دانلود ادبیات نظری وپیشینه تحقیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) (docx) 26 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 26 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) توسط هیز در اواخر دهه 1980 از رویکرد های رفتارگرایی به درمان پدید آمد(لارمر، ویترو ویسکی و لویس درایور، 2014). درمان رفتاری در سه گروه یا سه نسل مفهوم سازی شده بود که شامل: رفتار درمانی؛ رفتار درمانی شناختی (CBT) و " نسل سوم " و یا "موج سوم" رفتار درمانی (هریس، 2006، هیز، 2005). در دمان های موج سوم تلاش می شود بجای تغییر شناخت ها، ارتباط روان شناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد (رودیتی و روبین سون، 2011).
ACT ریشه در رفتار گرایی دارد اما بوسیله فرایندهای شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد (هیز، لوین، پلمب-ویلاردیج، ویلاتی و پیستورول،2013). این درمان با ادغام مداخلات پذیرش و ذهن آگاهی در راهبردهای تعهد و تغییر، به درمانجویان برای دستیابی به زندگی پرنشاط، هدفمند، و بامعنا کمک می کند. برخلاف رویکردهای کلاسیک رفتار درمانی شناختی، هدف ACT تغییر شکل یا فراوانی افکار و احساسات آزار دهنده نیست؛ بلکه هدف اصلی آن تقویت انعطاف پذیری روان شناختی است. مراد از انعطاف پذیری روان شناختی توانایی تماس با لحظه لحظه های زندگی و تغییر یا تثبیت رفتار است، رفتاری که به مقتضات موقعیت، همسو با ارزش های فرد می باشد. به بیانی دیگر، به افراد یاری می رساند تا حتی با وجود افکار، هیجانات، و احساسات ناخوشایند، زندگی پاداش بخش تری داشته باشند (فلکسمن، بلک و باند، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).
ACT چندین ویژگی مجزا و مشخص دارد. از برجسته ترین این ویژگی ها ارتباط کامل با یک نظریه و پژوهش درباره ماهیت زبان و شناخت انسان (معرف «نظریه چارچوب ارتباطی» یا RFT) است. این پیوند با قواعد رفتاری بنیادی، به ایجاد مدلی منحصر به فرد و تجربی از عملکرد انسان منجر شده است. مدل مزبور متشکل از شش فرایند درمانی است؛ فرایندهایی که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند: گسلش شناختی، ،پذیرش ، تماس با لحظه اکنون ، خویشتن مشاهدهگر ، ارزشها، اقدام متعهدانه (فلکسمن و همکاران، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).
در این درمان ابتدا سعی می شود پذیرش روانی فرد در مورد تجارب ذهنی (افکار، احساسات و ...) افزایش یابد و متقابلا اعمال کنترلی ناموثر کاهش یابد. به بیمار آموخته می شود که هر گونه عملی جهت اجتناب یا کنترل این تجارب ذهنی ناخواسته بی اثر است یا اثر معکوس دارد و موجب تشدید آنها می شود و باید این تجارب را بدون هیچ گونه واکنش درونی یا بیرونی جهت حذف آنها، به طور کامل پذیرفت. در قدم دوم بر آگاهی روانی فرد در لحظه حال افزوده می شود؛ یعنی فرد از تمام حالات روانی، افکار و رفتار خود در لحظه حال آگاهی می یابد. در مرحله سوم به فرد آموخته می شود که خود را از این تجارب ذهنی جدا سازد (جداسازی شناختی) به نحوی که بتواند مستقل از این تجارب عمل کند. چهارم، تلاش برای کاهش تمرکز مفرط بر خود تجسمی یا داستان شخصی (مانند قربانی بودن) که فرد برای خود در ذهنش ساخته است. پنجم، کمک به فرد تا اینکه ارزش های شخصی اصلی خود را بشناسد و به طور واضح مشخص سازد و آن ها را به اهداف رفتاری خاص تبدیل کند (روشن سازی ارزش ها). در نهایت، ایجاد انگیزه جهت عمل متعهدانه؛ یعنی فعالیت معطوف به اهداف و ارزش های مشخص شده به همراه پذیرش تجارب ذهنی. این تجارب ذهنی می تواند افکار افسرده کننده، وسواسی، افکار مرتبط به حوادث، هراس ها و یا اضطراب های اجتماعی و ... باشند(پور فرج عمران، 1390)
هدف ACT
هدف ACT ایجاد یک زندگی غنی و پرمعنا در حالی است که فرد رنج ناگزیر موجود در آن را میپذیرد. ACT (به معنی اقدام) مخفف جالبی است چون این درمان درباره انجام اقدام مؤثری است که بهوسیله عمیقترین ارزشهای ما هدایت میشود آنهم درحالیکه ما کاملاً آماده و متعهد هستیم. تنها از طریق اقدام هشیارانه است که ما میتوانیم یک زندگی پرمعنا بسازیم. البته همینکه برای ساختن چنان زندگی تلاش خود را آغاز کردیم با انواع و اقسام موانع به شکل تجربههای درونی ناخواسته و نامطلوب روبهرو خواهیم شد (افکار، تصورات، احساسات، حسهای بدنی، تکانهها و خاطرات). ACT برای اداره این تجربههای درونی مهارتهای مؤثر توجه آگاهی را به ما میآموزد (هریس، 2006).
