دانلود چارچوب نظري نظریه های مدیریت یکپارچه شهری (docx) 42 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 42 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
HYPERLINK \l "_Toc359585039" مقدمه: PAGEREF _Toc359585039 \h 10
2-1- سیستمهای مدیریت شهری PAGEREF _Toc359585040 \h 10
2-2-مدیریت شهری یکپارچه در ایران PAGEREF _Toc359585041 \h 11
2-3حوزه های مدیریت یکپارچه شهری PAGEREF _Toc359585042 \h 14
2-3-1 شناخت منافع مدیریت یکپارچه شهری ( شناسایی بیماری مدیریت شهری ) PAGEREF _Toc359585043 \h 14
2-3-2- تامین زیر ساختها ( تامین تجهیزات برای عمل ) PAGEREF _Toc359585044 \h 16
2-4- اجرای سیستم مدیریت یکپارچه شهری ( انجام جراحی مدیریت شهری ) PAGEREF _Toc359585045 \h 16
2-5- ضرورت استفاده از مدیریت یکپارچه شهری: PAGEREF _Toc359585046 \h 17
2-6- مزایای مدیریت یکپارچه شهری: PAGEREF _Toc359585047 \h 18
2-7- چالش های شوراهای شهردر مواجه با مدیریت یکپارچه: PAGEREF _Toc359585048 \h 19
2-8- مداخله ها و حوزه های فعالیتمدیریت یکپارچه شهري : PAGEREF _Toc359585049 \h 20
2-8-1-مداخله فرهنگ گرايانه : PAGEREF _Toc359585050 \h 21
2-8-2-مداخله فرانوگرايانه : PAGEREF _Toc359585051 \h 21
2-8-3-مداخله مردم گرايانه : PAGEREF _Toc359585052 \h 21
2-9-مشارکت مردم در مدیریت یکپارچه شهری : PAGEREF _Toc359585053 \h 22
2-10-سیر تحول مشارکت مردمی در برنامه ریزی شهری : PAGEREF _Toc359585054 \h 22
2-11-تعریف مشارکت مردمی : PAGEREF _Toc359585055 \h 23
2-12-لزوم مشارکت مردمی در فرایند مدیریت یکپارچه شهری : PAGEREF _Toc359585056 \h 24
2-13-راهبردهای مشارکت مردمی در مدیریت یکپارچه شهری : PAGEREF _Toc359585058 \h 25
2-14- اهداف مشارکت مردم در مدیریت یکپارچه شهری : PAGEREF _Toc359585059 \h 25
2-16-ایده شهرسازی مشارکتی : PAGEREF _Toc359585060 \h 28
2-16-1-عوامل ظهور ایده شهرسازی مشارکتی : PAGEREF _Toc359585061 \h 28
2-16-2-مزایای مشارکت مردمی در مدیریت یکپارچه شهری : PAGEREF _Toc359585062 \h 29
2-16-3-محدودیت های مشارکت مردمی : PAGEREF _Toc359585063 \h 29
2-17-تئوری ها و نظریه های مدیریت یکپارچه شهری: PAGEREF _Toc359585064 \h 31
2-17-1--لودیکو کوارونی PAGEREF _Toc359585065 \h 31
2-17-2-دیدگاه نظری کوارونی: PAGEREF _Toc359585066 \h 31
2-17-3- برنارد چومی PAGEREF _Toc359585067 \h 32
2-18-اصول مورد بحث چومی در رابطه با مدیریت یکپارچه شهری PAGEREF _Toc359585068 \h 32
2-19-مفهوم مدیریت شهر PAGEREF _Toc359585069 \h 33
2-20--وظائف مدیریت یکپارچه شهری و شهرداریها: PAGEREF _Toc359585070 \h 35
2-21-مدیریت شهری یکپارچه در کشورهای توسعه یافته PAGEREF _Toc359585071 \h 38
2-22-چالشهای مدیریت شهری یکپارچه PAGEREF _Toc359585072 \h 40
2-23- سوابق و پیشینه تحقیق PAGEREF _Toc359585073 \h 42
فصل دوم
مبانی نظری و سوابق تحقیق
مقدمه:
هدف سیستم مدیریت شهری ارائه خدمات مطلوب به شهروندان با استفاده بهینه از منابع مالی ، انسانی ، تجهیزات و اداره مطلوب امور شهری است. شهرها به مثابه اعضای پیکر کشور هماهنگ با هم کار می کنند و هرچه این هاهنگی بیشتر و این اعضاء بهتر کار کنند کشوری کارآمد تر و منسجم تر خواهیم داشت . برای مدیریت شهری می توان تعارف مختلفی ارائه داد :
"مدیریت شهری عبارت است از یک سازمان گسترده، متشکل از عناصر و اجزاء رسمی و غیررسمی موثر و ذیربط در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی حیات شهری با هدف اداره، کنترل و هدایت توسعه همه جانبه و پایدار شهر مربوطه است" (محمودی ، 1389)
"مدیریت شهری بهعنوان چارچوب سازمانی توسعه شهر به سیاستها، برنامهها و طرحها و عملیاتی اطلاق میشود که در پی اطمینان از تطابق رشد جمعیت با دسترسی به زیرساختهای اساسی مسکن و اشتغال هستند. براین اساس، کارآیی مدیریت شهری وابستگی مشخصی به عوامل زمینهای از قبیل ثبات سیاسی، یکپارچگی اجتماعی و رونق اقتصادی و نیز عوامل دیگری از قبیل مهارت و انگیزههای سیاستمداران و اشخاص استفادهکننده از این سیاستها دارد. تحت این شرایط چارچوب و ویژگیهای سازمانی حکومت و مدیریت شهری به ویژه نقش اجرایی بخش دولتی و عمومی در آن، تاثیر بسیار تعیینکنندهای در موفقیت آن ایفا میکند" (احسانی ، 1389)
2-1- سیستمهای مدیریت شهری
نوع حکومت و به تبع آن سیستمی که هر نظام حکومتی برای ادارۀ امور شهرها به کار می گیرد ، همچنین حدود اختیارات و روابط حکومت شهری با سایر سطوح حکومت نقش اساسی و کلیدی در شکل یابی نظام ارتباط بین عناصر مدیریت و برنامه ریزی شهری ایفا می کند . در نظامهای متمرکز ، میزان اعتماد به حکومتهای شهری ، شامل فعالیتهای جزئی و کم اهمیت است و معمولاً فعالیت برنامه ریزی شهری از اختیارات حکومت مرکزی محسوب میشود . درحالیکه کشورهای دارای نظام غیر متمرکز، برنامه ریزی شهر به عنوان یک فعالیت محلی پذیرفته و انجام برنامه ریزی شهری را به حکومتهای شهری واگذار می کند.
در حال حاضر سه نوع سیستم حکومتی درجهان مشاهده می شود و عموماً هر کدام از کشورها به منظور اداره امور شهرها یکی از سیستمها را برمی گزینند. مثلاً در انگلیس نظام حکومت شهری نوع مستقلی از سیستم حکومت شهری در جهان است .
این سیستمها عبارتند از :
الف) سیستم غیرمتمرکز ... در نظامهای فدرالی ( سیستم فدرالی )
ب) سیستم غیر متمرکز در نظامهای متمرکز ( سیستم بریتانیایی )
ج) سیستم نظارتی فرانسوی ( سیستم ناپلئونی )
سیستم فدرالی در کشورهایی از قبیل ایالات متحده آمریکا ، آلمان و هلند مشاهده می شود .
سیستم بریتانیایی در کشورهایی از قبیل انگلستان، استرالیا، کانادا، ژاپن و کشورهای اسکاندیناوی مشاهده می شود.
سیستم ناپلئونی:این سیستم دربخش وسیعی از جهان به خصوص کشورهای کمتر توسعه یافته مشاهده می شود. از جمله کشورهای آسیایی , آمریکای لاتین و فرانسه .
2-2-مدیریت شهری یکپارچه در ایران
شهرهای ایران چه از لحاظ کالبدی و چه از لحاظ نحوه ی اداره ی شهر از ابتدای پیدایش حیات شهرنشینی تا اواخر دوره سلطنت پهلوی دوم شهرهای حاکمیتی یا شاهی بوده اند. رونق یا بی رونقی شهر ها نه حکایت از توانایی یا ناتوانی ساکنان، بلکه دلالت بر عطوفت یا بی توجهی شاهان است. در هر مرحله ای بنا به مقرٌ یا پایگاه اجتماعی سلاطین، بخش هایی ازکشور مشمول برنامه های عمران شهری می شدند. شهر های شاهی از سوی شاهنشاه بنیان می یافتند و وابسته به او بودند. در بیشتر شهر های شاهی،کاخها و اقامتگاه های شاه و اعضای خانواده ی وی قرار داشتند. مدیران شهر از کلانتر تا محتسب از نمایندگان شاه بوده اند و نظم و امنیت برای آنها بیشتر از توسعه و پیشرفت اهمیت داشت. (میکاییلی ، 1388)
انقلاب مشروطه نوید بخش تحقق شهروندی از یک سو و اثر بخشی آنها در تصمیم گیری های مربوط به اداره امور شهرها از سوی دیگر بود . عدم آمادگی ساختاری جامعه ی ایران برای پذیرش الگوهای دمکراتیک در جهت تحقق خود گردانی و حکومت محلی بود که زمینه های ایجاد نظام تمرکزگرای رضا شاه را فراهم ساخت.
در این دوره تداوم و گسترش قدرت سیاسی و نفوذ آن باعث شد تمام آرمان های ایجاد شده از بین برود. تاسیس136 شهرداری در این دوران هیچ گاه به معنای تلاش دولت در تحقق حکومت محلی نبود، بلکه در حقیقت حکایت از گسترش بوروکراسی دولتی در پهنه ی نظام اجتماعی و پیرامونی ایران داشت. بدین ترتیب هیچ یک از مولفه های حکومت محلی مانند انتخابی بودن، محلی گرایی، منابع درآمدی مستقل، آموزش تخصص وتجربه در نظام مدیریت شهری مخصوصا شهرداری ها وجود نداشت. در دوران نخست وزیری مصدق تا حدودی این قوانین اصلاح شد و میان مرکز وپیرامون روابط تعاملی برقرار شد. یعنی انتخاب شهردار توسط انجمن شهر وتصویب توسط دولت مرکزی بود.کودتای 28 مرداد ساختار مرکزی سیاسی را که مبتنی برپارلمان بود به نظام سیاسی "بوروکراتیک اقتدار گرا"تبدیل کرد، نظام سیاسی که اساس را بر سرکوب سیاسی و حضور پر قدرت بوروکراسی گذشته بود. پس از کودتا دوباره برنامه حضور دولت مرکزی درمدیریت شهری بود .با گسترش صنعت نفت وضع عوض شد.پول این نفت حاکم را از جامعه وطبقات اجتماعی بی نیاز ساخت. پس حاکم با دید مغرورانه و در نو سازی شدید آن دوران به از بین بردن بافت سنتی دست زد. رابطه ی مرکز و پیرامون در این دوران به رابطه ی گزینشی و عواطف ملوکانه ی حاکم بستگی داشت. اولین نتیجه ی این سیاست،توسعه نیافتگی منطقه ای در ایران طی دوران 1340_1357 بود .دولت مرکزی در همه جا حضور داشت و خبری از اداره ی شهر ها بر اساس نیازهای محلی نبود. مرکز گرایی باعث ایجاد مشکلاتی بزرگ سری کلان شهرها از جمله تهران، افزایش حاشیه نشینی و سکونتگاه های غیر رسمی، توسعه نیافتگی منطقه ای، بی حسی و بی تفاوتی سیاسی، عدم انگیزه ی مشارکت فعال و.... گردید که از بین آنها توسعه نیافتگی منطقه ای مهمترین عامل در عدم تحقق حکومت محلی بود که رابطه ی این دو را می توان به صورت زیر نشان داد:
تمرکز سیاسی توسعه نیافتگی منطقه ای عدم تحقق حکومت محلی
شواهد ومدارک نشان می دهد درایران برآیند نوسازی ناهمگون و تمرکزگرایی سیاسی در دوره ی پهلوی است.
