دانلود چارچوب نظری و پژوهش تجربی نظریه های شادکامی(فصل 2) (docx) 49 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 49 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
شادکامی
تاریخچه شادکامی به گذشته های بسیار دور در عهد باستان بر می گردد ( آیزنک ، 1378 ) . انسان ها از دیر باز به دنبال این بودند که چگونه می توان بهتر زندگی کرد و با چه سازش یافتگی می توان از زندگی در این دنیا بیشتر لذت برد . همه این موارد به نوعی با مفهوم شادی مربوط می شود ( دیکی ، 1999 ) .
در تعالیم بودایی ، شادی نقش محوری دارد . در این آیین ، شادی به معنای رهایی از رنج ها و آلام بشری ، از طریق پیمودن آن چه آن را طریقت هشت مرحله ای می نامند ، امکان پذیر است . مراحل این طریقت بسیار شبیه به آیین مقدس زردتشتی مبتنی بر گفتار نیک ، کردار نیک و پندار نیک است و در سه قالب خرد یا پراجنا یعنی نگرش و نیت صحیح ( نیک ) ، رفتار اخلاقی یا شی لا یعنی گفتار ، عمل ، رزق و کسب درآمد پسندیده و انضباط ذهنی یا سمادی یعنی تلاش ، تفکر و تمرکز نیکو خلاصه می شود . از دیدگاه بودا ، شادی نهایی زمانی کسب می شود که انسان بر هر نوع آرزو و خواسته ای غلبه کند و بتواند از آن چشم پوشی کند ( شهیدی ، 1389 ) .
در مذهب کاتولیک ، فیلسوف و قدیس نامی ، توماس آکوئیناس ، در قرن سیزدهم میلادی ، « شادی متبرک » را ادراک ذات الهی در جهان پس از مرگ می دانست . او معتقد بود تنها کسانی که در بهشت به سر می برند می توانند خداوند را بطور مستقیم و برای ابد درک کنند و این ادراک به منزله شادی واقعی است ، در حالیکه زندگان فقط قادر به درک غیرمستقیم خداوند هستند و درک خدا تنها از طریق میانجیگر امکان پذیر است . پاپ جان بیست و دوم در قرن چهاردهم میلادی تجربه این شادی جاودانه را تا قبل از روز قیامت غیرممکن اعلام کرد و رسماً نظر توماس آکوئیناس را تایید کرد ( شهیدی ، 1389 ) .
در میان ادیان ، در دین اسلام ، شادکامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . در این راستا برخی آیات و روایات و احادیث به خوبی بیانگر اهمیت شادکامی در اسلام می باشد . برای مثال در سوره نازعات آیه 2 اشاره شده است که ؛ « والناشطات نشطا » و قسم به فرشتگانی که ( جان اهل ایمان را ) به آسایش و نشاط ببرند ( نازعات آیه 2 ) .
به رغم تاریخچه طولانی شادکامی ، بررسی علمی این مفهوم به دهه 1960 و مطالعه پیشگام برادبرن ( 1969 ، به نقل از آرجیل ، 2001 ) در خصوص ساختار بهزیستی ذهنی بر می گردد . وی در این پژوهش که بر روی جمعیت شهرنشین آمریکا انجام داد نشان داد که عواطف مثبت و منفی بصورت مستقل از یکدیگر عمل می کنند و شادکامی با درآمد ، مشارکت اجتماعی و کسب تجارب جدید رابطه ی مستقیم دارد . در دهه 1960 موسسات پژوهشی آمریکا ، کار خود را در مورد سنجش میزان شادکامی افراد آغاز کردند ، این کار به چند پزوهش کلاسیک منجر شد . کانتریل ( 1965 ) الگوی دغدغه های انسان ، که یک پیمایش بین المللی با 23875 نفر پاسخگوست ، برادبرن ( 1967 ) ساختار سلامت روان شناختی که از پیمایش نورک استفاده کرد و کمپل ، کانورسی و راجرز ( 1967 ) کیفیت زندگی آمریکایی ، از مرکز پژوهش زمینه یابی در دانشگاه میشیگان در 1966 ویلسون بازبینی ادبیات مربوط به شادی را در بولتن روان شناختی منتشر کرد ( آرجیل ، ترجمه انارکی و همکاران ، 1382 ) .
در خلال سال های دهه 1970 مطالعات مربوط به شاخص های اجتماعی آمریکا با محوریت بررسی شادی مردم صورت گرفت . در همین سال ها آلاردت ( 1967 ) به بررسی ابعاد رفاه اجتماعی و میزان شادی در کشورهای اسکاندیناوی پرداخت . گلاتزر ( 1991 ) نیز پژوهشی راجع به کیفیت زندگی در آلمان غربی انجام داد . در استرالیا نیز هدی و ویرنیگ ( 1992 ) اولین پیمایش بزرگ طولی را با عنوان فهم شادی انجام دادند . در خلال همین سال ها مجلات روان شناختی نظیر مجله شخصیت و روان شناسی اجتماعی شروع به انتشار مقالات مرتبط با شادی کردند و وین هوون در سال 1994 کتاب سه جلدی « همبسته های شادی » را منتشر ساخت و در آن به تحلیل پژوهش ها انجام گرفته پرداخت ( وین هوون ، 1994 ) ، کانمن ، واینر و شوارتز ( 1990 ) نیز جلد بزرگ بنیادهای روان شناختی لذت را منتشر کردند ( آرجیل ، ترجمه انارکی و همکاران ، 1382 ) .
2-1-مفهوم شادکامی
هرچند شادی و شادبودن یکی از مهمترین ابعاد زندگی محسوب می شود ، ولی علم تجربی هنوز نتوانسته است مفهوم شادی را بطور کامل توضیح دهد . هنوز میان متخصصین بر سر این که آیا شادی احساس است یا هیجان یا این که آیا باید آن را توانایی قلمداد کرد یا فلسفه زندگی ، توافقی به دست نیامده است . همچنین جدال بر سر این که تا چه اندازه شادی آموختنی است و تا چه حد ذاتی محسوب می شود همچنان ادامه دارد ( شهیدی ، 1389 ) .
در خصوص شادکامی تعاریف گوناگونی ارائه شده است :
افلاطون در کتاب « جمهوری » به سه عنصر در وجود انسان اشاره می کند که عبارتند از قوه تعقل یا استدلال ، احساسات و امیال . به زعم افلاطون هنگامی که بین این سه عنصر تعادل و هماهنگی وجود داشته باشد ، شادی به وجود می آید ( آیزنگ ، 1378 ) .
به عقیده ارسطو ، دست کم سه نوع شادی وجود دارد . پایین ترین سطح شادی همان لذت است . در سطح بعد عقیده مردم عادی است که شادی را معادل موفقیت و کامیابی می دانند و در بالاترین سطح ، شادی مورد نظر ارسطو یا شادی ناشی از معنویت قرار می گیرد ارسطو شادی را عبارت از زندگی معنوی می داند ( دیکی ، 1999 ) . تعریف ارسطو از شادی « فعالیت روح باتقوا و پرهیزگار انسان بر اساس شعور واستدلال » است . شادی از دید ارسطو تنها با بکار گیری عقل و منطق در کنار تلاش برای گام نهادن در طریقت معنوی ، امکان پذیر می باشد ( شهیدی ، 1389 ) . جان لاک و جرمی بنتام معتقدند که شادکامی مبتنی بر تعداد وقایع لذت بخش است ( آیزنگ ، 1378 ) . مک دوگال ( 1921 ، به نقل از ریو ، 1381 ) معتقد است که شادی از عمل هماهنگ همه عواطف یک شخصیت یکپارچه و منسجم ناشی می شود که در آن احساسات اصلی همدیگر را در یک رشته اعمالی که همگی متوجه یک یا چند هدف متحد و تقریباً همانگ هستند تعریف می کنند .
جان مارشال ریو ، شادی را حس مثبتی می داند که از حس ارضاء و پیروزی به دست می آید ( ریو ،1381 ) . وین هوون شادکامی را بعنوان قضاوت فرد از درجه یا میزان مطلوبیت کیفیت کل از زندگی می داند . او همچنین معتقد است که شادکامی دارای سه معیار ثبات زمانی ، ثبات موقعیتی و علت درونی می باشد ( وین هوون ، 1994 ) . آرجیل ( 1966 ، به نقل از قمرانی ، 1389 ) معتقد است که برای شادکامی بایستی چهار مولفه در نظر گرفت : عاطفه مثبت ، رضایت از زندگی ، فقدان اضطراب و فقدان افسردگی .
لیوبومیرسکی ( 2001 ) شادی را تعادل بین تجربه های هیجانی مثبت و منفی در طول یک دوره زمانی می داند . دی آنجلیس ( 1381 ) معتقد است که شادکامی فقط در زمان حال و لحظه اکنون قابل درک و تجربه است . مایرز و داینر ( 1995 ) شادکامی را ناشی از قضاوت و داوری انسان درباره چگونگی گذران زندگی می دانند . این نوع داوری از بیرون به فرد تحمیل نمی شود بلکه حالتی است درونی که از هیجان های مثبت تاثیر می پذیرد .
از دیدگاه روان شناسان دو نوع شادکامی وجود دارد : نوعی از آن از رهگذر شرایط محسوس زندگی همچون زناشویی ، تحصیل ، شغل ، آسایش و به طور کلی امکانات مالی و رفاهی حاصل می گردد که به آن وجه عینی شادکامی می گویند و نوع دیگر آن متاثر از حالات درونی و ادراکات شخصی است که از آن به عنوان شادکامی ذهنی یا احساس شادکامی تعبیر می شود ( حقیقی و همکاران ، 1385 ) . بر این اساس شادکامی بر نگرش و ادراکات شخصی مبتنی است و بر حالتی دلالت می کند که مطبوع و دلپذیر است و از تجربه های هیجانی مثبت و خشنودی از زندگی نشات می گیرد ( آرجیل و لو ، 2001 ) .
داینر و لوکاس ( 2000 ) معتقدند که شادکامی به چگونگی ارزیابی مردم از زندگی خود اشاره دارد و شامل متغییرهایی از قبیل رضایت از زندگی ، رضایت زناشویی ، رضایت از کار ، فقدان افسردگی و اضطراب و وجود عواطف و خلقیات مثبت می شود . ارزیابی شخص از خود ممکن است به شکل شناختی باشد . مثلا هنگامی که شخص به طور کلی در مورد رضایت از زندگی خود ، جنبه هایی از زندگی مانند تفریحات به قضاوت آگاهانه می نشیند . ارزیابی شخص ممکن است عاطفی نیز باشد ( تجربه هیجانات و خلقیات ناخوشایند و خوشایند مردم در مواجهه با زندگی خود ) . بنابراین گفته می شود اگر شخص رضایت از زندگی بالایی داشته باشد و غالباً خوشی را تجربه کند و فقط گهگاهی هیجاناتی مثل غمگینی و خشم را تجربه نماید ، دارای شادکامی بالا خواهد بود و برعکس اگر از زندگی خود ناراحتی داشته باشد و خوشی و علاقه اندکی را تجربه نماید و پیوسته هیجانات منفی مثل خشم و اضطراب را احساس کند ئدارای شادکامی پایین است ( داینر و لوکاس ، 2000 ) .
شوارتز و استراک ( 1993 ، به نقل از جوکار و سپهری ، 1385 ) معتقدند که شادکامی علاوه بر جزء عاطفی و شناختی ، جزئی اجتماعی نیز دارد که گسترش روابط اجتماعی با دیگران و افزایش حمایت اجتماعی را به دنبال دارد .
داینر ، سو ، لوکاس و اسمیت ( 1999 ) در تعریف خود از شادکامی به سه مولفه رضایت از زندگی ، عاطفه مثبت خوشایند و عاطفه منفی ناخوشایند اشاره می کنند . هر یک از این مولفه ها می تواند به اجزای کوچکتری تقسیم شوند . در جدول 2-1 مولفه های شادکامی ( به نقل از داینر و همکاران ، 1999 ) فهرست شده است .
جدول 2-1 مولفه های شادکامی
رضایت از زندگیعاطفه خوشایندعاطفه ناخوشایندمیل به تغییر زندگیلذتگناه و شرم رضایت از زندگی مادیشعفغمگینیرضایت از گذشتهخرسندیاضطراب و نگرانیرضایت از آیندهمحبتتنشنظر دیگران در مورد شخصشادمانیافسردگی
وین هوون ( 2006 ) مطرح می کند زمانی که کلمه شادکامی در یک جمله وسیع استفاده می شود با « کیفیت زندگی » یا « رفاه ذهنی » مترادف است . در این معنی آن نشان دهنده زندگی خوب است اما چه چیز در زندگی خوب است واضح نیست . این کلمه همچنین در روش های مشخص تری استفاده می شود . و این را می توان با کمک طبقه بندی از کیفیت زندگی که در شکل 2-2 ارائه شده روشن ساخت .