توجه آگاهی چیست؟
توجه آگاهی یعنی اینکه هشیارانه و با علاقه و پذیرش آگاهی خود را به تجربهای که اینجا و اکنون از سر میگذرانند معطوف کنید. توجه آگاهی جنبههای زیادی دارد، مثلاً در لحظه اکنون زندگی کنید، بهجای غرق شدن در افکار کاملاً درگیر آنچه انجام میدهید شوید؛ به احساسات خود اجازه دهید تا همانطور که هستند باشند و بهجای کنترل کردنشان اجازه بدهید تا بیایند و بروند. وقتی تجربههای درونی خود را با پذیرش نظاره میکنیم حتی خاطرات، احساسات، افکار و حسهای بدنی دردناک نیز به نظر کمتر تهدیدکننده و تحملناپذیر به نظر میرسند. توجه آگاهی به این شیوه به ما کمک میکند تا رابطه خود با افکار و احساسات دردناک خود را بهنوعی تغییر دهیم که تأثیر و نفوذ آنها بر زندگیمان کمتر شود (هریس، 2006).
ACT، رنجش انسان و اجتناب تجربه ای
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، استروسال، و ویلسون، 1999) به عنوان جایگزینی برای اشکال سنتی تر روان درمانی (مانند درمان شناختی –رفتاری کلاسیک) تدورین شده است. تاکید اصلی این درمان بر کاهش شدت فراوانی هیجانات و افکار آزار دهنده است. ACT به جای تلاش مستقیم برای کاهش موارد اخیر، بر افزایش کارآمدی رفتاری در عین وجود افکار و احساسات ناخوشایند، تاکید می کند. به عبارت دیگر، درمانگر ACT تلاش نمی کند تا افکار آشفته ساز درمانجو را تغییر دهد یا هیجانات ناخوشایندش را کاهش دهد(فلکسمن و همکاران، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).
مفروضه اصلی ACT از این قرار است که بخش قابل توجهی از پریشانی روان شناختی، جزء بهنجار تجربه انسانی است. از دیدگاه ACT و نظریه چارچوب ارتباطی، شیوع بالای رنجش انسانی، چیز عجیب و غریبی نیست. ظاهرا حیوانات برای رشد و نمو به چیزهای زیادی احتیاج ندارند و به نظر می رسد نسبتا شادند؛ یعنی، اگر غذا، آب، گرما، سرپناه، و اندکی ارتباط جسمی داشته باشند و آزار جسمی چندانی نبینند به خوبی و خوشی زندگی می کنند. نظریه چارچوب ارتباطی نشان می دهد که چگونه فرایند های طبیعی زبان، تجربه انسان را به نحو چشمگیری تغییر می دهد. این فرایند ها سبب می شود که تقریبا همه جوانب تجربه انسان، به سادگی و به کرات، منفی ارزیابی شود. انسان ها هنگامی که ظرفیت کلامی منحصر به فردی پیدا می کنند تا درباره هستی شان تامل نمایند، به هدف نهایی آن فکر کنند، آن را با آرمان های ذهنی مقایسه نمایند، نقایص شخصی را تشخیص دهند، و از این نقایص به عنوان شاهدی برای بی ارزشی استفاده کنند، ظرفیت پریشانی به طور نظرگیری افزایش می یابد. نظریه چارچوب ارتباطی فرض را بر این می گیرد که این قابلیت کلامی ظرفیتی برای اجتناب تجربه ای پدید می آورد. اجتناب تجربه ای به معنای تلاش برای اجتناب از افکار، احساسات، خاطرات، و این تجارب ناآشکار اما ناخوشایند است(فلکسمن و همکاران، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).
ظرفیت انسان برای اجتناب تجربه ای دست کم به دو دلیل حائز اهمیت است. نخست اینکه بسیاری از رفتارهای این چنینی، یا موجب آسیب جسمی می شود یا به وخیم شدن مسائل اولیه دامن می زند. می بارگی، سوء مصرف مواد، پرخوری، و ورزش نکردن، اغلب نمونه های معمول اجتناب تجربه ای هستند که منجر به اسیب جسمی می شوند. رفتارهایی مثل اهمال کاری و اجتناب از تعارض سازنده، اغلب پریشانی موجود را بدتر هم می کنند. به عبارت دیگر، بسیاری از نمونه های اجتناب تجربه ای ممکن است برای مدت کوتاهی تسکین دهنده باشد، اما مشکلات و پریشانی ما را در دراز مدت وخیم تر می کند. دوم اینکه بسیاری از مصادیق اجتناب تجربه ای، مانع از زندگی با معنا، هدفمند، و پورشور می شود. برای مثال، اگر برای فردی داشتن رابطه صمیمی و دلسوزانه و عاشقانه ارزشمند است و در عین حال، همواره به دنبال هیجانات ناخوشایند، از فرد مورد علاقه خود کناره گیری می کند، بعید است چنین رابطه ای ایجاد و حفظ نماید(فلکسمن و همکاران، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).
