دانلود پروپوزال حسابداری ارتباط جریان نقد عملیاتی و بازده سهام (docx) 24 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 24 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
فرم پيشنهاد تحقيق
پاياننامهی دوره کارشناسی ارشد
عنوان: بررسی ارتباط جریان نقد عملیاتی و بازده سهام
دانشجو:
شماره دانشجویی:نام دانشجو:نام خانوادگی دانشجو:جنسیت:زن مردگروه عمده تحصیلی:پزشکی علوم انسانی علوم پایه فنی و مهندسی کشاورزی و دامپروری هنررشته تحصیلی:حسابداریزمان ورود به مقطع جاری: نیمسال اول نیسمال دوم سال تحصیلی 9- 139زمان اخذ واحد پایان نامه:نیمسال اول نیسمال دوم سال تحصیلی 9- 139شماره تماس مستقیم:مشخصات استاد راهنما:مشخصات استاد مشاور(انتخاب استاد مشاور در شرایط خاص با تأیید شورای پژوهشی) :نام:نام:نام خانوادگی:نام خانوادگی:شماره شناسنامه:شماره شناسنامه:سال صدور:سال صدور:استان محل تولد:استان محل تولد:شهرستان محل تولد:شهرستان محل تولد:کد ملی:کد ملی:مرتبه علمی:مرتبه علمی:
مقدمه:
ارتباط بين بازده بازار سهام و سود حسابداري و اين موضوع كه چگونه و چه وقت بازار سرمايه به اطلاعات مربوط به سود، واكنش نشان مي دهند، به منظور مطالعه كارايي بازار سرمايه و همچنين ارزيابي سودمندي اطلاعات موجود درصورت هاي مالي اساسی، از اهميت خاصي برخوردار است. سرمايه گذاران، اعتبار دهندگان و ساير استفاده كنندگان صورت هاي مالي براي ارزيابي توان سود آوري، خالص جريانات ورودي وجه نقد و پيش بيني سودهاي آتي از اطلاعات منعكس در سود حسابداري استفاده مي كنند. سودمندي اطلاعات منعكس در سود حسابداري ، زماني تأييد مي شود كه سود حسابداري بتواند سرمايه گذاران و اعتبار دهندگان را در پيش بيني جريانات نقدي ، از نظر مبلغ ، زمان دستيابي و ميزان عدم اطمينان كمك نمايد. بازده اوراق بهادار ، انگيزه اصلي سرمايه گذاري در بورس اوراق بهادار است و ارزيابي و پيش بيني بازده بازار مي تواند كمك مؤثري در اخذ تصميمات منطقي سرمايه گذاران به حساب آيد و نتيجه اين امر نيز تخصيص بهينه منابع محدود جامعه است.
بیان مسئله
حسابداری بهعنوان یک سیستم اطلاعاتی، دارای محصولاتی جهت دستیابی به مجموعهای از هدفهاست. هدف اصلی سیستم حسابداری تهیه اطلاعات مالی مفید برای تصمیمگیری است و شاید این منطقیترین و دقیقترین غایت است که بتوان برای حسابداری ترسیم کرد و صورتهای مالی اساسی (محصول اساسی سیستم حسابداری)، ابزار اصلی انتقال اطلاعات به استفادهکنندگان است.
اصلیترین عاملی که هر سرمایهگذار در تصمیمگیریهای خود مورد توجه خاص قرار میدهد، نرخ بازده است.یعنی سرمایهگذاران به دنبال پربازدهترین فرصتها برای سرمایهگذاری مازاد منابع خود در بازارهای سرمایه هستند. از طرفی در زمینه پیشبینی بازده سهام که یکی از موضوعهای مورد علاقه سرمایهگذاران و محققان مالی است، تاکنون تلاشهای زیادی برای ارائه مدلی که بتواند بازده سهام را به نحو درخور اتکایی پیشبینی کند انجام شده است. تا دهه 1990 تصور بر این بود که مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) مدلی بدون نقص برای پیشبینی بازده سهام است، اما نتایج تحقیقات نشان داد این مدل توانایی لازم برای پیشبینی بازده سهام را ندارد. با از دست رفتن اعتبار این مدل، تلاشهای زیادی برای جایگزین کردن مدلی که بتواند بازده سهام را به بهترین نحو تعیین کند صورت گرفت، اما محققان مالی تاکنون در مورد یک مدل جایگزین به توافق نرسیدهاند.
در حال حاضر سرمایهگذاران میتوانند با ایجاد پل ارتباطی بین بازده سهام و سایر اطلاعات حسابداری (شامل اطلاعات صورت گردش وجوه نقد) تا حدودی به پیشبینی بازده سهام بپردازند منوط به اینکه اطلاعات حسابداری بر روی قیمت تأثیرگذار باشد یا به معنای دیگر بازار از لحاظ کارایی در سطح قوی قرار داشته باشد. صورتهای مالی اساسی عصاره کلیه فعالیتها و رویدادهای مالی واقع شده طی دوره زمانی معمولاً یکساله است. برای مثال ترازنامه فراهمکننده اطلاعاتی مفید درباره داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام و ارتباط بین آنها در مقطع زمانی پایان دوره مالی است. در صورت سودوزیان نیز نتایج حاصل از عملیات مستمر و اصلی گزارش میشود. اما اندازهگیری اقلام منعکس در صورتحساب سودوزیان و ترازنامه مبتنی بر فرض تعهدی است و به همین علت و به دلیل مشکلات ذاتی ناشی از بهکارگیری روشهای تخصیص و استفاده از بهای تمامشده تاریخی رویدادها و عملیات، نسبت به کفایت صورتهای مالی یادشده، در تامین خواستها و نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان شک و تردید پدید آمده است.
در دهههای اخیر، بهدلیل نارسایی موجود در اقلام تعهدی، عمده تحقیقات پژوهشگران و تمایلات سرمایهگذاران به سوی اطلاعات مبتنی بر مبنای نقدی سوق یافته است. جریانهای وجوه نقد از دیدگاه نظری در تمامی ابعاد تصمیمگیری، نظیر ارزیابی ریسک مربوط به مقدار و زمان وام، پیشبینی میزان اعتبار، ارزشگذاری سهام شرکت و فراهم کردن اطلاعات اضافی برای بازار سهام میتواند مفید باشد. در سالهای اخیر، جریانهای وجوه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی بههمراه سود، یکی از معیارهای ارزیابی شرکتها تلقی میشود. بيشتر مطالعاتي كه در زمينة ارتباط بين سود و بازده انجام شده و دوره اي يكساله يا كمتر را در نظر گرفته اند، ارتباط ضعيفي را بين سود و بازده بازار ، گزارش مي دهند؛ به بيان ديگر توان توضيحي سود در ارتباط با بازده ضعيف است. در اين زمينه مي توان به مطالعه« كازنيك و ليو»، «وارفيلد و ويلد» و «بال و كوتاري» اشاره نمود.