پیدایش و تاسیس دولت مدرن فرایند روابط مرکز - پیرامون را متحول کرد. الگوی جدید چیزی جز ادغام ساختار اقتصادی - اجتماعی ایران در جهان نبود. با توجه به شاخص های اصلی توسعه (آموزش،بهداشت،برق،مسکن و....)مشخص می شود که ساخت مرکزی سیاسی نقش تعیین کننده ای در تامین یا عدم تامین زیر ساختها و بنیادهای محلی تقویت کننده ی حکومت محلی داشته است. تمرکز صنایع در دوران انقلاب صنعتی در شهر های مرکزی از خصوصیات نوسازی در این دوران بود.در نهایت توسعه نیافتگی منطقه ای مانع آمادگی زیر ساخت های محلی برای تحقق حکومت محلی شد. (ابطحی ، 1388)
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی روند شهر و شهر نشینی دچار تحول گردید که اوج نمود مشارکت مدنی را می توان در ظهور شوراها دانست که علی رغم برخی کاستی ها ومشکلات همچنان به حیات خود ادامه می دهد . و از آن زمان بود که به مرور ضرورت مدیریت واحد شهری رخ نمود تا شورا بتواند به کلیه وظایف تعریف شده خود عمل کند و تنها نقش عزل ونصب شهردار را نداشته باشد. نمودهای قانونی واگذاری امور شهر به شهرداری ها را می توان در موارد ذیل یافت :
ماده 136 برنامه سوم توسعه : به دولت اجازه داده میشود با توجه به تواناییهای شهرداریها ، آن گروه از تصدیهای مربوط به دستگاههای اجرایی را در حیطه مدیریت شهری که ضروری تشخیص میدهد براساس پیشنهاد مشترک وزارت کشور و سازمان امور اداری و استخدامی کشور، همراه با منابع اعتبار ذیربط به شهرداریها واگذار کند.
ماده137برنامه چهارم توسعه: الف: دولت مكلف است، تشكيلات كلان دستگاههاي اجرايي و وزارتخانهها را، متناسب با سياستها و احكام اين برنامه و تجربه ساير كشورها، جهت برطرف كردن اثربخشي ناقص، تعارضهاي دستگاهي و غير كارآمدي و عدم جامعيت، عدم كفايت، تمركز امور، موازيكاريها و همچنين بهرهگيري همه جانبه از فناوريهاي نوين و روشهاي كارآمد، با هدف نوسازي، متناسبسازي، ادغام و تجديد ساختار به صورت يك منظومه منسجم، كارآمد، فراگير و با كفايت، اثربخش و غيرمتمركز طراحي نمايد و لايحه ذيربط را شش ماه پس از تصويب اين قانون به مجلس شوراي اسلامي تقديم كند، به طوري كه امكان اجراي آن از ابتداي سال دوم برنامه چهارم ميسر باشد. ب: آن دسته از تصديهاي قابل واگذاري دستگاههاي دولتي، در امور توسعه و عمران شهر و روستا، با تصويب شوراي عالي اداري همراه با منابع مالي ذيربط به شهرداريها و دهياريها واگذار ميشود.(ابطحی ، 1388)
حوزه های مدیریت یکپارچه شهری
سیستم مدیریت یکپارچه شهری در واقع تجمیع خدمات 23 ارگان شامل مخابرات، آب، برق، گاز، پلیس راهنمایی و رانندگی، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، دانشگاهها، کمیته امداد، میراث فرهنگی، دارایی و .... در حوزه خدمات شهری با مدیریتی واحد است که به آنها اجازه می دهد تا دید بازتری نسبت به سیاست گذاری، تصمیم سازی، اجرای پروژه ها و نظارت بر آنها داشته باشد.
2-3-1 شناخت منافع مدیریت یکپارچه شهری ( شناسایی بیماری مدیریت شهری )
استقرار سیستم مدیریت واحد شهری می تواند منجر به موارد ذیل شود :
با توجه به استقرار 70 درصد جمعیت کشور در شهرها و به طور ویژه کلان شهرها اهمیت ژئو اکونومیک وژئو استراتژیک آنها بسیار بالا ست و از طرفی آنها را به نقاط آسیب پذیر سیاسی و اجتماعی بدل کرده است ، لذا برای جلوگیری از آسیب به این نقاط حساس و استراتژیک عملکرد یکپارچه ، هماهنگ و فارغ از هرگونه تداخل بلکه همراه با تعامل بسیار حیاتی است که در سایه مدیریت یکپارچه شهری به بهترین شکل نمود خواهد یافت.
رفاه شهروندی و ارائه خدمات مطلوب شهری از جمله مهمترین دستاوردهای مدیریت یکپارچه شهری است ، چرا که با متمرکز شدن خدمات شهری شهروندان می توانند با صرفه جویی در وقت و هزینه به خدمات مورد نیازشان دست یابند. به عنوان مثال یک واحد مسکونی یا تجاری که مجوز احداث آن توسط شهرداری صادر می شود برای انشعاب آب باید از شرکت آب و فاضلاب مجوز لازم را بگیرد، برای اشتراک برق باید از اداره برق، برای نصب کنتور گاز از شرکت گاز و برای صدور پایان کار از شهرداری، برای اجازه کار (در واحد تجاری) از اتحادیه مربوطه، برای بحث بهداشت از اداره بهداشت، برای موضوع پارکینگ و ترافیک از اداره راهنمایی و رانندگی، برای دریافت خط تلفن از اداره مخابرات و برای بعضی دیگر از مجوزها باید از اداره بازرگانی، اداره میراث فرهنگی، اداره دارایی، نیروی انتظامی و بسیاری دیگر از ادارات باید مجوز گرفت و طی شدن این مراحل سخت هم اکنون به یکی از معضلات اصلی شهرها تبدیل شده است .(ابطحی ، 1388)
تخصصی شدن فعالیتهای سازمانها نیز از دیگر دستاوردهای تحقق مدیریت یکپارچه شهری است چرا که با خروج خدمات عریض و طویل شهری از شرح خدمات سازمانها امکان برنامه ریزی و فعالیت بیشتر و بهتر برای سازمانها میسر می شود.
مدیریت بحران و مدیریت ریسک بهتر در امور شهری از دیگر مزایای استقرار این سیستم می باشد ، با متمرکز شدن خدمات شهری ، شهرداری می تواند به طور دقیق تر و با یک نگاه کل نگر به شناسایی و مدیریت ریسکهای موجود در شهر اقدام نماید و در بحرانهای شهری نیز با مدیریت متمرکز از خدمات ناهمگون و متداخل که بعضاً باعث شدیدتر شدن بحران نیز می شود جلوگیری کند. (الوندی ، 1388)
2-3-2- تامین زیر ساختها ( تامین تجهیزات برای عمل )
تجربه چندین ساله کشور در اجرای تصمیمات مختلف موید آن است که هر زمان قبل از اجرای یک طرح تمامی جوانب آن بررسی شده است و امکانات ، تجهیزات ، سخت افزار و نرم افزار آن تهیه شده و اطلاع رسانی درست به مجریان و ذی نفعان انجام پذیرفته است اجرای طرح با کمترین مشکل مواجه بوده است.
برای استقرار سیستم مدیریت یکپارچه شهری مراحل و زیر ساختهای لازم بایستی فراهم گردد تا اجرای طرح با کمترین مشکل میسر شود. اهم زیر ساختهای لازم برای اجرای این سیستم عبارتند از :
انجام طرحهای پژوهشی در خصوص ابعاد مختلف این طرح ( قانونی ، سیاسی ، مالی ، اجتماعی و فرهنگی)
دستیابی به حداکثر تعریف قانونی برای اجرای سیستم
اطلاع رسانی به سازمانها ، مردم و پرسنل در خصوص مزایای سیستم
بررسی ابعاد مالی اجرای سیستم و تامین منابع آن
تجهیز امکانات سخت افزاری برای اجرای سیستم
تهیه سیستمهای مدیریتی اداری
تهیه نرم افزار های مورد نیاز سیستم
تعریف نحوه نظارت ، کنترل و اعمال دستور
اجرای نمونه موردی به صورت آزمایشی و گردآوری اطلاعات
پایش و پیرایش طرح بر اساس اطلاعات نمونه آزمایشی (دلاوری ، 1388)
2-4- اجرای سیستم مدیریت یکپارچه شهری ( انجام جراحی مدیریت شهری )
در خصوص طیف شهرهایی که نیاز مبرم به اجرای این سیستم دارند نظرهای مختلفی وجود دارد برخی معتقدند این سیستم برای همه شهرداری ها باید اجرا شود چراکه مزایای اجرای این سیستم عمومی است وبه جمعیت شهر ، گستردگی شهر ، توان مالی شهرداری .... بستگی چندانی ندارد اما در مقابل برخی دیگر براین اعتقادند ما عادت کرده ایم قانونی واحد را در همه شهرهای ایران که دارای خصوصیات متفاوت هستند به اجرا در آوریم و این کار درستی نیست ما می خواهیم از شهری 10 هزار نفری که بیشتر شبیه یک روستاست تا یک شهر 10 میلیون نفری قانون وروش یکسانی به کار ببریم که در بسیاری از موارد جوابگوی نیازها نیست.(ابطحی ، 1388)
اما واقعیت این است که برای اجرای این سیستم باید تمامی ملاحضات سیاسی ( قومی ، قبیله ای ، قدرتهای محلی ، ملی ) ، مالی ( توان مالی شهرداری ، مدیریت مالی شهرداری و... ) فرهنگی ، ژئوپولوتیک و جمعیت شناختی مورد توجه قرار گیردتا اجرای طرح به بهترین نحو ممکن انجام شود.