این مفروضه های نظریه چارچوب ارتباطی/ ACTدلالت بر نگاهی متفاوت به رنجش انسان دارد. اگر پریشانی فزاینده، بخشی از زندگی بهنجار انسان است که اجتناب از آن غالباً ممکن نیست؛ و اگر اجتناب تجربه ای مکرر، اغلب باعث تسریع پریشانی و کاهش کیفیت زندگی می شود، پس، شاید روان درمانی ملزم است به درمانجویان کمک کند تا راههایی برای پذیرش این پریشانی پیدا کنند، پریشانی ای که در حین زندگی معنادار، هدفمند، و پورشور ایجاد می شود(فلکسمن و همکاران، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).
بنابراین درمانگرACT از درمانجو نمی خواهد که محتوای افکارش را بپذیرد؛ بلکه می خواهد افکارش را به همان صورتی بپذیرد که هست، نه آن گونه که ذهنش می گوید (فلکسمن و همکاران، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).
مداخلات درمانی
بهطورکلی مراجعین با هدف کنترل هیجانی به اتاق درمان میآیند. آنها میخواهند از استبداد و ظلم افسردگی، اضطراب، اشتیاق به نوشیدن، خاطرات فجایع زندگی، عزتنفس پایین، ترس از طرد شدن، خشم، سوگ و نظیر اینها خلاص بشوند. در ACT هیچ تلاشی برای کاهش، تغییر، اجتناب، سرکوب یا کنترل این تجربیات درونی نمیشود، بلکه مراجعین یاد میگیرند تا اثر و نفوذ افکار و احساسات نامطلوب را با استفاده مؤثر از توجه آگاهی کاهش بدهند. مراجعین یاد میگیرند تا مبارزه با تجربیات درونی خود را متوقف کنند- آغوش خود را برایشان بگشایند و بیزحمت به آنها اجازه بدهند تا بیایند و بروند. وقت، نیرو و پولی که قبلاً برای کنترل کیفیت حال خود خرج میکردند حال صرف این میشود که اقدامی مؤثر در جهت ارزشهای زندگی خود انجام دهند تا ساعتهای زندگیشان جان یابد و لحظههایش گرانبار شود(هریس، 2006).
با این توصیف مداخلات ACT حولوحوش دو فرایند اصلی تمرکز دارد(ولیز و همکاران، 2003؛ هریس، 2006):
پذیرش تجربیات درونی ناخواسته که قابلکنترل نیستند.
تعهد به زیستن یک زندگی ارزشمند و اقدام در جهت آن.
مواجهه با هدف کنترل هیجانی
در این مرحله، هدف مراجع برای رسیدن به کنترل هیجانی به نرمی و با مراقبت از طریق فرایندی شبیه به مصاحبه انگیزشی تضعیف شد. مراجعین از این طریق راههایی را که برای خلاصی از دست تجربیات نامطلوب یا اجتناب از آنها پیمودهاند تشخیص میدهند. سپس از آنها خواسته میشود تا هر شیوهای که بهکاربردهاند را ارزیابی کنند(هریس، 2006):
آیا این شیوه علائم شما را در بلندمدت کاهش داد؟ این راهبرد چه هزینهای از بابت وقت، نیرو، سلامتی، سرزندگی، روابط برای شما داشت؟ آیا شما را به زندگی مطلوبتان نزدیکتر کرد؟
کنترل مشکل است نه راهحل
در این مرحله، ما این آگاهی را در مراجع تقویت میکنیم که راهبردهای کنترل هیجانی مسئول بخش بزرگی از مشکلات آنها است؛ و هرچه قدر که به مدت طولانیتری در تلاش برای کنترل احساس خود درجا بزنند بیشتر در دور باطل افزایش رنج چرخ خواهند زد. استعاره مناسبی که میتوان در اینجا به کار برد باتلاق شنی، سوئیچ مبارزه و مفاهیم ناخشنودی پاک و ناخشنودی کثیف است. ما این استعارهها را معمولاً اینطور به کار ببریم(هریس، 2006):
آن فیلمهای قدیمی را به یاد بیاورید که آدم بده داستان در باتلاق شنی گرفتار میشد. او هرچه قدر بیشتر دستوپا میزد بیشتر در شن فرو میرفت. راه نجات البته این بود که دست از این کار بردارد، دستانش را باز کند و بر روی سطح شناور بماند. این کار مکارانه است چون غریزه به آدم میگوید که دستوپا بزن اما اگر این کار را بکنیم فرو خواهیم رفت(هریس، 2006).
درباره احساسات دردناک هم اصل مشابهی برقرار است: هرچه قدر بیشتر با آنها مبارزه کنیم، بیشتر بر ما مسلط میشوند. تصور کنید که در پشت ذهنمان یک کلید مبارزه وجود دارد. وقتی این کلید در حالت روشن است معنیاش این است که ما میخواهیم تا با هر درد جسمانی و هیجانی که به سراغمان میآید مبارزه کنیم، هرچه قدر هم که اذیت بشویم تمام تلاشمان را میکنیم تا از دست آنها خلاص بشویم یا از آنها اجتناب کنیم(هریس، 2006).