ليو مطالعات انجام شدة دهه 1980 را در اين زمينه جمع آوري و خلاصه مي كند و متو جه مي شود كه در بيشتر مطالعات، ضريب همبستگي بازده و سود بسيار پا يين است و به ندرت به بالاي 10 درصد مي رسد. نتايج مطالعاتي كه در آنها از ديدگاه بلند مدت تري استفاده شده، نشان مي دهد كه هر چه فاصلة اندازه گيري طولاني تر (بلندمدت تر) مي شود، ضريب همبستگي بين سود و بازده نيز بهبود يافته و افزايش پيدا مي كند. از جمله اين تحقيقات مي توان به مطالعه ليو(1989)، « ايستون، هريس و اوهلسون هاین»(EHO) اشاره نمود.
منطق« ارتباط سود و بازده »در سال 1968 توسط بال و براون ارائه شده است. تيتر « بال و براون » عبارت بود از« ارزيابي تجربي ارقام سود حسابداري» و فرضيه صفر آنها چنين بود كه: « ارقام سود حسابداري براي سرمايه گذاران بازار سهام مفيد نمي باشد.» نتيجه تحقيق آنها به رد فرض صفر منجر شد. خلاصه نتايج حاصل از مطالعه آنها به شرح زير است:
«مروري اجمالي درباره قيمت سهام در ارتباط با انتشار گزارش سود ، نشان دهندة اين مطلب است كه اطلاعات منعكس شده در رقم سود بسيار مفيد است و جهت تغيير در سود گزارش شده حسابداري نسبت به سال قبل، داراي همبستگي مثبتي همراه با تغيير در قيمت سهام مي باشد.» اطلاعات در بازار سرمايه زماني سودمند خواهد بود كه منجر به عكس العمل سرمايه گذاران، از جمله تغيير در قيمت سهام يا تغيير در حجم مبادله سهام شود.
پارادايم اساسي سود و بازده ، فرضيه اي است كه بر اساس آن بازار سرمايه در مقابل انتشار اطلاعات مربوطي كه در دسترس عموم قرار مي گيرد كارآ باشد. فرضيه بازار كارامد به سرعت واكنش اوراق بهادار بازار سرمايه نسبت به اعلان اطلاعات جديد اشاره دارد. تعريف كارايي بازار عبارت است از اينكه:
بازار سرمايه، اطلاعات در دسترس را بطور كامل منعكس مي كند.
قيمت هاي بازار فوراً نسبت به اطلاعات جديد واكنش نشان مي دهند. به بيان ديگر ، اطلاعات جديد به سرعت بر قيمت اوراق بهادار اثر مي گذارد.
مفاهيم فرضيه بازار كار آ محققان را قادر مي سازد تا به بررسي اين موضوع بپردازند كه آيا بين سود حسابداري و قيمت سهام ارتباطي وجود دارد؟ و آيا اطلاعات منعكس در سود حسابداري براي سرمايه گذاران مفيد مي باشد ؟ مطالعه در زمينه پارادايم سود و بازده ، نيازمند مدلي است تا به كمك آن قيمت سهام به سود حسابداري ارتباط داده شود . بيشتر مطالعات رسماً مدلي ر ا كه در آن بازده به سودارتباط داده شود، ارائه نمي دهند. اما اين ارتباط در مدل قيمت گذاري دارايي هاي سرمايه اي مورد توجه قرار گرفته است.
ضرورت انجام تحقیق
ایجاد ارزش و افزایش ثروت سهامداران در بلند مدت از جمله مهم ترین اهداف شرکت ها به شمار می رود و افزایش ثروت تنها در نتیجه عملکرد مطلوب حاصل خواهد شد. برای ارزیابی عملکرد واحد های تجاری تاکنون معیارهای مختلفی ارائه شده است که یکی از جدیدترین این معیارها، جریان های نقدی آزاد می باشد. این معیار اولین بار توسط جنسن در سال 1986 مطرح شد.
از نظر وی جریان نقدی آزاد واحد تجاری، باقیمانده جریان های نقدی پس از کسر وجوه لازم برای پروژه هایی است که خالص ارزش فعلی آن ها مثبت ارزیابی می شود. این پروژه ها، طرح های سرمایه گذاری بلند مدتی هستند که ارزش فعلی جریان های نقدی ورودی مورد انتظار بیش از ارزش فعلی جریان های نقدی خروجی است(جنسن ، 1986).
مفهوم جریان نقدی آزاد مثبت نشان می دهد که واحد تجاری پس از پرداخت هزینه ها و سرمایه گذاری ها ، دارای وجوه نقد مازاد است. در مقابل برخی از شرکت ها ممکن است که با جریان نقد آزاد منفی مواجه شوند. جریان نقد آزاد منفی همیشه بد و نامطلوب نیست بلکه علل منفی شدن آن مهم است و باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. اگر جریان نقد آزاد منفی ناشی از سرمايه گذاري شركت در فرصت های سودآور موجود باشد، این نوع منفی شدن مقطعی است و به دوره های کوتاه مدت سرمایه گذاری مربوط می شود، امري كه در بسياري از شركت هاي نوپا طبيعي است. درصورتي كه سرمايه گذاري هاي انجام شده بازده بالايي را در پي داشته باشد، راهبرد مزبور توان كسب نتیجه مطلوب در بلندمدت را دارد(یودیانتی، 2008; مرادزاده و دیگران، 1388).
سایر معیارهای اندازه گیری و ارزیابی عملکرد از قبیل سود، سود هرسهم و تقسیم سود شاخص های اندازه گیری کاملی نیستند در صورتی که جریان های نقدی آزاد به دلیل ارتباطی که با تغییرات ایجاد شده در ثروت سهامداران دارد، معیار مناسب تری برای ارزیابی عملکرد شرکت می باشد. جریان های نقدی آزاد نشانه ای از توانایی شرکت در بازپرداخت بدهی ها، پرداخت سود سهام، فروش و خرید مجدد سهام، تسهیل و تسریع رشد شرکت است که همه آن ها از نظر سرمایه گذاران مهم هستند. این موارد از جمله دلایلی است که سبب می شود بسیاری از سرمایه گذاران افزایش جریان های نقدی آزاد را به عنوان مقیاسی از ارزش بدانند(مهام و دیگران، 1387).
جریان نقد عملیاتی از این حیث دارای اهمیت است که به مدیران اجازه میدهد تا فرصتهای را جستجو کنند که ارزش سهام شرکت را افزایش می دهد بدون در اختیار داشتن وجه نقد ، توسعه محصولات جدید ، انجام تحصیل های تجاری ، پرداخت سودهای نقدی به سهامداران وکاهش بدهی ها امکان پذیر نیست از طرف دیگر وجه نقد باید در نگه ئاری شود که بین هزینه نگه داری وجه نقد وهزینه وجه نقد ناکافی تعادل برقرار شود
پیشینه پژوهش
پژوهشهای خارجی
جنسن (1986) اظهار داشت که در شرکت هایی با جریان نقد آزاد بالا و رشد کم اغلب مدیران ترغیب می شوند که وجوه مذکور را در فعالیت هایی به کار گیرند که لزوما به حداکثرسازی ارزش سهامداران منتج نمی شود.
