنیک های مشاوره گروهی به روش معنا درمانی باعث كاهش نا امیدی در نوجوانان 13-18سال مي گردد.
عطاری، یوسفعلي و همكاران(1388)در پژوهشي که روي 60 بیمار سرطانی در بیمارستان شفای اهواز انجام گرفت ، مشاهده نمودند که معنا درمانی تأثیر چشمگیری در کاهش عصبانیت از خود در بیماران سرطانی دارد.
اسلامی نسب ،علی .(1388(در پژوهش خود بروی سالمندان که نا امیدی و اقدام به خودکشی انها را مورد بررسی قرار داده است . از نتيجه بررسي خود مشخص نمود که نا اميدي در سنین سالمندی از علائم ما قبل اقدام به خودکشی است
-شهناز نعمتی دهکردی ؛مریم نعمتی دهکردی, افسانه نکوئی ، رضوان فرونده؛.(1387) در پژوهشی که بروی سالمندان شهر کرد انجام دادند به این نتیجه رسیدند معنا درمانی به کاهش میزان و افسردگی سالمندان موثر است.
– رضايي و شفيع آبادي (1387)،پژوهشي تحت عنوان اثر بخشي معنا درماني به شيوه گروهيي در افسردگي بيماران مولتي اسكروزيس ( ام، اس ) انجام دادند و به اين نتيجه رسيدند كه اثربخشي معنادرماني به شيوه گروهي در افسردگي بيماران مولتي پل اسكلروزيس (ام.اس) موثر است.
– فخار و همكاران(1387)،پژوهشي تحت عنوان تاثير مشاوره گروهيي با رويكرد معنا درماني بر سطح سلامت رواني زنان سالمند انجام دادند. نتايج نشان ميدهد كه كاربرد گروه درماني با رويكرد معنا درماني ميتواند در ارتقاي سلامت روان زنان سالمند ساكن آسايشگاهها اثربخش باشد.
حسينيان، الهه و همكاران (1387) . در پژوهشي با عنوان ، اثر بخشي معنا درماني گروهي بر اميد به زندگي بيماران سرطاني به اين نتيجه رسيدند كه اين شيوه درماني مي تواند باعث افزايش اميد به زندگي اين بيماران گردد.
غلامي، مريم و همكاران(1387) در پژوهشي با عنوان ، اثر بخشي آموزش معنا درماني گروهي بر اميد به زندگي و سلامت عمومي بيماران دختر تالاسمي به اين نتيجه رسيدند كه آموزش معنا درماني مي تواند اميد به زندگي و سلامت رواني بيماران تلاسمي ماژور را افزايش دهد.
سوداني، منصور و همكاران (1387) . با بررسي خود تحت عنوان ، اثر بخشي معنا درماني به شيوه گروهي بر اميد به زندگي بيماران ام – اس شهرستان اهواز دريافتند كه ، آموزش معنا درماني بر افزايش اميد به زندگي اين بيماران مؤثر است .
فخار، فرشاد و همكاران(1387) . با انجام پژوهشي تحت عنوان تأثير مشاوره گروهي با رويكرد معنا درماني گروهی بر سطح سلامت روان زنان سالمند دريافتند كه،اين آموزش باعث كاهش ميزان اضطراب و فشار رواني و كاهش اختلال در كنش اجتماعي زنان سالمند مي شود. اما در كاهش ميزان شكايات جسماني و افسردگي آنها تأثير چشمگيري نداشته است .
– تقي پور و همكاران (1387). پژوهشي تحت عنوان مقايسه اثر بخشي مشاوره گروهي معنا درماني با مشاوره فردي چند الگويي بر كاهش افسردگي سالمندان ساكن در اسايشگاه تهران انجام دادند. نتايج نشان ميدهد كه استفاده از مشاوره گروهي معنا درماني با مشاوره فردي چند الگويي بر كاهش افسردگي سالمندان ساكن در آسايشگاههاي تهران كارايي لازم را ندارد.