هیجانی را تصور کنید که خودش را در اضطراب نشان میدهد وقتی کلید مبارزه روشن باشد آنوقت این هیجان کاملاً غیر پذیرفتنی است؛ یعنی ما میتوانیم از اضطراب خودمان عصبانی میشویم:
آخر چرا این هیجانات مرا به این حال درمیآورند؟
یا اینکه از این اضطراب غمگین بشویم: دوباره نه! چرا من همیشه حالم اینجور است؟
یا اینکه از اینکه اضطراب داریم مضطرب بشویم: من چه ام شده ؟ الآن چه بلایی قرار است سرم بیاید؟
این هیجانات ثانویه بیفایده هستند و نشاط ما را از بین میبرند. در پاسخ به آنها ما عصبانی، مضطرب یا پر از احساس گناه میشویم. متوجه دور باطل شدید؟
اما چه میشود اگر کلید مبارزه در حالت خاموش باشد؟ یعنی هر هیجانی که پدیدار میشود، فارغ از اینکه چقدر ناخوشایند است، با آن مبارزه نکنیم. اگر اضطراب پدیدار شد بهخودیخود مشکلساز نیست. چنین هیجانی مطمئناً ناخوشایند است؛ دوستش نداریم اما در همان حال این هیجان فاجعه نیست. وقتی کلید مبارزه خاموش باشد سطوح اضطراب ما آزاد است که مطابق با موقعیت بالا و پایین شود. بعضی وقتها اضطرابمان بالا است، بعضی وقتها پایین است و بعضی وقتها اصلاً اضطرابی نداریم. مهمتر از همه اینکه وقت و نیروی خود را برای مبارزه با آنها هدر نمیدهیم(هریس، 2006).
بدون مبارزه، ما یک وضعیت ناخوشایند عادی هیجانی و جسمانی را برحسب اینکه چه کسی هستیم و موقعیت چگونه است تجربه میکنیم. در ACT ما به این تجربه «ناخشنودی پاک» میگوییم. با اجتناب کردن نمیتوان ناخشنودی پاک را تجربه کرد.
بااینحال وقتی ما به جنگ تجربههای درونی خود میرویم یا از آنها میگریزیم، سطح ناخشنودیمان بهسرعت بالا میرود. ما به این رنج اضافی «ناخشنودی کثیف» میگوییم.
کلید مبارزه ذهن ما شبیه یک تقویتکننده هیجانی است کلید را در حالت روشن قرار دادن همانا و
عصبانی و غمگین و مضطرب شدن و احساس گناه کردن درباره اضطراب و افسردگی و احساس گناه همانا (هریس، 2006).
شش فرایند اصلی ACT
ACTاز شش اصل کمک میگیرد تا مراجعین بتوانند به انعطافپذیری روانشناختی برسند: گسلش شناختی، ،پذیرش ، تماس با لحظه اکنون ، خویشتن مشاهدهگر ، ارزشها، اقدام متعهدانه.هر اصل روششناسی، تمرین، تکلیف خانگی و استعارههای مخصوص به خود را دارد. بهعنوانمثال در سطح گسلش شناختی ما با زبان سروکار داریم. افکار ما بهصورت تحتاللفظی فهمیده شده و حقیقی به نظر میرسند یا قواعدی در نظر گرفته میشوند که بایستی از آنها فرمان برد یا وقایع مهمی به نظر میآیند که تمامی توجه ما را طلب میکنند یا انگار وقایع وحشتناکی هستند که باید از آنها دور شد. بهعبارتدیگر وقتی با این افکار آمیخته میشویم، آنها نفوذ زیادی روی رفتار ما پیدا میکنند (هریس، 2006).
گسلش شناختی به معنای آن است که قدمی عقب بگذاریم و بدون آنکه درگیر زبان بشویم آن را مشاهده کنیم. ما میتوانیم تشخیص بدهیم که افکار چیزی بیشتر یا کمتر از وقایع گذرای درونی یا موج گذرایی از کلمات، افکار و تصاویر نیستند. وقتی از زنجیر افکار خود رها شدیم تأثیر و نفوذ آنها بسیار کمتر خواهد شد(هریس، 2006).
گسلش شناختی. یادگیری نگریستن به افکار، تصورات، خاطرات و دیگر شناختها همچنان که هستند- یعنی چیزی بیش از مقداری کلمات و تصاویر دیده نشوند. یادگیری اینکه آنها را آنچنانکه به نظر میآیند یعنی وقایع وحشتناک، قواعد لازمالاجرا و حقایق عینی نبینیم. بهعبارتدیگر گسلش برای جلوگیری از در آمیختگی شناختی است. در آمیختگی شناختی بدین معناست که فرد، خود و افکارش را در آمیخته (یکی) میداند. گسلش شناختی بدین معناست که بپذیریم افکار ما از ما جدا هستند و چیزی بیش از وقایع خصوصی موقت نیستند(هریس، 2006). تکنیک های گسلش شناختی تلاش می کند عملکرد نامطلوب افکار و رویداد های شخصی دیگر را به جای تلاش برای تغییر شکل، فراوانی یا حساسیت موقعیتی تغییر دهد (هیز و همکاران، 2006).