2-5- ضرورت استفاده از مدیریت یکپارچه شهری:
يكى از اين الگوهاى مديريتى كه همواره به عنوان الگويى مطلوب و ارزان، مد نظر برنامه ريزان، قانونگذاران و مديران شهرى بوده الگوى مديريت شهرى يكپارچه مى باشد كه اگرچه هيچ گاه در ايران جنبه عملى به خود نگرفته است اما همواره به عنوان الگويى آرمانى مدنظر گرفته است.مديريت يكپارچه شهرى به عنوان يكى از ضرورت هاى امروزى در مديريت شهرهاست، زيرا مسائل شهرها به صورت سيستماتيك و مرتبط هستند و مديريت آنها نيز بايد در اختيار يك سازمان يا ارگان خاص )همكارى هاى ساير سازمان هاى مرتبط و درگير( باشد. با ايجاد مديريت يكپارچه، برنامه ها و طرح ها به صورت يك دست و منظم انجام مى شود، يعنى هم در وقت و هزينه ها صرفه جويى مى شود و هم طرح ها با كيفيت و صحيح انجام مى شود. در ايران چون مديريت شهرى در اختيار حدود 25 ارگان است، ساختار شهرها نامناسب و مسائل هر روز پيچيده تر و بر مشكلات شهرها افزوده مى شود. زيرا هر ارگان يا سازمانى با توجه به امكانات و بعد كارى خود به مسائل شهرى نگاه مى كند و ديدى جامع وجود ندارد. اين سازمان ها نيز ارتباطات زيادى با هم ندارند و در مسائل با هم مشورت و مشاركت ندارند.شهردارى به عنوان يكى ازمتوليان مديريت شهرى مى تواند يكى از گزينه هاى اصلى براى به عهده گرفتن سكان هدايت شهرها باشد. زيرا شهردارى بيش از تمامى ارگان هابا مردم و مسائل شهر درگير و با آن دست و پنجه نرم مى كند. پس با ايجاد يك دفتر يا مركزى به عنوان هماهنگ کننده و... در شهردارى مى توان از برنامه هاى عمرانى، اقتصادى، اجتماعی نابسامانى هاى موجود در شهرها كاست. (ابراهیم زاده ، 1389)
برنامه ریزی شهری هر کشوری تابع نظام برنامه ریزی آن کشور است و لذا متاثر از سطوح بالاتر برنامه ریزی است. از آنجایی که نظام برنامه ریزی کشور ایران بصورت متمرکز و از بالا به پایین است، به نوعی برنامه ها و سیاست گذاری های محله ای نیز تحت تاثیر آن قرار می گیرد.
مدیریت واحد شهری به معنی برنامه ریزی ، اجرای و نظارت بر کلیه امور شهری از قبیل خدمات و زیر ساخت های شهری از طریق یک مرجع (شهرداری) می باشد. در مدیریت واحد شهری، شهرداری پس از تصویب برنامه های شهری توسط انجمن و یا شورای شهر، برای کلیه امور شهری از قبیل آموزش، بهداشت، ورزش، آب، برق، فاضلاب، پلیس و ... که تماما زیر نظر اوست،بر اساس اولویت بندی برنامه ریزی نموده و بر اساس بودجه مصوب نسبت به اجرای پروژه ها در مناطق شهری مشخص شده ، اقدام می نماید.(ابطحی ، 1388)
2-6- مزایای مدیریت یکپارچه شهری:
اجرای مدیریت یکپارچه شهری می تواند فواید و پیامدهای مثبت متنابهی داشته باشد که از ان میان به موارد زیر اشاره نمود:
برنامه ریزی برای اجرای کلیه پروژه های شهری در شهر توسط شهرداری،
جلوگیری از اتلاف منابع و سرمایه های شهری
اجرای پروژه های شهری بر اساس اولویت و اهمیت ( زیر ساخت های شهری و سپس روساخت ها)
ایجاد نظام سلسله مراتبی در تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرا
تاکید بر مدیریت شهری توام با مشارکت مردمی
ممانعت از اتخاذ تصمیمات فردی در خصوص امور شهری (لشگری ، 1388)
در مدیریت واحد شهری، هماهنگی و یکپارچهکردن اقدامات در چارچوب بخشهای دولتی، سازمانهای عمومی، و گروه های ذینفع برای ارائه خدمات بهتر و مناسبتر به شهروندان و ایجاد شرایطی مناسب در شهر صورت می گیرد. پس می توان گفت مدیریت یکپارچه تنها منحصر به شهرداری و شورای شهر نیست، بلکه مردم و سازمان های غیر دولتی نیز نقش انکار ناپذیر دارند..
در حال حاضر در شهرهای ما مدیریت شهری چند گانه ای وجود دارد و سازمان های خدمات رسانی شهری بدلیل حاکمیت برنامه ریزی بخشی ،فاقد هماهنگی لازم و کافی با یکدیگر بوده و هر کدام بر اساس سیاست گذاری سازمانی اقدام به برنامه ریزی در خصوص خدمات شهری نظیر آب، برق، گاز، تلفن، فاضلاب و ... نموده و مشکلات عدیده ای را برای شهرداری بوجود می آورند. تجارب دیگر کشورها حاکی از آن است که مدیریت شهر بایستی در دستان متولی آن یعنی شهرداری باشد و دیگر بخش های خدماتی زیر مجموعه شهرداری محسوب می گردند. در چنین وضعیتی شهرداری متولی حمل و نقل، آب، برق ، پلیس، گاز، جمع آوری و دفع زباله و دیگر خدمات شهری است. نتیجه اینکه دستیابی به مدیریت واحد شهری درنیازمند واگذاری اختیارات لازم به مدیریت شهری است. در ضمن بایستی اقدامات لازم در خصوص مشارکت شهروندان صورت گیرد تابا برنامه ریزی مشارکتی درحوزه شهری به عنوان یک اصل انکار ناپذیر بتوان نسبت به حل مسایل و مشکلات شهری فایق آمد.
2-7- چالش های شوراهای شهردر مواجه با مدیریت یکپارچه:
بنظر می رسید روی کار آمدن شوراهای اسلامی شهر و روستا در دهه گذشته گامی مثبت در جهت تحقق مدیریت واحد شهری باشد اما مسایل و مشکلات زیادی مانع از تحقق این موضوع شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
بخشی بودن وظایف و بودجه های سازمان های مرتبط با خدمات شهری،
سطح پایین تحصیلات اعضای شورای شهر برخی شهرها
ترکیب نامتناسب شورا
فقدان تخصص لازم و مرتبط اعضای شوراها با وظایف شوراها
تاکید بسیاری از شورا ها تنها برروی یکی از وظایف شوراها (انتخاب شهردار)
عدم همکاری برخی سازمان های شهری با شوراها با توجه به محدویت های سازمانی(اکبری زاده ، 1388)
مسایل فوق و نوپا بودن شوراها باعث گردیده همواره حاشیه هایی در اطراف این نهاد مردمی مشاهده گردد. مشکل دیگر این است که اعضای شورای هر شهر منتخب مناطق خاص شهری نیستند و انتخابات بصورت شهری برگزار می شود در حالی که انتخابات بایستی بصورت محله ای و ناحیه ای صورت گیرد و منتخبان نواحی بر اساس جمعیت شهر به عضویت شورای شهر در آیند. این فرایند موجب می گردد عضو شورای شهر که از ناحیه ای خاص به شورا راه یافته تا پایان دوره مسولیت خود در حوزه انتخابیه ساکن بوده و به وظایف خود در قبال مسایل و مشکلات آن ناحیه با همکاری دستگاه های ذیربط عمل نماید.
2-8- مداخله ها و حوزه های فعالیتمدیریت یکپارچه شهري :
مداخله ها و حوزه های فعالیت مدیریت یکپارچه شهري را مي توان به چهار دسته عمده تقسيم كرد. اين چهار دسته شامل موارد زير مي باشند:
مداخله نوگرايانه :
این نوع مداخله متاثر از نظریه های شهرسازان قرن نونزدهم نظیر اوئن ، فوریه ، ریچاردسون ، کابه و پرودون است . هدف از این نوع مداخله ، ارتقای سطح بهداشت و سلامت ، افزایش کارایی و بالا بردن زیبایی در سطح شهر است . این نوع مداخله سعید در رفع مسائل و مشکلاتی نظیر : وجود آشفتگی در فعالیت های شهری ، نبود نظم در شهر ، وجود تراکم های بیش از حد بخصوص در بافت کهن شهر ، عدم برخورداری از نور کافی و فضای سبز و نبود زیبایی در مناظر شهری دارد . (حبیبی ، احمد پور ومشکینی ، 1386 )
مداخله فرهنگ گرايانه :
این نوع مداخله متاثر از نظریه های پیش شهرسازان قرن نونزدهم چون راسکین ، موریس ، سیته و ریمون آنون است. هدف از این نوع مداخله ، زنده کردن ارزش های فرهنگی گذشته در شهر ، تکیه بر رشد شهر بر اساس اشکال کهن ، توجه به ارزش های زیبایی شناختی شهرهای کهن ، به حداقل رسیدن دخل و تصرف در بافت های با ارزش ، ارزش دادن به کل و بالا بردن جذابیت و آرامش در شهرها می باشد. (حبیبی ، احمد پور ومشکینی ، 1386 )
مداخله فرانوگرايانه :
این نوع مداخله متاثر از نظریه های شهر سازی دهه شصت قرن بیستم میلادی به بعد می باشد . مداخله فرانوگرایانه می تواند تلفیقی از مداخله نوگرایانه و مداخله فرهنگ گرایانه باشد که از افراط و تفریط دو نوع مداخله فوق بکاهد . محور اصلی این مداخله ، حفظ تار و پود بافت کهن در کنار دگرگرنیهای کالبدی – فضایی شهر است.(حبیبی ، احمد پور ومشکینی ، 1386 )
مداخله مردم گرايانه :
اين مداخله متاثر از نظريه هاي شهر سازي مشاركتي دهه هاي آخر قرن بيستم ميلادي است كه هدف آن ، بالا بردن ميزان مشاركت مردم در تغييرات ساماندهي فضايي شهر است. اين مداخله ، مخاطبان اصلي هر نوع مداخله اي را مردم و ساكنان محدوده هاي مورد عمل مي دانند بنابراين قبل از هر گونه مداخله اي ، بايد به نظريه هاي مردم توجه داشت و پس از بررسي آنها ، مداخله در بافت بايد با همكاري مردم صورت گيرد. مداخله مردم گرايانه ، نظريه تداوم را در تكامل مي بيند. به سخن ديگر سر در گذشته و رو به آينده دارد و بيش از طراحي به برنامه ريزي مي انديشد ، برنامه ريزي كه در آن مردم منطقه اساسي را در ساماندهي شهري بازي مي كنند. از اين رو مي توان نتيجه گرفت اگر چه در هسته مركزي شهر مداخله از نوع مردم گرايانه ، جهت مرمت و بهسازي بافت فرسوده صورت مي گيرد. (اکبری زاده ، 1388)
مشارکت مردم در مدیریت یکپارچه شهری :
مشارکت مردم در زمینه های مختلف می تواند فضا و زمینه مناسبی را برای اجرای موفق مدیریت یکپارچه شهری فراهم اورد. به همین دلیل در ادامه به این مهم پرداخته شده است.
سیر تحول مشارکت مردمی در برنامه ریزی شهری :
مشارکت اگر چه به معنای عام ، از دیرباز با زندگی انسان پیوند داشته است به معنای جدید آن در عرصه ی سیاست و برنامه ریزی ، پس از جنگ جهانی دوم آغاز شده است . هر چند از سال های نخست پس از جنگ جهانی دوم ، که برنامه ریزی شهری و تهیه ی برنامه های شهری در کشورهای صنعتی اروپا و آمریکا رواج یافته بود ، همواره ضرورت نظر خواهی از مردم و مشارکت آن ها در برنامه ریزی مطرح بوده است، ولی ضعف موجود در شیوهی نظرخواهی و گاه بی اعتقادی بعضی از طراحان و برنامه ریزان به فواید آن ، سبب شد که مشارکت شهروندان با کیفیت مطلوبی در برنامه ریزی ها تحقق نیابد . در نتیجه ، برنامه هایی که تهیه می شد کم تر با نیازهای جامعه انطباق داشت و کم تر به اجرا و عملنزدیک می شد . از اواخر دهه 1950 م ، مفهوم مشارکت به منزله ی مفهوم مهمی در مباحث توسعه ی اقتصادیو به دنبال شکست برنامه های اقتصادی مطرح شد و در نتیجه ی ازریابی برنامه های اجرا شده ، مشخص شد که فقدان مشارکت های مردمی در طراحی ، اجرا و ارزیابی برنامه ها ، زمینه ی ناکامی آن ها را فراهم کرده است و برنامه ی توسعه بیش از آن که در خدمت محرومان و نیازمندان باشد که گروه های هدف محسوب می شوند ، در نهایت به تشدید فقرو نابرابری دامن زده است. (اکبری زاده ، 1388)
بنابراین مفهوم مشارکت در واکنش به نارساییدر برنامه های شهری ،به صورت جدی مورد توجه قرار گرفت ؛ چرا که در واقع تا دهه 1960 م. وسایل اولیه برای توانمندی عموم برای ابراز نظر از طریق جریانات عادی نمایندگان مردم که از سوی آنان بیان منافع در دولت مرکزی محلی انتخاب می شدند ، صورت گرفت. در این دوران نظر خواهی از مردم درباره ی برنامهای شهری،در مرحله ی پایانی و پیشرفته کار نجام می گرفتکه البته در آن مرحله اعمال تغییرات اساسیدر برنامه بسیار دشوار می نمود.