جاگی و گول (2000) در تحقیق خود رابطه مستقیمی را بین مدیریت سود و جریان های نقدی آزاد زیاد در شرکت های با رشد کم پیدا کردند. آنها معتقدند طبق نظریه جنسن در چنین شرکت هایی، به جای این که مدیران جریان های نقد آزاد را بین سهامداران توزیع نمایند اقدام به سرمایه گذاری وجوه مذکور در پروژه هایی با ارزش فعلی خالص منفی می کنند که این امر باعث پایین آمدن ارزش بازار شرکت می گردد. لذا مدیران چنین شرکت هایی سعی می کنند وضعیت موجود را با استفاده از اقلام تعهدی اختیاری افزایش دهنده سود تعدیل کرده و به برخی منافع شخصی خود نایل شوند.
جونز و شارما(2001) رابطه بین مدیریت سود و جریان های نقد آزاد را در کشور استرالیا و در شرکت های با رشد کم و زیاد مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که در شرکت های با رشد کم رابطه معنادار مستقیمی بین اقلام تعهدی اختیاری و جریان های نقدی آزاد وجود دارد اما در شرکت های با رشد زیاد به چنین رابطه معناداری دست پیدا نکردند.
چانگ وهمکاران(2005) با مشاهده اطلاعات 22576 شرکت آمریکایی در دوره سیزده ساله بین سال های 1984 تا 1996 رابطه بین مدیریت سود و جریان های نقد آزاد زیاد را در شرکت های با رشد کم مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که مدیران شرکت های با جریان های نقدی آزاد زیاد و رشد کم، از اقلام تعهدی اختیاری افزایش دهنده سود استفاده می کنند تا سود های کم و زیان های حاصل از سرمایه گذاری در پروژه های با ارزش فعلی خالص منفی را از بین ببرند.
یودیانتی (2008) در تحقیقی با استفاده از 150 شرکت نمونه به بررسی تاثیر مدیریت سود بر رابطه جریان های نقدی آزاد و ارزش سهامداران پرداخت. نتایج تحقیق نشان می دهد که با 95 درصد اطمینان، تغییرات جریان های نقدی آزاد با تغییرات ثروت سهامداران ارتباط معنا داری دارد. همچنین او در این تحقیق نشان داد که بین جریان های نقدی آزاد مثبت و ارزش سهامداران رابطه مستقیم معناداری وجود دارد ولی بین جریان های نقدی منفی و ارزش سهامدارن رابطه معنادار مستقیمی وجود ندارد. وی در آزمون فرضیه دوم به این نتیجه رسید که با 99 درصد اطمینان، مدیریت سود در سطح کل نمونه و در سطح جریان های نقدی مثبت باعث تضعیف رابطه جریان های نقدی با ثروت ایجاد شده برای سهامداران می شود.
رینا و دیگران (2009) در پژوهشی با عنوان "جریان های نقد آزاد مازاد، مدیریت سود و کمیته حسابرسی" به این پرداختند که چه قدرجریان نقد آزاد مازاد به مدیریت سود مربوط است. در این مطالعه فرض بر این است که مدیران شرکت هایی که از جریان های نقدی آزاد بالایی برخوردارند شدت عمل خوبی در اداره مدیریت سود دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد که کمیته حسابرسی مستقل به شرکت های دارای جریان نقدی آزاد، کمک می کند تا بر رویه های مدیریت سود نظارت داشته باشد.
میشل و همکاران (1999) به بررسی رابطه بین تغییرات سود تقسیم شده و کیفیت سود پرداختند. بدین منظور، آنها عکس العمل بازار نسبت به کیفیت اطلاعات منتشر شده گذشته را به وسیله بررسی قیمت سهام و تجدید نظر پیش بینی تحلیل گران حول و حوش تغییرات سود تقسیم شده را مورد بررسی و آزمون قرار دادند در نهایت، با آزمون تجربی، فرضیات تحقیق تأیید شدند یعنی بازار نسبت به اعلام تغییر در سود نقدی شرکتهای دارای کیفیت سود بالا کمتر عکس العمل نشان ميدهد. همچنین حجم پیش بینیهای تجدیدنظر شده تحلیل گران مالی برای شرکتهای دارای کیفیت سود بالا بسیار ناچیز ميباشد.
آلوک(2009) در تحقیقی به بررسی کیفیت سود و ضریب پاسخ سود، در شرایطی که افزایش با ثبات در سود همراه با افزایش با ثبات در درآمد، پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که شرکتهای با رشد سود همراه با افزایش درآمد از کیفیت سود بالاتری نسبت به شرکتهای با رشد همراه با کاهش هزینه برخوردار ميباشند. همچنین شرکتهای با افزایش در آمد عملکرد عملیاتی آتی بالاتری دارند.همچنین نتایج تحقیق نشان داد شرکتهایی که دارای رشد همراه با درآمد هستند، ضریب پاسخ سود بالاتری دارند.
بارت و دیگران(2001) از رگرسیون قیمت و بازده سهام بر سود، ضرایب تخمینی را برای مشخص کردن مربوط بودن و قابلیت اتکاء اطلاعات مربوط به سود به دست آوردند و به این نتیجه رسیدند که اطلاعات حسابداری هنگامی که برای سرمایه گذاران مربوط و قابل اتکاء باشد در قیمتها منعکس ميشود.
فرانسیس و دیگران(2003) تاثیر هفت ویژگی کیفی سود شامل کیفیت اقلام تعهدی، پایداری سود، قابلیت پیش بینی، یکنواختی، مربوط بودن سود به ارزش سهام، به موقع بودن و محافظه کارانه بودن سود را بر هزینه سرمایه سهام عادی مورد بررسی قرار دادند و نتیجه تحقیق نشان داد شرکتهایی که ویژگی کیفی سود آنها از مطلوبیت پایین تری برخوردار است در مقایسه با شرکتهایی که ویژگیهای کیفی سود آنها مطلوبیت بالاتری دارند، هزینه سرمایه سهام عادی بالاتری را تجربه کرده اند.
باروآ(2006) در مطالعه خود معیارهای اندازه گیری کیفیت سود را، با استفاده از ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مندرج در چارچوب نظری هیأت استاندارد حسابداری مالی (FASB) بررسی کرده است. در این پژوهش، دو بعد مربوط بودن و قابلیت اتکاء سود به اجزاء آن تفکیک شده و هر یک از ابعاد کیفیت سود مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی اجزاء هر یک از ابعاد کیفیت سود نشان ميداد، شرکتهایی با مربوط بودن و قابلیت اتکاء بالای سود در مقایسه با شرکتهایی که مربوط بودن و قابلیت اتکاء سود آنها پایین است، ضریب واکنش سود و قدرت توضیحی رگرسیون قیمت – سود بالاتر دارند. در این تحقیق همچنین، تمایل و ترجیح نسبی سرمایه گذاران در مورد هر یک از ابعاد مربوط بودن و قابلیت اتکاء سود نیز ارزیابی شده است. نتایج این ارزیابی نشان ميدهد، سرمایه گذاران به طور معمول مربوط بودن سود را بر قابلیت اتکاء آن ترجیح ميدهند.