پذیرش: پذیرش شامل پذیرفتن فعال و هوشیار وقایع خصوصی برخواسته از گذشته شخص بدون تلاش برای تغییر در فراوانی و شکل آن (هیز و همکاران، 2006). به عبارت دیگر، پذیرش به معنای ایجاد فضایی برای احساسها، حواسها، امیال و دیگر تجربههای خصوصی ناخوشایند، بدون تلاش برای تغییر آنها، فرار از آنها یا توجه مجدد به آنها است (هریس، 2006). پذیرش به عنوان یک جایگزین برای اجتناب تجربی آموزش داده می شود(هیز و همکاران، 2006).
تماس با لحظه اکنون: تجربه کردن اینجا و اکنون، با گشودگی، علاقه، پذیرش و آگاهی کامل؛ و درگیری کامل و با تمرکز با هر آنچه انجام میشود(هریس، 2006). ACT تماس بدون قضاوت با حوادث روانی و محیطی همانطور که آنها اتفاق می افتد را ترویج می کند. هدف این است که درمانجویان جهان را به طور مستقیم تجربه کنند به طوری که رفتار انها انعطاف پذیرتر شود و در نتیجه فعالیت های بیشتری را برای ساگاری با ارزش ها در آنها فراهم گردد (هیز و همکاران، 2006).
خویشتن مشاهدهگر: دسترسی به حسی متعالی از خود؛ جویباری از آگاهی که تغییرناپذیر، همیشه حاضر و آسیبناپذیر است. از این دیدگاه میتوانید این نکته را دریابید که شما افکار، احساسات، خاطرات، هوسها، حسها، تصورات، قواعد یا جسم مادی خود نیستید. این پدیدارها بهطور مداوم تغییر میکنند و جنبههای ثانوی وجود شما هستند اما جوهره وجود شما را تشکیل نمیدهند(هریس، 2006).
ارزشها. روشنسازی اینکه چه چیزی برایتان واقعاً اهمیت دارد و در عمق قلبتان ریشه دارد؛ میخواهید چگونه فردی باشید؛ چه چیزی برای شما پرمعنا و مهم است و میخواهید در این زندگی چگونه باشید(هریس، 2006). ارزش ها ویژگی هایی از عملکرد هدفمن انتخاب می شوند که هرگز نمی توانند به عنوان یک شی بدست آمده باشند ام می توانند لحظه به لحظه انتخاب شوند (هیزو همکاران، 2006).
اقدام متعهدانه. ارزشها و عمل متعهدانه بدین معنا هستند که فرد آنچه را که برای او مهمترین و عمیقترین است، تشخیص دهد، بر مبنای آن هدفهایی را تنظیم کند و برای رسیدن به آنها متعهدانه و موثر عمل کند (هریس، 2006).
1565275235585نمودار 2-1. یک مدل از فرایندهای روانی مثبت ACT (هیز و همکارن، 2006)00نمودار 2-1. یک مدل از فرایندهای روانی مثبت ACT (هیز و همکارن، 2006)
مراحل درمان ACT
با توجه به آنچه گفته شد مراحل درمان ACT را می توان در پنج مرحله به صورت زیر خلاصه کرد:
مرحله نخست، «ناامیدی خلاق» است. در این مرحله، درمانگر مراجعانش را با این حقیقت روبرو می کند که تلاش های پیشین آنان برای پرهیز از افکار و احساسات ناخوشایند و نامقبولشان بی ثمر و مایوس کننده بوده است (تاد و بوهارت؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).
در مرحله دوم مراجعان تشویق می شوند ببینند چرا این تلاش ها مخرب و بی ثمر بوده است. این بخش از پذیرش و تعهد درمانی شبیه مشاهده درمانی راهبردی است که می گوید مسئله راه حل است؛ یعنی راه حل مراجع در قبال احساسات نامقبولش که همان پرهیز از تجربه نمودن آنهاست همان رفتار های اجتنابی مسئله ساز محسوب می شود(تاد و بوهارت؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).
در مرحله سوم به مراجعان کمک می شود بین خودشان و واکنش های رفتاری شان فرق بگذارند. هرچه آدم ها بیشتر بتوانند بین خودشان و افکار و احساساتشان فرق بگذارند هنگام تجربه کردن احساسات نامقبول خویش کمتر احساس تهدید و ناامنی خواهند کرد. برای مثال در این مرحله مراجعان تشویق می شوند به جای آنکه بگویند«من خنگم و نمی توانم گزارش شفاهی ام را ارائه دهم» بگویند «تصور می کنم خنگم و نمی توانم گزارش شفاهی ام را ارائه دهم»(تاد و بوهارت؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).
