دانلود پیشینه ومبانی نظری خودافشاسازی (docx) 51 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 51 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
فهرست مطالب:
خودافشاسازی
2-6- ظرفیت شناختی سرکوب افکار ناخواسته
منابع فارسی
منابع انگلیسی
خودافشاسازی
خودافشاسازی به فرایندی اشاره دارد که در آن فرد به خود اجازه می دهد تا بوسیله دیگران شناخته شود (میکالینسر و ناچشون، 1991). نظریه و تحقیقات در حوزه خودافشاسازی بر عامدانه و داوطلبانه بودن فعالیت آشکار کردن اطلاعات، افکار، و احاسات راجع به خود و دیگران (حداقل یک نفر دیگر) اشاره دارد (گرین، درلگا و متیو، 2006).
درلگا و گرزلاک (1979) خود افشاسازی را شامل ارائه اطلاعاتی در خصوص حالتهای فردی، تمایلات، رخدادهای گذشته، و برنامه هایی برای آینده میدانند. تحقیقات مربوط به خود افشاسازی به این یافتهها دست یافتهاند که توانایی انتقال احساسات و افکار به دیگران، مهارت اصلی در رشد روابط بین فردی است (آلتمن و تیلور، 1973؛ برشید و والستر، 1978، به نقل از گاردنر، 2011). خودافشاسازی به رشد و تسهیل ادراک متقابل و حمایت متقابل کمک میکند (برگ و درلگا، 1987، چلون، 1979، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991). فقدان خودافشاسازی اغلب به نارضایتی و احساس تنهایی در شبکه های اجتماعی میانجامد.
خود افشاسازی یک مفهوم چندبعدی است (برگ و درلگا، 1987، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991). یک بعد آن بحث تفاوتهای فردی است، در پرداختن به تفاوتهای فردی در خود افشاسازی بحث توانایی یا رغبت فرد برای خودافشاسازی مطرح است (میزانی که فرد دوست دارد خود افشاسازی کند)؛ توانایی و رغبت برای خودافشاسازی می تواند یک صفت باشد یا مربوط به یک رفتار خاص در موقعیتهای بین فردی باشد (سولانو، باتن و پاریش، 1982). همچنین تفاوت افراد در خودافشاسازی میتواند از میزان، سطح خصوصی بودن اطلاعات، محتوای اطلاعات افشا شده و هدف خودافشاسازی نشأت گرفته باشد (کوزبی، 1973،1972). یکی دیگر از ابعاد اصلی خودافشاسازی مربوط به انعطاف پذیری است (چلون، 1977، 1979، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991). انعطاف پذیری به توانایی فرد برای توجه به علامتها و نشانههای محیطی و همزمان پذیرش رفتارخود افشاسازی اشاره دارد. انعطاف پذیری در خود افشاسازی به سازگاری اجتماعی و سلامت روان میانجامد (چایکن و درلگا، 1974، چلون، 1979، گودستون و رینکر، 1974، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991). از نظر چلون (1977) کسی که توانایی تنظیم خودافشاسازی خود را در موقعیتهای اجتماعی مختلف و برحسب تقاضاهای بین فردی و موقعیتی دارد نسبت به کسی که مناسب بودن یا نبودن عمل خودافشاسازی در آن موقعیت درک نمیکند بسیار منطعطفتر عمل میکند (به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991).
یک نکته دیگر در خودافشاسازی «عمل متقابل» است که به تفاوت افراد در پاسخ به خود افشاسازی دیگران اشاره دارد. هنگامی که پذیرنده اطلاعات به تناسب اطلاعاتی که دریافت کرده است خود نیز به افشای اطلاعات اهتمام ورزد، در این صورت عمل متقابل انجام شده است (میکالینسر و ناچشون، 1991). برگ (1987) معتقد است فقط افرادی که پاسخگویی و اعتماد بالایی در مقابل اطلاعات خصوصی که دریافت میکنند، نشان میدهند؛ از نظر بعد عمل متقابل خوب عمل کردهاند. بعد دیگر خود افشاسازی علاقه به عمل خودافشاسازی است (آرچر، برگ و رانگ، 1980). شواهد تحقیقاتی در این زمینه متناقص است، بعضی از تحقیقات نشان دادهاند که افراد از خود افشاسازی اطلاعات خصوصیتر بیشتر لذت میبرند (آرچر و همکاران، 1980)؛ اما در مطالعات دیگر این یافته رد شده است (درلگا و همکاران، 1973، اهرلیچ و گراون، 1971، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991). برگ (1987) بیان میکند که افراد فقط هنگامی به افشای اطلاعات خصوصی علاقهمند هستند که خواستار ایجاد روابط صمیمی و نزدیک با فرد روبرو باشند.
معمولاً مردم خودافشاسازی را دادن اطلاعات به صورت عمدی و غیر عمدی راجع به خود به دیگران میدانند (آرچر، 1980، درلگا و گرزلاک، 1979، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991؛ دیندیا، 1988). چگونگی و زمان وقوع خودافشاسازی نحوه تعامل طرفین را تحت تأثیر قرار می دهد (گرین و همکاران، 2006؛ باوالاس، کوتز و جانسون، 2000).
بعضی از ابعاد خودافشاسازی چگونگی روابط بین طرفین را تحت تاثیر قرار میدهد؛ مانند تنظیم حریم شخصی که به این امر اشاره داردکه تا چه حد افشاکننده اطلاعات و شنونده اطلاعات میتوانند اطلاعات مورد نظر را شبیه هم پردازش کنند و تا چه حد میتوانند از آن اطلاعات مراقبت کنند (پترنیو، 2002). صداقت و حقگویی بعد دیگری است که به درستی و اعتبار اطلاعات افشا شده توسط افشا کننده اطلاعات مربوط است. موثر بودن بعد دیگری است که به این امر اشاره دارد که چقدر خودافشاسازی دو طرف را در رسیدن به اهدافشان حمایت میکند.
چند نظریه در زمینه نقش خودافشاسازی در شروع رابطه وجود دارد: نظریه نفوذ اجتماعی، نظریه کلیک و نظریه استدلالی یا جدلی. بر اساس نظریه نفوذ اجتماعی، در شروع رابطه، افراد بیشتر بر رفتارهای بسیار سطحی و کلیشهای همدیگر تمرکز دارند. اما با پیشرفت رابطه، فرد میبایست فعالیتهای زیادی را پیشبینی کند تا به رابطه ادامه دهد. بنابراین اطلاعات بیشتری بین دو فرد رد و بدل میشود. نفوذ اجتماعی شامل هر رفتار بین فردی شامل کلامی و غیر کلامی (اخم کردن، خندیدن و در آغوش کشیدن) یا محیطی (کشیدن صندلیها کنار هم) میباشد و همهی انواع این رفتارها بر کیفیت رابطه تأثیرگذار است (ونگلیستی و پرلمن، 2006).
در نظریه نفوذ اجتماعی، خودافشاسازی آرام و به تدریج رابطه را رشد میدهد اما در مدل کلیک سرعت بسیار بیشتر است. در این مدل طرفین رابطه بعد از دیدن همدیگر بسیار سریع دست به ارزیابی میزنند که آیا فرد مقابل مناسب ایجاد رابطه صمیمی است؟ این ارزیابی سریع نیازمند هم عمق بیشتر و هم تعداد موضوعات بیشتر در خودافشاسازی است، و مستلزم این امر است که دو فرد زمان بیشتری را در فعالیتهای اجتماعی با هم باشند و با نیازهای هم منطبق شوند. تحقیقات زیادی از این مدل حمایت کردهاند (برگ، 1984، برگ و مککوین، 1986، سانافرانک و رامیرز، 2004، به نقل از ونگلیستی و پرلمن، 2006).
در دیدگاه دیالکتیکی، آلتمن و تیلور (1973) به این مسئله میپردازند که الگوهای مختلفی از خودافشاسازی بین افراد در یک رابطه بوجود میآید؛ مانند اینکه چقدر گفتگو باز و در دسترس هست یا بسته و گرفته. طرفین در افشای اطلاعات سطحی یا خصوصیتر متفاوت عمل میکنند، افرادی که به سمت افشای اطلاعات خصوصی نمیروند تمایل دارند که رابطه را در حد خاصی نگه دارند. در این دیدگاه نیروهایی افراد را به سمت هم سوق میدهد (مراقبت، دوستی، بدست آوردن حمایت اجتماعی و اعتماد) و نیروهایی افراد را از هم دور میکنند (خطر طرد شدن، مسخره شدن، آسیب دیدن، آزردن بقیه به در میان گذاشتن مشکلات فردی).
همانطور که ذکر شد محققان بر سر تعریف مفهوم خودافشاسازی به توافق کامل نرسیده اند. برای مثال، بعضی از آنها معتقدند که تمام شکلهای ارتباطات کلامی و غیرکلامی که مطالبی راجب خود فرد را آشکار میسازند همان خودافشاسازی هستند. بنابراین مثلاًٌ خالکوبی و جواهرات فرد میتواند چیزهای خاصی را راجع به شخصیت آن فرد نشان دهد که به عنوان نوعی خودافشاسازی محسوب میشود. خنده یا لبخند ما هم میتواند به عنوان نوعی خودافشاسازی محسوب شود. گرچه بین خودافشاسازی غیرارادی و ارادی و هدفمند تفاوت وجود دارد (جرارد، 1971). در خودافشاسازی هدفمند و ارادی، طرف مقابل بدون هیچ شکی و ابهامی از احساس و عمل شما آگاه می شود. در خودافشاسازی هدفمند، حداقل تعامل دو نفر لازم است که یکی از آنها تمایل آزادانهی برای انتقال اطلاعات راجب خود به دیگری دارد (درلگا، متز، پترونیو و مارگولیس، 1993).
خود افشاسازی معمولا بصورت پیغام هایی کلامی که شامل عبارت هایی چون «من احساس میکنم» و یا «من فکر میکنم» می باشد، اما پیغام های غیر کلامی مانند لباس پوشیدن به سبک خاصی به منظور انتقال اطلاعات به دیگران نیز نوعی خودافشاسازی محسوب می شود. روزنفلد (2000) میگوید: خودافشاسازی فرایندی است که در آن اجازه دستیابی به مسائل خصوصی و رازها صادر میشود.
خودافشاسازی می تواند در مورد اطلاعات بسیار حساس (مثل ترسهای شخصی، اعتقادات مذهبی عمیق و یا اعتراف به کارهای بد) و یا در مورد اطلاعات کمتر حساس (مثل ترجیح پیتزای خانگی) رخ دهد. اگرچه خود افشاسازی برای هر فردی حتی با اطلاعات سطحی نقش مهمی در شروع رابطه دارد، اما خودافشاسازی با اطلاعات شخصی تر نتایج مهمتر و معنادارتری در رشد و حفظ رابطه دارد (روبین، 1970، چلون، وارینگ، وسک، سالتان و اگدن، 1984، به نقل از گرین و همکاران، 2006).
تحقیقات اولیه راجع به خودافشاسازی بر آشکارسازی خود واقعی یا وجود و ماهیت فردی برای دیگری تاکید داشتند (جرارد، 1971؛ آلتمن و تیلور، 1973؛ فروم، 1956، به نقل از گرین و همکاران، 2006). البته مهم است که بین خودافشاسازی فردی (خودافشاسازی راجب خود) و خودافشاسازی ارتباطی (خودافشاسازی با تأکید بر رابطه با دیگری و تعامل با دیگران) تمایز صورت گیرد. اما هر دو فرم خودافشاسازی در رشد و نگهداری روابط نزدیک بسیار مؤثر است (درلگا و همکاران، 1993). خودافشاسازی شخصی (یک روز شلوغ داشتم) به همسر یا نامزد در مورد نوع فکر و احساس خود فرد اطلاعات می دهد، اما خودافشاسازی رابطهای (نمی توانم راهی بهتر از با تو بودن برای آخر هفته تصور کنم!) به همسر یا نامزد اطلاعاتی راجع به وضعیت رابطه میدهد (وارینگ، 1987، به نقل از گرین و همکاران، 2006).
کلی (2002) الگوریتمی را برای خودافشاسازی پیشنهاد کرده است. اول اینکه آیا اطلاعات خصوصی هستند یا رازگونه (خصوصی به اطلاعات شخصی اشاره دارد که هیچکس حق ندارد از آنها مطلع شود؛ در حالی که راز به اطلاعاتی اشاره دارد که امکان دستیابی دیگران به آن وجود دارد)؟ اگر اطلاعات راز هستند؛ سوال بعدی این است که آیا آن فرد هدف مناسبی برای خودافشاسازی دارد (یعنی کسی که آن راز را به دیگران نگوید، فرد را به صورت منفی ارزیابی نکند و وی را طرد نکند). گام بعد این است که آیا دیگران دوست دارند آن راز را بدانند و آیا نگهداشتن راز به وسیله دیگران کاری دشوار است؟ و بسته به این عوامل افراد تصمیم به خودافشاسازی میگیرند (به نقل از گرین و همکاران، 2006)؟
مسیر حرکت از سمت سبکهای دلبستگی به خودافشاسازی از طریق مدلهای کارکردی درونی و اهداف تعاملی است. تجارب دلبستگی مدلهای کارکردی درونی را ایجاد میکند، که در اثر نحوه و چگونگی پاسخگویی و در دسترس بودن نماد دلبستگی در موقعیتهای پراسترس بوجود میآید (میکالینسر و ناچشون، 1991). این مدلهای کارکردی درونی دیدگاههای خاص فرد را نسبت به کسانی که وی میخواهد با آنها تعامل کند، ایجاد میکند (شیور و هازان، 1988) و اهداف فرد را در تعاملات اجتماعی شکل میبخشد؛ این دیدگاهها و اهداف بر الگوهای خودافشاسازی تأثیرگذار است (برگ، 1987، میلر و رید، 1987، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991).