جدول 2-2 چهار کیفیت زندگی ( وین هوون ، 2006 )
کیفیت درونیکیفیت بیرونیتوانایی زندگی فردیتوانایی زندگی در محیطشانس زندگیرضایت از زندگیسودمندی زندگینتایج زندگی
این طبقه بندی شامل دو قسمت می شود : در قسمت عمودی تفاوت بین شانس برای زندگی خوب و نتایج زندگی واقعی و در قسمت افقی تمایز بین کیفیت « بیرونی » و « درونی » . همه این چهار کیفیت زندگی متمایز شده برای کلمه شادکامی اشاره می شود .
ربع بالا سمت چپ نشان دهنده شرایط زندگی خوب است . غالباً عبارات « کیفیت زندگی » و « بهزیستی » به خصوص در نوشته های بوم شناسان و جامعه شناسان در معنای خاصی بکار برده می شود . اقتصاددانان گاهی اوقات از اصطلاح « رفاه » برای این معنی استفاده می کنند . زیست پذیری کلمه بهتری است به این خاطر که صراحتاً به یک مشخصه از محیط زیست اشاره دارد . سیاست مداران و اصلاح طلبان اجتماعی به طور معمول استرس این کیفیت زندگی و چیزهایی که به آن مربوط می شود را به عنوان شادکامی می دانند . اما این به عنوان شرطی برای شادکامی است نه به عنوان شادکامی . در واقع می توان در شرایط عالی زندگی کرد اما هنوز هم به خاطر ناتوانی در به دست آوردن شانس ، غمگین بود . این امر بیشتر شرایطی برای شادکامی می باشد و نه به عنوان شادکامی .
ربع بالا سمت راست بر شانس زندگی درونی اشاره دارد ، که ما چطور به خوبی مجهز به مقابله با مشکلات زندگی می شویم . این جنبه از زندگی خوب نیز با نام های مختلف معروف می باشد . به ویژه پزشکان و روان شناسان نیز از عبارات « کیفیت زندگی » و « بهزیستی » در اشاره به این معنی خاص دارند . نام های بیشتری نیز وجود دارد . در زیست شناسی این پدیده به عنوان « سازگاری بالقوه » اشاره شده است . از سال 1992 این متغییر کیفیت زندگی را استعداد ( صلاحیت ) نامیدند . که این نیز بیشتر یک پیش نیاز برای شادکامی است نه به عنوان خود شادکامی .
ربع پایین و سمت چپ نشان دهنده این مفهوم است که یک زندگی خوب باید چیزی بهتر از خود خوب باشد این پنداشت ها برخی ارزش های بالاتر از قبیل حفاظت زیست محیطی و یا توسعه فرهنگی را شامل می شود . مشاوران اخلاقی بر کیفیت زندگی تاکید می کنند . این سودمندی از زندگی نیز بر کلمه شادکامی اشاره می کند اما باز هم نمی توان از این کلمه برای شادکامی استفاده کرد .
سرانجام ربع پایین و سمت راست نشان دهنده پیامد درونی زندگی می باشد یعنی کیفیت در در نظر مشاهده گر است . همچنان که ما با انسان های آگاه سر و کار داریم این تحریکات کیفی قدر دانی ذهنی از زندگی را پایین می آورد یعنی متداولاً به واژه هایی نظیر « رفاه ذهنی » ، « رضایت از زندگی » و همچنین « شادکامی » اشاره دارد ( وین هوون ، 2006 ) .
2-2-اهمیت شادکامی :
در باب شادکامی ، لیوبو میرسکی ، کینگ داینر ( 2005 ) معتقدند که افراد شاد در حوزه های چند گانه زندگی نظیر ازدواج ، درآمد ، عملکرد شغلی و سلامتی ، موفق تر از افراد غیر شاد هستند. علاوه بر این نتایج پژوهش ها مختلف نشان داده اند که شادکامی ، صرف نظر از چگونگی به دست آوردن آن می تواند سلامت جسمانی و روانی را بهبود بخشد ( مایرز ، 2000 ) . به اعتقاد وین هوون ( 1993 ) شادی فعالیت فرد را بر می انگیزد و روابط اجتماعی و سیاسی را تسهیل می کند. همچنین مشخص شده است که افراد شاد احساس امنیت بیشتری می کنند ، آسانتر تصمیم می گیرند ، دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی می کنند بیشتر احساس رضایت دارند ( مایرز ، 2000 ) . افراد شاد همچنین دارای عزت نفس بالاتر ، روابط دوستانه قویتر و اعتقادات مذهبی معنادارتری هستند ( مایرز ، 1996 ، به نقل از قمرانی ، 1389 ) .
سالوی و همکاران ( 2001 ، به نقل از قمرانی ، 1389 ) معتقدند که شادکامی فعالیت های قلبی – عروقی و سیستم ایمنی را بهبود می بخشد. در ایران نیز در پژوهشی که توسط علی پور و همکاران ( 1379 ) انجام شد مشخص گردید که شادکامی با عملکرد و نظام ایمنی بدن ارتباط دارد به گونه ای که در گروه دارای شادکامی بالا در مقایسه با گروه دارای شادکامی کم عملکرد نظام ایمنی بدن مهمتر بود.
اسکونیکتن ، مک آرتور و سامرست ( 1997 ) معتقدند که شادکامی بخش مهمی از کیفیت زندگی و بالاتر از ثروت به شمار می رود . شادکامی می تواند مولد انرژی شود و نشاط و حرکت و پویایی بوده و همچون پری آدمی را در برابر استرس ها و مشکلات محافظت نماید ( حقیقی و همکاران ، 1385 ) .
شاید بزرگترین توصیه در مورد اهمیت شادکامی همان باشد که در دومین جلسه بیانیه استقلال آمریکا از شادی به عنوان یکی از حقوق جدائی ناپذیر انسانها یاد شده است ( آیزنک ، 1387 ) وین هوون ( 1988 ، به نقل از قمرانی ، 1389 ) اذعان می دارد که در خصوص اهمیت شادکامی همین بس که تا سال 1960 کل پژوهش های مربوط به شادکامی و مقوله های وابسته آن از جمله رضایت ، لذت و احساس مثبت 62 مورد بوده است و سپس از سال 1960 ، ده برابر شده است.
2-3-رویکردهای نظری شادکامی :
به لحاظ تاریخی می توان به خط مشی متفاوت را در قلمرو شادکامی مجزا نمود :
1-مطالعات جامعه شناسان که عمدتا درآمد ، تاهل و ......بر شادی متمرکز بوده است.
2-پژوهش های متخصصین بهداشت روانی با تاکید بر این اندیشه که سلامت روانی چیزی بیشتر از نبود افسردگی بوده و شادکامی را نیز در بر می گیرد.
3-پژوهش های روانشناسان شخصیت که خط و سیر جدیدی است و به بررسی ویژگی های شخصیتی افراد با شادکامی بالا و پایین می پردازد ( داینر و لوکاس ، 2000 ) .
نظریه لذت گرایی :
رویکرد لذت گرایی از قدمت بسیار طولانی بر خوردار است . این رویکرد ریشه در فلسفه نیز دارد . بر اساس فلسفه لذت گرایی رفتار انسان ها در جهت حفظ و ازدیاد لذایذ زندگی و اجتناب از درد می باشد ( وین هوون ، 2006 ) .
دسی و ریان ( 2005 ) معتقدند که در رویکرد لذت گرایی اعتقاد بر این است که شادکامی به معنای تجربه لذت در مقابل تجربه ناخشنودی است. بر این اساس شادکامی نمایانگر نشانه های است که مبین حضور احساسات مثبت و فقدان احساسات منفی باشد. شادکامی طبق اصل لذت گرایی ، پیشینه کردن اثرات مثبت نظام های حسی متفاوت است ( وین هوون ، 2006 ) .
نظریه شناختی :
نظریه های شناختی مطرح می کنند که شادکامی محصول تفکر انسان است و منعکس کننده اختلاف بین درک زندگی (همانطوری که هست ) و عقیده مفهوم زندگی ( چگونه باید باشد ) است. عقیده مفهوم زندگی ریشه در باورهای جمعی دارد و در میان فرهنگ ها متفاوت است. در این دیدگاه شادکامی در فلسفه بر جسته می باشد و همچنین بر تفکر بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی سایه افکنده است (وین هوون، 2006).
بر این اساس شادکامی نتیجه لذت و اجتناب از درد نیست بلکه احساسی است که به واسطه پیشرفت منطقی فرد در دستیابی به اهدافش ایجاد می شود ( فرانکن ، 1994 به نقل از قمرانی 1389 ) .
فرض اساسی دیدگاه شناختی این است که شادکامی بر اساس مقایسه استانداردهاست. هرچند که در ماهیت این استانداردها و روش های مقایسه تفاوت های وجود دارد . یکی دیگر از فرض های اساسی این است که باورهای جمعی در آن دخالت دارند ( وین هوون ، 2006 ) . فرضیات این نظریه این است که ما ( استانداردهایی ) از زندگی خوب داریم که به طور دایم واقعیت زندگی مان را در برابر این استانداردها می سنجیم . اصل استانداردها متغیراند و از برداشت احتمالات پیروی می کنند . در این دیدگاه جوان شاد ، شادکامی بیشتری در بزرگسالی نخواهد داشت . تعدادی از این نظریه ها در نظریه اختلاف چندگانه میکالوس تر کیب شده که فرض می شود نه تنها چیزی را که ما می خواهیم را با آنچه را که دیگران می خواهند ، مقایسه می کنیم ( وین هوون ، 2006 ) .
معقول است فرض کنیم که تفکرمان را در ارزیابی کیفیت زندگی بکار بریم . در عین حال چندان معقول نیست فرض کنیم که تفکر تنها راه برای ارزیابی میزان خوشحالی یا رضایت است. اگر چنین باشد بچه های کوچک نمی توانند شاد باشند به خاطر اینکه آنها توانایی تعیین استانداردها و زندگی خوب و مقایسه آن با واقعیت را ندارند. مشکلی که وجود دارد این است که شادکامی نمی تواند به شرایط واقعی زندگی وابسته باشد بلکه بر اساس معیارهای عقلانی که ارزشیابی می شوند وابسته می باشد . این بدین معناست که می توان در جهنم کاملا خوشحال بود به شرطی که ندانیم جای بهتری وجود دارد یا اینکه یک اجتماعی بر این باور باشند که این بهترین مکان می باشد . در این دید گاه هیچ ارزش انطباقی در شادکامی و در واقع در فکر کردن یا فکر نکردن وجود ندارد ( وین هوون ، 2006 ) .
مطالعات همبستگی روابط میان شادکامی و موفقیت درک اهداف خاص از قبیل کامل کردن مطالعه با بالا بردن سطح خانواده را نشان می دهد. اما این پژوهش همچنین خاطر نشان می سازد که موفقیت در برخی اهداف دیگر را در پی داشته است و موفقیت در اهداف مادی نسبتا ارتباط ضعیفی با شادکامی داشته است. به نظر می رسد که دستیابی به اهداف ذاتی ، شادکامی بیشتری را نسبت به موفقیت در اهداف بیرون داشته است ( کاسر و ریان به نقل از وین هوون ، 2006 ) . و این عقیده با این فرض که شادکامی در وهله اول توسط استانداردهای اجتماعی ساخته می شود در تضاد است . حمایت تجربی بر این فرض است که استانداردها در طول زمان تنظیم می شود و اینکه شادکامی بر حوادث زندگی تاثیر کوتاه مدتی می گذارد. به عنوان مثال پیگیری از مردمی که ثروت باد آورده ای داشته اند ، نشان داد که شادکامی آن ها تنها یک سال به طول انجامید. اما به نظر می رسد که ازدواج اثر ماندگارتری در مورد احساس شادکامی داشته به ویژه برای افرادی که زمانی تنها بوده اند یا کسانی که معلولیت های فیزیکی شدید مانند آسیب نخاعی داشته اند، ( کلارک و همکاران ، 2003 به نقل از وین هوون ، 2006 ) .
از دیگر یافته ها این است که بیشتر مردم تمایل دارند که اکثر اوقات شاد باشند در حالی که مقایسه طول عمر نشان می دهد که شادکامی مردم در حدود میانگین نرمال و در برخی از مدل های دیگر زیر حد نرمال است . یک حقیقت دیگر این است که این تئوری مناسبی برای رابطه بین میانگین شادکامی در ملت ها و کیفیت زندگی نیست .
میانگین شادکامی به طور گسترده در سراسر کشور ها متفاوت است ( بین 2/8 ، 2/3 بر روی مقیاس 10 - 0 ) . و در حدود 75 درصد از این تفاوت ها را می توان در تغییر ویژگی های اجتماعی مانند وفور اقتصادی ، آزادی و دموکراسی توضیح داد . به عبارت دیگر نظریه شناختی ، شادکامی را به عنوان وضعیت آخر یا خود هدف می بیند ، ( وین هوون ، 2006 ) .