در مرحله چهارم یا مرحله «برو به جنگش» مراجعان را تشویق می کنند افکار و احساسات منفی خود را تجربه کنند و از آنها نپرهیزند. در پنجمین مرحله نیز بر متعهد بودن نسبت به ایجاد تغییر و ایجاد تغییرات تاکید می شود که بیش از مراحل دیگر به رفتار درمانی سنتی شبیه است(تاد و بوهارت؛ ترجمه فیروز بخت، 1392).
مروری بر پژوهش های انجام شده در زمینه اثربخشی ACT
تحقیقات اخیر روی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نتایجی امید بخش را در زمینه اثربخشی این درمان ارائه داده است در ادامه به برخی از این تحقیقات اشاره می شود:
تحقیقات خارجی
نتایج پژوهش های بلوتی، هومان، موریسون، لوین و توهینگ (2014) نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اختلال طیف اضطراب و اختلال وسواس فکری-عملی موثراست.
یاداوایا، هیز و ویلدراگا (2014) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که درمان پذیرش و تعهد بر پریشانی روانی، اضطراب، افسردگی و استرس موثر است.
هافمن، هالسبو، ایلنبرگ، جن سن و فروشلم (2014) و ایلنبرگ، کرون استرند، فینک و فروشلم (2013) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که مداخلهACT با تغییر در انعطاف پذیری روانی و توجه آگاهانه به حال علائم اضطراب سلامتی و فشارهای روانی را کاهش میدهد.
فلیددیروس، بولمی جر، فوکس و اسچریورس (2013) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که انعطاف پذیری در طول مداخله موجب کاهش علایم افسردگی و اضطراب میشود.
نتایج پژوهش برینگ بورگ، میچانک، هسیر و بریج لند (2011) و فلکسمن و بوند (2010) نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب کاهش سطح استرس و افزایش سلامت عمومی میشود.
اسواین، هانکوک، هانیسورث و بومان (2013) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که درمان پذیرش و تعهد بر اختلالات اضطرابی موثر است.
نتایج پژوهش مک کرین، استون و تایلور (2013) نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد مزمن موثر بوده است.
تحقیقات داخلی
علیرضایی (1394) پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی زوجدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت و عملکرد زناشویی و کاهش نشانههای وسواس در زوجین مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی انجام داد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که زوجدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش رضایت و عملکرد زناشویی و کاهش نشانههای وسواس در زوجین مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی در زوجین شهر اصفهان می شود.
هنرپروران (1393) پژوهشی با هدف بررسي اثربخشي رويکرد پذيرش و تعهد (ACT) بر بخشش و سازگاري زناشويي زنان آسيب ديده از خيانت همسر انجام دادند. نتايج نشان دهنده تاثير رويکرد پذيرش و تعهد بر بخشش باميزان تاثير 0.72 بود. بين ميانگين نمرات پس آزمون سازگاري زناشويي زنان گروه آزمايش و گواه تفاوت معناداري با ميزان تاثير 0.77 وجود داشت. تحليل کوواريانس تاثير اثر را در بعد رضايت زناشويي 9.58، در بعد همبستگي دو نفري 24.65، در بعد توافق دو نفري 87.60 و در در بعد ابراز محبت 9.62 در سطح (P<0.005) معنادارنشان داد. هم چنين نتايج پژوهش نشان داد که اثرات درماني اين رويکرد در پيگيري نيز همچنان حفظ شده بود.
مرشدی و همکاران(1394)تحقیقی تحت عنوان کارایی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش فرسودگی زناشویی زوجها انجام دادند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین نمرات پس ازمون و پیش ازمون گروه ازمایش و در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش افسردگی زناشویی زوجین گروه ازمایش موثر بوده است.
علمداری (1392) پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی زوجین نابارور انجام دادند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(MANOVA) نشان داد که درمان تعهد و پذیرش بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی موثر است (001/0>P). این نتایج حاکی است که درمان تعهد و پذیرش میتواند مشکلاتیرا که زوجین نابارور با آن روبرو هستند، تعدیل کند. در واقع این آموزش در کار با گروه نابارور از طریق آموزش مهارتهای ضروری مانند ذهنآگاهی، کاهش اجتناب تجربی و پذیرش تأکید دارد.
حیدریان (1392) پژوهشی با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) در درمان زوجهای پریشان انجام دادند. نتایج نشان داد که: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر همهی متغیرهای مورد مطالعه تأثیر مثبت دارد. و این تأثیر در متغیرهای پریشانی روانی، بین فردی و پذیرش و عمل بیشتر است.
لشنی (1392) پژوهشی با هدف اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) همراه با ذهن آگاهی بر رضایتمندی زناشویی همسران جانبازان ضایعات نخاعی انجام دادند. تحلیل دادهها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) در افزایش رضایت زناشویی و کاهش افسردگی و اضطراب شرکتکنندگان موثر واقع شد همچنین نمره پذیرش و عمل(AAQ) آزمودنیها به طور قابل توجهی بالا رفت اما در زیرمقیاسهای رضایت زناشویی در نمره رابطه جنسی تغییری حاصل نشد همچنین در نمره جهتگیری مذهبی تغییر قابل توجهی انجام نگردید اما در دیگر حیطهها نمرات آزمودنیها افزایش یافت.