از دهه 1960 همراه با گسترش بی رویه ی شهرها ، نیاز به سازوگار موثر مشارکت علاوه بر روش های سنتی پیشین ، افزایش یافت ، در این دوره قوانین متعددی مبتنی بر مشارکت مردم تصویب شد که ماهیت فرآیند های تصمیم گیری شهری را تغییر داد. مفهوم مشارکت در نیمه نخست دهه ی 1960 م. در انگلستان و آمریکاصورت رسمی به خود گرفت . در اواخر دهه ی 1960 و اوایل دهه ی 1970 ، به دنبال انتقادات مبتنی بر بی توجهی به نیازهای واقعی شهر و مردم شهر در برنامه ها ، منشاء اصلی چنان نارضایتی هایی همچنان بی توجهی به مشارکت مردم در مراحل مختلف تهیه و اجرای برنامه ها بود ، بدین ترتیب ، نقش مشارکت مردم در توسعه ی جوامع به عنوان موضوع اساسی مورد توجهتصمیم سازان و تصمیم گیران قرار گرفت. امروزه در اغلب کشورها مشارکت شهروندان جزء جدایی ناپذیر فرآیند برنامه ریزی شهری است و این اتفاق نظر وجود دارد که به علت پیچیدگی ها و گوناگونی در شیوه ی زندگی مردم ، نهادهای مردم سالار جامعه امروز که به عنوان بخشی از فرآیند دوران نوباوری شکل گرفته اند ، لازم است با مشارکت مستقیم شهروندان تکمیل شوند و نقش حضور مردم را در فرآیند تصمیم گیری وبرنامهریزی تثبیت کند. (سعیدیان ، 1388)
بنابراین بهترین کار آن است که مردم در مراحل تصمیم گیری برنامه های شهری و در واقع در تعیین سرنوشت خویش حضور و دخالت آگاهانه داشته باشند ؛ چرا که امروز مشارکت مردمی ازالزامات زندگی شهری به شمار می رود.
تعریف مشارکت مردمی :
مشارکت درگیری داوطلبانه مردم در ساخت و اخذ تمامی تصمیماتی است که مستقیماً زندگیشان را تحت تاثیر قرار می دهد همچنین در کلیه فعالیتهایی که خانوارهای کم درآمد یا بدون کمک دولت در جهت بهبود وضع زندگی خود انجام می دهند . (شیخی ، 1376 )
مشارکت عمومی یک حس واقعی و اصیل مسئولیت جمعی و حس وابستگی به جامعه را خلق می نماید و این امر به نوبه خود سبب درگیر شدن فعالانه مردم در مشارکت و اجرای طرح ها می گردد.
در تعریف بانک جهانی از مشارکت چنین آمده است : مشارکت فرآیندیاست که از طریق آن بهره وران کنترل خود را بر روند برنامه های توسعه و تصمیمات و منابعی که مرتبط با برنامه است با هم تقسیم می کنند . به تعبیری مشارکت روشی برای دفاع از منافع گروههای مردمی و افراد است و ابزاری برای برآورده ساختن احتیاجات آنانی است که معمولاً سازمان های بزرگ ، موسسات دیوان سالاران آنها را مد نظر نمی گیرند . مشارکت یک داد و ستد اجنماعی دو سویه میان مردم است و نه روش قبولاندن اندیشه های مسئولان بالادست .( مک مگان ، 1377 ، به نقل از منصوری ، 1384 )
لزوم مشارکت مردمی در فرایند مدیریت یکپارچه شهری :
شری آر نشتایناز جمله نخستین کسانی بود که کوشید معانی مربوط به مشارکت با استفاده از استعاره نردبان هشت پله ای مشارکت روشن سازد . در این استعاره درجات مختلف تاثیر با قدرت مستقیم مردم بر تصمیم گیری تعیین شده است . برای برنامه ریزان مفید است که جای پنهان شدن در پس عبارات مبهم ، در ذهن خود روشن سازند که چه نوع مشارکتی عرضه شده ،یا تحت شرایط خاص تقاضا شده است.
جدول شماره ( 2-1) نردبان مشرکت عمومی
میزان قدرت شهروند نظارت شهروند قدرت تعویض شده ( نمایندگی ) همکاری میزان نمونه فضایی ( انجام بخشی از خواسته ها برای خاموش کردن اعتراض و تعلل در انجام بقیه دلجوییمشاوره اطلاع رسانی درمان عدم مشارکت سوء استفاده
( ماخذ : غمامی ، 1384 )
راهبردهای مشارکت مردمی در مدیریت یکپارچه شهری :
مشارکت یک مفهوم دچار کشمکش و چالش است . به منظور انجام یک گفتگوی اساسی منسجم در مورد موضوعات مختلف ، یک راهبرد مشارکت مورد نیاز است . ابعاد کلیدی چنین راهبردی به شرح زیر هستند : نوع مسائل مورد بحث : نوعی مسائلی که طرح می شوند عامل مهمی برای هر راهبرد بخصوص است.به جاست که دو عامل در اینجا ذکر شوند :1- میزان دانش فنی که مردم برای درک و مشارکت نیاز دارند 2- مدت زمان و محسوس بودن نتایج مادامی که تکنیک ها و مدت زمان مناسب به کار گرفته شوند مردم می توانند در مسائل بسیار فنی هم مشارکت کنند . طول مدت زمان موضوع دیگر است . معمولاً گفته می شود برنامه ریزی راهبری که برنامه ای بلند مدت است برای همه مردم فوریتی یکسان ندارد. عملی کردن مشارکت فعال مردم در موضوعات راهبردی دشوار است . مردم در بحث راجع به آینده قطعه زمینی ، احساس راحتی بیشتری می کنند تا گفتگو در مورد اهداف راهبردی برای کل یک محدود داشته باشند. (الوندی ، 1388)
2-14- اهداف مشارکت مردم در مدیریت یکپارچه شهری :
اهداف مشارکت بسته به الگوی مردم سالاری ، دربرگیرنده رابطه دولت – جامعه در مقیاس کلان است . اما در پس آن ، ممکن است اهداف دیگری باشند ، مثل مشارکت در آموزش مردم یا به دست آوردن جمعیت مردمی در مورد یک سیاست که قبلاً توسط متخصصین تنظیم شد است. برنامه ریزان باد پیش از عمل به چنین وظایفی ، از خود بپرسند با کمک فرآیند مشارکت چه می خواهند انجام دهند و آنچه می خواهند در انجامش به سایرین کمک کنند چیست؟
از دیدگاه استقرایی ، الگوی مشارکت در جهان ، می توان آن ها را به سه دسته تقسیم بندی نمود :
الف – مشارکت در تصمیم گیری و مدیریت
ب- مشارکت در تامین مالی هزینه انجام طرح ها
ج- مشارکت در تامین نیروی انسانی
از این نظر مشارکت مردم در فرآیند برنامه ریزی و طراحی در زمره الگوی نخست قرار می گیرد.
به عبارتی وقتی سخن از مشارکت مردم در تهیه طرح ها و برنامه های شهری به میان می آید منظور مشارکت مردم در تعیین هدفها ، گرفتن تصمیمات و از میان برداشتن موانع و مشکلات است . ضروری مشارکت مردم در فرآیند برنامه ریزی و تهیه طرح های ساماندهی ، نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده به ماهیت این طرح ها باز می گردد . طرح های ساماندهی بافت فرسوده در زمره طرح های تفصیلی ویژه ای اس که می باید بر اساس اصول و مبانی حاکم بر فرآیند طراحی شهری تهیه و اجرا گردد . از مهمترین سازه ها وویژگی های اینگونه طرح ها ، بررسی و تعیین دقیق سرنوشت آن هاست. و اینکه تا چه حد می توان مردم را در برنامه ریزی و تهیه طرح ها مشارکت داد به ظرفیت مردم در تعمیم سازی در خصوص مسائل و مشکلات بافت مورد مطالعه بر می گردد. سه عامل فرهنگ مردم ، میزان فراهم بودن مقتضیات مدیریتی مشارکتی ، قواعد و قوانین حاکم بر زندگی مردم ،در توفیق یا عدم توفیق مشارکت مردم موثرند. عامل نخست (فرهنگ مردم ) از یک سو به میزان اطلاع و آگاهی آن ها از موضوعات و از سوی دیگر میزان اعتقاد به مقوله مشارکت ، اعتقاد به موفقیت در انجام امور در صورت بهره گیری ازروش های مشارکتی و با به تاثیر گذاری اعمال ودیدگاههای ایشان در روند برنامه ریزی و تهیه طرح است. (ربانی ، 1387)
در صورت فراهم بودن شرایط در حوزه های ( ساختار ، جهت گیری و ماهیت فعالیت ) موفقیت مدیریتی مشارکتی بیش از پیش افزایش می یابد:
الف – ساختار : هر چقدر محدوده مورد مطالعه طرح ساماندهی در اندازه کوچکتری سازمان یابد ، امکان بهره گیری از مدیریت مشارکتی در آن افزایش می یابد .
ب- جهت گیری : انتخاب یک مجموعه هماهنگ از مشارکت کنندگان با نوع نگرش و شیوه عملکرد همسو و علاقمندی هماهنگ ، به ارتقاء نتایج مشارکت کمک شایانی خواهد کرد.
ج- ماهیت فعالیت : پرهیز از فعالیت های محرمانه ، بسیار تخصصی و پیچیده و یا در مقابل
فعالیتهای پیش پا افتاده ، انگیزه مشارکت را افزایش خواهد داد.
شناخت سومین عامل ( قواعد حاکم بر زندگی مردم ) شامل احکام اخلاقی ، رسوم و قوانین و نحوه تعامل و بهره گیری از آن ها بر نحوه مشارکت موثر خواهد بود. ( موسوی ، 1387 )
انواع مشارکت
افزایش توجه و تاکید مجامع بین المللی به نقش مشارکت در امر برنامه ریزی ، دامنه ی تحقیقات و بررسی های مربوط به فرآیند مشارکت و ابعاد و سطوح مختلف آن در زمینه های مختلف را نیز گسترش داده است. از میان اقدامات صورت گرفته در این خصوص و جمع بندی دیدگاه ه و نظرات پژوهشگران در این زمینه ، می توان به انواع مشارکت با ویژگی های متفاوت اشاره کرد :
پایین ترین سطح ؛ عضویت ظاهری ، این نوع مشارکت فقط گونه ای ظاهر فریبی است که نمایندگی و عضویت مردم در هیات های رسمی که انتخابی نیستند و قدرتی هم ندارند ، اعمال می شود.