نظریه پایین- بالا و بالا- پایین شادکامی :
از دیدگاه داینر ( 1984 ، به نقل از هاریس و لیتسی ، 2005 ) نظریه های شادکامی می تواند بر پایه تاکید آن ها نسبت به اثرات پایین بالا ( بیرونی/موقعیتی ) یا اثرات بالا – پایین ( صفات درونی و فرایندها ) به شادکامی ما از یکدیگر متمایز شوند . در نظریه های پایین – بالا ، شادکامی عمدتا تحت تاثیر شرایط زندگی و محیط فرد است . یعنی آن که مواردی نظیر پول و درآمد و تحصیلات ، دوستان و پیوندهای اجتماعی و به طور کلی عوامل محیطی و موقعیتی ، شادکامی فرد را تعیین می کنند . شادکامی دستاورد مجموعه لحظه های خوشایند بیشتری را تجربه می کند ( هاریس و لیستی ، 2005 ) .
با این وجود چنان که انتظار می رود ، همبسته های بیرونی شادکامی ( مانند پول و پیوند های اجتماعی ) تنها 10 تا 15 درصد از واریانس شادکامی را تبین می کنند ( آرجیل ، 1999 ) . در رویکرد های بالا – پایین ، شادکامی فرایند صفات درونی و فرایندهای روانشناختی همچون حالت های خلقی ، هدف ها ، سبک های مقابله و فرایند های سازگاری است ( داینر ، سو ، لوکاس و اسمیت ، 1999 ) .
نظریه نقطه تنظیم شادکامی :
نظریه های نقطه تنظیم شادکامی معتقد است که ما درجه خاصی از شادکامی برنامه ریزی شده ای را تا حد زیادی صرف نظر از اینکه چگونه به خوبی انجام می دهیم ، تجربه می کنیم . در این دیدگاه شادکامی فقط برای ما اتفاق می افتد ( وین هوون ، 2006 ) . نسخه کلاسیک مذهبی از این نظریه ، فلسفه جبری دیواین می باشد . خدا تصمیم گرفته است که برخی از مردم شاد باشند و دیگران نه . او فقط به عنوان کسی که پیش بینی خواهد کرد که چه کسی به بهشت وارد خواهد شد و چه کسی به جهنم می رود . انواع سکولار ، بر این فرض استوار هستند که شادکامی با تمایلات ذهنی که خارج از کنترل فرد خواهد می باشد ، مشخص می شود ( وین هوون ، 2006 ) .
این نوع از نظریه معتقدند که شادکامی تاحد زیادی توسط یک آمادگی ذاتی برای اینکه از زندگی لذت ببریم یا نه مشخص می شود. سخنگوی این دیدگاه ( لی کن ، 1999 به نقل از وین هوون ، 2006 ) است که ادعا می کند 80 درصد شادکامی به ارث می رسد که در مورد ماهیت این مطلب قطعیت وجود ندارد. برخی مشاهده کرده اند که بین سیستم پاداش مغز و هیجان پذیری مثبت و منفی ارتباط وجود دارد در حالی که برخی دیگر از اثرات ثانویه از قبیل بهداشت فیزیکی ذاتی را مسئول می دانند . در مورد اخیر شادکامی اساساً یک حالت متغییر است هر چند که تمایل دارد تا در همان سطح پایداری در عوامل تعیین کننده آن باقی بماند.
یکی دیگر از دیدگاه های معاصر این است که شادکامی به ویژگی شخصیتی که آمادگی برای واکنش به یک روش خاص است ، بستگی دارد . یکی از این روش ها ، تمایل داشتن یا تمایل نداشتن به ویژگی های شخصیتی نظیر ( برونگرایی ) و ( روان رنجور خویی ) است. به طور کلی فرض می شود که این صفات یک جزء ژنتیکی دارد . شخصیت نیز می تواند بر عاطفه شادکامی از طریق مسیر حوادث زندگی تاثیر بگذارد و این محوری در نظریه تعادل – بر پایی هدی و ویرینگ ( 1992 به نقل از وین هوون ، 2006 ) می باشد .
در سطح هر یک نوع از این دیدگاه در زندگی شخصیت ملی تجسم شده است . در این خط اینگل هارت ( 1990 به نقل از وین هوون ، 2006 ) نوشت که اختلافات بین فرهنگی در شادکامی ، منعکس کننده هنجارهای شناختی فرهنگی است تا غم و شادی . در حالی که هدف نظریه نقطه تنظیم ، توضیح تفاوتهای موجود در شادکامی می باشد . نظریه های دیگری که از این نوع نیز وجود دارند که بر سطح کلی شادکامی تمرکز دارند . این نظریه های انگیزشی که فرض می کنند ما گرایش به حفظ یک سطح از شادکامی حتی در شرایط نامطلوب داریم . در این راستا کامینز و همکاران ( 2002 ) مطرح می کنند که ما به طور ناخودآگاه شادکامی را بین 7 و 8 بر روی یک مقیاس 10 درجه ای داریم ، همانطور که ما برای حفظ دمای بدن از 32 درجه سانتیگراد عمل می کنیم ( وین هوون ، 2006 ) .
نظریه عاطفی شادکامی :
نظریه عاطفی شادکامی مطرح می کند که شادکامی بازتابی از این واقعیت است که ما به طور کلی چگونه احساس خوبی داریم . در این دیدگاه شادکامی محاسبه نمی شود بلکه به اکتشافی بودن آن اشاره می شود ( من بیشتر اوقات احساس خوبی دارم از اینرو من باید خوشحال باشم ). در این راستا یکی از سوال های این است که ما چگونه تجربه عاطفی مان را ذخیره می کنیم و سوال دیگر این است که چه چیز باعث می شود ما احساس خوب یا بد داشته باشیم . در این دید خلق مثبت و منفی به عنوان چراغ قرمز و سبز بر روی ارگانیسم انسان است که این امر نشان می دهد که چیز اشتباهی وجود دارد و یا اینکه همه سیستم ها به درستی کار می کند . خلق مثبت تشویق به رفتن و خلق منفی اصرار به هشدار است . این چیزی است که فریدریکسون ( 2004 ) نظریه گسترش و ساختن نامیده است ، ( شوارتز ، استراک ، 1999 به نقل از وین هوون ، 2006 ) .
2-4-متغییرهای مؤثر بر شادکامی
سن و شادکامی:
عقل حکم می کند که جوانترها شادتر از مسن ترها باشند . با این وجود برای درک اثرات دقیق سن بر شادی ، بایستی به نتایج پژوهش ها انجام شده متوسل شد . بعضی از بررسی های بین المللی که در کشورهای مختلف و با بیش از صد هزار آزمودنی انجام پذیرفته نشان داد که رضایت از زندگی با سن افزایش می یابد و این برای مردان بیشتر از زنان است ، ( آرجیل ، ترجمه انارکی و همکاران ، 1382 ) .
مطالعات مختلفی دریافته اند که عاطفه مثبت همچون رضایتمندی برای مردان با افزایش سن ، افزایش می یابد اما برای زنان کاهش می یابد . مروک زاک و کولاتز ( 1998 ؛ به نقل از آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، 1382 ) ، اثر سن را در مورد نمونه بزرگی از آزمودنی های آمریکایی بررسی کردند آن ها سایر متغیرهای دیگر را کنترل کردند. به هر حال افزایش عاطفه مثبت فقط برای مردان درونگرا بالا می ماند . کاهش عاطفه منفی فقط در زنان متاهل اتفاق افتاد .
پژوهش ها پیرامون رابطه سن و شادکامی نتایج متناقضی را به دست داده است . برای مثال در حالی در پژوهش مارجری ، نوئل ، مجراتورهر ، دیویدجیرگیا و همکارانش ( به نقل از آیزنک ، 1375 ) ، آزمودنی های گروه سنی مختلف بین 20 سالگی را به عنوان بهترین سن و شادترین دوره های زندگی خود ذکر کردند . در مجموعه مطالعات اینگل هارت (1990 ، به نقل از قمرانی ، 1389 ) ، که در 16 کشور دنیا صورت گرفت ، مشخص شد که دوره سنی مشخصی را نمی توان به شادی یا ناشادی اختصاص داد . در ایران نیز در پژوهش قمرانی ، خسروی و بردیده ( 1389 ) ، که بر روی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد فیروز آباد صورت گرفت مشخص گردید که بین میزان شادکامی و سن دانشجویان رابطه ای وجود ندارد ، ( قمرانی ، 1389 ) .
جنسیت و شادکامی
مطالعات زیادی در مورد تفاوت های جنسیتی و شادکامی وجود دارد . وود وهمکاران ( 1989 ، به نقل از آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، 1382 ) در مورد 93 مطالعه که اکثر آن ها در آمریکا انجام شده بود . به تحلیل آماری پرداختند . آن ها دریافتند زنان به طور متوسط کمی خوشحال تر از مردان بودند ( نه خیلی زیاد ، 7% از انحراف معیار ) کمی عاطفه مثبت تر ( همچنین 7% ) و کمی رضایتمندی بیشتری از زندگی ( 3% ) داشتند. این اثرات مثبت ضعیف ، برای افراد متاهل کمی قوی تر بود ( 8% ) .
دینرو و همکاران ( 1999 ، به نقل از قمرانی ، 1389 ) معتقدند که زنان و مردان از نظر رضایت کلی و میزان شادکامی تفاوتی ندارند . اما هنگامی که افسردگی را در نظر می گیریم ، موضوع اندکی پیچیده می شود . به این صورت که با وجود شادی یکسان زنان و مردان ، افسردگی در زنان بیشتر از مردان است . دینرو و همکاران ( 1991 ، به نقل از قمرانی ، 1389 ) در توضیح این امر ، بیان می دارند که زنان نسبت به مردان هم عاطفه منفی بیشتر و هم عاطفه مثبت بیشتر را تجربه می کنند و برایند این دو عاطفه ، شادی زنان و مردان را یکسان می سازد . آرجیل ( 1999 ) نیز در همین راستا معتقد است که مهمترین تفاوت احساس بین زن و مرد این است که زنان تغیر پذیری بیشتری نسبت به مردان دارند . نکته دیگر که در رابطه بین شادکامی و جنسیت قابل توجه می باشد این است که زنان تغیر پذیری بیشتری نسبت به مردان دارند . نکته دیگر که در رابطه بین شادکامی و جنسیت قابل توجه می باشد . اثر افزایش سن بر میزان شادکامی زنان و مردان می باشد. بدین صورت که زنان جوان اندکی شادتر از مردان جوان می باشند ، اما نسبت به مردان مسن ، شادی کمتری دارند ، ( آیزنک ، 1375 ) .
منابع شادی برای دو جنس متفاوت است . مردها بیشتر به وسیله شغلشان ، رضایت اقتصادی و خودشان تحت تاثیر قرار می گیرند . زنان بیشتر به وسیله فرزندانشان ، سلامتی خانواده شان تحت تاثیر قرار می گیرند . زنان همچنین بیشتر در مورد خودشان انتقاد می کنند ، برای مردان بلند قد بودن خوب است ، اما زنان همین که نزدیک به قد هنجار باشند ، برای زنان جذابیت جسمانی خیلی مهم است و وزن زیاد داشتن بد است . تعداد کمی از زنان بالای 45 سال ، توسط دیگران جذاب دانسته می شوند و این برای بسیاری از آنها منبع عدم رضایت است . میزان تفاوت های جنسیتی در فرهنگ های مختلف ، متفاوت است . در تایوان شادی مردان اساسا بستگی به رضایت آنها از شغلشان دارد ، در حالیکه شادی زنان ، به رضایت از خانواده شان و شادی خانواده آنها بستگی دارد ، ( آرجیل ، ترجه انارکی و همکاران ، 1382 ) .
سایر یافته های پژوهشی نیز از عدم تفاوت بین دو جنس به لحاظ شادکامی حمایت می کنند برای مثال هارینگ ، استوک و اوکان ( 1984 به نقل از قمرانی ، 1389 ) در فراتحلیلی که بر روی 146 مطالعه انجام دادند ، دریافتند که از حد میزان شادکامی و احساس بهزیستی بین زنان و مردان تفاوت وجود ندارد و جنسیت به تنهایی ، کمتر از یک درصد واریانس شادکامی را پیش بینی می کنند . این یافته ها ، در پژوهش میکالوس ( 1991 ) که بر روی دانشجویان 39 کشور دنیا نیز صورت گرفت ، نیز تایید شد ، ( قمرانی ، 1389 ) .