حر، آقایی، عابدی، و عطاری، (1392) در پژوهش خود به اثربخشی درمان مبنتی بر پذیرش و تعهد بر میزان افسردگی افراد مبتلا به دیابت پرداختند. و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی 8 جلسه 120 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا کردند. نتایج پژوهش آنها نشان داد درمان مبتنی بر پذیر و تعهد بر میزان افسردگی افراد مبتلا به دیابت موثر بوده است (001/0 P<).
نتایج پژوهش مهردوست، نشاط دوست و عابدی (1392) نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش توجه متمرکز بر خود و بهبود باورهای خودکارآمدی اجتماعی در دانشجویان با اختلال اضطراب اجتماعی موثر بودند.
پورفرج عمران (1390) در پژوهش خود 24 دانشجو مبتلا به هراس اجتماعی را مورد مطالعه قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درمان اختلال اضطراب اجتماعی دانشجویان موثر است.
حسینائی، احدی، فتی، حیدری، و مظاهری (1392) در پژوهش خود 96 کارمند را به طور تصادفی در سه گروه آزمایش، گفت و گو و شاهد قرار دادند. و گروه آزمایش در چهار جلسه 5/1 ساعته آموزش گروهی مبتنی بر ACT با استفاده از الگوی باند و هیس قرار دادند. و گروه گفت وگو ، آزمودنی ها در چهار جلسه 5/1 ساعته درباره تغذیه و ورزش آموزش دیدند. گروه سوم هیچ گونه آزمایشی دریافت نکردند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر ACT به کاهش استرس شغلی منجر می شود، اما بر فرسودگی شغلی اثر قابل توجهی ندارد.
نتایج پژوهش رجبی و یزد خواستی (1393)در زمینه اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به ام اس نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درمان اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به ام اس موثر بوده است.
نتایج پژوهش های تولایی، آزاد فلاح، و اردکانی (1391) نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد مزمن موثر بوده است.
ایران دوست، نشاط دوست و نادی (1393) در پژوهش خود در زمینه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به کمر درد مزمن به این نتیجه دست یافت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کیفیت زندگی و زیرمقیاس های سلامت روانی و جسمانی آن را در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معنادری افزایش داده است.
نتایج پژوهش کیانی، قاسمی، و علی پور (1391) نشان دادکه درمان پذیرش و تعهد بر ابعاد نه گانه تنظیم شناختی هیجان موثر است و موجب کاهش آسیب های روانی ناشی از مصرف آمفتامین ها می شود.
منابع فارسی
ایران دوست، فروزان؛ نشاط دوست، حمید طاهر؛ و نادی، محمدعلی. (1393). تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کیفیت زندگی زنان مبتلا به کمردرد مزمن. علوم رفتاری، دوره8، شماره1: 96-89.
پور فرج عمران، مجید. (1390). اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر هراس اجتماعی دنشجویان. فصلنامه دانش و تندرستی، دوره 6، شماره2: 5-1.
پور فرج عمران، مجید. (1390). اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر هراس اجتماعی دنشجویان. فصلنامه دانش و تندرستی، دوره 6، شماره2: 5-1.
تاد، جودیت و بوهارت، ارتور سی. (بی تا). اصول روان شناسی بالینی و مشاوره. ترجمه مهرداد فیروز بخت (1392).چاپ پنجم. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
تولایی، سید عباس؛ آزاد فلاح، پرویز؛ و اردکانی، شایسته. (1391). اثربخشی رویکرد پذیرش و تعهد درمانی در کاهش شدت تجربه درد در زنان مبتلا به اختلال سردرد مزمن. روان شناسی بالینی، شماره14: 50-39.
حر، مریم؛ آقایی، اصغر؛ عابدی، احمد و عطاری، عباس. (1392). تاثیر روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد درمانی بر میزان افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2. مجله تحقیقات علوم رفتاری، 11 (2): 128-121.
حسینائی، علی؛ احدی، حسن؛ فتی، لادن؛ حیدری، علیرضا؛ و مظاهریف محمد مهدی. (1392). تاثیر آموزش گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (ACT ) براسترس شغلی و فرسودگی شغلی. مجله روانپزشکی و روان شناسی بالینی ایران، سال نوزدهم، شماره 2: 120-109.
حیدریان، نرگس. (1392). تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) در درمان زوجهای پریشان. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز.
رجبی، ساجده و یزد خواستی، فریبا. (1393). اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به بیماری ام اس. مجله روان شناسی، سال ششم، شماره 1(21):39-29.
علمداری، الهه. (1392). بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی زوجین نابارور. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی.
علیرضایی، امیر.(1394). بررسی اثربخشی زوجدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت و عملکرد زناشویی و کاهش نشانههای وسواس در زوجین مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی. کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد.