تفاوت در خود افشاسازی در افراد با الگوهای دلبستگی متفاوت از اهداف متفاوتی که در تعاملات اجتماعیشان دارند نشأت میگیرد. در رابطه با افراد دلبسته ایمن به علت پاسخگویی و در دسترس بودن نگارههای دلبستگیشان، پیشبینی میشود که آنها به احتمال زیاد در زمان مناسب از خودافشاسازی استفاده کنند و نسبت به خودافشاسازی دیگران بسیار حساس و پاسخگو باشند. افراد ایمن به علت داشتن والدین گرم و پاسخگو از دیگران انتظار دارند که در موقعیتهای پر استرس پاسخگو و مسئول باشند و مورد عشق، مراقبت و حمایت افراد نزدیک قرار بگیرند ( شیور و هازان، 1988). این انتظارات مثبت و احساسات گرم فرد را متقاعد میسازد که روابط صمیمانه امری لذتبخش و پاداش دهنده است و بنابراین روابط صمیمانه با دیگران را رشد و توسعه میدهد. این هدف تعاملی، خودافشاسازی را رشد و گسترش میدهد و خودافشاسازی به عنوان یک راهبرد برای شکل دادن به روابط و تنظیم پریشانیها استفاده میگردد (میلر و رید، 1987، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991).
هدف ایجاد صمیمیت، انعطاف در خودافشاسازی را افزایش میدهد، که بنابراین برای خودافشاسازی، شخص مناسب انتخاب میشود و در شرایط بسیار مناسب به وقوع میپیوندد؛ و این نوع از خودافشاسازی بسیار مؤثر است. همچنین ایجاد هدف صمیمت، افراد دلبسته ایمن را نسبت به خودافشاسازی طرف مقابل، بسیار حساس و پاسخگو میسازد تا از این طریق بتوانند نیازهای طرف مقابل را برآورده سازند و جو صمیمی و مهربانانهای را ایجاد کنند (برگ، 1987). اهداف تعامل در افراد ایمن، کسب صمیمیت و نزدیکی هیجانی به دیگران است (شیور و هازان، 1988). افراد ایمن اطلاعات شخصیشان را برای دیگران افشا میکنند و در برابر خودافشاسازی دیگران هم مسئول و پاسخگو هستند. مدلهای کارکردی و اهداف تعامل در افراد ایمن، خودافشاسازی پاسخگو (که خودافشاسازی محض نیست و پاسخگویی در برابر خودافشاسازی دیگران میباشد) را نیز در بر دارد.
در افراد با دلبستگی اجتنابی، پیشبینی میشود که آنها از خودافشاسازی اجتناب کنند. افراد اجتنابی از احساس امنیت در دلبستگی برخوردار نبودهاند (بالبی، 1982؛ شیور و هازان، 1988) و در هنگام کسب حمایت مورد طرد و تنبیه قرار گرفتهاند. بنابراین برای مقابله با پریشانی حاصل از طرد و تنبیه، از دیگران فاصله میگیرند. بر اساس عقیده شیور و هازان (1988)، کودکان یا نوزادان اجتنابی میآموزند که تعامل با افراد مهم در زندگی دردناک است و تجربه طرد و تنبیه زیادی به همراه دارد؛ بنابراین از تعاملات صمیمی چه به شکل جستجوی حمایت و یا دادن حمایت اجتناب میشود. هدف افراد اجتنابی در فاصله گرفتن از دیگران به عدم رفتار خودافشاسازی، عدم پاسخگویی به خودافشاسازی طرف مقابل منجر میشود.
الگوی خودافشاسازی در افراد با دلبستگی اجتنابی بصورت تأکید بر ایجاد فاصله و عدم دلبستگی در روابط اجتماعی است (بالبی، 1982؛ شیور و هازان، 1988؛ میکالینسر و ناچشون، 1991). چون هدف تعامل در این افراد بر حفظ فاصله از دیگران تأکید دارد. افراد اجتنابی تمایلی برای ایجاد خودافشاسازی صمیمی برای دیگران، پاسخگویی صمیمانه به خودافشاسازی دیگران و علاقه به افرادی که خودافشاسازی میکنند، ندارند.
در افراد اضطرابی، نظریهها و تحقیقات نمیتوانند پیشبینی دقیقی انجام دهند. از یک طرف، نیاز شدید افراد اضطرابی به دلبستگی و آرزوی آنها برای نزدیکی به دیگران (بالبی، 1982؛ شیور و هازان، 1988) آنها را وادار میکند تا برای دیگران خودافشاسازی کنند. از طرف دیگر عزت نفس پایین افراد اضطرابی، آنها را به سمت اجتناب از خودافشاسازی سوق میدهد (کولینز و رید، 1990). در کل پیشبینی قدرتمند الگوی خودافشاسازی در افراد اضطرابی ممکن نیست (میکالینسر و ناچشون، 1991). الگوی خودافشاسازی در افراد اضطرابی پیچیدهتر و ترکیبی از الگوی افراد اجتنابی و ایمن است. شیور و هازان (1988) معتقدند که افراد دلبسته اضطرابی از طرفی میل شدیدی به کسب حمایت جبرانی از نگارههای دلبستگی دارند و از طرفی ترس از طرد شدن را تا حدی احساس میکنند. بنابراین نمیتوان از آنها الگوی خاصی از خودافشاسازی را مشاهده کرد.
یافتههای تحقیق میکالینسر و ناچشون (1991) نشان داد که افراد با دلبستگی ایمن و اضطرابی نسبت به اجتنابی، خودافشاسازی بیشتری نشان میدهند. افراد ایمن و اضطرابی، اطلاعات شخصی بیشتری را فاش میکنند، احساس بهتری از تعامل دارند و به سمت شخصی بیشتر جذب میشوند که خودافشاسازی بیشتری انجام دهد. در مقابل، خودافشاسازی در افراد اجتنابی به خودافشاسازی و احساسات طرف مقابل وابسته نیست. در نهایت اینکه، افراد با دلبستگی ایمن، انعطافپذیری و تقابل بیشتری را نسبت به افراد اضطرابی و اجتنابی در خودافشاسازی نشان میدهند.
همانطور که در تحقیقات خودافشاسازی (مثلاً برگ، 1987) مشخص است، افشای اطلاعات خصوصی برای ایجاد صمیمیت ضروری است ولی کافی نیست. افراد میبایست نبست به طرف مقابل پاسخگو باشند تا احساس اعتماد را درطرف مقابل افزایش دهد. خودافشاسازی پاسخگو در افراد ایمن بهترین راهبرد برای توسعه روابط صمیمی با دیگران است و این امر مطلوب افراد ایمن است.
در تحقیقی که توسط اینزورث و همکاران (1978) بر روی ارتباط نحوه تعامل والد-فرزند و سبکهای دلبستگی انجام شد، مشخص گردید که افراد ایمن بوسیله مادرانی پرورش مییابند که بصورت کلامی و غیرکلامی به نیازهای کودکانشان پاسخگو و حساس هستند. بنابراین در بزرگسالی نیز آنها در زمان مناسب از خودافشاسازی استفاده میکنند و به خودافشاسازی دیگران نیز پاسخگو هستند. در مقابل، افراد اجتنابی در موقعیتهای تهدیدآمیز، بجای اینکه بر افراد تأکید داشته باشند، بر موقعیتها تأکید دارند و بنابراین در بزرگسالی سطح پایینی از خودافشاسازی را نشان میدهند و کمتر به خودافشاسازی دیگران توجه میکنند.
بر این اساس، افرادی که افکار و احساسات درونی خود را آشکار میکنند، روابط و عواطف خود را در طی زمان رشد میدهند. خودافشاسازی در طی زمان هم از نظر عمق (خصوصی بودن اطلاعات) و هم تنوع موضوعها افزایش یافته و باعث رشد رابطه میگردد. در مقابل میزان خودافشاسازی با تخریب روابط کاهش مییابد. در راستای این عقاید کولینز و میلر (1994) یک فرا تحلیل انجام دادند که در آن ارتباط بین روابط و خودافشاسازی مورد بررسی قرار گرفت. الف) افراد برای آنهایی که دوست دارند بیشتر خودافشاسازی میکنند، ب) افرادآنهایی را دوست دارند که بیشتر برای آنها خودافشاسازی میکنند، ج) افراد آنهایی را بیشتر دوست دارند که بیشتر راجع به اطلاعات شخصیشان برای آنها خودافشاسازی کردند.
خود افشاسازی برای کسب اهداف مهمی چون رشد نزدیکی روابط، کسب حمایت عاطفی و کنترل ضروری است. اما برای کسب این اهداف تعاملی مواردی چون نوع اطلاعات افشا شده، عکسالعمل پذیرنده اطلاعات، درک اولیه فرد افشاکننده و فرد گیرنده اطلاعات از اتفاقات پیش آمده ضروری میباشد (گرین و فالکنر، 2002).
تأثیر خودافشاسازی بر سلامت روان بسیار به عکس العمل اولیه پذیرنده اطلاعات وابسته است (کلی، 2002، به نقل از گرین و همکاران، 2006؛ پنبیکر، 1997). حمایت اجتماعی واسطه بین خودافشاسازی و بهزیستی است و حمایت اجتماعی بیشتر با بهزیستی بیشتر همراه است. پنهان کردن افکار، احساسات و حتی رفتار میتواند به عنوان منبع استرس و افزایش دهنده احتمال مبتلا شدن به بیماری عمل کند (پنبیکر، 1997)؛ در مقابل خودافشاسازی بر بهبود سلامت روان مؤثر است (گرین و همکاران، 2006). محققان در مطالعهی نشان دادهاند که بازداری روانشناختی ممکن است کارکرد ایمنی را تضعیف کند و بر رشد بیماری ها تأثیر گذارد (کول، کمنی، تیلور و ویسچر، 1996).
سرکوب افکار و احساسات از طریق عدم خودافشاسازی، نتایج شناختی منفی در پی دارد. بر اساس مدل رازداری، رازداری یک سری فرایندهای شناحتی خاص را به راه می اندازد که تمایل وسواسگونه به افکار پنهان را در فرد به وجود میآورد. تلاش برای فکر نکردن به آن افکار و احساسات، این افکار مزاحم را در ذهن بیشتر میکنند و فرد دوباره باید تلاش بیشتری برای سرکوب آنها انجام دهد (اسمارت و وگنر، 1999).
از دیدگاه فرایند شناختی (لپور، راگان و جونز، 2000)، صحبت راجع به افکار و احساسات پرتنش با یک فرد مطمئن و توانا احساس غصه و تنش را کاهش می دهد. کسانی که میتوانند رخدادهای پرتنش را به کلمه تبدیل کنند (بیان کردن و نوشتن) بهتر میتوانند معنای آن تجربه را درک کنند. نوشتن مؤثر راجب افکار و احساست خود هم برای فرد سلامت روان شناختی و فیزیکی به همراه دارد. درک و پذیرش این نکته که دیگران به شما گوش میدهند ، احساس ارزشمندی را برای فرد به همراه دارد و انزوای اجتماعی را کاهش میدهد (ریس، شلدون، گابل، روسکوو ریان ، 2000).
تحقیقات بر ارتباط بین خودافشاسازی و سلامت اغلب بر مزایای خودافشاسازی در انطباق با رخدادهای منفی زندگی و افکار و احساسات منفی تأکید دارند (گرین و همکاران، 2006). اما خودافشاسازی با احساس هیجانهای مثبت و لذت نیز رابطه مثبت دارد. در همین راستا، گابل، ریس، ایمپت و آشر (2004) بیان داشتند که خودافشاسازی رخدادهای شخصی مثبت با افزایش عواطف مثبت روزانه و بهزیستی (صمیمت، رضایت زناشویی) همراه است.
2-6- ظرفیت شناختی سرکوب افکار ناخواسته
متغیر دیگری که در مطالعه حاضر به عنوان واسطه ابعاد دلبستگی و راهکارهای تنظیم هیجان معرفی گردیده است، ظرفیت شناختی سرکوب افکار منفی میباشد. در همین راستا باید عنوان نمود که از سال 1987، صدها مطالعه نشان دادهاند که سبک دلبستگی فرد، پیشبینی کننده قوی پدیدههای مختلف روانشناختی و اجتماعی همچون طرحوارههای فردی و اجتماعی، تنظیم استرس و هیجان، کیفیت روابط با اطرافیان نزدیک، انگیزههای جنسی و واکنش به فقدان و شکست در روابط میباشد (گیلات و همکاران، 2005).
یک واکنش معمول به رویدادهای نامطلوب (به ویژه جدایی و فقدان)، تلاش برای سرکوب افکار و احساسات منفی مربوط به آن و همچنین افکار منفی ناخواسته است (وگنر و همکاران، 1993). پژوهشها حاکی از این هستند که تلاش برای سرکوب افکار منفی پیامدهای متفاوتی دارد که مبتنی بر میزان توسعه راهکارهای دفاعی فرد برای تغییر توجهش به افکار غیرمرتبط میباشد (فرلی و شیور، 1997؛ وگنر، 1994؛ وگنر و گلد، 1995).
در همین راستا پژوهشها نشان دادهاند که تلاش افراد دارای اضطراب دلبستگی بالا برای سرکوب افکار منفی ناکام میماند و حتی دستیابی به این افکار در آنها افزایش مییابد، در حالی که افراد اجتنابی در این امر موفقند (فرلی و شیور، 1997). هوانگ (2006) بر این عقیده است که تفاوت در ظرفیت شناختی افراد برای سرکوب افکار ناخواسته منجر به این یافته گردیده است.
جهت مؤثر بودن سرکوب، ارتباط بین شبکه افکار فعلی و شبکه افکار ناخواسته باید کمرنگ و ضعیف گردد. یک روش جهت این امر برگرداندن توجه و تمرکز از افکار ناخواسته بر اساس عادت یا طی زمانهای طولانی است (وگنر، 1994) و افراد اجتنابی طی زمان یادگرفتهاند که فعالسازی سیتم دلبستگی خود را از طریق عدم تمرکز بر افکار ناخواسته متوقف سازند (فرلی و شیور، 1997). در حالی که افراد اضطرابی حتی زمانی که از آنها خواسته میشود تا افکار منفی را متوقف سازند، در این امر ناتوانند (فرلی و شیور، 1997؛ میکالینسر و همکاران، 2004).