پذیرش بی چون و چرا ؛ مشارکتی غیرفعال این مشارکت با اعلام تصمیم از سوی یک مقام اداری صورت می گیرد ، بدون این که به نظر افراد شرکت کننده توجهی شود.
مشارکت از طریق مشاوره ؛ از طریق مورد مشاوره قرار دادن اجتماعات و یا درخواست پاسخ به پرسشها از سوی آنان صورت می گیرد . چنین فرآیندی از مشاوره هیچ سهمی را در تصمیم گیری واگذار می کند و متخصصان امر ، هیچ تعهدی ندارند که دیدگاه های افراد رادر کار خود دخالت دهند.
مشارکت به دلیل انگیزه مادی ؛ اجتمات کمک خود را در زمینه ی منابع مورد نیاز در مقابل محرک مادی در اختیار می گذارند، در حالی که وقتی محرک های مادی دیگر مورد پیدا نمی کند، افراد معمولاً هیچگونه انگیزه ای برای ادامه کار ندارند.
مشارکت کارکردی ؛ مشارکت به عنوان وسیله ای برای نیل به اهداف برنامه قلمداد می شود و افراد در تحقق اهداف از پیش تعیین شده مشارکت دارند ، در واقع پس از تصمیمات اصلی که توسط افراد خارج از اجتماعات گرفته می شود ، در تصمیم گیری ها دخالت داده می شوند
مشارکت تعاملی ؛ افرا در فرآیند آن در تجزیه و تحلیل ، توسعه ی برنامه ی کاری و تشکیل و توسعه موسسات محلی ، مشارکت می ورزند . مشارکت نه فقط به عنوان ابزاری برای نیل به اهداف ، بلکه به مثابه ی حقی برای اجتماعات محلی شناخته می شود . افراد . گره ها بر روی تصمیمات محلی کنترل دارندوبنابراین در حفظ ساختارها و یا برنامه ها نقش دارند.
تحرک خود جوش ( اقدام جمعی ) ؛ افراد به طورمستقل از نهادهای خارجی برای تغییر سیستم ها عملی می کنند . آن ها برای تجهیز منابع و روش های فنی مورد نیاز با سازمان های مربوط ارتباط دارند و درباره ی نحوه ی استفاده از منابع ، اطلاعات دارند . چنین حرکت خودجوشی می تواند اقتدار آفرین داشته باشد.
( نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده ی شهری ، مجله دانش نما –سال شانزدهم – شماره 158- 160 ، ص 70 )
ایده شهرسازی مشارکتی :
" مشارکت عبارتند از دخالت موثر اعضای یک گروه یا جامعه در تمامی فعالیت ها و تصمیم گیریها که به کل گره و جامعه مربوط می شود. " ( احمدی ، 1380 ص 40 )
مشارکت عمومی در شهرسازی ابزاری است که بوسیله آن اعضای جامعه قادر به شرکت کردن در تدوین سیاست ها و طرحهایی می گردد که برای محیط زندگی آنها تاثیر می گذارند . هر گاه شهروندان یک شهر بتوانند در تدوین سیاست ها ، طرحها و برنامه هایی که برای شهر آنها تهیه می شود شرکت کنند ، مشاکت شهروندان در شهرسازی صورت گرفته است.
عوامل ظهور ایده شهرسازی مشارکتی :
1-اهمیت یافتن مردم در اداره امور جامعه و پیدایش و گسترش نظامهای سیاسی و اجتماعی مردم سالار
2-تجربه اندوزی از روند های توسعه در دهه های گذشته بیانگر این حقیقت است که عدم مشارکت مردم در فرآیند توسعه سبب وارد آمدن زیانهای فراوان شده است.
3-عدم تطابق طرحها و برنامه های شهرسازی با نیازهای و خواسته های مردم و بروز نارضایتی ها و واکنش ها ی منفی نسبت به این طرحها از سوی مردم طی دهه های گذشته .
4-اهمیت یافتن فرآیند تهیه طرحهای شهرسازی و به اصطلاح فرایند نگر شدن طرحها
5-عدم توانایی مالی دولتها برای تامین مالی طرحهای شهرسازی
6-احساس تهدید منافع شهروندان
7-پیچیدگی فزاینده زندگی شهری
8-جلوگیری از وابستگی جامعه به دولت
مزایای مشارکت مردمی در مدیریت یکپارچه شهری :
1-سهیم شدن مردم در قدرت
2-افزایش سطح آگاهی های عمومی جامعه
3-ایجاد حس مسئولیت اتماعی و تعلق به جامعه
4-بهبود کیفیت طرحها و برنامه های شهری
5-اتخاذ تصمیمات درست تر و منطقی تر
6-تدوین هدفهای صحیح تر برای برنامه ها و طرحهای شهری
7-ارتقای کیفیت اجرای طرحها و پروژه ها
8-کاهش هزینه ها
9-برقراری پیوند بین مردم و طرحها و برنامه های شهری
10-عدم تمرکز برنامه ریزی (طوسی نژاد ، 1386)
محدودیت های مشارکت مردمی :
مشارکت مردمی اغلب امری مطلوب به شمار می آید ، اما ایجاد آن در سطح گسترده جامعه کار چنان ساده ای نخواهد بود و برنامه ریزان و مسئولان شهری در عمل برای جلب مشارکت و اعمال نظر شهروندان با مشکل روبرو می شوند . مخالفان کنترل شهروندی بحث های زیادی را مطرح کرده اند، از جمله این که چنین نظارتی از سوی شهروندان به طور جدی سد راه ارائه ی خدمات عمومی می شود ؛ همچنین ممکن است هزینه بر و نارسا باشد و امکان سوء استفاده را به افرادفرصت طلب بدهد. ولی در نهایت می توان اذعان داشت که همکاری بخش عمومی و خصوصی با شهروندان در امور شهری ، امری مورد پسند و مطلوب است. (سعیدیان ، 1388)
به طور کلی می توان گفت که از جمله عواملی که باعث می شود که شهروندان در طرح ها مشارکت نداشته باشند عبارتند از :
1-عدم اعتماد مردم به طراحان واجرا کنندگان طرح
2-بیگانگی مردم با این گونه طرح ها
3-نبود سازمان های مردمی مناسب و منسجم
4-حضور مهاجران در این بافت ها
5-" مسائل محیط اجتماعی وجود معتادان ، ولگردان ، دلالها ، شلوغی محل و ...
6-اعتقادات و باورهای تاریخی به اصل مشارکت
7-استیجاری بودن ملک
8-امکانات اقتصادی محدود و درآمد ناچیز
9-سطح سواد و تحصیلات ، درجه شهرگرایی و شهرنشینی و زندگی مدنی "(حاجی نژاد و منصوری ، 1383 )
تئوری ها و نظریه های مدیریت یکپارچه شهری:
لودیکو کوارونی
معمار و نظریه پرداز ایتالیایی در سال های 1987-1911 بوده است. وی دارای نظریات قابل ملاحظه ای در باب مرمت شهری می باش، نظریات کوارونی در خصوص مرمت شهری به شرح ذیل می باشند.
چند وجوهی بودن مرمت شهری. توجه به تمامی وجوه اقتصادی-کالبدی و ... در مرمت شهری
احیای بافت تاریخی از وجوه متفاوت
اصول مورد نظر کوارونی در مورد مرمت شهری:
هماهنگ: ایجاد هماهنگی میان طرح شهر و طرح مرمت شهری که امری لازم و ضروری است.
پویایی: با توجه به وجوه اقتصادی در بافت های تاریخی شهری امری ضروری می باشد. بر اساس نظریه و اصول پیشنهادی کوارونی می توان به این نتیجه رسیدند هدف وی از ایجاد تداخل دریافت کهن، بهبود عملکرد با احترام گذاشتن به کالبد زنده و پویایی شهری است. کالبد پیشنهادی وی معاصر سازی است و شیوه وی در اقدام بافت های تاریخی بهسازی و نوسازی بر مبنای برنامه ریزی ملی شهری می باشد. روش پیشنهاد کوارونی بازسازی شهری و روش جامع مرمت بافت شهری بوده است.
دیدگاه نظری کوارونی:
چند وجهی بودن مرمت شهری: توجه به کالبدی، اقتصادی و ...
احیاء بافت تاریخی از وجوه متفاوت
اصول مورد توجه در مرمت:
هماهنگی: میان طرح های جامع و طرح های مرمت
پویایی: پویایی در بافت به خصوص در وجه اقتصادی
هدف اصلی: بهبود عملکرد، اقدام به کالبد زنده و پویا
روش مداخله شیوه اقدام: روش بازسازی و مرمت جامع شهری شیوه بهسازی و نوسازی برنارد
2-17-3- برنارد چومی
طراحی برنارد چومی برای پارک لاویلت باعث تعجب بسیاری از متخصصان و طراحان جهان کردیده چرا که حرکت وی درطراحی، حرکتی نو و انقلابی محسوب می باشد.
نظریات چومی در رابطه با مرمت بافت شهری بسیار شایان اهمیت است. این نظریات شامل:
1- جایگزینی مفاهیم تازه: اهمیت و ضرورت جایگزینی مفاهیم تازه در رابطه با تضاد فرم و عملکرد در جهت آشتی دادن آنها
2- معماری پیچیده بدون رعایت قواعد سنتی سلسله مراتب و ترکیبی می تواند سامان یابد.
3- زدودن مفاهیم قرار دادی از طراحی و جایگزین کردن مفاهیم قابل تاویل در آن
انقطاع تاریخی
اصول مورد بحث چومی در رابطه با مدیریت یکپارچه شهری به شرح زیر می باشد:
استقلال موضوع در متن: تعریف مناسب موضوع در زمینه کاری
روی هم قرار گیری عملکردها : تبیین کردن عملکردها بر هم قرار گرفته شد
بی انتهایی: نامحدود بودن
تضاد در تقابل بی پیوند
کثرت در تقابل با وحدت
بی نظمی در تقابل با نظم
انعطاف پذیری
ناهماهنگی
تغییر مداوم موضوع و معنا در متن
شکستن تضاد و تباین میان فرم و عملکرد.(اکبری زاده ، 1388)
دستور العمل های چومی در رابطه با مدیریت یکپارچه شهری شامل:
وجود تضاد در نظام های هنری کالبدی
تغییر و تحول در کالبد بنا و انعطاف پذیر بودن آنها
با استناد به نظریه اصول و دستور العمل برنارد چومی میتوان این چنین به نتیجه رسید که هدف چومی جایگزین کردن مفاهیم جدید جهت آشتی دادن فرم و عملکرد بوده است. کاربری پیشنهاد وی تعیین کردن کاربری بر مبنای متن و زمینه آن است.
شیوه عملی و اقدامی وی بهسازی-نوسازی و بازسازی است. روش ملاحظه چومی هم به صورت موضعی-موضوعی است.
4 دیدگاه نظریات چومی:
1- جانشینی مفاهیم تازه
2- معماری پیچیده مغایر قوای سنتی
3- جانشینی مفاهیم قابل تأویق بجای قرار دادی
4- انقطاع تاریخی
مفهوم مدیریت شهر
اعمال قدرت مدیریت شهری در چگونگی استقرار و اداره شهرها بر حسب گونه های فرهنگی و ساختار اجتماعی – سیاسی جوامع پدیدار می شود. شهر که پیچیده ترین و متنوع ترین جلوه های زندگی بشری را در خود دارد بدون وجود نظام مدیریت شهری که ضمن انجام برنامه ریزیهای لازم برای رشد و توسعه آینده شهر به مقابله با مسایل و مشکلات کنونی آن می پردازد، بی سامان می گردد.