پژوهشهای داخلی
رحمانی و بشیری منش (1392) قدرت کشف مدلهای مدیریت سود مورد بررسی قرار دادند. در سالهای اخیرمدیریت سود در تحقیقات دانشگاهی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. یک عامل بنیادی در آزمون مدیریت سود در شرکتها، تخمین عامل اختیار و اعمال نظر مدیران در تعیین سود است که مبتنی بر اندازه گیری و کاربرد اقلام تعهدی اختیاری می باشد. بررسی ادبیات مبتنی بر مدیریت سود، بیانگر وجود رویکردهای متفاوت در تخمین و اندازه گیری اقلام تعهدی اختیاری می باشد. اغلب تحقیقات دانشگاهی داخلی براساس نتایج تحقیق دچو و همکاران (1995) که مدل تعدیل شده جونز از قدرت کشف بیشتری در مدیریت سود برخوردار است،از این مدل در آزمون مدیریت سود استفاده می کنند. هدف از این تحقیق بررسی قدرت کشف مدلهای مختلف مدیریت سود و شناسایی مدل مناسب برای اجرای تحقیقات مدیریت سود می باشد. شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1389-1382 در ده صنعت مختلف نمونه آماری تحقیق حاضر را تشکیل می دهند. نتایج تحقیق با بررسی پنج مدل معتبر مدیریت سود نشان داد،مدل تعدیل شده جونزدر کشف مدیریت سود کارا نمی باشد و مدل دیچو ، دچو و مک نیکولز (2002) در شناسایی و کشف مدیریت سود از اعتبار و دقت بیشتری برخوردار است. دستگیر و حسینی (1392) مجموعه ای را تحت عنوان مروری جامع بر مدیریت سود جمع آوری نمودند. هدف صورتهای مالی، ارائه اطلاعاتی درباره وضعیت، عملکرد و انعطاف پذیری مالی است که برای استفاده کنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی، مفید واقع شود. بنابراین میتوان گفت در صورت دستکاری صورتهای مالی، به هدف و فلسفه وجودی صورتهای مالی خدشه وارد میشود. به علاوه وجود بسترهایی چون تضاد منافع و عدم تقارن اطلاعاتی بین مالکیت و مدیریت از یک طرف و بروز رسواییهای مالی از طرف دیگر، بر اهمیت موضوع مدیریت سود افزودهاند. برای جلوگیری و کنترل مدیریت سود، باید شناختی عمیق از انگیزهها و اهداف اعمال مدیریت سود کسب نمود. لذا شاهد انجام تحقیقات زیادی در حوزه فرضیه ها و انگیزههای مدیریت سود هستیم. در این مقاله تلاش گردیده است تا مروری جامع بر این موضوع با تاکید بر تحقیقات داخلی و خارجی انجام گرفته، ارائه گردد. بدین منظور پس از ارائه تعریفی از مدیریت سود، به بررسی فرضیهها و انگیزههای مدیریت سود پرداخته شده است. شهلا ابراهیمی و مهرداد ابراهيمي (1391) پژوهشی را تحت عنوان مدیریت سود، انگیزه ها و راه کارها به انجام رساندند. با توجه به این که صورت های مالی اطلاعات مربوط و با ارزشی را برای گروه های برون سازمانی فراهم میکند، اتکای شدید بر اعداد حسابداری و به ویژه سود، انگیزه های قدرتمندی را برای مدیران ایجاد می کند تا سود را به نفع خودشان دستکاری کنند. مدیریت سود ، الزامأ عملکرد واقعی شرکت را منعکس نمی کند و ممکن است منجر به ارائه اطلاعات نادرستی در مورد شرکت شود و در نتیجه باعث قضاوت نادرست سهامداران و سرمایه گذاران در مورد عملکرد شرکت شود. بنابراین، برای یک سازمان، وجود یک مکانیسم حاکمیت شرکتی اثربخش برای حفاظت از حقوق سرمایه گذاران در دستیابی به اطلاعات درست و منصفانه در مورد شرکت حیاتی است. در این مقاله، پس از تعریف مدیریت سود، انواع آن و انگیزه های مدیریت سود ، راهکارهای مقابله با مدیریت سود، یعنی حاکمیت شرکتی و مکانیسم های آن تشریح می شود. تاری وردی و ثمری خلج (1391) مدیریت سود از طریق زمان بندی فروش داراییهای بلند مدت تحلیل نمودند. مدیریت می تواند زمان معاملات واقعی را طوری تعیین نماید تا آثار آن روی سود، متمایل به کاهش نوسانات سود گزارش شده و نیز دسترسی به سود مورد انتظار باشد. از جمله معاملات واقعی واحد تجاری، فروش دارایی است. لذا هدف تحقیق حاضر بررسي این موضوع بوده است، که آيا مدیران، سود را از طریق زمان بندی فروش داراییهای بلند مدت مدیریت می کنند؟ شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل می دهند. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات علی- مقایسه ای می باشد. برای آزمون فرضیه ها از آزمونt استيودنت استفاده شده است. همچنین با استفاده از آزمون تحليل كوواريانس، ابتدا رابطه ی بین متغیرهای کنترلی و هر یک از متغیرهای مستقل بررسی و اثر متغیرهای کنترلی برمتغیر های مستقل خنثی گردیده است. نتایج تحقیق حاکی ازآن است، که مدیریت ازطریق زمان بندی فروش داراییهای بلند مدت مدیریت سود ننموده است. اعتمادي و فرج زاده دهکردي(1391) تاثیر مدیریت سود و ساختار سرمایه بر محافظه کاری سود را تحلیل نمودند. در اين پژوهش تاثیر مدیریت سود و ساختار سرمایه بر محافظه کاری سود آزمون شده است. محافظه کاری یکی از خصوصیات کیفی اطلاعات حسابداری است که لازم است سود گزارش شده از اندازه متعادلی محافظه کاری برخوردار باشد. فرضیه های تحقیق پیش بینی می کنند که مدیریت سود، موجب بیش یا کم محافظه کاری می شود. همچنین، شرکت هایی که از حقوق مالکانه بیشتری در ساختار سرمایه خود استفاده کرده اند، محافظه کاری بیشتری را در سود خود اعمال می کنند. به منظور آزمون فرضیه ها، مقادیر محافظه کاری سود و اقلام تعهدی اختیاری (به عنوان نماینده مدیریت سود)، برای 303 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در طی دوره زمانی 1387-1381 (در مجموع 1530 مشاهده شرکت-سال) اندازه گیری شده است. برای آزمون مدل های تحقیق از روش پانل دیتا و مدل های رگرسیونی چند متغیره استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد كه نخست، مدیریت سود، صرف نظر از جهت آن، باعث افزایش محافظه کاری می گردد. دوم، شرکت هایی که اقدام به مدیریت سود کاهشی می کنند، سود محافظه کارانه تری را گزارش می کنند که نشان دهنده بیش محافظه کاری است. سوم، شرکت هایی که از طریق اقلام تعهدی مثبت، به مدیریت سود افزایشی مبادرت می ورزند، محافظه کاری کمتری را در گزارشگری خود اعمال می کنند. نهایتاً، ساختار سرمایه نیز بر اندازه محافظه کاری سود تاثیر گذار است. شرکت هایی که در تامین مالی خود بیشتر از حقوق صاحبان سهام استفاده کرده اند محافظه کاری بیشتری را در اندازه گیری سود اعمال کرده اند. ابراهیمی کردلر و ذاکری (1388) بررسی مدیریت سود با استفاده از فروش دارایی ها را انجام دادند. در این تحقیق مدیریت سود با استفاده از فروش دارایی های شرکت مورد بررسی قرار می گیرد.