لازم به ذکر است که تنظیم هیجانی نوعی از خود تنظیمی به حساب میآید و ظرفیت شناختی برای خود تنظیمی محدود لحاظ میشود (ماراون، تیس و بامیستر، 1998). مبتنی بر این دیدگاه، افرادی که ظرفیت شناختی بالایی برای خودتنظیمی دارند، هنگام مواجهه همزمان با رویدادهای منفی متعدد، بدلیل کاهش ظرفیت شناختیشان برای خودتنظیمی از راهکارهای تنظیم هیجان غیرانطباقی استفاده میکنند (هوانگ، 2006). پژوهشهای گوناگون نیز نشان دادهاند که افراد به سرکوب افکار منفی به عنوان یک راهکار کنترل ذهنی تمایل دارند (کلارک و آیزن، 1982؛ مایر و گاشک، 1988).
آزمودن مکانیسمهای عصبی دلبستگی در پاسخ به برخی پرسشها در خصوص سرکوب افکار منفی به پاسخهای مطلوبی رسیده است. فرلی و شیور (1997) با استفاده از FMRI دریافتند که در مجموع، همه افراد موقع تفکر به فقدانها و شکست در ارتباطات، افزایش در برانگیختگی خودکار (پاسخهای گالوانیکی پوست) را نشان دادند. زمانی که از افراد خواسته شد تا تفکرشان را در این خصوص متوقف کنند، افراد ایمن و اجتنابی موفق عمل کردند (کاهش در پاسخهای پوستی)، اما افراد اضطرابی موفق نبودند. شواهد بیانگر آن است که افراد دارای اضطراب دلبستگی بالا پر از افکار و هیجانات منفی هستند و ذهنشان مملو از خاطرات منفی است (گیلات و همکاران، 2005). زمانی که از این افراد خواسته میشود تا خاطرهای منفی را به یاد آورند، بسیاری از هیجانات منفی دیگر را نیز یادآوری میکنند (میکالینسر و اورباچ، 1995). محققان دیگری نیز بر این عقیده اند که اضطراب دلبستگی با فعالیتهای بالای هیپوکامپ که مسئول یادآوری خاطرات متداعی است، در ارتباط است (ایچنبام، 2004). پژوهشهای متعدد نشان دادهاند که فعالیت بالا در قسمتهای قشر کمربندی قدامی و قشر مرکزی پیش پیشانی با سرکوب افکار در ارتباط است و افراد اجتنابی و اضطرابی از این لحاظ بسیار با یکدیگر متفاوتنند (وایلند، کلی، مکرا، گوردون و هترتون، 2003؛ گیلات وهمکاران، 2005).
در همین زمینه محققان معتقدند که ظرفیت برای تنظیم هیجان مبتنی بر سبک دلبستگی تغییر میکند، بدین شکل که افراد مضطرب، هنگام رویارویی با فقدان یا طرد در روابط، بسیار هیجانی میشوند، در حالی که افراد اجتنابی، خودشان را از موقعیت هیجانی دور میکنند یا نسبت به آن درگیر ذهنی نمیشود (از جمله گیلات و همکاران، 2005).
بزرگسالان اجتنابی جهت جلوگیری از تجربه دوباره طرد و یادآوری تجارب دردناک گذشته، سیستم دلبستگیشان را غیر فعال میسازند (بالبی، 1973، 1980). به این منظور آنها از دو شیوه بهره میگیرند، اول اینکه ارتباطاتشان را با نزدیکان معنیدار کاهش می دهند، نوعی فاصله روانشناختی ایجاد میکنند و اهمیت ارتباطات نزدیک را کم برآورد میکنند. دوم اینکه افکار و خاطرات مرتبط با دلبستگیشان را که سیستم دلبستگی آنهارا فعال میسازد سرکوب میکنند (میکالینسر و شیور، 2007). مطالعاتی که به ارتباط سیستم دلبستگی و سرکوب افکار منفی پرداختهاند نیز سرکوب افکار منفی را برای افراد اجتنابی در زمینه غیر فعالسازی سیستم دلبستگی یاریکننده یافتهاند (مثل فرلی و شیور، 1997). بعلاوه، تلاش برای سرکوب، کاهش برانگیختگی فیزیولوژیک را در افراد اجتنابی به دنبال داشته است. مکالینسر و همکاران (2004) دریافتند که وارد کردن بار شناختی، ظرفیت فرد اجتنابی را برای سرکوب کاهش میدهد، بدین معنا که سرکوب افکار در افراد اجتنابی نوعی فرایند تلاشمدار است.
در مطالعات مربوط به دلبستگی و خاطرات، محققان دو راهکار مورد استفاده افراد اجتنابی در سرکوب تجارب هیجانی و مرتبط با دلبستگی را تشخیص دادهاند: دفاع اولیه که کدگذاری اطلاعات اولیه را محدود میسازد و دفاع ثانوی که بازیابی خاطرات کدگذاری شده گذشته را سرکوب میکند. مطالعات فرلی و برامباگ (2007) و فرلی، گارنر و شیور (2000) بر تفاوت افراد اجتنابی و گروه کنترل در دفاع اولیه صحه گذارد. بدین صورت که در هر دو مطالعه، افراد اجتنابی صحبتهای مصاحبهکننده در خصوص مسائل مربوط به دلبستگی را کمتر به یاد آوردند که نشان میداد این افراد از دفاع اولیه در کدگذاری اطلاعات مربوط به دلبستگی استفاده کردهاند.
مطالعه کان و همکاران (2012) نیز دفاع ثانوی را در افراد اجتنابی تأیید نمود. در این مطالعه افراد اجتنابی در نبود موانع خودتنظیمی، زمان نهفته بالاتری نسبت به گروه کنترل در یادآوری خاطرات منفی دوران کودکی در ارتباط با والدین داشتند. اما این اختلاف در موقعیتی که فرد درگیر تکلیف پیچیدهای در ارتباط با خودتنظیمی میگردید، از بین میرفت. کان و همکاران (2012) در توجیه این مطلب اذعان داشتند که سرکوب خاطرات نوعی از خودتنظیمی است که شبیه به انواع دیگر خودتنظیمی (موراون و بامیستر، 2000) دارای منابع محدودی است و میتواند توسط تکالیف دیگر مرتبط با کنترل خود، تخریب گردد. در نبود تکالیف مزاحم، افراد اجتنابی به دلیل ظرفیت بالا برای سرکوب افکار (فرلی و شیور، 1997) در دفاع ثانوی موفق عمل میکنند، اما در غیر اینصورت، تفاوتی با گروه کنترل نخواهند داشت.
کان و همکاران (2012) اذعان دارند که افراد اضطرابی جهت سرکوب افکار منفی نه انگیزه و نه توانایی کافی دارند. آنها معتقدند که افراد اضطرابی متمایل به اغراق در هیجانات منفی خود هستند تا حمایت بیشتری را از اطرافیان معنی دا خود دریافت کنند (همسو با میکالینسر و شیور، 2007) و از طرفی توانایی کافی جهت سرکوب افکار منفی را ندارند و اغلب در موقعیتهای برانگیزنده در هیجانات و افکار منفی غرق میگردند. کان و همکاران (2012) در نتیجهگیری بیان دارند که دستیابی به خاطرات هیجانی منفی به ظرفیت خودتنظیمی فرد بستگی دارد. زمانی که این ظرفیت بالاست، یادآوری خاطرات به کندی صورت میگیرد اما زمانی که ظرفیت تکمیل یا نزدیک به تکمیل است، خاطرات منفی به سرعت یادآوری میشوند. این یافته با یافته میکالینسر و همکاران (2004) همسوست. تنها با این تفاوت که در مطالعه میکالینسر و همکاران از بار شناختی اضافی استفاده گردید، اما در مطالعه کان و همکاران (2012) از تکلیف مرتبط با خود تنظیمی و در ارتباط مستقیم با خود بهره گرفته شد.
مطالعات دیگر در باب رابطه سبکهای دلبستگی و سرکوب افکار و هیجانات منفی اذعان دارند که افراد ایمن، نگرانی را درک میکنند و رویدادهای استرسزا را تحمل میکنند؛ بدون اینکه غرق در افکار و هیجانات منفی گردند (شیور و هازان، 1993). این افراد به سرکوب به عنوان راهکارهای انطباقی نگاه نمیکنند. افراد اجتنابی، در جهت ایجاد فاصله و جلوگیری از مواجهه با هر نوع استرس تلاش میکنند و تجربه هیجانات منفی را انکار میکنند (مکالینسر و همکاران، 1990، 1993) و به سرکوب به عنوان روشی برای انطباق با استرس روی میآورند. افراد مضطرب غرق در هیجانات منفی میگردند. دست به نشخوار فکری میزنند و تجارب منفی بسیاری را یادآوری میکنند (شیور و هازان، 1993؛ مکالینسر و اورباچ، 1995). این افراد از سرکوب استفاده نمیکنند. مکالینسر و اورباچ (1995) دریافتند که چنین افرادی ظرفیت کنترل کافی برای پیشگیری از گسترش خودکار نگرانی به طرحوارههای هیجانی مرتبط را ندارند. مبتنی بر نتایج چنین پژوهشهایی و همچنین نظریه گسترش فعالسازی (بودن و بامیستر، 1997؛ باور، 1991؛ کلارک و آیزن، 1982) مشخص شده است که افراد دارای اضطراب دلبستگی در سرکوب افکار ناخواسته مرتبط با هیجانات منفی ناکام هستند.
مطالعات متعدد تأکید میکنند که راهبردهای دلبستگی بر دسترسی افراد به اطلاعات مربوط به هیجانها و راههایی که این اطلاعات کدگذاری و در یک شبکه متداعی حافظه سازماندهی میشود تأثیر میگذارد (میکالینسر و شیور، 2003). در مطالعه که میکالینسر و اورباچ (1995) انجام دادند، از شرکت کنندگان خواسته شد که خاطرات کودکی خود را مربوط به خشم، غم، اضطراب یا شادی به یاد آورده و میزان تاخیر در این یادآوره و میزان تاخیر در این یادآوریها به عنوان نشانههای دسترسیپذیری و دسترسیناپذیری شناختی در نظر گرفته میشد. در این تحقیق افراد اجتنابی کمترین میزان دسترسیپذیری (بیشترین تأخیر در یادآوری) به خاطرات غمگین و اضطرابآور داشتند؛ افراد اضطرابی سریعترین میزان دسترسیپذیری را به این خاطرات نشان دادند و افراد ایمن بین این دو بودند. علاوه بر این، در حالی که افراد ایمن زمان بیشتری را برای یادآوری خاطرات بد نسبت به خاطرات مثبت صرف میکردند، افراد مضطرب برای یادآوری خاطرات مثبت نسبت به منفی زمان بیشتری را صرف میکردند. یافتهها نشان میدهد که افراد دلبسته ایمن از رهبردهای سازنده و معمولاً مؤثر تنظیم هیجان بهره میبرند. آنها همچنین به خاطرات مثبت دسترسی بهتری دارند و از پخش شدن یک خاطره منفی به خاطره منفی دیگر و تسلط این حالت بر ذهن جلوگیری میکنند (مکالینسر و شیور، 2007؛ وانامیچوون، وانایزندورن، دیرایتر و بروسچوت، 2003).
مکالینسر و اورباچ (1995) در مطالعهای دریافتند که افراد اجتنابی دسترسی کمتری به خاطرات هیجانی منفی دارند و آنهایی را هم که به یاد میآورند، خیلی سطحی بودند. این نتیجه در تحقیقی که توسط ادلستین و همکاران (2005) بر روی کودکانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند، نیز تکرار شد. در تحقیق مکالینسر و اورباچ (1995)، دلبستگی اضطرابی با دسترسی سریع به خاطرات منفی و پخش شدن خاطرات منفی در کل ذهن و عدم توانایی در کنترل آنها به دست میآید. در تحقیقی که رویزمن، تسای و چیانگ (2004) بر روی حالات چهره افراد انجام دادند، دریافتند که حالت چهره افراد ایمن با نوع خاطرهای که از کودکی خود تعریف میکنند، بسیار هماهنگ است. در حالی که نوع چهره افراد اضطرابی با خاطرهای که تعریف میکنند، بسیار ناهماهنگ و متفاوت است (حالت چهره آنها مضطرب است اما راجب خاطرات مثبت یا خنثی صحبت میکنند). به عقیده رویزمن و همکاران این ناهماهنگی نشان میدهد که افراد اضطرابی دچار گیجی و عدم تنظیم هیجانی هستند.
مطالعات پرگ و مکالینسر (2004) در ارتباط با تأثیر اغوا یا تحریک خلق منفی نشان داد که افراد اضطرابی کنترلی بر پراکنده شدن و فعالیت خاطرات هیجانی منفی ندارند و افراد اجتنابی به این خاطرات هیجانی منفی دسترسی ندارند. در هر دوی این مطالعات، شرکتکنندگان در یک شرایط هیجانی منفی (مانند مطالعه یک رویداد غمانگیز) قرار میگرفتند و سپس میزان یادآوری رویدادهای منفی دیگر و نوع نسبتدادنهای آنها اندازهگیری شد. این درحالی بود که افراد ایمن توانایی برخورد با تأثیرات منفی هیجانات منفی را دارا بودند و تعادل هیجانی خود را حفظ میکردند و علت وقوع رویدادهای منفی را بیشتر به دلایل غیرثابت و غیرکلی نسبت میدادند؛ درحالی که افراد اضطرابی در شرایطی که به آنها هیجان منفی اغوا شود، به شدت خاطرات منفی خود را به یاد میآورند و علت این رویدادها را به دلایل ثابت و جهانشمول نسبت میدهند. این حالت در افراد اضطرابی، خلق مزمن منفی، دیدگاه منفی به دیگران، ترس از طرد شدن و تنها ماندن و در نتیجه فعالیت همیشگی سیستم دلبستگی را به همراه دارد. در مقابل افراد اجتنابی اثرات منفی آگاهی را از ذهن خود خارج میکنند و کمتر از آنها در پردازشهای شناختی استفاده میکنند. این نتیجه در مطالعه فرلی و همکاران (2000) هم دیده شد.