مذهب و شادکامی
آیا آنچنان که فروید ( 1964/1928 ، به نقل از قمرانی ، 1389 ) مطرح کرده بود ، مذهب ( از طریق ایجاد نوروز وسواس ) خورنده شادکامی است یا با شادی همبسته است؟ به طور کلی ، مذهبی بودن فعال با چندین ملاک بهداشت روانی همبسته است . اولا مشخص شده است کسانی که به طور فعال مذهبی هستند ، نسبت به افراد غیر مذهبی ، علاوه بر اینکه کمتر دخانیات استعمال می کنند ، مشروبات کمتری می نوشند و حتی از لحاظ جسمی سالم ترند و زندگی طولانی تری دارند . وین هوون (1994) زمینه یابی های انجام شده در سراسر جهان را بررسی کرده و نشان داده است که تاثیر مذهب بر سلامت در زمینه یابی های انجام شده در آمریکا قویتر از زمینه یابی های اروپایی است و اینکه این تاثیر برای افراد مسن تر ، سیاه پوستان ، زنان و پروستان ها بیشتر بوده است . پولنر ( 1989 به نقل از آرجیل ، ترجمه انارکی و همکاران ، 1382 ) دریافت که حمایت اجتماعی ثابت ، احساس نزدیک بودن به خداوند و داشتن تصویری دوستانه از خداوند با شادی ارتباط دارد . عامل دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد آن عبارت است از ایمان استوار .
پارک و همکاران ( 1990 به نقل از آرجیل ، ترجمه انارکی و همکاران ، 1382 ) دریافتند که دانشجویانی که از لحاظ مذهبی درونی در سطح بالایی بودند . سپس از وقایع منفی زندگی ، احساس افسردگی ، اضطراب یا کاهش عزت نفس نمی کردند . کرک پاتریک ( 1992 به نقل از آرجیل ، ترجمه انارکی و همکاران ، 1382 ) اظهار داشته است که رابطه با خداوند از طریق نیایش ، دعاهای خصوصی و تجارب مذهبی را می توان به همان صورت رابطه با انسانها ، تجربه کرد و به همان مزایای مشابه دست یافت . از میزان دعاهای شخصی به عنوان قوی ترین پیش بینی کننده سلامتی نام برده شده است . مایرز (2000) معتقد است ، از آنجا که فرد با ایمان دارای ارتباطات و اعتقادات معنوی کمتر است احساس رها شدگی ، پوچی و تنهایی نمی کند . لذا شادی بیشتری را تجربه می کند. لوئیس، مالتبی، و دی (2005) در تبین کار کردهای مذهبی به مواردی از جمله احساس اتصال با معبودی بسیار قدرتمند و مقدس ، عشق ، برابری و احساس در جمع بودن اشاره می کنند . مایرز (2000) در مطالعه ای که در آمریکای شمالی انجام داد بین شادکامی و پرداختن به فعالیتهای دینی همبستگی متوسط به دست آورده است . کوهن (2002) طی مطالعه ای به این نتیجه رسید که سازگاری مذهبی ، حمایت اجتماعی ، هویت اجتماعی ، اعمال مذهبی و باورهای مذهبی با شادکامی همبستگی مثبت دارند . برنا و سواری (1387) دریافتند که بین نگرشهای مذهبی ، سلامت روانی ، رضایت از زندگی و عزت نفس با احساس شادکامی در بین دانشجویان همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد . آزموده و شهیدی و دانش (1386) طی مطالعه ای دریافتند که افراد دارای جهت گیریهای مذهبی درونی نسبت به افراد دارای جهت گیری مذهبی بیرونی از سرسختی و شادکامی بیشتری برخوردار بودند . همچنین بین جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی و سرسختی و مؤلفه های آن تعهد ، مهارت مبارزه جویی و شادکامی رابطه وجود دارد . صحرائیان ، غلامی و امیدوار (1390) در بررسی خود نشان دادند که بین شادکامی و نگرش مذهبی رابطه معنی داری وجود دارد . هادیانفر (1384) اظهار داشته که اقامه نمازهای واجب پیش بینی کننده نیرومندی برای احساس بهزیستی است . همچنین انتخاب همسر مذهبی ، انتخاب دوست مذهبی ، پرداخت وجوهات شرعی و تشویق دیگران به مذهبی بودن و بررسی درباره دین پیش بینی کننده های خوبی برای احساس ذهنی بهزیستی هستند . سلیگمن (2002) نیز معتقد است که به سه دلیل در افزایش سطح بهزیستی انسان اهمیت دارد . نخست اینکه مذهب ارائه کننده یک نظام منسجم اعتقادی است که به انسان این امکان را می دهد تا برای زندگی به جستجوی معنی بپردازد و برای آینده امید بیابد . دوم اینکه نظام های اعتقادی مذهبی کمک می کنند تا فرد دلیل قابل قبول و دست کم آرامش بخشی را برای توجیه ناکامی ها ، شکست ها و مصائب زندگی خود بیابد . سوم اینکه افرادی که واقعا مذهبی هستند و عنصر معنویت در اعتقادات آنها نیرومند است ، گرایش کمتری نسبت به انحرافات دارند و رفتارهای نیکو و جامعه پسند و انسان دوستانه بیشتری انجام می دهند ، ( وست ؛ ترجمه : شهیدی و شیر افکن ، 1387 ) .
پس جای تعجب نیست که میزان شادی گزارش شده توسط افراد مذهبی بیشتر از افراد غیر مذهبی باشد . یکی از اجزای معنویت که در افزایش میزان شادی نقش به سزایی ایفا می کند ، بخشایش است که در آموزه های مذهبی نیز به آن توجه ویژه شده است . پژوهش ها نشان می دهد که بخشایش ، از خشم که یکی از عوامل عمده در ایجاد ناشادی است پیشگیری می کند . اگر به موقع و به طور صحیح انجام شود باعث حل شدن احساساتی مانند درد و سوگ ، شرم و نفرت می شود ، ( وست ؛ ترجمه : شهیدی و شیر افکن ، 1387 ) .
فرهنگ و شادکامی:
پژوهش ها اخیر اجتماعی بین المللی تفاوت های زیادی در متوسط شادمانی و رضایت ملیت های مختلف را نشان داده است . این پژوهش ها عوامل اجتماعی شادمانی ملیت ها را مطرح می سازد . به عنوان مثال ، متوسط در آمد ، حقوق اجتماعی و فردی این ها میتوانند اهمیت علمی بسیار زیادی داشته باشند زیرا می توانند در مورد اینکه چطور تمام کشورها می توانند شادتر باشند پیشنهادی را ارائه کنند ، ( آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، 1382 ) .
لین ( 1981 ؛ به نقل از آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، 1382 ) ، چندین تئوری در مورد علت تفاوت های فرهنگی در شخصیت را توسط پیش بینی کننده های اجتماعی اندازه گیری کرد . او دریافت که روان رنجورخوها که آن ها را به عنوان زمینه عواطف منفی قرار می دهیم . در همه کشور های خاورمیانه بیشتر بوده است . که می توان آن را ناشی از تغییر سریع و تخریب راه های سنتی زندگی دانست . روان رنجورخویی در همه کشور های آمریکای لاتین بالاتر بوده است ( بجز برزیل ) که دلیل آن را ناشی از تعارضات و تحولات سیاسی می داند و او دریافت که کشور هایی که در جنگ جهانی شکست خوردند در روان رنجورخویی بالا بودند و از سال 1965 آنها به حد طبیعی برگشتند . برونگرایی که آنها به عنوان یک وسیله اندازه گیری شادمانی قرار دادند در آمریکا ، استرالیا و کانادا بالا بود برونگراها به احتمال بیشتری مهاجرت می کنند و با همدیگر در کشورهای زیادی دیده می شوند .
ترایندیس (2000) ، معتقد است که عوامل خاص فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی نیز در تعیین شادکامی نقش مهمی بازی می کنند . در مطالعه بین فرهنگی همواره بین سلامت ذهنی و زندگی در دموکراسی پایدار و عاری از ستم سیاسی و تعارض نظامی رابطه مثبت به دست آمده است ، ( آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، 1382 ) .
داینر و همکاران ( 1975 ؛ به نقل از آرجیل ، ترجمه : انارکی وهمکاران ،1382) از اندازه گیری های سنتی فردگرایی استفاده کردند که شامل درجه بندی فردگرایی ، جمع گرایی کشورها توسط ترایندیس بود . آنها دریافتند که همبستگی با سلامت ذهنی 77/0 وجود دارد . به طوری که هر دو درآمد و فردیت قویاً باهم همبستگی دارند و احتمالا علت ذهنی سلامت است.
وین هوون (2000) نشان داد که اگر درآمد ثابت باشد ، همبستگی شادکامی متوسط با فردیت از 55/0 به 5/0 کاهش می یابد . به هر حال وین هوون دریافت که اگر ملیت های ثروتمند و فقیر را از یکدیگر جدا کنیم همبستگی با شاکامی برای ملیت های ثروتمند کشورهایی که کامیاب هستند و آزادی فردی در آنجا به بهترین نحو است ، مثبت و برای کشورهای فقیر منفی است ، ( وین هوون ، 2006 ) .
فرهنگ های که در آنها برابری اجتماعی وجود دارد میانگین یا متوسط سطح سلامت ذهنی بسیار بالاتر است . سلامت ذهنی در فرهنگ های فردگرا بیشتر از فرهنگ های جمع گرا است ، ( کار ، ترجمه : شریفی و همکاران ، 1385 ) .
داینر و همکاران (1999 به نقل از آرجیل ، ترجمه: انارکی و همکاران ،1382) در جوامع جمع گرا رضایت از زندگی با هنجارهای ارزش گذاری بر این متغییر همبستگی دارد (35/0) در صورتی که در فرهنگ های فردگرا این طور نیست ؟ (16/0) . به طور واضح برخی از تفاوت ها ی فرهنگی در مورد احساس مانند رضایت می تواند در مفاهیمی از این هنجارهای فرهنگی تبیین شود .
لوتز ( 1988 ؛ به نقل از آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، 1382 ) می گوید مکان هایی وجود دارد که شادکامی کتمان می شود . در این فرهنگ ها شادمانی از لحاظ اجتماعی قابل پذیرش نیست زیرا این ها فکر می کنند که وقتی افراد با خودشان لذت می برند ممکن است خودنمایی به نظر برسد . دیگران عصبانی می شوند و شخصی که شاد بوده مضطرب می شود .
شادمانی نیز با جنبه های مهمی از نهادهای دولت ارتباط دارد . در دولت هایی که به رفاه عمومی توجه دارند ، در کشورهایی که نهاد های عمومی به نحو موثر عمل می کنند و در جاهایی که بین شهروندان و اعضای دیوان سالاری روابط ارضاکننده وجود دارد ، سلامت ذهنی بالاتر است ، ( وست ؛ ترجمه : شهیدی و شیر افکن ، 1387 ) .
محیط و شاد کامی :
پژوهش نشان داده اند بسیاری از عوامل زیست محیطی چون آب و هوا و موقعیت جغرافیایی در خلق انسان موثر است . عواملی چون محیط سبز ، پایین بودن رطوبت هوا ، باز بودن فضا وجود آب و به طور کلی وجود آب و هوای معتدل باعث افزایش احساسات مثبت در انسان می شود . همچنین امکانات رفاهی در منزل مثل متراژ بالای خانه ، وجود تسهیلات رفاهی و به طور کلی کیفیت خانه در افزایش خلق مثبت به خصوص شادی موثر است ، ( کار ، 2004 ؛ به نقل از شهیدی : 1389 ) .
پاریچ و همکاران (1991) معتقدندکه داشتن احساسات مثبت قوی با زندگی در محیط طبیعی به جای محیط های مصنوعی همبسته است . ساکنان مکان های جغرافیایی که دارای فضای سبز ، آب و چشم انداز گسترده است ، احساس مثبت را گزارش می کنند ، ( کار ، 2004 ؛ به نقل از شهیدی : 1389 ) .
کانیگهم ، ( 1979 ؛ به نقل از کار ، ترجمه : شریفی و همکاران ، 1385 ) ، می گوید آب و هوای خوب ، خلق مثبت را القا می کند . زمانی که آفتاب می درخشد ، هوا گرم است ولی نه زیاد گرم ، میزان رطوبت پایین است ، مردم خلق مثبت تری را گزارش می کنند و اما در هر حال مردم خود را با شرایط آب و هوایی نامطلوب سازگار می کنند و در تمام ملت ها بین شرایط اقلیمی و رتبه بندی های شادمانی ملی همبستگی وجود ندارد . اندروز ویتنی ( 1976 ؛ کمیل و همکاران ، 1976 ؛ به نقل از کار ، ترجمه : شریفی و همکاران ، 1385 ) ، بین کیفیت مسکن و رضامندی از زندگی همبستگی متوسطی به دست آوردند . نماینگرهای کیفیت مسکن عبارتند از مکان جغرافیایی ، اتاق بر حسب اندازه افراد ، اندازه اتاق ، وجود گرمایش . با وجود این انسان ظاهرا به این عوامل زیست محیطی نیز عادت می کند و هر چند تفاوتهایی میان مردم کشورهای مختلف مشاهده شده ولی هیچ یک از این خصوصیات تاثیر معنی داری بر شادی فراگیر افراد نداشته است ، (کار ، ترجمه : شریفی و همکاران ، 1385 ) .