اصطلاح مدیریت شهری از لحاظ مفهومی متنوع و تا حدی مبهم است. این امر ناشی از تنوع نگرشهای موجود به دلیل میان رشته ای بودن و جدید بودن مدیریت شهری است و دستیابی به تعریفی مشخص و واحد مستلزم در نظر گرفتن بسیاری از این تعاریف است که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود:
داده های سیستم مدیریت شهری، خواسته های دولت و شهروندان و ستانده های آن توسعه کمیت و کیفیت زندگی شهری است. بنابراین مدیریت شهری باید تمام شهری اعم از فضای کالبدی و عملکردی آنرا تحت پوشش قرار دهد. لذا دارای ماهیت سازمانی توامان چند عملکردی و چند سطحی است.
ویلیامز در سال 1978 مدیریت شهری را یک تئوری و چشم انداز نمی داند، بلکه آنرا چارچوب و پایه و اساس مطالعات شهر می داند. او اضافه می کند که مدیریت شهری ارتباط قوی و تنگاتنگ با ماهیت شهر از یک طرف و ساختارهای اجتماعی و اقتصادی از طرف دیگر دارد، همچنین مدیریت شهری با سازمانهای دولتی که در شهر خدمات ارائه می دهند و جمعیت شهر ارتباط تنگاتنگی دارد.
تمام این تعاریف دلالت بر انعطاف پذیری مدیریت شهری دارند. چرا که نظام مدیریت شهری متشکل از عناصر و اجزاء بهم پیوسته ای است که باید در تعامل و ارتباط با هم در نظر گرفته شوند و آنچه که امروزه در هدایت این نظام اهمیتی ویژه دارد توانایی آن در انعطاف پذیری است. نظام مدیریت شهری یک سیستم پویا و باز است و با انواع فراسیستمها و زیر سیستمهای متعدد در ارتباط است. بنابراین با توجه به متغیرهای بسیار و محیط ناهمگن و متنوعی که مدیریت شهری در آن قرار دارد، این نظام باید به روش باز عمل کند و ساختارهای خشک و غیر قابل انعطاف را از خود دور سازد و دارای این توانمندی باشد تا با محیط اطرافش سازگار شده و ضمن حفظ کلیت خود به تبادل پویا با محیط بپردازد.(الوندی ، 1388)
اصل اساسی در حکومتهای محلی این است که مردم همان محل با مشارکت و همفکری یکدیگر و حتی المقدور با استفاده از منابع و امکانات محلی نسبت به تامین خدمات عمومی و نیز عمران و آبادی محل در چارچوب قانون اقدام نمایند. از این رو سطح محلی مدیریت و اداره امور باید در سطح ملی به رسمیت شناخته شود و در پی آن سطح منطقه ای رابط بین این دو تلقی گردد. در واقع امروزه رابطه مستقیم بین بهبود مدیریت شهری و دموکراسی محلی با تمرکززادیی پذیرفته شده است. تفویض اختیارات، جلب مشارکت مردم و بسترگشایی نهایی آن در سطوح پایین تر، شرط موفقیت سیاستهای عدم تمرکز فضایی است .
همانگونه که ذکر گردید از مهمترین حکومتهای محلی شهرداریها هستند. وجود این سازمان از هنگامی ضرورت یافت ک برآورده ساختن نیازهای افراد بشر، از عهده تک تک آنها خارج گردید و لازم شد سازمانی این نیازها را بطور مشترک برآورده سازد.
با توجه به آنچه ذکر گردید واژه مورد نظر به هر دو حوزه اداری و عملی شهرداری اشاره نموده است. مشخصات شهرداری از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. اما می توان حوزه شهرداری را بطور کلی با خصوصیات زیر تعریف کرد:
ناحیه ای است که بوسیله مرزهای اداری معین، مشخص شده و ویژگی مسلط شهری دارد و معمولا توسط یک مجموعه از ماموران برگزیده محلی اداره می شود و در محدوده یک واحد حکومتی بالاتر مثل فرمانداری قرار دارد. مجموعه اداری شهرداری نیز سازمانی محلی و غیردولتی است که به منظور اداره امور محلی و ارائه خدمات لازم با هدف مدیریت و توسعه کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در محدوده تعریف شده از سوی قانونگذار که معمولا شهر و اطراف آن است، به فعالیت می پردازد. شهرداری سازمانی منتخب است که مشروعیتش از انتخاب کنندگان می باشد. از استقلال نسبی در چارچوب قانونی برخوردار است و تشکیل آن از حق حاکمیت ملی نشات می گیرد. (اکبری زاده ، 1388)
وظائف مدیریت یکپارچه شهری و شهرداریها:
صرفنظر از اینکه شهرداریهای مختلف در نقاط متفاوت جهان چه وظائفی را به انجام می رسانند اصولاً سیر تحولی جوامع ایفای وظائف و تعقیب اهداف خاصی را برای مدیریت شهری بطور عام و شهرداری بطور خاص الزامی نموده یا حداقل مورد توجه و تاکید قرار داده است. این اهداف و وظائف اغلب بوسیله سازمانهای وابسته به سازمان ملل تحلیل، معرفی و ترویج می شوند . در واگذاری وظائف تعیین شده به شهرداریها باید به صورت تدریجی و همگام با تامین و تخصیص امکانات لازم (قانون، تشکیلاتی، مالی و نیروی انسانی) و نحوه توزیع این امکانات بین شهرداری و سازمانهای دولتی بر اساس دستورالعملهای مشخص صورت گیرد .(احسانی ، 1389)
در بخش زیر عمده ترین وظائف مدیریت شهری و شهرداریها ذکر شده که در پنج گروه طبقه بندی شده است:
1- آماده ساختن زیرساختهای اساسی برای عملکرد کارامد شهرها؛
2- آماده ساختن خدمات لازم برای توسعه منابع انسانی، بهبود بهره وری و بهبود استاندارهای زندگی شهرنشینان؛
تنظیم فعالیتهای بخش خصوصی موثر بر امنیت، سلامتی و رفاه اجتماعی شهروندان؛
4- آماده ساختن خدمات و تسهیلات لازم برای پشتیبانی فعالیتهای مولد و عملیات کارامد و موسسات خصوصی در نواحی شهری؛
5 - برنامه ریزی استراتژیک
امروزه شهرداری در جهت حفظ محیط زیست، مبارزه با فقر و محرومیت و انحرافات ناشی از فقر و اعتلای فرهنگ شهرنشینی می کوشد و به عنوان نهادی مدنی و برخاسته از مردم در جهت توسعه پایدار و توسعه انسانی گام برمی دارد. در تمام این عرصه ها شهرداریها نه فقط در ایجاد زیربناهای مربوط بلکه در برنامه ریزی، مدیریت و توسعه این عرصه ها نیز نقش دارند.
کنترل و هدایت گسترش کالبدی شهرها نیز از جمله وظائف مدیریت شهری شمرده می شود. سیاستها و تصمیمات نهادهای مدیریت شهری در رابطه با واگذاری زمین و مقررات ساخت و ساز، در گسترش شهرها بی تاثیر نیست. در این رابطه تدوین و ارائه ضوابط و مقررات شهرسازی و ساختمانی برای ساخت و ساز، پذیرش نقشه شاختمان، صدور پروانه ساختمان، تامین زیرساختهای اساسی شهری، تامین مسکن و ارائه خدمات شهری (ترافیک، امنیت و ... )، نحوه بهره برداری از اراضی شهری، کنترل قیمت زمین، مالیات بر زمین و ساختمان، تعیین کاربری اراضی و ساختمان طبق پروانه های ساختمانی صادر شده، صدور پروانه نظارت برای مهندسان ناظر، نظارت بر ساخت و ساز، فروش تراکم، اجرای پروژه های انبوه سازی و نحوه تفکیک اراضی در گسترش کالبدی شهرها مهم هستند.(اکبری زاده ، 1388)
بنابراین رشد و گسترش آتی شهرها، چه از لحاظ گذربندیها، کاربری اراضی، مکانیابی تاسیسات عمده شهر و چه از حیث وضع و اجرای اسلوب ها و شیوه های صحیح اداره امور خدماتی و سرویس رسانی به تمامی نقاط مسکونی شهر، برنامه سازی و اجرای دقیق و پیگیری آنها توسط مدیران شهری در گسترش کالبدی شهرها از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
ساختار تشکیلاتی مدیریت شهری
ساختار تشکیلاتی مدیریت شهری در کشورهای مختلف دارای الگوهای بسیار متنوعی هستند. این الگوها به تبعیت از نوع روابط مدیریت شهری با حکومت مرکزی در یک طیف کاملاً تمرکزگرا تا کاملاً غیرمتمرکز قابل طبقه بندی هستند. در زمینه انواع این الگوها و کارایی سازمانی آنها، نتایج و تجارت زیر حاصل شده اند:
الف – الگوهای توزیع قدرت اجرایی در سیستمهای مدیریت شهری: سه الگوی انتزاعی اصلی در این زمینه به شرح زیر قابل تشخیص هستند: (1) قدرت اجرایی متمرکز در دست یک شهردار اجرایی منتخب از سوی مقامات مافوق (الگوی برزیل)، (2) قدرت اجرایی پراکنده در میان کمیته های شورای شهر (اگلوی اوگاندا و زیمبابوه) و (3) قدرت اجرایی پراکنده میان شوراها، کمیته ها و ماموران انتصابی دولت (الگوی هندوستان).
ب – انواع ساختارهای دورن سازمانی شهرداریها: در این زمینه نیز چهار الگوی زیر قابل تشخیص هستند: (1) تمرکززدایی اداری و اجرایی، (2) حکومتهای درون سازمانی شهرداری، (3) شهرداری یا حکومت شهری تحت نظارت سازمانهای منتخب و نمایندگان جامعه محلی، (4) انجمنهای محلی مستقل
ج- لزوم وجود یک هیئت رئیسه قدرتمند: در سطح محلی و بویژه در حالت تقسیم بندیهای عملکردی، به دلیل توانایی آن برای وکالت منافع محلی در مقابل موسسات عمومی و دولتی و معامله بین آنها، می تواند بسیار سودمند باشد. در صورت عدم وجود حکومت شهری قدرتمند و عزم سیاسی لازم برای تدوین سیاستها و برنامه ریزی های مربوطه، حصول به راه حلهای جزیی و محدود به مراتب مشکلتر است .
مدیریت شهری یکپارچه در کشورهای توسعه یافته
نظام مدیریتی و اداره شهر در هر کشوری تابعی از نظام سیاسی حاکم بر آن کشور است. در نظامهای سیاسی و غیر متمرکز که الگوی حکومت در کشورهای شمال است، اداره امور شهرها نیز به صورت غیرمتمرکز و بوسیله نهادهای محلی انجام می شود. اساس حکومت در این کشورها بر مبنای مردم سالاری است. این ویژگی در نظام اداره شهرهای آنها نیز حاکم است. به عبارت دیگر مقامات مدیریت شهری بر اساس انتخاب تعیین می شوند و نظارت بر جریان اداره امور شهر از طریق شوراهائی انجام می شود که نمایندگان مردم در آنها عضویت دارند . در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و حتی در تعدادی از جوامع در حال توسعه با شدت و شفافیت کمتر، امور محلی و مدیریت شهری یک رده حکومتی ویژه و نسبتاً مستقل در کار نظام حکومتی محسوب می شود. بر این اساس ارتباط آن با دولت مرکزی در قالب روابط دوطرفه و از طریق کانالهای قانونی مبتنی بر رسمیت جایگاه و وظائف حکومت محلی برقرار می شود .