قهرمانی.زینب ،جعفر پورعلوی،غلام عراقی،معصومه حسینی(1385) پژوهشی تحت عنوان اثر بخشی مشاوره بر کیفیت زندگی و ارتباط آن با امید در بستگان مراقبت کننده از بیماران اسکیزوفرنیک شهر تهران انجام شد ونتیجه اینکه مشاوره تاثیر مثبت و خوبی بر کیفیت زندگی و بالا رفتن امید در آنها شده است
هانوکاو اوکامارا(2004) در بررسی تاثیر مرور زندگی اظهار می دارند که مرور زندگی نقش کمک کننده ای در حمایت از سلامت روان و پیشرفت مراحل سالمندی وهمچنین اثراط طولانی مدت در بهبود کیفیت زندگی سالمندان دارد
كيو و سوهو (2004) ،در پژوهشي كه در كشور كره از طرف سازمان پرستاري كالج علمي و با هدف مطالعه اثر بخشي معنا درماني و ورزش بر فعاليت هاي ابزاري زندگي و افزايش معنا بخشي زندگي و عزت نفس روي افراد سالمند انجام گرفت، نشان از معنا دار بودن بين گروه آزمايش و كنترل داشت.
آکاجی و براس (2004)،در پژوهشی ، اثرات رویکرد مشاوره ای معنا درمانی بر روی 96مراجع مورد بررسی قرار گرفت ، نتایج نشان داد گروهی که آموزش معنا درمانی دریافت کرده بودند ، کاهش معنا داری در پرخاشگری ، اضطراب و افسردگی نشان دادند.
-در پژوهشی که توسط ال فورد وهمکاران (2005)در بررسی فواید روانی خاطره نویسی در سالمندان بیان کردند که خاطره نویسی با کمک به حفظ توانایی ها و ارتباط اجتماعی وبا کمک به تخلیه هیجانی منجر به رضایت و خوشحالی و ارتقاء سلامت روان و کیفیت زندگی سالمندان می گردد.
- راسمن.(2008) :در پژوهشی موردی خانم 40 ساله ی که دچار سرطان سینه و تحت عمل جراحی و اشعه درمانی قرار گرفته بود.اما تومور او بدخیم و اضطراب زیادی از مرگ و نسبت به دید دیگران درباره بیماری بد بین شده بعد از اشنای با تصویر سازی ذهنی و تجسم توانسته بود اولا براسترس واضطراب درمانی باروند بیماری سرطان خود مبارزه کند
-در پژوهش کاسل.(2008):.در پژوهش خود تحت عنوان امنیت دلبستگی افراد بزرگسال و استفاده مواد به این نتیجه رسید که رابطه مثبت میان دلبستگی افراد بزرگسال به مصرف دارو به طور مکرر و مصرف دارو تحریک کننده اند در واقع سبک های دلبستگی عامل پر خطر جهت مصرف مواد بزرگسالان است.
-پژوهش توسط وایلا اسپیک ودیگران .(2008). انجام شد آنها در تحقیقی که انجام دادند برروی 130 نفر که میانگین سنی شان 55 سال بود .هدف از انجام این تحقیق مقایسه اثر بخشی معنا درمانی گروهی و درمان اینترنتی در کاهش افسردگی سالمندان بود .نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه 65نفر تقسیم شدند.که یک گروه تحت معنا درمانی گروهی قرار گرفت و گروه دیگریتحت درمان اینترنتی.هر دو گروه به مدت 5سال مورد بررسی قرار گرفتند در معنا درمانی گروهی افراد. آموزش روانی می دیدند و گروه به وسیله روانشناسان و مددکاران اجتماعی راهنمایی می شدند اما در درمان اینترنتی افراد در خانه از طریق اینترنت آموزش می دیدند .نتایج حاکی از ان است که افسردگی در هر دو گروه کاهش قابل ملاحظه داشته است .اما در گروهی که تحت معنا درمانی گروهی قرارداشتند.میزان افسرگی نسبت به گروهی تحت درمان اینترنتی قرار نداشته کاهش بیشتری داشته است.معنا درمانی گروهی نسبت به درمانی اینترنتی در کاهش افسردگی موثر است.