وضیعت جسمانی و شادمانی :
ورزش و تمرین های بدنی به حالت های خلقی مثبت می انجامد اما پیوند میان سلامت جسمانی و شادمانی بسیار پیچیده است دینرو و همکاران (1999) عنوان می کنند در حالی که رتبه بندی های ذهنی از سلامت شخصی با شادمانی همبستگی دارد ، رتبه بندی های سلامت عینی توسط پزشکان این همبستگی را نشان نمی دهد مگر در مواردی که افراد به شدت ناتوان باشند ، ( شهیدی ، 1389 ) .
ویزنبرگ و همکاران ( 1998 ) ، معتقدند که رتبه بندی های ذهنی از سلامت شخصی از صفات شخصیتی مانند روان رنجورخویی و راهبردهای کنار آمدن انکار یا چارچوب بندی مجدد بیشتر از سلامت جسمانی عینی متاثر است ، در افرادی که سطح روان رنجوری بالاست ممکن است از ضعف سلامت خود به شدت شکوه داشته باشند ، اما پزشکان آن ها از لحاظ جسمانی سالم ر تبه بندی می کنند . برعکس ، شخصی که پزشک او را کاملاً بیمار می داند ممکن است گزارش کنند که احساس کاملاً خوبی دارد زیرا این افراد ضعف سلامت جسمانی شان را انکار یا چارچوب بندی مجدد می کنند . همچنین هیجان های مثبت به ما امکان می دهد تحمل خود را در برابر درد افزایش دهیم ، ( شهیدی ، 1389 ) .
به جز افرادی که به شدت ناتوانند ، بیشتر مردم با مشکلات سلامت خود نسبتا سریع سازگار می شوند و خود پنداره از سلامت خود را پرورش می دهند که با سطح شادمانی آن ها همسو است به هر حال مجموعه ای از شواهد فزاینده وجود دارد که نشان می دهد شادمانی می تواند از طریق تاثیر گذاری در سامانه ایمنی برسلامت موثر باشد . سامانه ایمنی افراد شاد موثرتر از افراد ناشاد کار می کند . وضعیت جسمانی و میزان سلامتی فردی که شامل فعالیتهای سالم برای حفظ تندرستی چون تغذیه مناسب و فعالیت بدنی کافی و نیز وضعیت دلخواه ظاهری بدن و سلامت مزاجی در شادکامی فرد تاثیر دارد ، ( شهیدی ، 1389 ) .
سارافینو (ترجمه : احمدی و همکاران ، 1384 ) ، معتقد است که ورزش در کوتاه مدت حالتهای خلقی مثبت را القا می کند ورزش منظم بلند مدت به شادکامی منجر می شود. اثرهای کوتاه مدت ورزش از این واقعیت ناشی می شود که اندروفین ، مواد شیمیایی شبیه مورفین را در مغز تولید می شود را رها می سازد . شادکامی افزوده بلند مدت حاصل از ورزش به این واقعیت بر می گردد که ورزش منظم افسردگی و اضطراب را کاهش و سرعت و دقت در کار را افزایش می دهد و سطح خودپنداره را بالا می برد ، ( کار ؛ ترجمه : شریفی و همکاران ، 1385 ) .
تفریح و شادکامی:
تفریح می تواند افراد را شاد کند و از آنجا که تفریح برخلاف ارتباطات ، شغل و شخصیت ما تحت کنترل ماست و به راحتی می تواند تغییر کند اهمیت زیادی دارد ، ( آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، 1382 ) .
لو و آرجیل (1994) در یافتند که بزرگسالان انگلیسی که فعالیت های تفریحی جدی داشتند از افرادی که این فعالیت ها را نداشتند شادتر بودند . اگر چه آن ها این فعالیت ها را پر استرس و چالش بر انگیز یافتند ، ( آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، 1382 ) .
مردم در ایام تعطیل خلق مثبت بیشتر و تحریک پذیری کمتری را گزارش می کنند. زمینه یابی ها نشان داده اند که عضویت در گروه های تفریحی و ورزشی ، کارهای داوطلبانه در امور خیریه یا ورزش توام با سوخت و ساز همه جانبه ، سطح سلامت را افزایش می دهد . علت آن است که عضویت در چنین گروه هایی تعامل با دیگران ، اغلب در یک بافت فرهنگی کوچک را شامل می شود که آداب و رسوم ، ارزش ها ، فعالیت و روابط اجتماعی خاص خود را دارد ، ( کار ، ترجمه : شریفی و همکاران ، 1385 ) .
بعضی از انواع تفریحات ،اثر قابل ملاحظه ای بر بهداشت روان خصوصا افسردگی دارند . تمرینات جسمانی ممکن است درمان خوبی برای بعضی از انواع افسردگی باشند تمرینات جسمانی همچنین برای اضطراب و کاهش تنش مفید هستند . این موضوع می تواند ناشی از خلق مثبت آرامش ایجاد شده به وسیله تمرینات جسمانی باشد . موسیقی به عنوان شکلی از درمان برای آرام کردن بیماران بکار می رود . حمایت اجتماعی خصوصا همراهی در تفریحات مشترک برای بهداشت روانی خوب است زیرا از استرس جلوگیری می کند . این موضوع می تواند از طریق هیجان های مثبت باشد یا به وسیله فرایند شناختی ایجاد احساس موفقیت باشد ، ( آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، 1382 ) .
آرجیل (2001) معتقد است استراحت ، آرامش ، غذای خوب و فعالیت های مربوط به فراغت ، همگی اثرات کوتاه مدت مثبت بر شادمانی دارند . فعالیت های تفریحی گروه مدار می تواند با تامین برخی نیازها مثل نیاز به محبت و نوع دوستی ، نیاز به اجرای خودمختار فعالیتهای ماهرانه ، نیاز بر هیجان و نیاز بر هیجان و نیاز به رقابت و پیشرفت ، شادکامی را افزایش دهد ، ( آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، 1382 ) .
2-5-نقش شادی در سیر تکاملی بشر:
دانیل گیلبرگ ، استاد روان شناختی اجتماعی در دانشگاه هاروارد در کتاب پر فروش خود تحت عنوان (برخورداری اتفاقی با شادی ) بیان می کند که یکی از شاخص های تکاملی نوع بشر ، افزایش قابل ملاحظه وزن مغز انسان است . به طوری که مغز انسان هوموسابین امروز تقریبا سه برابر انسان هوموهابیلس است که حدود دو میلیون سال پیش می زیسته این روند تکاملی تنها وزن مغز انسان نیست بلکه در مدت زمان یاد شده ساختارهای جدیدی نیز در مغز انسان شکل می گیرد . یکی از این ساختارها قطعه پیش پیشانی است که در طول زمان و به تدریج در مغز انسان شکل می گیرد . کار این ساختار در انسان بسیار جالب است ، این بخش مهم مسئول ( شبیه سازی ) تجربه های انسانی است ؛ به عبارت دیگر یکی از توانمندیهای مهم بشر ، یعنی تصور کردن موقعیت ها بدون اینکه الزاما فرد آن موقعیت را تجربه کرده باشد ، از کارکرد های این بخش از مغز محسوب می شود. نکته قابل توجه در تجزیه و تحلیل گیلبرگ این است که از دیدگاه وی این دستگاه شبیه سازی در مغز همیشه دقیق کار نمی کند . بسیاری از باورها و ارزش های انسان ها در حقیقت بدون تجربه عینی حاصل می شود . به دلیل وجود قطعه پیش پیشانی ، ما قبل از اینکه پدیده ای را تجربه کنیم ، می توانیم به ماهیت یا عواقب احتمالی آن پی ببریم . گیلبرگ معتقد است که انسان از این طریق شادی را به طور ( مصنوعی ) می سازد . در بسیاری از مواقع مغز انسان در ارزیابی موقعیت های احتمالی دست به نوعی سوگیری می زند ، به این معنی که معمولا رویدادها عملا آن اثر شدیدی را ندارند که انتظار می رود . ما فکر می کنیم اگر صاحب یک خودروی آخرین سیستم شویم یا اگر مبلغ زیادی پول به دست آوریم چقدر خوشحال خواهیم شد . ولی پژوهش ها نشان می دهد که پس از گذشت زمان کوتاه ، میزان شادی افرادی که خواسته های خود را به دست آورده اند ، بیشتر از افراد عادی نیست . گلیبرگ عملکرد قطعه پیش پیشانی را به این صورت می بیند که این بخش از مغز با ساختن شادی نوعی نظام ایمنی را قادر می کند با تغییر باورها و ارزش های خود آن ها را با اهداف خود سازگار و مطابق کنیم . گیلبرگ بین شادی طبیعی و شادی مصنوعی تمایز قایل می شود و شادی طبیعی را پایدارتر و مستحکم تر از شادی مصنوعی می پندارد ، ( شهیدی ، 1389 ) .
2-6-نورو سایکولوژی شادکامی :
در سالهای اخیر علاقه فزاینده ای در بین پژوهش گران به منظور برسی جایگاه های مغزی فعال در شادکامی ایجاد شده است. قمرانی و فراهانی (1386) ، با مرور سیستماتیک و تلخیص به پژوهش انجام شده در حوزه عصب روانشناختی به نتایج زیر در خصوص نوروسایکولوژی دست یافتند :
1-سیستم لیمبیک که از بخش های نظیر پیاز بویایی ، هیپوتالاموس ، هیپوکامپ ، آمیگدال و شکنج کمربندی تشکیل یافته ، نقش ویژه ای در رفتارهای انگیزشی و هیجانی ایفا می کند به گونه ای که لیمبیک را مرکز هیجانات تلقی می کنند.
2-در میان هیجانات مختلف ، شادی وخشم به عنوان نمونه های معرف و مناسبی از هیجانات مثبت و منفی در مطالعات نوروسایکولوژی مورد نظر بوده اند.
3-در روشهای نوین با استفاده از نمایش کلیپ و فیلم توصیف کلامی و تصویر سازی ذهنی ، هیجانات مثبت ( نظیر شادی ) و منفی ( نظیر خشم ) در افراد ایجاد شده و سپس واکنش های آنها اندازه گیری می شود . نورولوژیست ها با استفاده از روش الکتروآنسفالوگرافی به بررسی رابطه بین برانگیختگی هیجانی و فعالیت سیستم اعصاب مرکزی پرداخته اند . نتایج این بررسی نشان می دهد که هیجانات مثبت و منفی با الگوی متفاوتی از فعالیت کورتیکال رابطه دارند . در همین راستا مشخص شده است که فعالیت لوب فرونتال چپ با بیان و تجربه هیجانات مثبت ( نظیر شادی ) و لوب فرونتال راست با بیان تجربه هیجانات منفی ( نظیر خشم ) و رفتارهای گوشه گیرانه ارتباط دارد .
4-از دیگر یافته های نوین نورولوژیست ها در خصوص شادی که دلالت بر اهمیت این سازه دارد ، تاثیر مثبت شادی بر پاسخ های قلبی و عروقی نظیر فشارخون ، ضربان قلب و غیره می باشد که می تواند به عنوان عاملی جهت پیشگیری از سکته ها و بیماری های قلبی در نظر قرار گیرد ، ( شهیدی ، 1389 ) .
2-7-راهبردهای افزایش شادکامی
برخی از پژوهش گران دریافته اند که می توان شادی را در افراد افزایش داد و این امر از طریق مداخلات و درمان های روان شناختی امکان پذیر است پس حتی اگر ما طرف دار فرضیه ارثی بودن ظریفت شادی هم باشیم باید اقرار کنیم که در حقیقت اثربخشی ناخواسته ژن ها بر میزان شادی را می توان تغییر داده و اصلاح کردن رفتار و محیط زندگی فرد و اجتناب از موقعیت های مشکل زا و رفتارهای ناسازگار به حداقل کاهش داد . نتایج قابل ملاحظه ای از پژوهش های علتی به این امر مهم اشاره دارد که مداخلات روان شناختی بر باورهای فراشناختی در زندگی افراد باعث افزایش میزان شادی آن ها شده است . ( شهیدی ، 1389 ) .
سلیگمن ( 2002 ) استدلال می کند که بین زندگی مطلوب و زندگی خوب تمایز مهمی می توان قایل شد . زندگی مطلوب را می توان با ترغیب هیجان های مثبت از راه بکارگیری راهبردهایی به دست آورد . در مقابل زندگی خوب بهره گیری از نیروهای تاییدی برای نیل به رضامندی در زمینه های مهم زندگی مثل روابط خانوادگی و کار را شامل می شود . فعالیت هایی که در آن نیرومندی های تاییدی استفاده می شود به طور ذاتی برانگیخته می شوند و به تجربه هایی مانند شیفتگی و جذبه می انجامد .