این یافتهها در حالی است که پژوهشها حاکی از نقش مهم سرکوب خاطرات دردآور مربوط به تجارب منفی با دیگران معنیدار در انطباق و مدیریت استرس و هیجانات منفی میباشند (بالبی، 1980؛ مکالینسر و همکاران، 2004). بدین شکل که نتایج این پژوهشها حاکی از آن است که پذیرش و ادراک هیجانات منفی و عدم غرق شدن در افکار ناخواسته در افراد ایمن (شیور و هازان، 1993)، فرد را به سمت حل مسأله سوق میدهد؛ در حالی که نشخوار فکری و تشدید هیجانات منفی در افراد مضطرب (مکالینسر و اورباچ، 1995)، حرکت به سمت روشهای هیجانمدار مقابله با استرس و رویدادهای منفی را تسهیل میکند و در نهایت سرکوب افکار منفی و عدم دسترسی به خاطرات نامطلوب گذشته در افراد اجتنابی (مکالینسر و همکاران، 1990، 1993)، عدم ابراز هیجان و سرکوب آن را به عنوان راهکاری در تنظیم هیجان پیش روی فرد میگذارد. از این رو پژوهش حاضر تلاش در بررسی نقش واسطهگری ظرفیت شناختی سرکوب افکار منفی در رابطه بین ابعاد دلبستگی و راهکارهای تنظیم هیجان دارد.
منابع فارسی
اصغرنژاد، طاهره؛ خداپناهي، محمدکریم، و حيدري، محمود. (1383). بررسي رابطه باورهاي خودكارآمدي ، مسند مهارگذاري با موفقيت تحصيلي. مجله روانشناسی، 8، 3، 227- 218.
بشارت، محمدعلی. (1388). سبکهای دلبستگی و نارسایی هیجانی. پژوهشهای روانشناختی، دوره 12، شماره 3 و 4، صص 80-63.
حجازي الهه؛ فارسي نژاد، معصومه و عسگري، علی. (1386). سبكهاي هويت و پيشرفت تحصيلي: نقش خودكارآمدي تحصیلی. مجله روانشناسی، 11، 4، 413-394.
حكمتينژاد، اقبال. (1380). بررسي تعامل جنسيت و خودكارآمدي بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان سال سوم راهنمايي. دانشگاه شيراز، پايان نامه كارشناسي ارشد.
رحیمی، مهدی. (1391). پیش بینی فرایند تصمیم گیری توسط انگیزش، هیجانات و ارزیابی های شناختی هیجانات با واسطه گری تمایلات فراشناختی: رویکردی یکپارچه در تصمیم گیری. دانشگاه شیراز، پایان نامه منتشر نشده دکتری.
عبدی، سلمان؛ باباپور خیرالدین، جلیل، و فتحی، حیدر. (1389). رابطه سبکهای تنظیم هیجان شناختی و سلامت عمومی دانشجویان .مجله دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، 8، 4، 264-258.
فولادچنگ، محبوبه. (1383). بررسي تأثير آموزش مهارتهاي خودگرداني و افزايش باورهاي خود بسندگي بر عملكرد تحصيلي دانشآموزان دبيرستاني. دانشگاه شيراز، پايان نامه منتشر نشده دكتري.
هومن، حیدرعلی. (1391). مدل یابی معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار لیزرل (با اصلاحات). تهران نشر: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی .
یوسفی، فریده. (1385). بررسي رابطه راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان با افسردگي و اضطراب در دانش آموزان مراکز راهنمايي استعدادهاي درخشان. پژوهش در حيطه كودكان استثنايي، 6، 4، 871-892.
منابع انگلیسی
Adler, A. (1937). Position in family constellation influences life style. Journal of individual psychology, 3, 211-227.
Ainsworth, M. D. S. (1967). Infancy in Uganda: Infant care and the growth of love. Baltimore: Johns Hopkins University Press.
Ainsworth, M. D. S. (1991). Attachment and other affectional bonds across the life cycle. In C. M. Parkes, J. Stevenson-Hinde, & P.Marris (Eds.), Attachment across the life cycle (pp. 33–51). New York: Routledge.
Ainsworth, M. D. S., Blehar, M. C., Waters, E., & Wall, S. (1978). Patterns of attachment: Assessed in the Strange Situation and at home. Hillsdale, NJ: Erlbaum.
Aldwin, C., Revenson, T. A. (1987). Does coping help? A reexamination of the relationship between coping and mental health. Journal of Personality and Social Psychology, 53, 337-348.
Aldao, A., & Nolen-Hoeksema, S. (2012). When are adaptive strategies most predictive of psychopathology? Journal of Abnormal Psychology, 121, 276-281.
Altman, I., & Taylor, D. A. (1973). Social penetration: The development of interpersonal relationships. New York: Holt, Rinehart & Winston.
Ang, R. P. (2006). Effects of parenting style on personal and social variables for Asian Adolescents. American Journal of Orthopsychiatry, 76(4), 503-511.
Appleton, A.A., Buka, S.L., Loucks, E.B., Gilman, S.E., Kubzansky, L.D. (2013). Divergent associations of adaptive and maladaptive emotion regulation strategies with inflammation. Health Psychology, 32(7), 748-756.
Archer, R. L., Berg, J. H., & Runge, T. E. (1980). Active and passive observer’s attraction to a self-disclosing other. Journal of Experimental Social Psychology, 16, 130- 145.
Aron, A., & Aron, E. N. (2006). Romantic relationships from the perspectives of the self-expansion model and attachment theory. In M. Mikulincer & G. S. Goodman (Eds.), Dynamics of romantic love: Attachment, caregiving, and sex (pp. 359–382). New York: Guilford Press.
Arbano, C., & Power, T. (2003). Parental attachment, self-esteem and antisocial iors among African American, European American, & Mexican American adolescents. Journal of Counseling Psychology, 40-51.
Baldwin, M. W. (1992). Relational schemas and the processing of social information. Psychological Bulletin, 112, 461–484.
Baldwin, S. A., & Hoffmann, J. P. (2002). The dynamics of self-esteem: A growth-curve anal-
ysis. Journal of Youth and Adolescence,31, 101–113.
Bandura, A. (1977). Social learning theory. New York: General Learning Press.
Bandura, A. (1996). Regulation of cognitive processes through perceived self-efficacy. In G. H. Jennings & D. Belanger (Eds.), Passages beyond the gate: A Jungian approach to understanding the nature of American psychology at the dawn of the new millennium (pp. 96-107). Needham Heights, MA: Simon & Schuster.
Bandura, A. (1997). Self-efficacy: the exercise of control. New York: Freeman.
Bandura, A. (2000). Self-efficacy. In A.C.E. Kazdin (Ed.), Encyclopedia of psychology Vol 7 New York: Oxford University Press, pp. 212-213.
Bandura, A., Caprara, G. V., Barbaranelli, C., Gerbino, M., & Pastorelli, C. (2003). Role of affective self-regulatory efficacy on diverse spheres of psychosocial functioning. Child Development, 74, 769–782.
Bandura, A., Pastorelli, C., Barbaranelli, C., & Caprara, G. V. (1999). Selfefficacy pathways to childhood depression. Journal of Personality and Social Psychology, 76, 258-269.
Bandura, A., & Wood, R. E. (1989). Effect of perceived controllability and performance standards on self-regulation of complex decision-making.Journal of Personality and Social Psychology, 56, 805-814.
Bargh, J.A., & Williams, L.E. (2007). On the nonconscious regulation of emotion. In J. Gross (Ed.), Handbook of emotion regulation (pp. 429-445). New York: Guilford.
Bartholomew, K. (1990). Avoidance of intimacy: An attachment perspective. Journal of Social and Personal R elationshivs, 7, 147-178.
Bartholomew, K, & Horowitz, L. M. (1991). Attachment styles among young adults: A test of a four-category model. Journal of Personality and Social Psychology, 6, 1, 226-244.
Bauman, G., Bustillos, L., Bensimon, E., Brown, M. C., & Bartee, R. (2005). Achieving equitable educational outcomes with all students: The institution’s role and responsibilities. Washington, DC: Association of American Colleges and Universities.
Bavelas, J. B., Coates, L., & Johnson, T. (2000). Listeners as co-narrators. Journal of Personality and Social Psychology, 79, 941-952.
Bechara , A., damasio, H., & damasio,A. R. (2000). Emotion, Decision Making and the Orbitofrontal Cortex. life span and medicines, vol, 10, issue 3, 295-307.
Berant, E., Mikulincer, M., & Florian, V. (2001a). The association of mothers’ attachment style and their psychological reactions to the diagnosis of infant’s congenital heart disease. Journal of Social and Clinical Psychology, 20, 208–232.
Berant, E., Mikulincer, M., & Florian, V. (2001b). Attachment style and mental health: A 1-year follow- up study of mothers of infants with congenital heart disease. Personality and Social Psychology Bulletin, 27, 956–968.
Berg, J. H. (1987). Responsiveness and self-disclosure. In V. J. Derlega, & J. H. Berg (Eds.), Self-disclosure: Theory, research, and therapy (pp. 101-130). New York: Plenum Press.
Berman, W. H., & Turk, D. C. (1981). Adaptation to divorce: Problems and coping strategies. Journal of Marriage and family, 43, 179-189.
Berridge, K. C., & Winkielman, P. (2003). What is an unconscious emotion: The case for unconscious 'liking'. Cognition and Emotion, 17, 181-211.
Berscheid, E., & Walster, E. H. (1978). Interpersonal attraction. Reading, MA: Addison Wesley.Mehmet
Betz, N. E., & Klein, K. L. (1996). Relationships among measures of career selfefficacy, generalized self-efficacy, and global self-esteem. Journal of Career Assessment, 4, 285-298.
Betz, N.E., & Hackett, G. (1986). Applications of self-efficacy theory to understanding career choice behavior. Journal of Social and Clinical Psychology, 4, 279-289.
Bilgin, M. (2011). Relation among proposed predictors and outcomes of social self efficacy Turkish late adolescents. Eğitim Fakültesi Dergisi: 40, 01-18.
Billings, A., & Moos, R. (1984). Coping, stress, and social resources among adults with unipolar depression. Journal of Personality and Social Psychology 46, 877-891.
Boden, J. M., & Baumeister, R. F. (1997). Repressive coping: Distraction using pleasant thoughts ad memories, Journal of Personality and Social Psychology, 73, 45-62.
Bower, G. H. (1991). Mood congruity of social judgments. In J. P. Forgas (Ed.), Emotion and social judgments (pp. 31-53). Oxford, England: Pergamon Press.
Bowlby, J. (1969). Attachment and loss: Attachment. New York: Basic Books.
Bowlby, J. (1973). Attachment and loss: Vol. 2. Separation: Anxiety and anger.NewYork: Basic Books.
Bowlby, J. (1979). The Making and Breaking of Affectional Bonds. London: Tavistock.
Bowlby, J. (1980). Attachment and loss: Vol. 3. Sadness and depression. New York: Basic Books.
Bowlby, J. (1982/1969). Attachment and loss: Vol. 1. Attachment (2nd ed.). New York: Basic Books.
Bowlby, J. (1988). A secure base: Clinical applications of attachment theory. London: Routledge.
Brennan, K. A., Clark, C. L. & Shaver, P. R. (1998). Self-report measurement of adult attachment: An integrative overview. In J.A. Simpson & W. S. Rholes (Eds.), Attachment theory and close relationships (pp.46-76). New York: Guilford Press.
Brennan, K. A., Shaver, P. R., & Clark, C. A. (2000). Specifying some mediators of attachment-related anxiety and avoidance. Unpublished manuscript, State University of New York, Brockport, NY.
Brenning, K., & Braet, C. (2013). The emotion regulation model of attachment : an emotion-specific approach. Personal Relationship. , 20, 107-123.
Bretherton, I. (1991). Pouring new wine into old bottles: The social self as internal working model. In M. Gunnar & L. A. Sroufe (Eds.), Minnesota symposia on child development (Memory and affect in development, Vol. 26, pp. 237–263). Hillsdale: Erlbaum.
Bretherton, I. (1993). From dialogue to internal working models: The co-construction of self in relationships. In C. A. Nelson (Ed.), Memory and affect in development (pp. 237–263). Hillsdale: Erlbaum.
Bretherton, I., Golby, B., & Cho, E. (1997). Attachment and the transmission of values. In J. Grusec and L. Kucszynski (Eds.). Parenting and childrens internalization of values (pp. 103-134). New York: Wiley.
Bretherton, I., & Munholland, K. A. (1999). Internal working models in attachment: A construct revisited. In J. Cassidy and P. Shaver (Eds.), Handbook of Attachment: Theory, research and clinical application (pp. 89-111). New York: Guilford.
Brown, K.W., Ryan, R.M., & Creswell, J.D. (2007). Mindfulness: Theoretical foundations and evidence for its salutary effects. Psychological Inquiry, 18, 211-237.
Buck, R. (1984). The communication of emotion. New York: Guilford.
Buelow, S. A., Lyddon, W. J., & Johnson, J. T. (2002). Client attachment and coping resources. Counseling Psychology Quarterly, 15, 145–152.
Cahill, L., Prins, B., Weber, M., & McGaugh, J. L. (1994). Beta-adrenergic activation and memory for emotional events. Nature, 371(6499), 702–704.
Calkins, S.D. & Fox, N.A. (2002). Self-regulatory processes in early personality development: A multilevel approach to the study of childhood social withdrawal and aggression. Development & Psychopathology, 14, 477-498.
Campell-sills, l., & Barlow, D. H. (2007). Incorporating emotion regulation into conceptualization and treatment of anxiety and modal disorders. In J. J. Gross (ED.), handbook of emotion regulation (542-559). New York:Guilford press.
Campos, J., Campos, R., & Barrett, K. (1989). Emergent themes in the study of emotional development and emotion regulation. Developmental Psychology, 25, 394–402.