- در پژوهشی که توسط چیانگ جونگ و همکاران (2010).در بررسی ((معنا درمانی گروهی بر افسردگی وبی احساسی در ساکنان خانه پرستاری با دمانس متوسط)) بیان کرد که معنا درمانی گروهی بر افسردگی وبی احساسی سالمندان ساکن خانه پرستاری موثر است.
_در پژوهش که توسط مانیکاواسگار،سیلاو،مارنان وواگنر(2009).در بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن بر اضطراب جدایی بزرگسالان و اختلال وحشت زدگی تایید می کند تغییر سبک دلبستگی از اضطراب و وحشت زدگی آنها می کاهد.
- ربیکا و جیاکینگ(2011) در بررسی رابطه معنی در زندگی بر رضایت از زندگی 519 بزرگسال مسن در دریافتند که فراگیری روشهای معنی در زندگی به طور قابل توجهی با افزایش خوشنودی و رضایت از زندگی رابطه دارد
- اسمیت(2012) اثر بخشی معنا درمانی دردرمان تعدادی از نظامیان افسرده نیروی دریایی ایالات متحده مورد مطالعه قرار دارد .او از تکنیک های سه گانه فرانکل ،استفاده نمود.نتایج تحقیق او نشان داد که معنا درمانی در کاهش افسردگی نظامیان موثر بوده است.
منابع
-بوئری،جرج .(1385). نگاهی به آثار ویکتور فرانکل (رنج ،اما زیستن ). ترجمه : مسعود فریامنش.
-پروچسکا، جیمز،ا.(1381) نظریه های روان درمانی . ترجمه : یحیی سید محمدی. تهران ، انتشارات رشد.
-پور ابراهيم، تقي و همكاران (1388) . مقايسه اثر بخشي دو شيوه مشاوره گروهي معنا درماني با مشاوره فردي
چند الگويي بر كاهش افسردگي سالمندان آسايشگاههاي تهران . پايان نامه دكتراي روانشناسي .تهران . دانشگاه
علامه طباطبايي.
-ترخان ، مرتضی (1385)، اثر بخشی شیوه شناختی – رفتاری بر کاهش پرخشگری دانشجویان و بررسی اثر
بخشی این کاهش بر سلامت عمومی آنها . ارایه شده در دومین کنگره روانشاسی ایران . دانشگاه علوم بهزیستی
و توانبخشی
-جونز، نیلسون(2001). نظریه معنا درمانی ویکتور فرانکل. فصلی از کتاب نظریه های پیشرفته ی مشاوره و روان درمانی . ترجمه: سید محمد حسین بهفر(1384)
-جونز، نیلسون ( 2001 ). نظریه وجود گرایی (درمان وجودی). فصلی از کتاب نظریه های پیشرفته ی مشاوره و روان درمانی .ترجمه : نظامی. (1383.)
-خلعتبري ، جواد (1387). آمار و روش تحقيق .تهران. انتشارات پردازش
-حسينيان، الهه (1386). بررسي اثر بخشي معنادرماني به شيوه گروهي بر افزايش اميد به زندگي بيماران سرطاني بيمارستان شفاي شهر اهواز. مجله علوم رفتاري . دوره 3. شماره 4
-فرانکل، ویکتور، امیل(1955). انسان در جستجوی معنای غایی ترجمه: احمد صبوری و عباسی شمیم (1381).
تهران . انتشارات صدرا.
-فرانکل، ویکتور امیل(1384). .پژوهش در معنا درمانی ، ترجمه: نهضت صالحیان و مهین میلانی. انتشارات صدرا
-پور یزدی.، احمد رضا (1385)، دکتر امیل فرانکیل( بنیانگذار معنا درمانی) فرا دیدی بر روانشناسی و روان درمانی وجودی . چاپ اول . انتشارات دانش.
-نورکراس، جان. سي و جيمزُا پروچاسکا ( ۱۹۹۹). نظريه هاي روان درماني. ترجمه يحيي سيدمحمدي(.۱۳۸۳) .تهران . انتشارات رشد.
-هدایتی ، ناجی(1385). اثر بخشی معنا درمانی بر کاهش ناامیدی دانش آموزان هنرستان آزادگان شهرستان سقز. پایان نامه چاپ نشده دانشگاه علامه طباطبایی.