4-ادبیات پژوهشی
4-1-یافته های پژوهشی داخلی
در زمینه باورهای فراشناختی پژوهش های زیادی انجام گرفته است اما پژوهش کمی به طور مستقیم به ارتباط باورهای فراشناختی با سازگاری فردی- اجتماعی و شادکامی پرداخته اند ، از این رو در اینجا به پژوهش های غیر مستقیم در این رابطه می پردازیم .
عميدنيا ، نيسي و سوداني (1389) ، با پژوهش بر 336 دانشجوی دختر نشان دادند كه بين ابراز وجود و سازگاري فردي - اجتماعي دانشجويان دختر رابطه اي مثبت و معنادار وجود دارد .
عاشوري ، وكيلي ، بن سعيد ، نوعي ( 1388 ) ، در پژوهشی بر 100 دانشجوی دختر و پسر نشان دادند که بين نمرات افراد در مقياسهاي باورهاي فراشناختي و سلامت عمومي همبستگي مثبت معني داري وجود داشت به اين صورت كه با افزايش نمره ي فرد در مقياس كلي باورهاي فراشناختي ، نمره كلي وي در بيانگر GHQ نيز افزايش يافت كه افزايش نمره GHQ وضعيت سلامت عمومي بدتر بود. هم چنين بين نمرات افراد در ابعاد كنترل ناپذيري و خطر ، باور مثبت درباره نگراني ، اطمينان نيز رابطه ي GHQ شناختي ، نياز به كنترل افكار و نمره ي كلي مثبت معني داري وجود داشت .
پورنامداريان ، بيرشك و اصغرنژادفرید (1391) ، در مطالعه ای که با هدف بررسي تببين سهم باورهاي فراشناختي در پيش بيني علايم افسردگي ، اضطراب و استرس انجام دادند ، نشان دادند باورهاي فراشناختي ، به خصوص باورهاي منفي مرتبط با كنترل ناپذيري و نياز به كنترل افكار بهترين پيش بيني كننده براي افسردگي ، اضطراب و استرس است. يكي از ويژگي هاي اختلال هاي روان شناختي نظير اضطراب يا افسردگي آن است كه تفكر دچار سوگيري شده و كنترل آن دشوار مي شود و همين امر موجب تداوم ناراحتي هيجاني مي شود . الگوهاي تفكر و توجه شخص بر خود و موضوعات تهديدكننده متمركز مي شود. در اين پژوهش نتايج رگرسيون گام به گام در مورد افسردگي نشان داد كه مؤلفة كنترل ناپذيري بيشترين سهم را در پيش بيني علايم افسردگي دارد و بعد از آن متغيرهاي نياز به كنترل افكار و متغير اطمينان شناختي بيشترين پيش بيني كنندة علايم افسردگي هستند. در مجموع سه متغير كنترل ناپذيري ، نياز به كنترل افكار و اطمينان شناختي 4/24 درصد تغييرات متغير افسردگي را تبيين مي كنند. در پيش بيني علايم اضطراب و استرس متغير كنترل ناپذيري بيشترين سهم را دارد .
بشارت و عباسپور دوپلانی ( 1389 ) ، به منظور بررسی رابطه راهبردهای فراشناختی و خلاقیت با تاب آوری بر روی 386 دانشجوی دختر و پسر پژوهشی انجام داده اند . نتایج بدست آمده نشان داد که بین راهبردهای فراشناختی و تاب آوری رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. بین خلاقیت و تاب آوری رابطه مثبت معنی دار مشاهده شد. بین راهبردهای فراشناختی و خلاقیت با تاب آوری رابطه چندگانه ای وجود دارد. همچنین این نتایج نشان داد فراشناخت و خلاقیت پیش بینی کننده های خوبی برای متغیرتاب آوری هستند.
خانی پور ، سهرابی و طباطبایی ( 1388 ) ، در مطالعه ای با هدف مقایسه برخی از مهمترین باور هاي فراشناختی و راهبردهاي کنترل فکر در میان دانشجویان با سطوح طبیعی و بیمارگون نگرانی بر روی 146 دانشجوي دختر و پسر پژوهشی را انجام داده اند . نتایج نشان داد بین دو گروه از لحاظ سه متغیر باورهاي فراشناختی مثبت درباره نگرانی ، باورهاي کنترل ناپذیري و خطر و راهبرد کنترل فکر خود تنبیهی تفاوت معناداري وجود دارد. اما میان راهبرد کنترل اجتماعی میان دو گروه تفاوت معناداري به دست نیامد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که تنها باور هاي فراشناختی مرتبط با کنترل ناپذیري و خطر توانایی پیش بینی نگرانی بیمارگون را دارند. نتایج این پژوهش از این دیدگاه حمایت می کند که باورهاي فراشناختی و راهبرد هاي کنترل فکر نقش مهمی را در تداوم نگرانی دارند .
کوچکی (1389) ، در پژوهشی به بررسی تاثیر آموزش گروهی مهارتهای اجتماعی بر سازگاری فردی - اجتماعی نوجوانان بزهکار پرداخت ، نتایج نشان داد که مداخله درمانی باعث افزایش سازگاری فرد - اجتماعی بزهکاران می شود .
ساداتی (1391) ، پژوهشی به عنوان مقایسه باورهای فراشناختی در بیماران اسکیزوفرنی ، اختلال افسرده و گروه بهنجار انجام داده و نتیجه گرفت که بین میانگین نمرات باورهای فراشناختی در بیماران اسکیزوفرنی ، بیماران مبتلا به اختلال افسردگی و گروه بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد . میانگین نمرات باورهای فراشناختی و مولفه های آن به غیر از خود آگاهی شناختی در بین بیماران اسکیزوفرنیا نسبت به بیماران افسرده و آزمودنی های بهنجار بیشتر می باشد . همچنین نمرات باورهای فراشناختی بیماران دارای اختلال افسردگی نسبت به گروه بهنجار به طور معناداری بیشتر به دست آمده است .
میکائیلی و همکاران (1391) ، پژوهشی را با عنوان « مقایسه باورهای فراشناختی در دانش آموزان تیز هوش و عادی » انجام داده و نتیجه گرفتند که بین دانش آموزان تیز هوش و عادی در باورهای فراشناختی تفاوت معنی دار وجود دارد . همچنین بین دانش آموزان تیز هوش و عادی در خرده عاملهای خود آگاهی شناختی و باور در مورد نیاز به کنترل افکار ، تفاوت معنی دار وجود دارد . امادر عامل های اعتماد شناختی ، باورهای مثبت در مورد نگرانی و باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری و خطر ، تفاوت معنی دار مشاهده نشد .
باقری و همکاران (1390) ، در پژوهشی با عنوان « رابطه بین هوش معنوی و شادکامی و متغیرهای دموگرافیک در پرستاران بیمارستان فاطمه الزهرا و بنت الهدی شهرستان بوشهر » نتیجه گرفتند که ، بین سه متغیر هوش معنوی و شادکامی و تجربیات معنوی و همچنین با نمره کل هوش معنوی و شادکامی رابطه معنی دار خطی وجود داشت . از بین مشخصات دموگرافیک مثل سن ، جنسیت ، وضیعت تاهل ، سالهای خدمت و نوع مدرک تحصیلی تنها بخش محل کار با مؤلفه سوم هوش معنوی رابطه معنی دار بود .
یعقوبی (1388) ، پژوهشی را با عنوان « بررسی رابطه هوش معنوی با میزان شادکامی دانشجویان دانشگاه بوعلی همدان » انجام داد و نتیجه گرفت که بین میانگین گروهای مختلف دانشجویان ، تفاوت معناداری وجود دارد . بدین معنا که با افزایش نمره هوش معنوی ، میزان نمره شادکامی نیز افزایش نشان می دهد .
محمدامینی (1386) ، در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه باورهای فراشناختی با سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسرشهرستان اشنویه نتیجه گرفت که ، فراشناخت با سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی همبستگی مثبت و معنادار دارد . همچنین میان نمرات سلامت روانی و دانش آموزانی که در سطوح مختلف فراشناخت قرار داشتند تفاوت وجود دارد .
احمدی و همکاران (1390) ، در پژوهش با عنوان « مقایسه باورهای فراشناختی و تحمل ابهام در افراد معتاد ، سیگاری و عادی » به این نتیجه رسیدند که باورهای فراشناختی مختل تر و تحمل ابهام پایین به عنوان دو عامل روان شناختی مهم در پیش بینی گرایش افراد به مصرف مواد عمل می کنند و توجه به آنها می تواند نقش مهمی در پیشگیری از سوء مصرف مواد داشته باشد .
بهرامی و رضوان (1388) ، با انجام پژوهشی با عنوان « رابطه افکار اضطرابی با باورهای فراشناختی در دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر » دریافتند که ، افکار اضطرابی ( جسمانی ، اجتماعی و فرانگرانی ) دختران و پسران با باورهای فراشناختی غیر قابل کنترل بودن نگرانی رابطه معنی داری دارد . دختران بیش از پسران دارای باورهای فراشناختی منفی درباره نگرانی هستند . بین افکار فرانگرانی و باورهای فراشناختی غیر قابل کنترل بودن نگرانی و همچنین بین باور فراشناختی پرهیز از نگرانی و فرانگرانی در هر دو گروه رابطه وجود داشت .
شیرین زاده دستگیری و همکاران (1387) ، در پژوهشی با عنوان « مقایسه باورهای فراشناختی و مسئولیت پذیری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - اجباری ، اختلال اضطراب منتشر و افراد بهنجار » به این نتیجه رسیدند که با کنترل مسئولیت پذیری و نگرانی ، گروهای وسواسی و اضطراب منتشر در باورهای فراشناختی با گروه بهنجار تفاوت معنی داری دارند . اما با کنترل باورهای فراشناختی و نگرانی ، گروههای وسواسی و اضطراب منتشر به غیر از باور نیازبه کنترل افکار در سایر باورهای فراشناختی با هم تفاوت معنی داری نداشتند.
عاشوری و همکاران (1388) ، با مقایسه باورهای فراشناختی و سلامت عمومی معلمان مدارس عادی و استثنایی در یافتند که باورهای فراشناختی که از عوامل موثر در وضیعت سلامت روانی هستند و به بهبود وضعیت سلامت روانی افراد کمک می کنند . این باورها در معلمان مدارس استثنایی مختل هستند .
در پژوهشی که کرمی و همکاران (1391) ، تحت عنوان نقش باورهای فراشناخت و خود کار آمدی در پیش بینی هراس اجتماعی دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه شهر کرمانشاه انجام شد ، نشان داد که بین باورهای فراشناخت ، فراشناخت کل و خودکار آمدی با هراس اجتماعی رابطه منفی و معکوس وجود دارد . بین نیاز به کنترل افکار و هراس اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد .
4-2-یافته های پژوهشی خارجی
نتایج پژوهش های ، ولز و پاپاجیورجیو ( 1980 ) ، حاکی از این است که باورهای فراشناختی مثبت و منفی ارتباط مثبتی با استعداد فرد در برابر نگرانی آسیب شناختی دارد . نتایج پژوهش های انجام یافته در زمینه ی فراشناخت حاکی از نقش قابل توجه باورهای فراشناختی در پیدایش و حفظ اختلال های روانشناختی است . پژوهش در خصوص ارتباط باورهای فراشناختی با هیجانات در جنبه نظری عملی دارای ضرورت است .
کاستا و گری (1980) ، در پژوهش های خود دریافتند که برونگردی ، شادکامی و رضایت خاطر می تواند شادکامی فرد را در سیزده سال بعد پیش بینی کنند . افراد برونگرا با محیط اجتماعی بهتر کنار می آیند چرا که این ویزگی نیازمند درگیر شدن مکرر در تعاملهای اجتماعی است . بنابر این چنین افرادی خود را در معرض موقیعتهای قرار می دهند که نیاز به تعامل اجتماعی آنها ارضا کنند و در نتیجه شادتر می شوند ، ( چنگ و فورنهام ، 2003 ؛ به نقل از علی پور و آگاه هریس ، 1386 ) .
بررسیهای طولی نشان می دهد که شادکامی در طول عمر موثر است ، مطالعه طولی که توسط اسیتر ، مارکیدز ، بلک و گودوین ( 2000 ) ، در بیش از دو هزار تن از آمریکای های مکزیکی تبار و بالاتر از شصت و پنج سال انجام شد نشان داد که میزان هیجان های مثبت تعیین شده در شروع مطالعه توانستند پیش بینی کنند که پس از دو سال چه کسی زنده می ماند و چه کسی می میرد و چه کسی دچار ناتوانی و استقلال در کنش وری خواهد شد ، ( کار ، 2004 ؛ به نقل از علی پور و آگاه هریس ، 1386 ) .