Cannon, W. B. (1939). The wisdom of the body (2nd ed.). New York: Simon. (First edition published 1932)
Caprara, G. V., Giunta, L. D., Eisenberg, N., Gerbino, M., Pastorelli, C., & Tramontano, C. (2008). Assessing regulatory emotional self-efficacy in three countries. Psychological Assessment, 20(2), 227–237.
Caprara, G. & Steca, P. (2007). Prosocial agency: the contribution of values and self-efficacy beliefs to prosocial behavior across ages. Journal of Social and Clinical Psychology, 26(2): 218-239.
Caprara G.V. & Steca P. (2005). Self-efficacy beliefs as determinants of prosocial behavior conducive to life satisfaction across ages. Journal of Social and Clinical Psychology 24, 191-217.
Caprara, G.V., Barbaranelli, C., Pastorelli, C., & Cervone, D. (2004). The contributions of self
efficacy beliefs to psychosocial outcomes in adolescence: Predicting beyond global disposition tendencies. Personality and Individual Differences, 37, 751-763.
Caprara, G. V., Barbaranelli, C., & Zimbardo, P. G. (2002). When parsimony subdues distinctiveness: Simplified public perception of politicians’ personality. Political Psychology, 23, 77–96.
Caprara, G.V., Regalia, C., & Bandura, A. (2002). Longitudinal impact of perceived self regulatory efficacy on violent conduct. European Psychologist, 7, 63-69.
Caprara G.V., Scabini E., Barbaranelli C., Pastorelli C., Regalia C. & Bandura A. (1998). Impact of adolescents’ perceived self-regulatory efficacy on familial communication and antisocial conduct. European Psychologist 3, 125-132.
Carpenter, E. M., & Kirkpatrick, L. A. (1996). Attachment style and presence of a romantic partner as moderators of psychophysiological responses to a stressful laboratory situation. Personal Relationships, 3, 351–367.
Carter, C. S., Ahnert, L., Grossmann, K. E., Hrdy, S. B., Lamb, M. E., Porges, S. W., et al. (Eds.). (2005). Attachment and bonding: A new synthesis. Cambridge, MA: MIT Press.
Carver, C. S. (1997). Adult attachment and personality: Cognitive evidence and a new measure. Journal of Personality and Social Psychology, 23, 865-883.
Carver, C. S., & Scheier, M. F. (1981). Attention and self-regulation: A control-theory approach to human behavior. New York: Springer-Verlag.
Carver, C. S., Scheier, M. F., & Weintraub, J. K. (1989). Assessing coping strategies: A theoretically based approach. Journal of Personality and Social Psychology, 56, 267-283.
Carver, C. S., & White, T. L. (1994). Behavioral inhibition, behavioral activation, and affective responses to impending reward and punishment: The BIS/BAS scales. Journal of Personality and Social Psychology, 67, 319–333.
Cassidy, J. (1994). Emotion regulation: Influences of attachment relationships. Monographs of the Society for Research in Child Development, 59, 228– 283.
Cassidy, J., & Kobak, R. R. (1988). Avoidance and its relationship with other defensive processes. In J. Belsky & T. Nezworski (Eds.), Clinical implications of attachment (pp. 300-323). Hillsdale, NJ: Erlbaum.
Cicchetti, D., Ackerman, B. P, & Izard, C. E. (1995). Emotions and emotion regulation in developmental psychology. Development and Psychopathology, 7, 1-10.
Cheng, H., & Furnham, A. (2002). Personality, peer relations, and self-confidence as predictors of happiness and loneliness. Journal of Adolescence, 25, 327-339.
Chung, C. K., & Pennebaker, J. W. (2007). The psychological functions of function words. In K. Fiedler (Ed.), Social communication (pp. 343-359). New York: Psychology Press.
Clark, M. S. & Isen, A. M. (1982). Toward Understanding the Relationship Between Feeling States and Social Behavior. Cognitive Social Psychology. Hastrof, A. H., & Isen, A. M. (Eds.). Elsevier: New York, pp. 73-108.
Cohen, F., & Lazarus, R. S. (1973). Active coping processes, coping disposition, and recovery from surgery. Psychosomatic Medcine, 35, 375-389.
Cole, S. W. , Kemeny, M. E. , Taylor, S. E. , & Visscher, B. R. (1996). Elevated physical health risk among gay men who conceal their homosexual identity. Health Psychology, 15, 243–251.
Coleman, K. P. (2003). Perceptions of parent-child attachment, social self-efficacy, and peer relationships in middle childhood. Journal of infant and child development, 12, 351- 368.
Collins, N. L. (1996). Working models of attachment: Implications for explanation, emotion, and behavior. Journal of Personality and Social Psychology, 71, 810-832.
Collins, N. L., & Feeney, B. C. (2004). Working models of attachment shape perceptions of social support: Evidence from experimental and observational studies. Journal of Personality and Social Psychology, 87, 363-383.
Collins, N. L., & Read, S. J. (1990). Adult attachment, working models, and relationship quality in dating couples. Journal of Personality and Social Psychology, 58, 644–663.
Collins, N. L., & Read, S. J. (1994). Cognitive representations of attachment: The structure and function of working models. In K. Bartholomew & D. Perlman (Eds.), Advances in personal relationships: Attachment processes in adulthood (Vol. 5, pp. 53–92). London: Jessica Kingsley.
Collins, N., & Miller, L. (1994). Self-disclosure and liking: a meta-analytic review. Psychological Bulletin, 116(3), 457-75.
Connolly J. (1989). Social self-efficacy in adolescence: Relations with self-concept, social adjustment, and mental health. Canadian Journal of Behavioral Science, 21, 258–269.
Cozby, P. C. (1972). Self-disclosure, reciprocity and liking. Sociometry, 35, 151-160.
Cozby, P. C. (1973). Self-disclosure: A literature review. Psychological Bulletin, 79,
73-91.
Cramer, P. (1991). The development of defense mechanisms. New York: Springer-Verlag.
Crowell, J. A.; Fraley, R. C.; and Shaver, P. R. (1999). "Measurement of Individual Differences in Adolescent and Adult Attachment." In Handbook of Attachment: Theory, Research, and Clinical Applications, ed. J. Cassidy and P. R. Shaver. New York: Guilford Press.
Davidson, R. J. (1998). Affective style and affective disorders: Perspectives from affective neuroscience. Cognition and Emotion, 12, 307-320.
Davis-Kean, P.E., Huesmann, L.R., Jager, J., Collins, W.A., Bates, J.E., & Lansford, J.E. (2008). Changes in the relation of self-efficacy beliefs and behaviors across development. Child Development, 79, 1257-1269.
Deci, E. L., & Ryan, R. M. (2002). Handbook of self-determination research. Rochester, NY: University of Rochester Press.
Derakshan, N., Eysenck, M., & Myers, L. B. (2007). Emotional information processing in repressors: The vigilance-avoidance theory. Cognition and Emotion, 21, 1585–1614.
Derlega, V. J., & Grzelak, J. (1979). Appropriateness of self-disclosure. In G. J. Chelune (Ed.), Self-disclosure. Origins, patterns, and implications of openness in interpersonal relationships (pp. 151-176). San Francisco: Jossey-Bass.
Derlega, V., Metts, S., Petronio, S., & Margulis, S. (1993). Self-disclosure. Newbury
Park, CA: Sage.
Derryberry, D., & Rothbart, M. K. (1988). Arousal, affect, and attention as components of temperament. Journal of Personality and Social Psychology, 55, 958-966.
Desivily, H. S., & Eizen, D. (2005). CONFLICT MANAGEMENT IN WORK TEAMS: THE ROLE OF SOCIAL SELF EFFICACY AND GROUP IDENTIFICATION. The International Journal of Conflict Management, 16, 2, 183-208.
DeSteno, D., Gross, J. J., & Kubzansky, L. (2013). Affective science and health: The importance of emotion and emotion regulation. Health Psychology, 32, 5, 474-486.
Dindia, K. (1988). A comparison of several statistical tests of reciprocity and self-disclosure. Communication Research, 15(6), 726-752.
Dion, K. K., & Dion, K. L. (1985). Personality, gender, and the phenom- 612 WEI, RUSSELL, AND ZAKALIK enology of romantic love. In P. R. Shaver (Ed.), Self, situations and behavior: Review of personality and social psychology (pp. 209–239). Thousand Oaks, CA: Sage.
Dozier, M., & Kobak, R. R. (1992). Psychophysiology in attachment interviews: Converging evidence for deactivating strategies. Child Development, 63, 1473–1480.
Dussault, M., & Deaudelin, C. (2001). Loneliness and self-efficacy in educations majors. Psychological Reports, 89, 285-289.
Eccles, J. S., Wigfield, A., & Schiefele, U. (1998). Motivation. In N. Eisenberg (Ed.), Handbook of child psychology (Vol. 3, 5th ed.). New York: Wiley.
Edelstein, R. S., Ghetti, S., Quas, J. A., Goodman, G. S., Alexander, K. W., Redlich, A. D., & Cordon, I. M. (2005). Individual differences in emotional memory: Adult attachment and long-term memory for child sexual abuse. Personality and Social Psychology Bulletin, 31, 1537–1548.
Ehrenberg, M. F., Cox, D. N., & Koopman, R. F. (1991). The relationship between self-efficacy and depression in adolescents. Adolescence, 26, 361-374.
Eichenbaum, H. (2004). Hippocampus: Cognitive processes and neural representations that underlie declarative memory. Neuron, 44, 109-120.
Eisenberg, N., Hofer, C., & Vaughan, J. (2007). Effortful control and its socioemotional consequences. In J. J. Gross (Ed.), Handbook of emotion regulation. New York: Guilford Press.
Eisenberg, N., Smith, C.L., & Spinrad, T.L. (2011). Effortful control: Relations with emotion regulation, adjustments, and socialization in childhood. In R. F. Baumeister & K. D. Vohs (Eds.), Handbook of self-regulation: Research, theory, and applications (2nd ed., pp. 263-283). New York: Guilford Press.
Ekman, P., & Davidson, R. J. (1994). The nature of emotion: Fundamental questions. New York: Oxford University Press.
Epstein, S., & Meier, P. (1989). Constructive thinking: A broad coping variable with specific components. Journal of Personality and Social Psychology, 57, 332–350.
Erber, R., & Erber, M.W. (2000). The self-regulation of moods: Second thoughts on the importance of happiness in everyday life. Psychological Inquiry, 11, 142-148.
Esch, T., Fricchione, G. L., & Stefano, G. B. (2003). The therapeutic use of the relaxation response in stress-related diseases. Medical Science Monitor, 9, 2, 23-34.
Estrada, C.A., Isen, A.M., & Young, M.J. (1994). Positive affect improves creative problem solving and influences reported source of practice satisfaction in physicians. Motivation and Emotion, 18, 285-299.
Estrada C. A., Isen, A. M., & Young, M. J. (1997). Positive affect facilitates integration of information and decreases anchoring in reasoning among physicians. Organizational Behavior and Human Decision Processes, 72,117–135.
Fan, J., McCandliss, B. D., Fossella, J., Flombaum, J. I., & Posner, M. I. (2005). The activation of attentional networks. NeuroImage, 26, 471-479.
Feeney, J.A., & Noller, P. (1990). Attachment Styles as a Predictor of Adult Romantic Relationships. Journal of Personality and Social Psychology,58, 281-291.
Felson, R. B., & Zielinski, M. A. (1989). Children’s self-esteem and parental support. Journal of Marriage and the Family, 48, 1, 37-46.
Felton, B. J., Revenson, T. A., Hinrichsen, G. A. (1984). Stress and coping in the explanation of psychological adjustment among chronically ill adults. Social science and medicine, 18, 889-898.
Field, T., Diego, M. & Sanders, C. (2001). Adolescent depression and risk factors. Adolescence, 36, 492-498.
Fletcher, A. C., Steinberg, L., & Williams-Wheeler, M. (2004). Parental Influences on Adolescent Problem Behavior: A Response to Stattin and Kerr. Child Development, 75, 781-796.
Florian, V., Mikulincer, M., & Bucholtz, I. (1995). Effects of adult attachment style on the perception and search for social support. Journal of Psychology: Interdisciplinary and Applied, 129, 665–676.
Florian, L. 1998. 'Inclusive practice: What, why and how.' In C. Tilstone, L. Florian and R. Rose (Eds.) Promoting Inclusive Practice. London, Routledge: 13-26.
Fraley, R. C. (2002). Attachment Stability From Infancy to Adulthood: Meta-Analysis and Dynamic Modeling of Developmental Mechanisms. Personality and Social Psychology Review, 6, No. 2, 123–151.
Fraley, R. C., & Brumbaugh, C. C. (2007). Adult attachment and preemptive defenses: Converging evidence of the role of defensive exclusion at the level of encoding. Journal of Personality, 75, 1033–1050.
Fraley, R. C., Garner, J. P., & Shaver, P. R. (2000). Adult attachment and the defensive regulation of attention and memory: The role of preemptive and postemptive processes. Journal of Personality and Social Psychology, 79, 816–826.
Fraley, R. C., & Shaver, P. R. (1997). Adult attachment and the suppression of unwanted thoughts. Journal of Personality and Social Psychology, 73, 1080-1091.
Fraley, R. C., & Shaver, P. R. (2000). Adult romantic attachment: Theoretical developments, emerging controversies, and unanswered questions. Review of General Psychology, 4, 132–154.
Forsyth, C. J., & Compas, B. E. (1987). Interaction of cognitive appraisals of stressful events and coping: Testing the goodness of fit hypothesis. Cognitive Therapy and Research, 11, 473–485.
Frazier, P. A., Tix, A. P., & Barron, K. E. (2004). Testing moderator and mediator effects in counseling psychology research. Journal of Coun-seling Psychology, 51, 115–134.
Frijda, N. H. (1986). The emotions. Cambridge: Cambridge University Press.
Gable, S. L., Reis, H. T., Impett, E., & Asher, E. R. (2004). What do you do when things go right? The intrapersonal and interpersonal benefits of sharing positive events. Journal of Personality and Social Psychology, 87, 228–245.