یکی از انگیزه های مدیریت سود کاهش خطای پیش بینی سود در دوره های جاری و آتی می باشد.بطوری که در صورت عدم تحقق پیش بینی های مدیریت در ارتباط با سود ایشان با استفاده از ابزارهایی همانند زمان بندی فروش دارایی به مدیریت سود می پردازد.مطابق فرضیه های این تحقیق شرکت های دارای عملکرد جاری منفی (مثبت) و عملکرد آتی مثبت (منفی)، اقدام به مدیریت سود با استفاده از سود (زیان) فروش دارایی ها می کنند.آزمون فرضیه ها با استفاده از رگرسیون چند متغیره و آزمون های آماری برای شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سال های 1380 تا 1385 صورت پذیرفته است.نتایج تحقیق حاکی از تایید فرضیه های تحقیق است، بدین معنی که شرکت ها با استفاده از فروش دارایی ها سود را مدیریت می کنند. آقايي و چالاكي (1388) بررسی رابطه بين ويژگيهای حاكميت شركتي و مديريت سود در شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام دادند. هدف این تحقيق، بررسي رابطه بين ويژگيهای حاكميت شركتي و مديريت سود در شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1386-1380 مي باشد. نقش حاكميت شركتي كاهش واگرايي(تضاد) منافع بين سهامداران و مديران است. نمونه اي از انحراف مديريت از منافع سهامداران، مديريت سود از طريق اقلام تعهدي حسابداري است. بنابراین، حاکمیت شرکتی احتمالا منجر به کاهش مدیریت سود می گردد. موضوع رابطه بين ويژگيهاي حاكميت شركتي و مديريت سود در ابتدا توسط بيزلي و دچوو و همكاران مطرح شد و هر دو به طور تجربي نشان دادند كه ويژگيهاي خاصي از حاكميت شركتي با مدیریت سود رابطه دارد. ساير مطالعات تجربي نیز به اين نتيجه دست يافته اند كه بين ویژگیهای حاكميت شركتي و مديريت سود رابطه معني داري وجود دارد(به عنوان مثال، پيسنل و همكاران ، چترو و همكاران .( در اين تحقيق حاكميت شركتي با استفاده از ويژگيهاي تمركز مالكيت، مالكيت نهادي، نفوذ مديرعامل، دوگانگي وظيفه مديرعامل، اندازه هيات مديره، استقلال هيات مديره، اتكاي بر بدهي و مدت زمان تصدي مديرعامل در هيات مديره اندازه گیری می شود و برای اندازه گیری مديريت سود از اقلام تعهدي غير عادي استفاده می شود. روش آماري مورد استفاده جهت آزمون فرضيه تحقیق رگرسيون چند متغيره با استفاده از روشهای حداقل مربعات معمولی و حداقل مربعات تعمیم یافته ترکیبی می باشد.
سوال تحقیق
آیا کیفیت اقلام تعهدی بر رابطه بین سود و جریان نقدی عملیاتی با بازده غیرعادی سهام تاثیرمعنی داری دارد؟
1-5 فرضیه تحقیق
فرضیه تحقیق: کیفیت اقلام تعهدی بر رابطه بین سود و جریان نقدی عملیاتی با بازده غیرعادی سهام تاثیرمعنی داری دارد.
اهداف اساسی پژوهش
شرکت هایی که دارای جریان های نقدی مثبت هستند از عملکرد بالایی برخوردارند ، بنابراین مدیریت تمایل دارد تا سود را به طور کاهشی به دلیل هزینه های سیاسی کاهش دهد. چون عملکرد بالای شرکت توجه نهادهای عمومی (اداره مالیاتی) را جذب می کند، به همین دلیل با استفاده از مدیریت سود سعی در کاهش و یا پنهان کردن عملکرد بالای خود هستند. اما شرکت های دارای جریان های نقدی آزاد منفی از حمایت کردن رشد سود و درآمد ناتوان هستند. جریان نقدی آزاد ناکافی، می تواند شرکت را به افزایش سطح بدهی های خود مجبور کند. بنابراین مدیریت با افزایش مدیریت سود تمایل دارد عملکرد بهتری از خود نشان دهد(یودیانتی،2008). هدف اصلی این تحقیق بررسی نقش مکمل جریان نقد عملیاتی در توضیح بازده سهام می باشد.
روش تحقیق
از آنجا که هدف تحقیق کاربردی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است و به عبارت دیگر تحقیقهای کاربردی به سمت کاربرد علمی دانش هدایت میشوند، این تحقیق براساس هدف، از نوع کاربردی بوده و این تحقیق از لحاظ روش گردآوری اطلاعات، به دلیل آنکه در متغیرهای مستقل و وابسته دستکاری نمیشود و تلاش میشود که روابط بین آنها در دنیای واقعی کشف گردد، از نوع تحقیق توصیفی- همبستگی میباشد و هدف اصلی آن تعیین وجود، میزان و نوع رابطه بین متغیرهای مورد آزمون است.
جامعه آماری
برای درک و روشن شدن هدف هر پژوهش ابتدا باید جامعه مورد مطالعه تعریف شود. در هر بررسی آماری، جامعه، مجموعهای است که میخواهیم درباره آن استنباطی به عمل آوریم. جامعه ترکیبی از تمام مواردی است که با خصوصیت مشخصی تطبیق میکنند. جامعه باید بر حسب محتوی، حدود و زمان تعیین شود. حدود هر جامعه پژوهش بر پایه تعریفی که از آن ارائه میشود، مشخص میگردد و تعریف با تلفیق ویژگیهای مشترکی که عناصر هر جامعه داراست و برای پژوهش مهم و قابل توجهاند، بیان میشود. کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بین سالهای 1387 الی 1392، جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل میدهند.
نمونه آماری
نمونه و نمونهگیری از مهمترین مباحث در آمار اجتماعی است. چه از طرفی با توجه به وسعت جمعیت یا موضوعات مورد مطالعه، محقق ناچار است به نمونهگیری بپردازد. از طرفی دیگر، اعتماد یافتههای یک تحقیق یا صحت نمونهگیری آن سنجیده میشود تا آنجایی که به نظر والیس و روبرتز دو مفهوم اساسی در آمار اجتماعی، نمونه و جامعه آماری میباشند (به نقل از ساروخانی، 1381، ص154). در این تحقیق برای انتخاب نمونه آماری از روش حذف سیستماتیک (تکنیک غربالگری) استفاده شده است. به منظور انتخاب نمونه آماری، شرکتهایی که دارای ویژگیهای زیر بودند به عنوان نمونه انتخاب و بقیه حذف گردیدند:
به واسطه لزوم محاسبه متغیرهای تحقیق و آزمون فرضیات، در مورد هر شرکت اطلاعات کامل هر یک از شرکتها در رابطه با متغیرهای مورد مطالعه وجود داشته و افشاء شده باشد.