لین (2010 ) ، به ارزیابی آموزش مهارت کنترل خشم بر سازگاری فردی - اجتماعی در دانشجویان پرستاری و پزشکی پرداخت . نتایج بدست آمده حاکی از این بود که آموزش مهارت کنترل خشم ، سازگاری فردی - اجتماعی در دانشجویان را افزایش داده و همچنین روابط بین فردی آنان رضایت مندی بیشتری یافت .
دالبس (2010) ، در یک مطالعه طولی 2 ساله که میان 159 دانش آموز کلاس های چهارم تا ششم انجام دادند ، رابطه معناداری میان ساختار خانواده ، روابط والدین و فرزندان و تاثیر آن در ارتباط با سازگاری با مدرسه مشخص کردند که نشان دهنده هماهنگی بین تجارب خانوادگی و سازگاری در ابتدای نوجوانی است .
برانسورد (2010) در پژوهشی نشان داد که باورهای فراشناختی و یادگیری ارتباط مثبت وجود دارد و خود آگاهی شناختی لازمه ی یادگیری است .
لوپان و همکاران (2010) بر اساس پژوهشی عنوان کردند که باورهای فراشناختی در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی به ویژه در اختلال اضطراب فراگیر ، اختلال پانیک ، اختلال وسواس فکری و عملی و اختلال استرس پس از ضربه مختل تر است .
رادزیزوسکا و همکاران (2009) در پژوهشی نشان دادند که میان شادکامی روانشناختی و پیشرفت تحصیلی ، ارتباط وجود دارد.
شومر (2011) در پژوهشی نتیجه گرفت که میان باورهای شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد . هر چه توانایی های شناختی دانش آموزان بالاتر باشد ، پیشرفت تحصیلی بهتری خواهند داشت .
مارلوو همکاران (2010) ، در پژوهش خود با هدف بررسی رابطه خودکارآمدی و شادکامی بر روی دانشجویان ( N=6500 ) شهر دنور نشان دادند که خودکارآمدی با شادکامی نوجوانان همبسته است . بدین معنی که خودکارآمدی با عملکرد مثبت رابطه معنادار دارد و این مساله افزایش شادمانی آنان را سبب شده است.
هدوک و کیندرمن (2010) ، پژوهشی را با عنوان « مقایسه باورهای فراشناختی در بیماران اضطرابی و گروه غیر بیمار » انجام داده و نتیجه گرفتند که بیماران اسکیزوفرنی دارای توهم و فاقد توهم در مقایسه با بیماران غیر بیمار ، باورهای فراشناختی مختل تری دارند . بیماران دارای توهم و گروه کنترل اضطرابی اعتماد پایین تری در فرایندهای شناختی در مقایسه با اسکیزوفرن های فاقد توهم و گروه کنترل بهنجار داشتند . همچنین نتایج این پژوهش نیز نشان داد که فراشناخت در تحول علائم بیماران سایکوتیک نقش مهمی دارد .
میتوز و همکاران (2009) ، در پژوهشی نشان دادند که فراشناخت ، رویارویی متمرکز بر هیجان و نگرانی از جمله شاخص هایی هستند که می توان بر اساس آنها تنش ، نگرانی ، تفکر نامربوط به امتحان و علائم بدنی همراه با اضطراب امتحان را پیش بینی کرد .
ولز و کارتر (2009) ، پژوهشی را با عنوان « مقایسه باورهای فراشناختی در بین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی » انجام داده و نتیجه گرفت که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی ، باورهای فراشناختی و فرانگری مختل بیشتری در مقایسه با بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر ، فوبیای اجتماعی ، اختلال پانیک و گروه بهنجار دارند .
موریسون و فرنچ (2008) ، در پژوهشی با عنوان « بررسی و مقایسه مولفه های فراشناختی در اختلالات طیف روان پریشی » نتیجه گرفتند که بیماران دارای تشخیص روان پریشی ( اسکیزوفرنیا ، اسکیزوافکتیو و اسکیزوفرنی ) و بیماران در معرض خطر روان پریشی ، در مقایسه با گروه غیر بیمار ، در مولفه های باورهای فراشناختی نمرات بالاتری کسب نمودند . همچنین بیماران دارای تشخیص روان پریشی در مقایسه با بیماران در معرض روان پریشی ، باورهای فراشناختی مثبت بیشتری نشان دادند که نشانگر دامنه وسیعی از فراشناختهای نا کار آمد و غیر سودمند است .
پنتریچ و همکاران (2010) ، در پژوهشی با عنوان بررسی فراشناخت با عملکرد یادگیری بر روی دانش آموزان پایه هفتم در دروس علوم و زبان انگلیسی ، به این نتیجه رسیدند که فراشناخت با عملکرد یادگیری دانش آموزان رابطه مثبت دارد .
ولز و پاپاجیوجیو (2009) ، در پژوهشی که بین شادکامی روان شناختی و علائم وسواس فکری - عملی انجام دادند ، دریافتند که میان شادکامی روان شناختی و علائم وسواس فکری - عملی ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد .
باستین ، برز و نتلبک ( 2005 ) ، در پژوهش خود بین باورهای فراشناخت با راهبرد مساله مدار ، رضایت از زندگی و اضطراب نشان دادند که باورهای فراشناخت بالاتر با راهبرد مساله مدار کار آمدتر ، رضایت زندگی بالاتر و اضطراب پایین ارتباط دارد .
تاسیس و نیکلا (2005) ، دو مطالعه ای با عنوان بررسی ارتباط باورهای فراشناخت با عملکرد سلامت روان و جسمانی نشان داد که بین باورهای فراشناخت و سلامت روانشناختی و جسمانی آنها رابطه وجود دارد و آنهایی که از باورهای فراشناخت بالاتری برخوردارند سلامت روانشناختی بیشتری داشتند.
منابع
-قرآن کریم ، سوره نازعات ، آیه 2 .
-آرجایل ، مایکل ( 1925 ) ، روان شناسی شادی . ترجمه مسعود گوهری انارکی ، حمید طاهر نشاط دوست ، حمید پالالنگ ، فاطمه بهرامی ، مهرداد کلانتری ، اصفهان : انتشارات جهاد دانشگاهی ( 1382 ) .
-آزموده ، پیمان ؛ شهیدی ، شهریار و دانش ، عصمت ( 1386 ) . رابطه بین جهت گیری مذهبی با سرسختی و شادکامی در دانشجویان . مجله روانشناسی ، سال یازدهم ، شماره 1 ، صص 60-74 .
-آیزنک ، مایکل ( 1990 ) ، روانشناسی شادی . ترجمه مهرداد فیروزبخت و خشایار بیگی ، ( 1375 ) ، تهران : انتشارات بدر .
-آیزنک ، مایکل ( 1994 ) ، همیشه شاد باشید ، ترجمه زهرا چلونگر ، ( 1378 ) تهران : انتشارات نسل نواندیش .
-اتکینسون، ریتال ، ریچاردس ، هیلگارد ، ارنست . ر (1983) . زمینه روانشناسی . ترجمه محمدتقی براهنی و همکاران . ( 1370 ) تهران انتشارات رشد جلد اول.
-احمدی طهور سلطانی ، محسن و نجفی ، محمود ، (1390) . مقایسه باورهای فراشناختی و تحمل ابهام در افراد معتاد ، سیگاری و عادی . مقاله چاپ شده در مجله روان شناسی بالینی ، سال سوم ، شماره 4 ، صص13-18 .
-افتخار صعادی ، زهرا ( 1386 ) . بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر کاهش پرخاشگری و افزایش سازگاری فردی – اجتماعی در دانش آموزان دختر سال دوم متوسطه شهرستان اهواز . پایان نامه دکتری روانشناسی – دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات خوزستان .
-باقری ، فریبرز ؛ اکبری زاده ، فاطمه و حاتمی ، حمید رضا ، (1390) . رابطه بین هوش معنوی و شاکامی و متغیر های دموگرافیک در پرستاران بیمارستان فاطمه الزهرا و بنت الهدی شهرستان بوشهر ، فصلنامه قطب جنوب ، سال 14 ، شماره 4 ، صص263-256 .
-برنا ، محمدرضا و سواری ، کریم ( 1387 ) . ارتباط ساده و چندگانه نگرش های مذهبی ، سلامت روانی ، رضایت از زندگی و عزت نفس با احساس شادکامی در بین دانشجویان ، یافته های نو در روانشناسی ، دوره 8 ، شماره 2 ، صص 76-86 .
- بشارت ، محمدعلی و عباسپور دوپلانی ، طاهره ( 1389 ) . رابطه راهبردهای فراشناختی و خلاقیت با تاب آوری در دانشجویان . پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روان شناسی عمومی . دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.
-بهرامی ، فاطمه و رضوان ، شیوا (1388) . رابطه افکار اضطرابی با باورهای فراشناختی در دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر . نشریه روان شناسی و علوم تربیتی روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران ، شماره 50 ، صص255-249 .
-ثابت ، مهرداد و لطفی کاشانی ، فرح ( 1389 ) . هنجاریابی آزمون شادکامی آکسفورد . مجله اندیشه و رفتار ، دوره چهارم ، شماره 15 ، بهار 1389 ، ص 9 .
-پورنامداريان ، سپيده ؛ بيرشك ، بهروز و اصغرنژاد فريد ، علي اصغر ( 1391 ) . تبيين سهم باورهاي فراشناختي در پي شبيني علايم افسردگي، اضطراب و استرس در پرستاران . مجله دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی . سال سیزدهم ، شماره 3 ، پاییز 1391 .
-جوکار ، بهرام و سپهری ، صفورا ( 1385 ) ، رابطه شادی و شیوه های گزینش ، فصلنامه مطالعات روان شناختی ، دوره 2 ،شماره ( 3 و 4 ) ، صص 138 – 125 .
-حقیقی ، جمال ؛ خوکنش ، ابوالقاسم ؛ شکر کن ، حسن ؛ شهنی ییلاقی ، منیژه و نیسی ، عبدالکاظم ( 1385 ) ، رابطه الگوی پنج عاملی شخصیت با احساس شادکامی در دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران ، مجله علوم تربیتی و روان شناسی ، 13 ( 2 ) : 163 – 188 .
- خانی پور ، حمید ؛ سهرابی ، فرامرز ؛ طباطبایی ، سعید ( 1388 ) . مقایسه باور هاي فراشناختی و راهبرد هاي کنترل فکر در دانشجویان با سطوح بهنجار وبیمارگون از نگرانی. مجله پژوهش هاي روان شناسی بالینی و مشاوره .
-خدایاری فرد، محمد؛ نهصت ، مرتضی ؛ غباری بناب ، باقر ؛ شکوهی یکتا ، محسن و بهیژوه ، احمد(1381) عوامل مرتبط با سازگاری اجتماعی فرزندان جانباز و غیر جانباز شهر تهران . گزارش نهایی طرح پژوهشی زیر نظر بنیاد مستعضعفان و جانبازان .
-درتاج ، فریبرز و همکاران (1388) ، تاثیر آموزش مدیریت خشم بر پرخاشگری و سازگاری اجتماعی دانش آموزان پسر 14-15 ساله ، فصلنامه روانشناسی کاربردی ، سال 3 ، شماره 3.
-رفوث ، ام . ای ؛ لیندا ، ال . و لئونارد ، دی ( 1993 ) . راهبردهای یادگیری و یادسپاری مهارت های مطالعه در طول برنامه درسی . ترجمه کمال خرازی ( 1375 ) . تهران : نشر نی .
-ریو ، جان مارشال ( 2005 ) ، انگیزش و هیجان ، ترجمه یحیی سید محمدی، ( 1381 )، تهران: موسسه نشر .
-سارافینو ، ادوارد ( 1940 ) . روانشناسی سلامت ، ترجمه سیدعلی احمدی ابهری ؛ حسن افتخار اردبیلی ؛ ابوالقاسم جزایری ؛ فروغ شفیعی ؛ پریوش قوامیان ؛ غلامرضا گرمارودی ؛ علی منتظری مقدم ؛ الهه میرزایی ؛ ابوالحسن ندیم ؛ سیدمهدی نورایی ، انتشارات رشد ( 1384 ) .
-ساداتی ، سیده زهرا ، (1391) . مقایسه باورهای فراشناختی در بیماران اسکیزوفرنی ، اختلال افسرده و گروه بهنجار . مقاله چاپ شده در مجله روانشناسی بالینی - سال چهارم ، شماره 2 ، صص87-54 .
-سالاری فر ، محمدحسین ( 1375 ) . بررسی نقش اجزاء دانش فراشناختی در حل مسئله و پیشرفت تحصیلی . پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی . دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران .
-شعاری نژاد ، علی اکبر ( 1380 ) . نگاهی نو به روانشناسی آموختن یا روانشناسی تغییر رفتار . جلد اول . تهران : چاپ بخش .