Galla, B. M., & Wood, J. J. (2012). Emotional self-efficacy moderates anxiety-related impairments in math performance in elementary school-age youth. Personality and Individual Differences, 52, 2, 118-122.
Garber, J., & Dodge, K.A. (1991). The development of emotion regulation and dysregulation. New York: Cambridge University Press.
Gardner, P (2011). High stakes internships (White Paper). East Lansing: Collegiate Employment research Institute (CERI).
Gecas, V. (1989). The social psychology of self-efficacy. Annual Review of Sociology, 15, 291–316.
George, C., Kaplan, N., & Main, M. (1985). The Adult Attachment Interview. Unpublished protocol, Department of Psychology, University of California, Berkeley.
Gillath, O., Bunge, S. A., Shaver P. R., Wendelken, C., & Mikulincer, M. (2005). Attachment-style differences in the ability to suppress negative thoughts: Exploring the neural correlates. Neuroimage, 28, 835-847.
Gillath, O., Shaver, P. R., Mendoza, S. P., Maninger N., & Ferrer E. (2006, January). Changes in salivary cortisol concentration as a function of attachment style and attachment-related emotional states. Talk presented in a symposium entitled “Attachment, stress, and physiological/endocrine responses,” chaired by Markus Quirin and Omri Gillath, at the annual meeting of the Society for Personality and Social Psychology, Palm Springs, CA.
Gjerde, P. F., Onishi, M., & Carlson, K. S. (2004). Personality characteristics associated with romantic attachment: A comparison of interview and self-report methodologies. Personality and Social Psychology Bulletin, 30, 1402–1415.
Gottman, J. M., & Declaire, J. (1998). Raising an emotionally intelligent child. New York: Simon & Schuster.
Garnefski, N., Kraaij, V., & Spinhoven, P. (2001). Negative life events, cognitive emotion regulation and emotionalproblems. Personality and Individual Differences, 30, 1311–1327
Garnefski, N., Van Den Kommer, T., Kraaij, V., Teerds, J., Legerstee, J., & Onstein, E. (2002). The relationship between cognitive emotion regulation strategies and emotional problems, Comparison between a clinical and non-clinical sample. European Journal of Personality, 16, 403–42
Galanaki, E. P., & Kalantzi-Azizi, A. (1999). Loneliness and social dissatisfaction: Its relation with children’s self-efficacy for peer interaction. Child Study Journal, 29, 1-22.
Greene, K., Derlega, V. J., & Mathews, A. (2006). Self-disclosure in personal relationships. In A. Vangelisti & D. Perlman (Eds.), Cambridge handbook of personal relationships (pp. 409-427). Cambridge, England: Cambridge University Press.
Greene, K., & Faulkner, S. L. (2002). Expected vs. actual responses to disclosure in relationships of HIV-positive African-American adolescent females. Communication Studies, 53, 297-31
Greene, T. R., & Noice, H. (1988). Influence of positive affect upon creative thinking and problem solving in children. Psychological Reports, 63, 895-898.
Greenhalgh, P. (1994). Emotional growth and learning. London: Routledge.
Gross, J.J. (2001). Emotion Regulation in Adulthood: Timing is Everything. Current directions in psychological science, 10, 6, 214-219.
Gross, J. J., & Munoz, R. F. (1995). Emotion regulation and mental health. Clinical Psychology: Science and Practice, 2, 151–164.
Gross,]. J. (Ed.). (2007). Handbook ofemotion regulation. New York: Guilford Press.
Gross, J. J., & Thompson, R. A. (2007). Emotion regulation: Conceptual foundations. In J. J. Gross (Ed.), Handbook of emotion regulation (pp. 3-24). New York: Guilford Press.
Gross, J.J. (1998). The Emerging Field of Emotion Regulation: An Integrative Review. Review of General Psychology, vol. 2, No. 3, pp. 271-299.
Gross, J.J. (1999). Emotion Regulation: Past, Present, Future. Cognition & Emotion, 13, 551- 573.
Gross, J. J., John, O. P. (2003). Individual differences in two emotion regulation processes: Implications for affect, relationships, and well-being. Journal of Social Psychology, 85, 348–362.
Gunnar, M. R. (2005). Attachment and stress in early development: Does attachment add to the potency of social regulators of infant stress? In C. S. Carter, L. Ahnert, K. E. Grossmann, S. B. Hrdy, M. E. Lamb, S. W. Porges, et al. (Eds.), Attachment and bonding: A new synthesis (pp. 245–256). Cambridge, MA: MIT Press.
James,W. (1884). What is an emotion? Mind, 9, 188-205.
Hackett, G. (1995). Self-efficacy in career choice and development. In A. Bandura (Ed.), Self efficacy in changing societies (pp. 232-258). New York: Cambridge University Press.
Hart, J., Shaver, R. P., & Goldenberg, J. L. (2005). Attachment, self-esteem worldviews, and terror management: Evidence for tripartite security system. Journal of Personality and Social Psychology, 88, 999-1013.
Hazan, C., & Shaver, P. R. (1987). Romantic love conceptualized as an attachment process. Journal of Personality and Social Psychology, 52, 511–524.
Heinonen, K., Raikkonen, K., Keltikangas-Jarvinen, L., & Strandberg, T. (2004). Adult attachment dimensions and recollections of childhood family context: Associations with dispositional optimism and pessimism. European Journal of Personality, 18, 193–207.
Hesse, E. (1999). The Adult Attachment Interview: Historical and current perspectives. In J. Cassidy & P. R. Shaver (Eds.), Handbook of attachment: Theory, research, and clinical applications (pp. 395–433). New York: Guilford Press.
Higgins, E. T. (1998). Promotion and prevention: Regulatory focus as a motivational principle. In M. P. Zanna (Ed.), Advances in experimental social psychology (Vol. 30, pp. 1–46). New York: Academic Press.
Hindy, C. G., & Schwarz, J. C. (1994). Anxious romantic attachment in adult relationships. In M. B. Sperling & W. H. Berman (Eds.), Attachment in adults: Clinical and developmental perspectives (pp. 179–203). New York: Guilford Press.
Holmbeck, G. N.(1997).Toward terminological, conceptual, and statistical clarityin the study of mediators and moderators: Examples from the child-clinical and pediatric psychology literatures. Journal of Consulting and Clinical Psychology,4, 599 –610.
Holodynski, M. & Friedlmeier, W. (2006). Development of emotions and emotion regulation. New York: Springer.
Hoyle, R. H., & Smith, G. T. (1994). Formulating clinical research hypotheses as structural equation models: A conceptual overview. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 62, 429 -440.
Howard, M. S. & Medway, F. J. (2004). Adolescents' attachment and coping with stress.
Psychology in Schools, 41(3), 391-402.
Hwang, J. (2006). A processing model of emotion Regulation: insights from the attachment system. Unpublished doctoral thesis, Georgia State University.
Isen, A. M., Rosenzweig, A. S., & Young, M. J. (1991). The influence of positive affect on clinical problem solving. Medical Decision Making, 11, 221-227.
Izard, C. E. (1993). Four systems for emotion activation: Cognitive and non-cognitive processes. Psychological Review, 100, 60–69.
Jourard, S. M. (1971). Self - disclosure: An experimental analysis of the transparent self. Oxford, England: John Wiley.
Jenkins, S.R., Goodness, K., & Burhmester, D. (2002). Gender differences in early adolescents’ relationships: Qualities, self-efficacy, and depression symptoms. Journal of Early Adolescence, 22, 277-308.
Judge, T.A., & Bono, J.E. (2001) Relationship of core self-evaluations traits—self-esteem, generalized self-efficacy, locus of control, and emotional stability—with job satisfaction and job performance: A meta-analysis. Journal of Applied Psychology, 86, 80 –92.
Kagan, J. (1994). Galen's Prophecy: Temperament in Human Nature. Basic Books.
Kahn, J. H., & Hessling, R. M. (2001). Measuring the tendency to conceal versus disclose psychological distress. Journal of Social and Clinical Psychology, 20, 41–65.
Kahn, J. H., Lamb, D. H., Champion, D., Eberle, J. A., & Schoen, K. A. (2002). Disclosing versus concealing distressing information: Linking self-reported tendencies to situational behavior. Journal of Research in Personality, 36, 531–538.
Karavasilis, L., Doyle, A. B., & Markiewicz, D. (2003). Associations between parenting style and attachment to mother in middle childhood and adolescence. International Journal of Behavioral Development, 27(2), 153–164.
Kerr, M., & Stattin, H. (2000). What parents know, how they know it, and several forms of adolescent adjustment: Further support for a reinterpretation of monitoring. Developmental Psychology, 36, 366 – 380.
Ketelaar, T. (2004). Ancestral Emotions, Current Decisions: Using Evolutionary Game Theory to explore the role of Emotions in decision-making. Crawford, C. & Salmon, C. (Eds). Darwinism, Public Policy and Private Decisions, (pp145-168). Lawrence Erlbaum Associates.
Kim, Y. (2005). Emotional and cognitive consequences of adult attachment: The mediating effect of the self. Personality and Individual Differences, 39, 913-923.
Kobak, R., & Hazan, C. (1991). Attachment in marriage: Effects of security and accuracy of working models. Journal of Personality and Social Psychology, 60, 861–869.
Kobak, R., & Sceery, A. (1988). Attachment in late adolescence: Working models, affect regulation, and representations of self and others. Child Development, 59, 135–146.
Kochanska, G. (2001). "The development of self-regulation in the first four years of life. Child Development, 72, 4, 1091-1111.
Kohut, H. (1971). The analysis of the self. New York: International Universities Press.
Kohn, J. L., Rholes, W. S., & Schmeichel, B. J. (2012). Self-regulatory depletion and attachment avoidance: Increasing the accessibility of negative attachment-related memories. Journal of Experimental Social Psychology, 48, 375–378.
Koole, S. L., & Kuhl. J. (2007). Dealing with unwanted feelings: The role of affect regulation in volitional action control. In J. Shah & W. Gardner (Eds.), Handbook of motivation science. New York: Guilford.
Kuhl, J. (2000). A functional-design approach to motivation and self-regulation: the dynamics of personality systems interactions. In M. Boekaerts, P. R. Pintrich, & M. Zeidner (Eds.). Handbook of Self-regulation (pp. 111-169). San Diego, CA: Academic Press.
Kunda, Z. (2002). Social cognition: making sense of people. Cambridge, MA: MIT Press.
Lang, p. J. (1984). Cognition in emotion: Concept and action. In C. E. Izard, J. Kagan, & R.B. Zajonk (Eds.), Emotion, Cognition, and behavior (pp. 192-226). Cambridge, England: Cambridge University Press.
Larose, S., Bernier, A., Soucy, N., & Duchesne, S. (1999). Attachment style dimensions, network orientation, and the process of seeking help from college teachers. Journal of Social and Personal Relationships, 16, 225–247.
Larsen, R. J. (2000). Toward a science of mood regulation. Psychological Inquiry, 11, 129-141.
Larson, D. G., & Chastain, R. L. (1990). Self-concealment: Conceptualization, measurement, and health implications. Journal of Social and Clinical Psychology, 9, 439–455.
Laurenceau, J.-P., Feldman Barrett, L., & Pietromonaco, P. R. (1998). Intimacy as an interpersonal process: The importance of self-disclosure, partner disclosure, and perceived partner responsiveness in interpersonal exchanges. Journal of Personality and Social Psychology, 74, 1238– 1251.
Lazarus, R. S. (1991). Cognition and motivation in emotion. American Psychologist, 46, 4, 352-367.
Lazarus, R. S., & Folkman, S. (1984). Stress, appraisal, and coping. New York: Springer.
Lempers, J. D., & Clark-Lempers, D. S. (1992). Young, middle, and late adolescents' comparisons of the functional importance of five significant relationships. Journal of Youth and Adolescence, 21, 54-96.
Lerner, J. S., & Keltner, D. (2001). Fear, anger, and risk. Journal of Personality and Social Psychology, 81, 1, 146- 159.
LeDoux, J.E. (1992). Emotion as memory: Anatomical systems underlying indelible neural traces. In S-A. Christianson (Ed.), the handbook of emotion and memory: Research and theory. Hillsdale, NJ: Lawrence Erlbaum Associates Inc.
Lepore, S.J., Ragan, J.D. and Jones, S. (2000). Talking facilitates cognitive-emotional processes of adaptation to an acutestressor. Journal of Personality and Social Psychology, 78, 499-508.
Lin, S. P. (2006). An exploration of Chinese international students' social self-efficacy. Unpublished Ph. D. Thesis. Ohio State University.
Linehan, M., Bohus, M., & Lynch, T. (2007). Dialectical Behavior Therapy for pervasive emotion dysregulation: Theoretical and practical underpinnings. In J. Gross (Ed.) Handbook of Emotion Regulation.
Lieberman, M., Doyle, A. B., and Markiewicz, D. (1999). Developmental patterns in security of attachment to mother and father in late childhood and early adolescence: Associations with peer relations. Child Development, 70, 202–213.
Littrell, J., & Beck, E. (2001). Predictors of depression in a sample of African- American homeless men: Identifying effective coping strategies given varying levels of daily stressors. Community Mental Health Journal, 37, 15-29.
Lopez, F. G., & Brennan, K. A. (2000). Dynamic processes underlying adult attachment organization: Toward an attachment theoretical perspective on the healthy and effective self. Journal of Counseling Psychology, 47, 283–301.
Lopez, F. G., Melendez, M. C., Sauer, E. M., Berger, E., & Wyssmann, J. (1998). Internal working models, self-reported problems, and help-seeking attitudes among college students. Journal of Counseling Psychology, 45, 79–83.
Lyons-Ruth, K., & Jacobvitz, D. (1999). Attachment disorganization: Unresolved loss, relational violence, and lapses in behavioral and attentional strategies. In J. Cassidy & P. R. Shaver (Eds.), Handbook of attachment: Theory, research, and clinical applications (pp. 520–554). New York: Guilford Press.