- صادق مقدم؛لیلا.سید باقر فلاحی؛مسعود(1389)؛بررسی تاثیر برنامه گروه درمانی و میزان افسردگی سالمندان مقیم در آسایشگاه کهریزک تهران
- امیری محتشم ،فرازمند، زهرا. .طلوعی، اسماعیل.محمودحسین(1381.)،بررسی علی بستری سالمندان در بیمارستانهای آموزش شهر رشت –مجله دانشکده پزشکی.دانشگاه علوم پزشکی گیلان،11(42(
- تاجور؛مریم(1383):کتاب بهداشت سالمندان ،مروری بر جنبه های زندگی آنان:تهران انتشارات نسل فردا. 6-1
-دادستان؛پریرخ( 1388).روانشناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی.تهران انتشارات سمت
-سارا سون، ایرون جی ، ساراسون ، باربارا آر (1382): مترجمان.نجاریان. بهمن اصغری مقدم ؛محمد علی.
دهقانی، محسن جلد 1.2 تهران :انتشارات رشد چاپ پنجم
- سادوک -کاپلان( 2003.) مترجم : پور افکاری.نصرت الله .خلاصه روانپزشکی جلد 1و2 .تهران انتشارات شهر اب .چاپ دوم
-کوری. ماریان اشنایدر. کوری جرالد(.1942). مترجمان .بهاری. سیف لله رنجگر بابر امعلی .حسین شاهی بروائی حمید رضا .میر هاشمی . مالک .نقشبندی.سیامک . گروه درمانی .تهران .نشر روان چاپ سوم
- میرزایی و شمس قهفرخی (1386)-میرزائی. محمد (1387) بررسی عوامل موثر بر سلامت خود ادراک سالمندان ایران .فصلنامه سالمندان. دوره 3 شماره 8
- نیک روان مفرد.ملاحت( 1378). سالمندان و خانه سالمندان. خلاصه مقالات اولین کنگره سراسری سالمندی .تهران :دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی 8.
-نصیری،ح رضویه،الف .(1385)بررسی کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه شیراز بر اساس مجموعه مقالات سوم (whoqol-bref) مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی . سراسری بهداشت روانی دانشجویان 3و3 خردادماه( 1385)
- اکبری ، بهمن .توزنده جانی،محسن .ابوالقاسمی،شهنام(1381).درامدی بر روانشناسی عمومی.مشهد :نشر مرندیز.چاپ دوم
- حیدرنیا. محمد علی. (1378). سلامت سالمند. خلاصه مقاله اولین کنگره سراسری سالمندی.تهران :دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی 13-14
-اسلامي نسب، علي) 1373. (روانشناسي اعتماد به نفس. تهران. انتشارات مهرداد.
-اخوت ، ولی اله (1356 ). اصول نظری و عملی روان درمانی . تهران . آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی.
-شولتز دوآن(1977).روانشناسی کمال(الگوی شخصیت سالم ). ترجمه: گیتی خوشدل .(1369)تهران . انتشارات پیکان
-قنبری هاشم آبادی ، بهرام علی (1383) . تهیه یک الگوی مداخله ای بر اساس رویکرد یکپارچه گرای روان درمانی گروهی و آزمون اثر بخشی آن در درمان وابستگی به مواد مخدر و افزایش سلامت روان معتادان زندانی مرد . پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه علامه طباطبایی.
-قنبري،زهرا.گودرزي،محمود (1385). مجله علمي – پژوهشي تحقيقات زنان. سال دوم.شماره چهارم.
-کاپلان ، سادوک (2003). خلاصه روانپزشکی . ترجمه نصرالله پور افکاری (1382).تهران .
-کریمی ،یوسف ( 1375). روانشناسی اجتماعی. تهران. انتشارات ارسباران .
-کوهی ، م (1387) . اثر بخشی معنا درمانی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر دوره متوسطه ، پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه علامه طبا طبایی .