بررسی کوتاه از سیستمهای مدیریتی در شهرهای بزرگ دنیا، اعم از شهرهای کشورهای دنیای سرمایه داری و یا سوسیالیستی حاکی از آنست که اکثراً مدیریتی مقتدر، مستقل و مردمی بر این شهرها حکومت می کند. بررسی چارتهای سازمانی در این کشورها نشان می دهد که مدیریت شهرها حتی در شهرهای کوچک نیز برای اداره شهر از هیچ نهاد خاصی دستور نمی پذیرد (مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، بی تا، 83). در کشورهای مدرن، نخبگان و شهروندان به طور همزمان درباره امور شهر تصمیم می گیرند و اگر مشارکت در سطح کلان وجود نداشته باشد، تصمیم ها بی معنی خواهد بود و گروه نخبه مورد پذیرش عمومی قرار نمی گیرند .مدیریت شهری در اینگونه جوامع بیشتر حالت یک دولت محلی کوچک را دارد که دارای استقلال زیادی در اداره امور زندگی اجتماعی و اقتصادی جامع شهری خود هستند. لذا مسئولین اداره شهر خود را در برابر شهروندان مسئول می دانند، تا اینکه بخواهند در مقابل حکومت پاسخگو باشند. به دلیل همبستگی درونی بسیار قوی بین عناصر سیستم شهر، یعنی مدیریت، جامعه و کالبد، این نظام در برابر تغییرات محیطی اعم از سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی ثابت و مقاومت زیادی از خود نشان می دهد و تغییرات را به راحتی جذب و هضم می کند.(ابراهیم زاده ، 1389)
نظام مدیریت شهری در کشورهای شمال درونگرا و به صورت متقابل با سایر عناصر در ارتباط و تبادل اطلاعات و ارزشها است . مدیریت شهری بوسیله قانون حمایت می شود و در مباحث دموکراتیک هدف قانونی از یکسو تقویت موقعیت نظام منتخب مردم سالاری (یعنی موقعیت شورای محلی) و از سوی دیگر توسعه فرمهای جدید مشارکت مستقیم شهروندان است . همچنین حکومتهای شهری مستقل با دایره وسیعی از اختیارات، اداره شهر را از جنبه های گوناگون بر عهده دارند و زمینه برای مشارکت مستقیم مردم و بخش خصوصی در نحوه مدیریت شهر فراهم است .. بطور مثال در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی سرمایه گذاری و اداره و تهیه خدماتی چون آب، برق، تلفن، گاز و امور ترابری مسافر و بار و ... پارکهای تفریحی و احداث جاده به عهده شرکتهای خصوص است و از این نظر شهرداری باری را تحمل نمی کند.
برنامه ریزی شهری نیز در اینگونه کشورها از دهه 1960 به بعد تغییر اساسی پیدا کرده و به ویژه در دو دهه آخر قرن بیستم دامه و عمق این تغییرات بیشتر شد. به گونه ای که به جای استفاده از الگوهای طرحهای جامع – تفصیلی که مبتنی بر اهداف کالبدی و مقررات منطقه بندی تاکید داشتند، از طرحهای ساختاری- راهبردی و فرایند دموکراتیک در برنامه ریزی شهری استفاده می کنند. این کشورها در برنامه ریزی برای شهرها به غیر از بعد کالبدی، مسائلی همچون توسعه پایدار، کیفیت زندگی، عدالت اجتماعی و حفاظت از محیط زیست و میراث فرهنگی را مد نظر قرار می دهند .در نتیجه مدیریت نظام شهری با استفاده از اختیارات و منابع دریافتی از جامعه تلاش می نماید .(ابراهیم زاده ، 1389)
فعالیتهای لازم را از طریق کالبد شهر، برای ارائه خدمات و رفع نیازهای شهروندان انجام داده و در صورت نیاز دخالت و اصلاح لازم را در کالبد شهر به عمل آورد تا بیشترین فایده را برای خود و شهروندان تامین نماید. لذا مدیریت شهر تلاش می کند تا از طریق تنوع بخشیدن به خدمات قابل ارائه از طریق کالبد و فعالیتهای تشکیلات خود، حداکثر حمایت سیاسی را برای تثبیت قدرت خویش به دست آورد. به عبارت دیگر فایده ای که مدیریت شهر از کالبد انتظار دارد، فایده سیاسی – اجتماعی است .(ابراهیم زاده ، 1389)
در یک نتیجه گیری کلی باید گفت مدیریت شهری در کشورهای توسعه یافته شفاف، پاسخگو، مشارکت پذیر، محاسبه پذیر و شهروندمدار است و عملکرد خود را بر اساس خواستهای شهروندان تنظیم می کند. رابطه ای متقابل بین جامعه و مدیریت شهر وجود دارد و نهادهای مدنی، بخش خصوصی و دولت در پدید آوردن یک نظام شهری پویا با هم مشارکت و همکاری دارند.
چالشهای مدیریت شهری یکپارچه
رشد سریع شهری در کشورهای رو به توسعه مشکلات عمده اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی پدید آورده است و شهرهای کشورهای جهان سوم را دچار مسائل و مشکلات جدی از قبیل آلودگیهای زیست محیطی و بیماری در شهرها، افزایش فقر و شهرها، ایجاد زاغه ها و مسکنهای غیر قانونی، دسترسی ناکافی به مسکن و خدمات اصلی شهری، بیگانگی شهروندان از یکدیگر، کمبود شدید تاسیسات و زیرساختهای شهری و مهاجرت گسترده و از روستا به شهر کرده است . بی گمان عدم توجه به این مقوله شهرهای جهان سوم را در مقابله با چالشهای آتی فراراه، ناتوان خواهد ساخت. بنابراین واکنش کارامد در برابر موضوعات و مشکلات شهرها چالشی است که مدیریت شهری با آن مواجه است. در یک نگاه کلی مشکلات نظام مدیریت شهری و در کشورهای جنوب را می توان در سه زمینه مسائل محیطی و کلی نظام مدیریت، مسائل اداری و تشکیلاتی و مسائل اقتصادی و مالی طبقه بندی کرد که برای شناخت بیشتر مسائل و مشکلات مدیریت شهری و چالشهایی که پیش رو دارد، در جدول زیراین چالشها در دو سطح کلان و خرد مورد بررسی قرار گرفته است.در یک جمع بنی می توان چالشهایی که در رابطه با نظام برنامه ریزی فضایی و مدیریت گسترش شهری در کشورهای رو به توسعه وجود دارد، را اینگونه ذکر کرد:
- چالشهای اقتصادی – اجتماعی که بازتاب وسیعی در شهرنشینی و شهر سازی دارند، نظیر رشد سریع مهاجرت و توسعه شهرنشینی، کمبود و گرانی زمین و مسکن، تخریب محیط زیست و اراضی زارعی در شهرها، انحطاط بافتهای تاریخی، افزایش آلودگیها، رشد اسکان غیررسمی و ...
این عوامل هر گونه آینده نگری و برنامه ریزی برای هدایت و نظارت توسعه کالبدی- فضایی و ساماندهی سکونتگاههای شهری و روستایی را با انبوهی از مجهولات و تعارضات مواجه می سازند.
- چالشهای سازمانی و مدیریتی که در زمینه تصمیم سازی و تصمیم گیری وجود دارند، مانند بسیاری از قوانی و مقررات و مجموعه ای از سازمانها و نهادها که در زمینه توسعه و عمران ملی، منطقه ای و شهری شکل گرفته که هر کدام به نحوی در تحولات گسترش فضایی شهرها و مدیریت توسعه شهری و روستایی دخالت دارند.(ابراهیم زاده ، 1389)
- چالشهای روش تهیه طرحهای توسعه و عمران، روند تهیه این طرحها از بالا به پایین و به صورت متمرکز و با نقش محوری دولت انجام می شود و مغایر با اصول دموکراتیک و ماهیت پویای شهرها میباشد.
2-23- سوابق و پیشینه تحقیق
الف ) سوابق تحقیق در داخل :
حسين زاده دلير كريم,پورمحمدي محمدرضا,سلطاني عليرضا (1389) به بررسي عوامل موثر در ناکارآمدي طرح هاي جامع شهري ايران (مطالعه موردي، طرح جامع تبريز) پرداخته اند. در این مقاله نویسندگان اعتقاد دارند که هم اکنون بيش از چهار دهه از زمان تهيه و اجراي طرح هاي جامع شهري در ايران مي گذرد. به اعتقاد کارشناسان اين طرح ها علي رغم صرف هزينه و انرژي زياد در دست يابي به اهداف تعيين شده به دلايل مختلف ناموفق بوده اند. در اين مقاله با علم به اينکه عدم هماهنگي سازمان هاي موثر در امر خدمات شهري، نحوه تهيه و اجراي طرح ها و عدم مشارکت مردم در ناکارآمدي اين طرح ها تاثير زيادي داشته، با تکيه بر مطالعات ميداني، اسنادي و کتابخانه اي پيرامون موضوع بحث شده است. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان مي دهد که ميان عدم وجود مديريت واحد شهري، شيوه تهيه و اجرا و همچنين عدم دخالت مردم در تهيه طرح ها با ناکارآمدي آن ارتباط متقابل وجود دارد.
روح الامینی (1390) به بررسی موانع اجرا و پیاده سازی مدیریت واحد شهری در تهران پرداخته است. به اعتقاد ایشان عدم باور و اعتقاد مدیران اسزمانها و ادارات به اثربخشی مدیریت واحد شهری و نیز فقدان انسجام در بودجه ریزی و نبود زمینه فرهنگی مناسب برای پیاده سازی مدیریت واحد شهری از جمله موانع اصلی بر شمرده شده است.
موسوی زاده (1389) در پژوهشی به بررسی تاثیر به کارگیری مدیریت واحد شهری در توسعه برنامه های گردشگری شهر اصفهان پرداخته است. در این تحقیق وی معتقد است که مدیریت واحد شهری در ایران پیش از آن که به موضوع گردشگری و توسعه آن بیندیشد باید به حفظ و انسجام اجتماعی و فرهنگی شهر توجه کند و میزان مشارکت و همکاری مردم را در اداره شهر توسعه دهد و در غیر در این صورت هر برنامه ای اگر با توجه به نیاز مردم و فرهنگ آنان به خوبی انجام نگیرد در آنان احساس جدایی از مدیران را ایجاد کرده و آنان را به سوی گریز از مشارکت و همکاری می کشاند.
مدیران شهر باید با افزایش همکاری و مشارکت خود و ایجاد تسهیلات در امور مردم اعتماد مردم را به کارهایی که انجام می دهند کسب کنند و با حمایت آنان و کسب همکاری و مشارکت با مردم آنان را در جهت فرهنگ شهری مناسب هدایت نمایند.