Main, M., Kaplan, N. & Cassidy, J. (1985). Security in infancy, childhood, and adulthood: A move to the level of representation. In I. Bretherton & E. Waters (Eds.), Growing points in attachment theory and research. Monographs of the Society for Research in Child Development, 50, 66-106.
Main, M. (1990). Cross-cultural studies of attachment organization: Recent studies, changing methodologies, and the concept of conditional strategies. Human Development, 33, 48–61.
Main, M., & Weston, D. R. (1982). Avoidance of the attachment figure in infancy: Descriptions and interpretations. In C. Parkes & J. Stevenson-Hinde (Eds.), The place of attachment in human behavior (pp. 31–59). New York: Basic Books.
Main, M., & Solomon, J. (1990). Procedures for identifying infants as disorganized/disoriented during the Ainsworth Strange Situation. In M. T. Greenberg, D. Cicchetti, & M. Cummings (Eds.), Attachment in the preschool years: Theory, research, and intervention (pp. 121–160). Chicago: University of Chicago Press.
Main, M., & Goldwyn, R. (1988). Adult attachment scoring and classification system. Unpublished manuscript, University of California, Berkeley.
Mallinckrodt, B. (1992). Client’s representations of childhood emotional bonds with parents, social support and formation of the working alliance. Journal of Counseling Psychology, 38, 401-409.
Mallinckrodt, B. (2000). Attachment, social competencies, social support and interpersonal process in psychotherapy. Psychotherapy Research, 10, 239–266.
Matthews, k., Siegel, J., Kuller, L., Thompson, m., Varat, M. (1983). Determinants of decision to seek medical treatment by patient with acute myocardial infarction symptoms. Journal of personality and social psychology, 6, 1144-1156.
Matsushima, R., & Shiomi, K., (2003). Social self-efficacy and interpersonal stress in adolescence. Social Behavior and Personality: an international journal, 31, 4, 323-332.
Mauss, I. B., Bunge, S. A., & Gross, J. J. (2007). Automatic emotion regulation. Social and Personality Psychology Compass, 1, 146-167.
Mauss, I. B., & Robinson, M. D. (2009). Measures of emotion: A review. Cognition and Emotion, 23, 209-237.
Mayer, J. D., & Gaschke, Y. N. (1988). The experience and meta-experience of mood. Journal of Personality and Social Psychology, 55, 102-111.
Mayseless, O. (2004). Home leaving to military service: Attachment concerns, transfer of attachment functions from parents to peers, and adjustment. Journal of Adolescent Research, 19, 533–558.
Melby, J. N., Conger, R. D., Conger, K. J., & Lorenz, F. O. (1993). Effect of parental behavior on tobacco use by young male adolescents. Journal of Marriage and the Family, 55, 439-454.
McCrae, R. R., & Costa, P. T. (1986). Clinical assessment can benefit from recent advances in personality psychology. American Psychologist, 41, 1001–1003.
McDowell, D.J., & Parke, R.D. (2009). Parental correlates of children’s peer relations: An empirical test of a tripartite model. Developmental Psychology, 45, 224-235.
McFarlane, A. H., Bellissimo, A., & Norman, G. R. (1995). The role of family and peers in social self-efficacy: Links to depression in adolescence. American Journal of Orthopsychiatry, 65, 402-410.
McGowan, S. (2002). Mental representations in stressful situations: The calming and distressing effects of significant others. Journal of Experimental Social Psychology, 38, 152–161.
Mikulincer, M. (1995). Attachment style and the mental presentation of the self. Journal of Personality and Social Psychology, 69, 1203-1215.
Mikulincer, M. (1998a). Adult attachment style and individual differences in functional versus dysfunctional experiences of anger. Journal of Personality and Social Psychology, 74, 513-524.
Mikulincer, M., & Shaver, P. R. (2004). Securitybased self-representations in adulthood: Contents and processes. In W. S. Rholes & J. A. Simpson (Eds.), Adult attachment: Theory, research, and clinical implications (pp. 159–195). New York: Guilford Press.
Mikulincer, M., Gillath, O., & Shaver, P. R. (2002). Activation of the attachment system in adulthood: Threat-related primes increase the accessibility of mental representations of attachment figures. Journal of Personality and Social Psychology, 83, 881– 895.
Mikulncer, M. (1998b). Adult attachment style and affect regulation: Strategic variations in self-appraisals. Journal of Personality and Social Psychology, 75, 420-435.
Mikulincer, M., Birnbaum, G., Woddis, D., & Nachmias, O. (2000). Stress and accessibility of proximity-related thoughts: Exploring the normative and intraindividual components of attachment theory. Journal of Personality and Social Psychology, 78, 509–523.
Mikulincer, M., Florian, V., Cowan, P. A., & Cowan, C. P. (2002). Attachment security in couple relationships: A systemic model and its implications for family dynamics. Family Process, 41, 405–434.
Mikulincer, M., Dolev, T., & Shaver, P. (2004). Attachment-related strategies during thought suppression: Ironic rebounds and vulnerable self-representations. Journal of Personality and Social Psychology, 8, 940–956.
Mikulincer, M. & Florian, V. (2000). Exploring individual differences in reactions to mortality salience: Does attachment style regulate terror management mechanisms? Journal of Personality and Social Psychology, 79, 260-273.
Mikulincer, M., Florian, V., & Weller, A. (1993). Attachment styles, coping strategies, and posttraumatic psychological distress: The impact of the gulf war in Israel. Journal of Personality and Social Psychology, 64, 817-826.
Mikulicer, M., Florian, V., & Tolmacz, R. (1990). Attachment styles and fear of personal death: A case study of affect regulation. Journal of Personality and Social Psychology, 58, 273-280.
Mikulincer, M., & Florian, V. (1995). Appraisal of and coping with a real-life stressful situation: The contribution of attachment styles. Personality and Social Psychology Bulletin, 21, 406–414.
Mikulincer, M., & Florian, V. (1998). The relationship between adult attachment styles and emotional and cognitive reactions to stressful events. In J. A. Simpson & W. S. Rholes (Eds.), Attachment theory and close relationships (pp. 143–165). New York: Guilford Press.
Mikulincer, M., Florian, V., & Weller, A. (1993). Attachment styles, coping strategies, and posttraumatic psychological distress: The impact of the Gulf War in Israel. Journal of Personality and Social Psychology, 64, 817–826.
Mikulincer, M., Hirschberger, G., Nachmias, O., & Gillath, O. (2001). The affective component of the secure base schema: Affective priming with representations of proximity maintenance. Journal of Personality and Social Psychology, 81, 305–321.
Mikulincer, M., & Horesh, N. (1999). Adult attachment style and the perception of others: The role of projective mechanisms. Journal of Personality and Social Psychology, 76, 1022–1034.
Mikulincer, M. & Orbach, I. (1995). Attachment styles and repressive defensiveness: The accessibility and architecture of affective memories. Journal of Personality and Social Psychology, 68, 917-925.
Mikulincer, M., Shaver, P. R., & Pereg, D. (2003). Attachment theory and affect regulation: The dynamics, development, and cognitive consequences of attachment-related strategies. Motivation and Emotion, 27, 77-102.
Mikulincer, M., Shaver, P. R., & Horesh, N. (2006). Attachment bases of emotion regulation and posttraumatic adjustment. In D. K. Snyder, J. A. Simpson, & J. N. Hughes (Eds.), Emotion regulation in families: Pathways to dysfunction and health (pp. 77–99). Washington, DC: American Psychological Association.
Mikulincer, M., Orbach, I, & Iavnieli, D. (1998). Adult attachment style and affect regulation: Strategic variations in subjective self-other similarity. Journal of Personality and Social Psychology, 75, 436-448.
Mikulincer, M., & Nachshon, O. (1991). Attachment styles and patterns of self-disclosure. Journal of Personality and Social Psychology, 61, 321-332.
Mikulincer, M., & Shaver, P. R. (2003). The attachment behavioral system in adulthood: Activation, psychodynamics, and interpersonal processes. In M. P. Zanna (Ed.), Advances in experimental social psychology (Vol. 35, pp. 53-152). New York: Academic Press.
Mikulincer, M., & Shaver, P. R. (2007). Attachment in Adulthood: Structure, Dynamics, and Change. The Guilford Press.
Miller, L. C., Berg, J. H., & Archer, R. L. (1983). Openers: Individuals who elicit intimate self-disclosure. Journal of Personality and Social Psychology, 44, 1234–1244.
Moller, N. P., McCarthy, C. J., & Fouladi, R. T. (2002). Earned attachment security: Its relationship to coping resources and stress symptoms among college students following relationship breakup. Journal of College Student Development, 43, 213–230.
Moller, N. P., Fouladi, R. T., McCarthy, C. J., & Hatch, K. D. (2003). Relationship of attachment and social support to college students’ adjustment following a relationship breakup. Journal of Counseling and Development, 81, 354–369.
Morris, A. S., Silk, J. S., Steinberg, L., Myers, S. S., & Robinson, L. R. (2007). The role of the family context in the development of emotion regulation. Social Development, 16, 361-388.
Mullen, B., & Suls, J. (1982). The effectiveness of attention and rejection as coping styles: A meta-analysis of temporal differences. Journal of Psychosomatic Research, 26, 43-49.
Muraven, M., Tice, D. M., & Baumeister, R. F. (1998). Self-control as a limited resource: Regulatory depletion patterns. Journal of Personality and Social Psychology, 74, 774-789.
Muraven, M., & Baumeister, R. F. (2000). Self-regulation and depletion of limited resources: Does self-control resemble a muscle? Psychological Bulletin, 126, 247-259.
Muris, P. (2001). A bnef questionnaire for measuring self efficacy in youth. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment, 23, 145-152.
Muris, P. (2002). Relationships between self-efficacy and symptoms of anxiety disorders and depression in a normal adolescent sample. Personality and Individual Differences, 32(2), 337–348.
Muris, P., Mayer, B., van Lint, C. & Hofman, S. (2008). Attentional control and psychopathological symptoms in children. Personality and Individual Differences, 44(7), 1495–1505.
Nesse, R. S., & Ellsworth, P. C. (2009). Evolution, Emotions, and Emotional Disorders, American Psychological Association ,. 64, No. 2, 129–139.
Nolen-Hoeksema, S. (1991). Responses to depression ad their effects on the duration of depressive episodes. Journal of Abnormal Psychology, 100, 569-582.
Ochsner, K. N., & Gross, J. J. (2005). The cognitive control of emotion. Trends in Cognitive Sciences, 9(5), 242-249.
Ochsner, K. N. & Gross, J. J. (2008). Cognitive emotion regulation: Insights from social cognitive and affective neuroscience. Currents Directions in Psychological Science, 17(1), 153-158.
Ortony, A., Clore, G. L., & Collins, A. (1988). The cognitive structure of emotions. New York: Cambridge University Press.
Palfai, T.P. & Salovey, P. (1993). The influence of depressed and elated mood on deductive and inductive reasoning. Imagination, Cognition and Personality, 13, 57-71.
Panksepp, J. (1994). Six short essay on various emotion topics. In R. Davidson & P. Ekman (eds). Questions about Emotions, pp. 86-88. New York: Oxford.
Papsdorf M, Alden L. (1998). Mediators of social rejection in social anxiety: Similarity, self-disclosure, and overt signs of anxiety. Journal of Research in Personality, 32, 351–369.
Parkinson, B., & Totterdell, P. (1999). Classifying affect regulation strategies. Cognition and Emotion, 13, 277-303.
Patrick, H., Hicks, L. & Ryan, A.M. (1997). Relations of perceived social efficacy and social goal pursuit to self-efficacy for academic work. Journal of Early Adolescence, 17, 109-128.
Pekrun, R., Goetz, T., & Perry, R.P. (2005). Academic Emotions Questionnaire (AEQ). User’s manual. Department of Psychology, University of Munich.
Pekrun, R. (2006). The control-value theory of achievement emotions: Assumptions, corollaries, and implications for educational research and practice. Educational Psychology Review, 18, 315-341.
Pennebaker, J. W. (1997). Writing about emotional experiences as a therapeutic process. Psychological Science, 8, 162-166.
Pennebaker, J.W., & Keough, K.A. (1999). Revealing, organizing, and reorganizing the self in response to stress and emotion. In R. Ashmore and L. Jussim (Eds.), Self and Social Identity: Vol. II (pp 101-121). New York: Oxford.
Pereg, D., & Mikulincer, M. (2004). Attachment style and the regulation of negative affect: Exploring individual differences in mood congruency effects on memory and judgment. Personality and Social Psychology Bulletin, 30, 67–80.
Petronio, S. (2002). Boundaries of Privacy: Dialetics of disclosure. Albany, NY: State
Uinversity of New York.
Peyrot, M.(1996). Causal analysis: Theory and application. Journal of Pediatric Psy-chology, 21, 3–24.
Philippot, P., Baeyens, C., Douilliez, C., & Francart, B. (2004). Cognitive regulation of emotion. In P. Philippot & R.S. Feldman (Eds.). The regulation of emotion. New York: Laurence Erlbaum Associates
Pietromonaco, P. R., & Barrett, L. F. (2000). The internal working models concept: What do we really know about the self in relation to others? Review of General Psychology, 4, 155–175.
Ponzetti, J. J. (1990). Loneliness among college students. Family Relations, 39, 336-340.
Posner, M. I., Rothbart, M. K. (2007). Educating the human brain. Washington DC: APA Books.
Power, M., & dalgleish, T. (2007). Cognition and emotion: from order to disorder . Psychology press, hove (p439).
Preacher, K. J., & Hayes, A. F. (2004). SPSS and SAS procedures for estimating indirect effects in simple mediation models. Behavior Research Methods, Instruments, & Computers, 36, 717-731.
Reis, H. T, Sheldon, K. M., Gable, S. L., Roscoe, J., & Ryan, R. M. (2000). Daily well-being: The role of autonomy, competence, and relatedness. Personality and Social Psychology Bulletin, 26, 419-435.