-نورکراس، جان. سي و جيمزُا پروچاسکا ( ۱۹۹۹). نظريه هاي روان درماني. ترجمه يحيي سيد محمدي.۱۳۸۳ .تهران . انتشارات رشد.
- ییلاق بیگی ؛مانک (1388.).رابطه عزت نفس با سازگاری و مقاومت اثر بخشی آموزشی خود آگاهی و مقابله با استرس بر سازگاری عاطفی و اجتماعی استان گیلان. پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه آزاد اسلامس واحد تنکابن. استاد راهنما:خلعتبری.جواد.مشاور قربان شیرودی.شهره
-هالچین ؛ریچارد پی .ویتبورن، سوزان کراس.( 1385.):مترجم :سید محمدی، یحیی.اسیب شناسی روانی.جلد 2.1 ،تهران نشر روان چاپ سوم.
-نویان شرف ، محمد حسین (1387).چرا پیر می شوی؟ مقدمه ای بر مبانی سلولی و ملوکولی پدیده پیری .انتشارات دانشگاه علوم پزشکی گیلان-چاپ اول
-محتشم امیری.زهرا- فرازمند ،اسماعیل- طلوعی ،محمود حسین(1381):بررسی علل بستری سالمندان در بیمارستان آموزشی شهر رشت. مجله دانشکده علوم پزشکی گیلان اسفند(1381) ص 13 -19
-کلدی، علی رضا/ پرستاری توانبخشی و رفاه سالمندان .دومین کنگره سراسری پرستاری و توانبخشی.تهران(1384) ، 48
-قاضی،قاسم(1383).نظریه ها و روش های مشاوره وروان درمانی اول. تهران.انتشارات جنگل
-ذاکر ،صدیقه (1385(نگاهی به نظریه فرانکل در روانشناسی دین، فصلنامه قبسات شماره 8
-علی اکبری ،مهناز و همکاران،(1390).اثربخشی معنا درمانی گروهی بر کاهش افسردگی زنان سالمند فرهنگسرای شهر تهران.ارایه شده در سومین کنگره روانشناسی ایران.دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
-منتظری، علی و همکاران (1389) مقایسه کیفیت زندگی وابسته به سلامت زنان شاغل و خانه دار شهر زاهدان
. فصلنامه پایش .سال یازدهم .شماره اول.بهمن-اسفند ص111-116
- بشارت؛محمد علی(1384).ساخت و هنجاریابی مقیاس دلبستگی بزرگسالان.دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی
دانشگاه تهران (گزارش طرح پژوهشی)
- بشارت ؛محمد علی( 1383).بررسی سبک های دلبستگی با برون گرایی و نوروز گرایی. مجله علوم روانشناختی 10؛110-122
- بشارت ؛محمد علی (1385).تبیین اختلال های شخصیت بر اساس نظریه دلبستگی. دو فلصلنامه روانشناسی معاصر2،41-48
- بشارت محمد علی.نادعلی،ح .زبردست،علی و صالحی،محمد(1387).کمال گرایی ومقابله با تنیدگی –روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی،24،18-7
- بشارت،محمد علی(1390).،سبک های دلبستگی و نارسا یی هیجانی پژوهش روانشناختی24.،80-63
-بشارت ،محمد علی(1391).مبانی درمانی نظریه دلبستگی .رویش روانشناسی،1،38-15
-بشارت ،محمد علی(1385).سبک های دلبستگی و ترس از صمیمیت. مجله علوم روانشناختی ،17،15-5
-گلی نژاد،محمد(1380) .بررسی رابطه سبک های دلبستگی و مشکلات بین فردی دانشجویان ساکن خوابگاه های
دانشگاه تهران .پایانامه ارشد دانشگاه تهران
-مظاهر، محمد علی(1379).نقش دلبستگی بزرگسالان در کنش ازدواج .مجله روانشناسی 15، دوم وچهارم شماره 4و 2
انگلیسی:
سایت اینترنتی سالمند مرکز تحقیقات سالمندان-www.iranian.aging.com
Adults TAC WWW.Samhsa.gov/older
1-carson. V.B. (2000):mentalth nursing.2ed.hiladelphid:saundevs: 693
2-chid-jungh sieh(.2010).the effect of reminiscence musi therapy sessions on changes in
depre ssive symptoms in elderiy person with dementid,page of 83-94
3-hsieh hf,wangjj.(2003) Effect of reminiscence therapy on depression in older adults
:asgstematic review .int jnurs stud.(2003).:40(4):335-450
4-hanaoka.h.oka murah.study on effects of life revied actities on the qulity of life of the
elderly :arando mized control lled.psyohother pshchoson( 2004):73(5):302-11
5-Ernest,bohlmeijer )2007(.thesis of reminiscence and depression in latar life