فلکسمن، پل. ا؛ بلک لج، ج. ت و باند، فرانک و. (1970). تند آموز درمان مبتنی بر پذیرش و پای بند. ترجمه مصلح میرزایی و سامان نونهال (1393)، تهران: انتشارات ارجمند.
کیانی، احمد رضا؛ قاسمی، نظام الدین؛ و عباس، علی پور. (1391). مقایسه اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن آگاهی بر میزان ولع مصرف و تنظیم شناختی هیجان در مصرف کنندگان شیشه. اعتیاد پژوهی، سال ششم، شماره 24: 36-27.
لشنی، لیلا. (1392). اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) همراه با ذهن آگاهی بر رضایتمندی زناشویی همسران جانبازان ضایعات نخاعی. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
مرشدی، مهدی؛ داورنیا، رضا؛ زهرا کار، کیانوش؛ محمودی، محمد جلال؛ شاکرمی، محمد. (1394). کارآیی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر کاهش فرسودگی زناشویی زوج ها. فصلنامه علمی-پژوهشی انجمن علمی پرستاری ایران، شماره 4: 34-24.
مهردوست، زینب؛ نشاط دوست، حمید طاهر و عابدی، احمد. (1392). اثربخشی پذیرش و تعهد درمانی برکاهش توجه متمرکز بر خود و بهبود باورهای خودکارآمدی اجتماعی. روش ها و مدل های روان شناختی، سال سوم، شماره یازدهم: 82-67.
هنرپروران، نازنين. (1393). بررسي اثربخشي رويکرد پذيرش و تعهد (ACT) بر بخشش و سازگاري زناشويي زنان آسيب ديده از خيانت همسر. جامعه شناسي زنان (زن و جامعه)، دوره 5 ، شماره 3 (مسلسل 19): 150-135.
منابع لاتین
Bluett, E. J., Homan, K. J., Morrison, K. L. , Levin, M. E., Twohig, M. P.(2014). Acceptance and commitment therapy for anxiety and OCD spectrum disorders: An empirical review. Journal of Anxiety Disorders, 28, 6; 612–624
Brinkborg, H., Michanek, J., Hesser, H., & Berglund, G. (2011). Acceptance and commitment therapy for the treatment of stress among social workers: A randomized controlled trial. Behaviour Research and Therapy, 49, 6–7: 389–398.
Flaxman, P.E., & Bond, F. W. (2010). A randomised worksite comparison of acceptance and commitment therapy and stress inoculation training. Behaviour Research and Therapy, 48, 8: 816–820.
Fledderus, M., Bohlmeijer, E. T., Fox, J., Schreurs, K. M.G., & Spinhoven, P. (2013). The role of psychological flexibility in a self-help acceptance and commitment therapy intervention for psychological distress in a randomized controlled trial. Behaviour Research and Therapy. 51, 3:142–151.
Harris R. )2006(. Embracing your demons: An overview of aceeptance and commitment therapy. Psychotherapy in Australia ; 21(4):2-8.
Hayes, S. C., Luoma, J. B., Bond, F. W., Masuda, A., & Lillis J. (2006). Acceptance and commitment therapy: model, processes and outcomes. Behav Res Ther. 44(1):1-25.
Hayes, S.C., Levin, M.E., Plumb-Vilardaga, J., Villatte, J.L. and Pistorello, J. (2013) Acceptance and Commitment Therapy and Contextual Behavioral Science: Examining the Progress of a Distinctive Model of Behavioral and Cogni- tive Therapy. Behavior Therapy, 44, 180-196.
Hoffmann, D., Halsboe, L., Eilenberg, T., Jensen, J., & Frostholm, L. (2014). A pilot study of processes of change in group-based acceptance and commitment therapy for health anxiety. Journal of Contextual Behavioral Science, 3, 3: 189–195.
Larmar, S., Wiatrowski, S., & Lewis-Driver, S. (2014). Acceptance & Commitment Therapy: An Overview of Techniques and Applications. Journal of Service Science and Management, 7; 216-221.
McCracken, L. M., Sato, A., & Taylor, G. J. (2013). A Trial of a Brief Group-Based Form of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) for Chronic Pain in General Practice: Pilot Outcome and Process Results, The Journal of Pain, 14, 11: 1398-1406.
Roditi, D., Robinson, M. E. (2011). The role of psychological interventions in the management of patients with chronic pain. Psychol Res Behav Manage;4:41-9.
Swain, J., Hancock, K., Hainsworth, C., & Bowman, J. (2013). Acceptance and Commitment Therapy in the treatment of anxiety: A systematic review. Clinical Psychology Review, 33, 8; 965–978.
Williams, S. M., & Williams, W. H. (2005). My Family, Past, Present and Future: A personal exploration of marriage and the family. Pearson Custom Publishing.
Yadavaia, J. E., Hayes, S. C., Vilardaga, R. (2014). Using acceptance and commitment therapy to increase self-compassion: A randomized controlled trial. Journal of Contextual Behavioral Science, 3, 4; 248–257.