علایی (1389) در تحقیقی به بررسی تبعات و پیامدهای اجرای مدیریت واحد شهری در افزایش و بهبود ارایه خدمات به شهروندان پرداخته است. وی در این تحقیق معتقد است کهيکي از تبعات تحقق مديريت واحد شهري تعطيلي يا کاهش قدرت برخي از صاحبان قدرت اجرايي است. در واقع هدفي که از تحقق مديريت واحد شهري پيگيري مي شود منجر به کاهش قدرت هاي کوچک و گاه بزرگ که در امور اجرايي دخالت دارند، مي شود. بدين لحاظ مي توان يکي از موانع موجود بر راه تحقق مديريت واحد شهري را همين قدرت کوچک و بزرگ دانست. شايد مقاومت هايي که تا حال حاضر شده است يا حتي خلل هايي که در کار شورا پيش آمده است ناشي از مقابله به مثل اين قدرت ها باشد. حال با توجه به اينگونه مقاومت ها که بي شک مي تواند اثرگذار باشد و ضمن خشکاندن ريشه هاي مديريت واحد شهري موجب خشکيدن درخت جوان شوراهاي شهر کشور نيز گردد، ضرورت دارد برخي نکات و مسائل مهم حل شود. منجمله همين مساله کاهش قدرت هاي محلي است. اين در حالي است که در صورت تبيين علمي بحث و بررسي جهات مختلف مشخص مي شود که اصلاً هدف از تحقق مديريت واحد شهري خلاف قدرت هاي اجرايي محلي مقاومت در برابر آنها نيست. در واقع هيچ چيز از هيچ کسي يا از هيچ سازمان و نهادي گرفته نمي شود.
ب) سوابق تحقیق در خارج:
مورگان (2010) معتقد است که کلان شهرها به دلیل پیچیدگی های ساختاری نیازمند به بهره گیری از مدیریت یکپارچه در زمینه اداره امور شهری می باشد.
اسکات (2011) در پژوهشی به بررسی تاثیر به کار گیری خدمات شهری در ارایه خدمات منسجم و یکپارچه به شهروندان پرداخته است. در این پژوهش که به صورت میدانی و در شهر لندن انجام شده است ، محقق نتیجه گرفته است که مدیریت یکپارچه توانسته است خدمات شهری را با کیفیت بیشتر و در زمان کمتر به شهروندان ارایه دهد.
دیویدسون (2009) اعتقاد دارد که صرفه جویی در هزینه های شهری و ارایه برنامه های مبتنی بر نیازسنجی شهروندان از جمله مهمترین مزایای به کار گیری مدیریت یکپارچه در روند اداره امور شهرها به شمار می رود.
اسمیت (2008) در پژوهشی به بررسی تاثیر اجرای مدیریت شهری در کاهش اسیبهای اجتماعی پرداخته است. به اعتقاد وی درکلان شهرها ، مدیریت شهری میتواند از میزان اسیبهای اجتمای نظیر تکدی گری و کودکان خیابانی و زدودن بافت ناهمگون شهری کمک نماید.
منابع فارسی :
- اسدی ، محسن، (1389) مدیریت واحد شهری، استانداردها و انواع آن ، گروه مطالعات و برنامه ریزی شهری ، وزارت کشور.
- آرمات ،رامتین ،(1383) ،خصوصی سازی و نظارت در فضای عمومی شهرها ،شهرداری ها ، 3-13 صص، مجله شهرداری ها، سال هفتم ، شماره 76.
- آریانپور، علیرضا، (1385) پژوهشی در شناخت شهرهی ایران، انتشارات گلشن، تهران،ص 48
- الوندی ، زهرا (1383) "بررسي عوامل موثر بر پیاده سازی مدیریت یکپارچه شهری " پایان نامه کارشناسی ارشد رشته برنامه ریزی شهری ، دانشگاه ازاد اسلامی واحد علوم وتحقیقات تهران.
- بهرام سلطانی،کامبیز،(1374) پیشنهاد روش مدیریت واحد شهری ، مجله آبادی ، سال پنجم، شماره 17، تابستان ص 210
- پیرموره ، ژان، (1373) فضاهای شهری – طراحی و اجرای مدیریت ، ترجمه حسین رضایی، اداره کل روابط عمومی و بین الملل شهرداری تهران .
- باروقی ، فریده ،(1381) ،کاربری فضاهای عمومی شهری از برنامه تا واقعیت ،شهرداری ها، سال پنجم ،شماره 60، 17-23 صص.
- بهرام سلطانی، کامبیز،(1374) مجموعه مباحث و روش های شهرسازی ، معیارهای آسایش شهروندان، مرکز مطالعات و تحقیقات معماری و شهرسازی ایران ، تهران .
- حسین زاده دلیر، کریم،(1391)کاربرد مشارکت اجتماعی شهروندان در امور شهری در طرحهای جامع و اصول طراحی شهرهای مشارکتی ، مجله رشد جغرافیا ، 12-14 صص
- حقانی ، مجتبی، ابراهیمی ، فرهاد(1378) ، بررسی اهمیت و اثرات اجرای مدیریت واحد شهری به عنوان بخشی از دانش های مداخله گر در برنامه ریزی کالبدی و طراحی شهری ، مجمعه مقالات همایش های آموزشی و پژوهشی شهر تهران ، جلد دوم ، 189-196 صص.
- چهرزاد ، رحیم(1391) ، بررسی عوامل موثر بر اجرای موفق مدیریت واحد شهری ، مطالعه موردی شهرستان همدان ، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه تبریز، ص31
- حاجی میری ، سید داوود(1378) ، رهیافت های نوین ارتقاء سطح مشارکت شهروندان در ایجاد ،حفاظت و توسعه مدیریت واحد شهری ، مجموعه مقالات همایشهای آموزشی و پرورشی شهرتهران ، جلد دوم ،169- 182 صص
- حبیبی ، سید محسن (1375)، شهرسازی واقعیات و تخیلات ، تالیف : فرانسواز شوای ، انتشارات دانشگاه تهران .
- حبیبی، سید محسن، مایلی ، صدیقه، (1378)سرانه کاربریهای شهری ، دفتر مطالعات زمین و مسکن، سازمان ملی زمین و مسکن ، وزارت مسکن و شهرسازی .
- رشید مردان ، فربیرز ، بیرامزاده آذر، (1381) ، مدیریت شهری و رویارویی با تخریب فضای سبز ، شهرداریها ،شماره 60 ،سال پنجم ، 67- 72 صص
- رجب صلاحی ، حسین، (1381)ساختار حکومت محلی، مدیریت شهری و شهرداری، برنامه ریزی و مدیریت شهری؛ مسائل نظری و چالشهای تجربی، انتشارات شهرداریها، تهران.
- رفیع پور، فرامرز،(1375)توسعه و تضاد، تهران انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، جلد دوم،تهران.
- سعید نیا ، احمد، (1383)مجموعه کتابهای سبز شهرداری ، مدیریت شهری، جلد یازدهم، انتشارات سازمان شهرداریهای کشور.
- سعید نیا، احمد (1389)، مدیریت شهری ، کتاب مدیران شهرداری ، مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهری، وزارت کشور ، جلد نهم ، ص88-87
- صرافی ، مظفر ،(1379) مفهوم، مبانی و چالشهای مدیریت شهری ، فصل نامه مدیریت شهری، شماره دوم، سال اول، انتشارات شهرداریها، تابستان .
- طاهر خانی ، حبیب الله ،(1381) سازو کار نظامهای برنامه ریزی برنامه ریزی و مدیریت شهری – برنامه ریزی و مدیریت شهری ؛ مسائل نظری و چالشهای تجربی، انتشارات شهرداریها، تهران .
- طوسی ، محمد علی ، (1378) ، مشارکت مردم ، فصل نامه علمی کاربردی ، شماره 43 ، 1378 ، 53-59 صص
- عباسی شکوهی ،حمید، (1379)بررسی و نقش جایگاه شوراهای اسلامی شهر در ساختار مدیریت شهری ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس.
- کاظمیان ، غلامرضا(1383) سعیدی رضوانی، نوید، امکان سنجی واگذاری وظایف جدید به شهرداریها ، جلد چهارم ،انتشارات شهرداریها،تهران.
- کاظمیان ، غلامرضا، (1373) طراحی سیستم مدیریت شهری مناسب شهرهای ایران، نمونه پژوهشی مشهد، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران ، دانشگاه شهید بهشتی ، تهران.
- کامروا، سید محمد علی،(1389) شورای شهر و بحران مشروعیت در مدیریت شهری ، فصل نامه پژوهش، شماره سوم، تابستان.
- محمودیان ، رضا (1389) نگرشی بر الگوی برنامه ریزی شهری در ایران ، مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهری، وزارت کشور ، تهران.
- میکائیلی، علیرضا، ، 1378، ساز ماندهی فرآیند برنامه ریزی و طراحی فضای سبز جهت کاربریهای تفرجی و نقش آن در توسعه پایدار شهری ، مجموعه مقالات همایش های آموزشی و پژوهش های فضای سبز تهران ، جلد دوم، 377-391 صص.
- ووکونیرانان،دیوید ، (1389) دموکراسی در اداره امور شهرداری و مشارکت شهروندان- برنامه ریزی و مدیریت شهری؛ مسائل نظری و چالشهای تجربی، ترجمه غضنفر اکبری، انتشارات شهرداریها،تهران.
- هراتی خلیل آباد، بهرام، (1381) گوانگژو موفق در توسعه پایدار، شهرداریها، شماره 60، 52-55 صص.
- عظیمیان ، محمد رضا ، 1389 ، چالشهای پیاده سازی مدیریت واحد شهری ، مجموعه مقالات علمی و تخصصی مدیریت امور کلان شهرها ،تهران ، جلد پنجم ، 41-48 صص.
- فرشته پور، علی (1388) "بررسی رابطه بین اعمال مدیریت واحد شهری با مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) در استانداری خراسان" پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مدیریت شهری ، دانشگاه ازاد اسلامی واحد مشهد.
- کاظمیان ، غلامرضا، (1386)مدیریت کلانشهر تهران: واگرایی عملکردی و فضایی، معماری و شهر سازی ، شماره های 36 و37، اردیبهشت .
- کاظمیان ، غلامرضا،سعیدی رضوانی، نوید،(1383) امکان سنجی واگذاری وظایف جدید به شهرداریها ، جلد سوم ، چاپ اول، انتشارات شهرداریها، تهران.
- مسعودیان ، مریم (1384) " اثربخشي پیاده سازی مدیریت واحد شهری بر رضایت مشتریان در ادارات شهر همدان" پایان نامه کارشناسی ارشد رشته برنامه ریزی شهری ، دانشگاه ازاد اسلامی واحد علوم وتحقیقات تهران.
- نهرلی ، داوود ، (1378) جایگاه اقتصادی اجرای مدیریت واحد شهری در مدیریت شهر ، مجموعه مقالات همایش های آموزشی و پژوهشی شهر تهران، جلد دوم ، 335-352 صص.
منابع انگلیسی:
- Gohd, S.M. 2010 . Recreation Planning and Design. MC Graw, Hill , New York , 322 pp.
- Mepherson ,L.G . 2004 . chicagos Urban forest Ecosystem, Park and Recreation Jurnal, New Yourk, 11-19 pp.
- Templeton , S.R Goldman. 2006. Estimating Economic Activity and Impact of Urban Park in California Land Economics (46), 357-362 pp.
- Scottish, Richard (2007),information natural heritage trends, London
- Ulrich, r .s (2010) . natural, versus, urban, scienes,sompsiologicah effects. Environ, Behave, Tokyo.
- Girardet, (2009) EEA, two _third of all Europeans now reside in towns or cities, Boston.