Rice, K. G. (1990). Attachment in adolescence: A narrative and meta-analytic review. Journal of Youth and Adolescence, 19, 511 – 537.
Rice, K. G., Cunningham, T. J., & Young, M. B. (1997). Attachment to parents, social competence, and emotional well-being: A comparison of black and white late adolescents. Journal of Counseling Psychology, 44, 89 – 101.
Rodebaugh, T. L. (2006). Self-efficacy and social behavior. Behaviour Research and Therapy,
44, 1831-1838.
Rosenfeld, R. (2000). Tracing the Brady Act’s Connection to Homicide and Suicide Trends. JAMA, 284, 616-618.
Rotter, J. B. (1966). Generelized expectancies for internal versus external control of reinforcement. Psychological monographs, 80 (whole No. 609).
Roisman, G. I., Tsai, J. L., & Chiang, K. H. S. (2004). The emotional integration of childhood experience: Physiological, facial expressions, and self-reported emotional response during the Adult Attachment Interview. Developmental Psychology, 40, 776–789.
Roth ,G. , & Ron, T ., & Benita, M. (2009). Mothers’ parenting practices and adolescents’ learning from their mistakes in class: The mediating role of adolescent’s self-disclosure. Learning and Instruction 19, 506-512.
Rothbard, J. C., & Shaver, P. R. (1994). Continuity of attachment across the life span. In M. B. Sperling & W. H. Berman (Eds.), Attachment in adults: Clinical and developmental perspectives (pp. 31-71). New York: Guilford.
Rothermund, K., Voss, A., & Wentura, D. (2008). Counter-regulation in affective attentional biases: A basic mechanism that warrants flexibility in emotion and motivation. Emotion, 8, 34-46.
Sakiz, G. (2007). Does Teacher Affective Support Matter? An Investigation of the Relationship among Perceived Teacher Affective Support, Sense of Belonging, Academic Emotions, Academic Self-efficacy Beliefs, and academic Effort in the Mddle School Mathematics Classroom, Doctoral Dissertation of Philosophy, Ohio State University.
Savolainen, R. (2002). Network competence and information seeking on the internet. From definitions toward a social cognitive model. Journal of Documentation, 58, 211-226.
Scharf, M., Mayseless, O., & Kivenson-Baron, I. (2004). Adolescents’ attachment representations and developmental tasks in emerging adulthood. Developmental Psychology, 40, 430–444.
Scheff, T. J. 1979. Catharsis and Healing in Healing, Ritual, and Drama. Berkeley: U. of California Press.
Scheier, M. F., & Carver, C. S. (1977). Self-focused attention and the experience of emotion:
Attraction, repulsion, elation, and depression. Journal of Personality and Social Psychology, 35, 625-636.
Scherer, K, R. (1994). Toward a concept of “ model of emotion”. In P. Ekman & R. J. Davidson (Eds), The nature of emotion: Fundemental question (pp. 25-31). New York: Oxford University Press.
Scherer, K. R. (1997). Profiles of emotion-antecedent appraisal. Cognition and Emotion, 11, 2, 113–150.
Scherer, K. R. (2000b). psychological model of emotion. In J. Borod (Ed.), The neuropsychology of emotion (pp.137-162). Oxford: Oxford University Press.
Scherer, K. R. (2004). Feelings integrate the central representation of appraisal-driven response organization in emotion. In A. S. R. Manstead, N. H. Frijda, & A. H. Fischer (Eds.). Feelings and Emotions: The Amsterdam Symposium (pp. 136–157). Cambridge, Cambridge University Press.
Scherer, K. R., Schorr, A. & Johnstone, T. (Eds.). (2001). Appraisal processes in emotion: Theory, Methods, Research. New York and Oxford: Oxford University Press.
Sherer, M., Maddux, J. E., Mercadante, B., Prentice-Dunn, S., Jacobs, B., & Rogers, R. W. (1982). The Self-Efficacy Scale: Construction and validation. Psychological Reports, 51, 663–671.
Schmidt, S., Nachtigall, C., Wuethrich-Martone, O., & Strauss, B. (2002). Attachment and coping with chronic disease. Journal of Psychosomatic Research, 53, 763–773.
Schwarzer, R. (Ed.) (1992). Self-efficacy: Thought control of action. Washington, DC: Hemisphere.
Seiffge-Krenke, I., & Beyers, W. (2005). Coping trajectories from adolescence to young adulthood: Links to attachment state of mind. Journal of Research on Adolescence, 15, 561–582.
Seligman, M. E., Peterson, C., Kaslow, N. J., Tanenbaum, R. L., Alloy, L. B., & Abramson, L. Y. (1984). Attributional style and depressive symptoms among children. Journal of Abnormal Psychology, 93, 235- 238.
Silver, W. S., Mitchell, T. R., & Gist, M. E. (1995). Responses to successful and unsuccessful performance: The moderating effect of self-efficacy on the relationship between performance and attributions. Organizational Behavior and Human Decision Processes, 62, 286-299.
Simpson, J. A., & Rholes, W. S. (2004). Anxious attachment and depressive symptoms: An interpersonal perspective. In W. S. Rholes & J. A. Simpson (Eds.), Adult attachment: Theory, research, and clinical implications (pp. 408–437). New York: Guilford Press.
Shaver, P. R. & Hazan, C. (1993). Adult romantic attachment: Theory and evidence. In D.Perlma & W.Jones (Eds.), Advances in personal relationships (pp.29-70). London: Jessica Kingsley.
Shaver, P. R., & Mikulincer, M. (2002). Attachment-related psychodynamics. Attachment and Human Development, 4, 133–161.
Shaver, P. R., & Mikulincer, M. (2007). Adult attachment strategies and the regulation of emotion. In J. J. Gross (Ed.), Handbook of emotion regulation (pp. 446-465). New York: Guilford Press.
Shaver, P., & Tancready, C. (2001). Emotion, attachment and bereavement: a conceptual commentary. In M. S. Stroebe, R. O. Hansson, W. Stroebe, & H. Schut (Eds.), Handbook of bereavement research: Consequences, coping and care (pp. 63-88). Washington, DC: APA.
Shaver, P. R., & Clark, C. L. (1994). The psychodynamics of adult romantic attachment. In J. M. Masling & R. F. Bornstein (Eds.), Empirical perspectives on object relations theories (pp. 105– 156). Washington, DC: American Psychological Association.
Shaver, P. R., Collins, N. L., & Clark, C. L. (1996). Attachment styles and internal working models of self and relationship partners. In G. J. O. Fletcher & J. Fitness (Eds.), Knowledge structures in close relationships: A social psychological approach (pp. 25–61). Mahwah, NJ: Erlbaum.
Schunk, D. H., & Lilly, M. W. (1984). Sex differences in self-efficacy and attributions: Influence of performance feedback. Journal of Early Adolescence, 4, 203-213.
Schunk, D. H., & Meece, J. L. (2006). Self-efficacy development in adolescence. In F. Pajares & T. Urdan (Eds.), self-efficacy beliefs of adolescents (pp. 71-96). Greenwich, CT: Information Age.
Smart, L. & Wegner, D. L. (1999). Covering up what can’t be seen: Concealable stigma and mental control. Journal of Personality and Social Psychology, 77, 3, 474-486.
Smith, H., & Betz, N.E. (2000). Development and evaluation of a measure of social self-efficacy in college students. Journal of Career Assessment, 8, 232-302.
Smith, H. M., & Betz, N. E. (2002). An examination of efficacy and esteem pathways to depression in young adulthood. Journal of Counseling Psychology, 49, 438- 448.
Smith, C.A., & Lazarus, R.S. (1993). Appraisal components, core relational themes, and the emotions. Cognition and Emotion, 7, 233–269.
Sobel, M. E. (1982). Asymptotic intervals for indirect effects in structural equations models. In S. Leinhart (Ed.), Sociological methodology 1982 (pp.290-312).
Soenens, B., Vans0.2teenkiste, M., Duriez, B., & Goossens, L. (2006). In search of the sources of psychologically controlling parenting: The role of parental separation anxiety and parental maladaptive perfectionism. Journal of Research on Adolescence, 16, 539-559.
Solano, C.H., Batten, P.B., & Parrish, E. (1982). Loneliness and patterns of self - disclosure. Journal of Personality and Social Psychology, 43, 524- 531.
Southam-Gerow, M. A. & Kendall, P. C. (2002). Emotion regulation and understanding: Implications for child psychopathology and therapy. Clinical Psychology Review, 22, 189-222.
Sroufe, L. A., & Waters, E. (1977). Attachment as an organizational construct. Child Development, 48, 1184–1199.
Stattin, H., & Kerr, M. (2000). Parental monitoring: A reinterpretation. Child Development, 71, 1072 – 1085.
Stroebe M., Schut H., Stroebe, W. (2007). Health outcomes of bereavement. Lancet, 8, 1960-73.
Thompson, R. A. (1991). Emotional regulation and emotional development. Educational Psychology Review, 3(4), 269-307.
TOLMAN, E C (1955). "Principles of performance". Psychological review, 62 (5), 315–26,
Van den Berg, A.E., Hartig, T., & Staats, H. ( 2007). Preference for nature in urbanized societies: Stress, restoration, and the pursuit of sustainability. Journal of Social Issues, 63(1), 79-96.
Van Emmichoven, I. A., van IJzendoorn, M. H., de Ruiter, C., & Brosschot, J. F. (2003). Selective processing of threatening information: Effects of attachment representation and anxiety disorder on attention and memory. Development and Psychopathology, 15, 219–237.
Vangelisti, A., & Perlman, D. (Eds.). (2006).Cambridge Handbook of personal relationships. New York: Cambridge University Press.
Verschueren, K., Buyck, P., Marcoen, A. (2001). Self-representations and socioemotional competence in young children: a 3-year longitudinal study. Developmental Psychology, 37, 126-34.
Vogel, D. L., & Wei, M. (2005). Adult attachment and help-seeking intent: The mediating roles of psychological distress and perceived social support. Journal of Counseling Psychology, 52, 347–357.
Wranik, T., Barrett, L. F., & Salovey, P. (2007). Intelligent emotion regulation. In J. J. Gross (Ed.), Handbook of emotion regulation (p. 393-428). New York: Guilford.
Washburn, D. A. & Putney, R. T. (1998). Stimulus movement and the intensity of attention. Psychological Record, 48, 555-570.
Waters, H. S., Rodrigues, L. M., & Ridgeway, D. (1998). Cognitive underpinnings of narrative attachment assessment. Journal of Experimental Child Psychology, 71, 211–234.
Waters, E., Merrick, S., Treboux, D., Crowell, J., & Albersheim, L. (2000). Attachment security in infancy and early adulthood: A twenty-year longitudinal study. Child Development, 71, 684–689.
Watson, J. B. (1924). Behaviorism. New York: People's Institute Publishing Company.
Wearden AJ, Isabel Peters, Berry KKL, Barrowclough C, Liversidge T. (2008). Adult attachment, parenting experiences and core beliefs about self and others. Personality and Individual Differences, 1246-1257.
Weber, H., Weidig, M., Freyer, J. & Graller, J. (2004). Social anxiety and anger regulation. European Journal of Personality, 18(7), 573-590.
Wegner, D. M., Erber, R., & Zanakos, S. (1993). Ironic processes in the mental control of mood and mood-related thoughts. Journal of Personality and Social Psychology, 65, 1093–1104.
Wegner, D.M. (1994). Ironic processes of mental control. Psychological Review, 101, 34–52.
Wegner, D. M., & Gold, D. B. (1995). Fanning old flames: Emotional and cognitive effects of suppressing thoughts of a past relationship. Journal of Personality and Social Psychology, 68, 782-792.
Wei, M., Heppner, P., & Mallinckrodt, B. (2003). Perceived coping as a mediator between attachment and psychological distress: A structural equation References 559 modeling approach. Journal of Counseling Psychology, 50, 438–447.
Wei, M., Russell, D. W., & Zakalik, R. A. (2005). Adult attachment, social self-efficacy, self-disclosure, loneliness, and subsequent depression for freshmen college students: A longitudinal study. Journal of Counseling Psychology, 52, 602-614.
Wei, M., Mallinckrodt, B., Russell, D. W., & Abraham, T. W. (2004). Maladaptive perfectionism as a mediator and moderator between attachment and negative mood. Journal of Counseling Psychology, 51, 201– 212.
Wei, M., Shaffer, P. A., Young, S. K., & Zakalik, R. A. (2005). Adult attachment, shame, depression, and loneliness: The mediation role of basic psychological needs satisfaction. Journal of Counseling Psychology, 52, 591–601.
Weiner, B. (1986). An attributional theory of motivation and emotion. New York: Springer-Verlag.
Wheeler, V. A., Ladd, G. W. (1982). Assessment of children's self-efficacy for social interactions with peers. Developmental Psychology, l 18(6), Nov 1982, 795-805.
Wigfield, A., Eccles, J.S., Yoon, K.S., Harold, R.D., Arbreton, A., Freedman-Doan, K., Blumenfeld, P.C. Changes in children's competence beliefs and subjective task values across the elementary school years: A three-year study. Journal of Educational Psychology, 89 (1997), pp. 451–469.
Williams, N. L., & Riskind, J. H. (2004). Adult romantic attachment and cognitive vulnerabilities to anxiety and depression: Examining the interpersonal basis of vulnerability models. Journal of Cognitive Psychotherapy, 18, 7–24.
Wulff, M. B., & Steitz, J. A. (1999). A path model of the relationship between career indecision, androgyny, self-efficacy, and self-esteem. Perceptual and Motor Skills, 88, 935-940.
Wyland, C.L., Kelley, W.M., Macrae, C.N., Gordon, H.L., & Heatherton, T.F. (2003). Neural correlates of thought suppression. Neuropsychologia, 41, 1863-1867.
Zimmerman, B.J., & Cleary, T.J. (2006). Adolescents’ development of personal agency: The role of self-efficacy beliefs and self-regulatory skill. In F. Pajares & T. Urdan (Eds.), Self efficacy beliefs of adolescents (pp. 45-69). Greenwich, CT: Information Age.