شرکتها در طول دوره تحقیق وقفه عملیاتی بیش از شش ماه نداشته باشند.
نظر به اینکه ماهیت اقلام صورتهای مالی متأثر از ماهیت و نوع فعالیت شرکتهاست از این رو به منظور برخورداری از ویژگی یکنواختی و افزایش قابلیت مقایسهای اطلاعات، شرکتها واسطه مالی نباشند. پس موسسات مالی، سرمایه گذاری و بانکها در نمونه آورده نمیشوند.
به جهت همسانی تاریخ گزارشگری، حذف اثرات فصلی و افزایش قابلیت مقایسهای اطلاعات، دوره مالی شرکتها مختوم به 29 اسفند ماه هر سال باشد و در طول دوره تحقیق تغییر سال مالی نداده باشند.
جمعآوری و طبقه بندی دادهها
در هر تحقیق متعارف، جمعآوری دادهها یکی از مهمترین برنامههاست. در کار جمعآوری دادهها در هر تحقیق، نه تنها باید از چندین روش استفاده کرد، بلکه باید هر روش به درستی و با شناخت کامل برگزیده شود و به درستی به کار برده شود. روشهای جمعآوری دادهها به دو دسته تقسیم میشود:
الف- روشهای مستقیم: مانند مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و غیره.
ب- روشهای غیرمستقیم: نظیر استفاده از اسناد و مدارک.
یک محقق باید هر دو روش را بکار گیرد، یعنی هم خود پدیده را مستقیمأ ببیند و تحلیل کند و هم از طریق دادههای جمعآوری شده توسط دیگران ( کتابها، اسناد و....) آن را مورد شناسایی قرار دهد (ساروخانی،1381،صص171-172).
دادهها و اطلاعات مورد نیاز از منابع متعدد و به روشهای زیر استخراج، گردآوری و طبقهبندی گردیده و در بخشهای مربوطه مورد استفاده قرار گرفته است:
منابع کتابخانهای: برای تدوین فصل دوم از اطلاعات مندرج در اسناد و مدارک در دسترس شامل کتابها، مقالهها، گزارشهای پژوهشی و پایاننامههای مرتبط با موضوع استفاده شده است. همچنین، بخشی از دادههای کمی مورد نیاز برای انجام پژوهش با توجه به متغیرهای مورد نظر از منابع متعدد شامل سالنامهها و گزارشهای آماری مختلف منتشر شده توسط سازمان بورس به دست آمده است.
نظام معاملاتی بورس و نرمافزارهای اطلاعرسانی: دادههای مورد نیاز برای محاسبه متغیرهای مرتبط با بازار سهام در مرحله اول با استفاده از نرمافزارهای بورسی (عمدتا رهآورد نوین و تدبیرپرداز) استخراج گردیده است. سپس، ارقام کلی و نهایی این دادهها با اطلاعات موجود در نظام معاملاتی بورس تطبیق داده شده است.
نرمافزارهای آماری و اقتصادسنجی: در مرحله جمعآوری، طبقهبندی و پردازش اولیه دادهها از نرمافزار Excel استفاده شده است. در این مرحله دادههای مربوط به بازار سهام که از نرمافزارهای اطلاعرسانی و معاملاتی بورس استخراج گردیده، مستقیماً وارد اکسل شده است. پس از انجام طبقهبندی مناسب بر روی دادهها و انجام محاسبات و پردازش اولیه، اطلاعات خروجی با استفاده از نرمافزار Eviews 8 ، Minitab و Spss برای اجرای مدل و آزمون فرضیات مورد استفاده قرار گرفته است.
روش تجزیه و تحلیل دادهها
در بررسی ارتباط بین یک متغیر وابسته با یک یا چند متغیر مستقل و با استفاده از دادههای تاریخی از سه نوع داده می توان پارامترهای متغیر (متغیرهای) مستقل را برآورد و با ارائه مدل اقدام به پیشبینی نمود، این سه نوع داده را می توان به شرح زیر استخراج کرد:
الف) دادههای سری زمانی
ب) دادههای مقطعی
ج) دادههای تابلویی: دادههایی هستند که از ترکیب دو دسته دادههای سری زمانی و مقطعی حاصل می شود. در بسیاری از موارد محققین از این روش برای مواردی که نمی توان مسائل را به صورت سری زمانی یا مقطعی بررسی کرد و یا زمانی که تعداد دادهها کم است استفاده می کنند. ادغام دادههای سری زمانی و مقطعی و ضرورت استفاده از آن بیشتر به خاطر افزایش تعداد مشاهدات و بالا بردن درجه آزادی است. زیرا در بررسی امکان دارد تعداد مقاطع زیاد و دورههای زمانی کم باشد و یا برعکس تعداد دورههای زمانی نسبتا زیاد و تعداد مقاطع کم باشد. در این صورت تعداد مشاهدات (n ) برابر است با تعداد سالهای مورد نظر (t ) ضرب در تعداد دادههای مقطعی در یک سال (n ) (آذر و مومنی، 1389). در این تحقیق از تکنیک دادههای تابلویی استفاده شده است.
برنامه زمانبندی شده انجام پایان نامه:
ردیفمراحل انجام پژوهشمدت زمان لازم بر حسب ماهتاریخ شروع این مرحلهتاریخ اتمام این مرحله1 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT 2 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT 3 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT 4 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT 5 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT 6 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT
تاریخ احتمالی دفاع از پایان نامه:
منابع فارسي
آقايي، محمدعلي,چالاكي پري(1388). بررسي رابطه بين ويژگي هاي حاکميت شرکتي و مديريت سود در شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. تحقيقات حسابداري زمستان 1388; 1(4):54-77.
ابراهيمي كردلر، علي؛ ذاكري، حامد (1388). بررسي مديريت سود با استفاده از فروش دارایی ها. فصلنامه تحقيقات حسابداري، شماره 3، صص 122-135.
ابراهیمی کردلر، ع. و الهام حسنی آذر دارایانی(1385) ، " بررسی مدیریت سود در زمان عرضه اولیه سهام به عموم در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران "، - .1 فصلنامه بررسیهای حسابداری و حسابرسی، شماره 40 ، صفحه 21.
ابراهیمی، شهلا و ابراهیمی، مهرداد(1391). مدیریت سود، انگیزه ها و راه کارها. مطالعات حسابداری و حسابرسی. شماره 1.
ابراهیمی کردلر، ع و سید عزیز سیدی، (1387)، "نقش حسابرسان در کاهش اقلام تعهدی - .4 اختیاری"، فصلنامه بررسیهای حسابداری و حسابرسی، شماره 04 ، صفحه 78.
احمد پور، ملکيان و کردتبار (1388). بررسي تأثير مديران غير موظف و سرمايه گذاران نهادي در رفتار مديريت سود (مديريت سود مبتني بر مدل آستانه). تحقیقات حسابداری و حسابرسی. شماره 3.
اسماعیلی، مجید (1385)، "ملاحظات اساسی در فرآیند بودجه بندي سرمایه اي "، مجله بورس، شماره 32 ، صفحه 58.