-شهیدی ، شهریار (1389 ) ، روانشناسی شادی ، تهران : نشر قطره .
-شیرین زاده دستگیری ، صمد ؛ گودرزی غنی زاده ، احمد و تقوی ، سید محمد رضا ، (1387) . مقایسه باورهای فراشناختی و مسئولیت پذیری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی اجباری ، اختلال اضطراب منتشر و افراد بهنجار . مقاله چاپ شده در مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران ، سال چهاردهم ، شماره 1 ، صص55-46 .
-صحرائیان ، علی ؛ غلامی ، عبدالله و امیدوار ، بنفشه ( 1390 ) . رابطه نگرش مذهبی و شادکامی در دانش جویان پژشکی دانشگاه علوم پژشکی شیراز . فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی گناباد ، دوره 17 ، شماره 1 ، صص 69-74 .
-عاشوری ، احمد ؛ وکیلی ، یعقوب ؛ بن سعید ، سارا و نوعی ، زهرا . (1388) . باورهای فراشناختی و سلامت عمومی در دانشجویان .مجله اصول بهداشت روانی ، شماره1 ، سال یازدهم ، صص15-20 .
-علی پور ، احمد و آگاه هریس ، مژگان . ( 1386 ) . اعتبار و روایی فهرست شادکامی اکسفورد در ایرانی ها . فصلنامه روانشناسان ایرانی . سال سوم . شماره 12 . ص 288 .
- عميدنيا ، الهام ؛ دكتر نيسي ، عبدالكاظم و دكتر سوداني ، منصور ( 1389 ) . ابراز وجود و ميزان سازگاري فردي- اجتماعي در دانشجويان دختر . مجله انديشه و رفتار . دوره ي پنجم، شماره ي 17 پاييز ( 1389 ) .
-فیرس ، ایی جری و ترال ، تیموتی جی . ( 1991 ) . روانشناسی بالینی ، ترجمه مهرداد فیروزبخت ، تهران : رشد ، ( 1374 ) .
-قمرانی ، امیر و فراهانی ، حجت الله ( 1386 ) . نوروپسیکولوژی شادی ، مقاله ارائه شده در سومین کنگره نوروپسیکولوژی ایران . تهران : جهاد دانشگاهی تربیت معلم .
-قمرانی ، امیر ( 1389 ) ، اثربخشی آموزش قدردانی بر امید ، تاب آوری ، خوش بینی و شادکامی نوجوانان شاهد و ایثارگر و نوجوانان غیر شاهد و ایثارگر ، پایان نامه دکتری ، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه اصفهان .
-کار ، آلن ( 1957 ) ، روانشناسی مثبت : علم روانشناسی و نیرومندی های انسان ، ترجمه حسن پاشاشریفی ، جعفر نجفی زند ، باقر ثنایی ، تهران : نشر سخن ( 1385 ).
-کرمی ، جهانگیر ؛ زکی یی ، علی و رستمی ، سمیرا (1391) . نقش باورهای فراشناخت و خود کارآمدی در پیش بینی هراس اجتماعی دانش آموزان دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه شهر کرمانشاه . مجله روانشناسی مدرسه ، دوره ی 1 ، شماره 1 ، ص62 - 75 .
-کشور پناه ، آمنه ( 1392) رابطه شیوه های فرزند پروری با خشم و سازگاری نوجوانان پسر شهررشت پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی . دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات گیلان .
-کوچکی ، عاشور ، (1389) . تاثیر آموزش گروهی مهارتهای اجتماعی را بر سازگاری فردی اجتماعی نوجوانان بزهکار شهرستان گنبد کاووس ، مجله ی علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شهید چمران ، صص65-78 .
-گلاور، ج.ای و برونینگ، آر.اچ ( 1990 ). روانشناسی تربیتی . ترجمه کمال خرازی . ( 1376 ) . تهران : مرکز نشر دانشگاهی .
-گلاور، ج.ای ؛ برونینگ، آر.اچ و رانینگ، آر. آر ( 1990 ). روانشناسی شناختی برای معلمان . ترجمه کمال خرازی . ( 1378 ) .
-محمد امینی ، زرار ، (1386) . بررسی رابطه باور های فراشناختی با سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر شهرستان اشنویه . فصلنامه نوآوری های آموزشی ، شماره 19 ، سال ششم ، صص 140- 142 .
-میرزایی ، فروغ ( 1389 ) . رابطه ویژگی های شخصیتی وشادکامی در دانشجویان . مجله اندیشه و رفتار ، دوره پنجم ، شماره 17 ، پاییز 1389 ، صص 47-48 .
-میکائیلی ، نیلوفر ؛ اکبر پور ، فریدون و گنجی ، مسعود ، (1391) . مقایسه باورهای فراشناختی در دانش آموزان تیز هوش و عادی . پایانامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی بالینی ، دانشگاه محقق اردبیلی .
-میلانی فر ، بهروز (1386) . روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی تهران ، چاپ هجدهم صص16-18 .
-نویدی ، احمد ( 1388) . تاثیر آموزش مدیریت خشم و تاثیر آن بر سازگاری ، خود نظم دهی ، سلامت عمومی در نوجوانان 15-18 ساله ، رساله دکتری روانشناسی . دانشگاه علامه طباطبایی.
-هادیان فر ، حبیب ( 1384 ) . احساس ذهنی بهزیستی و فعالیت های مذهبی در گروهی از مسلمانان ، فصلنامه اندیشه و رفتار ، دوره 11 ، شماره 3 ، صص 224-232 .
-هادی نژاد ، حسن و زارعی ، فاطمه ( 1388 ) . پایایی ، اعتبار و هنجاریابی پرسشنامه شادکامی اکسفورد . فصلنامه پژوهش های روانشناختی ، دوره 12 ، شماره 1و2 ، ص 62 .
-هاشمیان ، فاطمه ( 1387 ) . اثربخشی آموزش مهارت های کنترل خشم بر سازگاری فردی – اجتماعی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان ماهشهر . مجله دانش و پژوهش در روانشناسی . 35 ( 6 ) ، صص 12- 23
-وست ، ویلیام ( 2001 ). روان درمانی و معنویت ، ترجمه شهریار شهیدی و سلطانعلی شیرافکن ، ( 1387 ) ، تهران : انتشارات رشد .
-وزیری ، شهرام و موسوی نیک ، مریم ( 1387 ) . رابطه بین باورهای منفی فراشناختی و فرانگرانی با فوبی . مجله اندیشه و رفتار ، دوره سوم ، شماره 10 ، زمستان 1387 ، صص 61و62 .
-ولز ، آدرین ( 2000 ) . اختلالات هیجانی و فراشناخت . ترجمه : فاطمه بهرامی و شیوا رضوان ( 1385 ) . چاپ اول ، اصفهان : انتشارات مانی ؛ صص 63-74 .
-یعقوبی ، ابولقاسم ، (1388) . بررسی رابطه هوش معنوی با میزان شادکامی دانشجویان دانشگاه بوعلی همدان . مجله پژوهش در نظامهای آموزشی ، صص 92- 105 .
-Argyle , M . ( 1999 ) . Causes and correlates of happiness . In D . kahneman . E . Piner . & N . Schwarz ( E ds ) . well-being : the foundations of hedonic psychology . (pp . 353 – 373 ) . New York : Sage .
-Argyle , M . ( 2001 ) . The psychology of happiness . London : Rutledge .
-Argyle , M & Lu , L . ( 2001 ) . The psychology of happiness . London : Rutledge.
- Baker, L., & Brown, A. L. ( 1985 ) . Metacognition,comprehention monitoring and the adult reader . Educational Psychology Review,vol.2,1-38.
-Bastian, V,A,Burns, N ,B& Nettelbeak, T(2005). Emotional Intelligence Predicts Life Skills , But Not As Well As Personality And Cognitive Abilities.Personality And Individual Difference. 39 , 1135 – 1145.
-Bransford , c , (2010).The relation ship of cognitive confidence to ocd symptoms. Journal of Anxiety disorders. 2010 ;23:463-468 .
-Brown , a . L ., & Deloache , G . S . ( 1978 ) . Skills , plans , and self regulation . In R . S . siegel (Ed) , childrens thinking : what develops? (pp.3-35). Hillsdale,ng. Erlbaum.
-Cross, R., & Paris, S. G. ( 1988 ) . developmental and instructional analyses of childrens Metecognition . journal of Educational Psychology , vol.80,131-142.
-Dembo, M. H. ( 1994 ). Applying Educational Psychology (5 td Ed), New York : Longman.
-Dickey , T . ( 1999 ) . The persuit of Happiness . http://www.Dickey.Org/happy . Htm .
-Diener , E & Lucas , E . R . ( 2000 ) . Subjective emotional well – being , Hand book of emotions ( 2nd Ed ) , New York : Guilford university press .
-Diener , E ., Suh , E . M ., Lucas , R . E ., & Smith , H . L . ( 1999 ) . Subjective well – being : Three decades of progress . psychological Bulletin , 125 , 276 – 302.
-Dubels,D.(2010).2-year Longitudinal Stady among 159 students in grades four to six. Journal of marriage and ite family.56(7),287-313.
-Flavell , G . H . ( 1979 ) . Metecognition and cognitive monitoring : A new area of cognitive . developmental inquiry . American Psychologist . vol . 34 , 906 – 911 .
- Flavell , G . H . ( 1988 ) Cognitive Development ( 2 nd ed ) . Eng lewood cliffs . NY : Hall , inc .
-Haddock . Z & kinderman, Q.(2010) .Thought – focused attention and obsessive symptoms: an evaluation of cognitive self – consciousness in a nonclinical sample. Cognitive Therapy and Research . 2010;28:457-471.
-Harris , P . R . & Lightsey , O , R . ( 2005 ) . constructive thinking as a mediator of the relationship between extraversion , neuroticism , and subjective well-being . European Journal of personality , 19 , 409 – 426 .
-line,N.(2010).Assessment of anger control training on personal and social adjustment in Nursing and medical students, journal of consulting development , 44(77),34-50 .
-Lobban, C . sica, c., Ghisigm . chiri,L.& franceschini , S . (2010), . Meta cognitive beliefs and straeg ies predict worry , obsessive – compulsive symptoms and coping styles : A preliminary prospective study on and Italian noncihnhcal samplet.clinical psychology and psychotherapy.2010;14:258-268 .
-Marlow , M(2010) positive Psychological Capital; A preliminary Exploration Of The Construct. Working paper , Monash University, Department Of Mangement.
-Matthews, F. Cartwright –Hatton , S . &Wells,A.(2009).Beliefs about worry and intrusions; The Meta – cognitions Questionnaire and its correlates.Journal of Anxiety Disorders,11,279-296.
-Morrison , A &French , P.(2008).Meta cognitive beliefs across the contienuum of psychosis; Comparisons between patiens with psychotic disorder, patients at ultra –high risk and nonpatients. Behav Res Ther.(45):2241-2246.
-Myers, D. G. (2000). The Friends and Faith of Happy People American Psychologist, 55(1),56-57.
-Pariss, S. G., & Jacobs, J. E. ( 1984 ). The benefits of informed instruction for childrens reading awareness and comprehention skills. Child Development, vol.55,2082-2093.
-Peintrich, M & Digrote , C.(2010).New perspectives for a cognitive theory of obsessions. Australian Psychologist.2010;28:161-167.
-Radzizzoska , B ouman . & Meijer , K . (2009).A . preliminary study of worry and metacognitions in hypochondriasis. Clinical psychology and psychotherapy, 6, 96-102 .
-Seligman,M.(2002).Authentic happiness: using the new positive psychology to realize your potential for lasting fulfillment. New York:Froc press .
-Shomer,R . (2011).metacgnition and obsession.clinical psychology and
psychotherapy. 2011;30:102-110 .
-Tsaousis,I&Nikolaou.I.(2005) .Exploring The Relationship Of Emotional Intelligence; A Meta – Anilitye Investigation Of Predictive Validity And Homological Net , Journal Of Vocational Behavior.65,71-95.
-Veenhoven , R . ( 1994 b ) . Correlates of Happiness ( 3 Vols ) . Rotterdam , The Netherlands : RISBO , Center for Socio – Cultural Transformation .
-Veenhoven , R . ( 2006 ) . HOW DO WE ASSESS HOW HAPPY WE ARE ? paper presented at “ New Direction hn the study of happiness : united states and international perspective “ conference , university of Notre Dame .
-Wells,A & carter,k.(2009) . Emotional Disorder and Metacognition Innovative Cognitive Therapy Chichester , Uk ; Wiley.
-Wells,A.& papageorgiou,C.(2009).Relationships between worryg obsessive-compulsive symptoms, and meta – cognitive beliefs, Behavior Research and therapy.2009:3:899-913 .