6-Elrord h.wilison f .mckee kj ,chung mc,Bolton g. goudie fp , (2005): sychosocial bene fits of solitary reminiscence writing: an exploratory study aging ment health 9(4):305-14
7-satokes sA. (2003):Gordon sE.common stressors experienced dg the well elderly clihical implications.JGerontol nurs 29(5):38-46
8-wang.kenneth t.; yuen mantak:slaney. Robert b. (2009). Perfectionism ,depression,
loneliness, and life satisfaction a study of high school students in hong kong .counseling
psychologist,v37 n2 p249-274
9-sher.s.r.&paquette.j.a . (2003).loneliness and peer relation in childhood.current
deirections in psychological science.12(3).75-78
10-center of mathematical and experimental psychology research(2006).loneliness and
depression in middle and late childhood. The relationship ot attachment and parental
styles.the journal of genetic psychology.167(2).335-365
11-Carson,V.B.(2000). "Mental Health Nursing", (2nd ed). PP: 401-402.
12-Cohen.L.R. & D.A.Hien (2006). Treatment outcomes for women with substance
abuse and PTSD who have experienced complex Traumd. Psychiatric services
57,pp,.100-101
13-Frankel,V.E)1975).The unconscious God: psychotherapy and Theoligy. New Yourk :
simon and Schuster. (originally published in 1048 as Der unbewussie Go tt. Republished
in )1997( as man,s search for ultimate meaning.
14-Kang, Kyung- Ah, Im. Jae- Im. Kim. Hee. Su, kim shin- Jeong- song, ikyungsin,
songyong(2004). The Effect of logotherapy on the Suffering
15-sharf,R,S.(2000)theories of pychotherpay and counseling: concept and
case.belmont.CA:wads worth
16-mikulincer.m&shaver.P.R(2004).security-based self-reprentatinon in adulthood:adult
attachment: theory.research.and chinical implications(pp.159-195).new York:Guilford
press
17-kaplan .h.l.sadok.b,j.(1985)sponsis psy chiatry.behavioral scierres chinical
psychiatry.new York.
18- Lopez C, Antoni M, Penedo F, Weiss D, CruessS, Segotas MC, et al.) 2011(;. A pilot study of cognitivebehavioral stress management effects on stress,quality of life, and symptoms in persons withchronic fatigue syndrome. J Psychosom Res70(4): 328-334.
19- Taylor RR, O'Brien J, Kielhofner G, Lee SW,Katz B, Mears C.) 2010(; The occupational and quality oflife consequences of chronic fatigue syndrome/myalgic encephalomyelitis in young people. Br JOccup Ther73(11): 524-530
20- Bartels H, Pedersen SS, van der Laan BF, StaalMJ, Albers FW, Middel B .) 2010(; The impact of Type Dpersonality on health-related quality of life intinnitus patients is mainly mediated by anxiety anddepression. Otol Neurotol31(1): 11-18.
21-besharat,M,A(2011).Development and validation of adult attachment inventory. Procedia social and behavioral scinces,30,475-479.
22-Dodd,Z(2010).effects of adult romantic attachment and social support on resilience and depression in patients with acquired disabilities.retrieved apr 7, 2012 from proquest dissertations and theses database (UMINO.3436559).
23-Ivarsson,T.,Granqvist,P.,Gillberg,c., &broberg, A.G.(2010).atachment states of mind in adole scents with obsessive –compulsive disorder and/or deapressive disorders :Acontrolled study. Child ado-lescnt psychiatry ,19,845-853