بلکوئی، ا.، ترجمه علي پارسائیان ، (1381). ، " تئوريهاي حسابداري "، انتشارات پژوهشهاي . فرهنگي، چاپ اول، صفحه 95-89.
اعتمادی، حسین و فرج زاده دهکردی، حسن(1391). تاثیر مدیریت سود و ساختار سرمایه بر محافظه کاری سود. تحقیقات حسابداری و حسابرسی. شماره 13.
پرتوی، ناصر و آبشرینی، الهام(1392). بررسی رابطه ی بین مدیریت واقعی سود و مدیریت حسابداری سود از دیدگاه هموارسازی سود. تحقیقات حسابداری و حسابرسی. شماره 17.
تاری وردی، یدالله و ثمری خلج، الهام(1391). مدیریت سود از طریق زمان بندی فروش داراییهای بلند مدت. تحقیقات حسابداری و حسابرسی. شماره 15.
تهرانی،رضا وفنی اصل،محسن (1386)."رابطه وجه نقد حاصل از عملیات و سود تعهدی با بازده سهام شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران"تحقیقات مالی،دوره 9،شماره 24،پاییز و ،ص 21-32.
خدادادی،ولی و کارگر پور،خاطره(1388). "بررسی رابطه بین جریان نقد عملیاتی و نسبت های نقدینگی با بازده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"،فصلنامه حسابداری مالی،سال اول،شماره1،صفحات 75-60.
دستگیر، محسن و حسینی، سید احسان(1392). مروري جامع بر مديريت سود (بخش اول). فصلنامه مطالعات حسابداري و حسابرسي. سال دوم، شماره 7.
رحماني، علي و بشيري منش، نازنين(1392). بررسي اثر هموارسازي سود بر آگاهي بخشي قيمت سهام. پژوهش هاي حسابداري مالي. دوره 3. شماره 3.
سپاسی،سحر؛ نوروش،ایرج؛ نیکبخت،محمد رضا(1384). بررسی مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران. نشریه: علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز » تابستان 1384 . شماره 43.
ظریف فرد، احمد(1378). مشکل ابهام و عدم صراحت درحسابداری. بررسی های حسابداری و حسابرسی. دوره 8. شماره1.
عارف منش، زهره (1387). بررسي هموارسازي سود در شركت هاي » ،« پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران فصلنامه بررسي هاي حسابداري و حسابرسي ،دانشكده مديريت، دانشگاه تهران، سال پانزدهم، .56- ش 51 ، صص 37.
لشکری،زهرا ومقدس پور،هنگامه و قاسمی،محمد،(1388)."بررسی ارتباط بهره وری سرمایه،سود هر سهم و نسبت قیمت به سود هر سهم با بازده سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار".مجله توسعه و سرمایه ،سال دوم،شماره 3. ص151-173.
مجتهد زاده، و پروین آقایی، (1384) ، " عوامل مؤثر بر کیفیت حسابرسی مستقل از دیدگاه حسابرسان مستقل و استفاده کنندگان "، فصلنامه بررسی های حسابداری و حسابرسی، شماره- 38 ، صفحه 73-56.
Aharony J, Lin C J and Loeb M P (1993), “Initial Public Offerings, Accounting Choices, and Earnings Management”, Contemporary Accounting Research, Vol. 10, No. 1, pp. 61-81.
Barth M, Kazsnik R and McNichols M (2001), “Analyst Coverage and Intangible Assets”, Journal of Accounting Research, Vol. 39, No. 1, pp. 1-34.
Beasley M S (1996), “An Empirical Analysis of the Relation between the Board of Director Composition and Financial Statement Fraud”, the Accounting Review, Vol. 71, No. 4, pp. 443-465.
Becker C, Defond M, Jiambalvo J and Subramanyam K R (1998), “The Effect of Audit Quality on Earnings Management”, Contemporary Accounting Research, Vol. 15, No. 1, pp. 1-24.
Beneish M (1997), “Detecting GAAP Violation: Implications for Assessing Earnings Management Among Firms with Extreme Financial Performance”, Journal of Accounting and Public Policy, Vol. 16, No. 3, pp. 271-309.
Beneish M (1999), “The Detection of Earnings Manipulation”, Financial Analysts Journal, Vol. 55, No. 5, pp. 24-36.
Bergstresser D and Philippon T (2006), “CEO Incentives and Earnings Management”, Journal of Financial Economics, Vol. 80, No. 3, pp. 511-529.
Bradbury M, Mak Y and Tan S (2006), “Board Characteristics, Audit Committee Characteristics, and Abnormal Accruals”, Pacific Accounting Review, Vol. 18, No. 2, pp. 47-68.
Cadbury Report (1992), Report of the Committee on the Financial Aspects of Corporate Governance, Gee & Co., London.
Cheng Q and Warfield T (2005), “Equity Incentives and Earnings Management”, Accounting Review, Vol. 80, No. 2, pp. 441-477.
Cormier D, Magnan M and Morard B (1998), “Earnings Management: Is the Anglo-Saxon Model Relevant to the Swiss Context?”, Comptabilité, Contrôle, Audit, Vol. 4, No. 1, pp. 25-48.
Cormier D, Landry S and Magnan M (2006), “Gestion du résultat ou optimisation fiscale? Évaluation des octrois d’options d’achat d’actions selon le contexte de gouvernance actionnariale”, Canadian Journal of Administrative Sciences, Vol. 23, No. 2, pp. 153-168.
DeAngelo H, DeAngelo L and Skinner D (1996), “Reversal of Fortune Dividend Signaling and the Disappearance of Sustained Earnings Growth”, Journal of Financial Economics, Vol. 40, No. 1, pp. 341-371.
DeAngelo L (1981), “Auditor Size and Audit Quality”, Journal of Accounting and Economics, Vol. 3, No. 3, pp. 183-199.
DeAngelo L (1986), “Accounting Numbers as Market Valuation Substitutes: A Study of Management Buyouts of Public Stockholders”, The Accounting Review, Vol. 61, No. 3, pp. 400-420.
Dechow P-M (1994), “Accounting Earnings and Cash Flows as Measures of Firm Performance: The Role of Accounting Accruals”, Journal of Accounting and Economics, Vol. 18, No. 1, pp. 3-42.
Dechow P-M and Sloan R (1991), “Executive Incentives and the Horizon Problem: An Empirical Investigation”, Journal of Accounting and Economics, Vol. 14, No. 1, pp. 51-89.
Dechow P-M, Sloan R and Sweeney A (1995), “Detecting Earnings Management”, The Accounting Review, Vol. 70, No. 2, pp. 193-225.
Defond M and Jiambalvo J (1991), “Incidences and Circumstances of Accounting Errors”, The Accounting Review, Vol. 66, No. 3, pp. 643-655.
Degeorge F, Patel J and Zeckhauser R (1999), “Earnings Management to Exceed Thresholds”, Journal of Business, Vol. 72, No. 1, pp. 1-33.
Deis D and Giroux G (1992), “Determinants of Audit Quality in the Public Sector”, The Accounting Review, Vol. 67, No. 3, pp. 462-497.
Erickson M, Hanon M and Maydew E L (2004), “How Much Will Firms Pay for Earnings that Do Not Exist? Evidence of Taxes Paid on Allegedly Fraudulent Earnings”, The Accounting Review, Vol. 79, No. 2, pp. 387-408.
Fama E F (1980), “Agency Problems and the Theory of the Firm”, Journal of Political Economy, Vol. 88, No. 2, pp. 288-307.
Fama E F and Jensen M C (1983), “Separation of Ownership and Control”, Journal of Law and Economics, Vol. 26, No. 2, pp. 301-325.
Fernandez C and Garcia R A (2007), “The Effects of Ownership Structure and Board Composition on the Audit Committee Meeting Frequency: Spanish Evidence”, Corporate Governance: An International Review, Vol. 15, No. 5, pp. 909-922.
Gaver J, Gaver K and Austin J (1995), “Additional Evidence on Bonus Plans and Income Management”, Journal of Accounting and Economics, Vol. 19, No. 1, pp. 3-28.
Graham J, Harvey C and Rajgopal S (2005), “The Economic Implications of Corporate Financial Reporting”, Journal of Accounting and Economics, Vol. 40, Nos. 1-3, pp. 3-73.
Greenawalt, M., J. Sinkey, Jr., (1988). Bank loan loss provisions and the income smoothing hypothesis: An empirical analysis, 1976-1984, Journal of Financial Services Research 1, 301-318.
Guidry F, Leone A J and Rock S (1999), “Earnings-Based Bonus Plans and Earnings Management by Business-Unit Managers”, Journal of Accounting & Economics, Vol. 26, Nos. 1-3, pp. 113-142.
Han J C Y and Wang S (1998), “Political Costs and Earnings Management of Oil Companies During the 1990 Persian Gulf Crisis”, The Accounting Review, Vol. 73, No. 3, pp. 103-117.
Healy P (1985), “Evidence on the Effect of Bonus Schemes on Accounting Procedure and Accrual Decisions”, Journal of Accounting and Economics, Vol. 7, Nos. 1-3, pp. 85-107.
Healy P and Palepu K (1995), “The Challenges of Investor Communications: The Case of CUC International, Inc.”, Journal of Financial Economics, Vol. 38, No. 2, pp. 111-141.
Healy, P. M. & Wahlen, J. M. (1999). “A Review of the Earning Management Literature and Its Implications for Standard Setting” Accounting Horizons, Vol.13, 365-383.
Hirshleifer D (1993), “Managerial Reputation and Corporate Investment Decisions”, Financial Management, Vol. 22, No. 2, pp. 145-160.
Jensen M-C (1986), “Agency Costs of the Free Cash Flow, Corporate Finance and Takeovers”, American Economic Review, Vol. 76, No. 2, pp. 323-329.
Jensen M and Meckling W (1976), “Theory of the Firm: Managerial Behavior, Agency Costs and Ownership Structure”, Journal of Financial Economics, Vol. 3, No. 4, pp. 305-360.
Jones J (1991), “Earnings Management During Import Relief Investigations”, Journal of Accounting Research, Vol. 29, No. 2, pp. 193-228.
Klassen K (1997), “The Impact of Inside Ownership Concentration on the Trade-Off Between Financial and Tax Reporting”, The Accounting Review, Vol. 72, No. 3, pp. 455-474.
Klein A (2002), “Audit Committee, Board of Director Characteristics, and Earnings Management”, Journal of Accounting and Economics, Vol. 33, No. 3, pp. 375-400.
Kothari S P, Leone A J and Wasley C E (2005), “Performance Matched Discretionary Accruals”, Journal of Accounting and Economics, Vol. 39, No. 1, pp. 23-49.
La Porta R, Lopez-de-Silanes F, Shleifer A and Vishny R (2000), “Investor Protection and Corporate Governance”, Journal of Financial Economics, Vol. 58, Nos. 1 & 2, pp. 3-27.
McNichols M F (2002), “Discussion of the Quality of Accruals and Earnings: The Role of Accrual Estimation Errors”, The Accounting Review, Vol. 77 (Supplement), pp. 61-69.
Omri A (2001), “Systèmes de gouvernance et performance des entreprises tunisiennes”, Revue Française de Gestion, pp. 85-100.
Peasnell K, Pope P and Young S (2000), “Detecting Earnings Management Using Cross- Sectional Abnormal Accruals Models”, Accounting and Business Research, Vol. 30, No. 4, pp. 313-326.
Peasnell K, Pope P and Young S (2003), “Managerial Equity Ownership and the Demand for Outside Directors”, European Financial Management, Vol. 9, No. 2, pp. 231-250.
Peasnell K, Pope P and Young S (2005), “Board Monitoring and Earnings Management: Do Outside Directors Influence Abnormal Accruals?”, Journal of Business Finance and Accounting, Vol. 32, Nos. 7 & 8, pp. 1311-1346.
Raman K and Shahrur H (2008), “Relationship-Specific Investments and Earnings Management: Evidence on Corporate Suppliers and Customers”, The Accounting Review, Vol. 83, No. 7, pp. 1041-1081.
Roychowdhury S (2006), “Earnings Management Through Real Activities Manipulation”, Journal of Accounting and Economics, Vol. 42, No. 3, pp. 335-370.
Sanchez-Ballesta J and Garcia-Meca B (2007), “Ownership Structure, Discretionary Accruals and the Informativeness of Earnings”, Corporate Governance, Vol. 15, No. 4, pp. 677-691.
Sarkar J, Sarkar S and Sen K (2008), “Board of Directors and Opportunistic Earnings Management: Evidence from India”, Journal of Accounting, Auditing and Finance, Vol. 23, No. 4, pp. 517-546.
Schipper K (1989), “Commentary on Earnings Management”, Accounting Horizons, Vol. 3, Nos. 4 & 5, pp. 91-102.
Skinner D J and Sloan R G (2002), “Earnings Surprises, Growth Expectations, and Stock Returns or Don’t Let an Earnings Torpedo Sink Your Portfolio”, Review of Accounting Studies, Vol. 7, Nos. 2 & 3, pp. 289-312.
Stubben S R (2010), “Discretionary Revenues as a Measure of Earnings Management”, The Accounting Review, Vol. 85, No. 2, pp. 695-717.
Teoh S-H, Welch I and Wong T-J (1998), “Earnings Management and the Long Run Market Performance of Initial Public Offerings”, The Journal of Finance, Vol. 53, No. 6, pp. 1935-1974.
Xie B, Davidson III W N and Peter J D (2003), “Earnings Management and Corporate Governance: The Role of the Board and the Audit Committee”, Journal of Corporate Finance, Vol. 9, No. 3, pp. 295-316.
Yermack D (1996), “Higher Market Valuation of Companies with a Small Board of Directors”, Journal of Financial Economics, Vol. 40, No. 2, pp. 185-212.
Yermack D (1997), “Good Timing: CEO Stock Option Awards and Company News Announcements”, Journal of Finance, Vol. 52, No. 2, pp. 449-476.
Young S (1998), “The Determinants of Managerial Accounting Policy Choice: Further Evidence from the UK”, Accounting and Business Research, Vol. 28, No. 2, pp. 131-143.
Watts R and Zimmerman J (1986), Positive Accounting Theory, p. 388, Prentice Hall.